[-]
جعبه پيام
» <شارینگهام> یاد و خاطر استاد ناظریان گرامی باد https://cafeclassic5.ir/showthread.php?t...https://cafeclassic5.ir/showthread.php?tid=56&pid=4539
» <سروان رنو> دختران رادیوم , یک تراژدی تاریخی .... https://cafeclassic5.ir/showthread.php?t...https://cafeclassic5.ir/showthread.php?tid=846&pid=4538
» <اکتورز> بیستم اسفند سالروز آسمانی شدن استاد خسرو شایگان بود کسی کە در نوجوانی آرزو داشتم صدایم لااقل یک ذرە شبیە بە صدای ایشان میشد ولی نشد / روحش شاد
» <رابرت> آن نواهای آسمانی در "رادیو کافه" به مناسبت آغاز ماه رمضان https://cafeclassic5.ir/showthread.php?t...https://cafeclassic5.ir/showthread.php?tid=228&pid=4537
» <BATMAN> یکی از کارگردانهای مورد علاقم شیامالانه چون هر فیلمی که دلش میخواد میسازه و نظر دیگران براش بی اهمیته
» <BATMAN> جالبه نولان و شیامالان هم سن و سالن ولی دومی خیلی جوانتره https://s8.uupload.ir/files/227296_967_1du.jpg
» <BATMAN> اسکار نولانو پیرش کرد تا بهش جایزه بهترین فیلم و کارگردانی رو بده https://s8.uupload.ir/files/ee5345_3l6g.png
» <شارینگهام> دستت درست رفیق! واقعاً که ثابت شد دل به دل راه داره، ممنون.
» <مموله> بازرس https://cafeclassic5.ir/showthread.php?t...https://cafeclassic5.ir/showthread.php?tid=509&pid=4536
» <رابرت> تن‌مون تو قبر هم باید بلرزه... در "دوبله و دوبلورها" https://cafeclassic5.ir/showthread.php?t...https://cafeclassic5.ir/showthread.php?tid=56&pid=4536
Refresh پيام :


ارسال پاسخ 
 
رتبه موضوع
  • 1 رای - 3 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
سینمای ایتالیا
نویسنده پیام
سامورایی آفلاین
دوست قدیمی
***

ارسال ها: 4
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۹/۴/۳
اعتبار: 1


تشکرها : 61
( 62 تشکر در 4 ارسال )
شماره ارسال: #1
سینمای ایتالیا

شروع سینما در ایتالیا را میتوانیم سال 1905 بدانیم.تا اواخر دهه ی ابتدایی قرن بیستم چندین استودیو فیلمسازی و سالن سینما در شهرهای بزرگ ایتالیا چون رم، تورین، میلان وناپل ساخته شد.

شهرت سینمای ایتالیا در اوایل کار به دلیل ساختن فیلم های تاریخی باشکوه با جمعیت فراوان وصحنه های عظیم بود.فیلم های تاریخی در این دوره حرف اول را در سینمای ایتالیا میزدند.

از فیلم های معروف دهه اول قرن بیستم در سینمای ایتالیا میتوان به فیلم های «آخرین روزهای پمپی» لوییجی مگی- «ژاندارک» ماریوکا زرینی- «سقوط تروا» و «سزار» جووانی پاسترونه اشاره کرد.

در سال 1913 اقتباس سینمایی عظیم انریکو گواتسونی «کجا می روی» از رمان مشهور «هنریک سینکیه ویچ»- برنده ی جایزه ی نوبل ادبی- با موفقیت تجاری در بازارهای بین المللی سبب افزایش ساخت فیلم های باشکوه تارخی شد.

اما اوج این جریان تاریخی خود را در فیلم کابیریا (1914) به کارگردانی جووانی پاسترونه نشان می دهد.این فیلم که با هزینه یک میلیون لیری ساخته شده و روایتی است باشکوه از نبردهای هانیبال کارتازی با نیروهای رمی،به علت تقارن نمایشش با آغاز جنگ جهانی اول شکست تجاری سختی می خورد.

از دیگر فیلم های این دوره سینمای ایتالیا می توان به فرانسیس قدس از جووانی پاسترونه و گل شر از کارمینه گالونه اشاره کرد.

با نزدیک شدن به دهه بیست نیاز بازار به فیلم های تاریخی اشباع شد.دوره ی رکود برای سینمای ایتالیا فرا رسید.از علت های اصلی رکود در سینمای ایتالیا،علاوه بر تاثیرات منفی جنگ جهانی اول، ورورد قدرتمندانه هالیوود با ستارگان فراوان و امکانات بی شمار به بازار جهانی فیلم بود.

 تنها وجه ماندگار این دوره از سینمای ایتالیا، نام گذاری سینما به عنوان هنر هفتم از سوی ریکوتو کانودو منتقد ایتالیایی است.

 

فاشیستا اومدن. 

 

ایتالیا که به طمع به دست آوردن زمین های بیشتر ابتدا با آلمان و سپس با متفقین دست اتحاد داده بود.پس از پایان جنگ اول جهانی چیز دندانگیری به دست نمی آورد. دوره ی پس از جنگ آغازی بر ناامیدی های مردم این کشور بود.در این آشفته بازار پس از جنگ با تمام رکود و وضع فلاکت بار فضا برای پی گیری اندیشه های  مارکس باز شد.اما ترس از انقلاب کمونیستی سبب رشد فاشیسم و برآمدن بنیتو موسولینی شد.

فاشیست ها برنامه گسترده ای را برای توسعه "فرهنگ مردمی" در پی گرفتند که رشد سینما را نیز در پی داشت.

موسولینی دستور ساخت شهر سینما یا چینه چیتا را صادر کرد که این شهر سینمایی در گوشه ای از شهر رم ساخته شد.این شهر سینمایی که در آن دوره نظیر نداشت دارای سالن های فراوان و استودیوهای مجهز بود که فقط به تولید وتوزیع ونمایش فیلم اختصاص داشت.

از نکات قابل ذکر این دوره تولید سری فیلم های تلفن سفید است که علت این نام‌گذاری هم  آن بود که در فیلم‌های پر از تجملاتی که زندگی طبقات مرفه را نشان می‌دادند، همیشه در گوشه ای از صحنه  یک تلفن سفید هم دیده می‌شد که علامت ثروت و رفاه بود.

نخستین فیلم ناطق سینمای ایتالیا نیز در این دوره در سال 1930 به نام مصایب عشق به کارگردانی جنارو ریگلی اکران می شود.

علاوه بر این اقدام مهم دیگر فاشیست ها برگزاری جشنواره ونیز بود که قدیمی ترین جشنواره سینمایی جهان به شمار می رود.

اما اقدامات سخت افزاری فاشیست ها و توجه زیاد به سینما هدف بزرگ تری داشت و آن نظارت کامل بر سینما بود.در این دوره تنها کمدی های سبک و داستان های خانوادگی بودند که از زیر تیغ سانسور فاشیسم جان سالم به در می بردند.

دیکتاتوری موسولینی به جایی می رسد که وی خندیدن به شوخی های فیلم «سوپ اردک» (1933) برادران مارکس را برای تماشاگران ایتالیایی ممنوع اعلام کرد.

نمونه ی دیگر از علایق ویژه!! موسولینی به سینما نوشتن سناریوی فیلم مجلل و ملال آور «سیپونه افریقایی» به کارگردانی کارمینه گالونه است که در نمایش بین المللی با شکست تجاری سنگینی روبه رو می شود.

اوج دخالت موسولینی در سینما به پس از اتحاد با رایش سوم بر می گردد.جایی که دولت فیلمسازان را برای تبلیغ سیاست های ویرانگر فاشیسم زیر فشار می گذارد.

 

 

 

نئورئالسیم.

ديويد بوردول و کريستين تامسون در کتاب هنر سينما آورده اند: آشکار نيست که اصطلاح نئورئاليسم از کجا ريشه گرفته اما آنچه معلوم است اين است که اصطلاح يادشده براي نخستين بار در اوايل دهه 1940 در نوشته‌هاي منتقدان ايتاليايي ظاهر شد.

ماجراجویی های خرگوش پرسروصدا (موسولینی) و کشاندن ایتالیا به جنگ دوم جهانی برای ارضای هوس های نژادپرستانه خود و متحد هم فکرش- هیتلر- ایتالیا را با فقر وبدبختی و فلاکت روبه رو کرد.موسولینی که در ابتدا با شعارهای عوام فریبانه موفق به جلب حمایت توده های محروم جامعه شده بود،اکنون با نفرت بی حساب مردم کشورش روبرو بود.دراین جا بود که با وجود سلطه همه جانبه این دیکتاتوری، "نهضت مقاومت ضد فاشیستی" در ایتالیا شکل گرفت که شامل بیش تر  احزاب مدنی چپ وراست کشور وروشنفکران و هنرمندان بود.

نئورئالیسم در واقع زاده ی این جنبش اجتماعی ناشی از پیامدهای فاشیسم وجنگ بود.

در نگاهی دیگر میتوان از نقش پروفسور امبرتو باربارو استاد مرکز تجربيات سينماي رم هم یاد کرد.او در برنامه ی پیش نهادی خود که در سال 1943 آن را بیان کرد از فیلم سازان خواست تا از طرح های خیالپردازانه ای که در آن ها از مسائل انسانی خبری نیست پرهیز کنند و از آن ها درخواست کرد تا از شعاردادن به سبک فاشیستی اجتناب کرده و مردم ایتالیا را با واقعیت های جامعه آشنا کنند.

پس از سقوط موسولینی در سال 1943 فیلم سازان ایتالیایی این فرصت را به دست آوردند تا تصویر ایتالیای جنگ زده را که تصویری تلخ اما حقیقی بود در فیلم هایشان نشان دهند.

در واقع گروه کوچکی از فیلمسازان با رد قواعد سینمای پیشین،سینمای نئورئالیستی ایتالیا را پایه گذاری کردند.

حرف اصلی این سینما این بود که سینما باید با پرهیز از خیال بافی های کاذب و قهرمان سازی های دروغین مخاطبان را با واقعیت زندگی آشنا کند.

این فیلم سازان که اکثرا گرایشات چپ داشتند و به نوعی متاثر از رئالیسم شاعرانه فرانسه در دهه 30 بودند،استفاده از نابازیگران و فیلم برداری مستند گونه را از عمده ترین مشخصه های این نهضت سینمایی قرار دادند.

سه چهره ی شاخص سینمای نئورئالیستی ایتالیا روبرتو روسلینی،ویتوریو دسیکا و لوکینو ویسکونتی بودند.

فیلم «وسوسه» (1942) لوکینو ویسکونتی را بسیاری از منتقدان پیش درآمد نهضت نئورئالیسم قلمداد می کنند.

اما در سال 1945 بود که نخستین فیلم نئورئالیستی ایتالیا با نام «رم شهر بی دفاع» ساخته روبرتو روسلینی به نمایش در آمد.

نئورئاليسم شيوه مشخصي در سبک فيلم به وجود آورد. جنگ قسمت عمده چینه چیتا را ویران کرده بود. از این رو تجهیزات فیلم سازی بسیار محدود وکم یاب بود. از این رو بود که میزانسن نئورئالیستی متکی به محل های واقعی شد و فیلم برداری ها حالتی مستندگونه گرفتند.

حتی روبرتو روسليني در آن زمان گفته بود که مقداري از نگاتيوها را از عکاسان خياباني خريده است. از اين رو "رم شهر بي‌دفاع" با فيلم‌هاي داراي کيفيت‌هاي متفاوت فيلمبرداري شد.

روبرتو روسلینی پس از فیلم «رم شهر بی دفاع» فیلم های «پاییزا» و «آلمان سال صفر» را ساخت و لوکینو ویسکونتی با ساختن «زمین می لرزد» در سال 1948 به بارورتر کردن این نوع از سینما کمک کرد.

اما چهره ی اصلی دیگر این مکتب سینمایی، ویتوریو دسیکا بود که با همکاری سناریست برجسته اش «چزاره زاواتینی» شماری از خاطره انگیز ترین فیلم های این مکتب را کارگردانی کرد.

«واکسی» (1946) و  «معجزه در میلان» (1950) و «اومبرتودی» (1952) از فیلم های مشهور این کارگردان است.اما شاهکار اصلی او و درواقع شاهکار سینمای نئورئالیست ایتالیا «دزد دوچرخه» است که در سال 1948 به نمایش در می آید.مضمون اصلی این فیلم تنهایی،بیکاری و فقر و تبعات ناشی از آن در جامعه ی جنگ زده ی ایتالیاست.

در سال 1948 دولت ایتالیا با تصویب قانونی موسوم به قانون آندره توئی مالیات سنگینی برای فیلم های خارجی لحاظ می کند و سینماداران را موظف می کند در هشتاد روز از سال تنها فیلم ایتالیایی نمایش دهند.

نگاه نقادانه ی سینمای نئورئالیست ایتالیا به دولت های این کشور سبب بروز درگیر هایی شد تا این که  در سال 1949 قانونی تصویب شد که به دولت این اجازه را میداد تا از ساخت فیلم هایی که به زعم آن ها توهین و تهمت به ایتالیا بود جلوگیری کنند.

از طرف دیگر ایتالیا پس از جنگ به سمت تبدیل شدن به جامعه ای مصرفی پیش رفت و طبقات مختلف جامعه به رفاه نسبی رسیدند همچنین نئورئالیسم پشتوانه ی اجتماعی خود را از دست داد.در این جا بود که ساخت  فیلم های پرهزینه دوباره آغاز شد.همچنین کارگردانان دیدگاه خود را تغییر دادند و به مضامین شخصی تر روی آوردند.

گرچه در سال 1949 نخستین نشانه های انحراف سینمای نئورئالیسم در فیلم «برنج تلخ» جوزیه دسانتیس دیده شد. چه آن که دوربین در این فیلم به جای به تصویر کشیدن رنج ومشقت برنج کاران ایتالیایی در پی پرداختن به اندام برجسته ی «سیلوانا منگانو» است.

جریان هنری نئورئالیسم تا نیمه ی دهه ی 1950 عمر کرد،اما تاثیر انکارناپذیری بر سینمای موج نوی فرانسه،سینمای آزاد انگلستان وحتی بر فیلمسازان آسیایی،افریقایی وامریکای لاتین برجای گذاشت.

دهه ی 1950 و 1960.

پس از یک دوره ی رکود کوتاه و نزول نهضت نئورئالیست ها در ایتالیا، سینمای این کشور دچار افت محسوسی شد، اما با ظهور کاگردانانی چون فللینی و آنتونیونی جان دوباره ای گرفت.

نکته ی مشترکی که این دو کارگردان بزرگ داشتند، این بودکه هر دو در آغاز دوران نئورئالیسم، سناریست بودند و از روزنامه به سینما راه یافتند.

این کارگردانان از مطرح کردن مسائل اجتماعی چشم پوشیدند و به سبک شخصی خویش روی آوردند.

از مشهورترین فیلم های این دوره از سینمای ایتالیا می توان به «فریاد» (1957) میکل آنجلو آنتونیونی ، «لکوموتیوران» (1956) پیترو جرمی و به ویژه «جاده» (1954)- «شب های کابیریا» (1956) از فدریکو فللینی اشاره کرد.

فیلم «جاده» نخستین فیمی است که اسکار فیلم غیر انگلیسی زبان را دریافت می کند.پیش از این با جوایز اسکار ویژه (1947- 49) و اسکار افتخاری (1950- 55) از فیلم های غیر انگلیسی زبان تجلیل می شد.

 

اما چهره ی تاثیر گذار و شاخص ایتالیا در دهه ی 1960،فدریکو فللینی است که با ساختن فیلم هایی چون «زندگی شیرین» 1960،«هشت ونیم» 1963، «جولیتای ارواح» 1965 و «ساتیریکون»1969 روح تازه ای در کالبد سینمای ایتالیا می دمد.

البته فیلم «زندگی شیرین» او علی رغم دریافت نخل طلای کن هنگام نمایش در کن توسط گروهی از منتقدان که فیلم را متظاهرانه و بی معنی می دانند،هو می شود.

پس از او باید به میکل آنجلو آنتونیونی با دو فیلم «ماجرا» 1960 و «صحرای سرخ» 1964 و لوکینو ویسکونتی با فیلم های «روکو وبرادرانش» 1960 و «یوزپلنگ» 1963 اشاره کرد.

اما جنجالی ترین کارگردان این دوره کسی نیست جز پیر پائولو پازولینی.

پازولینی با فیلم های «باج خور»،«آکاتونه» و «انجیل به روایت متی» - که از بازیگران غیر حرفه ای استفاده شده بود- به کارگردانی با تظاهرات نئورئالیستی معرفی شد.

اما در سال 1968 با فیلم تئورما سبک کاری خود را به ترکیبی از واقعیت وسمبولیسم تغییر داد.

پازولینی که در درگیری مداوم با کلیسای کاتولیک بود،پس از ساختن فیلم «سالو یا صدوبیست روز سودوم» در سال 1975 با 17 ضربه کارد در پارکی در بولونیای ایتالیا به قتل می رسد.قاتل،یک نوجوان منحرف جنسی است که استفاده ی ابزاریش توسط پازولینی را انگیزه ی قتل اعلام می کند.

اما در دهه ۱۹۶۰ سینمای ایتالیا رقیبی جدی برای هالیوود محسوب می شد. زیرا همه نوع فیلمی تولید می کرد.از کمدی های سبک اجتماعی تا ملودرام های عشقی،از فیلم های پرشکوه تاریخی تا فیلم های وسترنی که به وسترن اسپاگتی معروف شدند.

این لقبی بود که منتقدان به طعنه به این نوع فیلم ها داده بودند.

چهره ی اصلی و بنیان گذار این نوع از سینما و این نوع از وسترن سرجیو لئونه متولد رم از پدری سینماگر است.او در دوره ای که دوران تسلط رئالسیم وسوسیالیسم بود،به وسترن روی آورد و تریلوژی معروف او به نام های « به خاطر يک مشت دلار» (1964) « به خاطر چند دلار بیشتر» (1965) « خوب، بد، زشت» (1966) سبب شهرت ستاره ی گم نام تلویزیونی- کلینت ایستوود- شد که ستاره ی بخت او با ایفای نقش هفت تیرکش خون سرد وکم حرف «به خاطر یک مشت دلار» طلوع می کند.

دیگر چهره ی مشهوری که وسترن اسپاگتی به دنیای سینما و موسیقی معرفی کرد،انیو موریکونه بود.

سرجیو لئونه در رابطه با نئو رئاليسم مي گويد: به اهميت جنبش نئورئاليسم واقف بودم زيرا با ساير سبک‌هاي سينمايي تفاوت داشت. وجود اين‌گونه فيلم‌ها لازم بود. در آنها حرف حسابي زده مي‌شد. پس از بيست سال فاشيسم، بسيار مفيد بود. ولي سينمايي نبود که من دوست داشتم.

از دیگر کارگردانان دهه ی شصت ایتالیا که کمابیش متاثر از سنت نئورئالیسم بودند می توان به فرانچسکو رزی با فیلم های «سالواتوره جولیانو» (1961) و «دست ها روی شهر» (1963) و همچنین آلبرتو لاتوادا، ماریو مونیچلی، مائورو بولونینی اشاره کرد.

دهه ی هفتاد،دهه ی شورشی ها:

 

دهه ی هفتاد در ایتالیا دلسرد کننده بود.

چهره هایی چون فللینی وپازولینی و آنتونیونی حرف تازه ای برای گفتن نداشتند و فیلم هایشان در حقیقت تکرار کسل کننده ی آثار دهه ی پنجاه و شصتشان بود و متاسفانه جانشین شایسته ای هم نداشتند.

نسل تازه ای که در دهه ی هفتاد پا به عرصه ی سینما گذاشتند،اکثرا حاصل شورش های آرمان خواهانه ی 1968 بودند.

از معروف ترین چهره های این دوره می توان برناردو برتولوچی، مارکو بلوکیو، الیو پتری، دامیانو دامیانی، اتوره اسکولا را نام برد.

مشهورترین کارگردان این دهه از سینمای ایتالیا بی شک برناردو برتولوچی است.

برتولوچی با فیلم « پيش از انقلاب» (1964) مشهور شد.اما شهرت اصلی او به ویژه در ایران به فیلم آخرین تانگو در پاریس» (1972) باز می گردد.جایی که وی نوعی دگرگونی در حوزه مضمونی و روایی را عرضه کرد.

با نگاهی به فیلم های برتولوچی متوجه می شویم که وی رویه ای متفاوت از هم وطن های نئورئالیست خود در پیش گرفت.

از فیلم های دیگر برتولوچی می توان به 1900،آخرین امپراطور،رویا زدگان، زیبای ربوده شده،بودای کوچک اشاره کرد.

دیگر کارگردان قابل ذکر این دوره فرانکو زفیرلی سازنده ی «رومئو و ژولیت»، «عشق ابدی، و «برادر خورشید خواهر ماه» می باشد.

از دهه ی هشتاد به امروز

از اوایل دهه ی هشتاد،مشکلات اقتصادی روز به روز سینما را به طرف سطحی نگری سوق داد.فیلم های هالیوودی که با امکانات فراوان و تکنیک های چشم گیر وچهره های جهانی سعی در تسخیر سینماهای دنیا داشتند وهم چنین ورود تلویزیون به میدان عملا سرزندگی را از سینمای ایتالیا سلب کرد.

در سال 1984 ایتالیا بدترین شرایط حیات خود را تجربه کرد.در این سال به دلیل عدم استقبال مردم این کشور تنها 30 فیلم در این کشور ساخته شد که در مقایسه با تولید نزدیک به 300 فیلم در اواخر دهه ی 1960 یک فاجعه محسوب می شد.

مهم ترین اتفاق دهه ی 80 سینمای ایتالیا ساخته شدن فیلم «سینماپارادیزو» (1988) جوزپه تورناتوره  است که موفق به کسب اسکار بهترین فیلم غیرانگلیسی زبان هم شد.از دیگر فیلم های این کارگردان خوش ذوق می توان به «افسانه 1900» و «مالنا» اشاره کرد.

در ابتدای دهه ی 1990 یعنی در مراسم اسکار 1992 فیلم «مدیترانه» ساخته ی گابریل سالواتوره از ایتالیا موفق به کسب جایزه ی اسکار بهترین فیم غیر انگلیسی زبان شد.

در دهه ی 1990 برای نخستین بار دو فیلم ایتالیایی زبان «پستچی» (1994) مایکل رادفورد «زندگی زیباست» (1997) روبرتو بنینی موفق شدند نه در بخش فیلم غیر انگلیسی زبان که به عنوان فیلم های اصلی،کاندیدای دریافت جایزه ی اسکار شوند.

از دیگر فیلم های این دوره ی ایتالیا می توان به دو فیلم «دزد بچه‌ها» (1992) و «لامریکانو» (1994) ساخته جیانی املیو و فیلم «اتاق پسرم» محصول سال 2001 ساخته نانی مورتی اشاره کرد.

۱۳۸۹/۴/۱۵ صبح ۰۳:۱۳
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : soheil, دشمن مردم, john doe, سروان رنو, Classic, دلشدگان, بانو, siyavash1357, norman.bates, 1991, وال ای, سم اسپید, اسکورپان شیردل, ترومن بروینک, مگی گربه, چارلز کین, رزا, مارشال ویل کین, اکتورز, BATMAN, خانم لمپرت, پیرمرد, oceanic, آلبرت کمپیون, ریچارد, بانو الیزا, ایـده آلـیـسـت, هرکول, زرد ابری, باربوسا
سروان رنو آفلاین
پلیس انجمن
******

ارسال ها: 2,254
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۸/۱/۲۶
اعتبار: 84


تشکرها : 11424
( 18948 تشکر در 1591 ارسال )
شماره ارسال: #2
RE: سینمای ایتالیا

یه نکته ای که در مورد سینمای ایتالیا همیشه برام جالب بوده - به خصوص سینمای کلاسیک اش - نام گذاری جذاب فیلم هاشون هست. مثلا این نام ها به نظر من جزء بهترین نام فیلم های تاریخ سینما هستند و به نوعی خیلی پر طمطراق هستند علاوه بر اینکه کاملا موضوع فیلم رو بازتاب می دن :

رم ، شهر بی دفاع  ( اشاره به اعلام این شهر به عنوان شهر غیر جنگی به دلیل دارا بودن آثار باستانی زیاد )

آلمان ، سال صفر  ( اشاره به آلمان ویران شده بعد از جنگ )

اروپا 51  ( اشاره به اوضاع اجتماعی  یک خانواده در اوایل دهه 50 میلادی )

زمین می لرزد  ( ویسکونتی ؟)

خوب ، بد ، زشت  ( وسترن ماندگار و متفاوت سرجیولئونه )

سینما پارادیزو  ( عشق و نوستالژی  جوزپه تورناتوره )

 به خاطر یک مشت دلار 

واقعا هر کدوم از این اسم ها به راحتی به اندازه کل داستان فیلم حرف می زنن. صنعت ایجاز در نهایت کمال .  مثلا به خاطر یک مشت دلار رو در نظر بگیرین. همه فیلم موضوع اش همینه . همه کارهای قهرمان فیلم به خاطر یه مشت دلاره ، گرچه کمی چاشنی انسانیت هم قاطی اش میشه تا کلینت ایستوود محبوب برای ما محبوب تر بمونه.


رویاهای ما زندگی واقعی ما هستند .
۱۳۸۹/۴/۲۴ عصر ۰۷:۲۲
مشاهده وب سایت کاربر یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : دشمن مردم, بهزاد ستوده, سامورایی, siyavash1357, دلشدگان, Savezva, norman.bates, sepid12ir, nader_1971_a, مگی گربه, رزا, اکتورز, پیرمرد, خانم لمپرت, جروشا, oceanic, واتسون, آلبرت کمپیون, BATMAN, ایـده آلـیـسـت, هرکول, زرد ابری, کاپیتان اسکای, باربوسا
دزیره آفلاین
دوست قدیمی
***

ارسال ها: 196
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۹/۸/۴
اعتبار: 33


تشکرها : 3112
( 2462 تشکر در 98 ارسال )
شماره ارسال: #3
RE: سینمای ایتالیا

اخلاق ناشناخته ی " ماجرا "

  (( هر اخلاق گرایی که هیچ ترس و واهمه ای از ناشناخته های این وادی ندارد، دربرابر اخلاق و معنای ناشناخته ی " ماجرا " به هراس میافتد. اغازی پس از این ترس و نا امیدی، پایانی ندارد جز بن بست))

                                                                                                        میکل انجلو انتونیونی

  انا ناپدید میشود. در جزیره بسیار کوچک ساحلی که همراه  جمعی از دوستان به گردش امده اند. سندرو و کلودیا بیشتر ازبقیه دنبال انا میگردند. انا دوست هر دویشان است.

  هنوز ساعتی از گم شدن انا نگذشته است که سندرو دنبال کلودیا راه می افتد . کلودیای مضطرب و نگران از سندرو میگریزد و این اغاز ماجراست. سندرو را انقدر که ما میشناسیم کلودیا نمیشناسد. پدر انا در همان ابتدای فیلم به انا میگوید که مطمئن است این مرد با او ازدواج نخواهد کرد و انا به پدر پاسخ میدهد که هیچ وقت چنین چیزی را ازسندرو نخواسته است. این ما هستیم که حس میکنیم احتمالا خواستن ان توسط انا فایده ای هم نمی داشته. چیزی که انا به ان مطمئن بوده.  سندرو قصدی برای ازدواج با او را ندارد. شاید برای همین است که ناپدید میشود. جسدی پیدا نمیشود و وجود ماهی گیر های بومی که پلیس رد شان را میگیرد این احتمال را برایمان بوجود می اورد که ممکن است انا از جزیره رفته باشد. اما هیچ چیز معلوم نمیشود.

  کلودیا و سندرو هم چنان دنبال انا می گردند. ابتدا جدا از هم اما بعد با هم. هدفشان یکی ست. یافتن انا. سندرو  دنبال کلودیا موس موس میکند و بیشتر فیلم به راضی کردن کلودیا توسط سندرو میگذرد.

کلودیا به دوستش فکر میکند و با خود در کشمکش است.ایا وقتی سرنوشت انا هنوز معلوم نیست میتواند به سندرو نزدیک شود؟ کلودیا دوستانی دارد که به شخصیت انها نیز پرداخته میشود. کلودیا و ما میبینیم که  برخی از انها انچنان پایبندی ای به چیزی ندارند . کلودیا کم کم عاشق میشود و درست وقتی که همه چیز برای کلودیا شروع میشود  وقتی به جای حرف زدن، اواز میخواند و به جای راه رفتن، می خرامد، نگاه سندروست که انگاری به پایانی دیگر نزدیک میشود.

  صحنه ای که در ان کلودیا سرخوشانه همراه با اهنگ و اواز اماده میشود تا با سندرو بیرون روند بسیار قابل تامل است.

سندرو: هر وقت حاضر شدی بیا پایین.من یا پایین هستم یا تو بازار.

کلودیا: باشه ولی اول باید بگی که بدون من رفتن، مثل گم کردن بره ات میمونه. برو شهر و به تنهایی تماشا کن. بدون من انرژیت زود تموم میشه. بگو میخوای سایه ام رو که در طول دیوار حرکت میکنه در اغوش بگیری.

   همزمان ما و نه سندرو، سایه کلودیا را در روی دیوار میبینیم. قاعدتا سندرو باید محو تماشای خود واقعی کلودیا باشد اما چشمهایش چیز دیگری نشان میدهد. حواسش جای دیگر است و این را هم ما میفهمیم و هم کلودیا.

خیلی زود صبحی میرسد که کلودیا سندرو را با زنی دیگر میبیند و به گریه می افتد. گریه کلودیا عجیب نیست. گریه هیچ زنی عجیب نیست. گریه مردهاست که معمولا غیر عادی جلوه میکند. گریه یک مرد به حال مردانگی.

و انا که حقیقتش هر گز معلوم نمیشود. حقیقتی که خود انتونیونی در مورد ان گفته است (( مسلما من دل واپس ان نیستم و و خودم هم نمیتوانم حلش کنم. ))

میکل انجلو انتونیونی که در سال 2007 ودر سن 94 سالگی از دنیا رفته است از فیلم سازهای شاخص ایتالیا به شمار می اید که فیلمهای مهمی ساخته  و سرامد همه انها " ماجرا " ست. این فیلم برای او شهرت ملی به ارمغان اورده و او را هم پای سایر فیلمسازان معروف اروپا قرار داده است.

وقتی " ماجرا " در جشنواره کن 1960 به نمایش درامد حرف و حدیث های بسیاری را همراه داشت. عده ای ان را تحسین کردند و به همان نسبت عده دیگری به ان لعن و نفرین فرستادند و همه این جنجال ها برای یک موضوع بود، اخلاق.

  انتونیونی در همان زمان و دریک کنفرانس مطبوعاتی اعلام کرد (( من معلم اخلاق نیستم و فیلم من نه یک شکایت است و نه یک خطابه و موعظه. من فقط داستانی را به تصویر کشیدم که ممکن است درک نشود که شاید از رخ دادن یک رفتار اشتباه میگوید اما روشی که برای بیان این رفتار حس میشود چیزیست که امروز موجب این سوء تفاهم است!))


] استعداد بزرگ بدون اراده بزرگ وجود ندارد . بالزاک
۱۳۹۴/۸/۳۰ عصر ۰۲:۲۶
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : خانم لمپرت, کنتس پابرهنه, اسکورپان شیردل, Memento, نکسوس, سروان رنو, حمید هامون, Classic, جروشا, rahgozar_bineshan, واتسون, لو هارپر, BATMAN, آلبرت کمپیون, ژیگا ورتوف, Princess Anne, ایـده آلـیـسـت, هرکول, زرد ابری, باربوسا
خانم لمپرت آفلاین
مدیر بازنشسته
*****

ارسال ها: 394
تاریخ ثبت نام: ۱۳۹۲/۵/۳
اعتبار: 61


تشکرها : 7981
( 8500 تشکر در 282 ارسال )
شماره ارسال: #4
RE: سینمای ایتالیا

درود،

امروز اصلا قصد ندارم به فیلمی نئورئالیستی از سینمای ایتالیا بپردازم. احساس می کنم در این برهه از زمان متاسفانه ساده بینی و ساده نگاری در بین مخاطبان نت بیشتر طرفدار دارد و حتی شاید موثرتر باشد چون آنچنان اسیر سرعت قرن بیست و یک هستند که حتی مجال قدری تامل و اندیشیدن ندارند، بنابراین ضمن مفرح بودن مطلب شاید بتوان پیامی در کلیشه ها گنجاند که بر ذهن ها بنشیند.

مختصری می نویسم درباره یک فیلم ساده کمدی به کارگردانی ماریو کامرینی مربوط به سال 1955 با نام  La bella mugnaia که در انگلیسی و پارسی با عنوان The Miller's Beautiful Wife همسر زیبای آسیابان به نمایش در آمد، با شرکت سوفیا لورن، مارچلو ماسترویانی و ویتوریو دسیکا.

La bella mugnaia.jpg

این فیلم تلاش مذبوحانه یک مرد پولدار و قوی برای تصاحب همسر زیبای یک مرد فقیر را در ناپل 1860 به تصویر می کشد.

زمانی که شهرهای ایتالیا تحت سلطه اسپانیایی ها بوده، فرماندار اسپانیایی ناپل، دُن تئوفیلو (دسیکا) شیفته ی همسر آسیابان شهر لوکا (ماسترویانی ) می شود. لوکا که تا این زمان با وجه المصالحه قرار دادن زیبایی و دلربایی و هنر خوانندگی همسرش کارملا (لورن) در بزم های خصوصی سران شهر با حضور فرماندار و دادستان (که او هم خاطرخواه کارملا است) و اسقف اعظم (که عامدانه در جای جای فیلم به سودجویی او و استفاده از وجهه دین جهت حفظ منافع شخصیش اشاراتی شده)، از زیربار انواع مالیاتهای کمرشکن فرار کرده بطرز احمقانه ای هنوز متوجه نشده فرماندار به کارملا نظر دارد.

از طرفی زن جذاب فرماندار، دولورس (ایوُن سانسون) دائم وی را نصیحت می کند که ظلم و استثمارگری عاقبتی ندارد و با مردم باید مدارا کرد. اما فعلا تنها فکر و ذکر فرماندار کارملا است. او با خدعه ای لوکا را اسیر و خودش شبانه به آسیاب به قصد تصاحب کارملا می رود . اما کارملای وفادار با حیله ای از چنگال او می گریزد. با اینحال لوکا در اثر یک سوء تفاهم فکر می کند کارملا به او خیانت کرده و به قصد انتقام به قصر فرماندار می رود تا همسر او را آزار دهد. درست سربزنگاه کارملا سر می رسد حقایق افشا و در پی آن فرماندار که مفتضح و ناکام برگشته لوکا را در لباس و جایگاه خویش می بیند و به اشتباهاتش اعتراف و اظهار ندامت می کند. عاقبت خوش این کمدی سطحی با شعاری کلیشه ای پایان می یابد و آن اینکه ظلم را دوامی نیست و چاه کن عاقبت در ته چاه است.

فیلم بی شک نمایشی از جذابیت های فیزیکی سوفیا لورن است و بقول منتقد نشریه نیویورک تایمز فیلم تحت الشعاع وجنات این خانم دوست داشتنی است.

شاید تنها نقش سنگین و پر چالش را دسیکا با گریم سنگین و کلاه گیس حجیم فرماندار و صحنه های سخت مثل آرد مالی شدن یا غرقه در آب گل آلود شدن ایفا کرده، ماسترویانی در کاراکتر لوکا در حد یک ساده لوح تنزل نموده و تنها از زیبایی و جذابیت ایون سانسون مانند خانم سوفیا لورن سوء استفاده بصری شده است.

اما در یک نگاه وقتی بیننده عادی به سینما می رود فیلمی شاد و چشم نواز را تماشا می کند و گرچه تا دقیقه نود محو جمال سوفیا لورن می شود اما هفت-هشت دقیقه آخر شهری را می بیند سرزنده و شاد با مالیاتهای عادلانه و فرماندار متحول شده و مهربان و عدالتی جاری... و در خاطرش این پیام کلیشه ای ولی برانگیزاننده یادآوری می شود که؛ "ظلم پایدار نمی ماند"  و شاید همین هم بهترین ماحصل چنین فیلمی باشد...

* در هنگام دیدن فیلم یاد کاربر تازه کارمان سوفیای عزیز افتادم و بی اختیار لبخندی بر لبم نشست. جایشان سبز... :blush:


در مسلخ عشق جز نکو را نکشند ... روبه صفتان زشت خو را نکشند
۱۳۹۵/۲/۲۸ عصر ۰۶:۰۶
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : هانا اشمیت, Classic, آمادئوس, هرکول, ویگو مورتنسن, سروان رنو, حمید هامون, Princess Anne, بانو الیزا, BATMAN, دزیره, اسکورپان شیردل, مراد بیگ, زرد ابری, پیرمرد, کنتس پابرهنه, باربوسا
بانو الیزا آفلاین
دوست قدیمی
***

ارسال ها: 106
تاریخ ثبت نام: ۱۳۹۴/۷/۷
اعتبار: 19


تشکرها : 826
( 1106 تشکر در 93 ارسال )
شماره ارسال: #5
RE: سینمای ایتالیا

جاده ای بسوی عشق

فدریکو فلینی ( کارگردان مطرح و سازنده آثار بیاد ماندنی همچون زندگی شیرین و جاده و شب های کابیریا و همچنین فیلم محبوب کارگردانان یعنی هشت و نیم ) و جولیتا مسینا ( بازیگر محبوب و دوست داشتنی ایتالیایی که بسیاری از ما با شمایل دلقک مظلوم و دوست داشتنی جلسومینا اون رو میشناسیم  ) در سال 1942 طی یک نمایش رادیویی که فدریکو نویسنده اون بود و موضوعش روابط یک زن و شوهر جوان بود و جولیتا هم بازیگر اون ( در نقش پاسینا ) بود ، با هم آشنا شدند و چهار ماه بعد هم با هم ازدواج کردند. ازدواجی که تا 50 سال بعد یعنی تا پایان عمر فلینی هنرمند پایدار بود .

1

جولیتا ماسینا خیلی خوش اقبال بود که با فدریکو آشنا شد . بر کسی پوشیده نیست که جولیتا از هیچ نظر موقعیت ازدواج با یک فرد معروف بخصوص اینکه بهترین کارگردان عصر ایتالیا باشد رو نداشت . این فلینی بود که به او فرصت داد تا در دهه پنجاه بازیگری معروف شود ، اون هم در حالی که از نظر جسمانی و ظاهری زیبایی بازیگران دیگر ایتالیا رو نداشت .

فدریکو مجبور شد برای بازی جولیتا در نقش جلسومینا بجنگد چون تهیه کنندگانی که فلینی فیلم رو به اون ها پیشنهاد می داد معتقد بودند که جولیتا بازیگر با استعدادیست ولی برای این نقش مناسب نیست ، هر چند بعد ها جلسومینا توسط مخاطبان پذیرفته شد .فیلمبرداری آن فیلم برای جولیتا و فدریکو آسان نبود . جولیتا بازیگر صحنه تئاتر بود ، هر چند در فیلم هایی چون بدون ترحم و روشنایی های واریته نقش هایی بازی کرده بود . او همه شخصیت هایی را خلق کرده بود  که به کلی با آنچه در فیلم مورد نیاز بود متفاوت بود و به خصوص بازی در نقش دلقک جز برنامه های قبلیش در تئاتر نبود . جدا از همه اینها ، سینما به او عقده حقارت می داد ، چرا که فاقد فیزیک مناسب بود. در درون خود کاملا حس می کرد  که جلسومینا چگونه موجودی است ، اما از تظاهرات بیرونی او چیزی نمی دانست و درک نمی کرد.

برای جولیتا بازی در نقش جلسومینا بسیار سخت بود چون به عنوان یک زن می بایست برای این نقش خود را قربانی کند.

12

برای نقش کابیریا آماده و مشتاق بود به دلیل نزدیکی به شخصیت خودش

بعدها با فیلم جولیتای ارواح باز هم همکاری این دو زوج این بار در یک فیلم رنگی ادامه داشت . باز هم مقاومت جولیتا و باز هم اصرار فدریکو برای بازی در نقش ! البته نیمه دوم فیلم جولیتای ارواح برای ماسینا جذاب تر بود .

همکاری بعدی این دو هم  در فیلم جینجر و فرد با حضور مارچلو ماسترویانی در اواخر دوران بازیگری مارچلو و جولیتا ، در این فیلم این دو یک زوج رقاص را تشکیل می دهند.

21

مسینا از زبان فلینی:  در فیلم هایی که مسینا در آن ها بازی کرده است یک موجود ریز نقش را می بینید که بخاطر عشق زنده است ولی می خواهد عشق خود را با دیگران قسمت کند.

مسینا شخصیتی پر حرف و متوهم داره که با شخصیت جلسومینای جاده کمی متفاوته ولی در عوض بیشتر شباهت به نقش کابیریا در شب های کابیریا داره . پس جولیتا برای فیلم جاده بیشتر تلاش کرد به نقش مورد نظر نزدیک بشه.

جولیتا نه تنها بازیگر فیلم هایم بود بلکه الهام بخش داستانهای فیلمم هم بود . میتوان گفت از بین شخصیت های فیلم هایم ، شخصیت جلسومینا رو بیشتر از بقیه دوست دارم

ارتباط فدریکو در سر صحنه با جولیتا و بقیه بازیگران کاملا  به یک شکل بود . فاصله ای بین فدریکو و بقیه بازیگران وجود داشت و دلیل اون هم افکاری بود که راجع به فیلم و محتوای اون در مغز فدریکو می گذشت و عوامل فیلم تا حدودی از اون بی خبر بودند و گاهی حتی تا زمان اتمام فیلم نمیشد حدس زد در سر فدریکو چه میگذره . گفته میشد بازیگران حتی از دیالوگ های خود هم بی خبر بودند !

پس فدریکو برای رسیدن به این هماهنگی می بایست روح سرکش جولیتا رو رام کرده و اون روبرای رسیدن به ایده آل خود وفق بده .

فدریکو یک همسر نازنین برای زنی بود که هم کودک بود و هم پیرزن . بسیار سرکش و فضول ولی سرشار از استعداد و انگیزه . هم یک زندگی موفق و پایدار و هم یک همکاری دوطرفه ی رو به رشد و کمال::ok:

32


هرگز فالگیر نبودم
فقط خواستم دستت را بگیرم
۱۳۹۵/۳/۵ عصر ۰۱:۵۱
مشاهده وب سایت کاربر یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : حمید هامون, هانا اشمیت, Classic, سروان رنو, BATMAN, دزیره, مراد بیگ, زرد ابری, ماهی گیر, پیرمرد, کنتس پابرهنه, باربوسا
مراد بیگ آفلاین
دوست قدیمی
***

ارسال ها: 387
تاریخ ثبت نام: ۱۳۹۵/۱/۱۰
اعتبار: 36


تشکرها : 2676
( 2376 تشکر در 282 ارسال )
شماره ارسال: #6
Video فیلم سینمایی فرانچسکو ( 1989) - دوبله ی فارسی

Deus Mihi Dixit

خداوند با من سخن گفت 

 


پدرم یک سوسیالیست آنارشیست با اعتقادات کم مذهبی بود ، در نتیجه از آموزش مذهبی کاتولیک بی بهره بودم ...

وقتی فرانچسکو را برای نخستین فیلم بلندم بمن پیشنهاد دادند حتی تصور پذیرش انجام آنرا نداشتم ، با این حال برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد شخصیت ایشان اقدام به مطالعه در فهرست و منابع فرقه ی فرانسیسکن نموده ،  در مقام یک خبرنگار سفری نیز به روستای سانتا ماریا و بازدید از کلیسای Portioncula زادگاه این فرقه انجام دادم ؛

طلائی ترین فرصت اما آشنایی من با کتاب "زندگانی سنت فرانسیس آسیس - 1893" نوشته ی پروفسور پل ساباتیه بود که باعث دگردیسی روحی و اخلاقی شگرفی در وجود من شد ، من فرانچسکو را مدرن تر از تمام واقعیت های پیرامون خود یافتم و سادگی مدرنیزه ای که جهش اعتقادی غیر قابل وصفی را در ایشان بدنبال داشت بیشتر باورهای مرا تا آنزمان تحت الشاع خود قرار داد .

 این نقل قولی است از لیلیانو کاوانی نویسنده و کارگردان زن مشهور ایتالیائی که نه تنها به پیروی از سَنت بوناونتورای قدیس ، فرانچسکو را انسانی خاص و مرشدی راهبر معرفی میکند بلکه بواقع  اصل خود را در شخصیت ایشان یافته ، بی درنگ فیلمنامه ی نخستین اثر بلند تلویزیونی خود را در دوقسمت و به همراهی تولیو پینولی در مورد شخصیت اجتماعی ایشان نوشته و کارگردانی می نماید...


 

لیلیانو کاوانی


اما ظاهرا  گذشت زمان همراه با تغییر بینش در او باعث نوعی نا خرسندی از ادای دینش به مقام فرانچسکو میگردد پس نسخه ی دوم و سینمایی آنرا به سال 1989 با یک تغییر رویه ی قابل ملاحظه و از برای جبران مافات در بازسازی نسخه قدیمی تر نوشته و میسازد با این تفاوت که در بیان روایت فیلم با پنهان شدن پشت یاران فرانچسکو و از زبان آنها ، ایشان را از یک روحانی مبلغ عدالت اجتماعی به قدیسی تماما خدا محور ارتقا درجه میدهد چونانکه در نقطه ی انتهایی و اوج فیلم از زبان کلارا ، فرانچسکو را عاشقی توصیف میکند که عشق بدن او را به شکل معشوق خود در آورده است ...

این فیلم از نظر موافقان یک استثنا در کارنامه ی هنری کارگردانی است که شروع ، اوج و خاتمه ی آثارش همه در خدمت ارزشهایی است که فرانچسکو با زندگی و مرگ خود مبلغ آن بود ؛

در نقطه ی مخالف اما با شدتی بمراتب بالاتر توسط منتقدان مورد تخریب و نقد منفی قرار می گیرد ، دسته ی مذکور اورا به تحریف تاریخ و میکی رورک بازیگر نقش فرانچسکو را که عملا در گویش زبان ایتالیایی لنگ میزد به درک نادرستی از شخصیت فرانچسکو متهم میکنند تا جایی که از این فیلم اثری ضعیف در مرتبه ای نازل تر از اثر نخست همین کارگردان به سال 1966 و نیز فیلم "برادر خورشید ، خواهر ماه  -  1972" فرانکو زفیرلی و نیز همچنین اثری فاقد صلاحیت  در مقام  مقایسه با فیلم "گلهای سنت فرانسیس - 1950" روبرتو روسلینی نام می برند.

البته ایرادی که این منتقدان به ضعف میکی رورک در گویش به زبان ایتالیایی در نسخه ی اصلی فیلم وارد نموده اند متقابلا با هنرمندی استاد خسرو خسروشاهی در نقش فرانچسکو  به نقطه ی قوت و درخشان فیلم در نسخه ی فارسی آن برای ما بدل گردیده و این فیلم را به عنوان یکی از خاطره انگیزترین و احساسی ترین فیلمها ، ملکه ی ذهن ما نموده است.


 

/https://www.imdb.com/title/tt0097383


عوامل سازنده ی فیلم :


نویسندگان فیلمنامه : لیلیانو کاوانی - روبرتا مازونی

فیلمبردار : روجر الکساندر دیکینز

آهنگساز : ونجیلیس

کارگردان : لیلیانو کاوانی

تهیه کننده : جولیو اسکانی

ساخته شده در کمپانی کارول فیلم

محصول سال 1989 کشورهای ایتالیا و آلمان غربی

مدت زمان فیلم : 150 دقیقه


شخصیت ها ، بازیگران و عوامل دوبله:


مدیر دوبلاژ : خسرو خسرو شاهی

فرانچسکو - میکی رورک - خسرو خسروشاهی

کیارا هلنا بونهام کارتر - مریم شیرزاد

پیئترو برناردونه (پدر فرانچسکو) - پائولو بوناچلی - ایرج رضائی

پیکا برناردونه (مادر فرانچسکو) - آندره یا فریول - زهرا آقارضا

رافینیو - پاکو رچونتی - سعید مظفری

برناردو - دیگو ریبون - بهرام زند

پیئترو کاتانی - ریکاردو ده توره برونا ژرژ پطروسی

لئونی - فابیو باسوتی - امیرمحمد صمصامی

کاردینال اوگولینو - ماریو آدورف - پرویز ربیعی

آنجلو - الکساندر دوبین - تورج مهرزادیان

پاپ اینوسنت سوم - هانس تسیشلر - خسرو شایگان

پاسیفیو - پائولو پروتی - عباس نباتی

کاردینال کولونا - نیکولاس دُچ حسین معمارزاده

ایلیا بومبارونه - استانکو مولنر - تورج مهرزادیان


لینک های دانلود :


لینک دانلود  فیلم سینمایی فرانچسکو (1989) بدون حذفیات با دوبله ی فارسی در آپلود بوی

لینک دانلود فایل صوتی دوبله ی فارسی

لینک دانلود زیرنویس قسمتهای حذف شده


آنونس فیلم :



لینک صفحه ی آنونس فیلم در آپارات


پی نوشت : نسخه ای از فیلم که برای دانلود قرار داده شده است نسخه ای است کامل و بدون حذفیات فیلم با کیفیت (480p) ، متاسفانه نسخه ی باکیفیت تری ازین اثر را جهت میکس با صوت دوبله ی فارسی نیافتم ، با اینحال فایل هماهنگ شده صوت دوبله ی فارسی با نسخه کامل فیلم  را به همراه زیر نویس فارسی قسمتهای حذف شده جداگانه برای دانلود قرار داده ام تا اگر چنانچه نسخه ی با کیفیت تری از این فیلم بدستتان رسید مفید فایده ی شما واقع گردد ، آنونس فیلم نیز گلچینی از سکانس های برگزیده و تدوین شده از نسخه ی نهایی شده ی فیلم میباشد.


مراد بیگ : من ادعائی ندارم ، خاله لیلا : ادعائی ندارم خودش کم ادعائی نیست .
۱۳۹۸/۳/۳ صبح ۰۵:۵۳
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : سروان رنو, Classic, زرد ابری, ماهی گیر, جناب سرگرد, بانو الیزا, Kathy Day, پرنسس آنا, کاپیتان اسکای, دون دیه‌گو دلاوگا, مارک واتنی, پیرمرد, باربوسا, BATMAN
مارک واتنی آفلاین
فضانورد
***

ارسال ها: 216
تاریخ ثبت نام: ۱۳۹۵/۲/۱۸
اعتبار: 31


تشکرها : 4387
( 2437 تشکر در 213 ارسال )
شماره ارسال: #7
RE: سینمای ایتالیا

سلام

مرادبیگ جان ممنون بابت زحمتی که بابت سینک صوت دوبله این فیلم زیبا کشیدی. متاسفانه لینک دانلود ارور می ده و نمی شه دانلود کرد. لطفا دوباره آپلود فرمایید.

صوت دوبله هم برای دانلود رمز می خواد.

من خیلی مشتاقم تا این فیلم رو دانلود و تماشا کنم.

سپاس فراوان

۱۳۹۹/۲/۱۳ عصر ۰۶:۰۴
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : مراد بیگ, باربوسا
مراد بیگ آفلاین
دوست قدیمی
***

ارسال ها: 387
تاریخ ثبت نام: ۱۳۹۵/۱/۱۰
اعتبار: 36


تشکرها : 2676
( 2376 تشکر در 282 ارسال )
شماره ارسال: #8
RE: سینمای ایتالیا

(۱۳۹۹/۲/۱۳ عصر ۰۶:۰۴)مارک واتنی نوشته شده:  

سلام

مرادبیگ جان ممنون بابت زحمتی که بابت سینک صوت دوبله این فیلم زیبا کشیدی. متاسفانه لینک دانلود ارور می ده و نمی شه دانلود کرد. لطفا دوباره آپلود فرمایید.

صوت دوبله هم برای دانلود رمز می خواد.

من خیلی مشتاقم تا این فیلم رو دانلود و تماشا کنم.

سپاس فراوان

با سلام خدمت شما دوست عزیز

بنا به درخواست شما و استفاده سایر  دوستان  نسخه ی کامل و بدون حذفیات فیلم سینمایی فرانچسکو را بصورت مجدد و این بار در آپارات به اشتراک نهادم ،  در ضمن رمز عبور لینک دانلود فایل صوتی دوبله ی فیلم عبارت است از :

cafeclassic5.ir

موفق و پیروز باشید.




https://www.aparat.com/v/RMYyZ


مراد بیگ : من ادعائی ندارم ، خاله لیلا : ادعائی ندارم خودش کم ادعائی نیست .
۱۳۹۹/۲/۱۴ عصر ۱۱:۴۲
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : پیرمرد, دون دیه‌گو دلاوگا, Kathy Day, مارک واتنی, Classic, پرنسس آنا, باربوسا
مارک واتنی آفلاین
فضانورد
***

ارسال ها: 216
تاریخ ثبت نام: ۱۳۹۵/۲/۱۸
اعتبار: 31


تشکرها : 4387
( 2437 تشکر در 213 ارسال )
شماره ارسال: #9
RE: سینمای ایتالیا

مراد بیگ جان ... خیلی ممنونم بابت زحمتی که کشیدی.

ارادت دوست عزیز {#smilies.smile}

۱۳۹۹/۲/۱۵ صبح ۱۱:۰۸
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : مراد بیگ, باربوسا
مراد بیگ آفلاین
دوست قدیمی
***

ارسال ها: 387
تاریخ ثبت نام: ۱۳۹۵/۱/۱۰
اعتبار: 36


تشکرها : 2676
( 2376 تشکر در 282 ارسال )
شماره ارسال: #10
Video مسیح در ابولی توقف کرد ساخته ی فرانچسکو رُزی

با افزایش برودت سرما  و در دمای زیر 8 درجه ، چندی پیش در یکی از شبکه های غیراجتماعی! کلیپی دیدم از زندگی نابسامان کودکان معصوم کشورمان در جنوب شرقی کشور ، داخل کپرهایی که به هیچ وسیله یِ گرمایشی ، مجهز نبودند ...



مسیح هرگز به اینجا نیامد ، جایی که جاده ها ، راهها و راه آهن ها ، ساحل و دریا را پشت سر می گذارند و در زمین های متروک و دور افتاده ی لوکانیا وارد می شوند ، نه مسیح ، هرگز به اینجا قدم گذاشته است ، نه زمان ، نه روح انسانی ،نه امید و نه رابطه ای بین علت و معلول در اینجاست ، دلیلش هم تاریخ است ...



به سال 1935 کارلو لِوی نقاش و پزشک تورینی به اتهام تفاوت در ایدئولوژیها  ، توسط رژیم فاشیستیِ بنیتو موسولینی ، دستگیر و به روستایِ دور افتاده ای در لوکانیا تبعید می شود ، کتاب مسیح در ابولی توقف کرد  ، سرگذشتِ یک سال اسارت وی در آن ندامتگاه ! و به قلم خود ایشان  به سال 1945 میلادی است ؛


کتاب مسییح در ابولی توقف کرد اثر کارلو لِوی


ابولی از نظر کارلو لِوی نه تنها مرز جغرافیایی بلکه مرز تاریخی بین دو جهان است  ، لوکانیا که پشت تاریخ عظیم مِلفی جا مانده است ، به دفعاتِ متعدد بی آنکه خواهانش باشد شانه به شانه ی تاریخِ دیگران ساییده و مسیح را نیز در میزبانی خویش مایوس ساخته است !


دکتر کارلو لِوی


کتاب سرگذشت کارلو لوی که با نثری پخته و البته صمیمی آکنده است  در تماس با این جهان باستانی ، در بازنمایی مردم لوکانیا و بُعد خرافه پرستِ ایشان در تلاقی و تضاد با تجربه یِ حبس روشنفکرانِ شمالی کوشا اما مردّد است! با این حال تمام عناصر لازم برای مبدّل شدن به یک اثر  سینمایی را در خود داراست .

 فرانچکسو رُزی کارگردان شهیر ایتالیایی فیلم  Cristo si è fermato a Eboli را به سال 1979 و در چهار اپیزود 55 دقیقه ای ، با اقتباس از همین رمان و فیلمنامه ای مشترک با تونینو گوئرا و رافائله لاکاپریا برای پخش تلوزیونی می سازد ؛



فیلم توسط پاسکوالینو دی سانتیس فیلمبرداری میشود ، پاسکوالینو با داشتن جایزه اسکار بهترین فیلمبرداری برای فیلم رمئو و ژولیت وزنه ی سنگین کادر فیلمسازی رزی است ، رزی اما تحت تاثیر روایتِ جذاب کارلو لِوی ، در طول ساخت فیلم به دیالوگ ها و صحنه پردازیهایِ رُمان وفادر می ماند و بی آنکه اسیر بینش و نقدِ لِوی قرار بگیرد یا موجبات تحسینش را فراهم گرداند ، آنچه را که مطابقِ نیاز مخاطب می بیند ، می سازد ؛


فرانچسکو رُزی


برای خلق دورانی که ابر فاشیسم و جنگ بر روی جامعه آویزان است و ساکنان بومی لوکانیا توسط پروژه ی ملی ایتالیا رها شده اند ، رزی با جهشی معکوس  وار از سینمای پسا نئورئالیسم به سینمای سورئالیسم زندگی فقیرانه ی روستائیان را شبیه مرگی کابوس وار تصویر پردازی می کند ؛

در سکانسی چون مَثَله کردن بُز شیر ده ،گره خوردن نگاه بی جان و بهت زده ی  بز در نگاه دوربین و نگاه  حسرت آلود روستاییِ مال و جان باخته ! در نگاه لِوی ، بسیار سنگین و دردآور جلوه می کند ...


شاهکار رزی  با برشی 150 دقیقه ای  بدون اینکه لطمه ای ببیند در 23 فوریه 1979 برای اکران وارد سینماها می شود ، اما همچنان از زمان لازم برای وسعت بخشیدن به طول دوران تبعید قهرمان داستان و چشاندن طعم تلخ آن به  بیننده برخوردار است .


شخصیت ها ، بازیگران و صدا پیشگان :

کارلو لِویجان ماریا وُلونته منوچهر اسماعیلی

جولیا وِنِرهایرنه پاپاسسیمین سرکوب

دُن لوئیجی ماگالونهپائولو بوناچِلیناصر طهماسب

لوئیزا لِویلِئا ماساریآذر دانشی

دُن ترایِلا فرانسوا سیموناصغر افضلی

دُن کوزمینوآنتونیو آلوکااکبر منانی

سایر صداپیشگان : بدری نوراللهی ، مهدی آژیر ،  پرویز نارنجی ها ، احمد مندوب هاشمی ، نوشابه امیری ، جواد پزشکیان و ...


نسخه ی سینماییِ فیلم شامل دوبله دوم این اثر ، با احترام تقدیم شما دوستان گرامی می گردد :

(  ترمیم صوت و هماهنگ سازی زیرنویس بخش های بدون صوت دوبله ی فارسی حدالمقدور صورت پذیرفته است)



لینک صفحه ی فیلم در سایت نماشا


موسیقی فیلم اثری است از پیرو پیجونی


..........................................................

روستای الیانو که در رمان لِوی ، گانیانو نامیده شده است .

دو نقاشی اول هر دو از آثار کارلو لِوی هستند .


مراد بیگ : من ادعائی ندارم ، خاله لیلا : ادعائی ندارم خودش کم ادعائی نیست .
۱۴۰۱/۱۰/۲۹ صبح ۱۱:۴۵
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : مارک واتنی, پیرمرد, رابرت, Emiliano, آرلینگتون, Classic, لوک مک گرگور, BATMAN, کوئیک, سروان رنو, آلبرت کمپیون, مورفیوس, باربوسا, کنتس پابرهنه, دون دیه‌گو دلاوگا
ارسال پاسخ