[-]
جعبه پيام
» <کوئیک> سلام مجدد . چرا دانلود هم میشه کرد . دوستان دیگر که دانلود کرده بودند و در تلگرام هم قرار داده بودند . احتمالاً باید در سایت آپارات لاگین کنید
» <شارینگهام> درود و تبریک به همه ی دوستان ، سال خوبی داشته باشید
» <کنتس پابرهنه> جناب رابرت تصاویر کتاب‌ها چقدر خوب و خاطره‌انگیز بود... دم شما گرم :)
» <مموله> ضمن عرض تبریک سال نو به همه دوستان و تشکر از کوئیک عزیز و اینکه این کار میمون و خرچنگ گزینه دانلود نداره
» <پیرمرد> همه ساله بخت تو پیروز باد/همه روزگار تو نوروز باد(فردوسی)
» <کوئیک> با عرض تبریک سال نو . این عیدی کوچک تقدیم به دوستان https://www.aparat.com/v/bfm420c
» <آرلینگتون> جناب رابرت مهربان خوبید ؟ ممنونم از توجه و لطف و شما . و درود بر سرگرد راینهارت خوش سیما
» <سرگرد راینهارت> درود به قدیمیا و‌جدیدا و تبریک سال نو من اومدم
» <رابرت> خاطره جالب جناب آرلینگتون "چاقاله تلخ" https://cafeclassic5.ir/showthread.php?t...https://cafeclassic5.ir/showthread.php?tid=705&pid=4615
» <مارک واتنی> برآمد باد صبح و بوی نوروز ... به کام دوستان و بخت پیروز ... مبارک بادت این سال و همه سال ... همایون بادت این روز و همه روز ... عید نوروز همه دوستان عزیز کافه مبارک باد
Refresh پيام :


ارسال پاسخ 
 
رتبه موضوع
  • 11 رای - 4.18 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
آخرین فیلم کلاسیک که دیدم ...(بایگانی 1)
نویسنده پیام
Dude آفلاین
مشتری کافه
***

ارسال ها: 185
تاریخ ثبت نام: ۱۴۰۰/۱۰/۲
اعتبار: 25


تشکرها : 929
( 1730 تشکر در 183 ارسال )
شماره ارسال: #246
RE: آخرین فیلم کلاسیک که دیدم ...

با سلام

در جمع دیگری از دوستداران سینما، کسی در ستایش این فیلم -که ندیده بودم- نوشته بود. فیلم "پل واترلو" داستانی است آمیخته با لطافت احساسات و تلخی جدایی، که در قلب جنگ روایت می‌شود. شاید امروز ساده‌لوحانه یا کمی ملودرام به نظر برسد، اما در مقایسه با آن سالهای هالیوود، اثری درخور تحسین و شایسته عنوان یک درام احساسی است. این فیلم با هنرنمایی ویوین لی، روایتی است از تحول شخصیتی به‌نام مایرا، زنی که شادمانی معصومانه‌ای کودکانه اش به تجسمی از درد پنهان و خاموش بدل می‌شود. و لی، با بازی استادانه‌اش، این دگرگونی را نمایان می‌کند.

 برای روی، جنگ ماجراجویی و هیجان بود، پر از ناشناخته‌های جذاب. اما برای مایرا، جنگ تصویری بی‌پرده از جهنمی است که بود. زمانی که خبر مرگ روی به او می‌رسد، زندگی برای مایرا معنای خود را از دست می‌دهد. او که برای اولین بار عاشق شده بود، همه‌چیز خود را به پای این عشق قربانی کرد، از شغل و رفاه گرفته تا زندگی شخصی. اما زیبایی شکننده و خالص او تاب مقاومت در برابر واقعیت‌های لخ و بی‌رحمانه زندگی وجنگ را ندارد. مایرا، برخلاف روی، نه قوی بود و نه خوش‌بین. امیدی به آینده و انتظاری از زندگی نداشت. رویای خوشبختی آینده به درد فقدانی جبران‌ناپذیر بدل شد. و بهمراه گرسنگی، فقر، تنهایی و ناامیدی، انگیزه‌ای برای مبارزه نگذاشت. با این‌ حال، روحی پاک و بی‌آلایش در او ماند که هرگز کسی را بابت مصائبش یا اشتباهش سرزنش نکرد.