[-]
جعبه پيام
» <مارک واتنی> رابرت عزیز و گرامی ... این بزرگواری و حسن نیت شماست. دوستان بسیاری هم در کافه، قبلا کارتون و سریال های زیادی رو قرار داده اند که جا داره ازشون تشکر کنم.
» <مارک واتنی> دانلود کارتون جذاب " فردی مورچه سیاه " دوبله فارسی و کامل : https://cafeclassic5.ir/showthread.php?t...7#pid45437
» <Kathy Day> جناب اﻟﻜﺘﺮﻭﭘﻴﺎﻧﻴﺴﺖ از شما بسیار ممنونم...
» <مارک واتنی> خواهش می کنم بتمن عزیز
» <BATMANhttps://www.aparat.com/v/XI0kt
» <BATMANhttps://www.doostihaa.com/post/tag/%D8%A...kanon-2021
» <BATMANhttps://www.aparat.com/v/pFib3
» <BATMAN> با تشکر از مارک واتنی عزیز/ نسخه های سینمایی بامزی هم منتشر شدن/ بامزی تو سوئد خیلی محبوبه، از گذشته تا به امروز ازین شخصیت انیمیشن تولید میشه
» <مارک واتنی> ارادت شارینگهام عزیز
» <شارینگهام> درود بر همه ی دوستان ، سپاس از مارک واتنی عزیز
Refresh پيام :


ارسال پاسخ 
 
رتبه موضوع
  • 5 رای - 3.8 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
مریلین مونرو ، بانویی برای تمام فصول
نویسنده پیام
اسکورپان شیردل آفلاین
ناظر انجمن
*****

ارسال ها: 512
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۹/۳/۱۱
اعتبار: 50


تشکرها : 5286
( 6629 تشکر در 287 ارسال )
شماره ارسال: #23
RE: مریلین مونرو ، بانویی برای تمام فصول

مدتی این مثنوی تاخیر داشت! چقدر زمان زود می گذرد. بیشتر از یک سال از آخرین مطلب من در این تاپیک می گذرد . متاسفانه وقتی بین دو نوشته فاصله می افتد رشته کلام از دست می رود و کمی طول می کشد تا دوباره دریابی قصد داری چه بنویسی. با این حال برای مطلب جدیدم عجله ای نکردم و سعی کردم از منابع مختلف استفاده کنم تا مطلبی نسبتا جامع و کامل از این دوره زندگی این ستاره زیبا و ستودنی تهیه کنم. امیدوارم مورد پسند دوستان کافه قرار گیرد. در ضمن دوستانی که زحمت می کشند! و در شبکه های اجتماعی این مطالب را به نام پیج خود کپی پیست می کنند حداقل نام کافه کلاسیک را به عنوان منبع ذکر کنند. جای دوری نمی رود...

این مطلب در دو قسمت تقدیم دوستان می شود.

3- آرتور آشر میلر (از 1956 تا 1961)

آرتورمیلر نویسنده ، نمایش نامه نویس ، مقاله نویس و شخصیت برجسته آمریکایی در سال 1915 در نیویورک متولد شد. پدرش مهاجری یهودی-اتریشی و مادرش زاده ی نیویورک با والدینی یهودی-اتریشی بود. اولین ازدواج او در سال 1940 با مریگریس اسلیتری بود که حاصل آن دو فرزند دختر و پسر بود. آندو در سال 1956 از هم جدا شدند.

 از معروفترین نمایش های او میتوان به تمام پسران من ، مرگ فروشنده و چشم اندازی از روی پل اشاره کرد. ضمن اینکه فیلمنامه فیم ناجورها نیز نوشته اوست. از نظر عامه مردم نیز شخصیتی شناخته شده است که علت آن در درجه اول به خاطر ازدواجش با مریلین مونرو است. آرتور میلر در سال 1949 برنده جایزه ادبی پولیتزر گشته است.

عشق در اولین نگاه

سال 1951 آرتور میلر و الیا کازان برای کار روی فیلمنامه جدیدشان The Hook از نیویورک عازم لس آنجلس بودند (فیلمی که به دلیل بدنامی آندو در کمیته فعالیتهای ضد آمریکایی اجازه ساخت نگرفت هرچند بعدها کازان فیلمی دیگر با موضوعی مشابه آن ساخت یعنی فیلم در بارانداز) اما در واقع این سفر برایشان یک سفر کاری صرف نبود. این مسافرت برای آن دو در واقع فرصتی بود برای فرار از زندگی یکنواخت و خسته کننده نیویورک و بویژه برای میلرفرصتی بود برای دوری از زندگی پرتنش خود با همسرش مری که 10 سال میشد که با او ازدواج کرده بود و عملا به پایان رسیده بود. میلر در آن زمان 35 سال داشت و دنبال انگیزه ای برای شروع زندگی دوباره می گشت. این انگیزه بزودی سر و کله اش پیدا شد!

اولین بار میلر مریلین را در استودیو فاکس ملاقات کرد. میلر و کازان سر صحنه فیلم As Young As you feel او را دیدند. در آن صحنه که در شب فیلمبرداری میشد مریلین پیراهن نازک توری پوشیده بود و همانند آهویی می خرامید و از همه دلبری می کرد...

وقتی که فیلمبرداری به پایان رسید ، مریلین به سمت کازان رفت. او قبلا کازان را ملاقات کرده بود. در آن ملاقات جانی هاید فقید* نیز حاضر بود. از یادآوری مجدد مرگ جانی هاید اشک در چشمان مریلین حلقه زده بود. میلر درباره این صحنه می گوید: "او را در پرتو نورسفید دیدم در حالی که موهایش را بالای سرش جمع کرده بود و پوششی از تور سیاه دربر داشت."

چند روز بعد از آن در یک میهمانی بود که رابطه ی آندو شروع شد. میهمانی که برای میلر ترتیب داده شده بود و تعدادی از بانوان جوان نیز جزو مدعوین بودند. میلر با دیدن "او" با خود گفت:"آنها او را زنده زنده قورت می دهند." و حس کرد وظیفه ی حمایت از او را بر عهده دارد! پس از این ملاقات و شروع رابطه بین ایندو ، مریلین تصمیم می گیرد به دانشگاه برود و بنابراین در رشته ادبیات و هنر دانشگاه کالیفورنیا ثبت نام می کند. مریلین علاقه زیادی به پیشرفت خود داشت و می خواست از قالب زن زیبای کم هوش خارج شود ، مخصوصا که حالا معشوقش یک نویسنده ی شهیر بود!

در سال 1954 مریلین درگیر فیلم خارش هفت ساله بود. وقتی که فیلمبرداری فیلم در 5 نوامبر تمام شد ، مریلین تصمیم می گیرد از هالیوود دور شود و به خودش بیشتر بپردازد. در ماه دسامبر مریلین به نیویورک پرواز کرد و در آوریل 1955 منزلی برای خود در مجتمع آستوریا والدورف اجاره کرد. به پیشنهاد چریل کرافورد –از بنیانگذاران اکتورز استودیو- مریلین در این استودیوی معروف که بسیاری از نامداران سینما و تئاتر در زمره فارغ التحصیلان آن بودند ثبت نام کرد.از آنجایی که او قبلا با پائولا استراسبورگ در هالیوود آشنا شده بود ، در اکتورز استودیو او عملا شاگرد و مرید پائولا شد و رابطه ی بین آندو سبب اعتماد به نفس بیشتر مریلین شد.

در تابستان و پاییز 1955 مریلین و آرتور دائما همدیگر را ملاقات می کردند اما هنوز رابطه شان برای عموم چندان آشکار نشده بود. در جولای همان سال مریلین در مصاحبه ای گفت که به خرید منزلی در بروکلین فکر می کند. مصاحبه گر در مورد دوچرخه ای که کنار آشپزخانه بود سوال کرد و مریلین هم گفت که او با آن در سنترال پارک و پارک وی بروکلین دوچرخه سواری می کند. البته او به این موضوع که در این دوچرخه سواریها آرتور میلر هم او را همراهی می کند اشاره ای نکرد!

ماه جون سال 1956

ماه جون ، ماه پر ماجرایی برای زوج جوان و عاشق پیشه ی ما بود. در 10 جون 1956 بود که یکی از شایعات نویس های مطبوعات اعلام کرد که نمایش نامه نویس معروف آرتور میلر که قرار است شوهر بعدی مریلین باشد ، فردا از قید زناشویی قبلی خود رها می شود. در همین حین بود که مشکل میلر با کمیته فعالیت های ضد آمریکایی (HUAC) روی داد. در همین ماه میلر اعلام کرد که برای مسافرتش به بریتانیا برای صحبت در مورد تهیه نمایشی که از نمایشنامه معروفش چشم اندازی از روی پل اقتباس شده نیاز به تمدید پاسپورتش دارد. موقعی که میلر برای تمدید گذرنامه خود مراجعه کرد کمیته از این فرصت استفاده کرد و او را احضار کرد. میلر از کمیته خواست که نامی از کسی نبرد و ظاهرا فرانسیس والتر رئیس وقت کمیته نیز پذیرفت. وقتی میلر به همراه مریلین –که با به خطر انداختن موقعیت شغلی و محبوبیت خود او را همراهی کرده بود- برای دادرسی احضار شد، میلر در ابتدا مختصری از فعالیتهای سیاسی خود را در اختیار کمیته گذاشت. اما کمیته با نادیده گرفتن قول خود ، از میلر خواست اسامی دوستان و همکاران خود را که فعالیت های مشابهی دارند ذکر کند. میلر قبول نکرد و گفت که نمی توانم نام فرد دیگری را بیاورم و برایش دردسر درست کنم. به همین دلیل کمیته وی را مجرم شناخت و به 30 روز زندان و 500 دلار جریمه نقدی محکوم کرد و نیز تمدید پاسپورت او را لغو کرد. هر چند در دادگاه تجدیدنظر با توجه به دفاعیات میلر این حکم ابطال شد.

این دو واقعه یعنی احضار آرتور میلر به کمیته و ازدواجش با مریلین ، پای آن دو را بیش از پیش به مطبوعات باز کرد. مقالاتی که به عشق و ازدواج ایندو می پرداختند ناچار بودند بحث کمیته ضد آمریکایی را نیز پیش بکشند و برعکس جرایدی که به مسئله دادگاه می پرداختند مجبور بودند به ازدواج آن دو اشاراتی بکنند. میلر در مصاحبه ای اعلام کرد که قرار است با زنی که همسرم می شود به بریتانیا بروم. مطبوعات روی موضوع "همسر" فوکوس کردند و اصرار کردند که میلر تاریخ ازدواج را اعلام کند. میلر که از سماجت خبرنگاران کلافه شده بود تنها به این نکته بسنده کرد که ازدواجش "خیلی زود" سر می گیرد ، اما خبرنگاران و عکاسان که قانع نشده بودند دائما دنبال آندو بودند تا خبری بدست آورند ، تا آنجایی که جلوی مجتمع آپارتمانی مریلین خیمه زدند. زوج گرفتار مجبور شدند به مزرعه میلر در راکسبوریِ کانزاس بروند اما خبرنگاران سمج از رو نرفتند به سرعت به جلوی منزل راکسبوری نقل مکان کردند! میلر که از این وضع خسته شده بود به آنها قول داد که اگر بروند یک کنفرانس خبری در پایان همان هفته برایشان ترتیب می دهد.

در روز 29 جون کنفرانس موعود با حضور صدها خبرنگار و عکاس در مزرعه تشکیل شد. تعداد خبرنگاران به حدی زیاد بود که تمام چمن های محوطه راکسبری لگدمال شد و برخی افراد حتی از شاخه های درختان بالا رفته بودند! اوایل عصر بود که غرش وحشتناک یک تصادف ، یکنواختی انتظار را از بین برد. چند ثانیه بعد اتوموبیل حامل میلر و مونرو با سرعت جلوی در متوقف شد و تمامی سرنشینان آن سریعا از خودرو پیاده شدند. یکی از نزدیکان مریلین از منزل خارج شد و نزد خبرنگاران آمد و اعلام کرد که سانحه وحشتناکی روی داده است. خودرو یکی از خبرنگاران در حالی که در تعقیب خودرو آرتور و مریلین بود با یک درخت برخورد کرده و خبرنگار مذکور که مارا شرباتوف نام داشت و در مجله پاری ماچ کار می کرد به شدت مصدوم شده و به بیمارستانی در همان حوالی اعزام شده است. متاسفانه جراحات وی کشنده بوده و او پس از مدت کوتاهی فوت می کند.

زمانی که مریلین و آرتور همراه والدین میلر به نزد خبرنگاران آمدند گرچه ظاهری آرام داشتند اما از درون بسیار ناراحت بودند. برخی از شاهدان ادعا کرده اند که میلر عصبانی به نظر می رسید و مریلین نیز از بابت سانحه تصادف عصبی به نظر می رسید. غروب همان روز آنها به نیویورک رفتند و در مراسمی کوچک و خودمانی ازدواج کردند. احتمالا آن سانحه باعث شده بود که آنها چنین تصمیمی بگیرند تا از فضای مضحکی که مطبوعات بوجود آوردند در امان باشند.

دو روز بعد در اول جولای 1956 آنها دوباره باهم ازدواج کردند! این بار به سنت یهودی ها و در آکابوک وست چستر در منزل کای براون کارگزار ادبی آرتور میلر. لی استراسبورگ همراه عروس بود و حدود 30 نفر از دوستان و آشنایان در مراسم حضور داشتند. هیچ عکاس و خبرنگاری در مراسم حاضر نبود.  میلر حلقه ازدواج مادرش را قرض گرفت تا به انگشت مریلین بزند ؛ هرچند همان هفته یک حلقه نو برای مریلین خریداری کرد که روی آن حک شده بود: (از A به M جون 1956 از حالا تا همیشه). مریلین در آن زمان 30 ساله و آرنور 40 ساله بود. هرچند ازدواجشان با وقایع ناگواری همراه شده بود اما آندو از این وصلت راضی و سرخوش بودند که به وضوح در عکس های عروسیشان مشهود است. مریلین نه تنها شیفته شوهرش شده بود بلکه ذوق و قریحه ادبی او را نیز تحسین می کرد و میلر معمولا محجوب نیز آشکارا مفتون عروس زیبا و حساس خود شده بود. دو هفته پس از ازدواج ، عروس و داماد معروف به لندن رفتند . سفری که ماه عسل کاری آندو محسوب میشد.

* جانی هاید : استعداد یاب و مدیر برنامه های روسی-آمریکایی سینما که کمک زیادی به مریلین بخصوص برای گرفتن نقش در فیلم های جنگل آسفالت و همه چیز درباره ایو کرد. دوستی او و مریلین کمی بیش از حد معمول بود! و به همین خاطر هنگامی که در سال 1950 درگذشت شایعات زیادی درباره رابطه این دو منتشر شد.

ادامه دارد ...


طریقت سامورایی استوار بر مرگ است. آن‌گاه که باید بین مرگ و زندگی یکی را انتخاب کنی، بی‌درنگ مرگ را برگزین. دشوار نیست؛ مصمم باش و پیش رو. آن هنگام که تحت فشار انتخاب زندگی یا مرگ قرار گرفته‌ای، لزومی هم ندارد به هدف خود برسی {گوست داگ؛سلوک سامورایی}
۱۳۹۳/۹/۲۴ صبح ۰۸:۴۴
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : برت گوردون, فرانکنشتاین, زینال بندری, برو بیکر, ژان والژان, BATMAN, زرد ابری, خانم لمپرت, سرهنگ آلن فاکنر, Classic, مگی گربه, زاپاتا, حمید هامون, پرشیا, پیرمرد, کنتس پابرهنه, سروان رنو, Green, واتسون, مفتش شش انگشتي
ارسال پاسخ 


پیام در این موضوع
RE: مریلین مونرو ، بانویی برای تمام فصول - اسکورپان شیردل - ۱۳۹۳/۹/۲۴ صبح ۰۸:۴۴