[-]
جعبه پيام
» <سروان رنو> بالاخره با مشقت بسیار نسخه اصلی و بدون سانسور فیلم گلادیاتور دو بدست آمد. بریم ببینیم کرگدن چیکار می کنه !
» <BATMAN> پیشنهاد میشه/ داستان فیلم از ابتدا تا انتها با تعلیق همراهه https://www.f2medi.ir/20171/juror-2-2024/
» <سروان رنو> درود بر زاپاتا و جیمز باند ! ... آره .. بعضی از اسامی مثل فیلم های کلاسیک شدن ... نوستالژیک !
» <جیمز باند> درود بر همه دوستان گرامی
» <زاپاتا> چقدر دلم برای اسمهای درون این. رنگین کمان تنگ شده
» <BATMAN[تصویر: 45545454_u3fa.jpg]
» <BATMAN> با اجازه سروان رنو دو سه روز این تصویر بالای جعبه پیام باشه
» <BATMAN> کیکاووس یاکیده چقدر عوض شده بتمن ... خیلی نرمال شده , قبلا خیلی خفن تر بود ! / تیپ و مدل موهاش؟ عکس الانش تو اینستا تقریبا مثل همون قدیماست
» <کلانتر چانس> دوستانی که تونستن گلادیاتور2 رو ببینن، لطفاً نظراتشون رو اعلام کنن. با سپاس فراوان
» <کلانتر چانس> یکی از دوبلورهایی که واقعاً دوستش دارم. کیکاووس یاکیده ست.
Refresh پيام :


ارسال پاسخ 
 
رتبه موضوع
  • 1 رای - 5 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
سینمای امروز "مدرن و پست مدرن"
نویسنده پیام
کنتس پابرهنه آفلاین
دوست قدیمی
***

ارسال ها: 175
تاریخ ثبت نام: ۱۳۹۱/۶/۵
اعتبار: 48


تشکرها : 3615
( 2942 تشکر در 125 ارسال )
شماره ارسال: #21
RE: سینمای امروز "مدرن و پست مدرن"

من هم مثل بتمن عزیز هنوز فیلم نولان رو ندیدم اما حالا که صحبت از منتقد محبوبم شد دوست دارم چند خط درباره اش بنویسم. البته من چند سالی هست که نقدهای فراستی رو ندیدم چون سینما رو دنبال نمی کنم و خب نقدها و اخبار و حواشی مربوط به سینما رو هم دنبال نمی کنم. اما چیزی که از این آدم یاد گرفتم این بود که وقتی تو، اثر هنرمندی رو نپسندیدی، اسم یک هنرمند هر چقدر هم که بزرگ باشه مهم نیست. برای من بارها پیش اومده بود که فیلمی رو تماشا کردم که فقط اسمش خیلی بزرگ بود و از نظر من واقعن فیلم بزرگی نبود و یا نقاشی هایی می دیدم که در واقع اصلن نقاشی نبودن و بیشتر خط خطی بودن (مثل نقاشی های پولاک) و من تا قبل از آشنایی با مسعود فراستی، فکر می کردم خب شاید من نمی تونم بفهمم و درک کنم. اما بعد فهمیدم نه، یک اثر که منتقدها بزرگش می کنن واقعن ممکنه بزرگ نباشه و ما نباید کورکورانه تحت تاثیر روشنفکرنمایی های یک آرتیست قرار بگیریم.


خلافِ رودخونه رو بگیر و با خودت برو...
۱۴۰۲/۵/۲۲ عصر ۰۵:۱۱
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : Emiliano, مارک واتنی, BATMAN, پیرمرد, Classic, سروان رنو, کوئیک, مموله, مراد بیگ, لوک مک گرگور, mr.anderson, اکتورز, Dude, rahgozar_bineshan, باربوسا, ترنچ موزر
رابرت آفلاین
دوست قدیمی
***

ارسال ها: 128
تاریخ ثبت نام: ۱۴۰۰/۶/۲۰
اعتبار: 27


تشکرها : 1580
( 1894 تشکر در 128 ارسال )
شماره ارسال: #22
RE: فیلم oppenheimer اوپنهایمر

(۱۴۰۲/۵/۱۸ صبح ۱۱:۰۱)سروان رنو نوشته شده:  

نسخه هایی که در اینترنت هست معمولا 2 ساعت و 48 یا 49 دقیقه هستند . نسخه اصلی طبق اطلاعات سایت IMDB دقیقا 3 ساعت است.  کاملترین نسخه ای که دیدم لینک زیر است که 2 ساعت و 55 دقیقه است  :

https://filmsara.info/oppenheimer-2023/

دوستانی که فیلم را دیده اند نظر خودشان را بگویند.

بالاخره فرصتی دست داد تا نسخه کیفیت بالا و ۳ ساعته اوپنهایمر را ببینم. طبعاً تماشای فیلم روی پرده عریض لذت دیگری دارد که ما از آن محروم هستیم؛ اما وجود همین تلویزیون‌های نسل جدید هم نعمتی است که امکان درک کیفیت‌های بالا را تا حدودی فراهم می‌کند.

درمورد مشخصات عوامل فنی و هنری فیلم زیاد گفته شده است؛ لذا من در اینجا قصد بازگویی این مشخصات و نقد فیلم را ندارم و صرفاً به چند نکته که به نظرم رسیده است، اشاره می‌کنم:*

- از نظر من اولین ویژگی مثبت فیلم، تدوین فوق‌العاده و استفاده از فاصله‌گذاری‌های مخصوص نولان در اثر است.

- دومین ویژگی، فضاسازی عالی (اعم از طراحی صحنه و لباس، گریم، صداگذاری، جلوه‌های ویژه میدانی و کامپیوتری) است.

- کارگردانی، فیلمنامه و بازی‌ها در مرتبه بعدی قرار می‌گیرند.

- به نظرم فیلم کمی دو پاره (تکه) است. یک قسمت از نمایش گذشته و دوران دانشجویی جی رابرت اوپنهایمر شروع شده و شرکت در جلسات کمونیست‌ها، عشق دو طرفه بین او و جین تاتلاک، تدریس او در دانشگاه، ازدواج با کاترین، جذبش توسط ژنرال لزلی گرووز، احداث شهرک تحقیقاتی لوس آلاموس، استخدام سایر دانشمندان و تحقیق بر روی ساخت بمب اتم را به تصویر کشیده و نهایتاً با آزمایش اتمی پایان می‌پذیرد.

جی رابرت اوپنهایمر (سمت راست) و کیلین مورفی در نقش او (سمت چپ)

اما قسمت (تکه) دیگر، نمایش برخورد دولت آمریکا با اوپنهایمر پس از جنگ جهانی و مخصوصاً دسیسه چینی‌های لویس استراوس برای بد نام کردن اوپنهایمر و اتهام کمونیست بودن به او و رابطه پنهانی‌اش با شوروی است. چالش بزرگی که به برکناری استراوس از پست ریاست هیئت مدیره انرژی اتمی آمریکا و البته لغو مجوز امنیتی اوپنهایمر منتهی می‌شود.

- داستان فیلم با شکست زمان و جلو و عقب رفتن در محور زمانی بیان می‌شود. با این وجود بر خلاف روال معمول، روایت تحقیقات هیئت عالی درمورد عملکرد لویس استراوس که از منظر رویدادی، آخرین اتفاقات فیلم است، سیاه و سفید به تصویر کشیده شده و مابقی فیلم (گذشته‌ها) رنگی است.

- اما شخصیتی که نولان خلق کرده، دارای ویژگی‌های خاصی است: انسانی جاه طلب؛ خوش صحبت؛ آشنا به ریزه‌کاری‌های چند زبان و ادبیات؛ عاشق توضیح، تفسیر و تدریس مباحث علمی؛ آشنا با طبیعت و جغرافیا و حتی تغییرات آب و هوایی؛ -در مواردی- به شدت زود باور و آسان‌گیر و بالاخره اوپنهایمری که قبل از تولید بمب، در پی اثرات بازدارندگی آن در مقابل آلمان‌ها و بعد ژاپنی‌هاست و پس از پرتاب آن بر سر مردم هیروشیما و ناکازاکی، دچار تردید می‌شود و این تردید تا آخر عمر با اوست.

- با وجودی که اصلاً داستان فیلم درمورد ساخت بمب اتم و اثرات آن است؛ ما در چند سکانس مفصل، شاهد آزمایش بمب در صحرا هستیم و حتی یک فِریم تصویری از آنچه بر هیروشیما و ناکازاکی فرود می‌آید و نیز تبعات آن دیده نمی‌شود!

- بهترین سکانس فیلم از نظر من، حضور اوپنهایمر در سالن بسکتبال شهرک لوس آلاموس، پس از پرتاب بمب و مکاشفه‌ای است که حین سخنرانی و هنگام خروج از سالن به او دست می‌دهد. 

در مجموع فیلم ارزش آن را دارد که یک بار در شرایط مناسب نور، صدا و از همه مهم‌تر فراغت وقت دیده شود.

چند متن کوتاه و مفید درمورد جی رابرت اوپنهایمر خوانده‌ام که مطالعه آنها مفید خواهد بود و البته بیشتر آنها در فیلم هم دیده می‌شوند:

1) پنج حقیقت درباره پدر بمب اتمی جی رابرت اوپنهایمر

2) اوپنهایمر؛ مردی که آتش را به ارمغان آورد

3) هشت روایت جذاب درباره رابرت اوپنهایمر، پدر بمب اتم 

پی‌نوشت: پس از دیدن فیلم بیشتر از قبل به این نتیجه رسیدم که تحقیق برای ساخت هر گونه سلاح کشتار جمعی، تولید انبوه و اشاعه این تسلیحات توسط هر کشوری و با هر توجیهی (مثل بازدارندگی) خلاف موازین انسانی است.

-----------------------

*هشدار: این نوشته داستان فیلم را لو می‌دهد.


يا رادَّ ما قَدْ فات... (ای برگرداننده آنچه از دست رفته است...)
۱۴۰۲/۹/۲۸ عصر ۰۳:۴۶
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : سروان رنو, کنتس پابرهنه, مراد بیگ, اکتورز, Classic, مارک واتنی, Dude, Emiliano, کوئیک, rahgozar_bineshan, rahgozar_bineshan, باربوسا, پیرمرد, ترنچ موزر
Dude آفلاین
مشتری کافه
***

ارسال ها: 158
تاریخ ثبت نام: ۱۴۰۰/۱۰/۲
اعتبار: 24


تشکرها : 895
( 1462 تشکر در 157 ارسال )
شماره ارسال: #23
RE: فیلم oppenheimer اوپنهایمر

(۱۴۰۲/۹/۲۸ عصر ۰۳:۴۶)رابرت نوشته شده:  

(۱۴۰۲/۵/۱۸ صبح ۱۱:۰۱)سروان رنو نوشته شده:  

نسخه هایی که در اینترنت هست معمولا 2 ساعت و 48 یا 49 دقیقه هستند . نسخه اصلی طبق اطلاعات سایت IMDB دقیقا 3 ساعت است.  کاملترین نسخه ای که دیدم لینک زیر است که 2 ساعت و 55 دقیقه است  :

https://filmsara.info/oppenheimer-2023/

دوستانی که فیلم را دیده اند نظر خودشان را بگویند.

درمورد مشخصات عوامل فنی و هنری فیلم زیاد گفته شده است؛ لذا من در اینجا قصد بازگویی این مشخصات و نقد فیلم را ندارم و صرفاً به چند نکته که به نظرم رسیده است، اشاره می‌کنم:*

به نظرم به عنوان یکی از سینما دوستان معمولی،در مقام مقایسه یکی از بهترین فیلم های سال بود. و به نظر، این هم به مانند فیلم اسکورسیزی، بیشتر به ملت آمریکا و نگاه و احساساتشان به گذشته آنها ربط داشت، که زیاد هم  مجال افتخار و اظهار شادی نبوده، آن روزهایی که این بلا را بر سر ژاپنی هایی که با طولانی تر شدن جنگ، فجایع بدتر از این انتظارشان را می کشید آوردند، و هدف از ساختن بمب هیتلر بوده و قبل از استفاده اش مخالفان داشته و بعدش هم، وقضاوت این که حق با کیست آسان نیست. نامعقول نمی نماید که ساخت بمب اتم و استفاده از آن هم، از جنگ های خانمانسوز بسیاری پیشگیری کرده باشد. چهل- پنجاه دقیقه اولیه اش درهم و برهم بود، و مایه مباهات برای نولان و حتی کمتر از او نمی تواند باشد. ولی ادامه فیلم و مخصوصا صحنه های منتهی به انفجار بسیار به دلم نشست وگاهی اوقات نفس گیر بودند. این فیلم، برای خودم، که معمولا فیلم زندگینامه برایم فرق چندانی با سریال حوصله بر ماری کوری شبکه دو ندارد و با کارگردانی نولانی که به ظاهر، تخصص دیگری داشت، بسیار فراتر از انتطارم جلوه کرد. هر چند شاهکار بصری ندیدم، جز دقایقی از سه ساعت فیلم. از آن فیلم هایی به نظر آمد که، با تلفن هم می شود که دید! تجسم که می کنم، اکثر وقت فیلم درون ساختمان های بی رنگ و جلوه و صحن دادگاه می گذشت، و بیشتر فیلم-نه تنها سیاه و سفیدش- مستند گونه بود، که البته توانایی و هنر هنر پیشه ها را برجسته تر می کند، هر چند احساساتی مانند همدردی وانزجار آزاردهنده وغیره را، به شدت و حدت فیلم اسکورسیزی بر نیانگیخت وسبک تر و راحت تر بود تماشایش، مخصوصا که دیالوگها، خسته کننده نبودند علی رغم کم نبودنشان. ودقت نکرده بودم در پرستیژ که بمانند اوپنهایمر، دشمنی و حسادت و تکدر خاطر دو قهرمان نسبت به یکدیگر، که طبیعتا برای هر دو انجام خوشی نداشت را به تصویر کشیده بود هم، فیلمبرداری و موزیک صحنه های با حضور این دو با هم تقابل داشتند یا نه.

قیافه بضی ازبازیگرها(کریستوفرسون دروازه بهشت، فارل قبل از مک دونا و همین  کیلیان مورفی قبل از فیلم وسریال های اخیرش) ایده تماشای فیلمشان را ،جذاب جلوه نمی دهد. ولی کیلیان مورفی و رابرت داونی جونیور(نقش جالب تر از کاکاسیاهش به ذهن خطور نمی کند) برای نقش هایشان شاید بهترین گزینه ها بودند، و خوب هم کار کردند وبا اسکار گرفتن هیچ کدام- باضافه لیلی گلادستون - مشکلی ندارم. هر چند نمی دانم استانداردهای جدید اسکار و نبود سیاه پوست و همجنسبازدر این فیلم  چه اثری بر جایزه گرفتنش خواهد گذاشت. در نهایت به بیچارگان لانتیموس و باربی جایزه ای تعلق نگیرد هم، راضی خواهم بود! آدم معروفی را شنیدم که به زنش نامه دوصفحه ای نوشته بود، و در پایان عذر خواسته بود که، وقت مجمل نوشتن نداشتم! کوتاه تر از این نشد که بشود.

خرس قطبی هم فیلم زیبایی بود که ارزش وقتی که صرفش شد را داشت. انتظار فیلمی سنگین تر را داشتم، ولی از کمدی های 2023 دنیرو و مارک والبرگ کمدی تر بود. و برعکس، پایان به ظاهر خوش فیلم را غایب بودن مادر تامل بر انگیز کرد.

۱۴۰۲/۹/۲۹ عصر ۰۲:۵۵
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : مارک واتنی, کنتس پابرهنه, Emiliano, اکتورز, کوئیک, مراد بیگ, سروان رنو, رابرت, Classic, rahgozar_bineshan, باربوسا, پیرمرد, ترنچ موزر
Dude آفلاین
مشتری کافه
***

ارسال ها: 158
تاریخ ثبت نام: ۱۴۰۰/۱۰/۲
اعتبار: 24


تشکرها : 895
( 1462 تشکر در 157 ارسال )
شماره ارسال: #24
RE: سینمای امروز "مدرن و پست مدرن"

(۱۳۹۴/۱۰/۶ صبح ۱۰:۱۸)کنتس پابرهنه نوشته شده:  

... تاپیکی درباره سینمای امروز, که مطالب مربوط به این سینما در قسمتهای مختلف کافه پراکنده نشود .در این تاپیک به معرفی فیلمهای جدید سینمای امروز می پردازیم.

Bastarden / The Promised Land / سرزمین موعود، انتظاراتم را بر آورده کرد.8 از 10. اندکی تکرار دارد و کمی کوتاه تر می توانست که باشد.  فیلمی حماسی که در لحظاتی، کمتر از آثار میزوگوچی و فلینی دلخراش و دردآور نبود، ولی زیبایی بصری اثر پر تنش، تحمل پذیرترش کرده بود. روایت عزم تزلزل ناپذیر مردی که علی رغم خاستگاه نازل خود در طی 25 سال به درجه افسری رسیده بود و آرمان جایگاه عالی اجتماعی با عنوان اشرافی وملک را هم محقق کرد، ولی به چه بهایی؟ به انتخاب خودم، یکی از سه فیلم برتر سال است که به سرنوشت قهرمانان داستانش بی تفاوت نبودم،

وسترن حماسی ، سانشوی مباشر وبینوایان، ناخودآگاه به ذهن خطور کردند.

۱۴۰۲/۱۰/۱ صبح ۰۳:۲۱
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : Emiliano, رابرت, مارک واتنی, اکتورز, مراد بیگ, Classic, کنتس پابرهنه, سروان رنو, rahgozar_bineshan, کوئیک, باربوسا, پیرمرد, ترنچ موزر
Dude آفلاین
مشتری کافه
***

ارسال ها: 158
تاریخ ثبت نام: ۱۴۰۰/۱۰/۲
اعتبار: 24


تشکرها : 895
( 1462 تشکر در 157 ارسال )
شماره ارسال: #25
RE: سینمای امروز "مدرن و پست مدرن"

باربی بهترین فیلم سال؟

تماشای این فیلم بدون تفکر در معنای آنچه روی پرده رخ می دهد و بدون خواندن ارجاعات، پیامها و نمادهای موجود در بین سطور و  تعمق در عجیب پردازی ظریفش، توصیه نمی شود. نمونه مثال زدنی سینمای معنا گرا، که مشکلات و چالش های جامعه مدرن  را با دیدی فلسفی و نمادگرایانه به تصویر می کشد، و سوالاتی اساسی را مطرح می کند، و به این اکتفا نکرده، جوابهایی هم برایشان دارد. و هرچند فیلمی زنانه و از دید یک زن است ولی فمینیسم ناسالم را هم به سخره گرفته، و حرفهای بسیاری برای گفتن به مردان هم دارد. شروع فیلم با ارجاعی بسیار ظریف به ادیسه فضایی، که نمادی از تکامل و فرگشت در حیات نسل زن با عبور از دوران خاکستری و کسل کننده و نازیبا، به دنیای جذاب باربی که زن، خلبان و دکتر و مهندس و ورزشکار و غیرهم می تواند باشد و نه فقط مادر(عروسک حامله). و ارجاع به متریکس و انتخاب بین دنیای واقعی و دنیای زاده تخیل و تصور ودیگر ارجاعات با معانی فلسفی عمیق، بسیار تفکر بر انگیز بود. و مهملاتی شبیه به این بود نتیجه جستجوی جواب برای این تردید که شاید من متوجه چیزهایی نشده ام، و قضاوتم ناعادلانه بوده.(با این حساب اتاق تامی وایزو هم پر از معنی و کنایه و اشاره بود) ودر نتیجه مطمین شدم که این هم تکرار همان برنده اسکار پارسال است، وفرق چندانی جز ضعیفتر بودن ازبسیاری جهات با همان-که از نظر استتیک زیباتر و خوش رنگتردر یادم مانده- ندارد! و بودجه تبلیغاتی 150 میلیون دلاری و بازیگران سر شناس و کار عالی تیم تبلیغات و نفوذ شرکت های بزرگی که پشت این فیلم بودند و فضای مجازی با باربیهایمر و Hi Ken ومیم های اینترنتی- که قاعدتا بعد از پخش فیلم باید بوجود بیایند، ولی از خود فیلم پیشی گرفتند-پر فروشش کرده اند. و خلاصه هیاهوی بسیار برای هیچ، ما را هم وادار کرد به تماشای این شاهکارفمینیستی -بی روح بمانند عروسک- با داستانی نامنسجم و باور ناپذیر و پیام هایی متناقض وبی ربط ودیالوگ های بی معنی و بی کیفیت، که اتفاقا مرد فیلم تماشایش را کمی قابل تحمل تر کرده بود و هیچ قرابتی با جادوگر شهر اوز هم ندارد، و کمدی و موزیکی هم از این فیلم در یادم نمانده، به همین زودی! ولی ایده کمدی سرگرم کننده باربی و کن در دنیای واقعی با بازی مارگو و گاسلینگ که تیزرهایش وعده داده بودند، به نظر جالب آمده بود، شاید هم فیلم شناس نه ایم -که نیستم- و خطا اینجاست.

 ولی American Fiction 2023 - که بی ربط به باربی هم به نظرم نیامد-  را، دوباره خواهم دید و احتمالا دوباره خواهم خندید.  شاید هم درام فیلم محسوس تر و ملموس تر بشود. هر چند، لحظاتی در پایان فیلم امکان دارد که اثر ناخوشایندی بر جای بگذارد. و انحراف برادر را می شد با انحرافی دیگر جایگزین کرد و کلا کمی شاخ وبرگ اضافی، داشت!

۱۴۰۲/۱۰/۱۵ صبح ۰۲:۲۲
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : Emiliano, سروان رنو, مارک واتنی, مراد بیگ, آقای ماگو, کوئیک, اکتورز, کنتس پابرهنه, BATMAN, لوک مک گرگور, ترنچ موزر, باربوسا, پیرمرد
کنتس پابرهنه آفلاین
دوست قدیمی
***

ارسال ها: 175
تاریخ ثبت نام: ۱۳۹۱/۶/۵
اعتبار: 48


تشکرها : 3615
( 2942 تشکر در 125 ارسال )
شماره ارسال: #26
RE: در ستایش وودی آلن و نکوهش باربی...

قبل از نوشتن مطلبی که در ذهن دارم، حالا که توسط  Dude گرامی به فیلم باربی اشاره شده اول می خواهم چند کلمه ای به باربی بپردازم. البته قصد ندارم به فیلم بدِ باربی اشاره کنم بلکه منظورم خود عروسک باربی ست.

من تا دوران دبستان تمام عشقی که می توانستم به یک عروسک بدهم را نثار عروسکی کردم که پدرم به عنوان سوغاتی از شهر کرمان برام خریده بود. دخترک موفرفریِ سیاه پوستی که پدرم اسمش را ژولی گذاشت و ژولی تا سالهای سال تمام دنیای من بود. چه انتخاب هوشمندانه ای کرده بود پدرم که عروسکی سیاه پوست برایم خرید و باعث شد از همان دوران، برتری نژادی برایم بی معنا شود.

اما بعدها وقتی بزرگتر شدم یک عدد باربی به عنوان سوغاتی از آلمان برایم فرستادند. آن زمان باربی در ایران خیلی شناخته شده نبود. اولش جا خوردم که این عروسک چرا یک دختر کوچولو نیست و برای مدتی کنار انداختمش (از کی عروسک یک دختر کوچک در قامت یک زنِ بالغ ظاهر شد آن هر در پرفکت ترین ظاهر ممکن؟) کم کم بعد از چند سال باربی همه جا به چشم می خورد، از عکسش روی لوازم تحریر گرفته تا کارتون های باربی و واقعن نمی دانم چه شد که باربی تبدیل شد به عروسک محبوب همه ی دختر کوچولوها از جمله خود من... خیلی عجیب است ساعت ها نگاه کردن به باربی، تحسین کردن و پذیرفتن بی چون و چرای ویژگی هایش به عنوان استانداردهای زیبایی...

باربی من 

برخلاف شعارهای پوشالی فیلم باربی، عروسک باربی نه تنها کمکی به زن ها نکرد بلکه با تغییر استانداردهای زیبایی، زندگی را برایشان سخت تر  هم کرد... و چقدر تاسف آور و ناراحت کننده است وقتی می بینم نتیجه ی چنین سیاست هایی دخترانی هستند که حاضرند دست به هرکاری بزنند برای شبیه تر شدن به باربی...!

و اما بعد... (به قول سروان رنو)

تا چندی پیش در سینمای وودی آلن فیلم های جدیدتری مثل نیمه شب در پاریس و جاسمین غمگین را از فیلم های قدیمی ترش بیشتر دوست داشتم. با این حال اما چند فیلم قدیمی تر از جمله آنی هال، منهتن و هانا و خواهرانش در ذهنم مانده بود تا اینکه هفته پیش  بالاخره این سه فیلم را دوباره بعد از سالها دیدم و چه انتخاب خوبی بود. سه تا فیلم وودی آلنی خاص که یکی از یکی بهتر بود. اولین بار وقتی این فیلم ها را دیدم خیلی کم سن بودم و دغدغه های آقای کارگردان مثل الان برایم معنی نداشت.

آنی هال: آنی هال عاشقانه ای مدرن را به تصویر می کشد. کاراکتر الوی بازتابی از جهان بینی، دغدغه ها و پیچیدگی های شخصیت وودی آلن است که اگرچه در فیلم های بعدی فیلمساز هم شاهدش هستیم اما در آنی هال پررنگ تر است. الوی (وودی آلن) که شخصیتی بدبین و مضطرب دارد با آنی (دایان کیتون)، دختری ساده و سرخوش که نقطه ی مقابل شخصیتش است آشنا می شود و خیلی زود رابطه ای بین آنها شکل می گیرد. آنیِ ساده در کنار الوی رشد می کند و شخصیت جدیدی در او شکل می گیرد تا جایی که این شخصیت جدید دیگر در کنار الوی خوشحال نیست و با وجود تلاش های الوی، او این رابطه را ترک می کند. یکی از نقاط قوت آنی هال و منهتن بازی جذاب دایان کیتون است. کاراکتری که دایان کیتون در فیلم های وودی آلن از خود به جا گذاشت هیچ شباهتی به آن زنان اغواگر سینمای کلاسیک ندارد که به واسطه ی زیبایی در ذهن عاشقانِ خود می ماندند. بلکه زنی خودسر و دست نیافتنی ست که به واسطه ی ویژگی های شخصیتی اش معشوق را به خود جذب می کند و در قلب او می ماند.

منهتن: یک کمدی رمانتیک که از هر نظر کامل است. داستان یک مثلث عشقی که بسیار جذاب روایت می شود. آیزاک (وودی آلن) که یک روشنفکر نیویورکی ست با دختری 17 ساله وارد رابطه شده است اما این رابطه را به خاطر سن کم دختر جدی نمی داند. در ادامه با  مری (دایان کیتون) معشوقه ی دوست صمیمی اش وارد رابطه ای می شود که در ابتدا خوب پیش می رود اما مری که هنوز در فکر معشوق سابقش به سر می برد، به این رابطه ی جدید دل نمی دهد. شخصیت پردازی های استادانه، پیچیدگی روابط انسانی، دیالوگ های عمیق و قاب های چشم نواز وودی آلن از شهر نیویورک همه و همه در کنار هم فیلمی بی نقص و ماندگار رقم زده است. 

هانا و خواهرانش: فیلم در روز جشن شکرگزاری در خانه هانا (میا فارو) شروع شده و ماجراهای هانا و دو خواهرش را تا دو جشن شکرگزاری بعدی دنبال می کند. ماجراهایی درباره عشق، خیانت، خدا، هنر، سرگردانی، پریشانی و البته امیدواری. فقط وودی آلن می تواند داستان پرسوناژهایی این چنین پیچیده را اینقدر ساده روایت کند.


خلافِ رودخونه رو بگیر و با خودت برو...
۱۴۰۳/۲/۲۲ صبح ۰۳:۰۵
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : Emiliano, رابرت, کوئیک, مارک واتنی, مموله, آدمیرال گلوبال, Classic, شارینگهام, اکتورز, سروان رنو, Dude, مراد بیگ, ترنچ موزر, دون دیه‌گو دلاوگا, rahgozar_bineshan, لوک مک گرگور, Stalker, باربوسا, پیرمرد, BATMAN
سروان رنو آفلاین
پلیس انجمن
******

ارسال ها: 2,190
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۸/۱/۲۶
اعتبار: 85


تشکرها : 11737
( 19655 تشکر در 1648 ارسال )
شماره ارسال: #27
Video فیلم گودزیلا منهای یک Godzilla mius one

فیلم گودزیلا منهای یک Godzilla mius one را با کیفیت 4k بر پرده بزرگ دیدم.

شاید بهترین نسخه از سری فیلم های گودزیلا باشد. تکنولوژی جدید به کمک ژاپنی ها آمده تا واقعی ترین گودزیلای تاریخ را بسازند. خط داستانی فیلم یک سر و گردن از نسخه های قبلی بالاتر است و روابط انسانی تر و منطقی ترند ,گرچه نسخه هالیوودی در بخش حمله گودزیلا به شهر قوی تر بود . بازی بازیگران ژاپنی مانند همیشه کمی خشک است و اصلا از حالت صورتشان نمی فهمی خوشحالند یا ناراحت ؟! ترسیده اند یا نترسیده اند ؟!  البته این طبیعت و ذات ژاپنی هاست و نمی توان بر آنها خرده گرفت !

این فیلم را باید بر صفحه بزرگ با صدای فراگیر دید. جایی که جلوه های ویژه ی فیلم شما را مات و مبهوت می کند و نعره های گودزیلا لرزه بر اندام می اندازد ؛ هیولایی که بر اثر لرزش بمب های اتمی آمریکا دوباره از خواب بیدار شده و می خواهد ژاپنِ زخم خورده  از جنگ جهانی دوم را ویران کند . پایان فیلم یک پیام زیبا و قوی دارد؛ ژاپن دیگر از حماقت ها و خودکشی های کامیکازه گونه ی زمان جنگ جهانی دوم فاصله گرفته و به فکر زندگی است.


رویاهای ما زندگی واقعی ما هستند .
۱۴۰۳/۳/۴ عصر ۰۱:۳۱
مشاهده وب سایت کاربر یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : مورفیوس, رابرت, مارک واتنی, ترنچ موزر, کوئیک, Classic, شارینگهام, مموله, Emiliano, لوک مک گرگور, مراد بیگ, اسلون کلورا, Dude, کنتس پابرهنه, آلبرت کمپیون, باربوسا, کلانتر چانس, پیرمرد, BATMAN
سروان رنو آفلاین
پلیس انجمن
******

ارسال ها: 2,190
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۸/۱/۲۶
اعتبار: 85


تشکرها : 11737
( 19655 تشکر در 1648 ارسال )
شماره ارسال: #28
RE: سینمای امروز "مدرن و پست مدرن"

(۱۴۰۳/۷/۲۳ صبح ۰۲:۲۸)master of puppet نوشته شده:  

این فیلم را یاد دارم، یک فیلم سیاه و سفید که بیشتر حول دادگاه فرانسیس گری پاورز بود و محکوم شدنش به ده سال زندان به جرم جاسوسی توسط روسها ، اما جایی اطلاعاتی از فیلم پیدا نکردم به گمانم یک فیلم پروپاگاندایی روسی باشد محصول همان دهه 60 و70 که دیگر اثری ازش نیست ...

این فیلم های پروپاگاندایی به تازگی بسیار فراوان شده اند .

قبلا ساخت این نوع فیلم ها نیاز به تجهیزات , بودجه و دانش زیادی داشت اما با دسترسی به دوربین های دیجیتال و جلوه های کامپیوتریِ ارزان , شاهد ساخته شدن انبوه اینگونه فیلم ها هستیم. این روزها وقتی در یوتیوب گردش می کنم با suggest زیادی از این فیلم های جنگی-تاریخی مواجه می شوم که رنگ و لعاب جذابی دارند اما وقتی چند دقیقه به پای تماشای آنها می نشینی به قول مایکل کارلئونه در پدرخوانده , به عقل و شعور آدم توهین می کنند.

مثلا این روزها چینی ها فیلم های زیادی از دلاوری هایشان در برابر ژاپنی ها در جنگ جهانی دوم می سازند . در یکی از این فیلم ها دیدم که یک چینی با کنگ فو و حرکات رزمی , یک لشکر ژاپنی را زمین گیر کرد ! آخه یکی نیست بگه شما که اینقدر قوی بودین چطور ژاپن نصف کشورتون رو گرفت ؟!

خلاصه برای کمدی بد نیستند البته اگر راضی بشید عقل و منطق رو تعطیل کنید :ccco


رویاهای ما زندگی واقعی ما هستند .
۱۴۰۳/۷/۲۳ عصر ۱۲:۳۲
مشاهده وب سایت کاربر یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : rahgozar_bineshan, mr.anderson, مارک واتنی, رابرت, Emiliano, Classic, ممل آمریکایی, کنتس پابرهنه, ترنچ موزر, آلبرت کمپیون, master of puppet, کوئیک, باربوسا, کلانتر چانس, پیرمرد
کنتس پابرهنه آفلاین
دوست قدیمی
***

ارسال ها: 175
تاریخ ثبت نام: ۱۳۹۱/۶/۵
اعتبار: 48


تشکرها : 3615
( 2942 تشکر در 125 ارسال )
شماره ارسال: #29
RE: Fight Club

چند روز پیش بالاخره فیلم Fight Club فینچر را دیدم. از آن فیلم های پرمدعایی ست که بعد از دیدنش با خودم گفتم خب که چه؟ فینچر هم مثل آقای تارانتینو هرگز موردعلاقه ام نبوده اما این فیلمش دیگر واقعن غیرقابل تحمل بود. شاید کارگردان به حساب خودش حرف های مهمی بزند اما فقط و فقط در حد شعار باقی می ماند. جالب اینجاست که در صحنه ای تایلر (برد پیت) می گوید نمی خواهم شعار بدهم ولی.. و دوباره شروع به شعار دادن می کند. در فیلم، بارها و بارها نظام سرمایه داری با حرف های گل درشت بدون هیچ تاثیرگذاری خاصی نقد می شود اما وقتی تایلر و گروهش به مبارزه با آن می پردازند به جنایتکارانی تبدیل می شوند که آدم با خودش می گوید کاش همان نظام سرمایه داری را پذیرفته بودید. از چاله در می آیند و به چاه می افتند. حتی آنارشیسم هم برای خودش اصولی دارد ولی در اینجا این شخصیت مازوخیست دیوانه به هیچ چیز پایبند نیست.

کارگردان زیاده گو در صحنه های بسیاری نه تنها به شکل بصری حرفش را بیان می کند که با تاکید بسیار بارها و بارها همان حرف را تکرار می کند. از لحاظ ساختاری هم چنین مشکلی وجود دارد. منظورم صحنه ی بد درگیری راوی (نورتون) و تایلر(پیت) است. جایی که مخاطب دیگر متوجه شده تایلر در واقع خود راوی ست اما در آن درگیری تن به تن بارها از دوربین مخفی هم صحنه را نشان می دهد تا خیالش راحت شود که همه متوجه شده اند که راوی به تنهایی با خودش به مبارزه پرداخته است!

به نظر من Fight Club فیلم بد و شعارزده ای ست که اسمش به خاطر شوک آخر فیلم ( که چقدر هم آن صحنه بد است، راوی ماست فیلم وقتی حقیقت را می فهمد تنها چیزی که نمی شود شوکه است!) و جذابیت شخصیت badboy دیوانه اش، توسط نوجوانان الکی بزرگ شده است.


خلافِ رودخونه رو بگیر و با خودت برو...
۱۴۰۳/۸/۲۰ صبح ۰۳:۵۷
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : Dude, سروان رنو, کلانتر چانس, مارک واتنی, Classic, ممل آمریکایی, مراد بیگ, Emiliano, ترنچ موزر, BATMAN
Dude آفلاین
مشتری کافه
***

ارسال ها: 158
تاریخ ثبت نام: ۱۴۰۰/۱۰/۲
اعتبار: 24


تشکرها : 895
( 1462 تشکر در 157 ارسال )
شماره ارسال: #30
RE: Fight Club

(۱۴۰۳/۸/۲۰ صبح ۰۳:۵۷)کنتس پابرهنه نوشته شده:  

چند روز پیش بالاخره فیلم Fight Club فینچر را دیدم. از آن فیلم های پرمدعایی ست که بعد از دیدنش با خودم گفتم خب که چه؟ فینچر هم مثل آقای تارانتینو هرگز موردعلاقه ام نبوده اما این فیلمش دیگر واقعن غیرقابل تحمل بود. شاید کارگردان به حساب خودش حرف های مهمی بزند اما فقط و فقط در حد شعار باقی می ماند. جالب اینجاست که در صحنه ای تایلر (برد پیت) می گوید نمی خواهم شعار بدهم ولی.. و دوباره شروع به شعار دادن می کند. در فیلم، بارها و بارها نظام سرمایه داری با حرف های گل درشت بدون هیچ تاثیرگذاری خاصی نقد می شود اما وقتی تایلر و گروهش به مبارزه با آن می پردازند به جنایتکارانی تبدیل می شوند که آدم با خودش می گوید کاش همان نظام سرمایه داری را پذیرفته بودید. از چاله در می آیند و به چاه می افتند. حتی آنارشیسم هم برای خودش اصولی دارد ولی در اینجا این شخصیت مازوخیست دیوانه به هیچ چیز پایبند نیست.

کارگردان زیاده گو در صحنه های بسیاری نه تنها به شکل بصری حرفش را بیان می کند که با تاکید بسیار بارها و بارها همان حرف را تکرار می کند. از لحاظ ساختاری هم چنین مشکلی وجود دارد. منظورم صحنه ی بد درگیری راوی (نورتون) و تایلر(پیت) است. جایی که مخاطب دیگر متوجه شده تایلر در واقع خود راوی ست اما در آن درگیری تن به تن بارها از دوربین مخفی هم صحنه را نشان می دهد تا خیالش راحت شود که همه متوجه شده اند که راوی به تنهایی با خودش به مبارزه پرداخته است!

به نظر من Fight Club فیلم بد و شعارزده ای ست که اسمش به خاطر شوک آخر فیلم ( که چقدر هم آن صحنه بد است، راوی ماست فیلم وقتی حقیقت را می فهمد تنها چیزی که نمی شود شوکه است!) و جذابیت شخصیت badboy دیوانه اش، توسط نوجوانان الکی بزرگ شده است.

بیشتر از هر چیزی، طنز سیاه این فیلم را دوست دارم. البته این یک فیلم مردانه و درباره بحران هویت مردانه (در مقابل کودکانه) و شاید هم جامعه بالغ در مقابل جامعه نابالغ است، کدام مردی شبیه به راوی دوست ندارد سیگار و مشروب، جذبه و نترسی و غیره تایلر را به همراه اندامش که حتی خراشی هم بر نمی دارد با هم داشته باشد, به شرط این که متحمل هزینه های مالی، روحی و جسمی نشود.   شاید خوبیش برای فینچر همین است که، هر کس چیزی برای خودش در می آورد که ومشغول فرو کردن ایده خاصی ، حداقل به نظر نمی آید. در مقیاس کوچکتر همه یک تایلری داریم که نفس اماره نام دارد. انگیزه‌های نفسانی که انسان را به سوی بدیها، سوق می دهد.

بله، هر سطح چه انتظارات غیر واقعی مبتنی بر حدس و گمانمان بالا‌تر باشد، احتمال تجربه کردن احساسات منفی - ناامیدی، خشم، رنجش ، تاسف و ندامت- بیشتر می شود. گلادیاتور 2 انتظاراتم را برآورده کرد!

۱۴۰۳/۸/۲۲ عصر ۰۲:۰۰
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : Emiliano, Classic, کنتس پابرهنه, سروان رنو, ترنچ موزر
ارسال پاسخ