نام فیلم: حسن کچل
نام ترانه: ترانه های عامیانه
نام خوانندگان: مرتضی احمدی - مهتاب - عهدیه بدیعی - کوروس سرهنگ زاده - سوسن
ترانه سرا: اقتباسی توسط زنده یاد علی حاتمی
آهنگساز: اسفندیار منفرد زاده و بابک اتابکی و واروژان
سال ساخت: 1348
فقط 25 سالش بود و صد البته اولین تجربه اش. او بعنوان اولین تجربه خود دست روی پروژه مشکلی گذاشت. وفتی فیلم را می بینید گویا کارگردانی در پشت این فیلم خوابیده است که سالها در سینما فیلم ساخته است. زنده یاد علی حاتمی را میگویم. کسی که شاید سینمای ایران دیگر کسی چون او را بخود نبیند.
حسن کچل مانند فیلمهایی که در بالا به آنها اشاره شد دارای یک یا دو ترانه معمولی نیست. بلکه نخستین فیلم موزیکال گونه تمام رنگی ایرانیست که سرشار است از گویش ها و نقاله گویی ها و ترانه های محلی و عامه پسند که در طول سالیان دور در جای جای این مملکت حتی در روستاهای دور دست نسل به نسل بر پیکر فرهنگ کهن پارسی خود نمایی میکرد و علی حاتمی با تدوینی زیبا آنها را با فیلم خود هماهنگ کرد و آنرا به نظم در آورد.
برای شروع از متن کامل نقالی ابتدایی فیلم آغاز میکنم که مرتضی احمدی به زیبایی تمام و به سبک منحصر بفرد خود آنرا اجرا میکند. مرتضی احمدی تقریبا تنها بازمانده سبک تحت حوضی آنزمان است .جدای از ریتم آن اینبار کمی به محتوای آن هم دقت کنید. متن بسیار زیبا و پر معنایی دارد.
شهر، شهر فرنگه،خوب تماشا کن، سیاحت داره، از همه رنگه. شهر، شهر فرنگه، تو دنیا هزار شهر قشنگه. شهرها رو ببین با گنبد و منار. شهر ها رو ببین با برج زنگدار، شهرها رو ببین با مردم مو طلا، شهر ها رو ببین با مردم چشم سیا، که همه یه جور می خندن و همه آسون دل می بندن. و توی همه شهرها هنوز گُل در میاد. هنوز آفتاب هست ، هم بارون ، هم باد. آسمون آبیه همه جا، اما آسمونِ اون وقتا آبیتر بود، رو بوما همیشه کفتر بود.
حیاطها باغ بودن، آدمها سر دماغ بودن، بچه ها چاق بودن، جوونا قلچماق بودن، دخترا با حیا بودن، مردما با صفا بودن.
حوضِ پُر آبی بود، مرد ِ میرابی بود، شبا مهتابی بود، روزا آفتابی بود، حالی بود، فالی بود، نونی بود آبی بود. چی بگم؟ نون گندم مال مردم اگه بود، نمی رفت از گلو پایین به خدا. اگرم مشکلی بود، آجیل مشکل گشا حلّش می کرد.
بچه ها بازی می کردن تو کوچه، جُمجُمَک برگِ خزون، حمومک مورچه داره، بازی ِ مرد ِ خدا. کو ؟ کجاست مرد خدا؟!
سلامی بود، علیکی بود، حالِ جواب سلامی بود. اگه سُرخاب سفیداب رو لُپِ دخترا نبود، لپ دخترا مثل گل انار گُلی مُلی بود. سفره ها گر همه هفت رنگ نبود، همه آشپزخونه ها دود می کرد. خروسا خروس بودن، حال ِ آواز داشتن. روغنا روغن بود، گوشتی بود، دنبه ای بود. اِییییی شب جمعه ای بود.
برکت داشت پولا، پول به جون بسته نبود. آدم از دست خودش خسته نبود. نونی بود، پنیری بود، پسته ای بود، قصه ای بود،قصه ای بود، قصه کک به تنور،نوش آفرین، حسین کُرد، قصه حسن کچل.
قصه هر چی شنیدی پاک فراموش بکن، بیا و به قصه حسن کچل گوش بکن: توی یک باغ بزرگ، که همه دور تا دورش گلکاری بود، یک عمارت بودش، تو همه عمارتا این یه عمارت شاهکار معماری بود. دور تا دور عمارت چار تا استخر بزرگ، که توشون لب به لب از ماهی بود. همه روز تنگ غروب، که آب فواره ها وا می شدن، ماهیهای قرمز ِ یک وجبی، به بلندی آب فواره ها می پریدن.
این خونه که توی شهر نگین انگشتر بود، مال شیپورزنِ مردِ بلند اختر بود. آقا شیپورچی توی میدون ِ مشق، همیشه مارش می زد؛ شیپور ِ ایست، خبردار می زد. ولی شبها تو خونه حالی داشت، حالی می کرد، واسه اهل خونه آهنگ حال دار می زد.
عدس پلو، رشته پلو، رِنگ خاله رورو می زد، چونکه زنش بی بی خانوم ، نُه ماهه حامله بود. آقا شیپورچی آرزو می کرد، که زنش پسر بزاد، یه پسر کاکل زری، اما از بخت بَدش، بچه بی کاکل شد، کچل و کوچل و هم کاچل شد؛ سر نگو آینه بگو ! سر، مثال ِ کف ِ دست! واسه درمون یه دونه مو نداشت.جالیزا سبز شدن، بوته شدن، صیفی دادن، اما یک مو رو سر ِ حسن کچل سبز نشد. بابا دقمرگ شد و مُرد.
**
خونه نون در آر نداشت، خونه مردِ کار نداشت، بی بی هم فکر شوهر تو سر نداشت. گنج قارونم می گن تموم میشه. از تو این باغ بزرگ، یه خونه موند به قد غربیل. قالیا حصیر شدن.
بی بی آشپزی می کرد، بی بی خیاطی می کرد، جارو می کرد، پارو می کرد، واسه خرج خونه ، بند اندازی می کرد. حسنک بازی می کرد ، تاب می خورد. چونکه همبازی نداشت، یه روزی رفت تو کوچه، رفت و برگشت تو خونه، دیگه پا از خونه بیرون نذاشت، مثل اینکه بچه ها حسنی رو هو کرده بودن، یا بهش گفته بودن : کله کدو !
حسنی تو خونه موندگار شدش.
بی بی دید تو خونه موندن واسه مرد کار نمی شه ، فکری کرد ، چاره ای کرد، یه شبی که حسنک خواب بودش، خواب هفت تا پادشا، بی بی جون این کارو کرد ... .
حسن کچل در سال 1348 ساخته شد و برای اولین بار در نوروز 1349 در سینماها به نمایش درآمد و در گیشه چهارمین فیلم پرفروش شد. مردم آنزمان در واقع نتوانستند درست با فیلم ارتباط برقرار کنند. در واقع حسن کچل بعد از اکرانش دیده شد.
حسن کچل مانند سایر فیلمها دارای یک موسیقی متن ثابت نبود بلکه موسیقی جاری در فیلم عمدتا تصنیف و ضربی است. ساخت چنین فیلمی حتی هنوز بعد از گذشت چهل و چهار سال از عهده هر کسی بر نمی آید. ساخت چنین فیلمی کسی را طلب می کرد که آشنایی عمیق با فرهنگ و سنت ایرانی داشته باشد و ذوق و شوق ضرب خوانی در وجودش نهفته باشد.
محوریت تنبک در این فیلم به زنده یاد امیر بیداریان سپرده شد. رقصهای گروهی نیز توسط گروه باله پارس به سرپرستی عبدالله ناظمی اجرا گردید. علی حاتمی به موسیقی ایرانی عشق می ورزید او 13 فیلم و سه مجموعه بزرگ ساخت که از 13 فیلم او سه فیلمش با محوریت و اتکا به موسیقی غنی ایرانی ساخته میشود ( حسن کچل - بابا شمل - دلشدگان).
مردم عامی آنزمان این فیلم را صرفا یک فیلم تفننی و ریتمیک دیدند و هرگز به فضای عارفانه آن پی نبردند. موضوعی که آرام آرام منتقدان به آن پی بردند. نگاه شیرین علی حاتمی به هویت ایرانی باعث گردید تا نوع نگرش مردم به موضوع و معقوله افسانه های کهن فارسی تغییر یابد.
برای زنده نگاهداشتن و تدوین فرهنگ عامه پارسی و امثال و حکم و ترانه های سنتی و محلی افرادی زیادی تلاش کردند. از علامه علی اکبر دهخدا گرفته تا پروین گناآبادی و صادق هدایت و کوهی کرمانی و امینی و صبحی مهتدی و ....... اما خدمتی که علی حاتمی در این عرصه نمود بسیار موثر تر و فراگیر تر بود اما در هیچ مرجعی از او به عنوان یکی از مروجین و نگاهبانان این عرصه یاد نمی گردد بجز بین اهالی سینما و عشاق علی حاتمی.
هرچند در این جستار قصد نقد و بررسی فیلم مذکور را ندارم. زیرا خوشبختانه هم برای بررسی فیلمهای برتر ایرانی در این کافه جستاری وجود دارد و هم علی حاتمی فقید در این کافه دارای یک جستار اختصاصی است که از این بابت بسیار خرسندم.
البته حسن کچل در فروردین 1348 با نویسندگی داوود رشیدی و بازی پرویز فنی زاده و اسماعیل داور فر و ولی الله شیر اندامی عصمت صفوی و مهین شهابی در تالار بیست پنج شهریور در غالب یک تاتر به روی صحنه رفت. اما حسن کچلِ علی حاتمی را نمی توان ملهم از آثار دیگر دانست. زیرا در هیچیک از افسانه های کهن پارسی حسن کچل را در کنار چل گیس نمی بینیم و آنرا باید یک اقتباس آزاد از سوی علی حاتمی دانست.
در ادامه پست میخواستم به برخی دیگر از ترانه ها و دیالوگهای زیبای این فیلم اشاره نمایم که خوشبخانه دوستان دیگر قبل از این بصورت پراکنده در سایر تاپیکها به آن اشاره نموده اند که در اینجا به ذکر آنها بسنده میکنم:
نون و پنیر آوردیم دخترتونو بردیم توسط منصور خان عزیز:
http://cafeclassic4.ir/thread-64-post-19...l#pid19931
خلاصه و نقد و عوامل فیلم حسن کچل توسط اسکورپان شیردل:
http://cafeclassic4.ir/thread-222-post-5...ml#pid5007
حسن در بازار توسط رامین جلیلوند:
http://cafeclassic4.ir/thread-64-post-4765.html#pid4765
در مجموع به دوستان پیشنهاد میکنم یکبار دیگر جستار زیبای ... و اما عشق را که توسط بانوی محترم آغاز گردیده است را یکبار دیگر مطالعه بفرمایند:
http://cafeclassic4.ir/thread-222.html