[-]
جعبه پيام
» <BATMAN> سریال Slasher فصل اولو دیدم و خوشم اومد ، خونریزی الکی نداره ، ببشتر جنایی و معماییه https://s8.uupload.ir/files/slasher_d89c.jpg
» <BATMANhttps://rooziato.com/1402490975/10-best-...-tv-shows/
» <BATMAN> سلام شارینگهام عزیز، با اجازه شما بله!
» <شارینگهام> سلام بتمن جان، گشت شبانه ات آغاز شده؟
» <BATMAN> شب بخیر https://s8.uupload.ir/files/the_batman_hpv2.jpg
» <اکتورز> مجیدی ، کیا رستمی ، پوراحمد و ... نقش بچەها در فیلمهایشان بسیار پررنگ بودە و این بیشتر بە دلیل دور زدن سانسور بودە
» <اکتورز> همەی وجودم درد گرفت
» <اکتورز> ویدیوای از صحبتهای جیم جارموش در مورد کیارستمی دیدم و نظر ایشان این بود کە کیارستمی برای دور زدن سانسور از کودکان در فیلمهایش بهرە میگرفتە
» <سروان رنو> تلگرام یا فروم ؟ مساله این است ! ... https://cafeclassic5.ir/showthread.php?t...4#pid45464
» <Dude> سلامت باشید. شده که ازعزیزانی با هم، کمی قدیمی تر از اینها را دیده بودیم، جز خودم همه دردیار باقی اند. خوشحالم هنوز هستند که از آن فیلمها خاطره دارند، با آرزوی سلامتی
Refresh پيام :


ارسال پاسخ 
 
رتبه موضوع
  • 11 رای - 4 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
سکانسهای به یاد ماندنی
نویسنده پیام
BATMAN آفلاین
Nightmare
*

ارسال ها: 790
تاریخ ثبت نام: ۱۳۹۱/۳/۵
اعتبار: 81


تشکرها : 10481
( 12700 تشکر در 564 ارسال )
شماره ارسال: #167
Rainbow RE: سکانسها و دیالوگهای مجموعه تلویزیونی رعنا

رعنا 1367

 دلِ آدمُ همیشه چشماش لو میده (گلچهره سجادیه / رعنا)

در بخش زوجهای ماندگار ایرانی، بیشتر نگاهی شد به سکانسها و دیالوگهای عاشقانه این مجموعه

در این مبحث، سکانسها و دیالوگهای دیگری از این اثر تلویزیونی مورد بررسی قرار میگیرد

در این سکانس رعنا و تهمینه بر سر موضوع گم شدن سهراب بحث میکنند 

رعنا هم ماجرای غیبت همسرش جواد در شب ازدواجش را بازگو میکند 

رعنا معتقد است مفقود شدن پسرش سهراب رفتار و منشی است که از پدر آموخته

رعنا/  سهرابم لنگه باباته، از روزي که بابات وردش تو گوش سهراب خوند، اونم مثل خودش يه معما کرد!

اما خُب کاسه صبر منم يه درياست!

در سکانس بعد رعنا در عالم خیال سهراب و مریم را در کنار سفره عقد خودش تجسم میکند 

سهراب/ گريه ميکني؟

رعنا/ يهو دلم هوای باباتُ کرد

سهراب/ نکنه ياد عروسی خودت افتادي؟ 

رعنا/ مجلس عروسی به ظاهرش يه عروس داره، اما همه زنايی که تو مجلسن عروسای پشت پرده ان!

رعنا/ به نيت يه پسر چشم بادومی براتون تبرکش کردم

سهراب/ من دوست دارم بچه اولمون دختر باشه

رعنا/ پسره!  سهراب / دختره!

جواد هم مثل همیشه در عالم خیال رعنا حضور دارد

جواد/ چونه نزن رعنا! تقدير که با تبرکِ يه اَنار عوض نميشه!

رعنا/ جواد! تو که عقيده داشتي تقدير دلِ آدمِ؟

جواد/ هنوزم عقيده دارم 

 رعنا/ پس حرفت چيه؟

جواد/ تو سر پيازي يا ته پياز؟!

جواد/ چرا سگرمه هات تو همِ رعنا؟

رعنا/ یادتِ من سر سفره عقد کاشتیُ و نیومدی؟

جواد/ چقدر میپرسی! من که برات توضیح دادم، داشتم میومدم که مامورا ریختن سرم

آخه من معلم تاریخم رعنا! دروغ درس نمیدم، عقیدم درس میدم

رعنا/ من که توضیح نمیخوام جواد! جواب میخوام!

ثوابِ زندونیتُ بزار پهلوی کارت، کدومش سنگین تره؟!

در سکانسی، تهمینه مرد ناشناسی (رسول) را  که فردِ تیر خورده ای به همراه دارد در زیرمین خانه شان پناه میدهد 

سپس بحث و مشاجره ای بین پوریا و تهمینه (نامزد هستند) صورت میگیرد (یه حس ترحم و دلسوزی نسب به پوریا بهت دست میده)

پوریا/ نه تهمینه! نه، حقیقتی که تو ازش دم میزنی کسی نیست که تو زیرزمین زخمیِ

فکر میکنم کسیِ که (رسول)  رفت تو خیابون! برخورد تو و اون مثل دو تا آدمِ غریبه نبود!

تهمینه/ پوریا!  

پوریا/ نه، نترس! تو بی وفا نیستی، من آدمِ بد شانسی اَم!

در سکانسهای پیش رو دیالوگهای مربوط به نقش منصور با بازی بهزاد فراهانی قرار میگیرد

جواد و منصور در اتاق در حال مشاجره هستند، گویا منصور در وصیت نامه پدرش دستی برده است تا اموال را به نام خودش ثبت کند 

رعنا/ کجا خان داداش؟ منصور / زيادي موندم آبجی

رعنا/ هنوزم که رو دنده لجی! منصور / من اختلاس کردم؟

رعنا/ کار نکرده که جوش و خروش نداره!

منصور / تو چرا؟ تو که همخون مني چرا باور کردي رعنا!

رعنا/ من با منصور هم خونم با جواد هم دل! 

پس از فوت جواد، منصور به دیدن خواهرش رعنا آمده تا از احوالاتش جویا شود و مبلغی را به عنوان کمک خرجی به رعنا بدهد 

(موردی که گفتنش به نظر جالب باشه)

دیالوگهای زیر دو بار در  یک قسمت از مجموعه پخش میشود، به اینصورت که یکبار مخاطب از نگاهِ رعنا قضایا را مشاهده میکند 

و در سکانسی دیگر دوربین از زاویه دیدِ منصور صحنه را نشان میدهد 

(متلک پرانیهای خواهر و برادر به هم جالب است)

منصور/ به به دست گلت درد نکنه آبجی، چه رنگی عجب طعمی!

رعنا/ زيادی تعارف ميکنی خان داداش! چاييش موندست، بفهمي نفهمی يکمي اَم جوشيده!

منصور/ کم کَمک داره باورم ميشه که مرحوم آقا جواد معلم خوبی اَم بوده!

رعنا/ هم معلم خوبی بوده هم شوهر خوبی

منصور/ ميخواست جَلدش کنی که نپره!

سکانسهای بعدی که به عنوان آخرین مورد انتخاب کرده ایم بسیار شنیدنی و تاثیر گذار است!

منصفانه نیست که از بازی ماندگار آقای فراهانی در این مجموعه صحبتی به میان نیاید

در ابتدای همین سکانس آقای فراهانی دیالوگهایی را با خود زمزمه میکنند که بسیار احساسی و پر معنا میباشد

علاوه بر آن حرکات و حالات چهره شان به نحوی کاملا طبیعی با دبالوگها هماهنگ است و هم خوانی دارد

مواردی که ذکر شد گویای این واقعیت است که ایشان از تجربه و توانایی خاصی در عرصه بازیگری بهره میبردند

منصور به خانه رعنا آمده است تا با آخرین بازمانده خانواده دانایی (تهمینه) اتمام حجت کند

تهمینه برای آوردن چای به آشپزخانه میرود و منصور به قابِ عکس رعنا خیره میشود و در عالم خیال با او درد دل میکند

مخاطب در همین سکانس به این موضوع پی میبرد که مهر و علاقه خواهری برادری تا چقدر عمیق بوده است

تا آن جا که حتی کدورتها و اختلافات ریشه دارِ بینشان، ناتوانند از اینکه بذر کینه و جدایی در دلهایشان بنشانند

منصور/ تو چجوری يه کوه طاقتُ تو يه وجب سينه جا دادی رعنا؟!

رعنا/ خُب، آدم يه جاهايی سنگِ يه جاهايی شيشه!

منصور/ حضرت عباسی رعنا، چند بار پشيمون شدی؟ (از وصلت با جواد و از عقایدش)

رعنا/ خداوکيليش هيچی!

منصور/ با حسرتی که به دلم مونده کار دستِ خودم ندم خيليه!

رعنا/ ميخوای چيکار کنی؟ 

منصور/ خدا کنه سکته کنم رعنا!

رعنا/ دست بردار خان داداش، بعدِ اين همه سال خسته نشدی؟

منصور/ آی، تو بعدِ اين همه سال پشيمون شدی؟! من با يه کلمه قانع ميشدم رعنا! 

چرا يبار به زبون چند مثقالی زحمت ندادی قالِ قضيه رو بکنی؟!

تو يه کلام اقرار ميکرديا، من خروار خروار سبک ميشدم!

ميدونی از چی ميسوزم؟ تو منُ به جواد مفت فروختی رعنا!

به شرفِ از دست رفتم روی قيمت معاملم ميکرديا جيک نميزدم!

اِ جواد به اعتبار تو آنتریک (تحریک) ميشد منُ سکه يه پولم ميکرد!

عجب حکايتیِ رعنا! دوباره قرارِ با من معامله بشه!

خُب، منم قيمت دستمِ، نميزارم نرخمُ بشکنن!!!

گفتگوی بین منصور و تهمینه

منصور/ به به! کم کمَک داری اوستا ميشی دايی!

تهمينه/ برای چی؟

منصور/ چاييت خيلی خوشرنگه! دم کردنِ چايي از دم کردنِ پُلو سخت تره، اينو قبول داری؟

تهمينه / ممکنه! 

منصور/ من اعتقاد دارم زن يعنی سليقه يعنی مطبخ!

تهمينه / مرد يعنی چی؟

منصور/ اونُ ديگه زنا بايد معنی کنن!

تهمينه/ با اين حساب! مرد يعنی شلخته، يعنی شکم!

منصور/ اوه، نه بابا خيلی خيلی اوستا شدی! همه جا دوزاريت اينجوری ميافته يا بعضی وقتا کجه؟!

تهمينه/ بايد ديد تلفنِ چقدر ارزش داره!

منصور/ دست به متلکت حرف نداره! من که سالهاست ماستامُ کيسه کردم!

پس از بحثی دیگر منصور به سیم آخر زده و حجت را بر تهمینه تمام میکند

منصور/ يا پوريا يا هيچ کس! اگرم بخوای معرکه راه بندازی يه پوست خربُزه ميندازم زيرِ پات با مغز بخوری زمين!

ولی بی فایده است و دلِ عاشق که این حرفها (کسی که عاشق باشه، گاهی اوقات حرف حسابم تحویل نمیگیره نمیره چه برسه به حرفِ زور و ناحسابی) سرش نمیشود!

تهمينه/ برو تدارک پوست خربُزت ببين دايی! من دوست دارم با مغر بخورم زمين!

پس از پایان دیالوگها منصور میرود و تهمینه با حالتِ رضایت (به نحوی که گویا او برنده بوده است و منصور بازنده) به قاب عکسِ رعنا مینگرد

تهمينه/ چطور بود؟ 

رعنا/ به آخر شاهنامه که رسيدی خودت ميفهمی!

__________________________________


! I'M BATMAN I'M VENGEANCE
۱۳۹۳/۱۲/۲۳ صبح ۰۳:۴۷
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : زینال بندری, پیرمرد, rahgozar_bineshan, اسپونز, خانم لمپرت, بلوندی غریبه, برو بیکر, هانا اشمیت, زرد ابری, سرهنگ آلن فاکنر, رضا خوشنویس, جروشا, مگی گربه, نایب تیمور خان, ژان والژان, اسکورپان شیردل, کاپیتان اسکای, پرشیا, Kurt Steiner, Classic, سروان رنو, حمید هامون, مکس دی وینتر, زبل خان, جناب سرگرد, باربوسا
ارسال پاسخ 


پیام در این موضوع
سکانسهای به یاد ماندنی - بانو - ۱۳۸۸/۸/۲, عصر ۰۷:۳۲
سکانسهای به یاد ماندنی - بانو - ۱۳۸۸/۸/۳, عصر ۰۷:۵۹
RE: سکانسهای به یاد ماندنی - Classic - ۱۳۸۸/۸/۴, صبح ۱۲:۳۸
RE: سکانسهای به یاد ماندنی - واترلو - ۱۳۸۸/۸/۴, صبح ۰۶:۱۸
RE: سکانسهای به یاد ماندنی - Classic - ۱۳۸۸/۸/۱۰, عصر ۰۱:۱۴
RE: سکانسهای به یاد ماندنی - بانو - ۱۳۸۸/۸/۱۰, عصر ۰۹:۵۱
RE: سکانسهای به یاد ماندنی - Classic - ۱۳۸۸/۸/۱۰, عصر ۱۱:۱۰
سکانسهای به یاد ماندنی - بانو - ۱۳۸۸/۸/۱۴, عصر ۰۸:۵۲
RE: سکانسهای به یاد ماندنی - Classic - ۱۳۸۸/۸/۱۴, عصر ۱۱:۴۴
RE: سکانسهای به یاد ماندنی - Classic - ۱۳۸۸/۹/۳, عصر ۰۱:۳۶
RE: سکانسهای به یاد ماندنی - Classic - ۱۳۸۸/۹/۱۴, عصر ۱۱:۰۷
RE: سکانسهای به یاد ماندنی - MunChy - ۱۳۸۸/۹/۱۷, عصر ۰۱:۱۳
RE: سکانسهای به یاد ماندنی - MunChy - ۱۳۸۸/۹/۱۸, صبح ۱۲:۱۵
RE: سکانسهای به یاد ماندنی - Classic - ۱۳۸۸/۹/۱۸, صبح ۱۲:۴۱
RE: سکانسهای به یاد ماندنی - Classic - ۱۳۸۸/۹/۱۹, عصر ۱۱:۵۹
RE: سکانسهای به یاد ماندنی - seyed - ۱۳۸۸/۹/۲۰, صبح ۱۲:۴۴
RE: سکانسهای به یاد ماندنی - MunChy - ۱۳۸۸/۹/۲۳, صبح ۰۸:۱۴
RE: سکانسهای به یاد ماندنی - MunChy - ۱۳۸۸/۹/۲۶, عصر ۰۳:۰۸
RE: سکانسهای به یاد ماندنی - Classic - ۱۳۸۸/۹/۲۸, عصر ۱۱:۰۱
RE: سکانسهای به یاد ماندنی - seyed - ۱۳۸۸/۹/۲۹, صبح ۱۲:۲۳
RE: سکانسهای به یاد ماندنی - MunChy - ۱۳۸۸/۱۰/۲, صبح ۰۸:۱۶
RE: سکانسهای به یاد ماندنی - Classic - ۱۳۸۸/۱۰/۴, صبح ۱۲:۴۱
RE: سکانسهای به یاد ماندنی - MunChy - ۱۳۸۸/۱۰/۱۱, صبح ۰۶:۲۴
RE: سکانسهای به یاد ماندنی - Savezva - ۱۳۸۸/۱۰/۱۱, عصر ۱۰:۴۱
RE: سکانسهای به یاد ماندنی - MunChy - ۱۳۸۸/۱۰/۱۴, عصر ۰۲:۴۶
RE: سکانسهای به یاد ماندنی - Classic - ۱۳۸۸/۱۱/۳, عصر ۱۱:۲۶
RE: سکانسهای به یاد ماندنی - MunChy - ۱۳۸۸/۱۲/۵, صبح ۰۹:۱۸
RE: سکانسهای به یاد ماندنی - jack regan - ۱۳۸۹/۲/۶, صبح ۰۷:۱۹
RE: سکانسهای به یاد ماندنی - jack regan - ۱۳۸۹/۲/۱۳, صبح ۰۶:۴۸
RE: سکانسهای به یاد ماندنی - jack regan - ۱۳۸۹/۲/۱۸, صبح ۰۷:۴۱
RE: سکانسهای به یاد ماندنی - Rick - ۱۳۸۹/۳/۲۲, عصر ۰۶:۱۱
RE: سکانسهای به یاد ماندنی - Rick - ۱۳۸۹/۳/۳۰, صبح ۰۵:۴۱
RE: سکانسهای به یاد ماندنی - MunChy - ۱۳۸۹/۳/۲۷, عصر ۰۲:۵۴
RE: سکانسهای به یاد ماندنی - Scarlett - ۱۳۸۹/۴/۸, صبح ۱۱:۰۸
RE: سکانسهای به یاد ماندنی - Classic - ۱۳۸۹/۴/۱۲, صبح ۱۲:۱۸
RE: سکانسهای به یاد ماندنی - jack regan - ۱۳۸۹/۴/۱۲, عصر ۱۲:۵۵
RE: سکانسهای به یاد ماندنی - jack regan - ۱۳۸۹/۴/۱۳, صبح ۰۶:۱۴
RE: سکانسهای به یاد ماندنی - jack regan - ۱۳۸۹/۴/۱۴, عصر ۱۲:۳۸
RE: سکانسهای به یاد ماندنی - jack regan - ۱۳۸۹/۴/۱۶, صبح ۰۶:۲۹
Roman Holiday - Peter Pan - ۱۳۸۹/۵/۱۳, عصر ۰۹:۴۵
RE: سکانسهای به یاد ماندنی - norman.bates - ۱۳۸۹/۵/۱۴, صبح ۰۲:۰۲
RE: سکانسهای به یاد ماندنی - MunChy - ۱۳۸۹/۷/۴, عصر ۱۰:۴۲
RE: سکانسهای به یاد ماندنی - Green - ۱۳۸۹/۷/۵, عصر ۱۰:۵۷
RE: سکانسهای به یاد ماندنی - زبل خان - ۱۳۸۹/۹/۱۱, صبح ۱۱:۴۲
RE: سکانسهای به یاد ماندنی - FONDA - ۱۳۸۹/۹/۱۲, صبح ۰۱:۴۲
RE: سکانسهای به یاد ماندنی - سناتور - ۱۳۸۹/۱۰/۵, عصر ۱۰:۰۳
RE: سکانسهای به یاد ماندنی - Classic - ۱۳۸۹/۱۰/۷, صبح ۱۲:۲۳
RE: سکانسهای به یاد ماندنی - Mallory - ۱۳۸۹/۱۰/۶, عصر ۱۱:۳۴
RE: سکانسهای به یاد ماندنی - سناتور - ۱۳۸۹/۱۰/۷, عصر ۰۷:۳۲
RE: سکانسهای به یاد ماندنی - دزیره - ۱۳۸۹/۱۰/۸, صبح ۰۸:۲۰
RE: سکانسهای به یاد ماندنی - جورج بیلی - ۱۳۸۹/۱۰/۱۴, صبح ۰۱:۱۷
RE: سکانسهای به یاد ماندنی - jack regan - ۱۳۸۹/۱۰/۱۴, صبح ۰۸:۰۸
RE: سکانسهای به یاد ماندنی - هری لایم - ۱۳۸۹/۱۱/۷, عصر ۰۴:۰۳
RE: سکانسهای به یاد ماندنی - بانو - ۱۳۸۹/۱۱/۸, عصر ۰۴:۱۶
RE: سکانسهای به یاد ماندنی - Classic - ۱۳۸۹/۱۱/۱۰, صبح ۱۲:۰۱
RE: سکانسهای به یاد ماندنی - هری لایم - ۱۳۸۹/۱۱/۱۴, صبح ۰۲:۴۵
RE: سکانسهای به یاد ماندنی - هری لایم - ۱۳۸۹/۱۲/۳, عصر ۰۴:۵۶
RE: سکانسهای به یاد ماندنی - دزیره - ۱۳۹۰/۲/۱۹, صبح ۰۷:۳۹
RE: سکانسهای به یاد ماندنی - california - ۱۳۹۰/۲/۲۰, صبح ۰۲:۰۰
RE: سکانسهای به یاد ماندنی - زبل خان - ۱۳۹۰/۲/۲۰, عصر ۱۲:۴۱
RE: سکانسهای به یاد ماندنی - ماری - ۱۳۹۰/۴/۱۵, عصر ۱۲:۱۰
RE: سکانسهای به یاد ماندنی - jack regan - ۱۳۹۰/۵/۱۸, صبح ۰۸:۲۱
RE: سکانسهای به یاد ماندنی - منصور - ۱۳۹۰/۸/۳۰, صبح ۰۸:۴۵
RE: سکانسهای به یاد ماندنی - چاپلین - ۱۳۹۰/۹/۱۴, صبح ۱۲:۴۷
RE: سکانسهای به یاد ماندنی - چاپلین - ۱۳۹۰/۹/۲۲, صبح ۰۱:۲۶
RE: سکانسهای به یاد ماندنی - سناتور - ۱۳۹۰/۱۲/۱۳, عصر ۰۹:۱۲
RE: سکانسهای به یاد ماندنی - بتی - ۱۳۹۰/۱۲/۱۵, عصر ۰۴:۵۰
RE: سکانسهای به یاد ماندنی - dered - ۱۳۹۱/۴/۲۰, عصر ۱۱:۲۱
RE: سکانسهای به یاد ماندنی - آماندا - ۱۳۹۱/۶/۱۴, عصر ۰۸:۱۴
RE: سکانسهای به یاد ماندنی - شرلوك - ۱۳۹۱/۶/۲۰, عصر ۰۵:۱۴
RE: سکانسهای به یاد ماندنی - آماندا - ۱۳۹۱/۶/۲۰, عصر ۰۷:۲۴
RE: سکانسهای به یاد ماندنی - آماندا - ۱۳۹۱/۶/۲۰, صبح ۱۱:۱۹
RE: سکانسهای به یاد ماندنی - رزا - ۱۳۹۱/۹/۲۴, صبح ۱۲:۵۲
RE: سکانسهای به یاد ماندنی - آماندا - ۱۳۹۲/۲/۵, صبح ۱۲:۱۰
RE: سکانسهای به یاد ماندنی - BATMAN - ۱۳۹۲/۳/۴, عصر ۰۴:۴۳
RE: سکانسهای به یاد ماندنی - BATMAN - ۱۳۹۲/۴/۸, صبح ۰۹:۴۹
RE: سکانسهای به یاد ماندنی - Schindler - ۱۳۹۲/۴/۱۱, صبح ۰۳:۰۱
RE: سکانسهای به یاد ماندنی - Schindler - ۱۳۹۲/۴/۱۱, صبح ۰۳:۳۱
RE: سکانسهای به یاد ماندنی - Schindler - ۱۳۹۲/۴/۱۱, صبح ۰۴:۵۴
RE: سکانسهای به یاد ماندنی - BATMAN - ۱۳۹۲/۴/۱۲, عصر ۰۱:۱۳
RE: سکانسهای به یاد ماندنی - Schindler - ۱۳۹۲/۴/۲۵, صبح ۰۳:۲۹
RE: سکانسهای به یاد ماندنی - Schindler - ۱۳۹۲/۵/۶, صبح ۰۶:۰۵
RE: سکانسهای به یاد ماندنی - BATMAN - ۱۳۹۲/۵/۲۹, عصر ۰۶:۰۰
RE: سکانسهای به یاد ماندنی - BATMAN - ۱۳۹۲/۷/۹, صبح ۰۲:۱۳
RE: سکانسهای به یاد ماندنی - اکتورز - ۱۳۹۲/۷/۱۰, صبح ۰۲:۰۷
RE: سکانسهای به یاد ماندنی - BATMAN - ۱۳۹۲/۸/۱۰, عصر ۱۰:۵۲
RE: سکانسهای به یاد ماندنی - BATMAN - ۱۳۹۲/۸/۲۴, عصر ۰۸:۰۳
RE: سکانسهای به یاد ماندنی - برو بیکر - ۱۳۹۲/۸/۲۷, عصر ۰۹:۳۴
RE: سکانسهای به یاد ماندنی - برو بیکر - ۱۳۹۲/۸/۲۸, عصر ۰۴:۵۵
RE: سکانسهای به یاد ماندنی - BATMAN - ۱۳۹۲/۱۰/۹, صبح ۰۴:۱۸
RE: سکانسهای به یاد ماندنی - BATMAN - ۱۳۹۲/۱۰/۲۷, صبح ۰۱:۲۵
RE: سکانسهای به یاد ماندنی - BATMAN - ۱۳۹۲/۱۱/۱۴, عصر ۰۶:۵۶
RE: سکانسهای به یاد ماندنی - برو بیکر - ۱۳۹۳/۱/۱۶, عصر ۱۱:۴۰
RE: سکانسهای به یاد ماندنی - BATMAN - ۱۳۹۳/۱/۲۰, صبح ۰۲:۳۹
RE: سکانسهای به یاد ماندنی - BATMAN - ۱۳۹۳/۱/۳۱, صبح ۰۱:۴۸
RE: سکانسهای به یاد ماندنی - BATMAN - ۱۳۹۳/۲/۳, عصر ۰۸:۳۵
RE: سکانسهای به یاد ماندنی - BATMAN - ۱۳۹۳/۲/۱۸, صبح ۰۳:۲۲
RE: سکانسهای به یاد ماندنی - برو بیکر - ۱۳۹۳/۵/۳۰, عصر ۱۲:۱۵
RE: سکانسهای به یاد ماندنی - زرد ابری - ۱۳۹۳/۱۱/۷, صبح ۰۷:۲۶
RE: سکانسهای به یاد ماندنی - زرد ابری - ۱۳۹۴/۱/۲۸, عصر ۰۹:۳۹
RE: سکانسهای به یاد ماندنی - Kurt Steiner - ۱۳۹۴/۲/۲۵, صبح ۰۱:۳۸
RE: سکانسهای به یاد ماندنی - Kurt Steiner - ۱۳۹۴/۴/۱۰, عصر ۰۵:۳۶
RE: سکانسهای به یاد ماندنی - سارا - ۱۳۹۴/۵/۲۴, عصر ۰۱:۴۱
RE: سکانسهای به یاد ماندنی - لو هارپر - ۱۳۹۴/۸/۱۳, صبح ۰۲:۱۸
RE: سکانسهای به یاد ماندنی - لو هارپر - ۱۳۹۴/۸/۱۴, صبح ۰۳:۳۴
RE: سکانسهای به یاد ماندنی - زبل خان - ۱۳۹۴/۱۰/۶, عصر ۰۲:۳۲
RE: سکانسهای به یاد ماندنی - هستی گرا - ۱۳۹۴/۱۰/۱۱, صبح ۱۰:۱۸
RE: سکانسهای به یاد ماندنی - هستی گرا - ۱۳۹۴/۱۰/۱۱, عصر ۱۲:۰۴
RE: سکانسهای به یاد ماندنی - پروفسور - ۱۳۹۹/۳/۳۱, صبح ۱۱:۲۵
RE: سکانسهای به یاد ماندنی - فارست - ۱۴۰۱/۶/۱۹, عصر ۱۰:۱۳
[split] اینترنت گردی ... - FONDA - ۱۳۸۹/۱۰/۴, عصر ۰۸:۱۰
RE: [split] اینترنت گردی ... - سروان رنو - ۱۳۸۹/۱۰/۵, صبح ۱۲:۴۰
RE: [split] اینترنت گردی ... - Classic - ۱۳۸۹/۱۰/۱۳, عصر ۱۱:۴۳