[-]
جعبه پيام
» <دون دیه‌گو دلاوگا> پاینده باشید "رابرت" گرامی. سپاس از لطف و پُست‌های ارزشمندتان
» <لوک مک گرگور> متشکرم دوست گرامی. منهم همیشه از خواندن مطالب جذاب و دلنشین تان کمال لذت را برده ام.
» <رابرت> بررسی جالب تأثیر فیلم "پاندورا و هلندی سرگردان" بر انیمیشن "عمو اسکروچ و هلندی سرگردان" https://cafeclassic5.ir/showthread.php?t...6#pid45456
» <رابرت> سپاس از دون دیه‌گو دلاوگا و لوک مک گرگور عزیز به خاطر مطالب تحقیقی، تحلیلی و زیبای اخیرشان
» <دون دیه‌گو دلاوگا> "بچه‌های کوه تاراک" : https://cafeclassic5.ir/showthread.php?t...3#pid45453
» <مارک واتنی> ممنونم رابرت جوردن عزیز
» <رابرت جوردن> سپاس از مارک واتنی و بتمن
» <مارک واتنی> رابرت عزیز و گرامی ... این بزرگواری و حسن نیت شماست. دوستان بسیاری هم در کافه، قبلا کارتون و سریال های زیادی رو قرار داده اند که جا داره ازشون تشکر کنم.
» <مارک واتنی> دانلود کارتون جذاب " فردی مورچه سیاه " دوبله فارسی و کامل : https://cafeclassic5.ir/showthread.php?t...7#pid45437
» <Kathy Day> جناب اﻟﻜﺘﺮﻭﭘﻴﺎﻧﻴﺴﺖ از شما بسیار ممنونم...
Refresh پيام :


ارسال پاسخ 
 
رتبه موضوع
  • 7 رای - 4.43 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
ایران در گذر تاریخ
نویسنده پیام
اسکورپان شیردل آفلاین
ناظر انجمن
*****

ارسال ها: 512
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۹/۳/۱۱
اعتبار: 50


تشکرها : 5286
( 6629 تشکر در 287 ارسال )
شماره ارسال: #8
RE: ایران در گذر تاریخ

منوچهر

منوشهر= منوچهر پسر منشخورنر پسر ایرج و از نوادگان فریدون بود. فریدون سه پسر داشت به نامهای شرم ، طوج و ایرج (سلم ، تور و ایرج) چون میترسید بعد از مرگش ، پسرانش بر سر میراث سلطنت باهم درگیر شوند کشورش را به سه قسمت تقسیم کرد ؛ نام هر قسمت را روی تیری نوشت و تیرها را در تیردان گذاشت. آنگاه از پسرانش خواست که هرکدام ، یکی از تیرها را بردارند.به این صورت روم و عربستان از آن سلم شد ، چین و ترکستان سهم تور و عراق،هند،حجاز و سایر قسمتهای ایران هم نصیب کوچکترین پسرش ایرج شد که فریدون او را بسیار دوست داشت. سلم و تور که از علاقۀ پدر به برادر کوچکترشان خبر داشتند و به او حسادت میکردند ، پس از مرگ پدر بنای دشمنی با او را نهاده و یکروز بر سرش ریختند و ناجوانمردانه او را کشتند و خود به جای او بر تخت سلطنت نشستند(و به قولی حدود سیصد سال حکومت کردند.)

همسر ایرج که از نوادگان اسحاق پیامبر بود ، به تنهایی پسرش را بزرگ کرد و او را پرورش داد تا منوچهر تبدیل به جوانی برومند و جنگاور شد. پس از اینکه جریان قتل ناجوانمردانۀ پدرش را توسط عموهایش شنید ، به خونخواهیش بلند شد و به بلاد ترک رفت و تور و سلم را کشت و به این ترتیب انتقام خون پدرش را گرفت و خود بر تخت سلطنت نشست.

منوچهر پادشاهی عادل و نیکوکار بود و نخستین کسی بود که رسم دهقانی را پدید آورد و برای هر دهکده ، دهقانی تعیین کرد. نقل است که رود فرات را او حفر کرد و مردم را به کشت زمین و آبادانی فرمان داد و تیراندازی به جنگجویان یاد داد. به گفته تاریخ طبری منوچهر 120 سال پادشاهی کرد و در این مدت ایرانیان را به کیش ابراهیم فرا خواند و در بابل جلوس کرد. آنگاه یکی از نوادگان ترک تور به نام افراسیاب که جریان قتل جدش را توسط منوچهر شنیده بود ، به قصد انتقام به خاک ایران حمله کرد.افراسیاب در اصل ایرانی بود و زمانی که منوچهر نیای او را کشت ، او به بلاد ترک پیوست و در نزد ترکان پرورش یافت  و از همین روست که او را ترک میخوانند.

افراسیاب در بابِل ، منوچهر را شکست داد و سپس او را تا بیشه های طبرستان تعقیب کرد. بعد به عراق رفت و آنجا را هم گرفت.

آرش کمانگیر

روایت است که منوچهر و افراسیاب ، پس از مدتها جنگیدن تصمیم به صلح می گیرند و مقرر میگردد که مرز بین ایران و توران ، با پرتاب تیر یکی از سربازان ایرانی تعیین شود. از سپاه ایران ، جنگاوری به نام ارشیاطیر (ایرش یا آرش) انتخاب می شود. او تیری را در چلۀ کمان می گذارد و زه را با تمام قوت میکشد و آنگاه رها می کند. گویند که تیرش از طبرستان به رود بلخ رسید و در آنجا افتاد. و رود بلخ ، مرز بین ایران و توران شناخته شد. و از تیر ارشیاطیر ، جنگ بین منوچهر و افراسیاب نیز به پایان رسید. به خاطر این موفقیت ، منوچهر ارشیاطیر را فرمانده سپاه خود میکند. (تاریخ کامل ابن اثیر ؛ تاریخ طبری ؛ تاریخ ابن خلدون)

نوذر

از نوذر مطلبی در منابعم پیدا نکردم. فقط در شاهنامه ، اشعاری در مورد وی بود که نشان میدهد پس از مرگ منوچهر، نوذر پادشاه ایران شد و گویا هفت سال پادشاهی کرد:

منوچهر را سال شد بر دو شصت      ز گیتی همی بار رفتن ببست

ستاره‌شناسان بر او شدند                همی ز آسمان داستانها زدند

ندیدند روزش کشیدن دراز               ز گیتی همی گشت بایست باز

بدادند زان روز تلخ آگهی               که شد تیره آن تخت شاهنشهی

گه رفتن آمد به دیگر سرای                     مگر نزد یزدان به آیدت جای

نگر تا چه باید کنون ساختن                       نباید که مرگ آورد تاختن

سخن چون ز داننده بشنید شاه           به رسم دگرگون بیاراست گاه

همه موبدان و ردان را بخوان                همه راز دل پیش ایشان براند

بفرمود تا نوذر آمدش پیش                        ورا پندها داد ز اندازه بیش

که این تخت شاهی فسونست و باد                  برو جاودان دل نباید نهاد

مرا بر صد و بیست شد سالیان            به رنج و به سختی ببستم میان

بسی شادی و کام دل راندم                  به رزم اندرون دشمنان ماندم

به فر فریدون ببستم میان                    به پندش مرا سود شد هر زیان

بجستم ز سلم و ز تور سترگ                      همان کین ایرج نیای بزرگ

چنانم که گویی ندیدم جهان                        شمار گذشته شد اندر نهان

نیرزد همی زندگانیش مرگ                      درختی که زهر آورد بار و برگ

ازان پس که بردم بسی درد و رنج              سپردم ترا تخت شاهی و گنج

چنان چون فریدون مرا داده بود                      ترا دادم این تاج شاه آزمود

...

بگفت و فرود آمد آبش بروی             همی زار بگریست نوذر بروی

بی‌آنکش بدی هیچ بیماریی                      نه از دردها هیچ آزاریی

دو چشم کیانی به هم بر نهاد                 بپژمرد و برزد یکی سرد باد

شد آن نامور پرهنر شهریار                  به گیتی سخن ماند زو یادگار

چو سوگ پدر شاه نوذر بداشت              ز كيوان كلاه كيي بر فراشت

به تخت منوچهر بر بار داد                     بخواند انجمن را و دينار داد

زو پسر تهماسب

پس از منوچهر، افراسیاب که بر تخت سلطنت نشسته بود، ظلم و ستم فراوان بر مردم کرد و ایران را ویران ساخت. از این رو زو پسر تهماسب بر او شورید و افراسیاب را از ایران به توران فراری داد.

پدر زو یعنی تهماسب ، در دوران منوچهر به سبب خشمی که منوچهر بر او گرفته بود ، به بلاد ترک تبعید شده بود. تهماسب در آنجا زنی از ترکان گرفت که این زن ، دختر وامن پادشاه ترکان بود. از او زو زاده شد و بعد از منوچهرنوذر} به پادشاهی نشست و افراسیاب را از ایران راند و در جنگ با ترکان ، نیای خود وامن را نیز کشت.

زو پادشاهی نیکوخصال بود.هرچه را که افراسیاب از بلاد بابل ویران کرده بود ، آباد ساخت. نهر زاب را در شهر سواد حفر کرد و در کنار آن ، شهری بنام روابی ساخت و در آن باغها احداث کرد و بذر درختان و گلها را از جاهای دیگر به آنجا برد. (تاریخ کامل ابن اثیر ؛ تاریخ طبری ؛ تاریخ ابن خلدون ؛ شاهنامه فردوسی)

گرشاسب

گرشاسب که در اَوستا به نام کرساسپه Keressaspa یعنی دارندۀ اسب لاغر خوانده می شود از پهلوانان مشهور و بزرگ ایران است. در بندهش ، گرشاسب و "اوروخش" دو برادر از نوادگان توگ پسر فریدون شمرده شده اند. در گرشاسب نامۀ  اسدی طوسی (تصنیف 458 ه ق) گرشاسب و گورنگ از نسل شیدسب نوادۀ جمشید هستند. در یسنا 9 فقرۀ 10 ، از گرشاسب به عنوان پسر تریته (اترط) که قاعدتاً همان فریدون است یاد شده است. گرشاسب در اوستا به منزلۀ رستم در شاهنامه و هرقل Herakles یونانیهاست. بنابر مندرجات گرشاسب نامه ، ضحاک از بابل به زابلستان می آید که به هندوستان برود ، در زابلستان خبردار می شود که اژدهایی پیدا شده که انسانها و حیوانات را نابود می کند. او گرشاسب را به جنگ اژدها می فرستد. سرانجام گرشاسب اژدها را می کشد و مردم و دامها را از شر او می رهاند.

گرشاسب مردی بزرگوار از مردم ایران بود ولی به پادشاهی نرسید.

 

پس از او پادشاهی به کیانیان رسید و نخستین پادشاه کیانی نیز کیقباد است.

 

پ ن : علاوه بر منابعی که در متن ذکر شد ، منبع اصلی بنده برای نگاشتن و به نظم درآوردن مطالب فوق ، کتاب تاریخ دامپزشکی و پزشکی ایران ، نوشته استاد دکتر حسن تاجبخش بود.


طریقت سامورایی استوار بر مرگ است. آن‌گاه که باید بین مرگ و زندگی یکی را انتخاب کنی، بی‌درنگ مرگ را برگزین. دشوار نیست؛ مصمم باش و پیش رو. آن هنگام که تحت فشار انتخاب زندگی یا مرگ قرار گرفته‌ای، لزومی هم ندارد به هدف خود برسی {گوست داگ؛سلوک سامورایی}
۱۳۸۹/۹/۳ عصر ۰۷:۳۴
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : هری لایم, بانو, سم اسپید, سروان رنو, Kassandra, پایک بیشاپ, john doe, دشمن مردم, ژان والژان, میثم, حمید هامون, الیشا, مگی گربه, dered, هایدی, واتسون
ارسال پاسخ 


پیام در این موضوع
ایران در گذر تاریخ - منصور - ۱۳۸۹/۹/۲, صبح ۱۱:۵۹
RE: ایران در گذر تاریخ - دزیره - ۱۳۸۹/۹/۱۰, صبح ۰۱:۰۹
RE: ایران در گذر تاریخ - هری لایم - ۱۳۸۹/۹/۱۰, صبح ۰۱:۳۸
RE: ایران در گذر تاریخ - Classic - ۱۳۸۹/۱۰/۱۵, عصر ۱۱:۵۱
RE: ایران در گذر تاریخ - رامین_جلیلوند - ۱۳۸۹/۱۱/۲۰, صبح ۱۲:۵۳
RE: ایران در گذر تاریخ - بانو - ۱۳۹۰/۳/۳, عصر ۰۶:۴۹
RE: ایران در گذر تاریخ - منصور - ۱۳۹۰/۳/۲۹, صبح ۰۸:۲۷
RE: ایران در گذر تاریخ - حمید هامون - ۱۳۹۰/۶/۱۳, صبح ۰۶:۳۳
RE: ایران در گذر تاریخ - منصور - ۱۳۹۲/۹/۱۹, عصر ۰۲:۰۵
RE: ایران در گذر تاریخ - اتان ادواردز - ۱۳۹۲/۹/۲۰, صبح ۱۰:۴۶
RE: ایران در گذر تاریخ - منصور - ۱۳۹۲/۹/۲۰, صبح ۱۱:۵۲
RE: ایران در گذر تاریخ - اتان ادواردز - ۱۳۹۲/۹/۲۰, عصر ۱۲:۵۱
RE: ایران در گذر تاریخ - منصور - ۱۳۹۲/۹/۲۰, عصر ۰۱:۰۸
RE: ایران در گذر تاریخ - اتان ادواردز - ۱۳۹۲/۹/۲۰, عصر ۰۱:۱۶
RE: ایران در گذر تاریخ - منصور - ۱۳۹۲/۹/۲۰, عصر ۰۲:۱۱
RE: ایران در گذر تاریخ - اتان ادواردز - ۱۳۹۲/۹/۲۰, عصر ۰۳:۳۵
RE: ایران در گذر تاریخ - منصور - ۱۳۹۲/۹/۲۵, صبح ۱۱:۰۳
RE: ایران در گذر تاریخ - اتان ادواردز - ۱۳۹۲/۹/۲۵, عصر ۰۲:۴۷
RE: ایران در گذر تاریخ - سروان رنو - ۱۳۹۲/۱۱/۱۱, صبح ۰۱:۲۸
RE: ایران در گذر تاریخ - Papillon - ۱۳۹۲/۱۱/۱۲, عصر ۰۱:۰۸
RE: ایران در گذر تاریخ - سروان رنو - ۱۳۹۲/۱۱/۱۲, عصر ۱۰:۵۹
RE: ایران در گذر تاریخ - سروان رنو - ۱۳۹۳/۳/۹, صبح ۱۲:۲۱
RE: ایران در گذر تاریخ - BATMAN - ۱۳۹۳/۳/۱۰, عصر ۰۸:۵۳
RE: ایران در گذر تاریخ - پیرمرد - ۱۳۹۳/۶/۶, عصر ۰۳:۳۹
RE: ایران در گذر تاریخ - پیرمرد - ۱۳۹۳/۶/۸, عصر ۰۲:۵۵
RE: ایران در گذر تاریخ - soheil - ۱۳۹۳/۶/۱۴, عصر ۰۴:۳۳
اسکندر - پیرمرد - ۱۳۹۳/۷/۲۰, عصر ۰۲:۱۱
RE: ایران در گذر تاریخ - پیرمرد - ۱۳۹۳/۶/۱۲, عصر ۰۴:۰۲
سکا - پیرمرد - ۱۳۹۳/۶/۳۱, عصر ۰۳:۳۸
الانان - پیرمرد - ۱۳۹۳/۷/۱۲, عصر ۱۰:۱۹
RE: الانان - منصور - ۱۳۹۳/۷/۲۳, عصر ۰۱:۴۰
RE: الانان - پیرمرد - ۱۳۹۳/۷/۲۳, عصر ۰۲:۵۵
RE: ایران در گذر تاریخ - rahgozar_bineshan - ۱۳۹۳/۸/۱۰, عصر ۰۲:۵۷
خلج - پیرمرد - ۱۳۹۳/۸/۱۴, عصر ۰۷:۲۵
لک - پیرمرد - ۱۳۹۳/۹/۳۰, عصر ۰۸:۵۲
RE: ایران در گذر تاریخ - سروان رنو - ۱۳۹۳/۱۰/۵, عصر ۰۳:۲۷
RE: ایران در گذر تاریخ - زرد ابری - ۱۳۹۳/۱۰/۱۱, عصر ۰۹:۵۸
کرد - پیرمرد - ۱۳۹۳/۱۱/۹, عصر ۰۷:۵۸
RE: ایران در گذر تاریخ - سروان رنو - ۱۳۹۳/۱۱/۱۲, عصر ۱۱:۳۹
RE: ایران در گذر تاریخ - پیرمرد - ۱۳۹۳/۱۱/۱۳, عصر ۰۳:۱۱
RE: ایران در گذر تاریخ - ژیگا ورتوف - ۱۳۹۴/۳/۲۵, عصر ۱۲:۴۳
RE: ایران در گذر تاریخ - منصور - ۱۳۹۴/۳/۲۶, صبح ۰۸:۰۹
RE: ایران در گذر تاریخ - rahgozar_bineshan - ۱۳۹۴/۳/۲۶, عصر ۰۱:۳۰
RE: ایران در گذر تاریخ - ژیگا ورتوف - ۱۳۹۴/۳/۲۶, عصر ۱۱:۰۵
RE: ایران در گذر تاریخ - ژیگا ورتوف - ۱۳۹۴/۳/۲۷, صبح ۰۹:۴۶
RE: ایران در گذر تاریخ - سروان رنو - ۱۳۹۴/۶/۱۳, صبح ۱۱:۰۹
RE: ایران در گذر تاریخ - سروان رنو - ۱۳۹۴/۳/۲۸, صبح ۰۸:۵۷
RE: ایران در گذر تاریخ - ژیگا ورتوف - ۱۳۹۴/۳/۲۸, عصر ۱۲:۱۲
RE: ایران در گذر تاریخ - زبل خان - ۱۳۹۴/۳/۳۰, صبح ۱۱:۳۶
RE: ایران در گذر تاریخ - سروان رنو - ۱۳۹۴/۴/۱, عصر ۰۵:۲۲
RE: ایران در گذر تاریخ - واتسون - ۱۳۹۴/۵/۴, عصر ۱۲:۳۰
RE: ایران در گذر تاریخ - واتسون - ۱۳۹۴/۵/۱۲, صبح ۱۱:۱۹
RE: ایران در گذر تاریخ - واتسون - ۱۳۹۴/۵/۳۱, عصر ۱۲:۴۳
RE: ایران در گذر تاریخ - Classic - ۱۳۹۴/۶/۲, عصر ۱۲:۱۳
RE: ایران در گذر تاریخ - واتسون - ۱۳۹۴/۶/۱۴, عصر ۰۱:۴۳
RE: ایران در گذر تاریخ - آمادئوس - ۱۳۹۴/۱۱/۱۸, صبح ۰۳:۴۹
RE: ایران در گذر تاریخ - سروان رنو - ۱۳۹۴/۱۱/۱۸, عصر ۱۱:۳۸
RE: ایران در گذر تاریخ - جیمز باند - ۱۳۹۴/۱۱/۲۲, صبح ۱۰:۵۹
RE: ایران در گذر تاریخ - سروان رنو - ۱۳۹۴/۱۱/۲۳, عصر ۰۶:۴۷
RE: ایران در گذر تاریخ - ناصر - ۱۳۹۶/۶/۳, عصر ۰۶:۵۲
RE: ایران در گذر تاریخ - سروان رنو - ۱۳۹۶/۶/۵, عصر ۰۹:۱۰
RE: تاریخ جنگ های کلاسیک - بانو - ۱۳۸۹/۹/۲, عصر ۰۷:۲۲
RE: تاریخ جنگ های کلاسیک - هری لایم - ۱۳۸۹/۹/۲, عصر ۱۱:۳۷
RE: تاریخ جنگ های کلاسیک - بانو - ۱۳۹۰/۶/۱۱, عصر ۰۲:۳۴
RE: ایران در گذر اساطیر - بانو - ۱۳۹۰/۶/۱۱, عصر ۰۹:۳۱
RE: ایران در گذر تاریخ - اسکورپان شیردل - ۱۳۸۹/۹/۳ عصر ۰۷:۳۴
[split] ایران در گذر تاریخ - سروان رنو - ۱۳۹۴/۱۰/۲۰, عصر ۱۱:۲۷
RE: ایران در گذر تاریخ - آقاحسینی - ۱۳۹۴/۱۰/۲۱, صبح ۰۸:۳۰
RE: ایران در گذر تاریخ - سروان رنو - ۱۳۹۴/۱۰/۲۵, عصر ۰۸:۴۵
RE: ایران در گذر تاریخ - جیمز باند - ۱۳۹۴/۱۱/۲۱, عصر ۰۵:۴۱
RE: ایران در گذر تاریخ - قلی خان - ۱۳۹۴/۱۱/۲۲, صبح ۱۲:۲۱
RE: ایران در گذر تاریخ - سروان رنو - ۱۳۹۴/۱۱/۲۳, صبح ۰۱:۰۶
RE: ایران در گذر تاریخ - قلی خان - ۱۳۹۴/۱۱/۲۳, صبح ۱۰:۰۵
RE: ایران در گذر تاریخ - قلی خان - ۱۳۹۴/۱۱/۲۵, عصر ۰۷:۱۷