[-]
جعبه پيام
» <لوک مک گرگور> متشکرم دوست گرامی. منهم همیشه از خواندن مطالب جذاب و دلنشین تان کمال لذت را برده ام.
» <رابرت> بررسی جالب تأثیر فیلم "پاندورا و هلندی سرگردان" بر انیمیشن "عمو اسکروچ و هلندی سرگردان" https://cafeclassic5.ir/showthread.php?t...6#pid45456
» <رابرت> سپاس از دون دیه‌گو دلاوگا و لوک مک گرگور عزیز به خاطر مطالب تحقیقی، تحلیلی و زیبای اخیرشان
» <دون دیه‌گو دلاوگا> "بچه‌های کوه تاراک" : https://cafeclassic5.ir/showthread.php?t...3#pid45453
» <مارک واتنی> ممنونم رابرت جوردن عزیز
» <رابرت جوردن> سپاس از مارک واتنی و بتمن
» <مارک واتنی> رابرت عزیز و گرامی ... این بزرگواری و حسن نیت شماست. دوستان بسیاری هم در کافه، قبلا کارتون و سریال های زیادی رو قرار داده اند که جا داره ازشون تشکر کنم.
» <مارک واتنی> دانلود کارتون جذاب " فردی مورچه سیاه " دوبله فارسی و کامل : https://cafeclassic5.ir/showthread.php?t...7#pid45437
» <Kathy Day> جناب اﻟﻜﺘﺮﻭﭘﻴﺎﻧﻴﺴﺖ از شما بسیار ممنونم...
» <مارک واتنی> خواهش می کنم بتمن عزیز
Refresh پيام :


ارسال پاسخ 
 
رتبه موضوع
  • 1 رای - 5 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
والهالا
نویسنده پیام
پرشیا آفلاین
مترجم کافه
***

ارسال ها: 220
تاریخ ثبت نام: ۱۳۹۱/۹/۱۶
اعتبار: 24


تشکرها : 4498
( 2786 تشکر در 76 ارسال )
شماره ارسال: #2
RE: والهالا

چگونگی آفرینش جهان و انسان

نخست, جز خائوس هیچ نبود؛

مغاکی بی انتها و پهناور

خشم آگین چونان دریایی: تاریک, بی بر, سرکش

 شعر بالا, اثر جان میلتون ادیب شهیر انگلیسی و سراینده ی شعر حماسی "بهشت گمشده" است که در قرن هفدهم میلادی می زیست. با این حال سروده ی او, بیانی دقیق از نقطه نظر یونانیان باستان پیرامون سرآغاز گیتی است. سال های دراز, بسیار پیشتر از پیدایش ایزدان, در گذشته ای مه آلود و تاریک تنها آشوب بی شکلی به نام خائوس یا هاویه (Chaos) وجود داشت که تاریکی ممتدی بر آن سایه افکنده بود.

سرانجام, به شیوه ای که چگونگی آن بر هیچ کس آشکار نیست, دو نوزاد در این نیستیِ بی شکل پا به عرصه ی وجود نهادند: یکی از آن ها نوکس (Nyx)  یا شب بود و دیگری, اربوس (Erebus یا Erebos), ژرفنایی بی انتها که مرگ در آن خانه داشت. در سراسر گیتی جز این دو, دیگر هیچ نبود و همه جا در چنگال سیاهی, نیستی و سکوت فرو رفته بود.

Nyx and Erebus

Nyx and Erebus

سپس شگفت انگیزترین شگفتی ها رخ داد. به شیوه ای رمزآلود از دل این هراس تهی و بی انتها, بهترین وجود هستی پدیدار شد. اریستوفان, نمایش نامه نویس بزرگ و شاعر طنزپرداز یونانی این رویداد را چنین به تصویر می کشد:

شبِ سیه بال

در آغوش تاریک و ژرفِ اربوس, تخمی باد آورده نهاد

و در پس گذر فصل های بسیار, عشق قد برافراشت

درخشان با بال هایی زرین

که دیربازی بود او را چشم در راه بودند

از تاریکی و از مرگ, عشق (Eros) زاده شد و با زایش او, سامان و زیبایی بر آن هرج و مرج کور چیره شدند. عشق, نور (Aether) را همراه با همنشین او, روز تابان (Hemera) آفرید و سپس نوبت به آفرینش زمین (Gaia) رسید. طبیعی بود که با آفرینش عشق و نور, زمین نیز بوجود آید و در پس آن پردیس یا اورانوس (Uranus)  زاده شد. هسیود (Hesiod) شاعر باستانی یونان که تقریبا همدوره هومر است, نخستین یونانی ای بود که کوشید برای سرآغاز هر چیز توضیحی ارائه دهد. او چنین نگاشته است:

زمین, زیبا و آغوش- گشوده, سر برداشت؛

او که شالوده ی پابرجای همه چیز است.

و زمینِ زیبا, نخست پردیسِ پرستاره را زاد,

هم تراز با خویش,

تا زمین را از هر سوی دربرگیرد و کاشانه ای ابدی باشد برای ایزدان خجسته پی

در این دیدگاه پیرامون گذشته ی هستی, هنوز تفاوتی بین مکان ها و افراد وجود نداشت. زمین که گستره ای جمود بود, در عین حال شخصیتی مبهم و شبه زنده داشت. پردیس, تاقِ کبودِ بلند, هم رفتاری زنده وار نشان می داد. برای کسانی که این داستان ها را بازگو کردند, تمامی هستی همانند خودشان زنده و پویا بود. آنان به هرچه تغییر می کرد و نشانی از زندگی داشت, شخصیتی زنده می بخشیدند. این زنده پنداری به نوعی رمزآلود بود: چیزی ژرف و مبهم که با جنبش خویش تغییر را در پی داشت و به همین دلیل, زنده محسوب می شد: زمین با بهار و زمستان اش, آسمان با ستارگان درخشان اش, دریای ناآرام با امواج خروشان اش و .....

داستان سرایان ابتدایی, با به صحنه آوردن عشق و نور, زمینه را برای ظهور انسان فراهم می کردند و این هویت بخشی به تدریج دقیق تر و واضح تر می شد. پس از پردیس و زمین که از این زنده پنداری, تنها سهمی اندک و مبهم داشتند, نوبت به فرزندانی رسید که آن ها (گایا و اورانوس) پدر و مادرشان بودند و بیشتر از والدین شان به موجودات زنده شباهت داشتند. یونیان باستان هم, به سان ما باور داشتند که روزگاری زمین, کاشانه ی موجوداتی عجیب و غول آسا بوده است. اما از دیدگاه آن ها این موجودات, نه دایناسورها و ماموت ها بلکه, موجوداتی با شکل شبه انسانی و درونی غیر انسانی بودند. آن ها قدرت چیره و نابودگر زمین لرزه, تندباد و آتشفشان را در اختیار داشتند. در افسانه ها این موجودات بیش از آن که واقعا زنده باشند, به دنیایی تعلق داشتند که در آن هنوز نشانی از زندگی وجود نداشت و هرچه بود, جنبش های ترسناک نیروهایی ستیزناپذیر بود که کوه ها را از جای می کندند و دریاها را جابجا می کردند.

سه تن از این موجودات, با پیکری غول آسا و قدرتی شگرف, هر یک صد دست و پنجاه سر داشتند. به همین سبب آن ها را هکاتون کایر (Hecatonchire) یا صد دست می نامیدند. به سه تن دیگر نام سیکلوپ (Cyclops) به معنای چشم-چرخی داده بودند, چرا که هریک تنها یک چشم بسیار بزرگ در میانه پیشانی خود داشتند که چون چرخ ارابه, گِرد و بزرگ بود. این موجودات قامتی به بلندای ستیغ کوه ها داشتند و از نیرویی نابودگر برخوردار بودند. از این دو گروه فرزندان گایا و اورانوس بعدها بیشتر خواهیم شنید.

در پست بعدی به زایش تیتان ها خواهیم پرداخت.

ارجاعات در ساخته های سینمایی:

گایا: در سری معروف انیمیشن Final Fantasy از زمین با عنوان گایا نام برده شده است.

اروس: Eros نام فیلمی ایتالیایی (2004) تشکیل یافته از سه بخش کوتاه که هریک توسط یک کارگردان (ونگ کاروای, استیون سودربرگ و میکل آنجلو آنتونیونی) ساخته شده است.

هکاتون کایر: نام یکی از شخصیت های اصلی انیمیشن Apple seed بریاریوس هکاتون کایر است که از اسم یکی از هیولاهای صد دست اساطیر یونان به نام بریاریوس نیرومند گرفته شده است.

Apple Seed

سیکلوپ: فیلمی با عنوان سیکلوپ (1957)؛ یک فیلم ترسناک علمی-تخیلی.

 Cyclops

البته می توان به شخصیت سیکلوپس در سری فیلم های مردان ایکس هم اشاره کرد که با توجه به توانایی خاصی که دارد, بی شباهت به سیکلوپ اساطیر یونان نیست.


بزرگ ترین مصیبت برای یک انسان این است که نه سواد کافی برای حرف زدن داشته باشد نه شعور لازم برای خاموش ماندن

ژان دو لا برویر, فیلسوف فرانسوی قرن 17
۱۳۹۱/۱۱/۹ صبح ۰۲:۳۹
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : رزا, دن ویتو کورلئونه, Classic, اسکورپان شیردل, حمید هامون, بانو, فورست, ژان والژان, دزیره, سروان رنو, مگی گربه, oceanic, Achilles, زرد ابری, هایدی, Memento, پیرمرد
ارسال پاسخ 


پیام در این موضوع
والهالا - پرشیا - ۱۳۹۱/۱۱/۹, صبح ۰۱:۴۳
RE: والهالا - پرشیا - ۱۳۹۱/۱۱/۹ صبح ۰۲:۳۹
RE: والهالا - منصور - ۱۳۹۱/۱۱/۹, صبح ۰۷:۳۰
RE: والهالا - پرشیا - ۱۳۹۱/۱۱/۱۹, عصر ۰۲:۵۴
RE: والهالا - راتسو ریــزو - ۱۳۹۱/۱۱/۲۹, عصر ۰۹:۰۶
RE: والهالا - پرشیا - ۱۳۹۱/۱۱/۳۰, صبح ۰۹:۳۲
RE: والهالا - پرشیا - ۱۳۹۱/۱۲/۱۹, صبح ۱۲:۴۸