[-]
جعبه پيام
» <سروان رنو> نگاهی به فیلم نشانی از شر ( اورسن ولز ) ... https://cafeclassic5.ir/showthread.php?t...https://cafeclassic5.ir/showthread.php?tid=46&pid=4539
» <رابرت> متأسفانه "علی‌اصغر رضایی‌نیک" صداپیشه مکمل‌گو بر اثر سکته قلبی درگذشت. نمونه مصاحبه و خاطراتش: https://www.aparat.com/v/tTSqn
» <سروان رنو> مانند بهار و نوروز , سالی نو را به امید بهتر شدن و شکوفا شدن آغاز می کنیم [تصویر: do.php?imgf=org-685bcf6ba2581.png]
» <mr.anderson> سال نو همه هم کافه ای های عزیز مبارک! سال خوب و خرمی داشته باشید!
» <rahgozar_bineshan> سالی پر از شادکامی و تن درستی و شادی را برای همه دوستان آرزومندم!
» <BATMAN> به نظرم شرورترین شخصیت انیمیشنی دیزنی اسکاره/ چه پوستر جذابی! https://s8.uupload.ir/files/scar_vrvb.jpg
» <جیمز باند> من هم از طرف خودم و سایر همکاران در MI6 نوروز و سال نو را به همه دوستان خوش ذوق کافه شاد باش میگم.
» <ریچارد> سلا دوستان.گوینده بازیگراورسولاکوربیرودرسریال سرقت پول کیست
» <ترنچ موزر> درود بر دوستان گرامی کافه کلاسیک ، فرا رسیدن بهار و سال جدید را به همه شما سروران شادباش میگم و آرزوی موفقیت را در کار و زندگی برایتان دارم
» <دون دیه‌گو دلاوگا> در سال گذشته بنده کم‌کار بودم در کافه، ولی از پُست‌های دوستان خصوصاً جناب رابرت و کوئیک و "Dude" بسیار بهره بردم. تشکر و بیش باد!
Refresh پيام :


ارسال پاسخ 
 
رتبه موضوع
  • 9 رای - 4.22 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
قهوه خانه ی کافه کلاسیک
نویسنده پیام
ممل آمریکایی آفلاین
مملی پنجه طلا
***

ارسال ها: 20
تاریخ ثبت نام: ۱۳۹۰/۷/۲۷
اعتبار: 3


تشکرها : 323
( 184 تشکر در 12 ارسال )
شماره ارسال: #160
ساختار دراماتیک سینمای آوانگارد

خب! یک نگاهی بکنیم به کارنامهء خودمون در کافه

سه تا نامه داشته ایم که خواسته اند تا سه تا از تایپک هامون رو حذف کنیم.

ادمین هم گفته: از بکار بردن کلماتی که ممکن است سطح کافه را پایین بیاورد خوددداری کنید.

و در برابر سوال من- این لینک را آدرس داده اینجا من که هر چی گشتم دلیلش را پیدا نکردم. یک آقای معلمی پیدا شده که دستور زبان ما رو ردیف کنه (عجیبه)

هشت تا ارسال داریم و کلی توصیه و سفارش و نصحیت و تذکر

فکر می کنم اگه یه استاد دانشگاه بودم و حرف های سنگین و رنگین می زدم چیزهایی که شاید کسی نمی فهمید و نونوایی را با سینما قاطی نمی کردم حال و روزم بهتر بود

قدیما یک بار دم پذیرش فیلم های ویدیویی جهاد دانشگاهی بودم دنبال فیلم های هنری. کارت دانشجویی نداشتم و راهم ندادن. گفتم بابا ماهم اهل بخیه ایم. گفتن نه!

گفتم یاد بچه ی کفاش باشید که شاه اجازه نداد سوات دار بشه و رو همین اصل فرهنگ و مملکتمون رو عربای بی سواد به باد دادن. این که ما شاگرد نونواییم دلیل نمی شه که عشق فیلم و فیلم دون نباشیم - نشد که نشد.

یارو صاف واستاده بود که تو این کاره نیستی بابا برو پی نون و خمیر و پر کردن شکم مردم.

دلم بدجور سوخت. اونجوری از مردسه ما رو انداختن بیرون و بعدشم به جرم مردسه نرفتن حق دیدن فیلم رو هم نداریم.

دلم سوخت

مثل همین جا که دوستا می خوان دست ما رو بگیرن و بگن این کارو بکن و اون کار و نکن. اینو اونجور بنویس و اونو پاک کن و چیزی بنویس که در حد اساتید برجسته ی کافه باشه نه یه پاچال دار کافه

تو رو به خدا مردم عقلشون به چشمشون نیست؟

دلم سوخت و از جهاد دانشگاهی زدم بیرون

دم در چشمم افتاد به اطلاعیهء یه جشنواره "مقالات سینمایی!

رفتم و شروع کردم به تحقیق

اونجا همه دنبال جان فورد بودن و دور دور سرجیولئونه بود و کلینت ایستوود. یادتون هست؟

من دنبال یه مقاله رفتم سینمای آوانگارد، راستش خیلی قلنبه بود و دهن پر کن

" ساختار دراماتیک سینمای آوانگارد"

حس دراماتیک رو از رمان های چارلز دیکنز گرفتم و تعریف کردم و بعد توی فیلم های آوانگارد دنبال همون حس گشتم. کار سختی نبود.

آوانگارد می خواست نو باشه برای همین از به هم ریختن پازل سینما شروع کرد و با چیدن دوبارهء پازل ها ادامه داد.  ساختار دراماتیک توی این چیدمان تازه بدجوری به هم می ریزه.

گاهی وقتا ساختار دراماتیک کلاً گم می شه

پس یک کارگردان آوانگارد باهاس چکار کنه؟

فیلم بدون لحظه ها و سکانس های دراماتیک یا با به هم ریختنش وحشتناک می شه. بدتر اینکه این رمزنگاری ها توی پس و پیش کار- کار را بدتر می کنه. جداً کارگردانای این جور فیلما چیکار کردن که خمیرمایه ی فیلم از هم نپاشه؟ حس درام هم توی کار باشه

نشستم و کلی فیلم تماشا کردم. فیلمای وی اچ اس. فکر کن که توی اون هیری ویری که همه دنبال فیلمای هندی و بزن بزن بودن من دنبال چیزی بودم که هیشکی نمی فهمید چیه؟

کتابای خوبی ام چاپ شده بود. همه رو خوندم و یادداتش برداشتم.

ممد فلاپی یه Aiva 102  داشت فکر کنم 102 بود چون ضبط هم می کرد مال من 101 بود و فقط پخش- با دستگاهش رفتیم خونه ی اسمال آقا طلاساز- پسرش یه دستگاه توپ نوار کوچیک داشت. چه دستگاهی بود محشر

امیر پسر آمیز اسمال هنوز خارجه نرفته بود. باباش آدم گلی بود همیشه دست می کشید روی سرم می گفت به خدا اگه دیپلم داشتی تو رو هم با امیر می فرستادم خارجه درس بخونی- از ته دل می گفت

سالها گذشته یادمه چن تا فیلم عجیب غریب آوانگار یافتیم چند تا صحنه شو روی فیلم نوار کوچیک کشیدیم

با ممد فلاپی صحنه ها رو دونه دونه پیدا کردیم و کشیدیم روی نوار-مث این می مونست که یه پازل به هم ریخته رو سر هم کنی، چند تا صحنه رو دوباره تدوین کردیم یه روز طول کشید حتی با میکروفن روی بعضی صحنه ها صحبت کردیم توی نوار کوچیک می شد آقا این بتاکام معرکه بود!

با چسبوندن سکانس های فیلمها شلم شوربایی درست شده بود که نگو ولی یه چیز نویی بود. به بچه ها گفتم آقایان یه سینمای نو، آوانگارد در آوانگارد

بعد از نوارکوچیک دوباره همه چی رو کشیدیم رو نوار بزرگ

خود آوانگارد خود به خود قاطی هست چه برسه به قاطی کردن چندتاشون با هم

اما نشون دادن تضاد نوشته های دیکنز با آوانگارد قصهء دیگه ای بود. خوبی نوشته های دیکنز اینکه که بیشتر کارهاش فرم خاصی داره، منطقیه و گاهی یه تلنگر یا یه حادثه مسیر داستان رو عوض می کنه ولی داستان دوباره توی یه دور منطقی دیگه می افته- باور پذیره و اگه حادثه ها رو بپذیری باقی داستان قابل قبوله

آوانگار اینجوری نیست اگه توی ته ادیسه 2001 دمغ شدین علتش اینه که یه هو فیلم قل خورده رفته توی آوانگارد

مقاله رو فرستادم و دعوت شدم.

اوس کریم نونوا یه جلیقه برام کادو آورده بود عینهو مال خبرنگارا، پوشیدم. دست ممد فلاپی و امیر اسمال آقا رو گرفتیم و رفتیم به محل اجرا با یه نوار آوانگارد در آوانگارد

خیلی شلوغ نبود. با دیدن امیر راهمون دادن و نشستم توی سالن. صدامون که زدند رفتیم پشت سن. به زور به سی چهل تا می رسیدن

از پشت سن و از سینما ترس نداشتم. از ده دوازده سالگی که توی کانون محل فیلم پخش می شد از من می خواستن که براشون توضیح بدم. یادم هست اول بار به خاطر اینکه کتاب اسپارتاکوس رو خونده بودم نوشتهء هوارد هاست یه توضیح مقدماتی بدم. منم خراب کردم و آخر قصه رو گفتم. گفتم که اسپارتاکوس می میره. بعداً یاد گرفتم که ته قصه رو نگم تا بچه ها توی ذقشون نخوره

ممد رفت پشت دستگاه ویدئو- چه ویدئو پروژکشنی!!! سه لنزه! کف کردم

اول از چارلز دیکنز گفتم  یه چن تا مثال ازش آوردم بعد رفتم سراغ شاعرای آوانگارد که ته دیوانگیه ولی خیلی باحاله

فکر کن یه قوطی حلبی زنگ زده از ته جوق پیدا کنن و بدون اینکه اسمشو بگن براش شعرهای معمایی و در هم برهم بگن و یه هو بچسبونن به تیرآهن های برج ایفل

بعد سینمای کلاسیک و آدم های جدی که اونقدر تو جدی بودن شورشو درآوردن که ملت رفتن سراغ سینمای غیر واقعی و خیالی

یه کارگردانایی هم گفتن سینما برای سینما، گور پ... تدوین و سناریو و نقد

خداییش سینما برای سینما رو قبول دارم از ته دل- سینما بی ادبیات، بی شعر، بی موسیقی، بی... سینما فقط و فقط خودش باشه و آوانگاردا همچین کاری کردن

اینا آشوبگرن، ضد محافظه کاری و عشق مدرنیتهء قاطی شده با یه نموره آنارشیسم

مردم نپسندیدن و دکون دستگاه آوانگارد تخته شد، حیف شد حیف این سینمای پیشرو

فیلم رو که حین صحبت پخش کردیم دیگه دوستان سینمایی کف کردن

تهش درآمد که توی آوانگارد خیلی دنبال ساختار دراماتیک معمولی نباشین جنس این درام  برداشتیه که شما ازش دارین و دیگه هیچ- مث شعر نو- شعر سهراب رو نباس ترجمه کرد. هر حسی داری همون درسته، نه بیشتر

العان نه متن اون کارو دارم و نه فیلمی که ساختیم ولی بی تعارف بعد کف زدن ملت گفتم من یه پاچال دار نونوایی ام من بدل همون بچه کفاش عهد ساسانیم که همه منو پس می زنند ولی سینما و سوات رو دوست دارم

بابا ما هم اهل بخیه ایم. کلمه های قلنبه سلنبه تونو بذارین کنار ماهم مث شما می فهمیم و از سینما لذت می بریم و خواهش داریم یه کارت فیلمخونه هم به ما بدین که خوشبختانه دادن و سالهاس که ازش استفاده می کنم

حالام دوستان باوفا- غلطامون رو بگیرین. هرجا اشتباه کردیم بزنین تو ذقمون هیچ اشکال مشکال نداره ولی ما رو هم از خودتون بدونین- اهل بخیه. جواب سلاممون رو که تو جعبهء پیام بدین بابا


اگه قراره یکی که پیر می شه دلشم کوچیک شه، خدایا اصلن منو پیر نکن
۱۳۹۰/۹/۱۳ عصر ۰۳:۲۷
مشاهده وب سایت کاربر یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : گرتا, بانو, کاپیتان اسکای, ترومن بروینک, ژان والژان, Classic, باربوسا
ارسال پاسخ 


پیام در این موضوع
قهوه خانه ی کافه کلاسیک - admin - ۱۳۸۸/۵/۳, عصر ۱۲:۳۰
RE: - سروان رنو - ۱۳۸۸/۵/۳, عصر ۱۱:۲۲
RE: - سروان رنو - ۱۳۸۸/۵/۳, عصر ۱۱:۴۷
RE: - admin - ۱۳۸۸/۵/۳, عصر ۱۱:۵۴
RE: - سروان رنو - ۱۳۸۸/۵/۵, عصر ۱۰:۵۸
RE: - Classic - ۱۳۸۸/۵/۷, صبح ۰۱:۰۲
هواپیما و سینما - کاپیتان اسکای - ۱۳۹۰/۵/۱۸, صبح ۰۷:۵۹
هواپیما و سینما 2 - کاپیتان اسکای - ۱۳۹۰/۵/۱۹, عصر ۰۴:۱۲
هواپیما و سینما 3 - کاپیتان اسکای - ۱۳۹۰/۵/۲۱, عصر ۰۳:۴۱
RE: خوش آمدگویی به سروان! - سروان رنو - ۱۳۹۰/۶/۱۲, عصر ۰۳:۲۱
استیو جابز درگذشت! - کاپیتان اسکای - ۱۳۹۰/۷/۱۴, صبح ۱۱:۰۹
شما بگین! - ممل آمریکایی - ۱۳۹۰/۸/۲۶, عصر ۱۱:۲۶
ساختار دراماتیک سینمای آوانگارد - ممل آمریکایی - ۱۳۹۰/۹/۱۳ عصر ۰۳:۲۷
کافه رویای ماست. - کاپیتان اسکای - ۱۳۹۰/۱۰/۲۵, عصر ۰۲:۰۷
چاییدی داداش! - کاپیتان اسکای - ۱۳۹۰/۱۰/۲۹, عصر ۰۳:۰۱
ایران را دوست دارم. - کاپیتان اسکای - ۱۳۹۰/۱۰/۲۹, عصر ۰۲:۰۲
مانده ام سخت عجب! - کاپیتان اسکای - ۱۳۹۰/۱۰/۳۰, صبح ۱۱:۰۷
RE: مانده ام سخت عجب! - سروان رنو - ۱۳۹۰/۱۰/۳۰, صبح ۱۱:۳۳
یکی تک سوار است ... - کاپیتان اسکای - ۱۳۹۰/۱۰/۳۰, صبح ۱۱:۵۰
باز زد دودی و ... - کاپیتان اسکای - ۱۳۹۰/۱۱/۱۸, صبح ۱۲:۱۱
RE: باز زد دودی و ... - سروان رنو - ۱۳۹۰/۱۱/۲۱, عصر ۰۶:۱۷
هیتلر حالش خرابه - کاپیتان اسکای - ۱۳۹۱/۳/۳, عصر ۰۳:۰۱
بشتاب که شادنوشی - کاپیتان اسکای - ۱۳۹۰/۱۱/۱۰, عصر ۰۹:۲۷
RE: بشتاب که شادنوشی - آوینا - ۱۳۹۰/۱۱/۱۰, عصر ۰۹:۳۲
کار من نبود! - کاپیتان اسکای - ۱۳۹۰/۱۱/۱۰, عصر ۱۱:۱۱
RE: کار من نبود! - آوینا - ۱۳۹۰/۱۱/۱۱, صبح ۱۰:۱۸
نمره ی 4 مبارک - کاپیتان اسکای - ۱۳۹۱/۳/۳, عصر ۰۳:۳۲
سپاس از سروان رنو - کاپیتان اسکای - ۱۳۹۱/۳/۹, عصر ۰۶:۳۳
اشتوکا رفت زیر متکا - کاپیتان اسکای - ۱۳۹۱/۳/۲۴, صبح ۰۷:۰۴
آخرین خبرها!!! - کاپیتان اسکای - ۱۳۹۱/۴/۲۱, عصر ۱۱:۰۳
RE: آخرین خبرها!!! - شرلوك - ۱۳۹۱/۴/۲۲, صبح ۰۲:۲۲
بچرخ تا بچرخیم! - کاپیتان اسکای - ۱۳۹۱/۴/۲۲, عصر ۰۹:۵۰
RE: بچرخ تا بچرخیم! - Papillon - ۱۳۹۱/۴/۲۲, عصر ۱۱:۰۱
سایه های دروغگو! - کاپیتان اسکای - ۱۳۹۱/۴/۲۳, عصر ۱۱:۲۹
شرلوک - کاپیتان اسکای - ۱۳۹۱/۴/۲۴, صبح ۰۶:۱۸
دشمن پشت دروازه - کاپیتان اسکای - ۱۳۹۱/۶/۱۵, عصر ۰۷:۳۵
آرزوهای سروان رنو - کاپیتان اسکای - ۱۳۹۱/۷/۲۰, عصر ۰۶:۱۰
RE: آرزوهای سروان رنو - سروان رنو - ۱۳۹۱/۸/۴, عصر ۱۰:۲۷
به زودی آرماگدون - کاپیتان اسکای - ۱۳۹۱/۹/۲۳, عصر ۰۴:۰۵
RE: پیام برای بانو آماندا - آماندا - ۱۳۹۱/۱۰/۶, عصر ۰۳:۵۳
دل قوی دار برادر! - کاپیتان اسکای - ۱۳۹۱/۱۰/۷, عصر ۰۷:۰۱
RE: دل قوی دار برادر! - آماندا - ۱۳۹۱/۱۰/۹, صبح ۱۱:۱۱
آخرین خبر - کاپیتان اسکای - ۱۳۹۱/۱۰/۸, صبح ۱۰:۵۸
پیام به سروان - کاپیتان اسکای - ۱۳۹۱/۱۰/۹, عصر ۰۲:۱۵
زنده است کافه! - کاپیتان اسکای - ۱۳۹۲/۴/۷, صبح ۱۱:۵۸
روزگار کهن - کاپیتان اسکای - ۱۳۹۲/۴/۷, عصر ۱۲:۱۵
کل کل فیلتری - کاپیتان اسکای - ۱۳۹۲/۶/۲, عصر ۰۹:۲۶
در جستجوی اشلی - اسکارلت اُهارا - ۱۳۹۲/۶/۴, صبح ۰۹:۴۹
RE: در جستجوی اشلی - کاپیتان اسکای - ۱۳۹۲/۶/۵, عصر ۰۲:۴۷
ناوها و جنگنده ها - کاپیتان اسکای - ۱۳۹۲/۷/۲۳, صبح ۱۰:۵۶
میراث معنوی - بانو - ۱۳۹۲/۹/۱۴, صبح ۱۲:۴۵
سال 93 مبارک! - برت گوردون - ۱۳۹۲/۱۲/۲۹, عصر ۱۲:۱۶
تماشایی، تماشایی - کاپیتان اسکای - ۱۳۹۴/۷/۱, عصر ۰۹:۵۳
برجام کلاسیک - کاپیتان اسکای - ۱۳۹۴/۱۱/۳, عصر ۰۳:۱۲
شیراز؛ همیشه عاشق! - کاپیتان اسکای - ۱۳۹۴/۱۱/۷, عصر ۱۱:۲۲
RE: شیراز؛ همیشه عاشق! - سروان رنو - ۱۳۹۴/۱۱/۸, صبح ۱۲:۲۱
خلبان شجاع - کاپیتان اسکای - ۱۳۹۴/۱۲/۲۳, عصر ۰۱:۵۷
- - Memento - ۱۳۹۴/۱۲/۲۷, عصر ۰۸:۱۳
ال رنوی عربستان - کاپیتان اسکای - ۱۳۹۵/۱/۷, عصر ۰۶:۱۸
RE: ال رنوی عربستان - سروان رنو - ۱۳۹۵/۱/۲۲, عصر ۰۴:۳۹
کافه همیشه با ماست. - کاپیتان اسکای - ۱۳۹۶/۱/۲۰, عصر ۰۴:۲۳
شاه دزد - مراد بیگ - ۱۳۹۶/۲/۱, عصر ۰۶:۰۶
نفوذ - کاپیتان اسکای - ۱۳۹۶/۱۰/۸, عصر ۰۷:۲۵
RE: قهوه خانه ی کافه کلاسیک - سروان رنو - ۱۳۹۶/۱۰/۲۲, عصر ۱۰:۱۳
RE: قهوه خانه ی کافه کلاسیک - جیمز باند - ۱۳۹۶/۱۰/۲۳, عصر ۰۱:۴۶
RE: قهوه خانه ی کافه کلاسیک - سروان رنو - ۱۳۹۶/۱۲/۱۸, عصر ۱۰:۴۷
بدون شرح!!! - کاپیتان اسکای - ۱۳۹۶/۱۲/۱۵, عصر ۰۹:۰۲
RE: قهوه خانه ی کافه کلاسیک - زاپاتا - ۱۳۹۷/۴/۲۰, عصر ۰۸:۲۲
سروان و دردسرهایش! - کاپیتان اسکای - ۱۳۹۸/۶/۳۱, صبح ۱۱:۴۴
RE: قهوه خانه ی کافه کلاسیک - فورست - ۱۳۹۸/۶/۳۱, عصر ۰۷:۱۷
RE: قهوه خانه ی کافه کلاسیک - ماتیلدا - ۱۳۹۸/۸/۲۹, عصر ۰۲:۵۰
RE: قهوه خانه ی کافه کلاسیک - سروان رنو - ۱۳۹۸/۱۱/۱۸, عصر ۱۱:۴۷
RE: قهوه خانه ی کافه کلاسیک - Savezva - ۱۳۹۹/۶/۴, عصر ۰۷:۰۳
RE: قهوه خانه ی کافه کلاسیک - oceanic - ۱۳۹۹/۷/۴, صبح ۰۳:۰۸
RE: یلدا مبارک... - کنتس پابرهنه - ۱۳۹۹/۹/۳۰, عصر ۱۰:۱۲
RE: قهوه خانه ی کافه کلاسیک - پروفسور - ۱۳۹۹/۱۰/۱, صبح ۱۱:۳۲
RE: قهوه خانه ی کافه کلاسیک - سروان رنو - ۱۳۹۹/۱۰/۱۹, عصر ۰۸:۰۰
جشن سال نو در کافه - کاپیتان اسکای - ۱۴۰۰/۱/۱, عصر ۰۷:۰۹
RE: قهوه خانه ی کافه کلاسیک - Emiliano - ۱۴۰۰/۶/۲, صبح ۰۹:۲۸
RE: قهوه خانه ی کافه کلاسیک - سناتور - ۱۴۰۱/۶/۱۶, عصر ۰۷:۵۱
دل‌تنگی‌های بادآورده* - رابرت - ۱۴۰۱/۸/۲۰, عصر ۰۳:۳۳
کلانتر چانس - رابرت - ۱۴۰۲/۶/۳۰, صبح ۰۹:۰۹
RE: قهوه خانه ی کافه کلاسیک - اکتورز - ۱۴۰۱/۱۱/۱۷, عصر ۰۳:۱۹
RE: قهوه خانه ی کافه کلاسیک - BATMAN - ۱۴۰۱/۱۲/۲۵, صبح ۰۴:۴۵
RE: قهوه خانه ی کافه کلاسیک - Lich King - ۱۴۰۲/۱/۲۳, عصر ۰۱:۳۳
RE: قهوه خانه ی کافه کلاسیک - اکتورز - ۱۴۰۲/۹/۲۱, صبح ۰۶:۱۵
RE: قهوه خانه ی کافه کلاسیک - mr.anderson - ۱۴۰۲/۱۱/۸, صبح ۰۹:۴۷
[split] اولین کامپیوتر ها ... - منصور - ۱۳۹۲/۵/۲۲, صبح ۱۱:۳۳
RE: اولین کامپیوتر ها ... - Schindler - ۱۳۹۲/۵/۲۲, صبح ۱۱:۵۵
RE: اولین کامپیوتر ها ... - دزیره - ۱۳۹۲/۵/۲۳, عصر ۰۸:۵۵
RE: اولین کامپیوتر ها ... - سروان رنو - ۱۳۹۲/۵/۲۳, عصر ۱۰:۵۶
من تو را می شناسم! - کاپیتان اسکای - ۱۳۹۲/۵/۲۴, صبح ۱۰:۵۴
RE: اولین کامپیوتر ها ... - خانم لمپرت - ۱۳۹۲/۵/۲۴, عصر ۰۳:۴۲
فاش کن! - کاپیتان اسکای - ۱۳۹۴/۱۰/۹, عصر ۱۰:۱۸
RE: صندلی داغ - پیرمرد - ۱۳۹۴/۱۰/۱۰, صبح ۱۱:۲۹
[split] صندلی داغ - سروان رنو - ۱۳۹۴/۱۰/۱۸, صبح ۱۲:۵۰