[-]
جعبه پيام
» <BATMAN> سلام شارینگهام عزیز، با اجازه شما بله!
» <شارینگهام> سلام بتمن جان، گشت شبانه ات آغاز شده؟
» <BATMAN> شب بخیر https://s8.uupload.ir/files/the_batman_hpv2.jpg
» <اکتورز> مجیدی ، کیا رستمی ، پوراحمد و ... نقش بچەها در فیلمهایشان بسیار پررنگ بودە و این بیشتر بە دلیل دور زدن سانسور بودە
» <اکتورز> همەی وجودم درد گرفت
» <اکتورز> ویدیوای از صحبتهای جیم جارموش در مورد کیارستمی دیدم و نظر ایشان این بود کە کیارستمی برای دور زدن سانسور از کودکان در فیلمهایش بهرە میگرفتە
» <سروان رنو> تلگرام یا فروم ؟ مساله این است ! ... https://cafeclassic5.ir/showthread.php?t...4#pid45464
» <Dude> سلامت باشید. شده که ازعزیزانی با هم، کمی قدیمی تر از اینها را دیده بودیم، جز خودم همه دردیار باقی اند. خوشحالم هنوز هستند که از آن فیلمها خاطره دارند، با آرزوی سلامتی
» <دون دیه‌گو دلاوگا> سلام و سپاس فراوان "Dude" گرامی. آقا ممنون برای "Orions belte". با معرفی شما، خودم هم خاطره محوی از آن سراغ گرفتم
» <دون دیه‌گو دلاوگا> پاینده باشید "رابرت" گرامی. سپاس از لطف و پُست‌های ارزشمندتان
Refresh پيام :


ارسال پاسخ 
 
رتبه موضوع
  • 2 رای - 5 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
سینمای علمی، تخیلی و فانتزی
نویسنده پیام
Memento آفلاین
(2000)
***

ارسال ها: 216
تاریخ ثبت نام: ۱۳۹۳/۷/۱۷
اعتبار: 46


تشکرها : 4500
( 3946 تشکر در 154 ارسال )
شماره ارسال: #21
تقدیم به خانم لمپرت عزیز..

چندی پیش این پست از دزیره رو دیدم...

تصمیم گرفتم مطلبی در ادامه این پست بنویسم. البته ربطی به فیلم خاصی ندارد ولی چون در امتداد پست های کیهانی بود گفتم در این تاپیک مطرح کنم...

.

به امید اینکه روزی دزیره به کافه برگردد و این پست را ببیند...

.

(۱۳۹۲/۳/۱۲ عصر ۰۱:۵۴)دزیره نوشته شده:  

دو چیز نهایت ندارد.یکی عالم هستی و دیگری حماقت بشر، والبته در مورد عالم هستی کاملا مطمئن نیستم!

.

جمله جالبی است. برای نشان دادند وسعت حماقت بشر...

اما آیا اینکه ایشون گفتند در مورد نامتناهی بودن عالم مطمئن نیستند یک شوخی است یا واقعا اطمینان ندارند...

آیا مضحک به نظر نمی رسد که عالم هستی متناهی باشد؟ به نظر حتی یک بچه هم مطمئن است که اگر آسمان را بگیری و بری بالا هیچ وقت به انتها نخواهی رسید. نه به این دلیل که نمی شود به انتهای آن رسید... به این دلیل که اصلا انتها ندارد. چون به نظر هر چقدر به جلو بروید به هر حال به مانعی نخواهید رسید...

دقت کنید بحث سر جهان قابل مشاهده نیست... به خاطر محدود بودن سرعت نور و عمر جهان هستی بعد از انفجار بزرگ، محدوده ای از جهان که برای ما قابل مشاهده است یک کره به مرکز ما و شعاعی حدودا 10 به توان 27 متر (46 میلیارد سال نوری) است... به این معنی که نور در طول عمر دنیا (بعد از انفجار بزرگ) تنها توانسته است این اندازه را بپیماید.

در واقع لحظه به لحظه، با گذشت زمان، محدوده ای که ما می توانیم ببینیم زیاد تر می شود یا به عبارتی به اندازه جهان قابل مشاهده افزوده می شود. مسلما این اندازه از کل جهان واقعی )کل چیزی که وجود دارد) کوچک تر است.

بوضوح جهان قابل مشاهده ما متناهی است... اما آیا جهان واقعی نیز می تواند متناهی باشد؟

به نظر خیلی دور از ذهن است که اینگونه باشد... بیشتر به عقاید چندهزار سال قبل می خورد که دنیا در جایی به پایان می رسد یا کشتی ها از لبه دنیا به پایین می افتند و ...

اما بگذارید زود قضاوت نکنیم...

دوباره برای اینکه درک بهتری داشته باشیم یک موجود دوبعدی را در نظر بگیرید. موجودی که روی یک صفحه زندگی می کند و درکی از بعد سوم ندارد...

اگر صفحه ای که روی آن زندگی می کند کوچک باشد می تواند روزی به مرز آن برسد... یا به عبارتی به آخر دنیای خودش برسد... اما اگر آن صفحه متناهی باشد ولی خیلی بزرگ باشد، او احتمالا هیچ گاه نخواهد توانست به مرز دنیای خودش برسد ولی دنیای او متناهی است و به هر حال مرزی خواهد داشت...

و البته اگر هم روی یک صفحه نامتناهی زندگی کند که دنیای او بی کران خواهد بود...

که البته همه این ها واضح بود...

چیزی که جالب تر است این است که یک موجود دوبعدی را در نظر بگیرید که روی یک کره زندگی می کند. این موجود چون بعد سوم را درک نمی کند نمی تواند از کره فاصله بگیرد تا کره بودن آنرا درک کند. در واقع حتی خمیده بودن محیطی که در آن زندگی می کند را هم درک نمی کند و فکر می کند روی یک صفحه صاف زندگی می کند...

ولی اگر کره به اندازه کافی کوچک باشد، این موجود می تواند با ادامه دادن یک خط مستقیم به محل قبلی خود برگردد. یعنی یه جورایی می تواند بسته بودن محیطش را حس کند. می تواند برای خودش یک دایره بکشد و بگوید احتمالا فضایی که در آن زندگی می کنم یک صفحه صاف نیست... بلکه احتمالا شکلی است که مثل این دایره سر و تهش به هم وصل شده است...

اما اگر این کره بسیار بزرگ باشد، کار دیگر به همین راحتی نیست...

حال یک بعد بالاتر بیایید...

ما در یک فضای 3 بعدی زندگی می کنیم و بعد چهارمی نمی توانیم برای فضا تصور کنیم. برای همین اگر فضای سه بعدی که در آن زندگی می کنیم، در چهار بعد خمیده باشد نیز ما آنرا حس نمی کنیم...

حتی اگر فضای سه بعدی ما در واقع پوسته یک کره چهار بعدی خیلی بزرگ باشد نیز ما نمی توانیم آنرا بفهمیم (مثل موجود دو بعدی که روی پوسته یک کره سه بعدی زندگی کند)

تقریبا همه چیز آماده است...

فقط دقت کنید که پوسته کره سه بعدی محدود است... ولی مرزی ندارد... شما اگر یک مسیر مستقیم را دنبال کنید به مکان قبلی خود باز خواهید گشت، پس یک احتمال این است که ما روی پوسته یک کره چهاربعدی (که محدود است) زندگی کنیم و یک فضاپیما که مسیر مستقیم را طی می کند بعد از دور زدن به مکان قبلی خود بازگردد!

:دی

======================

البته روش های دیگری هم هست که می توان توسط آن ها محدود بودن فضا را تصور کرد.

به عنوان مثال همان مرز داشتن دنیا را در نظر بگیرید. چیزی که گفتم تا حدودی احمقانه به نظر می رسد.

به نظر احمقانه است که بگوییم فضا جایی تمام می شود. به هر حال بعد از اون مرزی که برای فضا درنظر میگیریم باز هم فضا هست. شاید هیچ ملکولی نباشد و صرفا خلا باشد ولی فضا هست. خیلی قابل درک نیست که بگوییم فضا آنجا تمام می شود. شاید قابل دسترسی نباشد ولی هست...

اما بیایید دوباره یک بازنگری به این طرز فکر بکنیم...

برای چند لحظه فرض کنید جهان هستی و موجودات زنده، اجزای یک بازی کامپیوتری هستند که یک برنامه نویس ماهر به اسم خدا آن را نوشته است...

حتی می توان این بازی را یک بازی صفر نفره در نظر گرفت. به این معنی که در ابتدا یک سری تنظیماتی انجام شده و بقیه حاصل این تنظیمات (و شاید شانس) باشد. چیزی شبیه بازی زندگی جان کانوی که در این پست معرفی کرده بودم:

http://cafeclassic4.ir/thread-654-post-2...l#pid28786

شاید بهترین بازی برای مثال زدن بازی SIMS باشد. در این بازی شما به جای کاراکترها بازی نمی کنید. بلکه فقط نقش خدا را بازی می کنید...

حال این گونه به قضیه نگاه کنید... یک کاراکتر بازی کامپیوتری در کنار خود دیواری را می بیند. او دسترسی به پشت دیوار ندارد ولی پیش خودش فکر می کند که به هر حال پشت دیوار چیزی خواهد بود. شاید نتواند به آنسوی دیوار برسد حتی شاید آنسوی دیوار خلا باشد ولی فضا در آنجا وجود خواهد داشت...

برای کاراکتر آن بازی اصلا قابل درک نخواهد بود که در آنجا فضا وجود نداشته باشد ولی ما می دانیم که در آنجا دقیقا فضا وجود ندارد. چون برنامه نویسش آنجا را تعریف نکرده است اصلا...

اینگونه نیست که دسترسی به آنجا نباشد... دقیقا باید اینگونه تعبیر کرد که آنسوی دیوار تعریف نشده است!

اما برای کارکتر بازی، تعریف نشده معنی ندارد...

جالب است بدانید در بازی های سه بعدی کامپیوتری، برای سنگین نشدن اجرای بازی، قسمت هایی از بازی که در آن لحظه دیده نمی شود هم حتی ساخته نمی شوند...

ممکن است کل عالمی که ما می شناسیم خروجی یک برنامه باشد که از جایی به بعد ساخته نشده است...

=================.

چیز جالب دیگری که می توان با این طرز فکر آن را بهتر درک کرد، جهان های موازی است که در این پست چند خطی درباره آن ها نوشته ام:

http://cafeclassic4.ir/thread-782-post-2...l#pid28859

جهان های موازی با دیدی که آنجا گفته بودم خیلی قابل درک نبودند...

ولی فرض کنید که عالم ما خروجی یک بازی روی یک کامپیوتر پیشرفته باشد...

در کنار این کامپیوتر می تواند تعداد زیادی کامپیوتر دیگر هم وجود داشته باشد که همه در حال اجرای این بازی هستند (و ما هیچ تصوری از کامپیوتر بغلی نداریم!). بازی در ابتدا با یک انفجار شروع می شود و چیز خاصی در آن ثابت نیست. حتی قوانین فیزیک...

لذت بازی به نشستن و دیدن اتفاقاتی است که می افتد... از بین اجراهای مختلف این بازی یکی از آنها به جاهای خوب خوب رسیده است. قوانین فیزیک خوبی در آن شکل گرفته است که باعث ایجاد کمی پایداری شده است. بعد از این پایداری حیات هوشمند بوجود آمده است... حیاتی که انقدر هوشمند شده است که می تواند به این چیزها فکر کند و به بازی بودن دنیایی که در آن است پی ببرد...

و چه لذتی می برد آن برنامه نویس که می بیند بچه اش به اینجا رسیده است!

۱۳۹۴/۷/۲ عصر ۰۷:۴۸
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : Classic, مگی گربه, فورست, خانم لمپرت, Princess Anne, زینال بندری, حمید هامون, زرد ابری, اسکورپان شیردل, سروان رنو, جروشا, ویگو مورتنسن, نکسوس, BATMAN, کنتس پابرهنه, ژیگا ورتوف, واتسون, تارا, rahgozar_bineshan, L.B.Jefferies, پیر چنگی, گاندولف, اشپیلمن, مکس دی وینتر, سوفیا, دزیره, آلبرت کمپیون, کاپیتان اسکای, شارینگهام, باربوسا
ارسال پاسخ 


پیام در این موضوع
سینمای علمی، تخیلی و فانتزی - Memento - ۱۳۹۴/۵/۱۱, عصر ۱۰:۰۰
RE: سینمای علمی، تخیلی و فانتزی - تارا - ۱۳۹۴/۱۱/۱۰, صبح ۱۲:۵۱
RE: سینمای علمی، تخیلی و فانتزی - Memento - ۱۳۹۴/۱۱/۲۵, عصر ۰۶:۵۴
RE: سینمای علمی، تخیلی و فانتزی - تارا - ۱۳۹۴/۱۱/۳۰, عصر ۰۳:۱۴