درود، جای پیرمرد و ژیگای گرامی و عزیز واقعا در این جستار خالیست. امیدوارم هر دو استاد زودتر بازگردند و باز این مکتب رونق بگیرد.
*********************
دیروز بزرگواری به من پیام داد که هان ای جروشا سعی کن از این به بعد جملات را درست ادا کنی. در آوردن فعل و فاعل صحیح کوشا باش و آن قدر حروف و کلمات را مانند بند تنبان به هم وصل نکن چون ممکن است جملات چنان کش بیایند که از توان ادب خارج گشته و «شترق» به دیده نازنین مخاطب برخورد کنند! پس شمرده و از راه درست مطلب بنویس تا چنانچه سخنانت را در جای دیگری نقل قول کردند مایه فخر خودت و کافه باشد.
البته بنده نخواستم جسارت کنم ولی همیشه برای خودم پرسشی در کنج ذهن خط خطیم می ماند که؛ چگونه است ترانه موزون رپ گاد (rap god) از امینم که شهرت جهانی یافته و در بخشی از این آهنگ چهاردقیقه ای ظرف 15 ثانیه حضرت امینم 97 واژه را بر زبان جاری می سازد، در بی فصاحتی محض چنین مورد اقبال خاص و عام قرار گرفته است؟!
و خوب بر همگان واضح و مبرهن است که بیان محاوره ای بسیار شیرینتر و دلنشینتر بوده و اصولا نوشتار ادبی مورد علاقه نسل جوان نمی باشد و خصوصا اگر طولانی باشد از حوصله خارج می شود. از این مهم که بگذریم امر حیاتی دیگر صحیح نویسی واژگان است چسبانیدن یا جدانویسی پیشوندها و پسوندها مسئله این است.
دوروز است بنده مطابق فرمایش استاد سعی بر شمرده نویسی، صحیح نویسی و ادبی نویسی در شبکه های اجتماعی و غیر اجتماعی دارم که کاری بسیار سخت و طاقت فرسا است و مایه تفریح دوستان ناباب. امروز در مقاله ای در سایت روزنامه شرق مطلبی وصف حال یافتم که بخشی را به استحضار می رسانم:
اين زبان قيمهغيمه
عليرضا روشن
«قيمه» را به قاف مينويسند يا غين؟ «غيمه» را با قاف مينويسند يا غين؟ به حرف وساطت است و با حرف همراهي. جملهي اول را با حرف وساطت بايد نوشت يا به حرف همراهي؟ «مينويسم» درست است يا «مي نويسم» درست است يا «مينويسم»؟ «غلغل» درست است يا «قلقل»؟ «بوغ» بايد نوشت يا «بوق»؟ «غين عجمي» درست است براي «غوري» كه ياي آن ياي نسبت است به شهري به همين نام در افغانستان يا «قاف عربي» براي «قوري» كه ظرفي است ساخته «غور»؟ «الاغ» اسب بوده است پس چرا «خر» شده است؟ چند كه جمع است چرا چندين نوشته ميشود؟ جمع جمع يعني چه؟ ادبيات استعاريشده فارسي آيا ويرايشپذير است؟ ويرايش يعني چه؟ چرا «هليكوپتر» هشت سال جنگ، ناگهان ميشود «بالگرد» دوران صلح؟ فرهنگستان «كشلقمه» را از كدام طبله درآورده است؟
حافظ در يك غزل، هفت معني از زدند افاده ميكند و تعريف رديف را به هم ميريزد. به اين شعر رجوع كنيد: دوش دیدم که ملایک در میخانه زدند / گل آدم بسرشتند و به پيمانه زدند و ببينيد هیچ کدام از «زدند»ها يك معني ندارند. يك جا كوبيدن معني ميدهد. يك جا «همراهيكردن» معني ميدهد. يك جا «ماليدن و اضافه كردن» معني ميدهد. يك جا «انداختن» معني ميدهد و...
با وجود اين تعدد معاني، «شاملو» به «بهآذين» ميتازد كه چرا نوشته است «ويران ساخت» و ميپرسد «بالاخره ساخت يا ويران كرد؟».
«ابراهيم گلستان» ميگويد: «شاملو خطنويسي (رسمالخط) بلد نيست». گلستان مينويسد: «مينويسم». و اگر كسي بنويسد «مينويسم» يا «مي نويسم» ميگويد خطنويسي بلد نيست. ايراد از شاملو است يا از بهآذين است يا از گلستان؟ يكي ميگويد «آن دو نفر با هم ساختند» و منظورش اين نيست كه با هم ساختمان درست كردند. بلكه ميگويد با هم كنار آمدند.
ادامه
موضوع این است که اساتید هم خودشان با خودشان اختلاف نظر دارند و این بین ما پا در هوا منتظر کسب تکلیف ایستاده ایم. بنابراین تا اطلاع ثانوی، چون روند پیشین به محاوره ای نوشتن ادامه دهم چرا که پارسی شیرین است خواه مانند ادبیات رسمی به ابهت کله قند باشد، خواه ریز ریز و عامیانه چون دانه های شکر...
مُردم از بس قلمبه سلمبه حرف زدم! چشم سعی می کنم صحیح و جدا جدا بنویسم غلط دیکته نیم نمره ای هم نداشته باشم. اما لطفا این زبون خودمونی رو از من نگیرید چون تموم صفاش به همین سادگیشه. بدرود