[-]
جعبه پيام
» <سروان رنو> نگاهی به فیلم نشانی از شر ( اورسن ولز ) ... https://cafeclassic5.ir/showthread.php?t...https://cafeclassic5.ir/showthread.php?tid=46&pid=4539
» <رابرت> متأسفانه "علی‌اصغر رضایی‌نیک" صداپیشه مکمل‌گو بر اثر سکته قلبی درگذشت. نمونه مصاحبه و خاطراتش: https://www.aparat.com/v/tTSqn
» <سروان رنو> مانند بهار و نوروز , سالی نو را به امید بهتر شدن و شکوفا شدن آغاز می کنیم [تصویر: do.php?imgf=org-685bcf6ba2581.png]
» <mr.anderson> سال نو همه هم کافه ای های عزیز مبارک! سال خوب و خرمی داشته باشید!
» <rahgozar_bineshan> سالی پر از شادکامی و تن درستی و شادی را برای همه دوستان آرزومندم!
» <BATMAN> به نظرم شرورترین شخصیت انیمیشنی دیزنی اسکاره/ چه پوستر جذابی! https://s8.uupload.ir/files/scar_vrvb.jpg
» <جیمز باند> من هم از طرف خودم و سایر همکاران در MI6 نوروز و سال نو را به همه دوستان خوش ذوق کافه شاد باش میگم.
» <ریچارد> سلا دوستان.گوینده بازیگراورسولاکوربیرودرسریال سرقت پول کیست
» <ترنچ موزر> درود بر دوستان گرامی کافه کلاسیک ، فرا رسیدن بهار و سال جدید را به همه شما سروران شادباش میگم و آرزوی موفقیت را در کار و زندگی برایتان دارم
» <دون دیه‌گو دلاوگا> در سال گذشته بنده کم‌کار بودم در کافه، ولی از پُست‌های دوستان خصوصاً جناب رابرت و کوئیک و "Dude" بسیار بهره بردم. تشکر و بیش باد!
Refresh پيام :


ارسال پاسخ 
 
رتبه موضوع
  • 1 رای - 5 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
آورده اند که ...
نویسنده پیام
ژیگا ورتوف آفلاین
دوست قدیمی
***

ارسال ها: 97
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۸/۷/۱۷
اعتبار: 21


تشکرها : 474
( 1183 تشکر در 58 ارسال )
شماره ارسال: #17
RE: آورده اند که ...

روایت آن شانزده سیلی برگونه پریشادخت شعر معاصر

هنوز سمت انسانیت صورتم کبود است . هنوز این زخم خون چکان است . هرچند درس‎نامۀ آهوان را به آتش کشیده‎اند . هرچند تمام پل‎ها را دزدیده‎اند . هرچند تمام راه‎ها را به سرقت برده‎اند. اما این پرهای شناور در جویبارهای باد ، داغ‎نامه‎ای است که مادرانه در ابدیتی میخ‎کوب خشم‎اندوه کبودی را در دل شیر می‎دهد.
من در حدی نیستم که آقای گلستان را قضاوت کنم . تاریخ هم با چشمان تراخمی خاطره‎بینش چه می تواند کند؟ شاید روزی نسل غل‎نویسان و غش‎نویسان و مدیحه‎نویسان و مدیحه‎سرایان منقرض شود و تا آن‎روز این زخم خون‎چکان خواهد بود و سمت انسانیت صورتم کبود خواهد بود ، صورت شما چه‎طور؟

در زیر نوشته بیژن بیجاری را بخوانیم :


نوشته بیژن بیجاری

در مورد سیلی خوردن ِ هنرپیشه­ گان به ­دستور کارگردان، راستی نظرتان چیست آقای گلستان؟
اجازّه بدهید، دو روایت نقل کنم، که در همین کتاب "نوشتن با دوربین" آمده ست.  اوّلی،  ظاهرن از مجموعه مقالاتی با عنوان "فروغ و سینما"( نشرعلم، 1377 ، صفحۀ229 . ) توسط آقای جاهد، در بخشِ "ابراهیم گلستان و آثار او" نقل شده که ظاهرن آن مجموعه مقالات ....، به ­وسیله ی آقای غلام حیدری گردآوری شده بوده ست:

روایت اوّل

 [ جاهد/در بخش ابراهیم گلستان و آثار او] " به این ترتیب بسیاری از کارهای مستند گلستان مورد تحسین و تمجید منتقدان فیلم و روشنفکران واقعی آن زمان قرار می گیرد و گلستان به عنوان یک مستند ساز برجسته و به عنوان یکی از پایه گذاران سینمای مستند واقعی ایران، موقعیت یگانه ای پیدا می کند."
"در این هنگام، گلستان تصمیم به ساختن فیلم بلندی بر اساس داستان کوتاه  " چرا دریا توفانی شده بود " نوشته ی صادق چوبک می گیرد. فروغ فرخزاد، نقش اصلی فیلم را ایفا می کرد و پرویز بهرام، ذکریا هاشمی، تاجی احمدی، اکبرمشکین و رامین فرزاد بازیگران دیگر بودند، اما پس از فیلم برداری چند سکانس، گلستان از ادامه ی کار  صرف­نظر و فیلم را متوقف می کند. گلستان در گفتگوی حاضر با نگارنده دلیل توقف فیلم را اعتباد شدید یکی از بازیگران فیلم ( اکبر مشکین ) و کوشش او برای معتاد کردن دیگران، عنوان کرد."بعدها، پرویز بهرام، بازیگر نقش مَرد فیلم، در خاطرات خود درباره ی این فیلم چنین نوشته است:
" یادم می آید که در صحنه ای من و فروغ در باغ قیطریه، مشاجره­ مان می شد و برای آن که بازی ها به دلخواه گلستان در آید، شانزده بار به فروغ سیلی زدم؛ با هربارتکرار این صحنه چشم های فروغ ، درشت و درشت تر می شد.این اصطلاح عامیانه معروف که می گویند توی گوش فلانی خواباند و برق از چشمش پرید واقعا آن جا مصداق داشت. نمی دانم که چرا گلستان هربار می گفت: " تکرار، در نیامد". فقط یک بار یادم هست که هواپیمایی از بالای سرمان گذشت و صدا را خراب کرد. بالاخره، گلستان شانزدهمین برداشت را قبول کرد و فروغ با فیلم برداری  این صحنه از محوطه دور شد. و من واقعا ناراحت شدم."

[ نوشتن با دوربین صفحات23 و 24 ]

راستی راستی، حتّا ساختن بزرگترین شاهکار سینماییِ جهان می­ارزیده، شانزده بار دستور نواختن سیلی توسط کارگردان فیلم –  برگونه ی هنرپیشۀ زنی .. نواخته شود؟ چه آن هنرپیشه فروغ فرخزاد بوده باشد، چه تاجی احمدی
... یا ...؟
 نه، بگذارید از  خودکتاب نقل کنم، پرسش های آقای جاهد و پاسخ­ های آقای ابراهیم گلستان را. و قضاوت را بگذاریم به انصاف، هوش و تخیّلِ خواننده ی این متن:

روایت دوّم

...[جاهد]: "خاطره ای را هم که پرویز بهرام در کتاب " فروغ وسینما ا" نقل کرده ازهمین فیلم   "دریا  " است که در صحنه ای در باغ قیطریه بین  او  و فروغ مجادله ای پیش می آید و او به صورت فروغ سیلی می زند؟"
[ گلستان]: "نه، به تاجی می زند."
[جاهد]: "ولی آنجا گفته که به فروغ می زند."
[ گلستان] :" کتابِ چی؟"
[ جاهد]:" کتاب " فروغ فرخزاد و سینما "."
[ گلستان] : "کی نوشته؟"
[ جاهد] : "مجموعه مقالات است درباره ی فروغ و فیلم " خانه سیاه است" که غلام حیدری گردآوری کرده."
[ گلستان] : "غلام حیدری کیه؟ من ندیدم. ولی سیلی خوردن یادم نیست. داستان مربوط به چهل سال پیش است. الآن ما در سال 1381 هستیم. خوب می شه چهل سال پیش. "

[ نوشتن با دوربین صفحات 198 و 199]

عجیب نیست؟ استاد پرداخت کرایه ی اتوبوس صادق هدایت در شصت سالِ پیش، خوب یادش هست؛ امّا دستورِ زدنِ سیلی برگونه ی هنرپیشه ی زن فیلم خودش، آن­ هم در چهل سالِ پیش یادش نیست!

 [ گلستان]: "من داشتم فیلم  "دریا  " را درست می کردم. به یک زن احتیاج داشتم [...] به جای اون تاجی اومد اون جا و خیلی خوب شد که اومد. حتی فیلم برداری هم شد اما ناتمام موند. برای این که داستان های احمقانه ی عجیب و غریب پیش اومد. یکی از بازیکنان، اکبر مشکین که بازیکن خیلی خوبی بود، هروئینی بود و این همه را می­خواست هروئینی بکنه و [...]بعد دیدم خیلی بد جوری هست. نزدیک بود فروغ را  هم هروئینی بکنه که من قطع کردم وبرای خاطر این که همان موقع مسئله ی " خانه سیاه است" پیش آمده بود ، گفتم فروغ اینو بیا درست کنیم، تو درست کن.[...]"
[گلستان]: "... آن چیزهایی که ساخته نشده بود، صحنه های تنهایی دو تا قهرمان اصلی فیلم بود که پرویز بهرام بود مَردش، که یک مشکل  با او داشتم. پرویز بهرام پسر خیلی خیلی خوبی هست اما تمام تمرین بازیگری اش را توی دسته ی نوشین کرده بود و تمام  اون سیستم عصاقورت دادگی تئاتر نوشین توش بود دیگه. و حال آن که من علاقه  داشتم به بازی خیلی خیلی ساده."


۱۳۹۴/۶/۱۴ عصر ۰۱:۴۸
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : کنتس پابرهنه, Memento, حمید هامون, اسکورپان شیردل, خانم لمپرت, ژان والژان, سروان رنو, واتسون, پیرمرد, باربوسا
ارسال پاسخ 


پیام در این موضوع
آورده اند که ... - دن ویتو کورلئونه - ۱۳۹۳/۱۲/۱۸, صبح ۰۹:۱۸
RE: آورده اند که ... - دن ویتو کورلئونه - ۱۳۹۳/۱۲/۲۳, صبح ۰۸:۲۳
RE: آورده اند که ... - پیرمرد - ۱۳۹۳/۱۲/۲۹, صبح ۱۲:۱۲
RE: آورده اند که ... - دن ویتو کورلئونه - ۱۳۹۴/۱/۱۳, صبح ۱۲:۴۸
RE: آورده اند که ... - زرد ابری - ۱۳۹۴/۱/۱۸, عصر ۰۹:۵۴
RE: آورده اند که ... - منصور - ۱۳۹۴/۳/۲۳, صبح ۰۸:۲۳
RE: آورده اند که ... - پیرمرد - ۱۳۹۴/۳/۲۳, عصر ۱۲:۲۹
RE: آورده اند که ... - منصور - ۱۳۹۴/۳/۲۴, صبح ۰۹:۲۲
RE: آورده اند که ... - ژیگا ورتوف - ۱۳۹۴/۳/۲۴, عصر ۰۹:۲۰
RE: آورده اند که ... - دن ویتو کورلئونه - ۱۳۹۴/۴/۱۲, عصر ۰۸:۳۳
RE: آورده اند که ... - ژیگا ورتوف - ۱۳۹۴/۴/۲۴, عصر ۰۲:۰۶
RE: آورده اند که ... - دن ویتو کورلئونه - ۱۳۹۴/۴/۲۸, عصر ۰۳:۴۲
RE: آورده اند که ... - ژیگا ورتوف - ۱۳۹۴/۵/۲, عصر ۰۳:۴۶
RE: آورده اند که ... - دن ویتو کورلئونه - ۱۳۹۴/۵/۱۳, صبح ۰۸:۳۲
RE: آورده اند که ... - دن ویتو کورلئونه - ۱۳۹۴/۵/۱۴, عصر ۱۱:۳۴
RE: آورده اند که ... - ژیگا ورتوف - ۱۳۹۴/۶/۱۴ عصر ۰۱:۴۸
RE: آورده اند که ... - دن ویتو کورلئونه - ۱۳۹۴/۶/۱۹, صبح ۰۶:۴۰
RE: آورده اند که ... - دن ویتو کورلئونه - ۱۳۹۴/۶/۳۰, عصر ۰۸:۳۶
RE: آورده اند که ... - دن ویتو کورلئونه - ۱۳۹۴/۱۰/۸, عصر ۰۸:۵۲
RE: آورده اند که ... - دن ویتو کورلئونه - ۱۳۹۴/۱۰/۱۳, عصر ۰۳:۳۹
RE: آورده اند که ... - آقای همساده - ۱۳۹۵/۱/۲۳, صبح ۱۱:۳۲
RE: آورده اند که ... - سروان رنو - ۱۴۰۱/۳/۱۹, صبح ۱۰:۵۰
RE: آورده اند که ... - کلانتر چانس - ۱۴۰۱/۴/۸, صبح ۱۰:۴۸
RE: آورده اند که ... - کلانتر چانس - ۱۴۰۱/۴/۲۱, صبح ۰۸:۳۸