[-]
جعبه پيام
» <کوئیک> با عرض تبریک سال نو . این عیدی کوچک تقدیم به دوستان https://www.aparat.com/v/bfm420c
» <آرلینگتون> جناب رابرت مهربان خوبید ؟ ممنونم از توجه و لطف و شما . و درود بر سرگرد راینهارت خوش سیما
» <سرگرد راینهارت> درود به قدیمیا و‌جدیدا و تبریک سال نو من اومدم
» <رابرت> خاطره جالب جناب آرلینگتون "چاقاله تلخ" https://cafeclassic5.ir/showthread.php?t...https://cafeclassic5.ir/showthread.php?tid=705&pid=4615
» <مارک واتنی> برآمد باد صبح و بوی نوروز ... به کام دوستان و بخت پیروز ... مبارک بادت این سال و همه سال ... همایون بادت این روز و همه روز ... عید نوروز همه دوستان عزیز کافه مبارک باد
» <اکتورز> سال نو و عید نوروز بر همەی دوستان و خانوادەهای گرامیتان مبارک باد ، همچنین دوستان قدیمی کە دگر اینجا نیستند، بهترینها رو برایتان آرزومندم.
» <رابرت> ان شاءالله همه مردمان سالی بسیار خوب پیش رو داشته باشند... "عیدی‌های آن روزها و این روزها" https://cafeclassic5.ir/showthread.php?t...https://cafeclassic5.ir/showthread.php?tid=183&pid=4615
» <سناتور> درود بر همه دوستان کافه نشین سال نو روتبریک میگم خدمت دوستان عزیز
» <مراد بیگ> و مارا به حالی سبز و همیشه سبز برگردان ، نوروزتان پیروز
» <آرلینگتون> دوستان مهربانم .سال تحویل شد .سال نو مبارک . سالی خوب همراهتان
Refresh پيام :


ارسال پاسخ 
 
رتبه موضوع
  • 1 رای - 5 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
داستان عامه پسند - داستان در پیتی - Pulp fiction
نویسنده پیام
Schindler آفلاین
[.....]
***

ارسال ها: 142
تاریخ ثبت نام: ۱۳۹۲/۴/۶
اعتبار: 17


تشکرها : 219
( 1531 تشکر در 81 ارسال )
شماره ارسال: #4
RE: داستان عامه پسند - داستان در پیتی - Pulp fiction

برای خود من هم عجیب است که بعد از این همه سال که از دیدن این فیلم میگذرد، چه شده که اینقدر میل به نوشتن در موردش دارم. در دو پست قبلی دو نکته مهم این فیلم را بررسی کردم: غیر قابل پیش بینی بودن و ساده بودن رخدادها. شاید آنچه در این پست مینویسم نیز بسط پست قبلی باشد، یا مصداقی برای آن.

در اکثر قریب به اتفاق رخدادهای این فیلم، یک موضوع بین همه آن تبه کاران مشترک است: عجز و ناتوانی و بی عرضگی!

در فیلم هایی که معمولا از پلیس ها یا تبه کاران میبینیم (از رابرت دنیرو و آل پاچینو بگیرید تا سیلوستر استالونه و ....)، عموما تبه کاران حرفه ای به خوبی میدانند چه بکنند. حتی اگر ندانند چه باید بکند با یک خشونت ویژه و قاطع سعی میکنند صرفا مشکل را "جمع کنند"؛ دقت کنیم که گاهی تنها راه "حل کردن" یک مشکل "جمع کردن" آن میشود.

در این فیلم آن همه تبه کار از حل مشکلات معمولی که برایشان پیش می آید عاجزند!!!

این کاراکترها را در نظر بگیرید:

وینسنت: ادعای فراوان دارد که در آمستردام به خوبی مواد مصرف کرده و حرفه ای است و ..

میا: همسر یک ابر تبه کار! مدتهاست که موارد مصرف میکند و حداقل در این یک کار فکر میکند متخصص است!

لنس: یک مواد فروش! مدتهاست که مواد میفروشد و در توضیح دادن خصوصیات و جنس و .. استاد است!

و حالا این صحنه:

[تصویر: 1457740151_4095_a612dd6b71.jpg]

میا در اثر افراط در مصرف موارد اوردوز کرده است. وینست هم هیچ راه دیگری بلد نیست جز این که او را به خانه لنس ببرد تا شاید چاره ای بیابند. لنس هم نمیداند چه کند! او فقط یک بار در یک کتاب خوانده که برای حل مشکل اووردوز باید یک سرنگ آدرنالین تزریق کرد، اما چگونه اش را نمیداند!

هر سه تبه کار در خصوص کاری که ادعای آن را دارند (مواد) به شدت عاجز و دست و پا چلفتی شده اند و به گل مانده اند. درست مثل زمانی که برای یک سری آدم عادی این اتفاق برای اولین بار بیفتد.  این جاست که فیلم ذهن بیننده را درگیر میکند. بیننده میفهمد که این تبه کاران، مشنگ هایی بیش نیستند و خودش به فکر می افتد که چه باید کرد، انگار این اتفاق برای خودش افتاده است. در این فیلم قرار نیست بیننده راحت روی صندلی لم بدهد و خیالش راحت باشد که قهرمان/ ضد قهرمان کارش را خوب بلد است! در این فیلم این آدم ها کارشان را بلد نیستند! بیننده هم قرار است به آنها کمک کند. بیننده ای که در اکثر موارد دانشی ندارد و اون نیز به جمع عاجز ها میپیوندند!


کوه با نخستین سنگها آغاز میشود و انسان با نخستین درد
۱۳۹۴/۱۲/۲۲ صبح ۰۳:۲۰
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : جروشا, BATMAN, oceanic, خانم لمپرت, اسکورپان شیردل, دزیره, rahgozar_bineshan, واتسون, ایـده آلـیـسـت, جیمز باند, حمید هامون, Memento, ویگو مورتنسن, سروان رنو, پیر چنگی, جیم استارک, پروفسور
ارسال پاسخ 


پیام در این موضوع
RE: داستان عامه پسند - داستان در پیتی - Pulp fiction - Schindler - ۱۳۹۴/۱۲/۲۲ صبح ۰۳:۲۰