[-]
جعبه پيام
» <Dude> سلامت باشید. شده که ازعزیزانی با هم، کمی قدیمی تر از اینها را دیده بودیم، جز خودم همه دردیار باقی اند. خوشحالم هنوز هستند که از آن فیلمها خاطره دارند، با آرزوی سلامتی
» <دون دیه‌گو دلاوگا> سلام و سپاس فراوان "Dude" گرامی. آقا ممنون برای "Orions belte". با معرفی شما، خودم هم خاطره محوی از آن سراغ گرفتم
» <دون دیه‌گو دلاوگا> پاینده باشید "رابرت" گرامی. سپاس از لطف و پُست‌های ارزشمندتان
» <لوک مک گرگور> متشکرم دوست گرامی. منهم همیشه از خواندن مطالب جذاب و دلنشین تان کمال لذت را برده ام.
» <رابرت> بررسی جالب تأثیر فیلم "پاندورا و هلندی سرگردان" بر انیمیشن "عمو اسکروچ و هلندی سرگردان" https://cafeclassic5.ir/showthread.php?t...6#pid45456
» <رابرت> سپاس از دون دیه‌گو دلاوگا و لوک مک گرگور عزیز به خاطر مطالب تحقیقی، تحلیلی و زیبای اخیرشان
» <دون دیه‌گو دلاوگا> "بچه‌های کوه تاراک" : https://cafeclassic5.ir/showthread.php?t...3#pid45453
» <مارک واتنی> ممنونم رابرت جوردن عزیز
» <رابرت جوردن> سپاس از مارک واتنی و بتمن
» <مارک واتنی> رابرت عزیز و گرامی ... این بزرگواری و حسن نیت شماست. دوستان بسیاری هم در کافه، قبلا کارتون و سریال های زیادی رو قرار داده اند که جا داره ازشون تشکر کنم.
Refresh پيام :


ارسال پاسخ 
 
رتبه موضوع
  • 2 رای - 3 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
زوجهای ماندگار در سینمای کلاسیک
نویسنده پیام
مگی گربه آفلاین
مشتری شبهای کافه
*

ارسال ها: 119
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۹/۱۱/۱۹
اعتبار: 47


تشکرها : 8633
( 2273 تشکر در 66 ارسال )
شماره ارسال: #4
RE: زوجهای ماندگار در سینمای کلاسیک

(۱۳۹۳/۱۰/۹ عصر ۰۷:۴۹)برو بیکر نوشته شده:  

زوج بریک و مگی در فیلم گربه روی شیروانی داغ

بازیگران اصلی: پل نیومن و الیزابت تایلور

مقدمه: بیش از سه روز می باشد که مشغول تهیه این پست هستم. شب گذشته برای تکمیل نوشته هایم از کاربر دوست داشتنی کافه ، مگی گربه عزیز خواهش نمودم تا در تکمیل این پست بنده را کمک نمایند و خلاصه ای از برداشتهای خود را از شخصیت مگی برایم بنویسند. ایشان نیز قبول زحمت نمودند و برداشت خود را مفصلا توضیح دادند. بدور از ادب بود اگر می خواستم زحمات ایشان را در لابلای پست خود از زبان خود بنویسم. بنابر این امیدوارم ایشان قبول زحمت نمایند تا مراتب را از دیدگاه خود در همین جستار و بنام خود ادامه دهند.

با سپاس فراوان از جناب بروبیکر عزیز برای این تاپیک ناب سینمایی و مطالب همیشه جامع و ارزشمندشان...

داستان تکراری اختلافات خانواده ای ثروتمند بر سر ارث و میراث، دیگر سالهاست که کهنه و نخ نما شده ولی پیچیدگی درام مشهور تنسی ویلیامز هنوز هم جذابیت های خود را دارد. اقتباس سینمایی صورت گرفته از این اثر، فیلمی متوسط ولی مطرح در زمان خودش بوده است اما با این حال به لطف بازی های جذاب و روان دو ستاره اسطوره ای و محبوب سینمای کلاسیک (پل نیومن و الیزابت تیلور) و صد البته برای ما ایرانی ها با دوبلۀ زیبایش، سبب می شود که این زوج در حافظۀ سینمایی مان ثبت شود... البته در بین فیلم هایی در این رده، گربه روی شیروانی داغ محبوبت خاص خود را دارد و فیلمی ساده و صمیمی است اما جدا از نقد فیلم که در این جستار نمی گند، اگر بخواهیم تحلیلی از شخصیت پردازی داشته باشیم، باید گفت که مگی در حد و اندازه دیگر قهرمانان زن نمایشنامه های ویلیامز از جمله بلانش در اتوبوسی به نام هوس، آماندا در باغ وحش شیشه ای و یا کاترین در ناگهان تابستان گذشته نیست و تنها چیزی که از کاراکتر مگی برای من می تواند جالب باشد این است که شخصیت دوگانه ای دارد و تا نیمه های فیلم تا حدی هدف او دقیقاً برای تماشاگر به وضوح مشخص نمی شود که آیا او زنی زیبا و جذاب است که می کوشد با دلربایی هایش توجه شوهر الکلی اش را به خود جلب کند و خاکستر عشق از دست رفته شان را دوباره بیدار کند؟ یا اینکه زنی طماع است که چون در نوجوانی طعم تلخ فقر را چشیده حالا به هر قیمت می خواهد صاحب مال و مکنت شود و در این راه از هیچ تلاشی هم فروگذار نیست؟ تا جایی که حتی بدش نمی آید از پدرشوهر خود نیز دلربایی کند تا به مقاصد خود برای رسدن به میراث و نقش برآب کردن نقشه های گوپر و  هم به این طریق نوعی رقابت عشقی ناگفته ای بین پدر و پسر (پدربزرگ و بریک) ایجاد کند... به همین خاطر مگی شخصیتی به شدت مادی و خاکستری (و تا حدی در ابتدا منفی به خاطر اتهام خیانت) دارد و این تنها امتیاز اوست که از ورطۀ کلیشه شدن نجاتش می یابد؛ البته عنوان عجیب فیلم که استعاره ای است از موقغیت او و همچنین لقب گربه برای او، می تواند تمام کننده این شخصیت باشد و در عین حال نوعی ابهام را برانگیزد. مگی مثل گربه ای هست که پاهایش روی شیروانی داغ است و نه می تواند بماند و نه می تواند بپرد و این نوسان با صدای پر رمز و راز ژاله کاظمی اوج می گیرد و مگی را در کانون توجه مخاطب قرار می دهد. حقیقتاً هنرنمایی کاظمی از بازی تیلور فراتر است؛ او با تغییرهای مکرر لحنش گاهی اغواگری و ترحم را همزمان برمی انگیزد...

جایی از فیلم پدربزرگ (با بازی برل آیوز) دربارۀ مگی می گوید: می دونم، توی بدن این زن زندگی وجود داره... و شاید علت تحسین مگی توسط برای پدربزرگ این باشد که در آن خانۀ سرد و یخ زده که حتی سروصدای گوشخراش بچه های قد و نیم قد گوپر و می هم نمی تواند گرمابخش باشد و در بین انسان هایی خنثی که عاطفه ای خشک و خالی هم از خود بروز نمی دهند، تنها این مگی است که خود را به آب و آتش می زد تا نیازهای مادی و معنوی اش (ثروت و عشق) را به دست آورد که در نهایت پیروز هم می شود...

بریک قهرمان فوتبال به آخر خط رسیده، الکلی با وجودی پر نفرت به دنیای بیرونش که حالا برایش پوچ و بی معنا شده می نگرد و انزوا، انفعال و بی تحرکی او در مقابل شور و پویایی مگی پارادکسی جذاب می سازد. بریک با ترکیب بازی پل نیومن و صدای چنگیز جلیلوند آن قدر تلخ و سنگین است که اجازۀ هرگونه ترحم و دلسوزی را از مخاطب سلب می کند و تنها در آن صحنۀ رویارویی پدر و پسر است که طغیان می کند و عقده های سرکوب شدۀ گذشته اش چون زخمی چرکین سر باز می کند و بغض شکنندۀ جلیلوند از ورای چهرۀ سرد و سنگی بریک  طنین انداز می شود...

دوبله فیلم خود حکایتی دیگر است و به واقع سخت و بیهوده است که بخواهیم شخصیت ها را از صداهای دوبله فارسی اش تفکیک کنیم...

چنگیز جلیلوند که همواره این فیلم را یکی از خاطره انگیزترین کارهای دوبله اش می داند، گفته: «من و گروه انتخابی برای دوبله، ابتدا یکی دو بار فیلم را تماشا کردیم، بعد مانند تمرین های روخوانی فیلم ها یا تئاتر، یک چنین جلسه ای گذاشتیم و دیالوگ ها را از اول تا آخر تمرین کردیم، بعد پای میکروفن نشستیم. در همان جلسۀ روخوانی هم تلاش زیادی کردیم که محاوره ها را تا حد امکان روان و سلیس کنیم. دوبله که تمام شد، انگار همه چیز را حفظ بودیم. من به ژاله گفتم، کاش امکانی وجود داشت و ما این نمایش را روی صحنه اجرا می کردیم...» (ماهنامۀ فیلم، کتاب سال سینمای ایران (ویژه دوبله به فارسی)، اسفند 1384، ص 154)


________________________________________________________________________________​________________________________________

پی نوشت: شاید عنوان کردن این مطلب در اینجا درست نباشد که طبعاً انتخاب اکثر کاربران برای نام کاربری از میان شخصیت های مورد علاقه شان صورت می گیرد اما در این خصوص برای من اینگونه نشد و اگر بنا بود از میان شخصیت های محبوبم یکی را انتخاب کنم، مگی به مخیله ام هم راه پیدا نمی کرد... من علاقه ای به شخصیت مگی ندارم و حتی الیزابت تیلور هم چندان بازیگر محبوب ام نبوده! (البته بازی پرقدرت او در «چه کسی از ویرجینیا وولف می ترسد؟» فراموش نشدنی است...) اما علت انتخاب این نام برای من در یک کلام ژاله کاظمی بود در آن سالها که تازه علاقمند جدی و پیگیر هنر دوبله و صدهای ماندگار شده بودم و خوب به خاطر دارم اولین بار که این فیلم را دیدم، صدای اثیری و طین انداز خانم کاظمی مرا به شدت به تسخیر خود درآورد و هنوز هم که هنوز است دیالوگهایش با صدای او در گوشم است و این فیلم متوسط و کلیشه ای را تنها به عشق دوبله اش بارها تماشا کرده ام و با علم به این که انتخاب اسامی زنانه برای کاربر مرد و یا بالعکس چندان معقول نیست، این نام را انتخاب کردم که اتفاقاً از این بابت قدری معذب هم بوده ام و حتی قصد تغییر نام هم داشتم ولی به احترام دوستانی که از همان دوران اولیۀ حضورم از این نام استقبال کردند و پزیرایم شدند، از تغییر نام کاربری منصرف شدم.... ارادتمند شما


تنها سلاح من در این دنیای به شدت مسلح، دیوانگی است - جبران خلیل جبران
۱۳۹۳/۱۰/۱۰ عصر ۰۵:۰۱
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : خانم لمپرت, برو بیکر, Classic, BATMAN, نیومن, Kurt Steiner, پرشیا, واشیزو, rahgozar_bineshan, زینال بندری, اسکورپان شیردل, شیخ حسن جوری, هانا اشمیت, فیلیپ ژربیه, سارا, کنتس پابرهنه, Joe Bradley, سروان رنو, اکتورز, L.B.Jefferies, نایب تیمور خان, آلبر فواره, سید رسول, brnudi, کارآگاه علوی, حمید هامون, گروهبان گارسیا, هایدی, مکس دی وینتر, پطرکبیر, باربوسا
ارسال پاسخ 


پیام در این موضوع
RE: زوجهای ماندگار در سینمای کلاسیک - مگی گربه - ۱۳۹۳/۱۰/۱۰ عصر ۰۵:۰۱