رفعت هاشم پور: «در دوبله هر کی بهتر تقلید کند موفق تر است و منم یک مقلّدم، همین...»
رفعت هاشم پور در سال 1310 در شهرستان اردبیل متولد شد و پس از طی تحصیلات مقدماتی برای تحصیل در رشته بازیگری تئاتر وارد دانشکدۀ هنرهای زیبای دانشگاه تهران گردید و در این رشته با درجۀ لیسانس فارغ التحصیل گردید. در دوران دبیرستان در هنرستان هنرپیشگی که دکتر مهدی نامدار رئیسش بود، بیژن مفید، فهیمه راستکار، هوشنگ لطیف پور، علی نصیریان، صدرالدین الهی، جعفر والی، پرویز بهرام، رضا بدیعی، جمشید لایق، عباس جوانمرد، اسماعیل داورفر و... از همکلاسان و هم دورههای رفعت هاشم پور بودند. بعد از پایان دبیرستان، لطیفپور فکر کرد که از افراد هنرستان برای دوبله نیرو جذب کند و چون این اشخاص سابقۀ کار هنری داشتند بنابراین تمام هنرجوهای هنرستان را برای کار دوبله فراخواند. بدین ترتیب با اینکه هاشم پور در رشته بازیگری تحصیل کرده بود، امّا فعالیت هنری خویش را با دوبله آغاز نمود. وی کار دوبله را از نیمه دهه 1330 و به طور دقیق از تابستان سال 1336 با فیلم مصری فرشتۀ رقص به سرپرستی هوشنگ لطیف پور در استودیو ایران فیلم آغاز نمود و به دلیل داشتن صدایی مناسب در سال 1337 رسماً به حرفۀ دوبلاژ پیوست و در کنار آن در فاصله سالهای 1338 تا 1346 به عنوان معلم در آموزش و پرورش نیز مشغول به تدریس شد و حتی خیلی از کودکانی که آن روزگار به استودیوهای دوبلاژ می آمدند (مثل زهره شکوفنده، مینو غزنوی و ناهید امیریان)، در زمان استراحت بین دوبله فیلم ها به آنان درس های مدرسه را آموزش می داد. هاشم پور در دوران فعالیتش، با دیگر دوبلور معروف ایرانی، یعنی جلال مقامی آشنا شده و با وی ازدواج نمود. دوبلۀ نسخۀ 35 م م فیلم مشهور بر باد رفته، به مدیریت احمد رسول زاده در سال 1342 در استودیو دماوند، از نخستین همکاری های مشترک این زوج به شمار می آید.
ویژگیهای خاص صدای هاشم پور در کنار توانایی مثال زدنی اش در هنر گویندگی باعث شد که او از همان نخستین سالهای فعالیتش در نقشهای نخست و به جای بازیگران بزرگی گویندگی کند. رفعت هاشم پور صدایی زیبا، آهنگین و پر قدرت دارد. جنس صدایش برای چهره های زنانه بیش تر از چهره های دخترانه مناسب است. هاشم پور علاوه بر داشتن تکنیک بسیار مناسب برای گویندگی، صدا و بیانی پر احساس، روان و سلیس دارد و از این رو مخصوصاً برای شخصیت های عاطفی و ضربه پذیر گذینه مناسبی است. در صدایش نوعی حزن و بغض خاص هست که در صدای هیچ دوبلور زن دیگری نیست. همان بغضی که اسکارلت اوهارای بر باد رفته را اینقدر جذاب و دوست داشتنی کرده است. بی شک از بین کارنامه پربار و تمام دوبله های به یادماندنی اش، بر باد رفته جایگاه یگانه ای دارد. اسکارلت اوهارا یکی از پیچیده ترین و خاص ترین شخصیت های زن سینماست و کاراکتر او واجد خصوصیات چندگانه، متفاوت و در عین حال متغیری است که بازی ویوین لی جلوه ای به یادماندنی به این شخصیت بخشده. گویندگی جای چنین شخصیت پیچیده ای، همان قدر که برای گوینده اش شانس به همراه دارد، وظیفه بسیار سنگینی را هم پیش پای او می گذارد. اسکارلت تقريباً در تمامي سکانس هاي فيلم حضور دارد و ديالوگ هايش فراوان هستند. بار اصلي دوبله و اداي ديالوگ ها بر دوش هاشم پور است. صدای هاشم پور علاوه بر آن که به خوبی روی چهره زنانه و زیبای لی نشسته، تمام خصوصیات متفاوت این کاراکتر مثل عشق، نفرت، لیاقت، لجاجت، خودرأیی، غرور، سرسختی و هوشمندی را به مخاطب منتقل می کند و حق مطلب بازی ویوین لی در همه سکانس های بازی او به بهترین شکل توسط هاشم پور ادا می شود. بغض همیشگی صدایش زمانی که نام اشلی را می گوید، حاکی از سرسختی زنانه اوست که بر تنش درام افزوده و آن را پیچیده و چند وجهی می کند. در دوبله بر باد رفته، هاشم پور نه تنها موفق میشود پستی و بلندی های صوتی این شخصیت پر پیچ و خم را به خوبی از آب درآورد، بلکه این سیر را هم به خوبی برای تماشاگر به سرانجام میرساند. او موفق میشود تا روند تغییر شخصیت اسکارلت از دختری لوس تا زنی سرد و گرم چشیده را به خوبی به تصویر بکشد؛ کاری که از هر گوینده ای به این سادگی بر نمیآید.
در اواسط فیلم، جایی که اسکارلت به تارای ویران شده از جنگ برگشته و مرگ مادر و جنون پدر را می بیند، در یک تک گویی با خدای خود عهد و پیمان می بندد: «خدایا تو شاهد من باش و ببین که من سر عجز فرود نخواهم آورد...» در آن نمای بستۀ تاریک و چهره مصمم ویوین لی و موسیقی ماکس اشنایدر، زنگ و شور و حال صدای هاشم پور استثنایی و منقلب کننده درآمده که از به یاد ماندنی ترین لحظات دوبله فارسی است...
نقش گویی رفعت هاشم پور به جای این کارکتر به حدی درخشان بود که امروزه کمتر کسی در ایران میتواند اسکارلت اوهارا را بدون صدای گویندۀ فارسی زبانش به یاد بیاورد. فیلم دو بار به صورت سینمایی و ویدئویی دوبله شده و هر دوبار هاشم پور تسلطی قابل تحسین برگویندگی نقش از خود ارائه می دهد؛ با این وجود هاشم پور خود دوبله اول را موفق تر می داند. هم استاد رسول زاده و هم خسرو خسروشاهی به فراست دريافته بودند که اين نقش شورانگيز را بايد گوينده ای بگويد که در کارش بسيار مسلط است و مي تواند تمامي لحظه های احساسی اسکارلت را به اصطلاح در بياورد. خسرو خسروشاهی: «خانم هاشم پور در نسخه قبلي هم به جاي ويوين لی حرف زده بودند. در انتخاب خانم هاشم پور ترديدي نداشتم چون صدايش کاملاً به شخصيت شلوغ و پر سر و صدای اسکارلت نزديک بود.»
از کارهای موفق دیگر هاشم پور، حرف زدن به جای سوزان هیوارد است. صدای او برای چهره زنانه و کاراکترهای سینمایی پر تلاطم این ستاره هالیوودی بسیار متناسب است، طوری که هیچ صدایی جز صدای او برای هیوارد قابل تصویر نیست و دوبلور ثابت وی محسوب می شود. شخصیت باربارا گراهام در می خواهم زنده بمانم یکی از بهترین و تأثیرگذارترین گویندگی های هاشم پور محسوب می شود. رنج بی پایان و تقلای باربارا گراهام برای زندگی به بهترین شکل با صدای لرزان و مضطرب هاشم پور و آن بغض همیشگی اش پیوند خورده است. این فیلم نخستین بار در سال 1341 در استودیو مولن روژ توسط علی کسمایی دوبله شد که در آن زمان هاشم پور هنوز ازدواج نکرده بود و احساس مادر بودن را نمی دانست. در سکانسی از فیلم که بچۀ گراهام را قبل از اعدام به دیدنش می آورند و او با بچه بازی می کند، حس عجیب و تکان دهنده ای در صدای گریان هاشم پور وجود دارد... علی کسمایی در یکی از روزنامه ها در مورد رفعت هاشم پور میگوید: «در فیلم میخواهم زنده بمانم ساخته رابرت وایز، رفعت هاشم پور را برای گویندگی در نقشی که سوزان هیوارد آن را ایفا کرده بود، انتخاب کردم. در این فیلم صحنهای هست که سوزان هیوارد در نقش یک مادر دربند و زندانی، ضمن برده شدن برای اعدام بچه خود را ناز و نوازش میکند و در همین حال که با او خداحافظی مینماید، متأثر شده و به گریه میافتد. امّا رفعت هاشم پور در موقع دوبله این صحنه به شدت تحت تأثیر قرار گرفت و هرچه سعی کرد تا گویندگی این صحنه را به پایان برساند، موفق نشد!، چراکه گریه امانش نمیداد. وی آنچنان در نقش هیوارد فرو رفته بود، که ما بر پرده به جای سوزان هیوارد، رفعت هاشم پور را میدیدیم که از خود بی خود شده و گریان است. از سر اجبار در آن روز کار را تعطیل کردیم، اما فردای آن روز، هاشم پور با تلاشی مثال زدنی و زحمتی طاقت فرسا، گویندگی ِ آن صحنه را به طرز خارق العادهای به پایان رسانید که این کار او، در تاریخ دوبلاژ ایران مثال زدنی و فراموش ناشدنی است.»
از نمونه های برجسته گویندگی رفعت هاشم پور که به یکی از اجراهای ماندگار در تاریخ دوبله بدل شد، حرف زدن به جای آن بنکرافت در فیلم معجزه گر (اثر آرتور پن) بود. آنی سالیوان (بنکرافت) مسئولیت آموزش زبان اشاره به هلن کلر (با بازی پتی دوک)، دختر کور و کر یک خانوادۀ مرفه را به عهده میگیرد. وظیفه ای طاقت فرسا و ظاهراً ناممکن که آنی سالیوان پس از طی فراز و نشیب های بسیار از عهده آن برمیآید و موفق میشود با هلنِ ستیزه جو و ناسازگار، رابطه ای دوستانه برقرا کند. رفعت هاشم پور به زیبایی تمام توانسته سختکوشی معلمه ای کم بینا که میکوشد تا به دنیای سکوت و انزوای مطلقِ هلن کلر رخنه کند را، در صدایش مجسم کند و هم پای آنی معجزه ای بیآفریند. او ديالوگ هايی را که به زيبايی به فارسی نوشته شده اند، بيان می کند. آنی سالیوان: «هلن !، من می خوام به تو یاد بدم؛ تمام چیزهایی که تو دنیا هست، تمام چیزهایی که تو دنیا مال ما هست و نیست. نورِ که ما رو روشن میکنه، نوری که از حروف و کلمات تشکیل میشه. آدم میتونه در نور کلمات، پنج هزار سال پیش رو ببینه. اونچه که ما حس می کنیم، فکر می کنیم و میدونیم، همه با کلماته. پس هیچکس تو تاریکی نیست؛ کار هیچکس هیچ وقت تموم نمیشه. من اینو میدونم که اگه فقط یک کلمه رو بفهمی، میتونم دنیا رو تو دستت بزارم...»
همچنین بسیاری صدای او را به خاطر پخش های مکرر فیلم محمد رسولالله (اثر مصطفی عقاد) از شبکه های تلويزيونی، به جای ایرنه پاپاس در نقش هند به یاد میآورند. او برای صدای شخصيت گستاخ و کینه توز هند، خباثت، مکاری و سبعیت را استادانه اجرا نموده است. هند: «حمزه! من شکارت می کنم ای شکارچی شیر ؛ حمزه! من از تو یک شیر فراری می سازم شکار من...» سکانس تک گویی هند جگرخوار بر سر جنازه حمزه (آنتونی کوئین)، با صدای سنگین و باصلابت هاشم پور، تلخ و گزنده است. منوچهر اسماعیلی: «او بارها به جای ایرنه پاپاس صحبت کرده بود و بهترین گزینه بود برای این نقش.»
در دوران طلایی دوبلۀ ایران، رفعت هاشم پور با مهم ترین مدیران دوبلاژ چون لطیف پور، کسمایی، دوستدار، زرندی، رسول زاده، کاملی، شرافت، تهامی و خسروشاهی همکاری داشته و گوینده بسیاری از نقش های اصلی و مکمل بوده است. صدای هاشم پور در برابر صدای دیگر گویندگان زن، پختگی خاصی دارد؛ به گونه ای که به او امکان گویندگی در نقش شخصیت های عمیق و چند بعدی را میدهد. گذشته از اینها رفعت هاشم پور توانایی حیرت انگیزی در تطبیق دادن صدایش بر چهرههای جوان یا مسن دارد و تسلط وی در میان زنان گوینده انکار نشدنی است. زهره شکوفنده: «صدای خانم رفعت هاشم پور منحصر به فرد است و نحوۀ گویندگی او هم با همه فرق دارد. اگر در حرفۀ دوبله، سه تا بهترین داشته باشیم، یکی از آنها خانم هاشم پور است.»
هاشم پور در ابتدای کارش در چند فیلم به جای جینا لولوبریجیدا صحبت کرد. به هنگام دوبله سلیمان و ملکه سبا در استودیو مولن روژ برای انتخاب گوینده امتحان گرفته شد و گویندگانی که بر روی این فیلم در نقش های اصلی حرف زدند، همانند محمود نوربخش به جای یول براینر، بعد از تست صدا انتخاب شدند اما رفعت هاشم پور که به عنوان گوینده نقش اول زن فیلم ها شناخته شده بود در دوبله این فیلم از سوی ایرج دوستدار انتخاب شد و نتیجه کار، یکی از بهترین نمونه های گویندگی تاریخ دوبله محسوب می شد که سالها بعد با از بین رفتن صدای این نسخه، مجدداً و این بار با اجرای ژاله کاظمی دوبله شد.
رفعت هاشم پور در دوبله سرگیجه (اثر آلفرد هیچکاک) به جای شخصیت مرموز کیم نوواک یکی از بهترین نمونه های گویندگی را از خود به جا گذاشت. این فیلم را هم نخستین بار ایرج دوستدار در سال 1339 در استودیو مولن روژ دوبله کرد. این دوبله ناب و استادانه بود اما متأسفانه نوارهای صدای آن از میان رفته.
در شاهکار حماسی ویلیام وایلر یعنی بن هور، صدای جوان رفعت هاشم پور با چهرۀ شرقی هایا هاراریت به نقش استر، جفت و جور است. صحنه زیبای ملاقات جودا (چارلتون هستون) و استر، با گویندگی درخشان دو نفرۀ منوچهر اسماعیلی و رفعت هاشم پور در این دوبلۀ ارزشمند، هنوز هم به یادماندنی است.
دوبلور اختصاصی سوفیا لورن ژاله کاظمی بود، اما هاشم پور در چند فیلم از جمله سقوط امپراطوری روم، به جای سوفیا لورن گویندگی موفقی داشت و شور و حال و طراوت خاصی به دوبله این ستاره مشهور ایتالیایی بخشید. در اثر حماسیِ آنتونی مان، لوسیلا (لورن) در اواخر فیلم با آوای مغموم هاشم پور رو به جماعتی که به ورطه فساد و انحطاط افتاده اند، می خروشد: «خدایان روم! سرزمین شما نابود شد؛ روشنایی دنیا محو شد...»
یکی از ویژگی های ممتاز کار هاشم پور این است که هیچ وقت، حتی در دوران اوج کاری اش، از گفتن نقش های کوتاه وحشتی نداشته است. به عنوان نمونه گفتن نقش مکمل ورا مایلز در روانی (در ایران: روح) شاهکاری از استاد تعلیق سینما.
دوبلۀ معروف موزیکالِ آوای موسیقی (در ایران: اشکها و لبخندها) رفعت هاشم پور به جای الئنور پارکر در نقش بارونس شریدر فوق العاده است. او وقار و غرور یک زن اشرافی را در صدایش جاری کرده ؛ زنی که در آستانۀ میانسالی می کوشد ظرافت های عاشقانه را در برابر کاپیتان فونتراپ (کریستوفر پلامر) در لحنش حفظ کند و با آگاهی به وجود یک رقیب عشقی جوان (ماریا)، صدایش را با دلبری هایش در چهره و اندام، جوان تر نشان بدهد. ویژگی های نقش با کمک صدای هاشم پور باعث شده که بارونس تبدیل به یک چهرۀ منفی نشود و حتی هنگامی که ناگذیر میدان را به رقیب جوان واگذار می کند، نمی توانیم احساس همدلی مان را از او دریغ کنیم!.
صدای هاشم پور برای فی داناوی هم متناسب بود و این تناسب را می توان در فیلم هایی چون بانی و کلاید، آسمان خراش جهنمی و سه روز کندور مشاهده کرد. در بانی و کلاید، اثر آرتور پن، صدای رفعت هاشم پور همچون بازی فی داناوی به طرز درخشانی مابين فريبندگی حسابگرانه و دختر كوچولويی بی شيله پيله و مضطرب، كه هم از فرجامی خونين می ترسد و هم گويی انتظار آن را می كشد، در نوسان است. به طور مثال هاشم پور در صحنه های سرقت و راهزنی با ادا و اطوار حرف می زند اما در جایی از فیلم که بانی پارکر کمی آرام تر از بقیه فیلم، شعرش را برای کلاید بارو (وارن بیتی با صدای جلال مقامی) می خواند، لحن زمزمه وار و شکنندۀ هاشم پور پدیدار می شود: «شما داستان جسی جیمز رو شنیدین که چه جوری زندگی کرد و مُرد؟ اما اگه هنوز دنبال چیزی برای خوندن می گردین، حالا نوبت داستان بانی و کلایده!...»
در داشتن و نداشتن (اثر هاوارد هاکس)، به جای لورن باکال صدای خاطره انگیز رفعت هاشم پور به گوش می رسد. هاشم پور در این جا برای تطابق با صدای اصلی باکال صدایش را کلفت و دو رگه کرده که کاملا با درون مایه شخصیتی ماری هماهنگ و متناسب است ضمن اینکه نوعی لحن بی تفاوت و جاهلی هم در کلام هاشم پور هست که به جسور و خودکفا بودن شخصیت تودار ماری می خورد. همچنین در صحنه های عاطفی فیلم نوعی نرمش و لوندی زنانه در کلام هاشم پور پدیدار می شود که نشان دهنده علاقه ماری به هری مورگان (همفری بوگارت) است. یک نمونه اش دیالوگ معروفِ «اگه خواستی سوت بزن، کافیه لبات و رو هم بذاری و فوت کنی...» است.
در لحن و کلام رفعت هاشم پور همواره تفرعن خاصی موج می زند که برای تیپ های منفی بسیار مناسب بود. اوج صدای آمرانه و لحن شرارت آمیز او را می توان در دوبله دوم سامسون و دلیله (ساخته سیسیل ب. دومیل) و به جای هدی لامارِ افسانه ای در نقش زنی اغواگر دید.
یکی دیگر از گویندگی های به یادماندنی اش، صحبت به جای لوئیز فلچر در شاهکار میلوش فورمن، بر فراز آشیانۀ فاخته (در ایران: دیوانه از قفس پرید) است. سرپرستار راچد یک شخصیت خشک و مکانیکی و بی احساس است و عامل اصلی دل مردگی در فضای تیمارستان. او به شدت مقرراتی و تابع قانون است و تخصص هاشم پور ارائه احساسات غلیظ و بی پروا است. اما حالا کاملاً در تطبیق با نقش به شکلی یک نواخت و فاقد هرگونه احساسات صحبت می کند و خشم و نفرت همه، به خصوص مک مورفی (جک نیکلسون)، را برمی انگیزد و سنگدلی در لحن صدای مقتدر هاشم پور موج می زند.
یکی از یادگارهای به جا مانده از دوران طلایی دوبلاژ، دوبلۀ جن گیر (اثر ویلیام فریدکین) به مدیریت خسرو خسروشاهی در است که از نظر ترجمه، انتخاب مناسب گویندگان و صدابرداری اثر ماندگاری است. خسروشاهی گویندگی رفعت هاشم پور به جای الن برستین در این فیلم را، یک اجرای جهانی دانسته است.
یکی دیگر از گویندگی های متفاوت و تأثیرگذار او حرف زدن به جای جووان فلیت در فیلم رودخانه وحشی (ساخته الیا کازان) است؛ در نقش پیرزنی کله شق، سمجع، دیکتاتورمآب و متعصب که محل زندگی اش را ترک نمی کند. هاشم پور که اغلب در گویندگی شخصیت های احساساتی و ضربه پذیر مهارت داشته و شناخته شده، اینجا قابلیت های متفاوت گویندگی اش را نشان می دهد. او با تغییر فرکانس صدایش به خوبی می توانست جای پیرزن ها و زنان میان سال هم صحبت کند که اینگرید برگمن در قتل در قطار سریع السیر شرق (ساخته سیدنی لومت) یک نمونه موفق است. برگمن در این فیلم یک پیرزن خرافاتی است که با لهجه ای نامعمول صحبت می کند و کاراکتر عجیب و حساسی دارد. تمام این خصوصیات فرصت مناسبی برای هاشم پور فراهم کرده و او با شناخت و درک صحیح از ویژگی های این شخصیت، کار ماندگاری ارائه کرده (این فیلم هم دوبار دوبله شده و هر دوبار هم گوینده برگمن، رفعت هاشم پور است). همچنین وی در سریال تلویزیونی عروسک ساز هم کار موفقی به جای جین فوندای پیر ارائه داده است.
رفعت هاشم پور صداي نگراني دارد. اين خصيصه صداي او سبب شده عمدتاً در نقشهای مربوط به زنان غمگین و افسرده بسیار موفق ظاهر شود؛ به طور مثال می توان به گویندگی اش در استاکر (اثر آندری تارکوفسکی) به جاي همسر استاکر و آن مونولوگ انتهایی فیلم اشاره کرد.
آنا مانیانی در فیلم نئورئالیسمی رم شهر بیدفاع (اثر روبرتو روسلینی) به نقش پینا، بیوه زنی ساده و معصوم اما با شخصیتی قوی و عواطف طوفانی است و در دوبله دوم این فیلم، از صدای رفعت هاشم پور همچون خطوط عمیق چهره آنا مانیانی، حس و حالی قوی میجوشد.
رفعت هاشم پور در دوبله فیلم های ایرانی قبل از انقلاب هم فعال بود و کلام و صدای خاص اش روی چهره برخی از بازیگران ایرانی مثل آذر شیوا (به ویژه در سلطان قلبها) و شهلا ریاحی شنیده می شود. در سال های پس از انقلاب و در دهه 1360، زمانی که هنوز صدابرداری سر صحنه رواج پیدا نکرده بود، جای بازیگران ایرانی مختلفی صحبت کرد؛ مثل فخری خوروش که صدایش روی چهره او خوش می نشست. در لحظاتی از فیلم تاراج (ساخته ایرج قادری)، بازی فخری خوروش به کمک دوبله درخشان رفعت هاشم پور به یادماندنی است. سکانس فریادها و ضجه های هاشم پور به جای خوروش در نقش همسر زینال بندریِ قاچاقچی (جمشید هاشم پور)، که خشم فرو خوردۀ سالهای تلف شدۀ زندگی اش را بر سر شوهر فریاد می زند، یکی از بازی های ماندگار خوروش را رقم زده است. از دیگر گویندگی های موفق او در این زمینه حرف زدن به جای مهین شهابی در فیلم های سازش و بگذار زندگی کنم، به جای اکرم محمدی در سریال پر طرفدار پدرسالار و نیز به جای فخری خوروش در سریال های امام علی(ع) و پهلوانان نمی میرند است. بسیاری هم صفیه (سلما مصری) مادر بزرگ فیلم بازمانده (ساخته سیف الله داد) را با صدای بانو رفعت در خاطر سپرده اند.
صدای محکم رفعت هاشم پور برای شخصیت آرمانگرا، تندرو، احساساتی و سرسخت لیزا کولبرت (ایوت) – با بازی جان فرانسیس- در دوبله فراموش نشدنی سریال ارتش سری، بر شدت کنتراست فیزیک و کاراکتر لیزا افزوده و او را در کانون توجه بینندگان قرار میدهد.
ایرج رضایی: «وقتی برای لیزا خانم رفعت هاشم پور را گذاشتم، جنجالی شد. لیزا دختر فوقالعاده زیبایی بود که رهبر خط نجات بود. خیلیها این انتخاب مرا که دیدند، میگفتند نمیشود، لیزا جوان است. خب سن خانم هاشم پور بالا بود. گفتم آخر دختر به این زیبایی با این فتنهگری راه میرود و درعینحال رئیس همهی اینهاست، اگر من یک صدای نرم و نازک هم روی این بگذارم که شخصیت از کار درنمیآید. باید یک صدایی روی این بگذاریم که در عین زیبایی، حالت دافعه و تحکم داشته باشد. خانم رفعت این نقش را گفت و واقعاً بعد از سوزان هیوارد در میخواهم زنده بمانم بهترین نقشی که گفت این بود.»
هاشم پور به عنوان سرپرست گویندگان در برخی مجموعه های تلویزیونی (از جمله نانی و مانی) نیز فعال بود. کار شاخص و بلوغ حرفه ای دیگر فعالیت رفعت هاشمپور، مدیر دوبلاژی سریال محبوب قصه های جزیره بود که بین سال های 1375 تا 77 از شبكه 2 پخش میشد. از اتفاقات جالب توجه دوبله این سریال کانادایی، تغییر گوینده نقش هتی بود. هاشم پور ابتدا به جای شخصیت دیگری حرف میزد، اما در ادامه دوبلوری که به جای هتی صحبت میكرد (ناهید شعشعانی) به دلیل مشکلات تنظیم وقت، دیگر نتوانست سر ضبط حضور پیدا كند و هاشمپور ترجیح داد که خود به جای هتی کینگ (با نقشآفرینی جکی باروس) حرف بزند که این نقشگویی او نیز بسیار مورد توجه قرار گرفت و برای دوستداران دوبلاژ تبدیل به خاطره ای دیگر از صدای وی شد. عمه هتیِ از خودراضی و غرغرو، هیچ خانوادهای را در جزیرۀ پرنس ادوارد بالاتر از خانواده كینگ نمیبیند و برای همه تعیین تکلیف می کند ولی با وجود ظاهر خشن و افكار مستبدانه، قلب مهربانی دارد و رفعت هاشمپور استادانه تمام خصوصیتهای اخلاقی این پرسوناژ را در صدایش منعكس كرده که كاملاً با بازی دیدنی هنرپیشه همگام است. هاشم پور با وسواس مثالزدنی اش در شیوه مدیریتش و با تیزبینی و درک بالا از ساختار اثر، شخصیت های متعدد قصههای جزیره را با مناسب ترین صداها رنگ آمیزی كرد و بقدری انتخاب دوبلورها برای نقشگویی در این سریال بی نقص بود كه بعدها موجب شهرت بسیاری از این صداها در جامعه شد. مریم صفی خانی (دوبلور نقش جنت کینگ): «خانم هاشم پور بسیار دقیق بود و برای این سریال بسیار زحمت کشید و با هیچ کس تعارف نداشت. من دوران خوبی را هنگام دوبله این سریال گذراندم.»
مجموعۀ کانادایی دیگری که همچون قصه های جزیره بر پایهٔ داستانی از ال. ام. مونتگمری ساخته شد، رویای سبز (عنوان اصلی: آنی از گرینگیبلز) بود که از آخرین یادگاری های سعید شرافت در دوبله تلویزیونی است و ترکیب فوق العاده گویندگانش را امروزه کمتر در دوبلۀ سریال های تلویزیونی دیده می شود. در این سریال رفعت هاشم پور نقش کاترین بروک، مدیر پیردختر و عبوسِ کالج دخترانه را گفته که لحن کنایه آمیزاش برای طعنه های کاترین به آن شرلی، جذاب و دیدنی است.
مریم شیرزاد: «دربارۀ دوبله سریال قصه های جزیره به یاد می آورم که سختگیری های خانم هاشم پور تحمل فضای دوبلۀ آن مجموعه را برایم مشکل کرده بود. این فضا را نمی پسندم ولی به هر حال تسلط هاشم پور به کار همواره انکار نشدنی است. در مقابل، فضای دوبلۀ رویای سبز خیلی برایم لذت بخش بود چون زنده یاد شرافت خیلی جاها از لحاظ حسی مرا راهنمایی کردند و من شیفتۀ شخصیت چند لایۀ آن شرلی شده بودم. هیچ وقت این خاطره را از دوبلۀ رویای سبز فراموش نمی کنم که اجرای بلند دو نفره ای با خانم هاشم پور در یکی از قسمت ها داشتم. پس از پایان کار، ایشان با آن لحن منحصر به فردشان گفتند که اگر کنار آدم، گوینده ای خوب نقش بگوید، لذت بخش است.»
اوایل دهۀ هشتاد که مقارن با آغاز کار مؤسسات ویدئو رسانه بود، هاشم پور برای مؤسسه فرهنگی هنری قرن 21 در فیلم های گاهی خوشی گاهی غم، فیزا، زندانیان بهشت، ستون فقرات شیطان و همچنین در راه رفتن مرد مرده (در ایران: آخرین گامهای یک محکوم به مرگ) گویندگی کرد که صدای او بسیار خوب روی چهره سوزان ساراندون نشسته بود. اما از دهۀ هشتاد که آغاز دوران سراشیبی افول دوبلۀ ایران تا به امروز بوده، رفعت هاشم پور رفته رفته از فعالیت در دوبلاژ کنار کشید و به ندرت به گویندگی پرداخت و در عوض بیشتر به آموزش دوبله به هنرجویان پرداخت که حاصل آن، مدیریت سریال پادشاهان قصر پوشالی بود که با کارآموزان و دوبلورهای تازه کار دوبله شد. دوبلوری که نخواسته نامش فاش شود در این باره می گوید: «خانم رفعت معلمی تمام عیار هستند. دوران کارآموزیم که در خدمت ایشان بودم مدام بر روی دو نکته تاکید می کردند، انضباط در کار و رعایت اصول اخلاقی. مواردی که خیلی کم در جامعه دوبلاژ دیده می شود...»
بعد از اعتصاب بچه گانۀ گویندگان در سال 1384، رفعت هاشم پور در اقدامی خود خواسته عطای حضور در دوبله را به لقایش بخشید و از همه مناسبات آن کناره گیری نمود. دلیل مهّم دل زدگی و کناره گیری هاشم پور بر می گشت به برخوردهای زشت و زننده برخی از همکارانش با وی که موجب شد شرایط را نامناسب برای ادامه کار ببیند و دور از همه، برای ادامۀ زندگی راهی مهرشهر کرج شود... البته تصمیم خانم هاشم پور به هر حال قابل احترام است و ایشان هم کریمانه دلایل شخصیشان را برای کناره گیری از دوبله جایی عنوان و علنی نکرده اند. با این وجود گاهی به اصرار همسرش جلال مقامی یا محمدمهدی جعفری (مدیر مؤسسه قرن 21) بی خبر و بی حاشیه به تهران می آمد تا یک بار دیگر فی داناوی (تمساح آلبینو) یا جولی کریستی (شبح لوور و دور از او) را زنده کند که از آخرین یادگاری های بانو رفعت در دوبله به شمار می آیند. از طرفی هم کار کردن مداوم در اتاقی بسته و بدون آفتاب و پر از پرز و گرد خاک برای سلامتی این بانوی پا به سن گذاشته چندان مناسب نیست. جلال مقامی درباره خانه نشینی و انزوای قریب به ده سالۀ همسرش اشاره کرده: «او هم خسته شد و دوبله را گذاشت کنار. می گفت اگر به همین ترتیب کار کنم، خرج درمانم بیشتر از درآمدم می شود...» و حميدرضا آشتياني پور نیز در گفتگویی درباره دوبله مجموعه مختارنامه گفته: «من دلم مي خواست خانم رفعت هاشم پور به جاي بهناز توكلي در نقش ام وهب گويندگي كند. وقتي با آقاي مقامي بابت دعوت از همسرشان تماس گرفتم بعد از گفت وگو با خانم هاشم پور به من گفتند ايشان قسم ياد كرده كه ديگر گويندگي نكند و نمي خواهد قسم خود را بشكند...»
سخن آخر: رفعت هاشم پور بی شک یکی از چند دوبلور زن استثنایی تاریخ دوبلاژ ایران است و گویندگی های او در كنار دوبله های ژاله کاظمی، فهیمه راستکار، نیکو خردمند، تاجی احمدی، مهین کسمایی، ایران بزرگمهر و... جزو بهترین هنرنمایی های بانوان دوبلور ایرانی است. گویندگیهای رفعت هاشم پور در بسیاری از فیلم های سینمایی داخلی و خارجی، نقش مهمی را در زیبایی و جذابیت این فیلم ها ایفا نموده است و طی سالها در فیلم های متفاوت از ژانرهای مختلف وسترن، کمدی، ملودرام، حماسی، گنگستری، معمایی و... را با مهارت درخوری دوبله کرده است. در کارنامه او کمتر نقش غیرموفقی را حرف زده و تقریباً تمامی کاراکترهایی را که صحبت کرده با صدایش متناسب و هماهنگ بوده. صدای او گرم و گیرا و پرطنین و سرشار از احساسات شورانگیز زنانه است و وی آنچنان با احساس در قالب هنرپیشه فرو میرفت که بعضاً شنونده، صدای او را صدای واقعی خود بازیگر میپندارد. لقب «بانوی احساس دوبله ایران» برازنده او و کارنامۀ ارزشمندش است... با آرزوی سلامتی برای این بانوی هنرمند که بسیاری از دوستداران هنر دوبله را در حسرت صدای تکرارنشدنی اش باقی گذاشته...
منابع و مآخذ: 1)رفعت هاشم پور:بانوی احساس،علی باقرلی،ماهنامه فیلم(کتاب سال)،اسفند1384 2)دو شاه نقش:درباره دوبله بربادرفته،پویان عسگری،ماهنامه فیلم(کتاب سال)،اسفند1384 3)نقشی از رویا:آوای موسیقی چگونه اشکها و لبخندها شد؟،هوشنگ گلمکانی،ماهنامه فیلم(کتاب سال)،اسفند1384 4)تاریخچۀ کامل دوبله به فارسی در ایران(جلد دوم)،احمد ژیرافر،انتشارات کتاب کوله پشتی،بهار1393 5)چند شخصیت در یک صدا:گفتگو با زهره شکوفنده،ماهنامه فیلم،شماره 360(ویژه نوروز)،فروردین1386 6)نان نازک تر از آب:گفتگو با منوچهر اسماعیلی درباره دوبله محمد رسول الله،ماهنامه فیلم،شماره 361،اردیبهشت1386 7)قاتل کیست؟:نقد دوبلۀ سرگیجه،ابوالحسن تهامی،ماهنامه فیلم،شماره 369،آبان1386 8)مسافر کوچولو در استخر عمیق:با مریم شیرزاد درباره سالهای حضورش در دوبله،ماهنامه فیلم،شماره 380،تیر1387 9)یک فیلم چند دوبله،سعید قطبی زاده،ماهنامه فیلم،شماره 381،مرداد1387 10)سایه/روشن:فخری خوروش،شاپور عظیمی،ماهنامه فیلم،شماره 392،فروردین1388 11)نگاهی به دوبله بربادرفته،شاپور عظیمی،ماهنامه فيلم،شماره 404 12)تیتراژ را که دیدم، قبول کردم!:گفتگو با ایرج رضایی مدیر دوبلاژ ارتش سری،24همشهری سینما 13)نگاهی به دوبله فیلم داشتن و نداشتن،علی باقرلی،نشریه داخلی دوبله،شماره سوم و چهارم 14)دوبله و ترجمه های دریابندری:گفته های منتشر نشده از فهیمه راستکار،روزنامه آرمان،شماره 2064،آذر1391 15)دل تو دلم نیست:گپی با جلال مقامی،روزنامه سلامت،خرداد1391 16)تنها صداست که جاودانه می ماند:با مریم صفی خانی از گویندگی در قصه های جزیره تا مدیریت رودها و امواج،روزنامه جام جم،اردیبهشت1378 17)تأسف می خورم که نقش مختار دوبله نشد:گفتگو با حمیدرضا آشتیانی پور مدیر دوبلاژ سریال مختارنامه،روزنامه اعتماد 18)کشتن مرغ مقلد:یادی از رفعت هاشم پور،نیروان غنی پور،سایت پرده سینما 19) ویکی پدیا