[-]
جعبه پيام
» <لوک مک گرگور> متشکرم دوست گرامی. منهم همیشه از خواندن مطالب جذاب و دلنشین تان کمال لذت را برده ام.
» <رابرت> بررسی جالب تأثیر فیلم "پاندورا و هلندی سرگردان" بر انیمیشن "عمو اسکروچ و هلندی سرگردان" https://cafeclassic5.ir/showthread.php?t...6#pid45456
» <رابرت> سپاس از دون دیه‌گو دلاوگا و لوک مک گرگور عزیز به خاطر مطالب تحقیقی، تحلیلی و زیبای اخیرشان
» <دون دیه‌گو دلاوگا> "بچه‌های کوه تاراک" : https://cafeclassic5.ir/showthread.php?t...3#pid45453
» <مارک واتنی> ممنونم رابرت جوردن عزیز
» <رابرت جوردن> سپاس از مارک واتنی و بتمن
» <مارک واتنی> رابرت عزیز و گرامی ... این بزرگواری و حسن نیت شماست. دوستان بسیاری هم در کافه، قبلا کارتون و سریال های زیادی رو قرار داده اند که جا داره ازشون تشکر کنم.
» <مارک واتنی> دانلود کارتون جذاب " فردی مورچه سیاه " دوبله فارسی و کامل : https://cafeclassic5.ir/showthread.php?t...7#pid45437
» <Kathy Day> جناب اﻟﻜﺘﺮﻭﭘﻴﺎﻧﻴﺴﺖ از شما بسیار ممنونم...
» <مارک واتنی> خواهش می کنم بتمن عزیز
Refresh پيام :


ارسال پاسخ 
 
رتبه موضوع
  • 2 رای - 5 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
کارآگاهان ماندگار سینما و تلویزیون
نویسنده پیام
زاپاتا آفلاین
amir_e_delaram (زاپاتای سابق)
*

ارسال ها: 695
تاریخ ثبت نام: ۱۳۹۰/۸/۲۲
اعتبار: 58


تشکرها : 2102
( 9998 تشکر در 329 ارسال )
شماره ارسال: #21
RE: کارآگاهان ماندگار سینما و تلویزیون

(۱۳۹۳/۴/۲۹ عصر ۰۷:۱۵)برو بیکر نوشته شده:  

حادثه جو

نام سریال : حادثه جو

نام کارآگاه : ریچارد هنی

نام هنرپیشه: رابرت پاول

رابرت پاول به نقش هنی در حادثه جو...

صدای جدی و کوبنده خسروشمشیرگران در گفتن این جمله در یکشنبه شبهای تابستان 1372 خواب را از چشمانمان می ربود.

و ناگهان شنیدن صداهای ماندگاری که که پشت سرهم بجای شخصیتهای سریال شنیده می شد. عطاالله کاملی/ نیکوخردمند/ منوچهروالی زاده / حمیدمنوچهری / عباس سلطانی / زهره شکوفنده / زهرا هاشمی / حسین معمارزاده / مهدی آرین نژاد و البته یکی از نگین های انگشتری تاریخ دوبله خسروخسروشاهی که صدایش در اوج زیبایی و پختگی قرارداشت . همان سالهایی که من نوجوان 14-15 ساله را با طنین زیبا و تکرارناشدنی اش عاشق دوبله کرد.

در آن روزها اینترنت نبود و فقط دو مجله فیلم و گزارشفیلم گهگداری از دوبله می گفتند و من هم بدنبال نشانه هایی بیشتراز این صدا درمیان صفحاتشان . نامش برایم خوش آهنگ بود. خسروخسروشاهی. شاید او بدون اینکه بخواهد برای بسیاری از همنسلان من یک استار دوبله بود. در صفحان نامه های ارسالی خوانندگان اگر سوالی در ارتباط با دوبله بود عمده آنها به خسروشاهی ارتباط داشت . دوشیزگان نوجوان و همسن و سال من بارها و بارها از دوبلور ویجی میپرسیدند و با اینکه شاید جوابش را می دانستند .یک صدای عاشقانه و معادل عاشقانه ترین فیلمهای تاریخ سینمای خودمان و البته جهان ...

بهرحال استاد بدون اینکه بخواهد برای خیلیها ستاره ابدی و ماندگار دوبله و صداست . چه در گلهای داودی باشد و چه حادثه جو و چه دهها و صدها فیلم و سریال خاطره انگیز دیگر...

۱۳۹۳/۴/۳۱ صبح ۰۷:۰۰
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : terme, برو بیکر, مگی گربه, سناتور, پدرام, سروان رنو, BATMAN, اسکورپان شیردل, Classic, خانم لمپرت, پرشیا, جیسون بورن, سرهنگ آلن فاکنر, حمید هامون, بانو, شیخ حسن جوری, کارآگاه علوی, نایب تیمور خان, پیرمرد, زبل خان, زرد ابری, زینال بندری, rahgozar_bineshan, بلوندی غریبه, اکتورز, میرزا کوچک جنگلی, دکــس, آمادئوس, هایدی, سارا, گروهبان گارسیا, واتسون, آنا کارنینا
برو بیکر آفلاین
مشتری کافه
*

ارسال ها: 355
تاریخ ثبت نام: ۱۳۹۲/۸/۲۲
اعتبار: 37


تشکرها : 3248
( 6973 تشکر در 203 ارسال )
شماره ارسال: #22
RE: کارآگاهان ماندگار سینما و تلویزیون

بازرس مورس


نام سریال : بازرس مورس

نام کارآگاه : اندور مورس

نام هنرپیشه : جان تاو

در طول عمر یک هنرپیشه حرفه ای خیلی کم پیش می آید که دو بار در نقش یک ژانر پلیسی معروف ظاهر شود. این اتفاق برای جان تاو پیش آمد. جان تاو در سال 1975 با بازی در سریال سوئینی که پیش تر به آن اشاره داشتم در نقش جک ریگان در سال پخش آن پلیس معروفی بود. او شاید هرگز فکر نمی کرد 12 سال بعد اینبار مجددا باید در قامت شخصیت دیگری در پی کشف جرم و جنایت باشد.

بازرس مورس در این سریال چهره عبوسی دارد. اما در پس این چهره عبوس شخصیت عجیبی نهفته است. مورس عاشق موسیقی کلاسیک بویژه اُپراست. علاقه مندی او به شعر و هنر کلاسیک کاملا مشهود است. او عاشق اتوموبیل های کلاسیک است. در مواقع بیکاری جدول کلمات متقاطع حل می کند و در مجموع از خود یک شخصیت دوست داشتنی اما مبهم نزد بینندگان خلق می کند. خودروی جگوار مدل MK II او که بسیار به آن علاقه داشت جزو یکی از 12 اتومبیل معروف تاریخ سینماست.

     

دوستان مستحضر هستند که من همزمان با معرفی سریال معمولا اشاره ای به زندگینامه هنرپیشه آن نیز می نمایم. در پست مربوط به سریال سوئینی اشاره ای به زندگینامه جان تاو نکردم و به اطلاع دوستان رساندم با توجه به اینکه هنرپیشه این دو سریال یکنفر می باشد به زندگینامه او در پست بازرس مورس اشاره خواهم نمود.

جان ادوارد تاو  معروف به جان تاو در ژانویه سال 1942 در منچستر انگلستان بدنیا آمد. او ذاتا یک بازیگر انگلیسی برای مجموعه های تلویزیونی می باشد تا یک بازیگر سینما. خانواده او یک خانواده از طبقه کارگری بود. او دوران کودکی سختی را سپری نمود. مادرش او را وقتی که تنها هفت سال داشت ترک می کند.

جان وقتی که 16 سال داشت وارد آکادمی سلطنتی هنرهای نمایش می شود. او اولین بار با یک نقش کوتاه در سال 1962 مقابل دوربین می رود.پس از آن جان تاو تبدیل شد به پایه ثابت سریالهای تلویزیونی بی بی سی. اما از سال 1974 که بازی در نقش جک ریگان را در گروه پروازی سوئینی پذیرفت او ناگهان تبدیل به یک ستاره بزرگ می گردد.

جان تاو وقتی به گروه سوئینی پیوست فقط 32 سال داشت اما بینندگان سریال فکر می کردند او مسن تر از اینها باشد. جان تاو پس از بازی در سوئینی سریالهای تلویزیونی بسیاری را بازی کرد. او در فاصله بین سالهای 1970 تا 1980 با عضویت در گروه تاتر سلطنتی شکسپیر به روی صحنه تاتر نیز ظاهر می گردد.

جان در 27 ژوئن 1964 با سالی الکساندر که یک فعال فمینیست و مدیر صحنه در تاتر بود ازدواج می کند. اما چهار سال بعد از هم جدا می شوند. سالی الکساندر در حال حاضر در دانشگاه لندن استاد تاریخ می باشد. جان در سال 1969 با شیلا هنکاک آشنا می شود. آنها در 25 دسامبر 1974 با یکدیگر ازدواج کردند. حاصل این دو ازدواج سه دختر می باشد که هر سه هنرپیشه می باشند. جان تاو علاقه وافری به خانواده خود داشت و از هر فرصتی برای با آنان بودن استفاده می کرد.

          

جان تاو فعالیتهای سیاسی نیز داشت او یک سوسیالیست متعهد و یک طرفدار مادام العمر حزب کارگر بود. او در مارس 1993 نشان عالی امپراطوری بریتانیا را از ملکه الیزابت دوم دریافت می دارد. جان تاو از دوازده سالگی سیگار می کشید و علاقه شدیدی به الکل داشت تا اینکه در ژوئن سال 2001 پزشکان تشخیص دادند او مبتلا به سرطان ریه می باشد.

جان به توصیه پزشکان جهت غلبه بر بیماری به شیمی درمانی روی می آورد. ابتدا بنظر می رسد که حال وی رو به بهبودی است اما قبل از کریسمس همان سال به او می گویند که سرطان او روبه گسترش می باشد.

جان تاو سرانجام هفت هفته پس از تولد شصت سالگی خود و درست یک روز پس از امضای  قرارداد جدیدش  با ITV  و همچنین یک روز قبل از تولد همسرش در 21 فوریه سال 2002 از دنیا می رود. جنازه او در یک مجلس خصوصی در نزدیکی روستایی سوزانده می شود. مراسم یادبود جان تاو بعنوان یک شخصیت بزرگ بریتانیایی در 4 سپتامبر 2002 در کلیسای سنت مارتین با حضور 800 نفر از شخصیتهای برجسته کشورش از جمله پرنس چارلز و شری بلر برگزار می گردد.جان تاو بخاطر فعالیتهای هنری خود 14 جایزه و افتخار کسب می نماید که شش تای آنرا او بخاطر هنرنمایی اش  در سریال بازرس مورس کسب می نماید.

    

اما برگردیم به موضوع اصلی این پست. بازرس مورس در کنار علاقمندیهایش و چهره عبوسش بعنوان یک شخصیت ضد زن نیز در سریال معرفی می شود. او بسیار موشکاف می باشد و به دلیل علاقمندیش به دستور زبان بسیار شیک صحبت می کند و اشکالات گفتاری اطرافیانش را نیز به آنها گوشزد می کند و در این زمینه بسیار نکته بین می باشد. این سریال گویی یک کلاس درس دستور زبان نیز می باشد.

بازرس مورس بدلیل شخصیتی که داشت معروفیت بسیاری را نزد خانواده های بریتانیایی کسب می کند. بطوریکه سه قسمت پایانی این سریال که در سال 2000 از تلویزیون پخش گردید بیش از 18 میلیون بیننده داشت. بعبارتی یک سوم جمعیت انگلستان این سریال را مشاهده نمودند.

مورس بسیار هوشمند است. بازرس مورس یک سریال 33 قسمتی بود که اولین قسمت این سریال در ششم ژانویه 1987 از تلویزیون پخش گردید و پانزدهم نوامبر سال 2000 نیز آخرین قسمت این سریال به روی آنتن رفت. به این موضوع یک وقفه نسبتا طولانی را در مابین پخش اضافه نمایید. جان تاو در هر 33 قسمت این سریال حضور داشت و پس از او کوین واتلی در 32 قسمت و جیمز گروت در 22 قسمت از سریال حضور داشتند.

پدر و مادر مورس در 12 سالگی از یکدیگر جدا شده اند. جزئیات زندگی مورس عمدا در این سریال مبهم می باشد او در کار خود بسیار با اقتدار است و علیرقم آنکه در برخی از قسمتها مدافع حقوق زنان است اما نهایتا یک روحیه زن ستیزی نیز در او دیده می شود. روحیه زن ستیزی او نیز ناشی از شکست عشقی او می باشد که بواسطه آن شکست خیلی از چیزها را از دست می دهد. روشهای او برعکس جک ریگان خشونت آمیز نیست. او اعتقاد راسخی دارد مبنی بر اینکه در 50 درصد از موارد آخرین نفری که قربانی را در زمان زنده بودن ملاقات نموده قاتل او می باشد. او حافظه فوق العاده ای دارد.

        

هر قسمت از این سریال 2 ساعت می باشد و برخی از قسمتهای این سریال نیز 100 دقیقه می باشد. در آخرین قسمت این سریال بازرس مورس می میرد و پایانی متفاوت را برای این سریال نسبت به سریالهای  مشابه رقم می زند. جای دارد در پایان به دوبله این سریال و گویندگی زیبای استاد پرویز بهرام نیز بجای مورس  اشاره ای نمایم. صدای استاد همخوانی کاملی با چهره بازرس مورس دارد .

این نکته بسیار حائز اهمیت است که در دوبله اغلب سریالهای پلیسی گویندگان بسیار مناسبی برای کارآگاهان انتخاب شده اند و صدای آنان همخوانی کاملی با چهره و شخصیت آنها دارد. بطوریکه تصور صدای آنان با هر گوینده دیگری برای بینندگان تقریبا آزار دهنده می باشد. از صدای عطالله کاملی فقید بجای کارآگاه کاستر گرفته تا صدای جلال مقامی بجای کمپیون و کارآگاه ولف و صدای خسروشاهی بجای هنی و پرویز بهرام بجای بازرس مورس. حتی تصور صدایی بجز بهرام زند بجای ناوارو و یا ایرج رضایی بجای دریک نیز آزار دهنده است. با توجه به اینکه از عمر دوبله این سریالها اغلب بیش از 15 سال گذشته است این موضوع کاملا مشهود است که موضوع همخوانی صدای گوینده با چهره بازیگر در گذشته بسیار اهمیت داشته است. به همین دلیل اکنون پس از سالها که از  دوبله این سریالها می گذرد اغلب از آنها بعنوان شاهکار یاد می گردد.

در پایان نیز جای دارد یادی کنیم از جیمز گارنر فقید. همانطور که دوستان مستحضر می باشند او در ابتدای این هفته دار فانی را وداع گفت و شخصا خرسندم از اینکه از او در این تاپیک در زمان حیاتش یاد گردید. کارآگاه جیمی راکفورد همانطور که در روزهای گذشته اغلب رسانه ها نوشتند در زندگی هنری خود هرگز به حق و جایگاه خود نرسید. متاسفانه اغلب کارآگاهانی که از آنها یاد می کنیم در قید حیات نیستند و او از معدود کارآگاهانی بود که در زمان ارسال پست در قید حیات بود که اجل مهلتش نداد.

       

۱۳۹۳/۵/۱ عصر ۱۰:۰۰
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : مگی گربه, اسکورپان شیردل, جیسون بورن, BATMAN, terme, پرشیا, Classic, سناتور, اسپونز, گولاگ, سرهنگ آلن فاکنر, حمید هامون, بانو, شیخ حسن جوری, dante, برت گوردون, کارآگاه علوی, نایب تیمور خان, پیرمرد, Kathy Day, سروان رنو, زبل خان, ژان والژان, خانم لمپرت, زرد ابری, زینال بندری, بلوندی غریبه, میرزا کوچک جنگلی, دکــس, هایدی, Memento, سارا, گروهبان گارسیا, واتسون
برو بیکر آفلاین
مشتری کافه
*

ارسال ها: 355
تاریخ ثبت نام: ۱۳۹۲/۸/۲۲
اعتبار: 37


تشکرها : 3248
( 6973 تشکر در 203 ارسال )
شماره ارسال: #23
RE: کارآگاهان ماندگار سینما و تلویزیون

بسوی جنوب

نام سریال: بسوی جنوب

نام کارآگاه: بنتون فریزر

نام هنرپیشه: پل گراس

پس از معرفی کارآگاهان آمریکایی و انگلیسی و آلمانی و صد البته ناواروی فرانسوی اکنون جای دارد یک پلیس کانادایی را در این جستار معرفی نمایم. بنتون فریزر یک پلیس وظیفه شناس کانادایی می باشد. سرنخهای ناشی از شناسایی قاتلین پدرش او را از زادگاهش در کانادا به شیکاگو می رساند و در همانجا ماندگار می شود و بعنوان مامور در کنسولگری کانادا ضمن همکاری با پلیس شیکاگو در حل پرونده های جنایی یاری رسان هموطنان کانادایی خود که به شیکاگو می آیند نیز می شود.

بسوی جنوب داستان روان و ساده ای دارد. بنتون فریزر پلیس بسیار مودب و مهربانی می باشد و هرگز میانه ای با خشونت ندارد. قانون مدار می باشد. ساختار سریال با مایه های طنز درآمیخته شده است. این سریال کانادایی بوسیله CTV کانادا با مشارکت CBS ساخته می شود و از کانال CBS آمریکا پخش می گردد.

بسوی جنوب در چهار فصل ساخته می شود و در مجموع 67 قسمت 45 دقیقه ای از این سریال به روی آنتن می رود. نوع ضبط سریال مغناطیسی با ابعاد  4:3 می باشد. اولین قسمت این سریال در 26 آوریل 1994 پخش می گردد و در 14 مارس 1999 آخرین قسمت این سریال به روی آنتن می رود. این سریال برعکس اغلب سریالهای پلیسی فقط یک کارگردان داشت . تمام قسمتهای این سریال توسط پل هاگینز کارگردانی گردید.

     

بنتون فریزر در کانادا بعنوان افسر پلیس سوار سلطنتی خدمت می کرده است. اما اکنون به کارآگاه ریموند در پلیس شیکاگو برای حل پرونده های جنایی کمک می کند. بسوی جنوب جذابیتهای خاص خود را دارد و همین جذابیتها باعث گردید تا مخاطبین زیادی داشته باشد. یکی از جذابیتهای آن که پیش تر به آن اشاره داشتم موضوعات طنزی است که در یک سریال جدی و جنایی بکار می رود. چیزی که معمولا در فیلمهای جنایی کمتر دیده می شود. مورد بعدی که حائز اهمیت است نمایش تفاوتهای فرهنگی بین مردم کانادا با مردم آمریکاست که این سریال بسیار زیر پوستی و با زیرکی آنرا به نمایش می گذارد. کارگردان در اغلب قسمتهای این سریال ادب ، استعداد و توانایی های فریزر کانادایی را در مقابل کارآگاه ریموند آمریکایی قرار می دهد.

بسوی جنوب همچنین از موسیقی زیبایی بهره می برد. همچنین در فصلهای مختلف این سریال ترانه های اختصاصی و زیبایی پخش می گردد که مخاطبین از شنیدن آنها لذت می برند. بویژه آنکه دو ترانه از هفت ترانه مشهور این سریال  توسط هنرپیشه اصلی فیلم یعنی پل گراس خوانده می شود. در مجموع باید گفت این سریال حداکثر بهره را از موسیقی و ترانه می برد. یکی از ترانه های مشهور این سریال ترانه پنجره شمال غربی است که به نوعی یک ترانه محلی و کلاسیک کانادایی است که گاها از آن بعنوان سرود غیر رسمی این کشور نیز نام می برند.

اما بسوی جنوب داستان ساخت عجیبی دارد. وقتی فصل اول این سریال در 24 قسمت توسط ctv و cbs ساخته می شود تهیه کنندگان این سریال فکر نمی کردند این سریال اینچنین مورد توجه مخاطبین قرار بگیرد. وقتی فصل دوم سریال آغاز می شود در cbs تغییر و تحولاتی رخ می دهد و پروژه را با مشکل مالی روبرو می کند. به هر ترتیبی بود فصل دوم در 18 قسمت به پایان می رسد و سپس وقفه ای در تولید سریال بوقوع می پیوندد. این وقفه حفظ مخاطبین را با چالش روبرو می کند این موضوع باعث ایجاد شکاف بین ctv در کانادا با cbs در آمریکا می گردد لذا کانادایی ها دست بکار می شوند تا از طریق سرمایه گذاری بین المللی کار را ادامه دهند.

وقتی سریال بسوی جنوب برای اولین بار در سه شنبه 9 می سال 1995 از تلویزیون انگلستان پخش می گردد تحسین منتقدان را به همراه داشت. این سریال با یک مخاطب 8 میلیونی در انگلستان پخش کنندگان را وادار می کند تا پخش آن  را از روز سه شنبه به جمعه تغییر دهند. در پی اعلام پذیرش سرمایه گذار بین المللی شبکه های BBC و شبکه TF1 اعلام آمادگی می کنند. لذا فصلهای سوم و چهارم با جذب سرمایه بین المللی ساخته می شود.

سریال بسوی جنوب در انگلستان با استقبال بی نظیری روبرو می شود. بطوریکه وقتی در سال 1999 آخرین قسمت آن پخش می گردد بلافاصله کانال بی بی سی دو مجددا آنرا شروع به پخش می کند. این سریال دو بار دیگر تکرار می گردد. یکبار در سال 2006 و یکبار دیگر نیز از 18 اکتبر 2010 در انگلستان توسط بی بی سی به روی آنتن می رود.

محبوبیت این سریال بحدی بود که چندی پیش از 17 تا 19 اوت 2014 یک تور به مناسبت بیستمین سال تولد این سریال در تورنتو برگزار گردید و در آن عشاقان این سریال هرکدام از هزاران کیلومتر دورتر امدند و به این تور پیوستند تا از مکانها و صحنه ها و دکورهایی که برای ساخت بسوی جنوب فیلمبرداری شده بود بازدید بعمل آورند. در کنار این تور یک حراج خیریه نیز برگزار می گردد و در آن تکه لباسها و برخی از ادوات ساخت فیلم بفروش می رسد.

بنتون فریزر یک پلیس سوار کانادایی است اما چه لزومی داشت که او در شیکاگو خدمت کند؟ موضوع اقامت او در شیکاگو در واقع برمی گردد به اولین قسمت از این سریال که در قالب یک فیلم سینمایی به نمایش در می آید. فیلنامه ای قوی و قابل قبول برای حضورش در شیکاگو نوشته می شود. رابرت پدر بنتون خود یکی از پلیس سواران قدیمی کانادا می باشد که روزهای پایانی خدمت خود را سپری می کند و در آستانه بازنشستگی قرار دارد اما خبر کشته شدن او در دره های شمال غربی کانادا باعث می شود فرزندش بنتون را به آنجا بکشد. جرارد از دوستان و همکاران قدیمی رابرت می باشد و مسئول تحقیق روی این پرونده. در نهایت نتیجه گیری می شود که عده ای دندانپزشک اهل شیکاگو که برای شکار گوزن به آن منطقه آمده بودند در اثر خطای دید پدر بنتون را هدف گرفته اند.

بنتون راضی نمی شود و برای کشف حقیقت درخواست انتقال به شیکاگو را مطرح می کند. در نهایت او پس از یافتن ضارب پدرش متوجه این موضوع می گردد که او توسط دوست قدیمی پدرش جرارد اجیر شده بود تا پدر بنتون را به قتل برساند. دولت کانادا در آن منطقه یک سد غیر استاندارد را ساخته بود که در اثر آن باعث شده بود مرتع ها و گوزنهای آن منطقه از بین بروند. دولت به امثال جرارد (همکار پدر بنتون) حق السکوت می داد تا بومیان را راضی نگه دارند و موضوع را علنی نکنند اما پدر بنتون پلیس وظیفه شناسی بود که از موضوع اطلاع پیدا کرده بود و بومیان را آگاه و قصد بر ملا کردن ماجرا را داشت که به قتل می رسد و علت قتل هم خطای دید شکارچیان اعلام می گردد.

پس از کشف حقیقت توسط بنتون دولت کانادا عصبانی می شود و برای اینکه موضوع خیلی بزرگ نشود ترجیح می دهد که بنتون مدتی را در شیکاگو بماند و به کانادا باز نگردد. ماجراهای بسوی جنوب از همینجا شکل می گیرد و در قسمت بعدی بنام ویلی آزاد او بصورت اتفاقی از شنیدن فریاد زنی در نزدیک آپارتمانی که آنرا تازه برای سکونت اجاره کرده بود درگیر یک ماجرای جنایی یک پسر 13 ساله کیف قاب می گردد که با خود اسلحه حمل می کرد.

بسوی جنوب خیلی زود به یکی از سریالهای محبوب مردم تبدیل می شود. در این سریال از ماجراهای پیچیده جنایی خبری نیست. اغلب جنایتها توسط افرادی خلق می شوند که ناخواسته دست به آن می زنند. نمونه آن را در نسخه فرانسوی کارآگاهان یعنی کمیسر ناوارو نیز شاهد بودیم. جرمهایی که در این سریالها به وقوع می پیوندند جرمهایی هستند که شاید برای هرکسی اتفاق بیوفتد.

بسوی جنوب 53 بار برای دریافت جایزه در فستیوالهای مختلف نامزد می گردد که در 15 مورد موفق به اخذ جایزه می گردد. جوایزی همچون بهترین نمایش تلویزیونی یا بهترین بازیگر نقش اول مرد برای پل گراس ، بهترین فیلمنامه و بهترین کارگردانی و ......

بسوی جنوب ضمن بهره بردن از هنرپیشه های فراوان اما اغلب قسمتهای آن دارای هنرپیشه های ثابتی می باشد. اگر از محوریت نقش پل گراس که در هر 67 قسمت آن حاضر بود بگذریم بیو ستار و تونی کرایج هنر پیشه هایی  بود ند که در 66 قسمت این سریال نقش آفرینی نمودند. و پس از آنها دیوید مارچینو در 44 قسمت و کاترین برویر در 43 قسمت و گوردون پینسنت در 40 قسمت این سریال حضور داشتند.

البته این سریال یک هنرپیشه غیر انسانی نیز دارد که در اغلب قسمتهای سریال حضور پر رنگی دارد. بنتون صاحب سگی است که او را خیلی دوست دارد. این سگ کانادایی که نژادش نیمی سگ و نیمی گرگ است بسیار به صاحب خود وفادار است و بنتون را در اغلب ماموریتهایش مشایعت می کند اما نقش محوری ندارد. این سگ تا زمانی که احساس خطر نکند و کسی به بنتون حمله نکند کاملا ساکت است. پیدایش این سگ و حضورش در قسمتهای مختلف سریال خود ماجرای مفصلی دارد که ورود به آن باعث طولانی شدن این پست می گردد.

       

پل گراس متولد 30 آوریل 1959 می باشد. این هنرپیشه خوش چهره و جوان کانادایی هنگام بازی در این سریال 35 ساله بود و تمام محبوبیت و اشتهار خود را مدیون این سریال می باشد. اغلب بازیگران این سریال نیز بعد از بسوی جنوب با پیشنهادهای بسیاری روبرو شدند و اغلب اکنون برای خود بروبیایی دارند.

در حوزه وب این سریال دارای یک سایت کاملا پیشرفته می باشد که در آنجا تمام قسمتهای این سریال برای دانلود و حتی دیدن آنلاین در دسترس مخاطبین قرار گرفته است. متن ترانه های این سریال نیز در این سایت موجود می باشد. سایت همچنین دارای یک فروم می باشد که در آنجا طرفداران این سریال گرد هم آمده اند و در خصوص این سریال با یکدیگر گفتگو می نمایند.

فصل اول بسوی جنوب نیز در ایران بصورت یک خط در میان توسط رسانه ملی دوبله و پخش می گردد. ژرژ پطروسی نیز بعنوان گوینده نقش اول این سریال یعنی پل گراس به زیبایی تمام گویندگی می نماید و صدای ایشان کاملا با چهره این هنرپیشه همخوانی داشت. از این سریال قطعا در سالها بعد بعنوان نوستالوژی دهه هفتادیها و هشتادیها یاد خواهد شد. هرچند بقیه فصلهای این سریال نیز می توانست توسط صدا و سیما خریداری و پخش گردد اما به هر دلیلی این موضوع اتفاق نمی افتد.

   

۱۳۹۳/۶/۸ عصر ۰۸:۱۴
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : BATMAN, مگی گربه, Kurt Steiner, پیرمرد, سرهنگ آلن فاکنر, زینال بندری, نایب تیمور خان, terme, Classic, سروان رنو, زبل خان, اسکورپان شیردل, کارآگاه علوی, شیخ حسن جوری, حمید هامون, ژان والژان, خانم لمپرت, پرشیا, زرد ابری, MELANIE HAMILTON, بلوندی غریبه, میرزا کوچک جنگلی, هایدی, Memento, سارا, گروهبان گارسیا, واتسون
زاپاتا آفلاین
amir_e_delaram (زاپاتای سابق)
*

ارسال ها: 695
تاریخ ثبت نام: ۱۳۹۰/۸/۲۲
اعتبار: 58


تشکرها : 2102
( 9998 تشکر در 329 ارسال )
شماره ارسال: #24
RE: کارآگاهان ماندگار سینما و تلویزیون

این سریال سال 1374 از شبکه سوم با نام کاراگاه پخش گردید.

نام گویندگان را تا جایی که در ذهن دارم :

سرپرست گویندگان و گوینده نقش کاراگاه : سعید مظفری

دستیار کاراگاه : زنده یاد حسین معمارزاده

زنده یاد اصغر افضلی / امیرزند / زنده یاد عباس سلطانی / مهین برزویی/ حمید منوچهری و...

۱۳۹۳/۶/۲۱ عصر ۰۲:۴۴
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : پیرمرد, برو بیکر, BATMAN, نایب تیمور خان, سرهنگ آلن فاکنر, حمید هامون, کارآگاه علوی, ژان والژان, مگی گربه, خانم لمپرت, زبل خان, زرد ابری, زینال بندری, MELANIE HAMILTON, بلوندی غریبه, میرزا کوچک جنگلی, سارا, گروهبان گارسیا, واتسون, هایدی
برو بیکر آفلاین
مشتری کافه
*

ارسال ها: 355
تاریخ ثبت نام: ۱۳۹۲/۸/۲۲
اعتبار: 37


تشکرها : 3248
( 6973 تشکر در 203 ارسال )
شماره ارسال: #25
RE: کارآگاهان ماندگار سینما و تلویزیون

خانم مارپل

نام سریال: خانم مارپل

نام کارآگاه: خانم جین مارپل

نام هنرپیشه : جوآن هیکسون (جوآن لولو باتلر)

هرچه صبر کردم تا شاید یکی از اساتید و متحبرین کافه در این جستار به سراغ کارآگاهانی که خالقشان آگاتا کریستی بود برود عاقبت میسر نشد و این جستار هم قطعا بدون یاد کردن از این کارآگاهان کامل نمی گشت و ناقص می ماند تا اینکه با احتیاط تمام به سراغ یکی از آنان رفتم زیرا معتقدم نوشتن در خصوص شخصیتهای معروف بسیار سخت تر از سایر شخصیتها می باشد.

خانم مارپل در کنار هرکول پوآرو از مشهورترین و محبوب ترین شخصیتهایی است که جنایی نویس مشهور آگاتا کریستی خلق نموده است. این دوشیزه مسن و باهوش که اغلب بعنوان مشاور گره گشای معماهای جنایی است اولین بار تقریبا در 90 سال پیش در داستانی کوتاه بنام باشگاه سه شنبه شب در یک مجله پا به عرصه وجود گذاشت.

از آنروز تا به الآن بیش از 88 سال می گذرد. بسیاری از جوانان و بچه هایی که ماجراهای خانم مارپل را با دقت تمام دنبال می کردند اکنون یا در قید حیات نیستند و یا بسیار پیر شده اند. اما خانم مارپل از سال 1926 پیر زنی است که تا امروز همچنان پیر زن باقی مانده است و گذشت زمان او را از پای در نیاورده است.

جین مارپل در روستای سنت مری مید زندگی می کند. روایت است که آگاتا کریستی از مادربزرگ خود برای خلق این شخصیت الهام گرفته است و برخی نیز خاله او را بانی الهام این شخصیت می دانند. هیچ منبع مشخصی برای خلق این نام وجود ندارد اما برخی معتقدند مارپل نام ایستگاه راه آهنی است در وارینگتون که کریستی یکبار از آنجا گذشته است. بعضی ها هم معتقدند او این نام را از یک خانواده ای به همین نام گرفته است.

طبیعت شهروندان سنت مری مید فضول می باشد و در رمانهای اولیه او در نزد همشهریانش فرد محبوبی نبود. اما در رمانهای بعدی شخصیت خانم مارپل پرداخت می گردد و او مدرن تر و محبوب تر و مهربان تر می شود. خانم مارپل هرگز ازدواج نکرد و هیچ فامیل و وابسته ای ندارد بجز برادر زاده ای بنام ریموند که در برخی از قسمتها مانند شمش طلا و قتل در خواب به دیدار عمه خود می آید.

خانم مارپل استقلال خاصی دارد و هرگز برای زندگی خود کار نکرده است و اغلب از حمایتهای مالی برادر زاده خود ریموند برخوردار بوده است. در بسیاری از قسمتها خانم مارپل با عنوان بانوی پیر مورد خطاب قرار می گیرد.

از زمانیکه خانم مارپل روی پرده سینما و صفحه تلویزیون می رود شخصیتهای مختلفی نقش او را بازی کردند اما قطعا دوستان در کافه با بروبیکر هم عقیده هستند که هیچیک به اندازه خانم جوآن هیکسون برای ایفای این نقش مناسب نبودند. بعبارتی اغلب علاقمندان به آثار آگاتا کریستی چهره خانم مارپل را با جوآن هیکسون بیاد می آورند.

اما بد نیست بدانید که اولین نفری که مفتخر به بازی در نقش خانم مارپل گردید خانم مارگارت رادرفورد بود. رادرفورد را باید اولین خانم مارپلی نامید که اگر چه بازی او از نظر برخی از علاقمندان به آثار کریستی نا امید کننده بود اما موفق بود. رادرفورد در سال 1930 برای اولین بار نقش خانم مارپل را بازی می کند. او از خانم مارپل یک بانوی جسور و عجیب و غریب قدیمی می سازد. شخصیتی که همه معتقدند با افکار آگاتا کریستی متفاوت بوده است.

   

خانم مارپلِ آگاتا کریستی هرگز کار نمی کرد اما شخصیتی که توسط رادرفورد در نقش خانم مارپل به تصویر کشیده می شود گاهی در یک هتل و گاهی آشپز و گاهی نقاش و حتی کارمند بانک می شود. رادرفورد بسیار اصرار داشت که در فیلمها از لباسهای خود استفاده کند و حتی همسرش را برای نقش آقای استرینگر تحمیل نموده بود.

در سال 1980 خانم آنجلا لانسبوری نیز این شانس را می یابد که نقش خانم مارپل را به کارگردانی گای همیلتون بازی کند. او شخصیت بسیار متفاوتی از خانم مارپل ارائه می دهد. در آلمان و آمریکا روایتهای مختلفی با بازیگرانی دیگر از خانم مارپل ساخته می شود تا اینکه در سال 1984 بی بی سی دست بکار می شود و تیر آخر را شلیک می کند. خانم جوآن هیکسون در واقع گویی خود خود خانم مارپل بود. بسیار معتقدند او بیشتر خانم مارپل است تا جوآن هیکسون.

جوآن هیکسون بسیار به آگاتا کریستی ارادت داشت او پیش تر از اینها در سالها پیش ( سال 1940 ) در یک نقش کوتاه در این سریال در  زمانی که مارگارت رادرفورد نقش خانم مارپل را بازی می کرد بازی می کند و حتی  او یادداشتی از آگاتا کریستی دریافت می کند که در آن نوشته بود : من امیدوارم یک روز تو نقش خانم مارپل را بازی کنی عزیزم. جوآن هیکسون از سال 1984 تا 1992 نقش خانم مارپل را بازی می کند.

کانال بی بی سی یک 12 قسمت 120 دقیقه ای را بابازی جوآن هیکسون می سازد که در بسیاری از کشورها (حتی ایران) بدلیل طولانی بودن برخی از قسمتها هر قسمت در دو یا حتی سه قسمت نمایش داده شدند. اولین قسمت خانم مارپل در 23 دسامبر 1984 از شبکه بی بی سی یک پخش گردید و نهایتا آخرین قسمت آنهم در 26 نوامبر 1992 به روی آنتن می رود.

خانم مارپل در واقع نه کارآگاه بود و نه پلیس بلکه پیرزن باهوش و نکته بینی بود که با اتکا به هوش خود به پلیس مشاوره می دهد و اغلب هم در پیچیده ترین ماجراهای جنایی موفق است. جوآن هیکسون محبوب ترین هنرپیشه ای است که نقش خانم مارپل را بازی می کند. ملکه الیزابت دوم از طرفداران او بود.

جوآن هیکسون هنرپیشه انگلستانی در پنجم آگوست سال 1906 در نورت هامپتون بدنیا آمد. اولین حضور او در یک فیلم در سال 1935 بوده است. او اغلب در نقشهای فرعی ظاهر می گردید و بیشتر هم کمدی بودند. وی در سالهای 1944و 1945 به تاتر روی آورد. اولین حضور حرفه ای او در سال 1975 در فیلمی بنام روح نوئل بزدل می باشد تا اینکه در سال 1979 موفق به دریافت جایزه بهترین نقش مکمل زن می گردد. او همچنین این شانس را داشته است که نقش خانم هویشان را در یکی از نسخه های آرزوهای بزرگ بازی کند.

هیکسون در سال 1987 معتبرترین جایزه خود را بخاطر ایفای نقش خانم مارپل توسط OBE دریافت می دارد. جوآن هیکسون سرانجام در 17 اکتبر سال 1998 در سن 92 سالگی در اثر سکته مغزی از دنیا می رود. او در سال 1992 از دنیای هنرپیشگی خداحافظی می کند و پنج سال پایانی عمر خود را به استراحت می پردازد.

هیکسون از ازدواج خود با اریک باتلر صاحب یک دختر و پسر می گردد. اریک باتلر پزشکی بود که در سال 1967 فوت می کند. جوآن هیکسون را در گورستانی بنام سیدبوری و با نام خانوادگی همسرش تحت عنوان جوآن لولو باتلر دفن می کنند.

   

در پایان ضمن اشاره به نام 12 قسمت این سریال زیبا جای دارد تا یادی کنیم از گوینده توانای این سریال خانم فهیمه راستکار. در اغلب قسمتهای این سریال بزرگان دوبله ایران مانند عطاالله کاملی - جلال مقامی - خسرو خسرو شاهی - اصغر افضلی - رفعت هاشم پور و ...... حضور داشتند.

نام 12 قسمت 120 دقیقه ای خانم مارپل با حضور جوآن هیکسون

قتل در خانه کشیش

انگشت متحرک

چشم بندی

جسدی در کتابخانه

آینه ای که سرتاسر ترک برداشت

اعلام یک قتل

قطار ساعت چهار و پنجاه پدینگتون

جنایت خفته

راز کارائیب

در هتل برترام

الهه انتقام

جیب پر از چاودار

۱۳۹۳/۶/۳۱ عصر ۰۸:۱۱
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : پیرمرد, اسکارلت اُهارا, اسکورپان شیردل, BATMAN, اسپونز, هانا اشمیت, فیلیپ ژربیه, زینال بندری, سرهنگ آلن فاکنر, Classic, terme, نایب تیمور خان, سناتور, ژان والژان, شیخ حسن جوری, مگی گربه, سروان رنو, کارآگاه علوی, حمید هامون, خانم لمپرت, Kurt Steiner, برت گوردون, پرشیا, زبل خان, زرد ابری, rahgozar_bineshan, بلوندی غریبه, میرزا کوچک جنگلی, دکــس, هایدی, Memento, سی.سی. باکستر, سارا, گروهبان گارسیا, واتسون, آنا کارنینا
برو بیکر آفلاین
مشتری کافه
*

ارسال ها: 355
تاریخ ثبت نام: ۱۳۹۲/۸/۲۲
اعتبار: 37


تشکرها : 3248
( 6973 تشکر در 203 ارسال )
شماره ارسال: #26
RE: کارآگاهان ماندگار سینما و تلویزیون

کارآگاه و رکس

نام سریال : کارآگاه و رکس

نام کارآگاه: ریچارد موزر و چهار کارآگاه دیگر

نام هنر پیشه: توبیاس مورتی و دیگران

کارآگاه و رکس خیلی زود در ایران به محبوبیت رسید شاید یکی از دلایلش یادآوری سریال محبوب در تعقیب جو نزد بچه های دیروز بود. این سریال نیز از معدود سریالهای پلیسی غیر آمریکایی یا انگلیسی و آلمانی تلویزیون بود که از رسانه ملی پخش گردید. این سریال محصول مشترک کشور اتریش و ایتالیا بود.

اولین قسمت این سریال در دهم نوامبر سال 1994 بطور همزمان از شبکه های RAI و ORF و Sat.1 پخش گردید. قبل از آنکه به فلسفه وجودی سگ ژرمن شپرد رکس بپردازم ابتدا کارآگاهانی که بعنوان کمیسر همکار رکس بودند را خدمت دوستان معرفی می کنم  آنگاه ژرمن شپردهایی که نقش رکس را بازی نمودند را معرفی خواهم کرد.

ریچارد موزر با بازی توبیاس مورتی اولین کمیسری بود که با سگ باهوشی بنام رکس امان مجرمین و خلافکاران را بریده بودند. رکس و موزر مشترکا در آپارتمان شماره 18 ماروکانرگاس در شهر وین زندگی میکنند. ریچارد موزر و رکس بمدت چهار سال با یکدیگر همکار بودند و در خدمت پلیس فصلهای اولیه این سریال را بازی کردند.

ریچارد که در فیلم گاهی از سوی دوستانش ریچی صدا زده میشود از همسرش جیتا جدا شده است. به توصیه پزشکان بدلیل اختلال در گردش خون  سیگار را تازه ترک کرده است و پلیس هوشیار و فرزی است و اغلب هنگام تعقیب مجرمین رو به حرکات آکروباتیک می آورد. ریچارد و رکس گاها در طول سریال سکانسهای طنزی را نیز ایجاد می کنند. او پیش از آنکه به استخدام پلیس درآید راننده کامیون بوده است.

در قسمت پایانی این سریال با حضور مورتی ریچارد موزر در درگیری با یک مجرم فراری که قصد کشتن دوست دختر موزر را داشت هدف شلیک گلوله قرار می گیرد. موزر و رکس صحنه های عاطفی را در بیمارستان به تصویر می کشند تا اینکه موزر در بیمارستان از دنیا می رود. رکس تا مدتها تحت تاثیر درگذشت موزر بود و از خوردن غذا و اجرای ماموریت سرباز می زند.

از سال 1998 تا سال 2001 الکساندر براندتنر با بازی گدون باخوارد جایگزین موزر می گردد. او برای برقراری رابطه با رکس با مشکل بزرگی روبروست. وابستگی رکس به موزر باعث می گردد تا رکس پس از مرگ موزر دچار افسردگی گردد و او اغلب وقت خود را در اطراف خانه موزر سپری کند. الکساندر نیز با رکس همدرد بود زیرا او نیز سگ خود آرکو را چندی پیش در یک انفجار بمب از دست داده بود.

بهر حال او خیلی زود موفق می شود که با رکس ارتباط برقرار کند و رکس نیز الکساندر را بعنوان جانشین ریچارد می پذیرد. او برای اینکه بتواند با رکس کنار بیاید مجبور می شود در خانه ای که ریچارد قبلا در ان زندگی میکند زندگی کند. اما الکساندر نیز در قسمت پایانی این سریال در انفجار توسط  یک سارق بانک می میرد.

مارک هافمن با بازی الکساندر پیشیل از سال 2002 تا سال 2004 جایگزین الکساندر می گردد. او که سابقا در پزشک قانونی خدمت می کرده شخصیت شوخ طبعی دارد و چاشنی طنز سریال را با حضور خود افزایش می دهد. مارک در مقایسه با دو کارآگاه قبلی هیکلی عضلانی دارد. نیکی هرتزوگ دوست دختر اوست که تصمیم دارد در آینده با او ازدواج کند. نیکی خود یک افسر پلیس می باشد. حضور رکس معمولا وسط یک صحنه عاشقانه میان مارک و نیکی از سکانسهای طنزی است که معمولا در طول سریال زیاد دیده می شود. رکس روند همکاری خود را در طول پخش این سریال بعنوان یک سگ پلبس وظیفه شناس با این سه کارآگاه ادامه می دهد تا اینکه در ابتدای فصل 11 رکس به رم منتقل می شود.

رکس در ایتالیا با دو کارآگاه همکار می گردد. او از سال 2008 تا سال 2012 با کارآگاه لورنزو فابری بابازی کاسپر کاپارونی همبازی می شود. اما لورنزو نیز در فصل چهاردهم این سریال جان خود را در خودروی بمب گذاری شده توسط رئیس مافیا از دست می دهد. داویده ریوارا از سال 2012 تا زمان ساخت این سریال با بازی آتوره باسی جایگزین لورنزو می گردد. آخرین قسمت این سریال با حضوراو در فصل پانزدهم سریال رقم می خورد اما این سریال به گونه ای به پایان می رسد که ظاهرا تهیه کنندگان فیلم فصل شانزدهمی هم برای آن در نظر گرفته اند.

در طول این سریال تعداد پلیسها و کارآگاهان فرعی که با کاراگاهان اصلی و رکس همکاری می کردند بسیار زیاد می باشند که اگر بخواهم انها را معرفی کنم این پست بسیار طولانی می شود. اما با اینحال برخی از آنها را بصورت خلاصه معرفی می کنم:

1 - ارنست استینکر : دوست باوفای موزر می باشد . او ازدواج کرده است و همسرش از اینکه او در پلیس خدمت می کند راضی نیست و موزر معمولا با این موضوع او را دست می اندازد.

2 - پیتر هولرر: افسر چاقی که اغلب موجبات طنز سریال را محیا می کند. او پس از چند قسمت بخاطر مراقبت از مادر پیرش هود را بازنشسته می کند. او بهجه بامزه ای دارد که قطعا بینندگان نسخه اصلی از بامزه بودن ان مطلع هستند.

3 - کریستین باک : او یک پلیس مخفی می باشد که به تیم پیوسته است و اغلب در تقابل با موزر است.

4 - فریتز کُنز: پس از رفتن پیتر برای مراقبت از مادرش فریتز از سوی اداره آمار به گروه معرفی می شود. او بسیار وسواس دارد و علاقه شدیدی به نظم دارد. او لوازم التحریر خود را بسیار مرتب روی میز می چیند.

5 - نیکی هرتزوگ : او را قبلا هم معرفی کردم . نیکی افسر زن پلیسی ست که با مارک هافمن در رابطه است. انها در طول سریال مدعی هستند که بزودی زندگی مشترک خود را آغاز می کنند

6 - دکتر لئو گراف : او مشاور پلیس در پزشک قانونی می باشد. بینندگان اغلب او را در آزمایشگاهش می بینند. او با موزر و تیمش بسیار مهربان است. او زمانی استاد سومین کارآگاه یعنی مارک هافمن بوده است.

7 - مکس کُخ: مرد باتجربه و بازنشسته ای که به تمام حوزه ها اشراف دارد. او پس از انتقال استینکر به سالزبورگ نقش بزرگی را در ساماندهی گروه ایجاد می کند

8 - کاتیا مارتلی : او افسر پلیس پزشک قانونی در رم می باشد او رابطه خوبی با رکس ندارد

9- فلیپو گوری : او رئیس کارآگاه چهارم یعنی فابری در رم می باشد. از رکس متنفر است و مترصد فرصتی است تا او را به خارج از شهر منتقل کند

...... و شخصیتهای بسیار دیگری که پرداختن به آنها این پست را بسیار طولانی می کند. اما وقت آنست که بپردازیم به شخصیت دوست داشتنی این سریال یعنی جناب رکس که نمونه بارز یک سگ زیبا و باهوش از نژاد ژرمن شپرد می باشد:

رکس هنوز توله ای بیش نبود که توسط سارقین دزدیده میشود اما او مدتی بعد موفق می شود تا از چنگال سارقین فرار نماید. او سپس با یک پسر دوست می شود. او اولین بار وقتی برای آن پسر مشکلی پیش می آید قابلیت و هوش ذاتی خود را بروز می دهد و به پسرک کمک می کند.

رکس برای کمک به پلیس آموزش می بیند و برای کشف جنایات و کمک به پلیس در سریال نقش محوری دارد. او بارها و بارها موزر و همکارش استینکر را از مرگ نجات می دهد. همچنین در خلق صحنه ها طنز نیز کمک شایانی به روند سریال می کند. او عاشق همبرگر است. اغلب سر به سر همکارانش می گذارد. حساسیت عجیبی به واژه دامپزشک و زن دارد و همکاران کاراگاهش هم وقتی می خواهند شوحیهای رکس را تلافی کنند بلند نام دامپزشک را صدا می زنند.

رکس همیشه از روابط صاحبان خود با زنها ناخشنود است موزر معمولا وقتی با کسی صحبت می کند به او پیشنهاد می کند هرگز در حضور رکس از کلمه زن استفاده نکند. همانطور که در بخش اولیه این پست پنج کارآگاه را در پانزده فصل این سریال معرفی کردم برای ایفای نقش رکس هم از سه سگ در طول ساخت سریال استفاده می شود اما مخاطبین بدلیل شباهت این سگها به هم هرگز متوجه این تغییر نشدند. (مگر کسانیکه بطور تخصصی با سگها سروکار دارند)

    

این سه سگ به ترتیب بی جی و  رت باتلر و هنری نام داشتند که به ترتیب به معرفی آنان می پردازم:

1 - بی جی  Beejay

این سگ اولین سگی بود که نقش رکس را بازی کرد. این سگ در اول ژوئن سال 1991 در اینگل اشتاد آلمان از پدری بنام یاگو وم وایلد اشتاینر لند و مادری بنام اوتی هاوس به دنیا آمد. بی جی از سال 1994 تا سال 1999 نقش رکس را در سریال بازی می کند. این سگ در یکی از بهترین مدارس جهان زیر نظر ترزا ان مایلر و پدرش آموزش می بیند. پدر ترازا یکی از یهترین تربیت کنندگان سگ برای فیلمهای هالیوودی بود. موسسه مایلر بارها جایزه ای که از آن بعنوان اسکار حیوانات یاد می گردد را دریافت می دارد.

قبل از شروع سریال تقریبا از 40 قلاده سگ برای ایفای نقش رکس تست گرفته می شود تا سرانجام بی جی انتخاب می گردد. آموزش او تقریبا 6 ماه قبل از فیلمبرداری آغاز می گردد. او بیش از 4 ساعت در روز آموزش می بیند. او بیش از 30 دستور را آموزش می بیند و بخوبی از عهده آنها بر می آمد. دستوراتی مانند بوسه دادن - پنهان کردن اشیا - خمیازه و ........

بی جی در سال 1999 بازنشسته می شود و در سال 2003 می میرد.

2 - رت باتلر

رت باتلر در سال 1997 در آلمان بدنیا آمد. اطلاعات دقیقی از پدر و مادر این سگ نیافتم اما این سگ نیز مانند بی جی توسط ترزا مایلر آموزش می بیند. رت باتلر از سال 1999 تا سال 2004 جایگزین بی جی می شود و نقش رکس را بازی می کند. او پس از آن بازنشست می گردد و به نزد صاحبش ترزا بر می گردد.

رت باتلر تا سال 2011 نزد ترزا در مزرعه ای باهم زندگی می کردند. در سال 2011 او در اثر شوک حاصله از مرگ صاحب و مربی اش ترزا آن مایلر  می میرد.

3 - هنری

هنری نیز مانند دو سگ قبلی در آلمان بدنیا می آید. او در سال 2004 از زمانی که بدنیا آمد مانند دو سگ قبلی زیر نظر ترزا آموزش می بیند. هنری در دو فصل پایانی سریال نقش رکس را بازی میکند. قطعا با شروع فصل شانزدهم این سریال هنری مانند دو سگ قبلی سنش از 8 سالگی می گذرد و تهیه کنندگان این سریال قطعا باید بدنبال سگ دیگری باشند. اما آیا آنها می توانند در فقدان ترزا جایگزینی را بجای هنری پیدا کنند تا نقش رکس را بازی کند؟؟؟

در مجموع سعی نمودم این سریال را از تمام جهات مورد بررسی قرار دهم. هرچند در ایران فقط فصلهای اولیه این سریال دوبله و نمایش داده شد و ممکن است بسیاری از دوستان بخشهای زیادی از این سریال را ندیده باشند. جای دارد در اینجا به گویندگی کیکاوس یاکیده بجای ریچارد موزر نیز اشاره ای داشته باشم.

ارادتمند

بروبیکر

     

۱۳۹۳/۷/۷ عصر ۰۷:۳۸
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : هانا اشمیت, اسکورپان شیردل, پیرمرد, نایب تیمور خان, BATMAN, اسپونز, سرهنگ آلن فاکنر, مگی گربه, Classic, سروان رنو, کارآگاه علوی, Papillon, شیخ حسن جوری, حمید هامون, خانم لمپرت, Kurt Steiner, terme, برت گوردون, زینال بندری, پرشیا, زبل خان, زرد ابری, بلوندی غریبه, rahgozar_bineshan, میرزا کوچک جنگلی, هایدی, Memento, سارا, گروهبان گارسیا, واتسون
زاپاتا آفلاین
amir_e_delaram (زاپاتای سابق)
*

ارسال ها: 695
تاریخ ثبت نام: ۱۳۹۰/۸/۲۲
اعتبار: 58


تشکرها : 2102
( 9998 تشکر در 329 ارسال )
شماره ارسال: #27
RE: کارآگاهان ماندگار سینما و تلویزیون

(۱۳۹۳/۶/۲۱ عصر ۰۳:۳۹)پیرمرد نوشته شده:  

گروه ببرها

این مجموعه در اواسط دهه هفتاد پنج شنبه شب ها از شبکه سه سیما پخش می شد. گویندگی نقش ولنتن را آقای بهرام زند و پوژل را احتمالا آقای ملک آرائی بر عهده داشتند.(متخصصان دوبله اشتباه های بنده را تصحیح بفرمایید.)

چند روز پیش پشت صحنه دوبله این سریال را که در دهه 70 و از برنامه شما و سیما ضبط شده بود دیدم. سرپرست گویندگان این مجموعه زنده یاد اصغر افضلی بود و گویندگانی که در تصویر و هنگام دوبله مشخص بودند آقایان بهرام زند ،مازیار بازیاران ،همایون ایرانپوی ،شهروزملک آرایی و خانم شهلا ناظریان (دوبلور شخصیتهای مهمان ) بودند . البته گویندگان بسیاری در دوبله این سریال شرکت داشتند که در آن ساعتی که دوربین تلویزیون به استودیوی دوبلاژ رفته بود این بزرگان در اتاق ضبط حضور داشتند...

۱۳۹۳/۷/۲۲ عصر ۰۲:۳۳
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : پیرمرد, Kurt Steiner, terme, زینال بندری, مگی گربه, سرهنگ آلن فاکنر, خانم لمپرت, برو بیکر, زبل خان, حمید هامون, زرد ابری, شیخ حسن جوری, بلوندی غریبه, rahgozar_bineshan, میرزا کوچک جنگلی, گروهبان گارسیا, واتسون, هایدی
برو بیکر آفلاین
مشتری کافه
*

ارسال ها: 355
تاریخ ثبت نام: ۱۳۹۲/۸/۲۲
اعتبار: 37


تشکرها : 3248
( 6973 تشکر در 203 ارسال )
شماره ارسال: #28
RE: کارآگاهان ماندگار سینما و تلویزیون

درود بر دوستان

در این پست تصمیم ندارم کارآگاه جدیدی را معرفی نمایم زیرا مطالبم در خصوص معرفی کارآگاه جدید هنوز تکمیل نگردیده است اما تصمیم دارم مطالب تکمیلی و ابهاماتی که در چند روز گذشته در خصوص یکی از هنرپیشه های کارآگاهی برایم پیش آمد را به اطلاع دوستان برسانم.

همانطور که که در پستهای پیشین اشاره گردید از خیل کارآگاهان معرفی شده تنها یک هنرپیشه این شانس را داشته است که در طول زندگی هنری خود دو بار نقش دو کارآگاه مختلف را بازی نماید. جان تاو هنرپیشه بریتانیایی که در سنین جوانی در نقش جک ریگان ظاهر می گردد و در سنین کهولت نقش کارآگاه مورس.

ابتدا از کارآگاه مورس آغاز می کنم .چندی پیش  وقتی در جدول پخش شبکه تهران نام کارآگاه مورس را دیدم بسیار خرسند گردیدم که مجددا قرار است این سریال بازپخش شود آنهم با صدای استاد پرویز بهرام که این روزها در بستر بیماری می باشد. اما با شروع پخش این سریال دیدم جوانکی را بنام مورس به ما قالب کردند و گفتند ایشان کارآگاه مورس هستند. تحقیقات بروبیکر در این زمینه آغاز گردید و متوجه گردیدم این کارآگاه مورس با کارآگاه مورس ما خیلی فرق دارد. کارآگاه مورس جدید از محصولات جدید کشور انگلستان می باشد . کارآگاه مورسِ جان تاو در واقع یک شاعر و به نوعی فیلسوف بود و همه قبولش داشتند اما به مورس جوان کسی اعتقاد ندارد  خوشبختانه سازندگان این سریال برای اینکه ادای دینی نیز به جان تاو فقید کرده باشند در یکی از قسمتهای این سریال از دختر جان تاو خانم ابیگل تاو برای ایفای نقش دعوت نموده بودند.

اما نکته بعدی در خصوص سوئینی می باشد. سریالی که جان تاو به واسطه آن به شهرت رسید. این سریال این روزها راس ساعت بیست از شبکه تماشا در حال باز پخش است. همان ساعتی که در ماههای پیش سریالهایی چون درک و زورو پخش می گردید. دیدن سریالی که درست دو سال پیش از انقلاب پخش می گردید در این روزها خالی از لطف نیست. در اواخر دهه پنجاه آنهم یکی دو سال پیش از تحولات سیاسی من در دوران ابتدایی تحصیل می کردم . اوج پخش سریالهای پلیسی نیز بر می گردد به همین ایام یعنی سالهای ۱۳۵۵ تا ۱۳۵۷.

عجیب آنکه من هاله ای از سریالهایی مانند باراتا و کانن و جیمی راکفورد و کوجک را بیاد می آورم حتی کریستی لاو بیادم مانده است  اما سریال سوئینی و جک ریگان را هرگز بیاد نیاوردم. وقتی دقیقتر موضوع را بررسی نمودم متوجه شدم این عدم یادآوری  من بی علت هم نیست زیرا این موضوع برمی گردد به سیاستهای تلویزیون ملی آنزمان و اینکه بدلیل ارتباط نزدیک ایران با کشور آمریکا پخش سریالهای آمریکایی در الویت بوده است. بعبارتی سریالهای کارآگاهان آمریکایی معمولا در ساعات مناسبی پخش می گردید و سریال سوئینی بواسطه انگلیسی بودن آن در ساعت نامناسبی پخش می گردید. بهمین علت بسیاری  از مردم آنرا ندیدند و در نتیجه آنرا بیاد نمی آورند.

اما بشنوید از دوبله این سریال در حالیکه از دوبله اغلب سریالهای پلیسی قبل از انقلاب اطلاعات دقیقی  در دسترس نیست اما این سریال بواسطه اینکه شانس پخش در پس از انقلاب را داشته است لاجرم در خصوص دوبله آن می توان اطلاعاتی بدست اورد . مدیر دوبلاژ این سریال در سال 1355 سرکار خانم ژاله علو بودند. ایشان در همان ایام  مدیریت دوبلاژ سریال زن اتمی را نیز عهده دار بودند . سریالی که پس از مرد شش میلیون دلاری دارای محبوبیت فراوانی بود. در این سریال پرویز ربیعی عزیز بجای جان تاو در نقش سوئینی گویندگی می کنند و شهروز ملک آرایی نیز بجای گارفیلد مورگان رئیس گروه سوئینی گویندگی نمود.

نکته جالب گویندگی عباس نباتی بجای دنیس واتر من در نقش گروهبان کارتر می باشد. عباس نباتی صدای منحصر بفردی دارد. نوع گویش او را دوست دارم و تاکنون ندیدم کسی بتواند صدایی شبیه او داشته باشد. صدای او را بخوبی در پیش از انقلاب در سریال شزم و ویرجینیایی بخاطر دارم. او بجای یکی از شخصیتهای محبوب من در سریال ویرجینیایی  گویندگی می کرد  ترن پاس کارگر مزرعه شایلو با بازی دوگ مک کلور. دهه شصتیها صدای او را بیشتر در انیمیشنهای خاطره انگیز آن دوران باید بیاد داشته باشند . ایکیو سان - دوقلوهای افسانه ای و ماجراهای هکلبری فین . او اخیرا بیشتر به حرفه مدیریت دوبلاژ روی آورده است تا گویندگی اما دوستانی که تمایل دارند صدای خاطره انگیز او را بشنوند می توانند اینروزها هر شب ساعت 20 با دیدن سریال سوئینی و با شنیدن صدای معاون او یعنی گروهبان جورج کارتر تجدید خاطره نمایند.

اما فصل دیگری از این سریال پس از سالها اینبار به مدیریت دوبلاژ زهره شکوفنده توسط صدا و سیما دوبله میگردد. او از منوچهر اسماعیلی بجای گویندگی جک ریگان دعوت نمود. منوچهر والی زاده و ژرژ پطرسی و مینو غزنوی و شروین قطعه ای و جواد پزشکیان و ناصر احمدی نیز سایر گویندگان این سریال می باشند. البته بسیاری از هنرپیشه های آن تغییر نموده اند اما آنچه مسلم است پخش مجدد سریال سوئینی از شبکه تماشا از چند جهت حائز اهمیت است.

اول آنکه تنها سریال پلیسی پیش از انقلاب می باشد که شانس پخش در پس از انقلاب را داشته است ( هرچند بنظر شخصی من سریالهایی مانند باراتا - کانن یا کوجک نیز مشکلی برای پخش ندارند اما مدیریت سلیقه ای باعث گردیده تا این سریالها در آرشیو صدا و سیما خاک بخورد)

دوم آنکه این سریال از معدود فیلمهایی است که پرویز ربیعی بعنوان نقش اول در آن گویندگی می کند. پرویز ربیعی از گویندگان مکمل گویی است که کمتر شانس گویندگی نقش اول نصیبش شده است. بنظر من او تنها گوینده تند خوانی است که می تواند یک صفحه دیالوگ A4 را در کسری از دقیقه گویندگی کند. جالب اینکه صدای ایشان بعد از گذشت چهل سال همچنان از طراوت و شادابی برخوردار است. صدای ایشان بجای جک ریگان در چهل سال پیش با امروز هیچ تفاوتی نکرده است. در مجموع در این سریال گویندگانی صدا پیشگی نمودند که بنظر من در دوبله هرگز به حق خود نرسیدند.

امشب قسمت هفتم این سریال پخش گردید. در این قسمت دختر جک ریگان از سوی خلافکاران ربوده می شود. ماجرایی که ظاهرا باید برای هر کارآگاهی پیش بیاید. معمولا کشیده شدن جرم و جنایت به خانواده کارآگاهان از موضوعات جذاب و کلیشه ای است که برای هر کارآگاهی در سریالهای تلویزیونی باید تکرار شود. این سریال بجز ساعت بیست سه بار دیگر در ساعات 2 و 8 و 14 مجددا بازپخش می گردد. بزودی پست تکمیل تری را درخصوص دوبله سریالهای پلیسی خدمت دوستان ارائه خواهم کرد.

۱۳۹۳/۸/۱۷ عصر ۱۲:۵۶
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : پیرمرد, زینال بندری, خانم لمپرت, پرشیا, سروان رنو, مگی گربه, زبل خان, فیلیپ ژربیه, حمید هامون, Classic, برت گوردون, BATMAN, زرد ابری, زاپاتا, سرهنگ آلن فاکنر, شیخ حسن جوری, بلوندی غریبه, rahgozar_bineshan, میرزا کوچک جنگلی, نایب تیمور خان, هایدی, گروهبان گارسیا, واتسون
زاپاتا آفلاین
amir_e_delaram (زاپاتای سابق)
*

ارسال ها: 695
تاریخ ثبت نام: ۱۳۹۰/۸/۲۲
اعتبار: 58


تشکرها : 2102
( 9998 تشکر در 329 ارسال )
شماره ارسال: #29
RE: کارآگاهان ماندگار سینما و تلویزیون

(۱۳۹۳/۸/۱۷ عصر ۱۲:۵۶)برو بیکر نوشته شده:  

دوم آنکه این سریال از معدود فیلمهایی است که پرویز ربیعی بعنوان نقش اول در آن گویندگی می کند. پرویز ربیعی از گویندگان مکمل گویی است که کمتر شانس گویندگی نقش اول نصیبش شده است. بنظر من او تنها گوینده تند خوانی است که می تواند یک صفحه دیالوگ A4 را در کسری از دقیقه گویندگی کند. جالب اینکه صدای ایشان بعد از گذشت چهل سال همچنان از طراوت و شادابی برخوردار است. صدای ایشان بجای جک ریگان در چهل سال پیش با امروز هیچ تفاوتی نکرده است. در مجموع در این سریال گویندگانی صدا پیشگی نمودند که بنظر من در دوبله هرگز به حق خود نرسیدند.

با تشکر از بروبیکر گرامی

مدتی پیش پشت صحنه دوبله این سریال که از برنامه شما و سیما در اواسط دهه 70 ضبط شده بودم را دیدم . مدیر دوبلاژ این سریال زنده یاد عطاالله کاملی بود و با پرویز ربیعی و منوچهر والی زاده هم مصاحبه شده بود. متاسفانه مرحوم کاملی تمایلی به ورود دوربین به استودیو نداشت و در چند پشت صحنه ای که از کارهایشان دیدم ، ایشان را در نمای دور و از اتاق فرمان نشان می دهد و ای کاش از فعالیتهای ایشان در هنگام دوبله هایی مانند دربرابر باد ،کاراگاه کاستر،پوآرو تصاویری موجود بود. یکی از آخرین تصاویر مربوط به کارهای ایشان گویندگی بجای فتحعلی اویسی در سریال بشارت منجی بود که آن هم متاسفانه از اتاق فرمان ضبط شده بود و فقط حرکت دستهای استاد آن هم پشت به دوربین مشخص است !

۱۳۹۳/۸/۱۸ عصر ۰۲:۲۴
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : برو بیکر, زینال بندری, پیرمرد, زبل خان, خانم لمپرت, شرلوك, BATMAN, سرهنگ آلن فاکنر, rahgozar_bineshan, مگی گربه, شیخ حسن جوری, بلوندی غریبه, زرد ابری, میرزا کوچک جنگلی, گروهبان گارسیا, واتسون, هایدی
برو بیکر آفلاین
مشتری کافه
*

ارسال ها: 355
تاریخ ثبت نام: ۱۳۹۲/۸/۲۲
اعتبار: 37


تشکرها : 3248
( 6973 تشکر در 203 ارسال )
شماره ارسال: #30
RE: کارآگاهان ماندگار سینما و تلویزیون

ممنون زاپاتای عزیز

با این حساب این مجموعه باید دوبار دوبله شده باشد زیرا خانم ژاله علو در تمام مصاحبه های خود اشاره با مدیریت دوبلاژ این سریال توسط خودش اشاره داشته است. مضافا اینکه در تمام سایتهایی که زندگینامه ایشان را نوشته اند نام این سریال به چشم می خورد. البته ایشان در سال ۱۳۵۵ نیز از پرویز ربیعی برای گویندگی جان تاو استفاده نموده بودند. پشت صحنه شما و سیما احتمالا مربوط به دوبله قسمت هشتم این سریال می باشد زیرا منوچهر والی زاده به همراه ایرج رضایی گوینده نقشهای هنرپیشه های غیر ثابت این قسمت از  سریال می باشند.

قطعا دوبله پخش فعلی هم مربوط به همین دوران می باشد زیرا عطاالله کاملی فقید گویندگی تیتراژ سریال را بعهده دارند. درست مانند سریال اسکیبی با همان گویش منحصر بفرد خود نام هنرپیشه ها را اعلام می کند.

۱۳۹۳/۸/۱۹ عصر ۰۵:۰۷
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : پیرمرد, زاپاتا, زینال بندری, مگی گربه, BATMAN, شیخ حسن جوری, سرهنگ آلن فاکنر, خانم لمپرت, بلوندی غریبه, زرد ابری, میرزا کوچک جنگلی, گروهبان گارسیا, واتسون, هایدی
Elvis آفلاین
مشتری کافه
*

ارسال ها: 3
تاریخ ثبت نام: ۱۳۹۳/۲/۲۷
اعتبار: 0


تشکرها : 10
( 9 تشکر در 0 ارسال )
شماره ارسال: #31
RE: کارآگاهان ماندگار سینما و تلویزیون

ممنون از بروبیکر عزیز بابت توضیحات در مورد کانن و خانم لمپرت در مورد الری کوئین که قبل از انقلاب و از شبکه دوم پخش میشد این دو کارآگاه با خاطراتم که جمع شدن خانواده دور هم و تماشای ماجراهای این سریالها بود عجین شده...اگه شده یادی از سریال کلمبو هم بکنید

۱۳۹۳/۹/۲۵ عصر ۰۲:۴۹
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : BATMAN
BATMAN آفلاین
Nightmare
*

ارسال ها: 790
تاریخ ثبت نام: ۱۳۹۱/۳/۵
اعتبار: 81


تشکرها : 10479
( 12698 تشکر در 564 ارسال )
شماره ارسال: #32
RE: کارآگاهان ماندگار سینما و تلویزیون

September 16, 1927, New York City

 Peter Falk از سال 1958 در بیش از چهل فیلم سینمایی بازی کرد
اما بیشترین محبوبیت او برای ایفای نقش ستوان کُلمبو بود

COLUMBO 1971 -2003

از دیگر مجموعه های پخش شده توسط شبکه NBC Mystery Movie سریال کلمبو می باشد
بی گمان در میهن ما به سبب دوبله بسیار پیشرو و هنرمندانه آن موفق ترین
کار در میان دیگر همگروه های خود را دارست، بعبارتی دیگر، در ایران آن فاکتوری
که کاراکتر کلمبو را بسیار دوست داشتنی تر از آنچه که بود می نمود
و سبب ساز محبوبیت بیشتر این کاراکتر در نزد بینندگان تلویزیون ملی ایران گردید
همانا فاکتور دوبله هوشمندانه آن است که بوسیله استاد "منوچهر اسماعیلی"
یکی از بزرگان و پیش گامان هنر دوبله این سرزمین انجام پذیرفت
ایشان توانستند با آفرینش تیپی ویژه برای کاراکتر کلمبو از او شخصیتی
بسیار دوست داشتنی تر و تو دل برو تر از کاراکترهای خوش سیمایی
چون مک میلان با بازی راک هادسن ، باناچک با بازی جورج پپارد و یا مک کوی با بازی تونی کرتیس به بیننده ارائه دهند

این مجموعه به داستان زندگی پلیس ایتالیایی تباری می پردازد که در Los Angeles Police Department یا LAPD
سرگرم پرده برداشتن از راز جنایاتی است که در این شهر روی می دهد
"کلمبو دارای شخصیتی دوستانه ، بسیار حراف و با ظاهری ژولیده است"
که در بیشتر زمان ها از سوی تبهکاران به هیچ روی جدی گرفته نمی شود
 بیشتر گناهکاران از پرسش های پی در پی او دست و پای خود را گم نموده
و اعتماد به نفسشان را از دست می دهند و سرانجام اینکه کلمبو برخلاف
ظاهر نامرتب و ژولیده خود و همچنین فراموشی ظاهری و گمراه کننده اش
با زیرکی و هوشمندی ویژه ای توانسته بود که از پس پیچیده ترین پرونده های جنایی بخوبی بر آید
این سریال نیز از شبکه دوم تلویزیون ملی ایران در واپسین سال های دهه 1350 خورشیدی به روی آنتن رفت

_____________________________________________

"پیتر فالک"

"فالک" چهار بار جایزه ی امی را به خاطر بازی در نقش کارآگاه ژولیده ی پلیس به نام کلمبو در سریال تلویزیونی با همین عنوان دریافت کرد
همیشه به گفتن جمله  "فقط یک چیز دیگه ..." معروف بود، قبل از بررسی یک قتل بارانی ژولیده اش را به تن می کرد
البته او فراتر از یک تیپ شخصیتی بود و نقش اش را دوست داشتنی بازی می کرد
نامزد دریاقت جایزه اسکار برای بازی در فیلم های «قاتل» و «ثبت شده» و آخرین فیلم فرانک کاپرا به نام «جیبی پر از معجزه» شده بود
 او همچنین در بسیاری از فیلم های جان کاساواتیس بازی کرد و درخشید
در سال 1989 در نقش کلمبو ظاهر شد و بعد از آن در بسیاری از مجموعه های زیبای تلویزیونی مثل «پسران طلایی» خوش درخشید

فالک در سال 1960 با آلیس مایو هم کلاسی سابق اش ازدواج کرد و آن ها دو دختر به نام های ژاکلین و کاترین را به فرزند خواندگی پذیرفتند
مدتی بعد از هم جدا شدند و فالک با بازیگر شرا دنس در همان سال ازدواج کرد و سال ها در کنار هم ماندند
 هنگام مرگ کنار همسرش شرا و دو فرزندشان زندگی می کرد
در سن سه سالگی بر اثر یک تومور مغزی چشم راستش را از دست داد
و چشم شیشه ای مصنوعی اش نشان متمایز کننده او بود

به دلیل چشم آسیب دیده اش از سربازی معاف شد و به عنوان آشپز به بازرگانی دریایی پیوست
سپس به فرانسه و آمریکای جنوبی سفر کرد، تحصیلاتش را در رشته ی علوم سیاسی و سپس در رشته ی نمایش به اتمام رسانید

_________________________________________________

بخشهایی از سریال

http://s5.picofile.com/file/8157669684/c...d.mp4.html

تم موسیقی سریال  http://s5.picofile.com/file/8157670818/H..._.mp4.html

_____________________________________________

"در پایان یک اثر هنری"


http://filmnegah.com/Articles/News/95 


https://www.face----book.com/media/set/?...789&type=3
  (اسفند 1391/ مهدی دیلمقانی)

you---tube  تصاویر


! I'M BATMAN I'M VENGEANCE
۱۳۹۳/۹/۲۵ عصر ۱۰:۴۵
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : بلوندی غریبه, زینال بندری, سرهنگ آلن فاکنر, هانا اشمیت, برو بیکر, مگی گربه, حمید هامون, زرد ابری, Elvis, شیخ حسن جوری, Joe Bradley, اسکورپان شیردل, گولاگ, پرشیا, کارآگاه علوی, سناتور, خانم لمپرت, rahgozar_bineshan, بانو, Classic, سروان رنو, میرزا کوچک جنگلی, برت گوردون, Memento, سارا, گروهبان گارسیا, واتسون, آنا کارنینا, هایدی
Elvis آفلاین
مشتری کافه
*

ارسال ها: 3
تاریخ ثبت نام: ۱۳۹۳/۲/۲۷
اعتبار: 0


تشکرها : 10
( 9 تشکر در 0 ارسال )
شماره ارسال: #33
RE: کارآگاهان ماندگار سینما و تلویزیون

BATMAN عزیز به نکته خوبی اشاره کردید .دوبله بسیار زیبای کلمبو بیشترین تاثیر را در محبوب شدن این کارآگاه در ایران داشت  چندی

پیش در یک کانال ماهواره ای فیلم کلمبو را با دوبله جدیدی دیدم که آن حس و گیرایی پیشین را نداشت.

۱۳۹۳/۹/۲۶ عصر ۰۸:۳۴
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : BATMAN, زینال بندری, گولاگ, rahgozar_bineshan, میرزا کوچک جنگلی, گروهبان گارسیا, واتسون
برو بیکر آفلاین
مشتری کافه
*

ارسال ها: 355
تاریخ ثبت نام: ۱۳۹۲/۸/۲۲
اعتبار: 37


تشکرها : 3248
( 6973 تشکر در 203 ارسال )
شماره ارسال: #34
RE: کارآگاهان ماندگار سینما و تلویزیون

کمیسر مولدوان

نام کارآگاه: تئودور مولدوان

نام هنرپیشه: سرژیو نیکولائسکو

پس از یادآوری کارآگاهان مشهوری که در پستهای این جستار به آنها پرداخته شد جای دارد از کارآگاهی یاد کنیم  متفاوت با شخصیتهای بالا . یک کارآگاه رومانیایی که بجای ظاهر شدن در سریالهای دنباله دار در چهارگانه سینمایی ظاهر گردید. کارآگاهی که علاوه بر ظاهر شدن در قامت کمیسر مولدوان کارگردانی فیلمها را هم عهده دار بود و از این حیث هم نسبت به سایر کارآگاهان متمایز می باشد. سرژیو نیکولائسکو و قتی برای اولین بار در سال 1973 کمیسر مولدوان را در فیلم سینمایی کمیسر متهم می کند به مردم معرفی می کند هرگز فکر نمی کرد کمیسر مولدوان دارای چنین محبوبیتی نزد مردم گردد.

محبوبیت و اقبال کمیسر مولدوان سرژیو را وسوسه نمود تا علیرغم آنکه کمیسرش  در پایان فیلم هدف آماج شلیکهای فراوان گلوله های افراد گارد آهنین میگردد را در قسمت بعدی بصورت معجزه آسا از قبر بیرون بکشد و هفت سال بعد برای گرفتن انتقام دوباره بلای جان گارد آهنین گردد. سرژیو با همین نیت در سال 1980 قسمت دیگری از کمیسر مولدوان را در فیلم سینمایی انتقام روانه پرده های سینما می کند. او اینبار نیز موفق می گردد تا  شخصیت کمیسر مولدوان را نزد مردم تثبیت نماید.

او سپس سه سال بعد فیلم دوئل را با کمیسر محبوب اما با موضوعی متفاوت می سازد و برای چهارمین و آخرین بار هم در سال 2008 با فیلم بازمانده پرونده کمیسر مولدوان را برای همیشه می بندد. سرژیو از معدود کسانی می باشد که در عرصه سینما هم نویسندگی نمود و هم کارگردانی و هم هنرپیشگی و در هر سه عرصه هم موفق ظاهر گردید. او یکی از محبوب ترین شخصیتهای رومانی در کشورش می باشد. شخصیتی کاریزماتیک و صد البته یک میهن پرست به تمام معنا. او اعتبار خاصی به سینمای کشورش داد. 50 سال فعالیت هنری او باعث گردید تا نام او برای همیشه در تاریخ رومانی ثبت گردد.

   

سرژیو در 13 آوریل سال 1930 در شهر ترگوژی  و در خانواده ای بدنیا می آید که وقتی فقط 5 سالش بود به شهر تیمیسوآرا نقل مکان میکنند. سرژیو موفق می گردد تا در رشته مهندسی مکانیک از دانشگاه پلی تکنیک بخارست فارغ التحصیل گردد.رشته ای که هیچگاه در طول زندگی اش از آن بهره نبرد. اما آنچه بکار او می آید علاقمندی او به دوربین بود که پس از فارغ التحصیلی از دانشگاه بعنوان یک اپراتور دوربین مشغول بکار می شود. او در طول این مدت تجاربی را بدست می آورد که در آینده بسیار برایش مفید وافع می گردد.

سرژیو اولین بار در سال 1962 با ساخت یک فیلم کوتاه وارد سینما می شود و پنج سال بعد یعنی در سال 1967 اولین فیلم بلند خود را با مشارکت فرانسویها می سازد. فیلمی که برای او اعتبار خاصی می آورد و در پنج جشنواره بین المللی شرکت می کند. او علاقه خاصی به تاریخ کشورش داشت لذا اغلب فیلمهای او بیانگر بخشی از تاریخ کشورش می باشد. او به جزئیات در فیلمهای خودش بسیار اهمیت می داد. در فیلمهایش گاها از ابزارآلات واقعی استفاده می کند. دینامیت واقعی در انفجارها و حتی خون واقعی!!! کار کردن با او شجاعت زیادی را می طلبید.

سرژیو نیکولائسکو بعد از انقلاب 1989 در رومانی وارد عرصه سیاست نیز می گردد. او فرد محبوب و شناخته شده ای در رومانی بود و در به ثمر رسیدن انقلاب سال 1989 رومانی نقش موثری داشت و دعوت او از مردم برای برگزاری تظاهرات کافی بود تا دهها هزار نفر را به مرکز شهر بخارست بکشاند. سرانجام همین فعالیتها باعث گردید تا او بعنوان یک عضو حزب سوسیال دموکرات رومانی به عضویت مجلس سنای رومانی انتخاب گردد.

   

سرژیو به ورزش نیز بسیار علاقمند بود بطوریکه او حتی در سن 80 سالگی روزی یکساعت فعالیت بدنی داشت. ورزشهای مورد علاقه او سوارکاری ، بوکس ، دو و میدانی ، تیراندازی و راگبی بود. او از طرفداران پرشور فوتبال نیز بود و تیم مورد علاقه اش اف - ث بخارست بود. سرژیو سه بار ازدواج می کند و یکی از موارد تاسف بارش این بود که فرزندی ندارد.

سرژیو از سال 2000 مبتلا به یک بیماری مزمن و خوش خیم گوارشی میگردد. در ژانویه سال 2008 او دوبار مورد عمل جراحی مغز قرار میگرد که در اثر تصادف حادث میگردد. او بهبودی نسبی می یابد اما در 26 دسامبر سال 2012 مجددا در بیمارستان الیاس بخارست تخت درمان قرار میگیرد. نهایتا قلب سرژیو نیکولائسکو در ساعت هشت و بیست دقیقه صبح روز سوم ژانویه سال 2013 از حرکت باز می ایستد و جسدش بنا به خواسته خودش در پنجم ژانویه سوزانده می شود. هرچند او یک ارتدکس بود و طبق سنت جنازه اش باید دفن می گردید اما با توجه به آرزوی او به سوزاندن جسدش فشارهای کلیسای ارتدوکس رومانیایی نیز دراینخصوص کارساز نگردید و نهایتا جسدش در کوره های جسد سوزی بخارست سوزانده می شود. به اعتقاد برخی سوزاندن جسد سرژیو یک رسوایی بزرگ عمومی تلقی می گردد.

دارایی های سرژیو در هنگام مرگش یک قطعه زمین ، دو (و به روایتی سه) آپارتمان و صدوسه هزار یورو سپرده بانکی نزد بانک دویچه برلین بود. البته زندگی شخصی سرژیو بسیار مفصلتر از آنستی که من در اینجا به آن اشاره نمودم. اما جای دارد بیشتر به شخصیت کمیسر مولدوان بپردازیم.

براستی چرا کمیسر مولدوان اینقدر محبوب بود؟ محبوبیت این کارآگاه فرز و باهوش فقط به زادگاهش رومانی محدود نمی شود. کمیسر مولدوان همانطور که می دانید در دهه شصت نزد ایرانیان نیز از جایگاه ویژه ای برخوردار بود. تیپ و ظاهر او و حتی نحوه هفت تیر کشیدنش باب طبع و میل نسل جوان دهه شصت بود. به این موضوع گویندگی بی نظیر و شاهکارگونه حسین عرفانی را نیز به آن بیافزائید و به گزاف نیست اگر بگوئیم بخشی از این محبوبیت مدیون نحوه گویش شیرین حسین عرفانی بجای کمیسر مولدوان می باشد.

     

کمیسر مولدوان کارآگاهی است که به آرمانهای خود وفادار است. یک میهن پرست واقعی می باشد. به کسی باج نمی دهد. هیچکس نمی تواند او را بخرد. با بچه ها و کودکان مهربان است و علاقه وافری به خانواده خود دارد. بویژه مادر و تنها پسرش. (سکانسی که او در تاریکی سالن خلوت سینما به روی صحنه می آید و آخرین گلوله اش را به نیت انتقام مرگ مادرش شلیک می کند بیانگر صحت این موضوع می باشد).

کمیسر مولدوان مانند بسیاری از کارآگاهانی که معرفی کردم نیست. او هرگز میانه ای با الکل و مشروب ندارد. در هیچیک از سکانسهای فیلم در مقابل زنان از خود ضعف نشان نمی دهد ( منظورم این نیست که او زن ستیز است). او کمیسر باهوش و بی باکی است . شیک می پوشد و همیشه ظاهری آراسته دارد. کت و شلوار و کلاه او بسیار شاخص است . در قسمت دوم این فیلم سینمایی بنام انتقام وقتی قبر او را نبش میکنند و درب تابوت را باز می کنند مقداری آجر درون تابوت بود که به روی آن یک کلاه گذاشته بودند. همین کلاه کافی بود تا همگان به این نتیجه برسند که کمیسر مولدوان زنده است . مهارت او در تیراندازی یکی دیگر از عاملهای محبوبیت اوست و از همه مهمتر در گرفتن حق و حقوق قشر فقیر جامعه از هیچ کوششی دریغ نمی کند. عواطف و احساسات او ستودنی است. و در یک کلام کمیسر مولدوان با بسیاری از کارآگاهان معروف سینما متفاوت است.

  

همانطور که در سایر پستهای مشابه در این جستار مشاهده میفرمائید من فقط بیشتر سعی می کنم تا شخصیت کارآگاه را مورد ارزیابی قرار دهم و آنرا بصورت دقیق معرفی کنم و قصد نقد کردن آنرا ندارم. اینکه سرژیو برای ساختن و شخصیت پردازی کمیسر مولدوان از چه شخصیتهای سینمایی تاثیر گرفته است هدف این جستار نمی باشد  اما آنچه که مسلم است سطح سواد هنری سرژیو در حد و اندازه کشوری می باشد که امکانات و سوابق هنریشان قابل مقایسه با هالیوود نیست.

اینکه بخواهیم کمیسر مولدوان را با شخصیتهایی مانند سم اسپید یا دیگر کارآگاهان آمریکایی مقایسه نمائیم بنظر من منصفانه نیست. کمیسر مولدوان را باید نسبت به امکانات و شرایط کشور سازنده مقایسه نمود. اگر بخواهیم از این حیث او را ارزیابی کنیم باید گفت که محبوبیت او فراتر از انتظار می باشد. اگر از کمیسر متهم می کند و انتقام بگذریم به دوئل می رسیم. اگر چه کمیسر متهم می کند و انتقام دو فیلمی می باشد که متاثر از یکدیگرند اما دوئل فیلمی است که تنها وجه اشتراکش با دوفیلم قبلی سرژیو فقط مولدوان می باشد. حتی تاریخ وقوع ماجرا در فیلم به قبل از تاریخ وقوع ماجرای دو فیلم قبلی بر می گردد.

 

دوئل نسبت به دوفیلم قبلی سرژیو اجتماعی تر و جنایی تر می باشد. زیرا کمیسر مولدوان در دو فیلم قبلی ضمن درگیری با جنایتکاران ناخواسته وارد ماجراهای سیاسی نیز می گردد. هر چند برای او وطن پرستی در الویت می باشد و بگفته خودش با سیاست کاری ندارد. اما در دوئل چیزی بعنوان سیاست چاشنی فیلم نمی گردد. متاسفانه در خصوص چهارمین اثر سرژیو بنام بازمانده چون موفق به دیدن آن نشده ام ترجیح دادم توضیحی در خصوص آن ننویسم . همچنین لازم می دانم به اطلاع دوستان برسانم در خصوص کمیسر مولدوان بجز اشاره های پراکنده دوستان در جستارهای خاطره انگیز هری لایم محترم خلاصه ای از داستان و شناسنامه فیلمهای کمیسر مولدوان را در جستار راهنمای فیلمها پیش از این به تحریر درآورده اند:

http://cafeclassic4.ir/thread-462-post-1...l#pid13511

در مجموع کمیسر مولدوان پتانسیل آنرا داشت که در کشور رومانی همچنان زنده بماند و مانند بسیاری از کارآگاهان مشهور دیگر همچنان جنایتکاران از وجودش در امان نباشند اما سرژیو نیکولائسکو به همین چهار قسمت رضایت می دهد و پرونده او را برای همیشه می بندد و با مخاطبین خود خداحافظی می کند.

پی نویس: 1 - شخصیت پردازی کمیسر مولدوان در نتیجه برداشتهای شخصی اینجانب از این کمیسر می باشد لذا ممکن است با نظر برخی از دوستان در تناقض باشد.

2 - زندگینامه سرژیو نیکولائسکوی فقید مانند زندگینامه سایر کارآگاهان این جستار برای اولین بار در حوزه وب در سایت کافه کلاسیک به تحریر درآمده است و حاصل ترجمه از روی سایتهای معتبر می باشد.

ارادتمند

بروبیکر

۱۳۹۳/۱۱/۵ عصر ۰۹:۲۵
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : زرد ابری, پیرمرد, سناتور, سرهنگ آلن فاکنر, زینال بندری, خانم لمپرت, اسپونز, هانا اشمیت, اسکورپان شیردل, فرانکنشتاین, مگی گربه, terme, rahgozar_bineshan, شیخ حسن جوری, BATMAN, بانو, پرشیا, Classic, سروان رنو, کارآگاه علوی, میرزا کوچک جنگلی, دکــس, نایب تیمور خان, Kurt Steiner, هایدی, برت گوردون, Memento, سارا, گروهبان گارسیا, واتسون, آدمیرال گلوبال, مورفیوس
برو بیکر آفلاین
مشتری کافه
*

ارسال ها: 355
تاریخ ثبت نام: ۱۳۹۲/۸/۲۲
اعتبار: 37


تشکرها : 3248
( 6973 تشکر در 203 ارسال )
شماره ارسال: #35
RE: کارآگاهان ماندگار سینما و تلویزیون

نام سریال : ماجراهای مرداک (اسرار مرداک) (معماهای مرداک)

نام کارآگاه : ویلیام مرداک

نام هنرپیشه : یانیک بیسون

ویلیام مرداک کارآگاه آرام و شیک پوش و صبور کانادایی در زمره کارآگاهانی قرار دارد که قصد دارد خود را بعنوان معمار روشهای نوین کشف جنایت معرفی کند. آمیزه هایی از علم و جنایت و تاثیر بکارگیری علم در کشف جنایت را در این سریال شاهدیم.

ایرانیان با این کارآگاه شیک پوش اولین بار توسط شبکه فارسی زبان من و تو آشنا شدند اما دیری نپائید که رسانه ملی هم دست بکار گردید و مرداک را با نامی دیگر به خانم زهره شکوفنده سپرد  تا پس از دوبله از شبکه تهران پخش گردد. رسانه ملی برای اینکه برنامه هایش با برنامه های شبکه من و تو تداخل نداشته باشد دست به تغییراتی در سریال می زنند تا به مخاطبین خود بگویند مرداک سیمای جمهوری اسلامی با مرداک شبکه ظاله !!!!!!! من و تو فرق دارد.

آنها ابتدا  نام سربال را عوض کردند. ماجراهای مرداک به معماهای پلیسی تغییر نام داد و نام مرداک به مورگان تغییر می کند و کامبیز شکوفنده نیز بجایش گویندگی می کند.

ماجراهای مرداک در 8 فصل و مجموعا 114 قسمت ساخته می شود. هر قسمت اصلی این سریال بین 43 تا 46 دقیقه فیلمبرداری می گردد. زمان وقوع ماجرهای این سریال برمی گردد به اواخر 18 و واوایل قرن نوزدهم. در واقع مرداک کارآگاهی بود که در سال 1895 کار خود را در اداره پلیس تورنتو آغاز می کند. اشتهار این کارآگاه بدلیل استفاده از روشهای غیر معمول بوده است. او برای اولین بار برای کشف واقعیت از روشهای تشخیص اثر انگشت و آزمایش خون بهره می برد.

اغلب قسمتهای این سریال بجای اینکه مخاطب غرق در داستان سریال شود بیشتر محو روشهای مرداک می گردد. او برای اولین بار  دستگاه شنود را اختراع می کند. در یکی از قسمتهای این سریال مرداک تخصص خود را در یافتن یک کشتی غرق شده از طریق امواج صدا روی آب را در دریاچه انتاریو به رخ مخاطبین خود می کشد.

او اولین بار که تصمیم می گیرد به پلیس کانادا بپیوندد فرم در خواست استخدام را پر می کند و پس از موافقت به استخدام پلیس کانادا در می آید. او بعنوان یک پلیس تازه کار بمدت چهار سال در خیابانهای تورنتو مشغول به گشتزنی می شود. قابلیتها و استعداد ذاتی او در مواجهه با جرم و جنایت او را تبدیل به یک کارآگاه زبده می نماید.

مرداک برای کشف حقایق از سه شخصیت اصلی فیلم نیز بهره می گیرد. جالب اینجاست که آنها هم مانند مرداک متفاوت فکر می کنند. حتی خانم دکتر جولیا آگدن بعنوان پزشک قانونی روشهایی دارد که متفاوت با سایر همکاران خود می باشد. او یکی از مشوقان و حامیان مرداک می باشد. هرچند در فصل پنجم او ازدواج می کند و از تورنتو می رود و بجایش دکتر امیلی گریس می آید اما او دوباره به تورنتو باز می گردد. گروهبان جورج کربتری اغلب بعنوان دستیار به کمک مرداک می آید. او آرزو دارد تا روزی مانند مرداک کارآگاه شود.

مرداک اولین بار در سال 2004 به تلویزیون کانادا می آید. با یک فیلم دو قسمتی و بازی هنرپیشه دیگری بنام پیتر اوتربریج. در سال 2005 دوباره با همین هنرپیشه فیلم دیگری از کارآگاه مرداک ساخته می شود. تا اینکه در سال 2006 یک سریال 13 قسمتی با همین هنرپیشه از مرداک روانه خانه ها می گردد. در سال 2007 شبکه  city tv رسما اعلام می گردد یانیک بیسون بعنوان کارآگاه مرداک انتخاب گردیده است و اولین بار فصل اول این سریال در ژانویه سال 2008 از تلویزیون کانادا پخش می گردد.

موفقیت این سریال عوامل آنرا شگفت زده می نماید قرارداد یانیک بیسون برای سال 2009 و متعاقب آن 2010 تمدید می گردد و فصل دوم و سوم آن ساخته می شود. در سال 2011 مرداک از کانادا به انگلیس می رود و فصل چهارم آن ساخته می شود. نخست وزیر کانادا یکی از طرفداران مرداک بود. او موافقت می کند تا در یکی از قسمتهای مرداک یک نقش کوچک را بعهده بگیرد و بازی کند!!!!.

در 27 دسامبر سال 2011 عوامل سریال اعلام می کنند که نمی خواهند مرداک فراتر از فصل پنجم برود. اما CBC موافقت می کند فصل ششم این سریال را بسازد. و متعاقب آن فصل هفتم و فصل هشتم.........  و این موضوع همچنان ادامه دارد .....

در لایه های رابطه بین مرداک و دکتر جولیا  آمیزه هایی از عشق را شاهدیم. این عشق از همان فصول اولیه سریال به مخاطبین منتقل می شود. اما غرور حاکم بر خُلقیات فردی ایندو باعث به نتیجه نرسیدن این عشق می شود. اما در نگاههای هر دو نوعی نگرانی و تپیدن قلبشان برای یکدیگر را شاهدیم.

مرداک رئیس با نفوذی دارد هرچند مانند هر کارآگاهی گاهی اختلاف سلیقه هایی با او دارد. مرداک در بعضی از قسمتهای سریال پرده از اسرار بزرگ ملی بر می دارد. درست مانند ریچارد هنی.

من تمام قسمتهای این سریال را ندیده ام. آنچه را که بیاد می آورم بخشهایی از سریال می باشد که بر حسب اتفاق گاهی از شبکه تهران و گاهی از شبکه من و تو دیدم اما برای تکمیل این پست مجبور شدم به وب سایت رسمی این سریال مراجعه نمایم. در تبلیغاتی که برای فصل هشتم این سریال در بخش اخبار سایت خواندم بعد از بیان خلاصه ای از اتفاقاتی که برای مرداک خواهد افتاد از مخاطبین سوال می کند ...... و آیا در نهایت مرداک به جولیا حلقه ازدواج را برای تشکیل یک زندگی خواهد داد؟.....

مرداک اگر چه اخیرا به خیل کارآگاهان تلویزیونی پیوسته است اما آنچه مسلم است می توان او را در بین کارآگاهان ماندگار قرار داد. در آینده از مرداک بیشتر خواهید شنید و بعید نیست این کارآگاه تازه کار از دیگر همکاران خود سبقت بگیرد.

خانم زهره شکوفنده برای دوبله سریال خود بزرگان زیادی را پشت میکروفن دوبله این سریال می آورد. حسین عرفانی در این سریال بجای بازرس براکن رید بسیار با صلابت گویندگی می کند. الهام نامنی نیز بجای جولیا گویندگی می نماید و در قسمتهایی از سریال منوچهر اسماعیلی بجای سفیر آمریکا در کانادا گویندگی می کند.ژرژ پطروسی ، محمد عبادی ، حامد عزیزی و بسیاری دیگر از گویندگان به دعوت زهره شکوفنده در 33 قسمت از سریال معماهای پلیسی گویندگی می کنند.

ساخت این سریال با فرمت اچ دی همچنان ادامه دارد و بزودی فصل نهم آن نیز از سوی CBC ارائه خواهد گردید.

۱۳۹۴/۵/۲۹ عصر ۰۶:۳۱
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : هایدی, Memento, Classic, Kurt Steiner, Princess Anne, زینال بندری, حمید هامون, برت گوردون, کنتس پابرهنه, رابرت میچم, سرهنگ آلن فاکنر, هانا اشمیت, BATMAN, اسکورپان شیردل, فرانکنشتاین, خانم لمپرت, سروان رنو, سارا, کارآگاه علوی, گروهبان گارسیا, واتسون, شیخ حسن جوری, مگی گربه, آنا کارنینا, ژیگا ورتوف
ارسال پاسخ