[-]
جعبه پيام
» <رابرت جوردن> من عاشق بازی سعید راد در در فیلم دوةل هستم -ضد قهرمان دوست داشتنی سینما
» <Emiliano> یکی از این عزیزان Dude بزرگوار هستن که بدین‌وسیله در اینجا ازشون ممنون هستم.
» <Emiliano> وجود دوستان فرهیخته با کوله‌باری از دانش و تجربه در این انجمن افتخاریه بزرگ برای بنده و ازشون درس می‌گیرم.
» <سروان رنو> جالب بود ! عجب پوستری از "بر باد رفته" ... https://www.1pezeshk.com/wp-content/uplo....30.05.jpg
» <کنتس پابرهنه> این طراح خوش ذوق چه ساده و زیبا به سکانس های کلیدی فیلم ها اشاره کرده... https://www.1pezeshk.com/archives/2024/0...style.html
» <پیرمرد> متأسفانه سعید راد درگذشت، روحش شاد و یادش گرامی
» <پیرمرد> سپاسگزارم از جناب سروان که بنده را با دورین گری مقایسه نفرمودند
» <پیرمرد> سلام و عرض احترام خدمت دوستان کافه کلاسیک و تشکر از سرکار خانم کنتس گرامی
» <سروان رنو> پیرمرد مانند بنجامین باتن هر روز جوانتر می شود
» <کنتس پابرهنه> به به... بعد از مدت ها درود جناب پیرمرد عزیز
Refresh پيام :


ارسال پاسخ 
 
رتبه موضوع
  • 3 رای - 4.33 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
یادداشت های روزانه
نویسنده پیام
راتسو ریــزو آفلاین
پیانیست کافـه
***

ارسال ها: 107
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۹/۸/۲۶
اعتبار: 26


تشکرها : 977
( 1565 تشکر در 39 ارسال )
شماره ارسال: #4
RE: یادداشت های روزانه

پنج شنبه 12 بهمن 91

 

Ordet را دیده اید ؟


 

اردت یا کلام اثر جاودانه کارل تئودور درایر بزرگ را می گویم. نمی دانم چرا این فیلم گوشه ای از ذهن مرا همیشه اشغال کرده. محال است هفته ای یک یا دو بار به این فیلم فکر نکنم . در میان هجوم فیلم های معناگرای وطنی که سعی دارند به سبک کلید اسرار حضور خداوند را به تماشاگر حالی کنند درایر در کمال سادگی فیلمی به تمام معنا مذهبی و سرشار از به قول دوستان معنا و معناگرایی ساخته است بدون آنکه به ورطه شعارگویی بیفتد. کادر بندی های زیبا و ساده و استفاده مفید و به جا از مناظر روستا، دکور بسیار ساده خانه روستایی، چهره های آرام بازیگران در کنار کارگردانی سنجیده و میزانسن های دقیق و حساب شده و از همه مهمتر نماهای گاهی بسیار طولانی از اردت شاهکاری فراموش نشدنی ساخته. همه اینها باعث شده صحنه معجزه پایانی فیلم در اوج سوررئال بودن بسیار پذیرفتنی، ساده و واقعی جلوه کند. شخصیت پردازی ها بسیار خوب از کار در آمده و خانه به عنوان یکی از شخصیت های دوست داشتنی فیلم در دل تماشاگرش جای می گیرد. دیالوگ ها کم اما به جا و مناسب به کار رفته اند و خلاصه هر چه از زیبایی های فیلم بگویم واقعا" کم گفته ام. ای کاش کسانی که این فیلم آرامش بخش را ندیده اند ظرف همین یکی دو روزه این غفلت را جبران کنند.

از درایر بزرگ روز خشم محصول 1944 ، خون آشام محصول 1932 و گرترود محصول 1964 را هم به شدت پیشنهاد می کنم.

 


جشنواره فجر هم با همه کاستی هایش شروع شده، چون سال های گذشته، امسال هم در شیراز تعدادی از فیلم ها نمایش داده می شود اما انگار به جز چند فیلم مثل سر به مهر و استرداد و یکی دو فیلم دیگر فیلم های آن چنان خوبی قرار نیست نمایش داده شود. تا اینجای کار بلیط چند تایی از جمله همین دو فیلم را گرفته ام عمری باقی باشد برویم ببینیم، بالاخره کار اصلی ما در زندگی همین فیلم دیدن است حیف که بابتش حقوقی به ما نمی دهند!

این هم برنامه جشنواره برای دوستان شیرازی:

 

 

البته برنامه اکران سینما ایران هم تقریبا" به همین شکل است.

 

چند شب پیش به یاد ایلای والاک افتاده بودم طفلکی کمتر سینما دوستی به یادش است ، چه سخت جانی می کند پیرمرد؛ چه خوب که او هم مثل ماکس فون سیدو هنوز زنده است. چقدر خدای خوبی داریم که ایلای والاک را هنوز از ما نگرفته وگرنه غصه این یکی هم به غم نبودن ایو مونتان اضافه می شد. یک چیز دیگر هم در زندگی ام هست که همیشه دلم هوایش را می کند و آن صدای جاودانه ژاله کاظمی است. چه معجزه گری است این بانوی دوبلاژ ایران و چه معجزه دل انگیزی دارد. برخی شخصیت هایی که به وسیله او دوبله شده اند از نسخه اصلی، شخصیت جذاب تر و کامل تری یافته اند. نمونه در دسترسش شخصیت میا فارو در گتسبی بزرگ است. آخر کدام آدم عاقلی باور می کند که رابرت ردفورد دیوانه و شیدای میا فارو شود ( در افسانه ها آمده است که فی داناوی خودش را برای گرفتن این نقش می کشته که متاسفانه در اوج بد سلیقه گی به او نرسیده است ) اما صدای ژاله کاظمی ؛ میا فارو را دوست داشتنی و این اتفاق را باور پذیر می کند. قبلا" هم در مطلبی به صحنه ورود سام واترسن و نحوه دیالوگ گویی کاظمی اشاره ای کرده ام.

(( همکاران رادیوی ایران علی اصغر طاهری (چپ) در کنار خانم ژاله کاظمی و ایرج گرگین (راست) ))


حالا که خوب فکر می کنم انگار ژاله کاظمی، ایو مونتان و خیلی های دیگر هنوز زنده اند، این ماییم که می میریم وگرنه صدها سال دیگر که خاک مرا حتی باد نیز دیگر نمی داند به کجا برده است ایو مونتان هنوز زنده است و صدای ژاله کاظمی هنوز در خانه های سینمادوستان به گوش می رسد.

تا بعد ...


تکرار می کرد: نمی شود کاری اش کرد... نمی شود کاری اش کرد...
خیلی خنده ام گرفت، انگار چیزی هست که بشود کاری اش کرد
. زندگی در پیش رو - رومن گاری
۱۳۹۱/۱۱/۱۲ عصر ۱۱:۱۰
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : ژان والژان, جو گیلیس, رزا, اسکورپان شیردل, حمید هامون, دزیره, بانو, سم اسپید, مگی گربه, پرشیا, فورست, کنتس پابرهنه, مهشید, هایدی, واتسون, Memento, جیمز باند
ارسال پاسخ 


پیام در این موضوع
یادداشت های روزانه - راتسو ریــزو - ۱۳۹۱/۱۱/۹, عصر ۰۸:۱۸
RE: یادداشت های روزانه - راتسو ریــزو - ۱۳۹۱/۱۱/۱۰, عصر ۱۱:۱۸
RE: یادداشت های روزانه - راتسو ریــزو - ۱۳۹۱/۱۱/۱۱, عصر ۰۷:۴۶
RE: یادداشت های روزانه - راتسو ریــزو - ۱۳۹۱/۱۱/۱۲ عصر ۱۱:۱۰
RE: یادداشت های روزانه - راتسو ریــزو - ۱۳۹۱/۱۱/۱۳, عصر ۰۷:۳۲
RE: یادداشت های روزانه - راتسو ریــزو - ۱۳۹۱/۱۱/۱۴, عصر ۰۷:۱۱
RE: یادداشت های روزانه - راتسو ریــزو - ۱۳۹۱/۱۱/۱۵, عصر ۰۷:۴۳
RE: یادداشت های روزانه - راتسو ریــزو - ۱۳۹۱/۱۱/۱۶, عصر ۰۷:۲۰
RE: یادداشت های روزانه - راتسو ریــزو - ۱۳۹۱/۱۱/۲۰, عصر ۰۷:۳۸
RE: یادداشت های روزانه - راتسو ریــزو - ۱۳۹۱/۱۱/۲۱, عصر ۰۹:۵۱
RE: یادداشت های روزانه - راتسو ریــزو - ۱۳۹۱/۱۱/۲۲, عصر ۰۶:۵۲
RE: یادداشت های روزانه - راتسو ریــزو - ۱۳۹۱/۱۱/۲۵, عصر ۰۵:۵۱
RE: یادداشت های روزانه - راتسو ریــزو - ۱۳۹۱/۱۱/۲۷, عصر ۰۲:۴۸
RE: یادداشت های روزانه - راتسو ریــزو - ۱۳۹۱/۱۱/۲۹, عصر ۰۸:۵۷
RE: برای راتسو ریزو - دزیره - ۱۳۹۱/۱۱/۳۰, صبح ۰۹:۳۱
RE: یادداشت های روزانه - پرشیا - ۱۳۹۱/۱۲/۴, صبح ۰۳:۵۹
RE: یادداشت های روزانه - راتسو ریــزو - ۱۳۹۱/۱۲/۱۸, عصر ۰۱:۵۷
RE: یادداشت های روزانه - راتسو ریــزو - ۱۳۹۱/۱۲/۱۹, عصر ۰۷:۵۱