[-]
جعبه پيام
» <سروان رنو> نگاهی به فیلم نشانی از شر ( اورسن ولز ) ... https://cafeclassic5.ir/showthread.php?t...https://cafeclassic5.ir/showthread.php?tid=46&pid=4539
» <رابرت> متأسفانه "علی‌اصغر رضایی‌نیک" صداپیشه مکمل‌گو بر اثر سکته قلبی درگذشت. نمونه مصاحبه و خاطراتش: https://www.aparat.com/v/tTSqn
» <سروان رنو> مانند بهار و نوروز , سالی نو را به امید بهتر شدن و شکوفا شدن آغاز می کنیم [تصویر: do.php?imgf=org-685bcf6ba2581.png]
» <mr.anderson> سال نو همه هم کافه ای های عزیز مبارک! سال خوب و خرمی داشته باشید!
» <rahgozar_bineshan> سالی پر از شادکامی و تن درستی و شادی را برای همه دوستان آرزومندم!
» <BATMAN> به نظرم شرورترین شخصیت انیمیشنی دیزنی اسکاره/ چه پوستر جذابی! https://s8.uupload.ir/files/scar_vrvb.jpg
» <جیمز باند> من هم از طرف خودم و سایر همکاران در MI6 نوروز و سال نو را به همه دوستان خوش ذوق کافه شاد باش میگم.
» <ریچارد> سلا دوستان.گوینده بازیگراورسولاکوربیرودرسریال سرقت پول کیست
» <ترنچ موزر> درود بر دوستان گرامی کافه کلاسیک ، فرا رسیدن بهار و سال جدید را به همه شما سروران شادباش میگم و آرزوی موفقیت را در کار و زندگی برایتان دارم
» <دون دیه‌گو دلاوگا> در سال گذشته بنده کم‌کار بودم در کافه، ولی از پُست‌های دوستان خصوصاً جناب رابرت و کوئیک و "Dude" بسیار بهره بردم. تشکر و بیش باد!
Refresh پيام :


ارسال پاسخ 
 
رتبه موضوع
  • 5 رای - 3.8 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
مریلین مونرو ، بانویی برای تمام فصول
نویسنده پیام
اسکورپان شیردل آفلاین
ناظر انجمن
*****

ارسال ها: 512
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۹/۳/۱۱
اعتبار: 50


تشکرها : 5286
( 6629 تشکر در 287 ارسال )
شماره ارسال: #17
RE: مریلین مونرو ، بانویی برای تمام فصول

2- جوزف پل (جو) دی ماجیو از 1954 تا 1954 (274 روز)

داستان ازدواج مریلین مونرو و جو دی ماجیو، داستان عاشقانه رویایی همه آمریکایی ها بود . همان چیزی که فیلم های هالیوودی به نمایش میگذارند. قهرمان خوش تیپ و ورزشکار ملی کشور ، قلب ستاره زیباروی و جذاب هالیوود را از آن خود کرد. اما در همان ماه عسل این ازدواج بود که روکش شیرین و خوشمزه این ازدواج تمام شد و هسته تلخ و هلاهل گون آن نمایان شد.

سال 1952 بود و مریلین در آن سال در دو فیلم Monkey Business و Don't Bother to Knock  بازی کرده بود . جو دی ماجیو که خود در آن زمان ستاره ای مشهور بود با دیدن چند عکس تبلیغاتی از مریلین ، از یکی از آشنایان خواست تا او را با مریلین آشنا کند . هرچند مریلین در آن زمان ستاره ای مشهور بود اما جو نیز در شهرت و محبوبیت دست کمی از او نداشت. آندو همدیگر را دیدند و ترتیب قرار شامی را دادند. قرار ملاقات در 8 مارس در رستورانی ایتالیایی بنام ویلانووا گذاشته شد و از آنجایی که مریلین چندان نظر خوشی نسبت به این ستاره مشهور با آن سیمای عبوس و اخمو نداشت با دو ساعت تاخیر در محل حاضر شد. اما در اولین ملاقات رفتار و سکنات جو مورد توجه مریلین قرار گرفت و از آن زمان آشنایی و عشق میان آندو آغاز شد. طبق معمول مطبوعات فورا در جریان قرار گرفتند و شروع به پوشش جامع اخبار این رابطه کردند به طوری که جو و مریلین مجبور بودند محتاطانه رفتار کنند و بیشتر شبها را در خانه یا در گوشه دنجی از رستوران جو باهم سرکنند. پس از چند جلسه نشست و برخاست ، جو واله و شیفته مریلین شد و عشق آتشینی بین آندو شکل گرفت که سرانجام به ازدواج میان آندو انجامید.

جو دی ماجیو که بود؟

جوزف پل دی ماجیو در سال 1914در مارتینز کالیفورنیا متولد شد. والدین او از ایتالیا به آمریکا مهاجرت کرده بودند و اجدادش همگی در صنعت ماهیگیری کار می کردند. او بازیکن معروف بیسبال و قهرمان ملی آمریکا بود که 13 سال درخشان را برای تیم "یانکیز" بازی کرد و 9 عنوان قهرمانی برایشان به ارمغان اورد. او از سال 1932 به طور حرفه ای به بیسبال پرداخت. برادرانش وینس و دام هم بازیکنان بزرگی در بیسبال بودند.

در سال 1937 او با هنرپیشه ای بنام دوروتی آرنولد آشنا شد و در سال 1939 باهم ازدواج کردند که ثمره این ازدواج پسری بنام جوزف پل دی ماجیوی سوم بود که در سال 1941 بدنیا آمد. جو و دوروتی در سال 1944 از هم جدا شدند.

در زمان جنگ جهانی دوم ، جو با درجه گروهبانی وارد نیروی هوایی آمریکا شد و در سال 1945 بدلیل زخم معده مزمن از ارتش معاف شد.

ازدواج

جو و مریلین دو سال پس از آشنائیشان ، در 14 ژانویه سال 1954 ، در سالن شهرداری شهر سان فرانسیسکو باهم ازدواج کردند .این دومین ازدواج هر دویشان محسوب میشد. با وجود اینکه انها میخواستند مراسمشان خصوصی و بدور از چشم مطبوعات انجام شود خبرنگاران و عکاسان زیادی در محل عروسی جمع شده بودند. ظاهرا مونرو جریان عروسیش را به یک نفر در استودیو گقته بود و او هم مطبوعات را در جریان گذاشت.

پس از ازدواج آنها برای گذراندن ماه عسلشان به ژاپن رفتند و از همانجا بود که اختلافات شروع شد. ظاهرا از مریلین درخواست شد که به کره سفر کند و برای سربازان امریکایی مستقر در انجا برنامه اجرا کند. با وجود نارضایتی جو ، مریلین شوهرش را در ژاپن تنها گذاشت و به کره رفت. پس از بازگشت از ماه عسل نه چندان شیرینشان به آمریکا تنشهای میان آندو ادامه یافت. مخصوصا که جو از تصویر س.ک.س.ی که از مریلین در رسانه ها خلق میشد بسیار آشفته بود. هرچند که خود جو نیز در ابتدا –همانند میلیونها مرد دیگر- شیفته اندام و خصوصیات جسمی این الهه زیبایی شده بود اما هیچوقت با جلوه گریها و عشوه های او نتوانست کنار بیاید. سرانجام تیر خلاص به زندگی ایندو در جریان فیلمبرداری فیلم خارش هفت ساله شلیک شد.

در اگوست 1954 ، تولید فیلم خارش هفت ساله در هالیوود آغاز شد و در ماه بعد در نیویورک ادامه یافت. جو در سفر به نیویورک مریلین را همراهی نکرد. در آن زمان مرافعات بین زن و شوهر به اوج خود رسیده بود. در طی تولید فیلم قبلیش یعنی There's No Business Like Show Business او سه بار سر صحنه از حال رفت که ظاهرا بدلیل تنشهای خانوادگی بود. جو تنها یک بار سر صحنه این فیلم حاضر شده بود . شواهد بسیاری نشان میداد اختلافات زناشویی مریلین و شوهرانش عمدتا ناشی از شرایط شغلی او بود. جو نیز از اینکه استودیوها از مریلین در نقشهای بلوند س.ک.س.ی استفاده میکنند آزرده و خشمگین بود. با وجود آنکه خارش هفت ساله بر اساس فیلمنامه موفقی از فیلمنامه نویس مشهور –جورج آکسل راد- تهیه میشد اما جو فکر میکرد این نقش نیز همانند سایر نقشهای مریلین ، نقش یک زیباروی احمق است. بالاخره جو برای پیوستن به همسرش به نیویورک رفت ، اما روابط آندو پس از آن سکانس افسانه ای به فاجعه تبدیل شد. آن صحنه در خیابان 52 لکزینگتن نیویورک و در نیمه شب فیلمبرداری شد. با وجود دیروقت بودن انبوهی از هواداران و خبرنگاران و عکاسان در محل گرد آمده بودند تا شاهد هنرنمایی ستاره محبوب خود باشند. بنا به درخواست کارگردان ان صحنه بارها و بارها تکرار میشد و هر بار صدای هورای مردم به گوش میرسید. بیلی وایلدر که میخواست آن صحنه را بگیرد هربار متوجه میشد که برق فلاش عکاسان و آماتورها مانع میشود بنابراین با آنها معامله ای کرد . او به عکاسان گفت اگر بگذارند این صحنه برداشت شود از مریلین میخواهد جلوی دوربین انها ژست بگیرد! موقعی که جو به سر صحنه رسید با تاسف دید که همسر عزیزش در نزد بیش از 2000 نفر آدم غریبه دامن خود را بالا زده و اندام خود را به معرض نمایش گذاشته . او که داشت از شدت خشم منفجر میشد با عصبانیت زیر لب گفت : اینجا چه خبره؟! او نه تنها از بابت این عمل مریلین خشمگین بود بلکه غرور حرفه ای خود را نیز ازدست رفته میدید. به فاصله یک ماه بعد از این اتفاق ، در اکتبر 1954 آنها از هم جدا شدند. مریلین در دادخواست طلاقش علت طلاق را "خشونت رفتاری زوج" ذکر کرده بود.

پس از طلاق

ازدواج مریلین و جو کوتاهترین زمان را در میان سه ازدواج مریلین داشت اما وداع آنها طولانیترین وداع بود. افراد زیادی وارد زندگی مریلین شدند و نهایتا پس از مدتی کوتاه از زندگیش خارج شدند ، اما تنها کسی که واقعا عاشق مریلین بود و در عشق خود ثابت قدم ماند جو بود. او از اولین جلسه ملاقات خود در سال 1952 تا لحظه مرگ مریلین و حتی بعد از آن ، عشق واقعی و آتشین و وفاداریش را به همه ثابت کرد.

پس از اینکه سومین ازدواج مریلین با آرتور میلر نیز به طلاق انجامید ، جو سعی کرد دوباره به زندگی مریلین برگردد و به زندگی نابسامان و پریشان او ثبات و آرامش ببخشد. او تلاش کرد افرادی را که – از نظر او- به غیر از دردسر ارمغانی برای مریلین به همراه نداشتند (برای مثال برادران کندی) از مریلین دور کند و حتی از او خواستگاری کرد و خواست تا یک بار دیگر باهم ازدواج کنند. شاید اگر مریلین به او فرصت بیشتری میداد دی ماجیو تنها کسی بود که میتوانست او را از سقوط در ورطه افسردگی ، داروهای مخدر و روابط ناهنجار با مردان متاهل نجات دهد و در ضمن زندگی خود را نیز حفظ کند.

برخی منابع ادعا کرده اند که جو و مریلین برای ازدواج مجدد باهم برنامه ریزی کرده بودند و حتی تاریخ ازدواجشان را نیز برای روز 8 اوت 1962 تعیین کرده بودند ؛ همان روزی که بعدا مصادف شد با مراسم تشییع جنازه مریلین. معلوم نیست تا چه حد این ادعاها صحت دارند و معتبر هستند اما همین قدر میدانیم که در طول سال 1961 و بعد از آن تا زمان مرگ مریلین ، جو نقش زیادی در زندگی مریلین داشت و اغلب نقش جانشین شوهر را برایش ایفا میکرد. در طول سال 1961 روابط آندو قویتر شد و آنها از مصاحبت هم بیشتر بهرمند شدند. مریلین در جایی گفته بود داشتن جو مانند داشتن محافظی دائمی است. آندو مثل هر زوج متاهل دیگری باهم به فلوریدا می رفتند . جو نیز تا حد زیادی ملایم و نرمخو شده بود و دیگر از آن خوی آتشین مزاجش خبری نبود. پس از پایان فیلم ناجورها مریلین خسته و تخلیه شده بود مخصوصا که از آرتور میلر هم جدا شده بود. بنابراین رابطه با جوی ملایم و عاشق پیشه جنبه های مثبتی را برایش به همراه داشت. به توصیه روانپزشکش اقدام به جستجو برای خرید خانه ای امن و راحت کرد. هزینه های گزاف و مخارج سرسام آور زندگی او به عنوان یک ستاره ، او را بی پول کرده بود بنابراین جو 10000 دلار برای خرید خانه به او قرض داد . اینها همه نشانه عشق خالصانه جو نسبت به او بود اما مریلین همیشه او را سر انگشت خود میگرداند و جو هرگز جایگاه واقعیش را نزد او ندانست.

در فوریه 1962 در هنگام بازگشت مریلین از سفری به مکزیک موقعی که جو برای استقبال از او به فرودگاه رفته بود ، با حیرت و عصبانیت مشاهده کرد که جوانکی مکزیکی به نام خوزه بولانوس همراه مریلین است. هرچند جوانک مکزیکی که فیلمنامه نویس بود بزودی به مکزیک برگشت و مریلین رابطه اش را با او قطع کرد اما پس از آن دیگر آرامش به رابطه ایندو برنگشت. به نظر میرسید مریلین قصد دارد دوباره نزد جو برگردد اما این بار در دام فرانک سیناترا و برادران کندی گرفتار شد. موقعی که جو در سفر کاری اروپا بود از میهمانی معروف 19 مه در مدیسون اسکوایر گاردن و آواز خوانی مریلین برای کندی باخبر شد. این خبر به منزله سیلی بر صورت جو بود. حسادت ، درد و تحقیر توامان به او هجوم آوردند. در لندن نونالی جانسون – نویسنده اخراج شده آخرین فیلم مریلین Something's Got to Give – به جو گفت که مریلین دچار دردسر شده و به او نیاز دارد . کارها روی صحنه برای مریلین خوب پیش نمیرفت. جو در پاسخ گفت "من نمیتونم به این دختره کمک کنم" که نشان میداد دیگر از این وضعیت خسته شده است. با اینحال وقتی که مریلین از فیلم اخراج شد و مطبوعات شروع کردند به نوشتن در مورد وضعیت نامتعادل روانی مریلین ، جو با اولین پرواز مستقیم به لس آنجلس برگشت. خسته و خواب آلود پس از طی 8 منطقه زمانی مستقیم به منزل مریلین رفت اما مریلین برخورد خوبی با او نداشت. دعوای شدیدی درگرفت و جو منزلش را ترک کرد و خسته و دل شکسته از اینهمه بیوفایی به نیویورک بازگشت. اما دو هفته بعد آندو باز هم باهم بودند. جو از مریلین عذرخواهی کرد و مریلین هم گفت که " احساس کرده که در مورد بعضی چیزها حق با جو است" . دوباره رابطه شان بهبود یافت تا آنجا که برخی گمان کردند آندو تصمیم به ازدواج مجدد گرفته اند. جو از کارش دست کشید و رسما استعفا داد و در 31 جولای دوباره به نیویورک برگشت تا وسایلش را از هتل لکزینگتون جمع کند.

قرار بود در چهارم اوت در یک مسابقه خیریه به همراه دو برادرش وینس و دام که انها هم بازیکن بیسبال بودند شرکت کند.

(چون مرگ مریلین به نوعی با قسمتی از زندگی جو گره خورده ، در قسمت بعد ماجرای درگذشت مریلین مونرو را تا جایی که به جو مربوط است ادامه میدهم)


طریقت سامورایی استوار بر مرگ است. آن‌گاه که باید بین مرگ و زندگی یکی را انتخاب کنی، بی‌درنگ مرگ را برگزین. دشوار نیست؛ مصمم باش و پیش رو. آن هنگام که تحت فشار انتخاب زندگی یا مرگ قرار گرفته‌ای، لزومی هم ندارد به هدف خود برسی {گوست داگ؛سلوک سامورایی}
۱۳۹۲/۶/۱ عصر ۰۵:۵۳
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : کنتس پابرهنه, حمید هامون, زاپاتا, ژان والژان, Blanche, خانم لمپرت, مگی گربه, سارا, پرشیا, terme, سم اسپید, ناخدا خورشيد, بانو, منصور, سروان رنو, BATMAN, lamarilyn, Green
ارسال پاسخ 


پیام در این موضوع
RE: مریلین مونرو ، بانویی برای تمام فصول - اسکورپان شیردل - ۱۳۹۲/۶/۱ عصر ۰۵:۵۳