Classic
صاحب کافه
ارسال ها: 799
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۸/۱/۲۷
اعتبار: 47
تشکرها : 6837
( 6072 تشکر در 445 ارسال )
|
شخصیت های دوست داشتنی این تاپیک را به بررسی شخصیت های سینمایی ماندگار اختصاص می دهیم. آدم هایی که روی پرده سینما ساخته می شوند و وجود بیرونی ندارند. لطفا در اینجا فقط در مورد خود کاراکتر سینمایی ، مجزا از بازیگر آن بحث کنید. می توان در مورد یک شخصیت بارها نوشت و یا هر یک از دوستان با قلم خود در مورد همان شخصیت مطلب خود را بنویسیند و یا نظر دهند. بهتر است از شخصیت های مورد علاقه خود به ترتیب اولویت شروع کنید و از دل بنویسید. هر چه از دل بر آید لاجرم بر دل نشیند. سنگ بنای اول را من با اجازه همه دوستان دوست داشتنی کافه بنا می نهم .
ریچارد بلین در کازابلانکا
" من برای هیچ هدفی نمی جنگم. خودم تنها هدف جالب برای خودم هستم . "
اولین باری که ریک را می بینیم مشغول شطرنج بازی با خودش است ! نمی دانم تا حالا این کار را کرده اید ؟ شطرنج بازی با خودتان ! کار بسیار مشکلی است . او کافه ای پر رونق دارد که محل ملاقات و قرار همه جور آدمیزاد است. حتی رئیس کافه رقیب اش هم شبها برای تفریح به کافه او می آید اما با وجود شلوغی کافه ، خود ریک معمولا در اتاق پشتی کافه مشغول شطرنج بازی تک نفره است . او تنهاست و در زندگی اش بر طبل بی خیالی می زند. " من خودمو به خاطر هیچکس به خطر نمی اندازم" . او حتی زن هایی را که به دنبالش هستند پس می زند. انگار دل از دنیا کنده و به نوعی زاهد و تارک دنیا شده. او در زمان حال زندگی می کند و کاری به دیروز و فردا ندارد :
- ریک دیشب کجا بودی ؟
+ از دیشب خیلی گذشته . یادم نیست
- امشب چیکار می کنی ؟
+ من برای آینده دور تصمیمی نمیگیرم.
همه چیز طبق روال همیشگی پیش می رود تا اینکه زنی زیبا به نام الزا در مسیر فرار از فرانسه به اتفاق همسرش پا به کافه او می گذارد . حقیقتا درست گفته اند که عشق بزرگ ترین بیماری و در عین حال بزرگترین درمان است.
كسي كز عشق خالي شد فسرده است گرش صد جان بود بي عشق مرده است
وقتی نگاه ریک به الزا گره می خورد انگار که حال و احوال او دگرگون می شود. آتش عشق ناکام قدیمی در وجودش زبانه می کشد. تغییر رفتار او حتی از چشم سروان رنو (دوست پلیس اش ) و ویکتور لازلو ( همسر تازه الزا ) پنهان نمی ماند و هر دو متوجه می شوند که بین او و الزا خبری بوده و هست . موقعیت عجیبی است. انشااله که در زندگی واقعی هیچوقت دچار این دوراهی های سخت انتخاب نشوید. اینکه زنی را بسیار دوست داشته باشید اما به دلایلی از او دور بیفتید و سالها بعد او را در کنار مردی دیگر ببینید. شرایط به نفع ریک پیش می رود . با به دردسر افتادن همسر الزا ، او فرصت این را می یابد که الزا را دوباره به چنگ آورد. اما او پس از فکر بسیار راه رستگاری را انتخاب می کند و کاری می کند که تماشاگران تا ابد الدهر حسرت به دل باقی بمانند ! شاید خیلی ها کار او را یک ژست قهرمانانه و فداکاری بدانند اما به راستی او با این کار زرنگی کرد و خود را جاودانه کرد . چه بسا اگر با الزا سوار هواپیما شده بود امروز این مطلب و هزاران مطلب دیگر در موردش نوشته نمی شد. ریک با این کار از پرده سینما بیرون آمد و شخصی حقیقی و جاودانه شد .
پانویس : ریچارد بلین در کازابلانکا خودِ خودِ همفری بوگارت بود. انسانی از بیرون سرد و از درون گرم.
اینهمه کافه توی دنیا هست , اونوقت شما درست اومدین به کافه ی ما
| |
۱۳۸۹/۵/۱ صبح ۰۱:۴۶ | |
تشکر شده توسط : |
دشمن مردم, john doe, بانو, Scarlett, موسيو وردو, رائول والش, اسکورپان شیردل, سروان رنو, Savezva, دلشدگان, norman.bates, هیچکس, Kassandra, میثم, 1991, سم اسپید, دن ویتو کورلئونه, رزا, Papillon, الیشا, حمید هامون, ژان والژان, بهمن مفید, لیزاکلبرت, ریچارد, ولگرد کوچک, فورست, آماندا, سارا, اکتورز, BATMAN, خانم لمپرت, جولیانو جما, جیمز باند, پطرکبیر, ژنرال, باربوسا, کلانتر چانس |