[-]
جعبه پيام
» <کلانتر چانس> کتاب افسانه آفرینش در ایران https://cafeclassic5.ir/showthread.php?t...https://cafeclassic5.ir/showthread.php?tid=1127&pid=4587
» <Dude> و پانزده دقیقه این لبخند مونالیزا کافی بود که مطمئن شوم مخاطب هدفش نیستم.
» <Dude> ضمن تشکر، باید اعتراف کنم خواندن نوشته شما که با چنین پیش فرضی متفاوت تر و جالب تر جلوه کرد، سبب شد.
» <کنتس پابرهنه> و البته درباره مردانه بودن فیلم کاملن موافقم، شاید مثل فیلم خوب monalisa smile هست که دغدغه ها و دنیای زنانه اش برای خانم ها قابل درک تره...
» <کنتس پابرهنه> جناب dude از نقطه نظر شما چقدر fight club متفاوت تر و البته جالب تر هست. مرسی که به اشتراک گذاشتید.
» <BATMAN> تشکر کنتس عزیز ، امیدوارم
» <کنتس پابرهنه> بتمن جان حیف که ترسناکه وگرنه می دیدمش... چند روز پیش جایی خوندم که انگار ژانر فیلم بعدی نولان هم ترسناکه :(
» <BATMAN> بازی جانی دپ خیلی خوبه، منکه اولش نشناختم! https://static1.srcdn.com/wordpress/wp-c...https://static1.srcdn.com/wordpress/wp-content/uploads/2023/12/mixcollage-08-dec-2023-12-17-a (همینطور بازی خوب مایکل پارکس)
» <BATMAN> فیلم جالبیه! کمدی ترسناک و جزو آثار نامتعارف سینما https://www.imdb.com/title/tt3099498/
» <BATMAN> جناب Dude حداقل قسمت یک Terrifierرو تماشا میکردی دو و سه اصلا ارزش دیدن ندارن!
Refresh پيام :


ارسال پاسخ 
 
رتبه موضوع
  • 7 رای - 3.43 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
محبوب ترين فیلم های عمر
نویسنده پیام
میثم آفلاین
مشتری سابق
*

ارسال ها: 294
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۸/۸/۴


تشکرها : 2524
( 2651 تشکر در 185 ارسال )
شماره ارسال: #21
RE: فهرست محبوب ترين فیلم های عمر

خواندن نوشته هاي بانو و رامين عزيز حس عجيب و غير قابل توصيفي به آدم مي دهد.

آدم وقتي بزرگ مي شود در تمام زمينه ها بي نهايت محافظه كار مي شود ، بدتر از همه در خرج كردن علايقش به چيزهايي كه قبلا بسيار دوستشان داشت! به قول ژان (ماريا اشنايدر) در آخرين تانگو در پاريس : بزرگ شدن بدترين جنايته!

اين بريدن از گذشته براي خود من دردناك و البته غير قابل اجتناب بوده. اين بحث را هم بيشتر به خاطر غليان حس سادومازوخيستي در رجوع به علايق گذشته شروع كرده ام!!

چه شب هايي كه با دوست اينك سفر كرده ام ، مهدي ، با شوري وصف نشدني به تماشاي طولانيترين مسافت (رابرت آلدريج) ، فرار به سوي پيروزي (جان هيوستن) ، يك دو سه ربودن پلهام (جوزف سارجنت) و  فرار بزرگ (جان استرجس) مي نشستيم. اما حالا .... ! به سختي مي توانم مثل سابق دوستشان داشته باشم!

براي همين مي ترسم فيلم جادويي عروج (لاريسا شيپيتكو) - فيلمي كه اولين بار با آن عاشق صداي ملكوتي ناصر تهماسب شدم - را هم دوباره ببينم. مي ترسم آن را هم ديگر دوست نداشته باشم.... واقعا كه بزرگ شدن بدترين جنايت است!

بانوي گرامي از دوست داشتن هاي بي ديدن گفتند. چقدر گوزن ها را پيش از ديدنش دوست داشتم. عاشقش بودم! عاشق مناعت طبع سيد حتي موقع درماندگي ، عزت نفس قدرت ، جادوي رفاقت و مردانگي ... بي آنكه فيلم را ديده باشم فقط از روي شنيده هايم با هيجاني وصف ناپذير اين فيلم را در ذهنم اكران مي كردم ! تا اينكه اين فيلم را ديدم. نه اينكه دوستش نداشته باشم كه فيلم محبوب من است. اما هنوز هم گوزن هايي كه نديده ام فيلم محبوب تر من است!

**************************************************

بي صبرانه منتظر نوشته هاي رامين هستم.

از سهيل عزيز بابت يادآوري به جايشان ممنونم. عنوان بحث ويرايش شد.


سعادتمندانه ترین زندگی، زندگی بدون تفکر است. (سوفوکلس)
۱۳۹۰/۳/۱۸ صبح ۱۱:۵۹
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : دن ویتو کورلئونه, بانو, بهزاد ستوده, رامین_جلیلوند, california, سروان رنو, اسکورپان شیردل, دزیره, رزا, ژان والژان, الیشا, بهمن مفید, فورست, Memento, rahgozar_bineshan, مکس دی وینتر
soheil آفلاین
پیشکسوت
*

ارسال ها: 529
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۸/۵/۲۰
اعتبار: 32


تشکرها : 1033
( 2856 تشکر در 400 ارسال )
شماره ارسال: #22
RE: فهرست محبوب ترين فیلم های عمر

(۱۳۹۰/۳/۱۸ صبح ۱۱:۵۹)ميثم نوشته شده:  

از سهيل عزيز بابت يادآوري به جايشان ممنونم. عنوان بحث ويرايش شد.

البته دوست عزيز قصد نداشتم عنوان مطلب را عوض كنم فقط قصدم اين بود كه بين فيلمهاي خوب و فيلمهاي محبوب تمايزي قائل شويم.

مثالي براي اينكه منظور را بهتر برسانم:

در ميان وسترن هاي سرجو لئونه بيشتر سينما دوستان خوب،بد،زشت يا روز روزگازي در غرب را بهترين فيلم او مي دانند.اما فيلم محبوب من به خاطر چند دلار بيشتر است.

كه دلايلش را رامين عزيز به بهترين شكل بيان كردند.

۱۳۹۰/۳/۱۸ عصر ۰۱:۵۴
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : میثم, رزا, DirmWairiut
بهزاد ستوده آفلاین
متولد اصفهان
***

ارسال ها: 901
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۸/۶/۶
اعتبار: 39


تشکرها : 2215
( 5901 تشکر در 538 ارسال )
شماره ارسال: #23
RE: فهرست بهترین فیلم های عمر

(۱۳۹۰/۳/۱۱ عصر ۰۶:۲۲)بهزاد کازابلانکا نوشته شده:  

1-کازابلانکا

کازابلانکا را دوست دارم چون یک داستان کامل دارد تمام شخصیتها شناسنامه دارند حتی اگر یک لحظه کوتاه داشته اند

کازابلانکا را بارها دیده ام و لذت بردم زبان اصلی با زیرنویس دوبله حسین عرفانی و دوبله ناصر تهماسب  دوبله فرانسه و ...مقایسه کرده ام و لذت بردم یک شاهکار به تمام معنا

کافه ریک را با همه مشتریهایش دوست دارم

شنبه هفته آینده در آموزشگاه سینمایی باغ غدیر ساعت 6 بعدازظهر جلسه تحلیل ساختار فیلمنامه کازابلانکا برگزار می شود که حتما شرکت می کنم  و جای دوستان را خالی می کنم بخصوص سروان رنو

پایان قسمت اول


هر جا سخن از دوبله است نام "بهزاد ستوده "میدرخشد
۱۳۹۰/۳/۱۸ عصر ۰۷:۳۴
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : رامین_جلیلوند, john doe, سروان رنو, بانو, میثم, دزیره, Classic, رزا, الیشا, مکس دی وینتر
رامین_جلیلوند آفلاین
دوست قدیمی
***

ارسال ها: 468
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۸/۸/۳۰
اعتبار: 27


تشکرها : 1178
( 2607 تشکر در 323 ارسال )
شماره ارسال: #24
RE: فهرست محبوب ترين فیلم های عمر

آخرین سامورایی:
عشق من به این فیلم از زمان شنیدن موسیقی متن فیلم شروع شد.
تقریبا روزی نمی گذرد که من به موسیقی متن این فیلم گوش ندهم.
زمانی نه چندان دور عشقی که اکنون خبری ازش ندارم موسیقی متن این فیلم را برایم فرستاد. جالب است که بعضی اوقات جفت انسان ها روحیه آدم را بهتر از خود آدم می دانند. بهم گفت موسیقی این فیلم برای روحیه تو ساخته شده است.
موسیقی این فیلم دو شاخه حماسی و عشقی دارد که هردو توفانی در روح حداقل من ایجاد می کند.
زمانی به جان دوی عزیزم گفتم می خواهم حتی در موقع مرگ هم موسیقی متن این فیلم را گوش دهم براستی که هانس زیمر آلمانی یکی از برترین موسیقی دان های قرن بیستم و بیست یکم می باشد.
پس از شنیدن موسیقی فیلم به دیدن فیلم سال ها بعد از اکرانش نشستم که یک دل نه صد دل عاشق این فیلم شدم. البته افسانه می باشد ( تا آنجایی که من می دانم) ولی خوب افسانه ای که نه چندان از واقعیات دور است.

افسانه صنعتی شدن ژاپن و سامورایی هایی که هنوز در گذشته زنده می کنند و با کدهایی اخلاقی خودشان علاقه ای به مدرن شدن ندارند. من را به یاد ایران عزیزمان انداخت که هنوز در برزخ مدرن شدن و علایق خاص سنتی خودمان می باشد. نبردی بین گذشته و آینده... صحنه جنگ سامورایی ها و ارتش امپراطوری ژاپن جنگ بین شمشیر و توپخانه من را همیشه به یاد جنگ چالدران و رویارویی ارتش ایران و عثمانی می اندازد.

امضای من برگرفته از سخن  تام کروز که بدون شک در دهه آخر قرن بیست به همراه براد پیت جز زیبارویان بسیار استاد در هنر سینما می باشد در اواخر این فیلم می باشد که می گوید مرگ جنبه ای از زندگی است. که من با تغییر و الهام از مولانا گفته ام: تنها حقیقت محض در زندگی مرگ می باشد.
دوبله فیلم با وجودی که پتانسیل عظیمی برای ثبت یک ابر دوبله داشت چنگی به دل نزد. میکس افتضاح ترجمه بی سوادانه....هرچند که والی زاده و مدقالچی با آن شم تیز صدای زیبا و تجربه پنجاه ساله سعی خودشان را کردند....

۱۳۹۰/۳/۱۸ عصر ۱۱:۲۲
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : john doe, california, سروان رنو, اسکورپان شیردل, بانو, دن ویتو کورلئونه, میثم, دزیره, soheil, Classic, رزا, الیشا, فورست, Memento, مکس دی وینتر
soheil آفلاین
پیشکسوت
*

ارسال ها: 529
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۸/۵/۲۰
اعتبار: 32


تشکرها : 1033
( 2856 تشکر در 400 ارسال )
شماره ارسال: #25
RE: فهرست محبوب ترين فیلم های عمر

گربه روي شيرواني داغ

يادم هست آن موقع ها در دوره وي اچ اس پيدا كردن چنين فيلمي مثل كشف مرواريد بود.

از طريق دوستي اين فيلم را پيدا كرديم.

با كيفيت تصوير صاف و باور نكردني.

با يكي از دوستان كه پايه فيلم بازي من بود.

تا قبل از اولين ديالوگ بسيار استرس داشتيم كه مبادا فيلم دوبله نباشد.چقدر آن لحظات دير مي گذشت.

دوستم گفت: كاملي،مقامي ... يكيتون يه جمله بگه يالا.

و شروع شد ... و مگر مي شود پل نيومن را با صدايي غير از چنگيز حنجره طلايي تصور كرد.

و عجب فيلمي....عجب ديالوگ هايي....كه فقط از تنسي ويليامز بر مي آيد.

پلك نمي زديم....سكوت مطلق ....غرق در فيلم و آن صداهاي زيبا.

تا جايي كه اين جمله از دهان پل نيومن با صداي جليلوند درآمد:

تيم من قهرمان آمريكا بود آبجي!

قهقه سر داديم....مثل يك آنتراك در مقابل رگبار ديالوگ و تصوير.

و دوباره غرق درفيلم شديم تا آنجا كه بريك گفت:

بي بالا عزيزم!

دوستم گفت چنگيز يك لحظه رفت در فاز فردين.

و پايان فيلم :

تو ديگه مجبور نيستي با دروغ تو اين خونه سر كني.

۱۳۹۰/۳/۲۱ صبح ۱۱:۳۱
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : دزیره, میثم, دن ویتو کورلئونه, رزا, رامین_جلیلوند, الیشا, مکس دی وینتر
دن ویتو کورلئونه آفلاین
پیشکسوت
*

ارسال ها: 1,074
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۹/۸/۱۰
اعتبار: 53


تشکرها : 1834
( 10951 تشکر در 272 ارسال )
شماره ارسال: #26
RE: فهرست بهترین فیلم های عمر

(۱۳۹۰/۳/۱۸ صبح ۱۰:۵۵)soheil نوشته شده:  

(۱۳۹۰/۳/۱۷ عصر ۱۰:۲۰)رامین_جلیلوند نوشته شده:  

ب هر فیلم با توجه به احساسی که در زمان دیدنش به شما دست می دهد برای شما محبوب می شود.

حرف من را مو به مو زديد رامين عزيز.

اتفاقا" يكبار كه از عباس كيارستمي هم در اين مورد پرسيده بودند همين دليل را ذكر كرد.

من هم دوست دارم در اين تاپيك بيشتر از فيلمهاي محبوب صحبت كنم تا بهترين فيلمها.

كه اين 2 مقوله با هم متفاوت است.

به عنوان مثال گربه روي شيرواني داغ فيلم محبوب من است.چون در زمان ديدن فيلم احساسي نرديك به بازيگر اين فيلم داشتم.

سلام بر جناب سهیل عزیز و جناب رامین _ جلیلوند گرامی ...

دوستان عزیز ...

راستش من متوجه نمیشوم ! آیا  چون برخی فیلم های محبوب ما  میشوند بنابراین  فیلم های خوبی هستند ؟ و یا برعکس آیا برخی فیلم ها چون خوب هستند ، محبوب ما میشوند ؟

می دانید ... به نظر من درک بخش اعظمی از هنر حسی است ... قبول دارم که وقتی میروی و مطالعه می کنی و نظر کسانی را که قبول داری راجع به اثر هنری بخصوص میشنوی میتوانی با زاویه دید وسیعتری با آن برخورد کنی اما خوب همه ما به اینکه بدون واسطه و با متر و ترازوی خودمان برای  سنجش  فیلمی ، آهنگی ، داستانی و ... اقدام کنیم  تمایل داریم یا لااقل در چنین بخشی که دوست عزیزمان جناب آقا میثم گرامی باب صحبت و بحثش را بنا گذاشته اند ...

درست است ... خود من از ان جماعتی هستم که نقش عوامل گذشته را در پیشرفت همین مورد خاص یعنی سینما اصلا از یاد نمی برم ... می فهمم که مثلا اگر فلان فیلم و یا فلان کارگزدان نبود شاید ما هنوز به این جایگاه فعلی نرسیده بودیم و البته با این باور برخی دوستان هم احساس قرابت دارم که ای کاش مثلا از مرحله ای خاص جلوتر نرفته بودیم و سینما و خیلی از مدیوم های دیگر در مراحلی که دوران طلایی انها به نظر می رسند باقی می ماندند ... اما باید قبول کرد که هنر و سینما هم به عنوان زیر مجموعه ای از زندگی درهم بوده و سواکردنی نیست ! بالاخره همه چیز با سرعتی گاه باورنکردنی رو به جرکت است و البته خیلی ها بر روی ان اسم (( پیشرفت )) هم می گذارند (یاد فروغ عزیز در شعر وهم سبزش بخیر که معتقد بود : به گذشته نظاره کن ... تو هیچگاه پیش نرفتی ... تو همواره فرو رفتی ...)

من خودم دلم برای آن دوران تنگ میشود که فیلم های در کنار اینکه (( چگونه )) بگویند حتما به اینکه (( چه )) بگویند هم به همان اندازه اهمیت میدادند ... در آن زمانها ظاهرا برای کمپانی ها و سازندگان فیلم ها این  مورد هم مهم بود که این حرف را (( که )) بگوید و با کدامین عوامل ...

و این زیبا بود چون مهم بود که خیلی از هنرها و بخصوص سینما بیش از اینکه صنعت محسوب شوند هنر بودند ...

بر این باورم ( و البته می پذیرم که شاید عمومیت نداشته باشد ) که با وجود گذر سالیان و تغییرات از پی آن در ما مخاطبین و نیز خود سینما از ابعاد مختلف هنوز هم مهمترین رکن خوب بودن و محبوب بودن فیلمها برای همه ما ایجاد حسی خوب توسط آنها در درون ماست ... با مقایسه فیلمهای منتخب توسط دوستانی که تا این لحظه لطف کرده اند و با انتخاب لیست خود ، من و دیگر همراهان را از سلیقه خوبشان و دیدگاه های شخصی خود مطلع کرده اند و مقایسه آن با فهرست فیلمهای منتخب کارشناسان ، نویسندگان و نظریه پردازان معتبر سینمایی که با همت  دوستان و بخصوص آقا میثم عزیز ارائه شده چه نتایجی حاصل میشود ؟

البته قبول دارم که ما متاسفانه خیلی از فیلمهای مورد اشاره آنها را اصلا ندیده ایم  اما خوب با کمی دقت میشود دید که انها هم اغلب در این مورد با قضیه دلی برخورد کرده اند ...

در فهرست آنها هم خیلی از فیلمهایی که ظاهرا باید حضور داشته باشند را نمی بینیم  ...

و در عین حال در فهرست دوستان فیلمهایی مثل (( کازابلانکا )) و (( روشنایی های شهر )) و (( جاده )) و ... حضوری محسوستر دارند ... که البته نشان از آنها هم در لیست اساتید و صاحبنظران دیده نمیشود !

اصلا از دوستان سوالی دارم : آیا (( کازابلانکا )) در سینما فیلم ((بهتری)) است یا مثلا فیلم های (( همشهری کین )) و (( سرگیجه )) ؟ ( من نسبت به هر دو فیلم اخیر و سازندگانش ارادت و علاقه لازمه را دارم ) و اگر بهتر هست و یا بهتر نیست با چه میزانی ؟ تا چه حد میشود به مقوله هایی مثل موقعیت جغرافیایی مخاطبان ، فرهنگ و باورها و اعتقادات و مذهب و ... و یا از آنها محسوستر یعنی عواملی مثل سن و سال ما و حالات روحی که در آن به سر می برده ایم وقتی اولین بار فیلمی را به نظاره نشسته ایم ، در دخیل بودن این انتخابها و محبوبیت ها نظر داشت ؟

چگونه میشود که فیلمی مثل (( این گروه خشن )) ساخته شاعر خشونت ((سام پکین پا)) اینگونه طرفدارنی چون من و خیلی از دیگر دوستان را در همین کشور و در سراسر جهان با خود همراه می کند ؟ راز محبوبیت آفریده ذهنی سرآرتور کواندایل  در چیست ؟ اصلا چه میشود که ما بعضا با وجود تلاش بسیار سازندگان یک اثر سینمایی آنرا شکستی کامل در برابر نسخه نوشتاری و ادبیش محسوب میداریم در حالیکه از توانمندی عوامل سازنده نسخه سینمایی آن آگاهیم ! و این در حالیست که می دانیم خود آن جماعت می دانسته اند که پرداخت سینمایی به فلان کتاب ریسکی به معنای تمام بوده ...

خود من وقتی اشاره به سه گانه ارزشمند  (( ارباب حلقه ها )) و نیز (( آخرین سامورایی )) و (( گربه روی شیروانی داغ )) را در فهرست دوستان دیدم کیف کردم و جای آنها هم در فهرست من به معنای واقعی کلمه خالی بود ! اما چه باید می کردم که فهرست خود من نزدیک به 15 فیلم را می رفت که رد کند !

البته من خودم هنوز تکلیفم با این مقوله روشن نیست و اصلا غرض از این نوشتن این سطرهای پراکنده همین است که چه بسا با جمع بندی نظر دوستانی که جمع شدن آنها در چنین فضایی قطعا تصادفی نیست این تردیدهای ذهنی من نیز سر و سامانی یابد و چه بسا راه را بسوی یقین روشنگر باشد .

نمیدانم ! از دوستان خواهش می کنم که در این مورد ذهن سالها درگیر مرا یاریگر باشند ...

 البته از مدیران و آقا میثم عزیز خواهش می کنم اگر چنانچه چنین بحثی در این تاپیک نابجاست آنرا به بخش مناسبتری منتقل کنند و یا اگر واقعا ظرفیتش را دارد بخشی مستقل برای آن درنظر بگیریم که حکم بخش (( گفتگوی آزاد )) را به نوعی خواهد داشت ...

................................................................................................

اما ظاهرا  اکثر ما که در این چند پست گذشته این بخش فهرست فیلمهای منتخبمان را ارائه کرده ایم پس از کشمکش های احساسی و منطقی بسیار در مورد فیلمها به این دیدگاه مشترک رسیده ایم که مولانا آنرا در این بیت نهادینه کرده ! :

(( هیچ آداب و ترتیبی مجوی                       آنچه میخواهد دل تنگت بگوی ...))

یا لااقل من اینگونه تصور می کنم ...

..........................................................

پیشاپیش از دوستان بابت نوشتار طولانیم پوزش می خواهم ...

یا حق ...


من با این حرفی که می زنید کاملا مخالفم . ولی حاضرم جانم را بدهم تا شما حق داشته باشید این حرف را بزنید ... ولتر
۱۳۹۰/۳/۲۱ عصر ۱۲:۴۴
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : اسکورپان شیردل, میثم, رامین_جلیلوند, Classic, بانو, دزیره, رزا, الیشا, ترومن بروینک, دنی براسکو, Jacques Clouseau, مکس دی وینتر
Classic آفلاین
صاحب کافه
*********

ارسال ها: 793
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۸/۱/۲۷
اعتبار: 47


تشکرها : 6940
( 6091 تشکر در 447 ارسال )
شماره ارسال: #27
RE: فهرست بهترین فیلم های عمر

(۱۳۹۰/۳/۲۱ عصر ۱۲:۴۴)دن ویتو کورلئونه نوشته شده:  

... و مقایسه آن با فهرست فیلمهای منتخب کارشناسان ، نویسندگان و نظریه پردازان معتبر سینمایی که با همت  دوستان و بخصوص آقا میثم عزیز ارائه شده چه نتایجی حاصل میشود ؟

در فهرست آنها هم خیلی از فیلمهایی که ظاهرا باید حضور داشته باشند را نمی بینیم  ...

دُن کارلئونه عزیز ؛

به نکته بسیار خوبی اشاره کردید. اتفاقا این موضوع  سالها برای من هم  جالب بود و بعد از بررسی های زیاد به این نتیجه رسیدم که سلیقه برخی از دست اندرکاران صنعت سینما ( کارگردان ، بازیگر و ... ) به دلیل غرق بودن زیاد در این وادی ، آن حس بیطرفانه زیباشناختی عادی خود را از دست می دهد. اگر دقت کنید در لیست برخی از اینها فیلم های ثقیل و به شدت پیچیده ی هنری وجود دارد که برای مخاطب عادی سینما بهیچوجه جذاب نیست. ما ( به عنوان یک علاقمند عادی سینما ) به خاطر اینکه زیاد درگیر امور داخلی سینما نیستیم  احتمالا به دلیل نگاه کردن از نقطه ای دورتر , بهتر می توانیم از حس زیباشناسی خود بهره ببریم. شاید مثال آب و ماهی در اینجا مصداق داشته باشد. به همین دلیل است که من هم طرفدار این گفته راجر ایبرت ( منتقد خوش سلیقه هالیوود ) هستم که می گوید : حیف است که یاقیمانده عمر باارزش خودم را صرف دیدن هر فیلم بی ارزشی کنم. آری , زیاده روی در هر کاری نتایج بدی دارد . بیش از حد فیلم دیدن و هر فیلمی را دیدن هم حس لذت و زیباشناسی آدم را ضعیف می کند و به نوعی آدم را پوست کلفت و بی احساس می کند.


اینهمه کافه توی دنیا هست , اونوقت شما درست اومدین به کافه ی ما
۱۳۹۰/۳/۲۲ صبح ۱۲:۵۹
مشاهده وب سایت کاربر یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : اسکورپان شیردل, میثم, دن ویتو کورلئونه, رزا, دزیره, ترومن بروینک, Memento, خانم لمپرت, مکس دی وینتر
بهزاد ستوده آفلاین
متولد اصفهان
***

ارسال ها: 901
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۸/۶/۶
اعتبار: 39


تشکرها : 2215
( 5901 تشکر در 538 ارسال )
شماره ارسال: #28
RE: فهرست بهترین فیلم های عمر

(۱۳۹۰/۳/۱۸ عصر ۰۷:۳۴)بهزاد کازابلانکا نوشته شده:  

(۱۳۹۰/۳/۱۱ عصر ۰۶:۲۲)بهزاد کازابلانکا نوشته شده:  

1-کازابلانکا

کازابلانکا را دوست دارم چون یک داستان کامل دارد تمام شخصیتها شناسنامه دارند حتی اگر یک لحظه کوتاه داشته اند

کازابلانکا را بارها دیده ام و لذت بردم زبان اصلی با زیرنویس دوبله حسین عرفانی و دوبله ناصر تهماسب  دوبله فرانسه و ...مقایسه کرده ام و لذت بردم یک شاهکار به تمام معنا

کافه ریک را با همه مشتریهایش دوست دارم

شنبه هفته آینده در آموزشگاه سینمایی باغ غدیر ساعت 6 بعدازظهر جلسه تحلیل ساختار فیلمنامه کازابلانکا برگزار می شود که حتما شرکت می کنم  و جای دوستان را خالی می کنم بخصوص سروان رنو

پایان قسمت اول

دیروز شنبه جای دوستان خالی در جلسه تحلیل ساختاری فیلمنامه کازابلانکا شرکت کردم و قسمت هایی از فیلم را هم در معیت بچه های سینما دیدیم

شرح این تحلیل را بزودی در  آقای اسمیت به واشنگتون می رود تقدیم می کنم


هر جا سخن از دوبله است نام "بهزاد ستوده "میدرخشد
۱۳۹۰/۳/۲۲ صبح ۰۹:۲۵
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : میثم, رزا, دزیره
دزیره آفلاین
دوست قدیمی
***

ارسال ها: 196
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۹/۸/۴
اعتبار: 33


تشکرها : 3112
( 2468 تشکر در 103 ارسال )
شماره ارسال: #29
RE: فهرست محبوب ترين فیلم های عمر

زمانی در گذشته برای تشکر از استادی گرانقدر ،لفظ بهترین استاد را به کار بردم.ایشان که به خلق وخویشان به خوبی اشنایی داشتم در بحثی دوستانه چنین مطرح کردند که:بهترین، استاندارد خاصی ندارد و این خوبترین است که میتوانداستاندارد داشته باشد.

نمی دانم این حرف از نظر شما چقدر درست باشد، اما فکر میکنم بهترین بودن برای هر کس وبه شماره افراد روی زمین میتواند معنا و مفهوم داشته باشد.اما هستند بسیاری که در شمردن خوبها اشتراک نظر خواهند داشت.خاصه که برای ان استانداردی هم تعریف شود.

اما بحثی که در این تاپیک مطرح شده و مطمئنا هدف میثم گرامی ،محبوب ترین فیلمهای تمام عمر بوده است .چیزی که ارتباط مستقیم با سلیقه فرد و محدوده فیلمهایی که دیده است دارد. وحقیقتا اصل مطلب را بانوی عزیز یاد اوری کردند: دوست داشتن که دلیل نمی خواهد، حتی دوست داشتن یک فیلم.با ذکر این نکته که گاهی داشتن اطلاعات ومعلومات تخصصی وفنی از فیلم وفیلم سازی میتواند سلیقه فرد را تحت شعاع خود قرار دهد.

------------------------------------------

- کازابلانکا  جذاب تر از بوگارت و برگمن ،مگر وجود دارد؟ان هم وقتی همدیگر را دوست داشته باشند.دوست داشتنی تر از دوست داشتن هم مگر وجود دارد؟ ان هم دوست داشتنی که سعی کنی به خاطر خودت نباشد. چیزی که میگویند مال قصه ها و فیلم هاست ، هرچند که این روزها  انجا هم کمیاب شده.

-شاهین مالت همراه کازابلانکا، بین فیلمهایی که دوستشون دارم ،پیشکسوت است پس یک جور هایی احترامش واجب .یادگار دوره ایکه تلویزیون هفته ای یک فیلم میداد و تقریبا هر سال تکرارشون میکرد.تعقیب و گریز هایش را دوست دارم و هر از گاهی تماشایش می کنم.

-برباد رفته

-زوربای یونانی زوربا ، با این که اصلا بهش نمی اید خیلی خوب فهمیده که((سخت می گیرد جهان بر مردمان سخت گیر))

-زندگی شگفت انگیزی است  اخر مگر نیست؟ به خدا شگفت انگیز تر از زندگی وجود ندارد.گاهی اتفاقات کوچک،تغییرات بزرگی را موجب میشود. تغییراتی که بعضیهایش را درک می کنیم و برخی هایش را نه ، ان وقت یک عمر از خودمان می پرسیم اگر می شد یا اگر نمی شد،،چی میشد؟ هر کسی می تواند یک جرج بیلی باشد.

- فهرست شیندلر  روایت انسان شدن انسان......روایت حیوان شدن انسان....به راستی عجب موجودی است این انسان،دامنه تغییراتش از کجاست تا به کجا؟

-فارست گامپ  داستان سادگی و صداقت و دل پاک.

-دار و دسته های نیویورکی        قصاب:اسمت چیه پسر؟

                                                   پسر:امستردام                                

                                                    قصاب:من هم نیویورکم.

-امیلی(با بازی ادری توتو)  امیلی و سادگی هایش را دوست دارم .

-بی خوابی (بابازی ال پاچینو) 

----------------------------------------------------

 

 

 


] استعداد بزرگ بدون اراده بزرگ وجود ندارد . بالزاک
۱۳۹۰/۳/۲۲ عصر ۰۲:۴۰
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : میثم, بانو, اسکورپان شیردل, FONDA, رزا, ژان والژان, الیشا, خانم لمپرت, Jacques Clouseau, مکس دی وینتر
میثم آفلاین
مشتری سابق
*

ارسال ها: 294
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۸/۸/۴


تشکرها : 2524
( 2651 تشکر در 185 ارسال )
شماره ارسال: #30
RE: فهرست بهترین فیلم های عمر

با تشكر از دون كورلئونه ، ايران كلاسيك و دزيره گرامي كه در اين بحث شركت كردند. و همینطور ممنونم از سهیل و رامین عزیز برای نوشته های پر احساسشان

من فكر مي كنم محبوب ترين ها با بهترين ها مي تواند خيلي به هم نزديك باشد اگر ما معيارها و سليقه هايمان را به هم نزديك كنيم.

منتقد باسابقه ايراني اي را ميشناسيم كه فيلم محبوبش هنوز همان گنج قارون سيامك ياسمي است ، اما مطمئنا اگر از او درباره بهترين فيلم بپرسي قطعا آن فيلم را معرفي نمي كند. فكر مي كنم بيشتر ما تا حد زيادي همين مشكل - اگر بخواهيم اسمش را مشكل بگذاريم - را داريم.

به نظر من بيشتر به خاطر همين جدال هميشگي بين دل و عقل ما شرقي هاست. اين فرق خودش را به خصوص در قياس با آراي صاحب نظران سينما در مغرب زمين نشان ميدهد. مي بينيم كه خيلي بين محبوبترين هايشان و بهترين هايشان تفاوت نيست.

مثلا همين ديويد بوردول اشاره به اين دارد كه فيلم محبوبش لزوما بهترين فيلم نيست اما فيلم بدي هم نيست ، همينطور كه هيچ گاه از فيلم بدي واقعا خوشش نيامده.

يا مثلا جايي از راجر ايبرت خواندم كه عنوان كرده فيلمهاي محبوبش زندگي شيرين (فليني) ، شب يك روز سخت (ريچارد لستر) و مرد سوم (كارول ريد) هستند ، چون با شخصيت هاي اصلي شان احساس نزديكي كرده و در ماجراهايشان سهيم شده يعني كاملا سليقه اي و احساسي.

اما وقتي او در نظرخواهي بهترين فيلمها در نشريه سايت اند ساوند هم شركت مي كند از روي شم منتقدانه و هنرشناسانه اش (يعني معيار) زندگي شيرين را در فهرست 10 فيلم اول انتخابي و دو فيلم ديگر را در ادامه ليست قرار ميدهد.

خيلي جالب است كه آنها از فيلمهايي كه حتي با ايدئولوژي فكري آنها هم در تضاد است - مثل رزمناو پوتمكين يا پيروزي اراده - به نيكي ياد مي كنند.

با اين نظر دون كورلئونه عزيز كه مي گويند بسياري فيلمهاي خوب در ليست فيلمهاي محبوب منتقدين غربي وجود ندارد ، چندان موافق نيستم. از اين جهت كه آنها بسيار بيشتر از ما و كامل تر از ما فيلم مي بينند ، انتخاب 10 فيلم از ميان اين همه اثر هنري لاجرم تعداد زيادي از كارهاي فوق العاده تاريخ سينما خارج از فهرست مي ماند.

و بر خلاف نظر ايران كلاسيك معتقدم - لااقل نظريه پردازان و منتقدين - با فيلم زياد ديدن حس زيبايي شناسانه شان تضعيف نمي شود چون دقيقا با سلاح معيار و با نگاه نقادانه به تماشاي فيلمها مي نشينند و تسليم محض فيلمها نيستند.

پالين كيل مقاله اي دارد با عنوان Trash, Art, and the Movies - كه چند سال پيش در ماهنامه فيلم  هم ترجمه شده بود - و به اين موضوع اشاره كرده بود كه تماشاي فيلم هاي مزخرف و سرگرم كننده امريكايي براي منتقدان نسل ايشان ، از قضا آنها را براي كشف آثار هنري متعالي ترغيب كرده و بر حس تشنگي هنري آنها افزوده است!

به هر حال اين هم يك فرق است بين منتقد و نظريه دار آن ور آب و اين ور!

http://www.up.iranblog.com/images/znjdkw71bv4qkd0nb202.jpg

بهترين فيلمهاي تاريخ سينما به انتخاب راجر ايبرت

1- آگوييره خشم پروردگار (ورنر هرتزوگ - 1972)

2- اينك آخرالزمان (كاپولا - 1979)

3- همشهري كين (ولز - 1941)

4- ده فرمان (كيشلوفسكي - 1988)

5- زندگي شيرين (فليني - 1960)

6- ژنرال (كيتون - 1927)

7- گاو خشمگين (اسكورسيس - 1980)

8- 2001 يك اديسه فضايي (كوبريك - 1967)

9- داستان توكيو (ازو - 1953)

10- سرگيجه (هيچكاك - 1958)


سعادتمندانه ترین زندگی، زندگی بدون تفکر است. (سوفوکلس)
۱۳۹۰/۳/۲۲ عصر ۰۵:۳۹
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : اسکورپان شیردل, دزیره, دن ویتو کورلئونه, رزا, الیشا, بهمن مفید, ترومن بروینک, مکس دی وینتر
هری لایم آفلاین
دوست قدیمی
***

ارسال ها: 473
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۹/۵/۱۸
اعتبار: 35


تشکرها : 278
( 4333 تشکر در 152 ارسال )
شماره ارسال: #31
RE: فهرست محبوب ترين فیلم های عمر

خدا قوت میثم عزیر که الحق شوری در نسج کافه تزریق نمودی و بذر گفت و گو افشاندی . خدایت اجر دهاد !

من با این پیش فرض شما کاملا مخالفم میثم عزیز که می گویید منتقدان زیاد فیلم می بینند . شواهد و قرائن حاکی از آن است که اغلب منتقدان بیش از آنکه زیاد فیلم ببینند ,  ادای زیاد فیلم دیدن را در می آورند . آنها برای اینکه از مد عقب نمانند ,  فیلم های روز ( هرچند آشغال) را بدو بدو می بینند تا در محافل مربوطه کم نیاورند و این ور آن ور در این مجله و آن روزنامه ,  اظهار فضل کنند .  اما من یقین دارم بسیاری از آثار درجه یک و بنام تاریخ سینما را ندیده اند ; چه رسد به فیلم های کمتر شناخته شده اما ارزشمند . تعریف و تمجید بیش از حد از هیچکاک و کوبریک شاهدی بر این مدعاست . موج "هیچکاک زدگی" در شرایطی علما و فضلا را فرا گرفته که آنها هرگز نمی دانند و نمی خواهند که بدانند نصف آنچه هیچکاک به واسطه آن مشهور شده,  کپی کاری و باسمه بوده . مثلا :

1- حضور هیچکاک در سکانسی از فیلم ( به عنوان امضای کارگردان !) قبلا توسط چاپلین در "زنی از پاریس" انجام شده. کاملا بی ادعا .

2- پرده دری و حریم شکنی و شکستن تابو ها در فیلم "روانی" .(که آن را نوعی ارزش و ویژگی ناب برای او برمی شمارند!!)  2 سال قبل از آن در فیلمی از راجر کورمن به نام "من ,  خلافکار" صورت گرفته .

3- صحنه نخست فیلم روانی که به عنوان شاهکار تراولینگ از آن یاد می کنند ,  14 سال قبل از آن در فیلم رده B "فرشته سیاه" به طرزی به مراتب باورپذیر تر به تصویر کشیده شده .

این تنها یک مثال بود از کوته نظری و عدم اشراف و شناخت منتقدان که از کارگردانی نظیر هیچکاک بت ساخته اند و با آن هی تند تند عکس می گیرند . عرض بنده این است که پدیده ی هیچکاک زدگی یا کوبریک زدگی ,  سندی است براین که منتقدان و صاحب نظران سینمایی (هرکه می خواهند باشند )  اتفاقا اصلا زیاد فیلم نمی بینند . خواه این منتقدان در ایران باشند یا در آمریکا یا هر کجای دیگر .

به امید پیروزی حق بر باطل در تمامی عرصه ها .
۱۳۹۰/۳/۲۳ صبح ۱۲:۱۰
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : اسکورپان شیردل, FONDA, دن ویتو کورلئونه, میثم, رزا, منصور, بانو, ژان والژان, Memento, مکس دی وینتر
میثم آفلاین
مشتری سابق
*

ارسال ها: 294
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۸/۸/۴


تشکرها : 2524
( 2651 تشکر در 185 ارسال )
شماره ارسال: #32
RE: فهرست محبوب ترين فیلم های عمر

ممنونم هری لایم عزیز!

البته من هم منظورم هر کسی که نام منتقد بر خود نهاده نبود. معدود افرادی که واقعا صاحب "نظر" و "نوع نگاه" هستند مد نظرم بود. بزرگانی چون پالین کیل و رزنباوم که از قضا هیچ کدامشان هیچکاک زده یا کوبریک زده ، کیمیایی زده و ... نیستند. به خصوص رزنباوم که تمام عمرش را صرف کشف هنر و هنرمند کرده. اتفاقا اینها نه تنها از کارگردانان بزرگ بت نمیسازند که خیلی وقتها بت شان را می شکنند. نقدهای رزنباوم بر جریان مسلط هالیوود و ریویوهای کوبنده پالین کیل بر آثار هیچکاک ، چاپلین ، رابرت وایز و .... نشاندهنده این موضوع است.

بسیاری از فیلمسازان توسط همین منتقدین معرفی شدند. مثلا دی پالما اولین بار با نقدهای پالین کیل بر فیلمهای اولیه اش (خواهران ، کری) مطرح شد اما این دلیل نشد که مثلا همین پالین کیل از فیلم تسخیرناپذیران او انتقاد نکند. یا دیوید بوردول نقش زیادی در مطرح شدن هال هارتلی داشت اما از بسیاری فیلمهای او هم انتقاد کرده ، و همینطور است جاناتان رزنباوم و میشل سلیمان نسبت به جعفر پناهی یا کیارستمی و ....

روابط هنرمند/منتقد در غرب معمولا بر خلاف این رابطه در ایران ، به دور از سرسپردگی و باج دادن های معمول است. با یک چوب راندن همه منتقدین هم کار درستی نیست. بسیاری از منتقدین بیش از بزرگترین فیلمسازان به هنر سینما خدمت کرده اند و بر ما هم لازم است از آنها بیاموزیم.

ضمن اینکه فکر می کنم نقش و ارزش منتقد بالاتر از این حرفهاست که صرفا به جمع آوری و یادآوری اینکه چه کسی برای اولین بار چه تکنیکی به کار برد و این جور مباحث تاریخنگارانه محدود شود.

**********************************************************

در هر حال از مبحث اصلی دور نشویم. بحث من بیشتر روی "معیار" و "سلیقه" بود. و انتخابهایی که بر اساس هر کدام از اینها انجام میشود.


سعادتمندانه ترین زندگی، زندگی بدون تفکر است. (سوفوکلس)
۱۳۹۰/۳/۲۳ صبح ۱۰:۳۶
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : دن ویتو کورلئونه, رزا, اسکورپان شیردل, بانو, الیشا, بهمن مفید, مکس دی وینتر
هری لایم آفلاین
دوست قدیمی
***

ارسال ها: 473
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۹/۵/۱۸
اعتبار: 35


تشکرها : 278
( 4333 تشکر در 152 ارسال )
شماره ارسال: #33
RE: فهرست محبوب ترين فیلم های عمر

منظور من هم همین بود که آنچه این جماعت برای برکشیدن افراد از آن استفاده می کنند  ,  توسل به چنین ویژگی های گاه کودکانه ای است . خواستم بگویم حتی در این دیدگاه سطحی نیز بسیار شتاب زده و کم درایت ( اگر نگویم بی درایت) عمل می کنند و تئوری صادر می نمایند .

اتفاقا آنچه یک فیلم را برای من محبوب می کند و شان کارگردانش را در ذهن و قلب من بالا می برد , در درجه نخست , شخصیت پردازی و توجه به محتوای انسانی است ; و هرگونه فرم را تنها وسیله ای در این راستا می دانم . بنابراین معتقدم بازگو کردن  این که چه کسی برای نخستین بار فلان تکنیک را به کار برده (هرچند در جای خود ارزشمند است) بیشتر جنبه ژورنالیستی و عوام گرایانه دارد . با این رویکرد ژورنالیستی ادیسون ,   برادران لومیر و ژرژ ملیس از همه سینماگران ارزشمند ترند !

درمورد نسبی بودن امور هم که مشخص و مبرهن است . قطعا منتقدانی وجود دارند که به واقع عاشق سینما هستند و از دانش و بینش عمیقی برخوردارند . اما اشکال کار این جاست که اینان بسیار بسیار اندکند .

۱۳۹۰/۳/۲۳ صبح ۱۱:۰۸
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : دن ویتو کورلئونه, میثم, رزا, بانو, ژان والژان, الیشا, DirmWairiut, مکس دی وینتر
دن ویتو کورلئونه آفلاین
پیشکسوت
*

ارسال ها: 1,074
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۹/۸/۱۰
اعتبار: 53


تشکرها : 1834
( 10951 تشکر در 272 ارسال )
شماره ارسال: #34
RE: فهرست بهترین فیلم های عمر

(۱۳۹۰/۳/۲۲ عصر ۰۵:۳۹)ميثم نوشته شده:  

با تشكر از دون كورلئونه ، ايران كلاسيك و دزيره گرامي كه در اين بحث شركت كردند. و همینطور ممنونم از سهیل و رامین عزیز برای نوشته های پر احساسشان

با اين نظر دون كورلئونه عزيز كه مي گويند بسياري فيلمهاي خوب در ليست فيلمهاي محبوب منتقدين غربي وجود ندارد ، چندان موافق نيستم. از اين جهت كه آنها بسيار بيشتر از ما و كامل تر از ما فيلم مي بينند ، انتخاب 10 فيلم از ميان اين همه اثر هنري لاجرم تعداد زيادي از كارهاي فوق العاده تاريخ سينما خارج از فهرست مي ماند.

و بر خلاف نظر ايران كلاسيك معتقدم - لااقل نظريه پردازان و منتقدين - با فيلم زياد ديدن حس زيبايي شناسانه شان تضعيف نمي شود چون دقيقا با سلاح معيار و با نگاه نقادانه به تماشاي فيلمها مي نشينند و تسليم محض فيلمها نيستند.

ارادتمندم میثم عزیز ... سپاس از شما و ایران کلاسیک عزیز و هری لایم گرامی بابت موجب شدن این تبادل افکار ...

راستش منظور من این نبود که در فهرست منقدین و نظریه پردازان سینمایی اصلا نشانی از فیلمهای محبوب ما نیست ...

اتفاقا در همین لیست مورد اشاره شما از فیلمهای محبوب جناب ایبرت برای خود من جالب بود که فیلمهای (( ده فرمان کیشلفسکی )) ، (( داستان توکیو )) از لیست ایشان در فهرست فیلمهای این حقیر نیز دیده میشود ...

اما من بر این باورم که اکثر کارشناسان سینمایی بنا به موقعیتشان و با تصور اینکه نظراتشان و انتخابهایشان میتواند بر دیدگاه عموم تاثیر بگذارد مجبور به رعایت محدودیتهایی برای خود هستند ... فکر میکنم که اعلب آنها بر این باورند که در (( کسوت )) نظریه پرداز سینمایی بودنشان موجب میشود خیلی هم آنچه در اعماق دلشان وجود دارد را نمایان نکرده و اغلب آنها چون رازهایی در درون سینه حفظ شوند مگر در هنگام پیدا شدن محرمی ...

حقیقتش را بخواهید من در مورد جمله زیبا و جذاب بانوی عزیز مبنی بر اینکه (( مگر دوست داشتن دلیل می خواهد )) کمی حیرانم ! آیا به راستی در جهان چیزی وجود دارد که برای آن دلیلی متصور نباشد ؟ و آیا ((دوست داشتن )) از استثناها محسوب میشود ؟ من نمیدانم ...

اما فکر می کنم با وجود اینکه از طرف عموم دوستان نزدیک فردی احساساتی محسوب میشوم اما برای هر چیز در نزد خودم نیاز به دلیلی دارم برای اطمینان و باور ... و حتی اگر موضوعیت ان دوست داشتن باشد ...

فیلمهای فانتزی و ایستاده بر ستونهای پیشرفت تکنولوژیک و جلوه های ویژه فریبنده و ... امروزه بیش از پیش ساخته میشوند و خود را بر ما تحمیل می کنند اما چرا سه گانه (( ارباب حلقه ها )) پس از گذر از صافی ذهن ما بخشی از ما را با خود همراه کرده و می برد ؟ در اینکه جلوه های ویژه اش مثال زدنی هستند و خیلی چیزهای دیگر ان بحثی نیست اما فکر میکنم ((سه گانه ارباب حلقه ها )) بدین سبب من و بسیاری از دوستان را از لحظه اولین تماشایش درگیر کرده که حاصل فعالیت یک تیم است ... تیمی که عاشق کارشان بوده اند اما در عین حال بهترین ها برای ترجمان تصویری و سینمایی نوشته سترگ جناب (( تالکین )) بوده اند ...

بنای کار بسیار مستحکم است ... دنیایی خلق شده در ذهنی خلاق ... تصور جغرافیا و زبان و گونه های نژادی مختلف برای آن دنیا ... تجسم خوبی و بدی و نبرد همیشگی آنها در حالتی اسطوره ای اما بدیع ... اینها همه موجود بوده اما در زمانی مناسب یعنی آنگاه که تکنولوژی و امکانات میتوانسته پابه پای توان و عشق یک علاقمند به تالکین و اندیشه هایش یعنی (( پیتر جکسن)) ( یکی از مناسبترین گزینه ها برای انجام کار به شهادت خودش که از بچگی با دنیای تالکین دمخور و درگیر بوده و با آن  زندگی کرده ...) و گزینش و چینش نفرات دست اندکار برای خلق این حماسه  به بهترین وجه ممکنه حاصلش شده آنچه که ما دیدیم و البته من که خودم نشده این اثر ارزشمند را بر پرده عریض و صدای آنچنانی ببینم و ما را قاب کوچکی بس بوده به ضرورت !

 آری من و بسیاری از شما دوستان این اثر را دوست داریم اما آیا میشود برای دوست داشتنش دلایلی خاص را متصور نشد ؟ من این فیلم را دوست دارم چون دنیایش را دوست دارم ... شخصیت هایش را دوست دارم ... گریم ها را دوست دارم ... لوکیشن ها را دوست دارم خواه واقعی باشند برخی و خواه مجازی ! به موسیقیش عشق میورزم ! اصلا ترتیب اتفاق افتادن رخدادهایش  برایم خوشایند جلوه می کند! و راستش لذت می برم گاه از منطق حاکم بر بخش بخش داستان آن ! وقتی که آن هیولای مخوف اژدها سوار بی چهره ، از پای در میآید غرق خوشی میشوم که دم از پای درامدن باورش نمیشود به دست مردی از پای درآید زیرا از تقدیرش آگاه بوده که هیچ مردی نمیتواند بر او غلبه کند و وقتی آن جنگاور خانم حریف او ، کلاه خود از سر بر میدارد و موهایش به گونه ای سینمایی بر شانه هایش می آویزند من بیننده در جای خودم جابجا شدم که : درسته ! همینه !

می دانید ! من بر این باورم که چه بسا آن بزرگواران اطلاعات بخش و آگاهی افزا در مقام منتقد و کارشناس سینمایی ، گاه در خلوت آرزو کنند ای کاش میشد علاقه شخصی شخصی ام به فلان فیلم به نظر دیگران معمولی و پیش افتاده را فریاد بزنم ! و این البته با نظریه و یدیگاه بانوی عزیز چندان عیر همسو نیست بلکه نگاه از زاویه ای دیگر است : (( دوست داشتن که دلیل نمی خواهد ! البته دلیل می خواهد اما نیازی نیست که برای فهم هر دوست داشتنی ، دلایلش را با دیگران مشارکت کرد ...))

می دانید دوستان ! من فکر میکنم برخی احساسات و عواطف و دیدگاه ها و قضاوت ها امری کاملا شخصی و خصوصی هستند و در حکم اتاقهایی در وجود فرد می باشند که هیجکس حق ندارد کلید آنها را برای بررسیش داشته باشد ...

ممکن است فیلمی بار اول با کسی دیده شده باشد و یا فلان موسیقی در بخشی از فیلم در هنگام نمایشش با حس و حال خاص تماشاگر آن ( خواه بسیار خوشحال کننده و خواه در موقعیتی بسیار غمبار )  چنان اثری را موجب شود که تا آخر عمر فرد را تنها نگذارد ...

یعنی مخلص کلام اینکه برای محبوبیت و خوب بودن که من هر چه میکنم این دو را زیاد از هم تفکیک کردن نمیتوانم ( به عنوان فردی کاملا عادی و عامی ) گاه فقط و فقط دلایلی درونی  . بسیار شخصی کفایت می کند و البته من بر این باورم که این دلایل کاملا شخصی بسیار هم قابل احترامند و باید هم محترم شمرده شوند چون از نظر مخاطبی خاص که خود فرد باشد مهمترین نظر و دیدگاه است ...

البته این چیزی از رسالت و ارزش تلاش دست اندرکاران فرهنگسازی و ارتقابخشان سطح سلایق عموم کم نمی کند ... مهم این نیست که فلان اثر هنری به زعم ما و خیلی دیگر از اطرافیان چندان نمونه محبوب و ارزشمندی نباشد مهم این است که این علاقه ناشی از محدودیت اندیشه و انتخاب ها نباشد ... یعنی راستش را بخواهید من خودم برای کسی که فیلمهای پیجیده و به نظر عموم ارزشمند را هم به تماشا بنشیند و با انها نیز آشنا باشد اما به (( ساده انگاری دنیای علی بی غم )) در فیلم گنج قارون بیشتر عشق بورزد بنا به دلایل شخصی خودش ، ارادت خواهم داشت و به احترام دیدگاه شخصی و درونیش بیش از کسانی تحسینش خواهم کرد که به آثار ارزشمند هنری مفتخرند اما بدون حس اعتقاد و یقین درونی !

و اما در توضیح عبارت (( کسوت )) که در بالا آمد عرض مثال و خاطره ای از دوستی خالی از فایده نیست :

دوستی می گفت که در جمعی فرهنگی و بنا به مناسبت فردی از دولتمردان گذشته حضور داشت و در جمع هنرمندان تصمیم به مترنم کردن فضا با اجرای زنده و تقریبا صمیمانه موسیقی داشتند . او پس از کمی تامل و مشاهده حس و حال جمع و اشتیاقشان برای مهمان کردن ایشان در هنرشان ، عبا و لباس و عمامه از تن بر می گیرند و به عنوان یک فرد معمولی در جمع آن جماعت هنرمند مشتاق حضور می یابند و در جواب دوستی علت را حفظ (( کسوت )) هر چیز در جای مناسب خودش بیان می دارند ...

یا حق ...


من با این حرفی که می زنید کاملا مخالفم . ولی حاضرم جانم را بدهم تا شما حق داشته باشید این حرف را بزنید ... ولتر
۱۳۹۰/۳/۲۴ عصر ۰۵:۱۱
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : اسکورپان شیردل, میثم, بانو, ژان والژان, رزا, الیشا, فورست, مکس دی وینتر
اسکورپان شیردل آفلاین
ناظر انجمن
*****

ارسال ها: 512
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۹/۳/۱۱
اعتبار: 50


تشکرها : 5286
( 6684 تشکر در 332 ارسال )
شماره ارسال: #35
RE: فهرست محبوب ترين فیلم های عمر

(۱۳۹۰/۳/۱۰ عصر ۰۸:۴۳)اسکورپان شیردل نوشته شده:  

7-     افسانه خزان : دوستش دارم . دلیل نمی خواهد !

(۱۳۹۰/۳/۱۷ عصر ۰۹:۳۹)بانو نوشته شده:  

دوستان گفته بودند با ذکر دلیل... معتقدم عاشقیت دلیل نمی خواهد، توجیه می طلبد....پس، این هم بخشی از علایق من و توجیهات قلبی ام....

(۱۳۹۰/۳/۲۴ عصر ۰۵:۱۱)دن ویتو کورلئونه نوشته شده:  

حقیقتش را بخواهید من در مورد جمله زیبا و جذاب بانوی عزیز مبنی بر اینکه (( مگر دوست داشتن دلیل می خواهد )) کمی حیرانم ! آیا به راستی در جهان چیزی وجود دارد که برای آن دلیلی متصور نباشد ؟ و آیا ((دوست داشتن )) از استثناها محسوب میشود ؟ من نمیدانم ...

. . .

 و این البته با نظریه و یدیگاه بانوی عزیز چندان غیر همسو نیست بلکه نگاه از زاویه ای دیگر است : (( دوست داشتن که دلیل نمی خواهد ! البته دلیل می خواهد اما نیازی نیست که برای فهم هر دوست داشتنی ، دلایلش را با دیگران مشارکت کرد ...))

دون ویتوی گرامی!

فکر میکنم که خودتان هم جواب  را می دانید. منظور از اینکه دلیل نمی خواهد این نیست که دلیل ندارد ، بلکه منظور اینست که دلیلی که دیگران را قانع کند وجود ندارد وگرنه خودمان برای هر دوست داشتنی دلیلی داریم.

یکی از این دلایل میتواند همذات پنداری با قهرمانان فیلم باشد. یا علاقه شخصی به موضوع فیلم. (بیشک کسی که فلسفه را دوست دارد و مطالعه میکند فیلمهای تارکوفسکی را هم دوست دارد. اما سایرین شاید چیزی از این فیلمها نفهمند)   و یا علاقه به بازیگر یا کارگردان خاص (در انتخابهای جواد طوسی همیشه فیلمی از مسعود کیمیایی میبینید!) زمان و مکان دیدن فیلم هم مهم است و یا شرایط روحی و عاطفی شخص در لحظه ای که فیلم می بیند. ...

و همه این شرایط ( یا دست کم یکی از آنها) باعث میشود که فیلمی درنظر ما "محبوبترین" باشد. اما این لزوما به معنای "بهترین" نیست. فیلمی که ما دوستش داریم ممکنست از نظر سینمایی و تکنیکی و یا جنبه های زیبایی شناسانه هنری ضعیف باشد ، اما هیچکدام از اینها دلیلی بر محبوب نشدن آن فیلم نیست. هنوز که هنوز است فیلم "محبوب" استاد پرویز دوایی ، دزد بغداد است. آیا او برای دوست داشتن این فیلم باید دلیل بیاورد؟

بنده هم مثل بانوی بزرگوار معتقدم عاشقیت دلیل نمی خواهد.

 با تشکر


طریقت سامورایی استوار بر مرگ است. آن‌گاه که باید بین مرگ و زندگی یکی را انتخاب کنی، بی‌درنگ مرگ را برگزین. دشوار نیست؛ مصمم باش و پیش رو. آن هنگام که تحت فشار انتخاب زندگی یا مرگ قرار گرفته‌ای، لزومی هم ندارد به هدف خود برسی {گوست داگ؛سلوک سامورایی}
۱۳۹۰/۳/۲۴ عصر ۰۷:۵۷
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : میثم, دن ویتو کورلئونه, بانو, دزیره, ژان والژان, رزا, مکس دی وینتر
سروان رنو آفلاین
پلیس انجمن
******

ارسال ها: 2,185
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۸/۱/۲۶
اعتبار: 85


تشکرها : 11695
( 19528 تشکر در 1635 ارسال )
شماره ارسال: #36
RE: فهرست بهترین فیلم های عمر

(۱۳۹۰/۳/۲۲ عصر ۰۵:۳۹)ميثم نوشته شده:  

 http://www.up.iranblog.com/images/znjdkw71bv4qkd0nb202.jpg

 بهترين فيلمهاي تاريخ سينما به انتخاب راجر ايبرت

1- آگوييره خشم پروردگار (ورنر هرتزوگ - 1972)

2- اينك آخرالزمان (كاپولا - 1979)

3- همشهري كين (ولز - 1941)

4- ده فرمان (كيشلوفسكي - 1988)

5- زندگي شيرين (فليني - 1960)

6- ژنرال (كيتون - 1927)

7- گاو خشمگين (اسكورسيس - 1980)

8- 2001 يك اديسه فضايي (كوبريك - 1967)

9- داستان توكيو (ازو - 1953)

10- سرگيجه (هيچكاك - 1958)

میثم جان !

مطمئنی که این محبوب ترین فیلم های راجر ایبرت است ؟ idont چون توی سایت شخصی خودش  10 تا اسم دیگه رو نوشته :  اینجا  ( البته رتبه بندی نکرده  و گفته به به ترتیب الفبا نوشته )

"Casablanca"

"Citizen Kane"

"Floating Weeds"

"Gates of Heaven"

"La Dolce Vita"

"Notorious"

"Raging Bull"

"The Third Man"

"28 Up"

"2001: A Space Odyssey"

 

 پی نوشت:  البته به نظر من کلا بهتره لیست های کارگردانان و یا منتقدان رو اصلا در این تاپیک نذاریم چون ممکنه روی لیست و سلیقه ما تاثیر بذاره و مانع این بشه که بدون دغدغه فیلم های محبوبمون رو اسم ببریم و  این تاپیک هم به سرنوشت صدها تاپیک مشابه در فروم های دیگه دچار بشه.


رویاهای ما زندگی واقعی ما هستند .
۱۳۹۰/۳/۲۵ صبح ۱۲:۴۷
مشاهده وب سایت کاربر یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : میثم, رزا, الیشا, خانم لمپرت, مکس دی وینتر
میثم آفلاین
مشتری سابق
*

ارسال ها: 294
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۸/۸/۴


تشکرها : 2524
( 2651 تشکر در 185 ارسال )
شماره ارسال: #37
RE: فهرست محبوب ترين فیلم های عمر

سروان گرامی! این نظر ایبرت در نظرخواهی سال 2002 مجله سایت اند ساوند بوده است. همانطور که می دانید و من هم در پست شماره یک همین بحث اشاره کردم ، فهرست بهترینهای ما مرتب در طول زمان در حال تغییر است! با دیدن فیلم و تغییر نگرشمان.

ایبرت هم مطلبی را که شما لینک داده اید ، 20 سال پیش نوشته است. اما نظرخواهی سایت اند ساوند 9 سال پیش بوده. خوب 11 سال هم برای برخی تغییرات نگاه به سینما و دیدن و کشف مجدد فیلمهای جدید و قدیمی ، آن هم برای منتقد پیگیری مثل ایبرت زمان زیادی است! قطعا در نظرخواهی سال آینده سایت اند ساوند ، باز هم فهرست بهترین های او تغییر خواهد کرد ، که اگر تغییر نکند مایه تعجب خواهد بود.

سروان عزیز! فکر نمی کنم قرار دادن مطلبی از قول برخی صاحب نظران در این بحث تاثیر بدی روی خوانندگان داشته باشد. حالا اگر باعث شود توجه ما به برخی فیلمهای مهجور مانده و به خصوص غیرهالیوودی جلب شود که بسیار هم خوب است. ضمن اینکه فهرست بهترین ها یک چیز کاملا شخصی است و ریشه در بینش و سلیقه ما دارد که به این راحتی ها و با خواندن چند نظر تغییر نمی کند. اگر اینطور باشد نظر دوستانی مثل ایران کلاسیک و دون کورلئونه هم باید بلافاصله نظر مرا تغییر میداد!  اما چشم سروان ، چون شما میگویید من دیگر از هیچ صاحبنظری اینجا نقل قول نمی کنم.

*****************************

از دون کورلئونه و اسکورپان و هری لایم هم بابت ادامه بحث و نظرات آموزنده شان ممنونم. سعی می کنم در اسرع وقت من هم نظراتم را بگویم.

بی صبرانه منتظر ادامه نوشته های پر احساس  و زیبای سهیل و رامین گرامی هستم. و امیدوارم دوستانی چون دلشدگان ، بهزاد ، سروان رنو و واترلو هم به جمع ما اضافه شوند.

یا حق


سعادتمندانه ترین زندگی، زندگی بدون تفکر است. (سوفوکلس)
۱۳۹۰/۳/۲۵ صبح ۰۹:۱۳
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : دن ویتو کورلئونه, اسکورپان شیردل, ژان والژان, رزا, الیشا, بهمن مفید, خانم لمپرت, مکس دی وینتر
میثم آفلاین
مشتری سابق
*

ارسال ها: 294
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۸/۸/۴


تشکرها : 2524
( 2651 تشکر در 185 ارسال )
شماره ارسال: #38
RE: فهرست محبوب ترين فیلم های عمر

با سلام مجدد خدمت دون کورلئونه نازنین.

در راستای نظریات شما بنده هم نظراتم را بیان می کنم.

در درجه اول مایلم بین منتقدین و نظریه داران اصیل سینما و یک عده ریویونویس آماتور عشق فیلم پرمدعا - که در کشور ما و در مجلات سینمایی اش حضور فعالی دارند! - تفکیک قائل شوم. قطعا بین جوانک عاشق تارانتینو که حاضر نیست فیلمهای برگمان را حتی تماشا کند با دیگری که سالها عمر و وقت خود را صرف معرفی و تفسیر آثار او کرده فرق زیادی هست! گروه اول را بنده منتقد به حساب نمی آورم و در مورد گروه دوم بحث می کنم ، مورد نمونه و ارجاع من در اینجا جاناتان رزنباوم خواهد بود.

در این مساله که جاناتان رزنباوم به خاطر موقعیتش به عنوان منتقدی صاحبنام محافظه کاری می کند ، با شما اختلاف نظر دارم. او برای آموزش دیگران و یاد دادن بهتر فیلم دیدن نیازی ندارد لیست محبوب ترین ها ارائه دهد و مثلا مرد مرده جیم جارموش را ذکر کند ، بلکه او کتابی را درباره این فیلم منتشر می کند و به تحلیل ساختاری و معنایی این فیلم می پردازد. خواننده پس از خواندن این کتاب نه فقط مرد مرده که هر فیلم دیگری را "بهتر" می بیند.

رزنباوم یا هر منتقد روشنفکری چون او دقیقا به همین دلیل از مثلا دزد بغداد یا مارتی یا دور دنیا در 80 روز یا بوی خوش زن یا تایتانیک خوشش نمی آید ، چون به نظر او - و بر اساس معیارهای نقد - فیلمهای خوبی نیستند! چون به معنای بد کلمه هالیوودی و فاقد اصالت هنرمندانه هستند. چون این فیلمها به شعور او توهین می کنند و او نمی تواند فیلمی را که به او توهین می کند دوست داشته باشد! او در کتابی به نام جنگ سینما : چگونه هالیوود و رسانه ها فیلم هایی را که می توانیم ببینیم محدود می کنند ، دلایل بسیاری برای دوست نداشتن بسیاری از فیلم های به ظاهر خوب می آورد.

شاید زمانی در کودکی و نوجوانی به تماشای برخی فیلمها می رفته و لذت می برده ولی حالا با هویت جدیدش نمی تواند با آن فیلمها کنار بیاید. روشنفکری یعنی همین! یعنی حرکت از غریزه به سمت خودآگاهی و حرکت از سلیقه به سوی معیار.

رزنبام چون منتقد است ، معیارهایش را ارتقا نداده و سلیقه اش را تابعی از معیارهای زیبایی شناختی نکرده ، بلکه چون چنین بینش و معیارهایی دارد به جایگاه یک منتقد سینما "صعود" کرده است.

این اتفاق در ایران کاملا برعکس است! یعنی اول عده ای با پوپولیسم و عوام فریبی تریبونی در به اصطلاح سینمایی نویسی به دست می آورند و مثلا "منتقد" (بلانسبت!) می شوند و بعد برای خود معیارتراشی - که آن هم دقیقا یعنی همان سلیقه مسخره و بازاری به اضافه دروغ و عوامفریبی - می کنند.


سعادتمندانه ترین زندگی، زندگی بدون تفکر است. (سوفوکلس)
۱۳۹۰/۳/۲۸ عصر ۰۴:۴۵
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : اسکورپان شیردل, دن ویتو کورلئونه, رامین_جلیلوند, ژان والژان, رزا, الیشا, بهمن مفید, مکس دی وینتر
دن ویتو کورلئونه آفلاین
پیشکسوت
*

ارسال ها: 1,074
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۹/۸/۱۰
اعتبار: 53


تشکرها : 1834
( 10951 تشکر در 272 ارسال )
شماره ارسال: #39
RE: فهرست محبوب ترين فیلم های عمر

(۱۳۹۰/۳/۲۸ عصر ۰۴:۴۵)ميثم نوشته شده:  

با سلام مجدد خدمت دون کورلئونه نازنین.

در راستای نظریات شما بنده هم نظراتم را بیان می کنم.

در درجه اول مایلم بین منتقدین و نظریه داران اصیل سینما و یک عده ریویونویس آماتور عشق فیلم پرمدعا - که در کشور ما و در مجلات سینمایی اش حضور فعالی دارند! - تفکیک قائل شوم. قطعا بین جوانک عاشق تارانتینو که حاضر نیست فیلمهای برگمان را حتی تماشا کند با دیگری که سالها عمر و وقت خود را صرف معرفی و تفسیر آثار او کرده فرق زیادی هست! گروه اول را بنده منتقد به حساب نمی آورم و در مورد گروه دوم بحث می کنم ، مورد نمونه و ارجاع من در اینجا جاناتان رزنباوم خواهد بود.

بر آقا میثم عزیز درود ...

ممنون از به اشتراک گذاشتن نظرات و دیدگاه های خوبتان با این حقیر و دیگر همراهان ...

در ابتدا باید عنوان کنم که این پست من جوابیه برای نوشته شما نیست  و در حکم گپ و تبادل افکاری موازی با شما و دیگر دوستان و تکمیل تر کردن بحث برای خود من می باشد .

آقا میثم عزیز من ((تقریبا)) با همه دیدگاه اخیر بیان شده در نوشته شما موافقم ... تقریبا چونکه فکر می کنم دیدگاهی ایده آل گرایانه است .  اما در اینجا یک مشکل وجود دارد و آن هم این است که ما به عنوان کشوری با مشخصات فعلی جقدر می توانیم خود را با این ایده آل ها نزدیک کنیم ...

بد نیست به چند مورد که در این وادی مورد بحث که هیچ ، حتی در مسائلی کلان تر هم متاسفانه صدق  میکند نیز نظری داشته باشیم :

1) ما از ((شرقی ترین شرقی ها )) هستیم برادر ! و حتی در طول سالیان اخیر که خیلی از جوامع و کشورهای پیرامون ما و کمی دورتر در خاور دور مثلا پنجره ها را گشوده و به افق های دیگر نگاه های دقیق کرده اند ما تقریبا میشود گفت پنجره را با تار عنکبوتهای نوستالژی برانگیزش را برای به تماشا نشستن بیشتر دوست داشته ایم !

2) این مورد دوم تقریبا میشود گفت در پیشینه ما ریشه ای به آن دور دورهای تاریخ دارد ... خیلی کم دوست داشته ایم بررسی کنیم که یک نظریه و سخن اصلا چه می گوید و بیشتر ترجیح داده و می دهیم در نظر بگیریم که (( که )) گفته و می گوید ... با چنین دیدگاهی که در طول تاریخ آمیخته به سوء تفاهم های بسیار بوده کی ما مجال آن داشته ایم که فرهنگ نقد صحیح و پذیرفتنش و تقویت ظرفیت شنیدنش را نهادینه کنیم ... این البته مساله ای واقعا ریشه دار است و از دل یک جمع کوچک خانوادگی تا دیدگاه های اعتقادی کلان ما در این مقوله می گنجد . چرا (( مولانا )) در قونیه می توانست همان (( انا الحق )) منصور را فریاد کند و چرا منصور در اینجا همان گفت و بر دار شد ؟

3) اصولا ما متاسفانه علاقه نداریم هر چیزی را با ریشه و پیشینه دستیابی کنیم و فقط خود (( میوه )) برای ما مهم است : اصولا آموزش هنر مدرن در این سرزمین چگونه آغاز شده و چگونه پیش برده شده است ؟ از الآن که صحبت کنیم خودش میشود مثنوی قطوری : اگر کسی بخواهد به راستی دانسته هایش را نسبت به مقوله مورد علاقه اش که یکی می تواند سینما باشد چه باید بکند ؟ چگونگی پذیرش  در دانشکده ها ! ( عملا دانشکده ای بیش موجود نیست و در پذیرش آن اگر کسی تست های مختلف آموخته در کلاسهای کنکور را با انواع و اقسام دیپلم ها و پیشینه های با ربط و بی ربط زد مجاز به ورود است و چه غم اگر نداند داستایفسکی که بود و یا دیوید وارک گریفیث نام یک خوراکی گم نام بوده و جان فورد و هیچکاک و تنسی ویلیامز نام رشته کوه هایی در بلاد دور بوده اند !) و در سطحی متفاوت در آموزشگاه ها را همگان می دانیم و با ابهامات و کاستی های بیشمارش آشناییم ... اصلا این سوال مهمی است که یک نفر برای برداشتن قدم های اول از کجا باید شروع کند ؟ و این قدم های اولیه که بسیار مهمند و  چه بسا به صورت همیشگی جهت سیر و سلوک فرد را رقم خواهند زد که باید بیاموزدش ؟ به دانشگاه سرک میکشیم ! من خوشبختانه سعادت داشتم و از کنار ان جمع عبورکی کردم در دانشگاه ! مشکلات عمومی مثل دغدغه اجاره خانه و ... به کنار اصلا معیار سر تدریس بودن آن عزیزان چه بوده ؟ با کدامین تحقیقات ؟ با کدامین پایان نامه های عالی پژوهشی و عملی ؟  در این عصر ارتباطات دهکده جهانی چند نفر از آنها پشت دوربین هم حتی برای فیلمی کوتاه حضور یافته اند و با فراهم کردن امکان دیدن و بررسی شدن به تراش خوردن و پرداخت شدن نظریه و هنرشان مجال داده اند ؟ ( امکان انجام این کار امروزه آنقدر ساده و بدیهی است و پیداش دن مخاطب از سراسر جهان تا ان اندازه ساده که هیچ توجیهی برای نپرداختن به ان نمی ماند و اصلا شاید اینگونه بود که UTube اختراع شد! ) اصلا چند نفر از آنان از علاقمندان راستین فرهنگ و در حدی ریزتر سینما و تئاتر بوده اند ؟

البته متاسفانه باید گفت چه بسا مشکل از گروه از نظر من واجد شرایط برای آموزش هم باشد که خمیره آن را دارند اما میل به جوانه زدن و تکثیر و گسترش دادن دانش خود با آموختنش به مستعدینی چند را ندارند و (( فوت کوزه گری )) را  فقط در دستان استاد مجاز می دانند ...

4) ابزارهای گسترش آگاهی و نظریات در چه حالی هستند ؟ قطعا در این وادی که تعدادشان زیاد نیست ! ( جراید پر تعداد زرد و همچنین کانال های متعدد ظاهرا فرهنگی با متولیانی کم فرهنگ را که کنار بگذاریم شما دوستان تعداد باقیمانده ها را بشمارید ...) البته همان کم تعداد ها هم هر روز به کیفیت دیروز خود حسرت میخورند . ماهتامه (( فیلم )) را در نظر بگیرید ... من هر از چندگاهی در کتابفروشی عتیقه ای با کتابی از (( مسعود مهرابی )) مواجه میشوم و اتودهای خط خطی دوران جوانیش را که مشاهده می کنم حداقل می توانم تصور کنم که ((روح ناآرامی داشته ...)) خوب ! بینانگزاران اولیه به همراه نسلی از نویسندگانش که پابه پای آن و رشد و نموش همراه شدند و شروع کردند الآن کجایند ؟ البته قابل درک است که بالاخره یکروز نسل دیگری باید گرداننده آن باشند اما اولا نباید ناگهان همه از صحنه کنار بروند و باید آرام آرام نیروهای جدید را وارد کار کنند که اوضاع مثل لنگر کشتی  ناگهان بیش از 180 درجه چرخش نداشته باشد !

آیا ما را چه میشود که جماعتی بالاخره با هدفی مشترک با هم همراه میشویم و مسیری را شروع می کنیم اما هنوز منزلی پیش نرفته به سبک فیلم پدرخوانده خودمان میخواهیم منطقه خودمان را داشته باشیم و خانواده مستقلی تشکیل بدهیم ؟! البته میشود به صرورت استقلال فکری هم نظر داشت اما باید منزل اول را همیشه در مقابل دیدگان داشت و برای حفظ آن و ارتقای کیفیتش متعصب بود ... ( آخرین باری که از بسیاری از قدیمی نویس های مجله فیلم ، نقدی و نظری و گزارشی خوانده اید کی بوده ؟) هجوم جندین نفر از نسل جوان که به قول آقا میثم عزیز به کمک تکنولوژی و امکانات بسیط مادی ! برای سفر و دیدار از ساخته های چندین کارگردان مد روز ، توانایی می یابند با سبک نوشتاری خاص ( البته اینجا مجبورم عذرخواهی کنم اما باید گفت که گاهی این عزیزان ، بین نوشتن برای دوست دوران دبیرستانشان در دو طبقه بالاتر از خانه خود و نوشتن برای عموم مخاطبین با فرهنگ ها و دیدگاه ها و سن و سال متفاوت تفاوتی قایل نمی شوند ) که بیشتر در آن حس و حال شخصی و سلیقه ای موج می زند تا برداشتی جامع و مستند و با دلیل ، همین وضعیت را که شاهدیم برای مثلا (( مرجع )) اولیه خیلی از ما دوستداران سینما در این کشور یعنی ابزار رسانه ای نوشتاری (( مجله فیلم )) موجب میشود که مدتهاست جز برخی بخش های آن برای خواندن بقیه قسمتها ضرورتی احساس نمیشود ... ( وارد بحث تشابه اسمی برخی واردشوندگان جدید به حوزه ترجمه و نوشتار مجله که احساس وجود نسبت فامیلی با برخی از متصدیان اصلی و پیشین مجله را در مخاطب موجب میشود  ، نمی شویم اما فقط خوب است که این عزیزان به یک نکته توجه داشته باشند که سهم آنها در حفظ کیفیت کار حتما باید از نسل قبل بیشتر باشد و نه کمتر...)

5) دوست عزیزم . در مورد استثناها و به نوعی نوابغ ، نظر دادن کار کمی دشوار است . به گفته خود شما این دیگر به طالع هر سرزمین جامعه ای بستگی دارد که آیا لطف پروردگار شامل حالش بشود و افرادی استثنایی را با جوهره خاص نسیبش بسازد یا نه ! البته من بر این باورم که خداوند عادلتر از آن است که چنین استعدادهایی را از سرزمین ما هم دریغ بدارد ... اما ما باید به این مساله هم توجه کنیم که توانایی حفظ و پرورش آن استعدادها را داریم ؟ و یا بهتر آن است که انها را تا سن بخصوصی تربیت کنیم و بعد که موقع برداشت از توانایی هایش شد شرایطی را فراهم کنیم که بروند و در فرانسه و کانادا و استرالیا و ... میوه بدهند !  (( گلستان ها )) ، (( کیمیاوی ها )) ، (( نادری ها )) و ... ( یادش بخیر آن دیالوگ محشر در فیلم کمال الملک : هنر مزرعه ذرت نیست آقا ! که بکاری و پیاپی درو کنی ... چه بسا سالها بگذرند و فردی دیگر هم استعداد و توان  این پیشکسوتان که نامشان برده شد در این سرزمین ظاهر نشود ... از وضعیت و دست باز برای ساختن فیلم توسط دیگر بزرگانی که در این آب و خاک مانده اند نظیر بیضایی و تقوایی و ... که بهتر است صحبت نکنیم ... واقعا دریغا ...

اما نکته دیگری هم این وسط خیلی مهم است و آن هم این است که بخصوص در سینما هیچ فیلمسازی جای خالی فیلمساز دیگر را پر نمی کند ... نمیدانم میشود تصور کرد که مثلا اگر فیلمهای ساخته جناب آقای بیضایی را کارگزدان دیگری بسازد به چه شکل و فرمی در می آمدند یا نه ؟ و این مساله برای همه صدق می کند و هرکسی باید فیلمهای خودش را بسازد ... و یک سوال در اینجا میشود مطرح کرد : اصلا ما چند فیلمساز داریم که با ساختن هر فیلمشان جا برای نقد دارند و جریان ساز میشوند و تا مدتها شاهد بحث ها و تبادل افکار سازنده از پی آنها هستیم ؟  حواب این سوال را می توانند دوستان به بحث بنشینند ... )

6) مورد دیگری که فکر می کنم بسیار مهم است و اگر اشتباه نکرده باشم جناب (( منصور )) عزیز در همین کافه اشاراتی کامل به آن داشته اند و این حقیر به بخش هایی از آن در اینجا اشاره میکنم این است که ما هم به موازات همه جوامع باید برای بیان فرهنگ و نظراتمان راه بیان کردنی قابل درک برای عموم جوامع و جهانیان بیابیم ... با نگاه از زاویه ای دیگر توسط دیگران و بهره مندی از نقدها و دیدگاه های آنان می شود خون تازه ای در رگ های پیکره فرهنگی آن دمید ( تقریبا همان کاری که سینمای کشورهای خاور دور انجام داده و راه آن هم مشخص شده و جریان و حرکتش به نظر پیوسته می آید ...) البته بر این باورم که همانگونه که برخی از دوستان و اساتید چنان بومی شده می نویسند و به تصویر می کشند که برای فهم آن خودشان هم باید در کنار پرده عریض نقره ای حضور داشته و بیان دارند که اینجا نظر این بود و آنجا هدف آن بود ، متاسفانه برخی از اساتید و بزرگان هم به یکباره از یاد می برند که در این سرزمین فیلم می سازند و ساخته های آنها در  مرحله اول باید توسط مردم همین آب و خاک دیده و بررسی شوند تا تاثیر فرهنگی آن ساخته مورد نظر اعمال شود ... و متاسفانه در کنار این دو دسته انبوهی از طرفداران هر دو طیف آن هم با نهایت تعصب و یا دریغا از حداقل تعصب ! نتیجه مشخص است ! چون تعادلی برقرار نیست هر طیف همچنان راه خودشان را می روند و هیچ تاثیری از این گروه بر آن دسته و یا برعکس متصور نیست !

7) مورد مهمی در اینجا هست و آن هم اینکه سلیقه خاصی اجازه دیدن و ندیدن ساخته های فرهنگی را موجب میشود ... وجود جریانی که می گوید این ساخته های سینمایی را من می گویم ببینید و آن  آثار  را من می گویم که نبینید  موجب ایجاد جریان یکدست و بدون چالشی میشود که در آن همه چیز همیشه خوب است ! و وقتی همه چیز تا این حد و اندازه خوب و مثبت همیشگی است اصلا چرا باید سراغ موضوعات دیگر برویم ؟! و اینگونه کار برای منقدین هم ساده تر میشود ! و منتقدین عزیز ما می توانند نقدی برای یکی از فیلمهای بسیار پر فروش سینمای کشور که در سینماها مخاطبین را به خود می خواند نوشته و کاربنی زیر آن بگذارد تا برای نوشتن نظر و نثد برای اغلب دیگر فیلمهای روی پرده وقت و انرژی خود را به هدر ندهد !

و اما موردی مهم هم در نهایت وجود دارد و ان هم این است که هنرمندان و افراد علاقمند به هنر حسگرهایی قوی تر از عموم دارند . تقویت سعه صدر طرفین و رسیدن به این باور مشترک که هر نقدی دلیل بر غرض ورزی نیست و از طرفی هر نظریه ای (( نقد )) نیست ممکن است با آمیختن جوهره موارد برشمرده در بالا موجب شود روزی و روزگاری که هر کسی بر سر کارش باشد ... فیلمساز راستین ، بسازد و با مخاطبین عام ببیند و فیلمش را از زاویه دید های متفاوت به نظاره بنشیند به کمک منتقدین و در نهایت اثر به اثر ساخته هایش برسند به آن رسالتی که دارند : یعنی سینما را به سان صنعتی درآمدساز در خدمت بیان کردن حرف هایی به کار برند که موجب تعالی انسان های مخاطب در جوامع مختلف و دست اندرکاران آن گردد  ...

یا حق ...


من با این حرفی که می زنید کاملا مخالفم . ولی حاضرم جانم را بدهم تا شما حق داشته باشید این حرف را بزنید ... ولتر
۱۳۹۰/۳/۲۸ عصر ۰۷:۳۳
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : اسکورپان شیردل, میثم, رامین_جلیلوند, ژان والژان, رزا, الیشا, بهمن مفید, مکس دی وینتر
الیشا آفلاین
عاشق اینگرید برگمن
*

ارسال ها: 98
تاریخ ثبت نام: ۱۳۹۰/۳/۲۵


تشکرها : 4486
( 1248 تشکر در 63 ارسال )
شماره ارسال: #40
RE: فهرست محبوب ترين فیلم های عمر

با تشکر از میثم عزیز بابت مطرح کردن این موضوع همیشه وسوسه کننده و جذاب : از فیلمهای که تا حلا 100 بار دیدم :heart:

1- بدنام

2- ربکا

3- روانی

4- برباد رفته

5- بانوی زیبای من

6- بابا لنگ دراز

7- سینوهه

8- قصه عشق

9- شورش بی دلیل

10- ده فرمان

11- داشتن و نداشتن

12- کازینو رویال

13- پنولوپه

فیلمهای ایرانی قدیمی

1- کندو

2- قیصر

3- بوی گندوم

4- طوقی

5- سطان قلبها

6- گنج قارون

7- مهدی مشکی

8- مهمان

9- زبیع

10- سازش

11- همسفر

12- ممل آمریکای

13- ماه عسل

فیلمهای ایرانی

1- ضیافت

2- شیفته

3- غریبانه

4- پاکباخته

5- بیست

6- شوخی

7- شیر و عسل

8- به روح پدرم

9- شوکران

10- رویای خیس

11- اشک سرما

12- مدرسه پیرمردها

13- مرد عوضی


مهم نیست که تو واقعا گریه کنی. مهم این است که تماشاگران فکر کنند تو داری گریه می‌کنی. اینگرید برگمن
۱۳۹۰/۴/۱۴ عصر ۱۰:۲۹
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : میثم, ترومن بروینک, دزیره, بهمن مفید, رزا, کاترین جویس, BATMAN, Memento, rahgozar_bineshan, مکس دی وینتر
ارسال پاسخ