لوک مک گرگور
جوینده َطلا
ارسال ها: 211
تاریخ ثبت نام: ۱۳۹۶/۶/۳۱
اعتبار: 24
تشکرها : 1005
( 1641 تشکر در 208 ارسال )
|
RE: شخصیت های دوست داشتنی سالهای سال است که حرفهای ضد و نقیضی درباره سریال های ترکی می شنویم. بعضی ها معتقدند که آثار ترکی کاملا بی محتوا و ضعیف اند و ارزش پیگیری را ندارند. عده ای اما با شور و اشتیاق تمام قسمتهای این سریال ها را دنبال می کنند و بر این باورند که ترک ها راه جذب مخاطب را به خوبی می شناسند؛ به شکلی که با آمیختن فرهنگ شرقی و غربی در آثارشان به جایی رسیدهاند که هم می توانند مردم مشرق زمین را جذب کنند و هم مردم مغرب زمین را. بنده نه شیفته آثار ترکی هستم و نه مخالف آنها. سالها پیش که به تماشای بعضی از این سریال ها می نشستم گاهی لذت نصیبم می شد و گاهی نیز آزار! الان حدود ده سالی می شود که سریال ترکی نمی بینم و دلیل اصلیش نیز قسمتهای بسیار طولانی و کشدار آنهاست که مملو از تکرار و تکرار و تکرار همان دیالوگ های صد بار بر زبان رانده شده است و گاهی نیز پایانهای ضعیفی که بیننده را به مرز ناامیدی و حتی افسردگی می کشانند.
معمولاً وقتی یادی از شخصیت های دوست داشتنی و یا قابل توجه می کنیم آنهایی در ذهن مان نقش می بندند که حضوری پررنگ داشته و یا به عبارتی از کاراکترهای اصلی یک اثر به شمار می روند. چرا که کاراکترهای حاشیه ای معمولاً فرصتی برای پرداختن به آنها وجود ندارد و شاید بتوان گفت که بسیار دشوار است تا از شخصیتی که معمولاً حضور ندارد، کاراکتری ملموس و گیرا ارائه داد. اما انگار ترک ها این کار را بهتر از دیگران می توانند انجام دهند. چرا که شخصیت رسول با بازیگری فرید کایا در سریال ترکی Öyle Bir Geçer Zaman ki همان کاراکتری است که نبودش در سریال همیشه آزارم می داد!
در ابتدای سریال او یکی از آدم بدهاست. از آنهایی که حتی رد شدن از کنارش نیز دلهره ایجاد می کند. از آن جاسوس های دانشگاه که تحمل اغتشاشات را ندارد. وظیفه او این است که از تظاهرات دانشجویی و هر حرکتی که منجر به انتقاد علیه حکومت دهه شصت میلادی ترکیه شود، جلوگیری کند. از آن دست مردانی که شما فکر می کنید, می تواند سر یک دانشجوی حق طلب را به راحتی به باد دهد! اما زمان ثابت میکند که وی با وجود اینکه می تواند، اما نمی تواند...
رسول از آن نقشهایی است که ممکن است قسمتها بگذرند و بگذرند و بگذرند و شما او را نبینید اما در هر لحظه ای که در سریال حضور دارد، در همان زمان اندک، بعد تازه ای از شخصیتش را به نمایش می گذارد. حضور او هیچگاه بیهوده و بی هدف باقی نمی ماند. حضور او در فصل اول سریال نسبت به سایر کاراکترها بسیار کم رنگ است. نقش وی اما در فصل دوم کم رنگتر می شود و در فصل سوم و پایانی اثر نیز اصلا حضور ندارد. با این وجود پرداختی که به کاراکترش شده و پیچ و قوس های زیرکانه ای که در همان مدت زمان محدود در آن بستر شکل گرفته، آنقدر گیرا است که نمی توان وی را از یاد برد و همواره نبودش آزار دهنده جلوه می کند. چقدر پیش آمده که کاراکتری نسبتاً کم رنگ تا سالها در ذهنتان باقی بماند را نمی دانم. اما امیدوارم که چنین تجربه ای نداشته باشید. چرا که شخصیتی جذاب که نویسندگان او را در پس زمینه نگاه دارند، نشان یک پتانسیل از دست رفته است!
من به شانس اعتقاد ندارم. به خودم اعتقاد دارم!
| |
۱۴۰۲/۱۰/۲۱ صبح ۰۲:۰۵ | |
تشکر شده توسط : |
رابرت, آلبرت کمپیون, Classic, مارک واتنی, سروان رنو, مورچه سیاه, کنتس پابرهنه, کوئیک, Dude, Emiliano, اکتورز, مراد بیگ, دون دیهگو دلاوگا |