به نام خدا
و با سلام به دوستان کافه کلاسیک
.
.
.
.
.
(۱۳۹۴/۴/۱۱ عصر ۰۱:۴۲)ژیگا ورتوف نوشته شده:
با یاد پیرمرد عزیز
در ایستگاه قطار ایستاده ام . نظاره گر . مسافری بی حوصله با چمدان هایی سنگین از خاطره ، سوار شده و قطار بوق زنان دور می شود . دیروز هم ، پریروز هم ، کسانی شهر را ترک کردند . آیا کسی می آید ، کسی خواهد آمد . کسانی . چندی پیش « پیرمرد » هم سوار شد و قطار بوق زنان دور شد و فقط عطرگل یاسی ماند که در ایستگاه پیچده شده بود آن هم بتدریج محو و محوتر شد.شکوفه های گیلاس ، یخ زده بر زمین ریختند.آهویی سرگردان از من نشانی صیاد را پرسید. روزی که خود در ایستگاه از قطار پیاده شدم.منتظر بودم روزی دیگر هم دراکولا به ایستگاه برسد و روز بعد و روز بعد و روز بعد اسپایدرمن و سوپرمن و هالک شاید سیندرالا و سفید برفی و مادام بوواری و پوآرو و مش قاسم و شیرعلی قصاب و.......ببینم دوچرخه ای بی سوار می آید . می آید و روبرویت می ایستد ، حیرت زده وقتی نگاه می کنی کسی ، صدایی از سمت هیچ بگوید سلام منم ، مرد نامریی . به سروان رنو فکر می کنم .اگر درایتش نبود همه جا را زامبی ها الان در اختیار خود گرفته بودند.
می نشینم روی نیمکت انتظار ایستگاه . دیری نمی گذرد کسی کنارم می نشیند . چقدر شبیه بیژن نجدی است .نگاهش خیره به روبرو ، آرام زمزمه می کند:
اتوبوسی آمده از تهران
تمام صندلیهایش خالیست
قطاری میرود از تبریز
تمام کوپههایش خالیست
سینماهای شیراز در حال نمایش فیلم
تمام ردیف هایش خالیست
انگار یک نفر هست که اصلا نیست
انگار عدهای هستند که نمیآیند
شاید کسی در چشم من است ،
که رفته از چشمم
نمیدانم ...
***
می خواهم بگویم :بیژن درمان اعتیاد به عطر گل یاس را می دانی؟
که دیگر کسی نیست ، انگار از اول هم کسی نبوده است.
.
.
(۱۳۹۴/۷/۳۰ عصر ۰۴:۵۱)ژیگا ورتوف نوشته شده:
خشکسالی
باران
با لباس
راه راه تندش
وقتی از راه رسید
بر هر دری کوبید
کسی در نگشود
هر قدر خواند :
" من آمدهام
که عشق بنیاد کنم "
صدایش ناشنیده ماند
در روستای مغموم یأسزده
با درختان ایستادۀ عبوس
بر پرتگاه هیزم.
حریف
هیچ اندوهی
تا بحال
حریف دلم نشده است
این دل
کم کسی نیست
ترا دارد.
.
.
.
(۱۳۹۳/۱۱/۱۵ صبح ۰۱:۴۱)هانا اشمیت نوشته شده:
بارانی ...
با همه بی سر و سامانی ام
باز به دنبال پریشانی ام
طاقت فرسودگی ام هیچ نیست
در پی ویران شدنی آنی ام
آمده ام بلکه نگاهم کنی
عاشق آن لحظه توفانی ام
دلخوش گرمای کسی نیستم
آمده ام تا تو بسوزانی ام
آمده ام با عطش سالها
تا تو کمی عشق بنوشانی ام
ماهی برگشته ز دریا شدم
تا که بگیری و بمیرانی ام
خوب ترین حادثه می دانمت
خوب ترین حادثه می دانی ام؟
حرف بزن بغض مرا باز کن
دیر زمانی ست که بارانی ام
حرف بزن حرف بزن سالهاست
تشنه یک صحبت طولانی ام
استاد محمد علی بهمنی
این شعر حزن آلود را در حالی که گوش به یکی از قطعات زیبای سینما پارادیزو ساخته انیو موریکونه سپردم برای شما دوستان خوبم تایپ کردم .امید آن دارم که شما نیز هنگام خواندن این قطعه زیبا خود را به موسیقیی دلنشین مهمان کنید ...
هانا از اخترک ب 612
.
.
(۱۳۹۳/۶/۱۶ صبح ۱۱:۳۷)هانا اشمیت نوشته شده:
وقتی نیچه گریست
اثر دکتر اروین د . یالوم
ترجمه ی دکتر سپیده حبیب
" وقتی نیچه گریست " معجونی از فلسفه ، روانشناسی و ادبیات است که با بهره گیری از تاریخ و تخیل بیان میشود. در حقیفت نویسنده با استفاده از شخصیت های واقعی که در بطن تاریخ به چشم میخورند و نیز بکارگیری اندیشه هایشان داستان خود را روایت میکند . یکی از محورهای اصلی این کتاب شخصیت " نیچه " است که برگرفته از فیلسوف بزرگ قرن نوزدهم میباشد که آثار سترگی از خود به جا گذاشته است. از دیگر شخصیت های تاریخی این کتاب میتوان به دکتر یوزف بروئر ، فروید و نیز لو سالومه اشاره کرد.
ترجیح میدهم به جای روایت اثر و از بین بردن لطف مطالعه ی آن به چند نکته ی کلیدی از کتاب اشاره کنم که همین نکته سنجی ها آن را از سلک رمانهای سرگرم کننده صرف جدا میسازد .
به اعتقاد من دو فاکتور اصلی که در این اثر بدان پرداخته میشود یکی " انتخاب " است و دیگری " دوستی "! ...
.
.
(۱۳۹۷/۱۲/۱۲ صبح ۱۲:۳۴)لو هارپر نوشته شده:
زیبای خفته
دوبله اول
مدیر دوبلاژ: ژاله علو
زهره شکوفنده / مری کاستا / پرنسس اورورا
خسرو خسروشاهی / بیل شرلی / پرنس فیلیپ
ژاله علو / الینور اودلی / مالفیسنت (جادوگر)
مریم پروین / ورنا فلتون / فلورا (پری قرمز)
سیمین سرکوب / باربارا لادی / مریودر (پری آبی)
منصوره کاتبی / باربارا حو آلن / فانا (پری سبز)
اصغر افضلی / تیلور هولمز / شاه استفان (پدر اورورا)
ایرج ناظریان / بیل تامپسون / شاه هیوبرت (پدر فیلیپ)
فریبا شاهین مقدم / ورنا فلتون / ملکه لیا (مادر اورورا)
.
.
تقدیم به دوستان کافه " ژیگا ورتوف " " لو هارپر " " هانا اشمیت "
.
.
.
.
.
.
انیمیشن " دو سلحشور "
.
.
با نام اصلی 두 장수 محصول کره شمالی در سال 1976
کارگردان : Kim Chun Ok .. 김준옥
.
.
" افسانه دو سلحشور " از اینمیشن های خاطره انگیز دهه شصت می باشد . هنگامی که مردم روستا برای انتخاب قوی ترین جنگاور دِه مسابقه ای ترتیب میدهند و اولین قهرمان با قدرتی مثال زدنی و دومین با نیروی فکر در حال آزمون میباشند ..
.
در این میان خبر میرسد که دشمن به سرزمین آنها حمله کرده و هنگام آزمون واقعی فرارسیده است ...
.
.
.
.
.
نسخه بازسازی شده این ایمیشن دقیقاً از روی نسخه کلاسیک 1976 شامل کاراکترها، موسیقی و صحنه پردازی ساخته شده و در دسترس قرار گرفته است و در ذیل موسیقی کلاسیک این فیلم که از کتاب صونی آن اخذ گشته همراه با موسیقی در نسخه بازسازی شده تقدیم حضور میشود ... لازم به ذکر است از اولین باری که در چند سال گذشته عنوان فیلم پیدا شد هنوز نسخه اصلی آن انتشار نیافته است ...
.
.
.
.
.
.
kurt steiner