[-]
جعبه پيام
» <مارک واتنی> رابرت عزیز و گرامی ... این بزرگواری و حسن نیت شماست. دوستان بسیاری هم در کافه، قبلا کارتون و سریال های زیادی رو قرار داده اند که جا داره ازشون تشکر کنم.
» <مارک واتنی> دانلود کارتون جذاب " فردی مورچه سیاه " دوبله فارسی و کامل : https://cafeclassic5.ir/showthread.php?t...7#pid45437
» <Kathy Day> جناب اﻟﻜﺘﺮﻭﭘﻴﺎﻧﻴﺴﺖ از شما بسیار ممنونم...
» <مارک واتنی> خواهش می کنم بتمن عزیز
» <BATMANhttps://www.aparat.com/v/XI0kt
» <BATMANhttps://www.doostihaa.com/post/tag/%D8%A...kanon-2021
» <BATMANhttps://www.aparat.com/v/pFib3
» <BATMAN> با تشکر از مارک واتنی عزیز/ نسخه های سینمایی بامزی هم منتشر شدن/ بامزی تو سوئد خیلی محبوبه، از گذشته تا به امروز ازین شخصیت انیمیشن تولید میشه
» <مارک واتنی> ارادت شارینگهام عزیز
» <شارینگهام> درود بر همه ی دوستان ، سپاس از مارک واتنی عزیز
Refresh پيام :


ارسال پاسخ 
 
رتبه موضوع
  • 5 رای - 3.8 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
مریلین مونرو ، بانویی برای تمام فصول
نویسنده پیام
اسکورپان شیردل آفلاین
ناظر انجمن
*****

ارسال ها: 512
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۹/۳/۱۱
اعتبار: 50


تشکرها : 5286
( 6629 تشکر در 287 ارسال )
شماره ارسال: #19
RE: مریلین مونرو ، بانویی برای تمام فصول

2- جوزف پل (جو) دی ماجیو از 1954 تا 1954 (274 روز)

{ادامه}

در صبح روز چهارم اوت 1962 ، تلفن اتاق جو زنگ خورد. دکتر هایمن انگلبرگ با خبرهای وحشتناکی پشت خط بود. برای مریلین حادثه ای اتفاق افتاده بود. او مرده بود! تشخیص اولیه مصرف بیش از حد داروهای خواب آور بود . برای شناسایی جسد به جو احتیاج داشتند.

جو با فرودگاه تماس گرفت. قرار شد هواپیمای او تا رسیدن جو منتظر بماند. اما او خود را به موقع به فرودگاه رساند. بعدها روزنامه ها نوشتند که هنگام سوار شدن به هواپیما پشت جو خمیده شده بود ، سیمایش به رنگ خاکستر در امده بود . افسرده و مغموم سوار هواپیما شد و در حین پرواز سخنی از او شنیده نشد. سکوت مطلق!

در لس آنجلس وظیفه طاقت فرسایی به عهده داشت ؛ شناسایی جسد مریلین در سردخانه. به کالبدی که آنجا آرمیده بود نگاهی انداخت ، صدایی به سختی از ته گلویش خارج شد "خودشه" و دوباره ساکت شد. فرم تحویل جسد به قبرستان وستوود مموریال پارک را امضا کرد. وقتی شروع به صحبت کرد صدایش به زحمت شنیده میشد. هری هال او را به هتل میرامار رساند تا جو اتاقی را اجاره کند. جو پس از ورود به اتاقش در را بروی خود قفل کرد. روی تخت نشست. صدایی مانند غرش از دهانش خارج شد و سپس بدون هیچ حرفی در اشکهای خود غرق شد. هری و جو تا ساعتها اتاق هتل را ترک نکردند و به تلفن هم جواب ندادند و تلگرافها هم بدون پاسخ ماندند. اولین کاری که جو انجام داد تماس با خواهر ناتنی مریلین ، برنیس میراکل بود. جو از او خواست اجازه دهد ترتیبات کفن و دفن را خودش برعهده بگیرد. در اواخر همان روز خبر به برنیس رسید و او به جو تسلیت گفت و با خواسته اش موافقت کرد.

برنیس میراکل

در حالیکه روزنامه ها در روز یکشنبه تعطیل بودند ، ایستگاههای رادیویی خبر خودکشی احتمالی مریلین و ماجرای بطری های خالی قرص های خواب آور را برای مردم بازگو کردند. جو در اعماق قلبش معتقد بود این داستان حقیقت ندارد. آنها عاشق هم بودند ، کارها داشت بهتر میشد و آینده خوبی برای آندو قابل تصور بود. اما خبر خودکشی ... جو به هری گفت :" اونا کشتنش ، کندی های لعنتی!"  منظورش برادران کندی بود مخصوصا باب کندی که جو از او متنفر بود . همان روز جو فرانک سیناترا را هم لعنت کرد.

عصر همان روز یکشنبه جو و هری به خانه مریلین رفتند. پلیس هنوز در صحنه بود و به آنها اجازه داد تا به اتاق خواب مریلین وارد شوند. جو یکراست به سمت نامه های شخصی مریلین رفت و با عجله آنها را وارسی نمود. بعدها او به هری گفت که کتابچه  حاوی یادداشتهای شخصی مریلین گم شده بود . جو از پلیس در مورد کاغذهای گم شده سوال کرد اما انها پاسخ دادند چیزی جابجا نشده است . جو که از حرف آنها قانع نشده بود باز هم به جستجو ادامه داد اما فایده ای نداشت. پلیس ادعا میکرد تمام وسایل موجود در صحنه خودکشی برای یافتن نامه یا یاداشت خودکشی مورد بررسی قرار گرفته است و دوباره همه چیز سرجای خود قرار گرفته اند. جو نومیدانه به دنبال مرواریدهایی گشت که خودش در ژاپن به عنوان کادوی عروسی به مریلین داده بود اما از آنها هم اثری نبود . در این جستجوی بیهوده اما ، جو چیز عجیبی یافت در دفتری که مریلین نشانی افراد را در آن یادداشت میکرد. نامه ای بود که مریلین خطاب به او نوشته بود! به نظر میرسید او از نوشتن ادامه نامه منصرف شده است. مریلین در آن نوشته بود: " جوی عزیز! اگر من بتوانم تو را شادمان سازم بزرگترین و سخت ترین کار ممکن را انجام داده ام که آن هم اینست که یک نفر به طور کامل خوشبخت کنی. شادکامی تو به منزله شادکامی منست و .... " همینجا نامه ناتمام ماند. مریلین چه مطلبی در ادامه میخواست بنویسد؟ چه زمانی آن را نوشته بود؟ و چرا آن را در دفتر نشانی خود گذاشت؟ اینها سوالاتیست که هیچگاه نمیتوانیم جوابی برای آن پیدا کنیم.

برنیس میراکل فردای آن روز دوشنبه به نزد جو رسید و با جو توافق کرد که تشییع جنازه مریلین باید در محیطی کاملا خصوصی برگزار شود. آنها همراه با آینز ملسون (مشاور مالی مریلین) بیانیه ای در این مورد صادر کردند که متن آن به این شرح است :" بایسته است این مراسم ختم به صورت کاملا خصوصی برگزار گردد تا او بتواند در آرامشی که همیشه به دنبال آن بود ، به آخرین استراحتگاه ابدی خود رهسپار شود." به غیر از جو ، آینز ملسون و جو جونیور (فرزند جو از همسر اولش) ، فقط 24 عزادار در مراسم حضور داشتند . کسانی که به نحوی در طول زندگی کوتاه او نقشی داشتند اعم از خدمتکار ، سرایدار منزلش ، منشی ، راننده ، ماساژورش رالف رابرتز ، گرینسون و خانواده اش ، ناشر او ، وکلا و آرایشگر باوفایش آلن (وایتی) اشنایدر . جو موقعی به وایتی تلفن زد و خبر داد که جسد مریلین به گورستان رسیده بود یعنی صبح زود روز سه شنبه . وایتی قولی را که بعد از عمل جراحی آپاندیس مریلین به او داده بود به یاد آورد. او به مریلین قول داده بود پس از مرگش چهره او را آرایش کند ؛ به همان زیبایی که در زندگی بود و همچنین در فیلمهایش. جو پشت تلفن گفت: "تو بهش قولی دادی. نمیخوای به قولت عمل کنی؟ محض خاطر اون." وایتی فهمید منظور جو چیه و جواب داد: " دارم میام اونجا ، جو" و به قولش عمل کرد. او و دستیار لباس مریلین –مارجوری پلچر(که بعدها با وایتی ازدواج کرد) – با عشق و علاقه فراوان روی چهره و اندام مریلین کار کردند و او را به زیباترین شکل ممکن –چنان که در حیاتش نیز بدین گونه بود- درآوردند. کار سختی بود ؛ بویژه پس از انجام عمل کالبدشکافی که روی مریلین صورت گفته بود. همان کلاه گیسی که او در فیلم ناجورها بر سر کرده بود بر سرش گذاشتند. پیراهن "پوچی" سبز مورد علاقه اش که مریلین عاشق آن بود بر تنش کردند و روسری ابریشمین بر گردنش نهادند و او را در تابوت برنزی که جو برایش خریده بود خواباندند ؛ به همان زیبایی که چون همیشه بود.  جو کنار تابوت روی یک صندلی نشست و به عشق خود خیره شد. الحق که وایتی و مارجوری بهترین و زیباترین کار تمام عمر خود را انجام داده بودند. صبح چهارشنبه وقتی که آندو برای اطمینان از اتمام کار خود به آنجا بازگشتند دیدند که جو روی همان صندلی نشسته و تکان نخورده است. او تمام شب را در کنار مریلین بود و به او زل زده بود ، با او حرف زده بود ، برایش دعا خوانده بود و گریه کرده بود. در آن بامداد غم انگیز، او آنقدر در کنار عزیز از دست رفته اش ماند تا موقعی که زمان تشییع جنازه فرا رسید.

تشییع جنازه راس ساعت 1 بعدازظهر روز چهارشنبه 8 آگوست شروع شد ؛ همان روزی که به گفته برخی از منابع قرار بود روز ازدواج مجدد مریلین و جو باشد. جو و پسرش سوار لیموزین تشییع جنازه شدند و به سمت کلیسای کوچک داخل گورستان رفتند. جوی کوچک لباس ملوانی بر تن داشت و جوی پدر یک کت و شلوار خاکستری تیره. در داخل لیموزین جو دوباره شروع به گریستن کرد و بدون کلمه ای صحبت پیاده شد ، دست جو جونیور را گرفت و به سمت کلیسا رفت. مردم زیادی در آنجا جمع شده بودند و از بابت اینکه در تشییع حضور نداشتند خشمگین بودند و میگفتند حق آنهاست در تشییع پیکر مریلین شرکت داشته باشند. در پاسخ ، جو دندان قروچه ای کرد و گفت که اگر به خاطر آنها نبود او هنوز هم زنده در اینجا ایستاده بود. در داخل کلیسا یکی از آهنگهای مورد علاقه مریلین نواخته شد ؛ ترانه Over the Rainbow که جودی گارلند در فیلم جادوگر شهر اُز اجرا کرده بود. آنگاه جو از لی استراسبورگ خواست در مورد مریلین صحبت کند .

پائولا و لی استراسبورگ در مراسم تشییع

استراسبورگ مدحیه زیبایی در سوگ مریلین خواند. پس از آن حضار از کنار تابوت گشوده مریلین گذشتند و وداع آخر را با او به عمل آوردند. قبل از اینکه درب تابوت را ببندند جو خم شد و 3 شاخه گل سرخ را در دستان او گذاشت و در حالیکه با صدای بلند می گریست ، آخرین بوسه را بر او زد و گفت :" دوستت دارم ... دوستت دارم..."

پس از پایان مراسم جو چند روزی در لس آنجلس ماند و آنگاه به سمت مکزیک رفت تا از شر مطبوعات و مردم راحت باشد. روز جمعه قبل از رفتن به مکزیک ، او دوباره به گورستان بازگشت و ترتیبی داد تا دو بار در هفته چند شاخه گل رز سفید –گل مورد علاقه مریلین و سمبل عشق آندو- بر مزار او نهاده شود.

زندگی جو پس از مریلین:

پس از مرگ مریلین جو 47 سال دیگر زنده ماند . 47 سال آزگار بدون عشق. او هرگز از غم مرگ مریلین بهبودی نیافت. هیچوقت ازدواج نکرد و زندگیش را با زن دیگری تقسیم نکرد. او وقتش را صرف پول درآوردن و حفظ شهرت بیسبالیش کرد. هرگز نام مریلین را به بدی نیالود و همیشه در مورد او سکوت کرد. جو هیچوقت برادران کندی را به خاطر مرگ مریلین نبخشید. پس از مرگ آنها او گفت که آنها به آنچه که لیاقتش را داشتند رسیدند!

در دهه 70 جو سخنگوی شرکت "مستر کافی" یک شرکت تولیدکننده قهوه اسپرسو و آیس تی شد. در سال 1972 سخنگوی بانک پس انداز باوری شد. در دهه 80 تا سال 1991 به جز یک وقفه 5 ساله او برای موسسات مالی آگهی تبلیغاتی میساخت.

جو دی ماجیو در کهنسالی

جو سیگارکش قهاری بود. در سال 1998 بدلیل عمل جراحی سرطان ریه در بیمارستان بستری شد و 99 روز در آنجا ماند. در ژانویه 1999 به خانه اش برگشت و در 8 مارس همان سال در 85 سالگی درگذشت. تشییع جنازه او بدرخواست خودش بطور خصوصی برگزار شد.

قسمت بعد : ازدواج مریلین مونرو و آرتور میلر


طریقت سامورایی استوار بر مرگ است. آن‌گاه که باید بین مرگ و زندگی یکی را انتخاب کنی، بی‌درنگ مرگ را برگزین. دشوار نیست؛ مصمم باش و پیش رو. آن هنگام که تحت فشار انتخاب زندگی یا مرگ قرار گرفته‌ای، لزومی هم ندارد به هدف خود برسی {گوست داگ؛سلوک سامورایی}
۱۳۹۲/۷/۶ صبح ۰۲:۳۲
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : منصور, پرشیا, خانم لمپرت, ژان والژان, سروان رنو, حمید هامون, Papillon, مگی گربه, terme, Achilles, سارا, BATMAN, بانو, lamarilyn, Green, کنتس پابرهنه
ارسال پاسخ 


پیام در این موضوع
RE: مریلین مونرو ، بانویی برای تمام فصول - اسکورپان شیردل - ۱۳۹۲/۷/۶ صبح ۰۲:۳۲