[-]
جعبه پيام
» <Kathy Day> جناب اﻟﻜﺘﺮﻭﭘﻴﺎﻧﻴﺴﺖ از شما بسیار ممنونم...
» <مارک واتنی> خواهش می کنم بتمن عزیز
» <BATMANhttps://www.aparat.com/v/XI0kt
» <BATMANhttps://www.doostihaa.com/post/tag/%D8%A...kanon-2021
» <BATMANhttps://www.aparat.com/v/pFib3
» <BATMAN> با تشکر از مارک واتنی عزیز/ نسخه های سینمایی بامزی هم منتشر شدن/ بامزی تو سوئد خیلی محبوبه، از گذشته تا به امروز ازین شخصیت انیمیشن تولید میشه
» <مارک واتنی> ارادت شارینگهام عزیز
» <شارینگهام> درود بر همه ی دوستان ، سپاس از مارک واتنی عزیز
» <مارک واتنی> دانلود کارتون قدیمی و نوستالژیک "بامزی" بصورت کامل و دوبله فارسی : https://cafeclassic5.ir/showthread.php?t...7#pid45427
» <کنتس پابرهنه> توی یک دنیای موازی، امروز 45 ساله شده... https://imgurl.ir/uploads/c93116_HL.jpg
Refresh پيام :


ارسال پاسخ 
 
رتبه موضوع
  • 2 رای - 5 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
دستنوشته ها و دلخوری ها
نویسنده پیام
زاپاتا آفلاین
amir_e_delaram (زاپاتای سابق)
*

ارسال ها: 695
تاریخ ثبت نام: ۱۳۹۰/۸/۲۲
اعتبار: 58


تشکرها : 2102
( 9998 تشکر در 329 ارسال )
شماره ارسال: #19
RE: آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا یا چگونه یاد گرفتم بر سادیسم روزگار لبخند بزنم

(۱۳۹۳/۱۱/۳۰ عصر ۱۲:۵۱)سرهنگ دکس نوشته شده:  

گاه به قدیم می‌اندیشم. به دغدغه ها و آرزوهای جوانی. در زمینه سینما شاید اصلی‌ترین و مهم‌ترین آرزویم دیدن فیلمهای تاریخی و حماسی بود. چیزی که دو دهه پیش برای یک پسربچه ساکن شهری کوچک تقریبا محال می‌نمود. شبی که پس از کوشش و تلاش بسیار نسخه قراضه‌ای از بن هور را دیدم شعفی وصف ناشدنی در من جوشید. اما زمان می‌گذرد، آدمی تغییر می‌کند و علایق و لذتها رنگ می‌بازد.

دو شب پیش فیلمی که آن سالها برای دیدنش هر کاری می‌کردم (سلیمان و ملکه سبا)، از قضای روزگار بدستم رسید. کیفیت عالی، صداهای شفاف، تنهایی و وقت کافی برای تماشا، اما...
حس دیگر آن حس نیست. الان دیگر دیدن این فیلم واقعا برایم خسته کننده است. خیلی سعی کردم بیاد گذشته جلوی تلویزیون بمانم و عشق و علاقه بچگی  را باز تولید کنم، اما نشد. یک کارهایی و یک لذتهایی سن و سالی دارد و و قتی از زمانش گذشتیم دیگر تمام است. در آن روزگار دیدن چنین فیلمی لذت فراوانی در من می‌انگیخت اما ممکن نبود. این روزها حس قدیم مرده هر چند کافی است اراده کنی تا جدیدترین آثار سینمایی و یا قدیمی ترینها را تهیه کنی..

بر عمر گذشته و بر نداشته‌هایی که می‌توانست اوقات خوشی برایمان مهیا کند می‌اندیشم و حتا دیگر حس افسوس خوردن هم ندارم.

دکس عزیز ،بقول فیلمبرداران کمی با فیلتر سیاه و زرد به قضایا نگاه کرده ای،شاید آن روزگاری که دنبال فیلم یافتن بودیم دغدغه هایمان کمتر از امروز بود .با همان پول توجیبی میپریدیم از سفیران فرهنگی غیرمجاز!یک نوار vhs  یا بتاماکس کرایه می کردیم و با شوق و ذوق فراوان کشف شهود می کردیم .یا اگر دلمان می گرفت شال و کلاه می کردیم و در یک عصر پاییزی به سینما می رفتیم تا فیلمی را به تماشا بنشینیم. اما مطمئنا عشق آدم به چیزی یا کسی که ستایشش می کردی تمام نمی شود. من با پخش سریال اوشین دوبله را شناختم . یادم می آید جوانی - که متاسفانه در جوانی هم پرپرشد - در اقواممان بود که سری در مطالعه و کتاب و مجلات داشت و در مهمانی شبانه ای از دوبله اوشین داد سخن داد و از مهمانان می پرسید که اگر گفتین کی بجای ریوزو صحبت می کنه ؟ هر کس چیزی می گفت و خوب یادم می آید با تحکم و اعتماد به نفس فراوان گفت که محمدرضا حیاتی - گوینده اخبار - بجای او صحبت می کند! سالها بعد فهمیدم که این نقش را سعید مظفری گفته نه حیاتی .

خلاصه عشقمان به دوبله و سینما همراه خودمان قدکشید و نه تنها کم نشد بلکه آتشش فروزان تر شد . حاصل آن هم در دوران نوجوانی کارگردانی یک فیلم 8 میلیمتری 3 دقیقه ای آماتور در انجمن سینمای جوان بود که فیلمبردار عزیزم برخی از صحنه ها را فلو گرفته بود و مکرر هم زوم گرفته بود . البته زوم گرفتن هم صفایی داشت اما بعدها که یکی از منتقدین مشهور به مرحوم کمال مطیعی گیر داده بود که چرا در فیلم 17 روز التهاب (ساخته کریم آتشی ) از زوم استفاده زیادی کرده بنده مغبون شدم و فکر کردم گناه کبیره مرتکب شده ام . بهمین خاطر بعد از بیست سال اگر فیلمی دارای تصاویر زوم زیادی باشد حالت ناخوشایندی بهم دست میدهد!

خلاصه این که این خاطرات حسابی با عشقم به سینما و دوبله پیوند خورده و شاید مشغله های امروز کمتر بگذارد از فیلم دیدن لذت ببرم اما اگر سرحال باشم بازهم همان عشق قدیمی به سراغم می آید. هنوز هم مانند دوران نوجوانی اگر چیزی درباره سینما و دوبله کشف کنم مشعوف می شوم. چند روز پیش از دوستی عزیز شنیدم که اتومبیل پژو پارس زنده یاد اصغر افضلی دارد در پارکینگ خانه اش خاک می خورد ناراحت شدم و می گفتم کاش می شد یادگار این صدای ماندگار را خرید و در موزه گذاشت. اما کشف اینکه ماشین ایشان چه بوده لذت وافری دارد!

امیدوارم سرهنگ عزیز احساسش دوباره به گذشته ها برگردد...

۱۳۹۳/۱۱/۳۰ عصر ۰۲:۰۰
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : پرشیا, پیرمرد, زینال بندری, پیر چنگی, دکــس, Classic, خانم لمپرت, rahgozar_bineshan, سروان رنو, بلوندی غریبه, ژان والژان, زرد ابری, جولیانو جما, واتسون, باربوسا
ارسال پاسخ 


پیام در این موضوع
RE: دستنوشته ها و دلخوری ها - نسیم بیگ - ۱۳۹۲/۱۲/۲۳, عصر ۰۵:۱۳
RE: دستنوشته ها و دلخوری ها - زبل خان - ۱۳۹۳/۵/۱۱, صبح ۱۱:۲۸
RE: دستنوشته ها و دلخوری ها - پیرمرد - ۱۳۹۳/۷/۱۳, عصر ۱۰:۵۳
RE: دستنوشته ها و دلخوری ها - Keyser - ۱۳۹۳/۱۰/۶, عصر ۱۰:۲۳
RE: دستنوشته ها و دلخوری ها - نسیم بیگ - ۱۳۹۳/۱۰/۱۴, صبح ۱۲:۰۹
RE: دستنوشته ها و دلخوری ها - نسیم بیگ - ۱۳۹۳/۱۰/۱۴, صبح ۰۷:۰۳
RE: دستنوشته ها و دلخوری ها - برو بیکر - ۱۳۹۳/۱۰/۲۵, عصر ۰۴:۲۳
RE: دستنوشته ها و دلخوری ها - سروان رنو - ۱۳۹۳/۱۰/۲۶, عصر ۰۲:۰۹
RE: دستنوشته ها و دلخوری ها - نسیم بیگ - ۱۳۹۳/۱۱/۱۲, عصر ۱۰:۵۳
RE: آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا یا چگونه یاد گرفتم بر سادیسم روزگار لبخند بزنم - زاپاتا - ۱۳۹۳/۱۱/۳۰ عصر ۰۲:۰۰
RE: دستنوشته ها و دلخوری ها - منصور - ۱۳۹۴/۱/۱۴, عصر ۱۰:۳۷
RE: دستنوشته ها و دلخوری ها - جروشا - ۱۳۹۴/۳/۷, عصر ۰۸:۳۵
RE: دستنوشته ها و دلخوری ها - Keyser - ۱۳۹۴/۳/۸, صبح ۰۸:۱۷
RE: دستنوشته ها و دلخوری ها - نسیم بیگ - ۱۳۹۵/۱۰/۲۳, عصر ۰۷:۵۷
RE: دستنوشته ها و دلخوری ها - منصور - ۱۳۹۶/۱/۳۱, صبح ۰۷:۳۳
RE: دستنوشته ها و دلخوری ها - Jack Robinson - ۱۳۹۶/۲/۲۷, عصر ۰۵:۰۷
RE: دستنوشته ها و دلخوری ها - سروان رنو - ۱۴۰۱/۱۰/۱۰, عصر ۰۷:۳۰
RE: دستنوشته ها و دلخوری ها - Emiliano - ۱۴۰۱/۱۰/۱۰, عصر ۱۰:۵۷