[-]
جعبه پيام
» <مارک واتنی> ممنونم رابرت جوردن عزیز
» <رابرت جوردن> سپاس از مارک واتنی و بتمن
» <مارک واتنی> رابرت عزیز و گرامی ... این بزرگواری و حسن نیت شماست. دوستان بسیاری هم در کافه، قبلا کارتون و سریال های زیادی رو قرار داده اند که جا داره ازشون تشکر کنم.
» <مارک واتنی> دانلود کارتون جذاب " فردی مورچه سیاه " دوبله فارسی و کامل : https://cafeclassic5.ir/showthread.php?t...7#pid45437
» <Kathy Day> جناب اﻟﻜﺘﺮﻭﭘﻴﺎﻧﻴﺴﺖ از شما بسیار ممنونم...
» <مارک واتنی> خواهش می کنم بتمن عزیز
» <BATMANhttps://www.aparat.com/v/XI0kt
» <BATMANhttps://www.doostihaa.com/post/tag/%D8%A...kanon-2021
» <BATMANhttps://www.aparat.com/v/pFib3
» <BATMAN> با تشکر از مارک واتنی عزیز/ نسخه های سینمایی بامزی هم منتشر شدن/ بامزی تو سوئد خیلی محبوبه، از گذشته تا به امروز ازین شخصیت انیمیشن تولید میشه
Refresh پيام :


ارسال پاسخ 
 
رتبه موضوع
  • 9 رای - 4.22 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
قهوه خانه ی کافه کلاسیک
نویسنده پیام
oceanic آفلاین
.
***

ارسال ها: 66
تاریخ ثبت نام: ۱۳۹۱/۷/۹
اعتبار: 13


تشکرها : 943
( 732 تشکر در 36 ارسال )
شماره ارسال: #354
RE: قهوه خانه ی کافه کلاسیک (احوال پرسی دوستان)

برادر جان در بگ، خونین مزاج، سیبیل داگلاسی شبه مگسی(هیتلری)، ادیب و هنربر، رنوی عزیز

در دو سوی نیروهای متخاصم (نازی ها و متفقین) دوستانی دارم که دامنهای رنگینی را گسترانیده اند

شرط مروت نیست به دامنی چنگ زده و از دامنی صرفنظر کنم که جهان راندن در دامن ها خوشتر است.

سطح لباس ما با نوعی تکنولژی جدید فراتر از نانو با زوایای تار و پودی عمودی، افقی، مارپیچ، بیضی، موجی، با تینر 10000 (غیر قابل اشتعال، آنتی چسب و چسپ) پوشیده شده است که امکان چسباندن برچسب جاسوس دوجانبه، مهره، mi6/5.... میسر نیست

و اما اصل ماجرا

چندی پیش در کافه فلور (Café de Flore) واقع در بلوار سن ژرمن در فرانسه نشسته بودم . چشم در چشم دوستی که خون رزان در بیاض چشمانش جاری بود.

پس ازخوردن کاپوچینو آهی از نهاد برآورد و پرده از عشقی آتشین برداشت. و در حالی که اشک از دیدگانش چون لولو بر گونه هایش میلغزید با لبانی لرزان فرمود: دچار شده ام. روز و شب به او می اندیشم، و گمان ندارم افتاب طلعتم طلوع کند

و در پایان نامی را بر زبان راند که در حیرت فرو رفتم. گفتم چگونه دچار چنین اژدهای خونخواری شدی

فرمود: زهره هجری چشیده ام که مپرس. تو این دنیای دیوونه هر اتفاقی ممکنه پیش بیاد.

انچنان این جملات را صریح ادا کرد که گمانم رفت سی و اندی سال در محله سنگلج زندگی کرده است

گفتم چرا تیلیفون نمیزنی تا گوش در گوش سخن بگویی؟

به افق خیره شد و گفت: بهتر آن است که سر دلبران   گفته آید در حدیث دیگران

در دم شاخسار ادبیم از ساقه گسست. و آه از نهادم برخواست.

شرح ماوقع آن است که می دانید. دست در جیب خاطر فرو بردم و به یاد روزگار شباب و خاطرات بیشمار بر آن شدم که بکوشم و آن ادمکش غدار سبیل خونین را در دامی گرفتار کنم تا التیام خاطر این بانوی گرانقدر فراهم شود.

برای وفای به عهد و آنچه در ضمیر داشتم دست بر جانب چانه آن ماه منیر بردم  و گفتم امکان دیدار میسر خواهد شد

پس از شنیدن این جمله آفتاب دولتش تابیدن گرفت و لبخندی شگفت بر لبانش نقش بست. و گلهای بیشماری بر تن پوشش روئید. چشمانش چون سریندیپیتی و صدایش چون هاج زنبور عسل گردید

خلاصه کلام گفتم تصور میکنی با کدام فیلم این نازی بی احساس ایما و اشاراتت را درخواهد یافت

که فرمود: کازابلانکا

صدایی از پشت کافه با لهجه انگلیسی شبه خراسانی شنیده شد که گفت: صحیح

هر دو به سمت صدا برگشتیم مردی میانسال با لباس خلبانی در حالی که فنجان  چایش را هورت میکشید و از لابلای شاخسار پلکهایش ما را میپایید خودش را به کوچه ژوزف چپ زد

تصور میکنم کاپیتان اسکای بود

روز هشتم دی ماه در کمال فراست و زیرکی فیلم کازابلانکا در لابلای فیلمهای بیشماری قرار گرفت تا میزان فراورده های خونی در هیجان برادر ذوب شده در پیشوا اندازه گیری شود.

در کمال شگفتی در زیر میکروسکوپ در لابلای گلبولها و پلاکتها این کلمات را بصورت پراکنده یافتم

I/ n/ g/ r/ i /d

پس از گذشت کسری از ثانیه برادر ارزشی طی پیامی لبخند حریصانه اش  را در لابلای کلمات مخفی کرده علاقمندی خود را برای تشکیل کاروان و راهیان با پیشانی بند "این گاری د  لم هواتو کردست" اعلام فرمود. (رجوع شود به سند شماره دو)

کار را تمام شده تلقی کردم و امکان تحقق نقشه را میسر یافتم

اما چیزی نگذشت که ظلمت ادراک سروان بر روشنی احساسش غلبه کرد

و بجای درک ساده برنامه و رووجوع بر ضمیر دل به انواع تقویم منسوخ شده پناه برد و ساعاتی را در بین آثار باستانی له شده و بجای مانده از گذشته گذراند و همانند پیشوای ساده دلش که در جستجوی ارتباط با فرازمینها بود او نیز در سیاهچاله توهمش که مملو از اجازه خروج است سقوط کرد.

و چنین شد که دوست هجران زده تا پاسی از شب در سینما تک قلهک چشم بر در دوخت و نهایتا امکان دیدار آن خائن فرانسوی نازی صفت را نیافت و با چشمانی اشکبار تهران را به مقصد سوئد ترک کرد.

در هر حال این کوششی فرا بلانکایی بود در جهت تکرار مووودت و دوستی

و اما ژان والژان ابا الکوزت

طی اخرین تماس تیلیفونی که با پیشوا داشتم، با توضیح اظهارات شما مبنی بر میزان خسارت

پیشوا نعره ای زده و دستش را بلند کرد و بیست و سه بار بر میزش کوفت و گفت به شما شماره کارت عابر بانک مرا ندادند؟ گفتم خیر

ایشان فرمودند: (پیشوا): شخلوک ایلیما.

به این معنی که این سرسپردگان غیر نازی خصوصا فرانسوی هیچ وقت در قلب من جایی ندارند

ژان عزیز پس از پایان یافتن تحریم بانکی حتما در اولین فرصت مبلغ مورد نظر پیشوا به حسابشان حواله خواهد شد.


coursera.org
ted.com/talks
زندگی جذبه دستی است که می چیند
۱۳۹۲/۱۱/۱۹ عصر ۱۱:۳۳
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : اکتورز, Papillon, BATMAN, ژان والژان, Classic, Schindler, سروان رنو, شیخ حسن جوری, کاپیتان اسکای, بانو, خانم لمپرت, اسکارلت اُهارا, مگی گربه, کارآگاه علوی, آلبر فواره, Memento, باربوسا
ارسال پاسخ 


پیام در این موضوع
قهوه خانه ی کافه کلاسیک - admin - ۱۳۸۸/۵/۳, عصر ۱۲:۳۰
RE: - سروان رنو - ۱۳۸۸/۵/۳, عصر ۱۱:۲۲
RE: - سروان رنو - ۱۳۸۸/۵/۳, عصر ۱۱:۴۷
RE: - admin - ۱۳۸۸/۵/۳, عصر ۱۱:۵۴
RE: - سروان رنو - ۱۳۸۸/۵/۵, عصر ۱۰:۵۸
RE: - Classic - ۱۳۸۸/۵/۷, صبح ۰۱:۰۲
هواپیما و سینما - کاپیتان اسکای - ۱۳۹۰/۵/۱۸, صبح ۰۷:۵۹
هواپیما و سینما 2 - کاپیتان اسکای - ۱۳۹۰/۵/۱۹, عصر ۰۴:۱۲
هواپیما و سینما 3 - کاپیتان اسکای - ۱۳۹۰/۵/۲۱, عصر ۰۳:۴۱
RE: خوش آمدگویی به سروان! - سروان رنو - ۱۳۹۰/۶/۱۲, عصر ۰۳:۲۱
استیو جابز درگذشت! - کاپیتان اسکای - ۱۳۹۰/۷/۱۴, صبح ۱۱:۰۹
شما بگین! - ممل آمریکایی - ۱۳۹۰/۸/۲۶, عصر ۱۱:۲۶
کافه رویای ماست. - کاپیتان اسکای - ۱۳۹۰/۱۰/۲۵, عصر ۰۲:۰۷
چاییدی داداش! - کاپیتان اسکای - ۱۳۹۰/۱۰/۲۹, عصر ۰۳:۰۱
ایران را دوست دارم. - کاپیتان اسکای - ۱۳۹۰/۱۰/۲۹, عصر ۰۲:۰۲
مانده ام سخت عجب! - کاپیتان اسکای - ۱۳۹۰/۱۰/۳۰, صبح ۱۱:۰۷
RE: مانده ام سخت عجب! - سروان رنو - ۱۳۹۰/۱۰/۳۰, صبح ۱۱:۳۳
یکی تک سوار است ... - کاپیتان اسکای - ۱۳۹۰/۱۰/۳۰, صبح ۱۱:۵۰
باز زد دودی و ... - کاپیتان اسکای - ۱۳۹۰/۱۱/۱۸, صبح ۱۲:۱۱
RE: باز زد دودی و ... - سروان رنو - ۱۳۹۰/۱۱/۲۱, عصر ۰۶:۱۷
هیتلر حالش خرابه - کاپیتان اسکای - ۱۳۹۱/۳/۳, عصر ۰۳:۰۱
بشتاب که شادنوشی - کاپیتان اسکای - ۱۳۹۰/۱۱/۱۰, عصر ۰۹:۲۷
RE: بشتاب که شادنوشی - آوینا - ۱۳۹۰/۱۱/۱۰, عصر ۰۹:۳۲
کار من نبود! - کاپیتان اسکای - ۱۳۹۰/۱۱/۱۰, عصر ۱۱:۱۱
RE: کار من نبود! - آوینا - ۱۳۹۰/۱۱/۱۱, صبح ۱۰:۱۸
نمره ی 4 مبارک - کاپیتان اسکای - ۱۳۹۱/۳/۳, عصر ۰۳:۳۲
سپاس از سروان رنو - کاپیتان اسکای - ۱۳۹۱/۳/۹, عصر ۰۶:۳۳
اشتوکا رفت زیر متکا - کاپیتان اسکای - ۱۳۹۱/۳/۲۴, صبح ۰۷:۰۴
آخرین خبرها!!! - کاپیتان اسکای - ۱۳۹۱/۴/۲۱, عصر ۱۱:۰۳
RE: آخرین خبرها!!! - شرلوك - ۱۳۹۱/۴/۲۲, صبح ۰۲:۲۲
بچرخ تا بچرخیم! - کاپیتان اسکای - ۱۳۹۱/۴/۲۲, عصر ۰۹:۵۰
RE: بچرخ تا بچرخیم! - Papillon - ۱۳۹۱/۴/۲۲, عصر ۱۱:۰۱
سایه های دروغگو! - کاپیتان اسکای - ۱۳۹۱/۴/۲۳, عصر ۱۱:۲۹
شرلوک - کاپیتان اسکای - ۱۳۹۱/۴/۲۴, صبح ۰۶:۱۸
دشمن پشت دروازه - کاپیتان اسکای - ۱۳۹۱/۶/۱۵, عصر ۰۷:۳۵
آرزوهای سروان رنو - کاپیتان اسکای - ۱۳۹۱/۷/۲۰, عصر ۰۶:۱۰
RE: آرزوهای سروان رنو - سروان رنو - ۱۳۹۱/۸/۴, عصر ۱۰:۲۷
به زودی آرماگدون - کاپیتان اسکای - ۱۳۹۱/۹/۲۳, عصر ۰۴:۰۵
RE: پیام برای بانو آماندا - آماندا - ۱۳۹۱/۱۰/۶, عصر ۰۳:۵۳
دل قوی دار برادر! - کاپیتان اسکای - ۱۳۹۱/۱۰/۷, عصر ۰۷:۰۱
RE: دل قوی دار برادر! - آماندا - ۱۳۹۱/۱۰/۹, صبح ۱۱:۱۱
آخرین خبر - کاپیتان اسکای - ۱۳۹۱/۱۰/۸, صبح ۱۰:۵۸
پیام به سروان - کاپیتان اسکای - ۱۳۹۱/۱۰/۹, عصر ۰۲:۱۵
زنده است کافه! - کاپیتان اسکای - ۱۳۹۲/۴/۷, صبح ۱۱:۵۸
روزگار کهن - کاپیتان اسکای - ۱۳۹۲/۴/۷, عصر ۱۲:۱۵
کل کل فیلتری - کاپیتان اسکای - ۱۳۹۲/۶/۲, عصر ۰۹:۲۶
در جستجوی اشلی - اسکارلت اُهارا - ۱۳۹۲/۶/۴, صبح ۰۹:۴۹
RE: در جستجوی اشلی - کاپیتان اسکای - ۱۳۹۲/۶/۵, عصر ۰۲:۴۷
ناوها و جنگنده ها - کاپیتان اسکای - ۱۳۹۲/۷/۲۳, صبح ۱۰:۵۶
میراث معنوی - بانو - ۱۳۹۲/۹/۱۴, صبح ۱۲:۴۵
RE: قهوه خانه ی کافه کلاسیک (احوال پرسی دوستان) - oceanic - ۱۳۹۲/۱۱/۱۹ عصر ۱۱:۳۳
سال 93 مبارک! - برت گوردون - ۱۳۹۲/۱۲/۲۹, عصر ۱۲:۱۶
تماشایی، تماشایی - کاپیتان اسکای - ۱۳۹۴/۷/۱, عصر ۰۹:۵۳
برجام کلاسیک - کاپیتان اسکای - ۱۳۹۴/۱۱/۳, عصر ۰۳:۱۲
شیراز؛ همیشه عاشق! - کاپیتان اسکای - ۱۳۹۴/۱۱/۷, عصر ۱۱:۲۲
RE: شیراز؛ همیشه عاشق! - سروان رنو - ۱۳۹۴/۱۱/۸, صبح ۱۲:۲۱
خلبان شجاع - کاپیتان اسکای - ۱۳۹۴/۱۲/۲۳, عصر ۰۱:۵۷
- - Memento - ۱۳۹۴/۱۲/۲۷, عصر ۰۸:۱۳
ال رنوی عربستان - کاپیتان اسکای - ۱۳۹۵/۱/۷, عصر ۰۶:۱۸
RE: ال رنوی عربستان - سروان رنو - ۱۳۹۵/۱/۲۲, عصر ۰۴:۳۹
کافه همیشه با ماست. - کاپیتان اسکای - ۱۳۹۶/۱/۲۰, عصر ۰۴:۲۳
شاه دزد - مراد بیگ - ۱۳۹۶/۲/۱, عصر ۰۶:۰۶
نفوذ - کاپیتان اسکای - ۱۳۹۶/۱۰/۸, عصر ۰۷:۲۵
RE: قهوه خانه ی کافه کلاسیک - سروان رنو - ۱۳۹۶/۱۰/۲۲, عصر ۱۰:۱۳
RE: قهوه خانه ی کافه کلاسیک - جیمز باند - ۱۳۹۶/۱۰/۲۳, عصر ۰۱:۴۶
RE: قهوه خانه ی کافه کلاسیک - سروان رنو - ۱۳۹۶/۱۲/۱۸, عصر ۱۰:۴۷
بدون شرح!!! - کاپیتان اسکای - ۱۳۹۶/۱۲/۱۵, عصر ۰۹:۰۲
RE: قهوه خانه ی کافه کلاسیک - زاپاتا - ۱۳۹۷/۴/۲۰, عصر ۰۸:۲۲
سروان و دردسرهایش! - کاپیتان اسکای - ۱۳۹۸/۶/۳۱, صبح ۱۱:۴۴
RE: قهوه خانه ی کافه کلاسیک - فورست - ۱۳۹۸/۶/۳۱, عصر ۰۷:۱۷
RE: قهوه خانه ی کافه کلاسیک - ماتیلدا - ۱۳۹۸/۸/۲۹, عصر ۰۲:۵۰
RE: قهوه خانه ی کافه کلاسیک - سروان رنو - ۱۳۹۸/۱۱/۱۸, عصر ۱۱:۴۷
RE: قهوه خانه ی کافه کلاسیک - Savezva - ۱۳۹۹/۶/۴, عصر ۰۷:۰۳
RE: قهوه خانه ی کافه کلاسیک - oceanic - ۱۳۹۹/۷/۴, صبح ۰۳:۰۸
RE: یلدا مبارک... - کنتس پابرهنه - ۱۳۹۹/۹/۳۰, عصر ۱۰:۱۲
RE: قهوه خانه ی کافه کلاسیک - پروفسور - ۱۳۹۹/۱۰/۱, صبح ۱۱:۳۲
RE: قهوه خانه ی کافه کلاسیک - سروان رنو - ۱۳۹۹/۱۰/۱۹, عصر ۰۸:۰۰
جشن سال نو در کافه - کاپیتان اسکای - ۱۴۰۰/۱/۱, عصر ۰۷:۰۹
RE: قهوه خانه ی کافه کلاسیک - Emiliano - ۱۴۰۰/۶/۲, صبح ۰۹:۲۸
RE: قهوه خانه ی کافه کلاسیک - سناتور - ۱۴۰۱/۶/۱۶, عصر ۰۷:۵۱
دل‌تنگی‌های بادآورده* - رابرت - ۱۴۰۱/۸/۲۰, عصر ۰۳:۳۳
کلانتر چانس - رابرت - ۱۴۰۲/۶/۳۰, صبح ۰۹:۰۹
RE: قهوه خانه ی کافه کلاسیک - اکتورز - ۱۴۰۱/۱۱/۱۷, عصر ۰۳:۱۹
RE: قهوه خانه ی کافه کلاسیک - BATMAN - ۱۴۰۱/۱۲/۲۵, صبح ۰۴:۴۵
RE: قهوه خانه ی کافه کلاسیک - Lich King - ۱۴۰۲/۱/۲۳, عصر ۰۱:۳۳
RE: قهوه خانه ی کافه کلاسیک - اکتورز - ۱۴۰۲/۹/۲۱, صبح ۰۶:۱۵
RE: قهوه خانه ی کافه کلاسیک - mr.anderson - ۱۴۰۲/۱۱/۸, صبح ۰۹:۴۷
[split] اولین کامپیوتر ها ... - منصور - ۱۳۹۲/۵/۲۲, صبح ۱۱:۳۳
RE: اولین کامپیوتر ها ... - Schindler - ۱۳۹۲/۵/۲۲, صبح ۱۱:۵۵
RE: اولین کامپیوتر ها ... - دزیره - ۱۳۹۲/۵/۲۳, عصر ۰۸:۵۵
RE: اولین کامپیوتر ها ... - سروان رنو - ۱۳۹۲/۵/۲۳, عصر ۱۰:۵۶
من تو را می شناسم! - کاپیتان اسکای - ۱۳۹۲/۵/۲۴, صبح ۱۰:۵۴
RE: اولین کامپیوتر ها ... - خانم لمپرت - ۱۳۹۲/۵/۲۴, عصر ۰۳:۴۲
فاش کن! - کاپیتان اسکای - ۱۳۹۴/۱۰/۹, عصر ۱۰:۱۸
RE: صندلی داغ - پیرمرد - ۱۳۹۴/۱۰/۱۰, صبح ۱۱:۲۹
[split] صندلی داغ - سروان رنو - ۱۳۹۴/۱۰/۱۸, صبح ۱۲:۵۰