(۱۳۸۹/۱۱/۵ عصر ۰۶:۳۶)اسکورپان شیردل نوشته شده:
مسعود کیمیایی – مرد دو چهره
در مورد کیمیایی چه می شود گفت؟ کسی که تکلیف ما با او معلوم نیست. تا می آییم از او انتقاد کنیم به یاد قیصر و گوزنها یش می افتیم. در واقع فیلمهای مسعود کیمیایی را میتوان به دو دسته تقسیم کرد:
1- قیصر و گوزنها 2- بقیه فیلمهایش !!
آیا نباید از خود بپرسیم که بر سر کارگردانی که با دومین فیلمش تحولی بس عظیم در سینمای ایران بوجود آورد چه آمده است؟ کسی که هفتمین فیلمش (گوزنها) به نظر من (با عرض معذرت از هامون بازان ایران) بهترین فیلم تاریخ سینمای ایران است.
کیمیایی هیچوقت نتوانست موفقیت این دو فیلمش را تکرار کند و سایر فیلمهایش (حتی رضاموتوری و داش آکل) تنها اعوجاجی تقلیدی از این دو فیلم بودند.
اما ارزش و درخشش این دو فیلم در تمام اعصار سینمای ایران ، به اندازه ایست که کلاهمان را به افتخار این کارگردان بزرگ ایرانی از سر برداریم و جلویش خبردار بایستیم. او با همین دو فیلم به رفیع ترین جایگاه در سینمای ایران و در کنار سایر کارگردان های بزرگ ایران (مثل مهرجویی،بیضایی،حاتمی و بنی اعتماد) دست یافته است. حتی اگر سایر فیلمهایش را بی ارزش به حساب آوریم. شاید هم او با این دو فیلم توقعات ما را آنقدر بالا برده است که انتظار داریم همۀ فیلم هایش همانند این دو فیلم باشند.
شاید هم تقصیر کیمیایی نیست. زمانه عوض شده ، سینمای داستان گو دیگر بیننده ای ندارد و به قول قیصر : دیگه تو این زمونه کی حوصلۀ داستان گوش کردن رو داره!
خدمت دوست عزيز اسكورپان شير دل
شما كارگرداني را سراغ داريد كه همه فيلمهايش شاهكار باشند؟ مطمئنا چنين كارگرداني وجود ندارد اقاي كيميايي هم همينطور قرار نبوده و نيست كه همه كارهايشان در حد قيصر و گوزنها باشد.
اگر قيصر شاهكار از آب درامد براي اين بود كه سر اغاز يك موج نو در سينماي ايران بود. بقيه فيلمهاي كيميايي در راستاي همين موج بودند با اين تفاوت كه كارگردان نگرشهاي فكري و فني متفاوت را در انها تست ميكند تا در سبك خاص خود به كمال برسد.به همين دليل كارهاي بعدي يك مقدار بالا و پايين ميشوند البته قبول دارم كه يكي دو تا از كارهاي اقاي كيميايي بعد از انقلاب در سطح بسيار پاييني هستند كه ان هم با توجه به شرايط سالهاي اول انقلاب و نظرتنگي هاي خاص ان دوران بسيار طبيعيست. و هنوز هم به همين علت فيلمهاي ايشان كيفيت فيلمهاي قبل انقلابشان را ندارد و اين به اقاي كيميايي مربوط نميشود نوع نگرش ايشان در ساختن فيلم و موضوعات و معضلات اجتماعي كه ايشان بر اساس انها فيلم ميسازد طوريست كه در شرايط فعلي ساختن فيلمي تمام عيار در مورد انها مقدور نيست.و اين محدوديت تمام كارگردانهاي خوبمان است.بنده تفاون انچناني در سطح كارهاي ارائه شده توسط ايشان نميبينم(جز يكي دو مورد).
اشاره فرموده بوديد كه سينماي ايشان سينماي داستان گويي است. به عقيده بنده اينطور نيست.هر فيلم ايشان يك شاخص اجتماعي و بازگو كننده جو جامعه در زمان ساخت فيلم ميباشد. غير از داش اكل و غزل كه بر اساس داستانهايي از صادق هدايت و خورخه لوييس ساخته شده اند و خط قرمز كه ان را نديده ام بقيه فيلمهاي ايشان برگرفته شده از متن جامعه و جو اجتماعي زمان ساخت فيلم ميباشند.علاوه بر اين كيميايي هيچگاه سعي در بازگويي يك ماجرا ندارد. فيلمهاي ايشان شخصيت محور هستند يعني كل فيلم حول شخصيتها و رفتارهاي خاص انان ميچرخد و شخصيتها هستند كه داستان را لحظه به لحظه ميسازند براي همين نميتوان فيلم را بر اساس يك كليشه از پيش تعيين شده داستاني پيش بيني كرد.