چهار شنبه 25 بهمن 91
خدا رو شکر جشنواره فجر هم تمام شد، یادش به خیر سالهای گذشته می گفتیم: حیف، جشنواره هم تمام شد؛ اما انگار هر سال باید افسوس سال قبل رو بخوریم، امسال یکی از سفارشی ترین جشنواره های تاریخ رو شاهد بودیم ، اصلا" شاید همین 2، 3 تا فیلم خوب هم از دستشون در رفته بود. البته روز آخر قاعده تصادف رو دیدم که فیلم خیلی خوبی بود، همه بازی ها خیلی خوب بود مخصوصا" امیر جعفری، و سروش صحت که در همون چند دقیقه حضورش عالی بود. ریتم فیلم بسیار درست و تدوین هم معرکه بود و از همه مهم تر کارگردانی فیلم با اون پلان سکانس های خیره کننده اش. سرتونو درد نیارم، واقعا" خوب بود تو این برهوت ...
اما مدتی بود می خواستم در مورد فیلم قاتلین ماه عسل (1969) به کارگردانی لنرد کسل چیزی بنویسم. فیلمی که قرار بود تبدیل به اولین اثر مارتین اسکورسیزی کبیر شود اما نصیب لنرد کسل شد تا یکی از خاص ترین آثار سینمایی تاریخ سینما شکل بگیرد حیف که کارگردانش بعدها کم کم از خاطره ها محو شد. فیلم داستان دختر بسیار چاقی است که با مادرش زندگی می کند، دختر بسیار تنهاست تا اینکه از طریق موسسه های دوست یابی یا یک چیزی شبیه آن با مردی آشنا می شود. فردای اولین دیدار مرد با پول های دختر می گریزد و کمی بعد معلوم می شود که شغل مرد در واقع همین است. دختر که سخت عاشق شده مرد را پیدا کرده و از این پس به عنوان خواهرش در دزدی ها با او همکاری می کند تا اینکه حسادت دختر کار دستشان می دهد تا جایی که دیگر از کشتن هیچ ترسی به خود راه نمی دهند ...
بازی هر دو بازیگر گمنام فیلم خوب است و کارگردانی فیلم هم معمولی است، نوع تصویر برداری در بعضی مواقع به فیلم کیفیتی مستندگونه می بخشد. در مجموع فیلم خیلی خوب و تکان دهنده ایست، خشونت جاری در فیلم هم در بعضی از مواقع غیر قابل تحمل است. انگار بعد از بانی و کلاید در 1967 به تصویر کشیدن زوج های قاتل با اقبال عمومی مواجه بوده است. هرچند این فیلم سیاه و سفید بر خلاف بانی و کلاید از عوامل جذابی برای پرتماشاگر بودن بهره نبرده است اما مانند آن فیلم بر اساس یک ماجرای واقعی ساخته شده است. البته سال ها قبل از این فیلم در 1950 جنون اسلحه اثر جوزف اچ. لوئیس نیز داستان زوج جنایتکاری را بر پرده برده بود. بعد ها دیوید لینچ با وحشی در قلب و الیور استون با قاتلین مادرزاد و برخی دیگر به این نوع موضوع پرداختند.
امشب ساعت 9 کنسرت رضا یزدانی برگزار میشه، البته از 5، 6 روز قبل همه بلیت ها فروخته شده بود و شبیه یک معجزه بود که من در عین بی خیالی موفق به پیدا کردن بلیت شدم.
می خواستم از شرلی مک لین بگویم و اینکه چقدر دوستش دارم و اینکه چه بازیگر خوبی است و دیگر اینکه چه خوب که هنوز در میان ماست، ما یعنی زنده ها !
در چریتی شیرین اثر باب فاسی
چه کسی می تواند ایرما خوشگله را بدون حضور او تصور کند، اصلا" وقتی اسم فیلمی صفت خوشگل یا شیرین بر خود دارد ( برخی اصرار دارند بگویند یا بنویسند ایرمای شیرین ) مگر می شود بازیگر دیگری جز شرلی مک لین در فیلم بازی کند؟
با جک لمون در ایرما خوشگله
با جری لوییس، دین مارتین و دوروتی مالون در آرتیست ها و مدل ها
با آدری هپبورن و جیمز گارنر در ساعت کودکان
با جک لمون و فرد مک مورای ، پشت صحنه آپارتمان
با آلفرد هیچکاک در دردسر هری
با جان شله زینگر در مادام سوزاتسکا
در حال گریم برای گیشای من
شما آپارتمان، دو قاطر برای خواهر سارا، مهرورزی ( با جک نیکلسن )، مادام سوزاتسکا (جان شله زینگر )، آرتیست ها و مدل ها ( با جری لوییس )، بعضی ها دوان دوان آمدند، گیشای من ( با ایو مونتان )، چه راهی برای رفتن ! ( با پل نیومن، رابرت میچام و ... )، حرکت حساب شده / گامبیت ( با مایکل کین )، زن ضرب در هفت و مخصوصا" چریتی شیرین و ... را بدون او تصور کنید، این فکر من را که قطعا" دیوانه می کند، شما را نمی دانم.
باید بابت زیاد شدن عکس ها ببخشید، تازه جلو خودم رو گرفتم تا بیشتر از این عکس نگذارم!
چه خوب که این ستاره ها هرگز پیر نمی شوند، هرگز نمی میرند و برای هر نسلی جاودانه اند.
این روزها کمی بی حوصله و دمق هستم، شاید در نوع نوشتنم مشخص باشد، باید ببخشید، این بیماری هر از گاهی خودش می آید و خودش هم می رود، خوب که سینما هست تا حال مان را خوب کند؛ حال همه مان را. سروان رنو عزیز از دیدن صحنه های جدید در تکرار هزاردستان گفته بود، به نظر من هم انگار بعضی از صحنه ها جدید هستند!
راستی ظاهرا" هنوز کسی اطلاعاتی از گروهبان سیبولی پیدا نکرده !
تا بعد ...