جمعه 27 بهمن 91
در میان خواننده ها، رضا یزدانی عجیب بوی سینما می دهد، انگار بیشتر سینماست تا ترانه، تا آواز.
در میان جوان ترهایی که همه ترانه هایش را حفظ بودند نشستم و شنیدم صدای متفاوتش را، به یاد روزهایی که جوان تر بودم افتادم و ترانه هایی که حفظ بودم، حفظ بودیم من و همه هم سن سالانم؛ اصلا" از مدرسه به خانه برمیگشتیم برای گوش دادن ترانه های مورد علاقه مان. اما انگار یک جایی در همان سال ها و همان روزگار ماندیم، فرو رفتیم در گذشته های دوست داشتنی، جایی که کسی در گوشم فریاد زد : برام از خاطره سنگری بساز ...
و من در همان سنگر سالهاست که پنهان شده ام، سنگر گذشته بازی چه حال و هوای غریبی دارد، آن وقت ها که فیلم های بی کیفیت v.ch.s را چون جانم دوست داشتم، یادم می آید چند سالی از ساخته شدن تنگه وحشت مارتین اسکورسیزی می گذشت که یک نوار ویدیویی درب و داغان از فیلم را پیدا کرده بودم که از فرط دیده شدن و کپی شدن دیگر سیاه و سفید شده بود، دبیرستان بودیم و با دوستم فکر می کردیم اصل فیلم سیاه و سفید است. نه اینترنتی بود، نه کتابی و نه اطلاعاتی، کلی با فیلم سیاه و سفیدمان حال می کردیم تا اینکه روزی در مجله فیلم که نقدی در زمان نمایش فیلم نوشته بود خواندیم که فیلم رنگی است. چه رو دستی خورده بودیم.

بعدها که cd آمد چه نفس راحتی کشیدیم، اصلا" این روزها تنبل هم شده ایم، جسارت به شما نشود ولی فکر می کنم همه تنبل شده ایم. زمانی cd فیلم ها هیچ زیرنویسی؛ حتی زیرنویس انگلیسی هم نداشت، بعدها که تازه کلی پیشرفت کرده بودیم تک و توکی فیلم با زیرنویس می دیدیم ولی هنوز اکثر فیلم ها بدون زیرنویس بود، حالا همه عادت کرده ایم به فیلم با زیرنویس فارسی، دوستی دارم که مدت ها به دنبال فیلمی بود، فیلم را برایش پیدا کردم، آن هم نسخه اورجینالش را، گفت : نه اینکه زیرنویس نداره!!! گفتم: مرد حسابی زمانی فیلم روسی با زیرنویس سوئدی می دیدی کلی هم برای خودت کیف می کردی، حالا فیلم با زیرنویس انگلیسی هم نمی بینی؟ ... بگذریم.
می بینید از رضا یزدانی و خاطره بازی، آدم به کجاها می رسد ...
فیلم آرامی دیدم از یان تروئل دانمارکی به نام لحظه های ابدی محصول 2008

از یان تروئل چند سال پیش مهاجران با بازی ماکس فون سیدو بزرگ و لیو اولمان را دیده بودم، فیلم بسیار خوبی بود محصول سال 1971 که کاندید دریافت اسکار بهترین فیلم خارجی هم شده بود که جایزه را به باغ فینتسی کونتینی ویتوریو دسیکا باخته بود. آن فیلم با فیلم برداری معرکه خود تروئل چه تصاویر چشم نوازی داشت، تروئل در همان سال ها سرزمین جدید را هم ساخته بود که چون مهاجران موضوع مهاجرت سوئدی ها به آمریکا را روایت می کرد.

اما لحظه های ابدی فیلم بسیار آرام و گرمی است. قطعا" برای تماشاگران امروزی سینما که به سبک سریع فیلم های جدید عادت کرده اند تماشای فیلم کمی طولانی، آرام و سرشار از جزئیات جذاب تصویری تروئل مشکل باشد. می گویند تروئل فیلم را با نور طبیعی فیلم برداری کرده و وسواس زیادی در به وجود آورن سالهای 1907 تا 1917 که فیلم در آن دوره می گذرد به خرج داده. داستان فیلم درباره زنی است به اسم ماریا لارسون که با شوهر بددهن و شراب خوارش زندگی می کند، آن ها 7 فرزند دارند، شوهر هم که کارگر است. زن دوربین قدیمی را که دارد برای فروش یا گرو گذاشتن به مغازه ای می برد. صاحب مغازه کا با دوربین به زن یاد می دهد، زن کم کم به عکاسی علاقه مند شده و تصاویر بسیار زیبایی را ثبت می کند. بعد یک دوره چند ساله و حوادث مهم تاریخی سوئد از جمله مهاجرت به آمریکا، ورود نهضت های سوسیالیستی و جنبش های کارگری و ... را از دریچه دوربین ماریا می بینیم. تصاویر زیبای تروئل هر یک برای خود عکس جذابی هستند و چشم نواز، در زمانه تدوین های سریع و دیوانه وار دیدن یک فیلم به سبک فیلم های هنرمندانه دهه 70 اروپا یا حتی هالیوود بسیار دلنشین است. وقتی dvd دوم فیلم را دیدم فهمیدم که انگار در واقعیت ماریا لارسون وجود داشته و فیلم بر مبنای واقعیت ساخته شده.
یان تروئل

از تروئل فیلم های عروس زندی با بازی جین هاکمن و لیو اولمان و هامسون با بازی ماکس فون سیدو هم بسیار معروف هستند.
سرزمین جدید - 1972

عروس زندی - 1974

مهاجران - 1971

هامسون - 1996

اگر وقت کردید فیلم های تروئل را هم ببینید، فیلم هایی سرشار طراوت، سرشار از آرامش و سرشار از ماکس فون سیدو. یک سینمای ناب و دوست داشتنی...
تا بعد...