[-]
جعبه پيام
» <لوک مک گرگور> متشکرم دوست گرامی. منهم همیشه از خواندن مطالب جذاب و دلنشین تان کمال لذت را برده ام.
» <رابرت> بررسی جالب تأثیر فیلم "پاندورا و هلندی سرگردان" بر انیمیشن "عمو اسکروچ و هلندی سرگردان" https://cafeclassic5.ir/showthread.php?t...6#pid45456
» <رابرت> سپاس از دون دیه‌گو دلاوگا و لوک مک گرگور عزیز به خاطر مطالب تحقیقی، تحلیلی و زیبای اخیرشان
» <دون دیه‌گو دلاوگا> "بچه‌های کوه تاراک" : https://cafeclassic5.ir/showthread.php?t...3#pid45453
» <مارک واتنی> ممنونم رابرت جوردن عزیز
» <رابرت جوردن> سپاس از مارک واتنی و بتمن
» <مارک واتنی> رابرت عزیز و گرامی ... این بزرگواری و حسن نیت شماست. دوستان بسیاری هم در کافه، قبلا کارتون و سریال های زیادی رو قرار داده اند که جا داره ازشون تشکر کنم.
» <مارک واتنی> دانلود کارتون جذاب " فردی مورچه سیاه " دوبله فارسی و کامل : https://cafeclassic5.ir/showthread.php?t...7#pid45437
» <Kathy Day> جناب اﻟﻜﺘﺮﻭﭘﻴﺎﻧﻴﺴﺖ از شما بسیار ممنونم...
» <مارک واتنی> خواهش می کنم بتمن عزیز
Refresh پيام :


ارسال پاسخ 
 
رتبه موضوع
  • 7 رای - 4.43 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
ایران در گذر تاریخ
نویسنده پیام
اسکورپان شیردل آفلاین
ناظر انجمن
*****

ارسال ها: 512
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۹/۳/۱۱
اعتبار: 50


تشکرها : 5286
( 6629 تشکر در 287 ارسال )
شماره ارسال: #6
RE: ایران در گذر تاریخ

هوشنگ

هوشنگ پسر سیامک پسر کیومرث، نخستین شاه پیشدادیان محسوب می شود. به عبارت دیگر در زمان کیومرث که او را نخستین انسان خوانند، هنوز نسل بشر به تعدادی نرسیده بود که به تشکیلات حکومتی احتیاج باشد.

در دینکرد ذکر شده که هوشنگ دارای عظمت و سروری عالم بود و دوسوم دیوها را کشت. مدت پادشاهی هوشنگ در بندهش، شاهنامه و تاریخ گزیده، چهل سال ذکر شده است. در بخشهای از میان رفتۀ اَوستای ساسانی که پاره ای از مطالب آن از طریق دینکرد باقی مانده، در قسمت "چهرداد" ، از هوشنگ و برادرش "ویگَرد" Vegard یاد شده است:

"هوشنگ به سبب فرّه برتر خود ، فرمانروای جهان شده و ویگرد به سـبب داشتن خصوصیت دهقانی ، کـشاورز و پرورنـدۀ جهان بود ..." (دینکرد پنجم بند 2)

"و در دوره های دیگر ، فرّه به ویگرَد و هوشنگ پیشداد رسید . برای اینکه در جهان ، قانون دهقانی و کشاورزی جهان.... و با       هم نیروئیشان فرمانروایی و کشاورزی جـهان را برای ترقـّی و پیشرفت و گـسترش آفریدگان اورمزد آورند."  (دینکرد هفتم بندهای 18-16)

در مجموع ، هوشنگ موجد قدرت شاهی است که هدف آن حمایت انسانها و استقرار قوانین در بین آنهاست ؛ و ویگرد برادرش ، ایجادکنندۀ کشاورزی و آیین دهقنت است. (شاهنامه 26-25 ، تاریخ گزیده76 ، داستانهای ایران قدیم14 ، نخستین انسان...165،176،180،189)

ابن بلخی در فارسنامه از قول پارسیان ، هوشنگ و برادرش را دو پیغمبر میداند و می گوید هوشنگ اول کسی است که آهن را استخراج کرد و ابزار آهنی ساخت و گاو و گوسفند را اهلی کرد و درندگان را از محیط انسانها دور کرد و کشاورزی را ابداع کرد. "... کی هوشنگ و برادرش ویگرت دو پیغمبر بودند... و فرمود تا گاو و گوسفند و دیگر حیوانات را گوشتی کنند و از گوشت آن خورند و سباع و ددگان را و دیگر حیوانات درنده و گزنده را کشند و کشاورزی و عمارت زمینها و تقدیر آبها و ورزیدن غله ها و ثمره ها پدید آورد." (فارسنامه33)

طبری در تاریخ و بلعمی در ترجمۀ تاریخ، هوشنگ را پسر کیومرث ندانسته و پسر مهابیل و گاهی خود مهابیل می دانند. اینان ، استخراج معادن و کاربرد موی حیواناتی چون روباه را ، برای پوشش ، شکار آموختن به سگان ، دامپروری و استفاده از حیوانات را کار هوشنگ می دانند. ابن اثیر در کامل و میرخواند در روضه الصفا نیز همین مطلب را ذکر می کنند. (تاریخ طبری ج1ص112- 111 ، تاریخ بلعمی ج1ص129-128 ، روضه الصفا ج1ص500 ، کامل ابن اثیر قبل از اسلام ج1ص236)

کیخسرو پسر آذرکیوان، مولف احتمالی دبستان مذاهب (قرن یازدهم ه ق) به هوشنگ لقب آذرهوشنگ داده و او را مه آباد پیامبر می داند و کتابی را از مجموع گفته های مه آباد(هوشنگ) به نام "هیربدسار" ذکر می کند که از جمله ترجمه های آن ترجمۀ منسوب به فریدون و ترجمۀ منسوب به بزرگمهر است:

"... یزدانیان که ایشان را سهی کیش و سـپاسی خوانند ، برآنند که برترین پیغمبران و بزرگترین پادشاهان و پدر مردم این دور ،   مه آباد است و او را آذرهوشنگ نیز خوانند." (دبستان مذاهب ص49)

در دبستان مذاهب ، اهلی کردن اسب را به گلشاییان (کیومرث گل شاه) نسبت داده ، نکاتی در مورد اسبِ سواره نظام و ایلخی ذکر می کند.(دبستان مذاهب ص53) که به نظر میرسد مربوط به دوران ساسانیان باشد.

حمدالله مستوفی در 730 ه ق ، یعنی سه قرن قبل از مولف دبستان مذاهب در مورد هوشنگ گوید:

" ... اول پادشاهی که در پندیات سخن گفت اوست و پسر خود را گفت ... پادشاه باید از کِشتۀ خود خورد و از رشتۀ خود پوشد و بر چهارپایان نتاجی خود نشیند..." (تاریخ گزیده ص78)

این نکته می رساند که گفته های صاحب دبستان مذاهب ، ساختۀ آذرکیوان یا پیروانش نبوده و مستندات قدیم تری داشته است. فردوسی نیز اهلی کردن دامها و استفاده از آنها را مربوط به هوشنگ می داند.

از مجموع چنین برمی آید که هوشنگ پیشدادی که خود ، تشکیلات حکومتی را ایجاد کرده بود ، نیاز شدید اجتماع را به فراورده های کشاورزی و دامپروری حس کرد. وی که در این زمینه تجربیاتی داشت مخصوصاً به توسط برادرش ویگرد که در این باره تبحر زیادتری داشت به تعلیم دامپروری و گسترش کشاورزی پرداخت. شاید برخی از حیوانات نیز در زمان او و محیط او اهلی شده باشند.

هوشنگ و جشن سده

در افسانه ها گفته شده که هوشنگ ماری را دید ، سنگی به طرف او پرتاب کرد. سنگ به سنگ دیگری خورد و جرقه ای دمید و آتش از آن برافروخت ، آتش به گیاهان و درختان خشک اصابت کرد و مار در آن سوخت. بدین ترتیب از اصطکاک دو سنگ آتش زنه آتش افروزی را یاد گرفتند. این واقعه در سده یعنی50 روز و 50شب به نوروز مانده اتفاق افتاد ؛ جمشید آن را به فال نیک گرفت و همه ساله در شب سده جشن می گرفتند. ابوریحان بیرونی در مورد جشن سده می نویسد عید بزرگی بوده ، در آن آتش بزرگی افروخته و شادیها می کردند. حیوانات وحشی را گرفته و به پای آنها دسته ای گیاه خشک بسته و بعد آن را آتش زده و حیوانات بیچاره را رها می کردند. این حیوانات آتش گرفته ، به بوته های خشک صحرا تصادف کرده و آتش گسترده شده و در آن می سوختند و این جشن با شادمانیهای زیاد خاتمه می یافت. ابوریحان به حق از ظلمی که به حیوانات می شد اظهار نفرت می کند و می گوید: "خداوند از هرکس که از ایلام و ایذای حیوانات غیرموذی لذت می برد انتقام بکشد."(آثارالباقیه297؛ داستانهای ایران قدیم15)

فردوسی می گوید آتش پدیدار شد ولی مار کشته نشد و از سوزاندن حیوانات نیز چیزی نمی گوید.

نشــد  مار  کــشته  و لیکن ز  راز                 پدید آمد آتش از آن سنگ باز

هر آنکس که بر سنگ آهن زدی                 از   او   روشنایی  پدید  آمــدی

                                                                        (شاهنامه26؛منتخب شاهنامه7)

این موضوع مربوط به آریاییان قبل از زرتشت و وحشی گریهای آنهاست که متاسفانه در ایران قدیم و حتی قرون اولیه اسلامی نیز گاهی در ایران ادامه می یافت و بعضاً موجب حوادثی می شد.

تهمورث

پسر بُد مر او را یکی هوشمند             گرانــمــایه تهمورث دیـوبند

به گفتۀ فردوسی ، پس از هوشنگ پسرش تهمورث که لقب او دیوبند است ، سی سال کشورداری کرد. ابن بلخی ، تهمورث را پسر ایونجهان ، پسر اینکهه ، پسر هوشنگ می داند و لقب او را زیناوند ، یعنی تمام سلاح ذکر می کند. تهمورث کار شاهی را با شادی و شادمانی آغاز کرد ، به گسترش کشاورزی و دامپروری و عمران و آبادانی پرداخت. او فرمان داد که چهارپایان را پرورش دهند ، و در ضمن آنها را روانۀ چراگاه کرد. از پشم گوسفندان برای پارچه بافی استفاده کرد و پرورش طیور اهلی را توسعه داد. پارسیان او را اولین کسی می دانند که سگ را برای نگاهبانی گلّه بکار برد و به سگان طریقۀ شکار را آموخت. هم او بود که مرغان ، مانند شاهین و عقاب را برای صید بکار برد. در زمان او به کار گیری اسبان توسعه یافت و ذکر شده که استر را او از کشش اسب بر خر به دست آورد و در ضمن به تربیت کرم ابریشم پرداخت... و نخستین کسی است که خط فارسی را نوشت. (تاریخ طبری ج1ص115؛تاریخ بلعمی ج1ص129؛مجمل التواریخ والقصص ص39؛فارسنامه ابن بلخی ص15و34؛کامل ابن اثیر،قبل از اسلام ج1ص244-241؛طبقات ناصری ج1ص134؛آداب الحرب والشجاعه ص7؛تاریخ معجم ص92؛شاهنامه ص27-26؛نخستین انسان...ص245)

"و بر اسب نشستن و زین بر نهادن او آورد، و استر به جهان او آورد و خر بر اسب فکندن تا استر موجود شود و اشتر را بار برنهادن و یوز را شکار آموختن، فارسی نخست او نبشتست." (تاریخ بلعمی)

"پادشاهی تهمورث سی سال بود، دیوان را مسخر کرد و در عمارت بیفزود و اول نوشتن و خواندن در عهد او بود، دیوان تعلیم کردند و بسیاری جانوران وحشی اهلی کرد و شکار آموخت." (مجمل التواریخ)

"و احمال و اثقال بر چهارپایان نهاد و ایشان را در رکوب مسخر خویش کرد ... از کرم قز ، ابریشم استخراج کرد و بالهام الهی بدانست که خوردن ایشان برگ توتست او بود." (تاریخ معجم)

جمشید

جمشید را مشتق از شید به معنی پرتو و جم را به معنی ماه دانسته اند که مفهوم آن پرتو ماه است ؛ علت این نامگذاری را زیبایی چهرۀ او می دانند. او را برادر طهمورث و پسر ویونجهان دانسته اند ولی فردوسی جمشید را پسر طهمورث به حساب آورده است.   به قول طبری او وسایل اهلی کردن حیوانات را ابداع کرد و در صنعت ابریشم و دیگر رشتنیها تبحر داشت و بفرمود تا لباس ببافند و آن را رنگ کنند. زین و پالان ساختن را ابداع کرد تا به کمک آن چهارپایان را رام کنند و به اطاعت درآورند. (تاریخ طبری ج1ص117؛ کامل ابن اثیر قبل از اسلام ج1ص247؛ فقارسنامه ابن بلخی ص15؛ شاهنامه ص27؛ یشتها ج1تعلیقات180)

در اَوستا ، جم یا جمشید دارندۀ گلّه های فراوان است و حیوانات را از شر گرسنگی و بی علوفگی می رهاند:

"فروهر پاکدین جم قوی دارندۀ گلّۀ فراوان از خاندان ویونگهان را می ستاییم از برای مقاومت کردن بر ضد فقارتی که از دیوهاست و بر ضد بی علوفگی که از خشکی است ، بر ضد زوال مرشون (دیو زوال و فراموشی)...". (فروردین یشت فقره130ج2 ، یشت ها ص102)

در ریگ ودا همانند اَوستا از یمه(جم) ذکر شده است و می رساند که جم ، مربوط به زندگی مشترک ایرانیان و هندوان است. زمان وی از موقع جدا شدن این دو قوم فاصلۀ چندانی نداشته و از همین نظر در خاطره ها باقی مانده است. جمشید را نیز به نوعی نخستین انسان می دانند. (تاریخ مردم ایران ص21-19)

جمشید و ایجاد طبقات صنفی

"و مردمان جهان را بر چهار گروه کرد، ازو گروهی لشگریان و گروهی دانا آن و دبیران و گروهی کشتارورزان، و گروهی پیشه وران و هر گروهی را گفت که هیچ کس مباد که بجز کار خویش کند." (تاریخ بلعمی(ترجمۀ تاریخ طبری) ج1 ص130)

بنابر مندرجات تاریخ طبری ، شاهنامه و منابع دیگر ، جمشید مردمان را به چهار طبقه تقسیم کرد که این وضعیت، کمابیش تا آخر دورۀ  ساسانیان ادامه داشت:

1- کاتوزیان  یا  آئوربانان (آذربانان) که روحانیانند و مسئولیت انجام تشریفات مذهبی به عهدۀ آنان است. آنان  را  گفت تا  درکوهپایه ها و زوایا به نیایش خداوند بپردازند. از همین گروه است که دانایان و حکما برخاسته اند و دبیران نیز  از  متفرعات همین گروه  می باشند که ترتیب امور اداری و مالی کشور با ایشان است.

2- نیساریان  یا  ارتشتاران  که مسئولیت حفظ نظم و نگهداری مرزهای کشور به عهدۀ آنان است.

3- نسودیان که کشاورزانند و به کار کشت ، داشت و برداشت مشغولند، آزادند و بندۀ کسی نیستند. در اینجا نکته ای است که کشاورزان ایران از اول جماعتی آزاد بودند نه بندگان.

4- پیشه وران یا ارباب حِرَف و صنایع که آنان را اهنوخوشی خوانند.

قاعدتاً پزشکان در طبقۀ روحانیون جای داشتند. البته بنابر عقیدۀ  ابوسعید گردیزی (تاریخ گردیزی تالیف حدود442 ه ق) دبیران و طبیبان و منجمان در طبقۀ سوم قرار داشتند و برزگران و پیشه وران و بازرگانان جمعاً طبقۀ چهارم را تشکیل می دادند. قاعدتاً باید این نوع جابجایی در زمان ساسانیان اتفاق افتاده باشد.  (شاهنامه27 ؛ تاریخ طبری ص118 ؛ تاریخ بلعمی ج1ص130 ؛ تاریخ گردیزی ص33 ؛ کامل ابن اثیر،قبل از اسلام ص247 ؛ رساله ماهسر ضمیمۀ تاج ص15 ؛ تاریخ تمدن ایران ص 57-55)

"جمشید مردمان را به چهار گروه کرد : و از این جمله یک گروه دانایان ، دیگر مبارزان و لشکریان و سه دیگر دبیران و طبیبان و منجمان ، و چهارم برزگران و بازرگانان و پیشه وران." (تاریخ گردیزی ص33)

گــــروهی  که  کــاتوزیان  خوانــیش              بــــرسم  پرســـــتندگان  دانـــــیش

جـــــدا  کـــردشــان از مـیان  گـروه                 پرســـتنده  را  جایـــگه  کــرد  کــوه

صــفی   بـر  دگــر  دســـت  بنشاندند             هــمی  نـــام  نیــســاریان  خـــواندند

کــجــا   شــیرمـردان   جنــگ  آورند                فـروزنـــدۀ   لشـــــکر   و   کــشورند

نـسـودی   سـدیگر   گــره  را  شنـاس            کجا   نیست  بر کس  از  ایشان  سپاس

بـکارنـد  و  ورزنـد   و  خـود  بـدرونـد            بــگاهِ   خــورش   ســرزنش   نـشنوند

چــهارم  که  خـوانــنــد  اهـنـوخـوشی            هــمـان  دسـت ورزان  بـر  سـرکـشـی

کـجـا  کارشـان  همـگنـان  پیـشه  بـود            روانـشـان  هـمیـشـه  پـر انـدیـشـه  بود

                                                                                              (شاهنامه27)

جمشید و پزشکی

به گفتۀ فردوسی ، جمشید چون به آتش دست یافت ، آهن را از دل سنگ استخراج کرد و وسایل مختلف را از آن تهیه نمود. در ضمن گیاهان و داروهای معطر را تهیه کرد ، پزشکی را سر و سامان داد، بیماریها را شناخت و به چارۀ آنها پرداخت (شاهنامه27)   ولی حمدالله مستوفی می گوید علم طب در زمان او پدیدار شد : "علم طب در زمان او آغاز کردند و اول کسی که در آن شروع نمود، یابال بن لامح بن متوشلخ بن محوئیل بن .... آدم بود." (تاریخ گزیده ص81)

ادامه دارد 


طریقت سامورایی استوار بر مرگ است. آن‌گاه که باید بین مرگ و زندگی یکی را انتخاب کنی، بی‌درنگ مرگ را برگزین. دشوار نیست؛ مصمم باش و پیش رو. آن هنگام که تحت فشار انتخاب زندگی یا مرگ قرار گرفته‌ای، لزومی هم ندارد به هدف خود برسی {گوست داگ؛سلوک سامورایی}
۱۳۸۹/۹/۳ عصر ۰۲:۳۳
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : سم اسپید, بهزاد ستوده, بانو, پایک بیشاپ, Kassandra, john doe, دشمن مردم, ژان والژان, میثم, کاپیتان هادوک, حمید هامون, الیشا, مگی گربه, dered, هایدی, واتسون
ارسال پاسخ 


پیام در این موضوع
ایران در گذر تاریخ - منصور - ۱۳۸۹/۹/۲, صبح ۱۱:۵۹
RE: ایران در گذر تاریخ - دزیره - ۱۳۸۹/۹/۱۰, صبح ۰۱:۰۹
RE: ایران در گذر تاریخ - هری لایم - ۱۳۸۹/۹/۱۰, صبح ۰۱:۳۸
RE: ایران در گذر تاریخ - Classic - ۱۳۸۹/۱۰/۱۵, عصر ۱۱:۵۱
RE: ایران در گذر تاریخ - رامین_جلیلوند - ۱۳۸۹/۱۱/۲۰, صبح ۱۲:۵۳
RE: ایران در گذر تاریخ - بانو - ۱۳۹۰/۳/۳, عصر ۰۶:۴۹
RE: ایران در گذر تاریخ - منصور - ۱۳۹۰/۳/۲۹, صبح ۰۸:۲۷
RE: ایران در گذر تاریخ - حمید هامون - ۱۳۹۰/۶/۱۳, صبح ۰۶:۳۳
RE: ایران در گذر تاریخ - منصور - ۱۳۹۲/۹/۱۹, عصر ۰۲:۰۵
RE: ایران در گذر تاریخ - اتان ادواردز - ۱۳۹۲/۹/۲۰, صبح ۱۰:۴۶
RE: ایران در گذر تاریخ - منصور - ۱۳۹۲/۹/۲۰, صبح ۱۱:۵۲
RE: ایران در گذر تاریخ - اتان ادواردز - ۱۳۹۲/۹/۲۰, عصر ۱۲:۵۱
RE: ایران در گذر تاریخ - منصور - ۱۳۹۲/۹/۲۰, عصر ۰۱:۰۸
RE: ایران در گذر تاریخ - اتان ادواردز - ۱۳۹۲/۹/۲۰, عصر ۰۱:۱۶
RE: ایران در گذر تاریخ - منصور - ۱۳۹۲/۹/۲۰, عصر ۰۲:۱۱
RE: ایران در گذر تاریخ - اتان ادواردز - ۱۳۹۲/۹/۲۰, عصر ۰۳:۳۵
RE: ایران در گذر تاریخ - منصور - ۱۳۹۲/۹/۲۵, صبح ۱۱:۰۳
RE: ایران در گذر تاریخ - اتان ادواردز - ۱۳۹۲/۹/۲۵, عصر ۰۲:۴۷
RE: ایران در گذر تاریخ - سروان رنو - ۱۳۹۲/۱۱/۱۱, صبح ۰۱:۲۸
RE: ایران در گذر تاریخ - Papillon - ۱۳۹۲/۱۱/۱۲, عصر ۰۱:۰۸
RE: ایران در گذر تاریخ - سروان رنو - ۱۳۹۲/۱۱/۱۲, عصر ۱۰:۵۹
RE: ایران در گذر تاریخ - سروان رنو - ۱۳۹۳/۳/۹, صبح ۱۲:۲۱
RE: ایران در گذر تاریخ - BATMAN - ۱۳۹۳/۳/۱۰, عصر ۰۸:۵۳
RE: ایران در گذر تاریخ - پیرمرد - ۱۳۹۳/۶/۶, عصر ۰۳:۳۹
RE: ایران در گذر تاریخ - پیرمرد - ۱۳۹۳/۶/۸, عصر ۰۲:۵۵
RE: ایران در گذر تاریخ - soheil - ۱۳۹۳/۶/۱۴, عصر ۰۴:۳۳
اسکندر - پیرمرد - ۱۳۹۳/۷/۲۰, عصر ۰۲:۱۱
RE: ایران در گذر تاریخ - پیرمرد - ۱۳۹۳/۶/۱۲, عصر ۰۴:۰۲
سکا - پیرمرد - ۱۳۹۳/۶/۳۱, عصر ۰۳:۳۸
الانان - پیرمرد - ۱۳۹۳/۷/۱۲, عصر ۱۰:۱۹
RE: الانان - منصور - ۱۳۹۳/۷/۲۳, عصر ۰۱:۴۰
RE: الانان - پیرمرد - ۱۳۹۳/۷/۲۳, عصر ۰۲:۵۵
RE: ایران در گذر تاریخ - rahgozar_bineshan - ۱۳۹۳/۸/۱۰, عصر ۰۲:۵۷
خلج - پیرمرد - ۱۳۹۳/۸/۱۴, عصر ۰۷:۲۵
لک - پیرمرد - ۱۳۹۳/۹/۳۰, عصر ۰۸:۵۲
RE: ایران در گذر تاریخ - سروان رنو - ۱۳۹۳/۱۰/۵, عصر ۰۳:۲۷
RE: ایران در گذر تاریخ - زرد ابری - ۱۳۹۳/۱۰/۱۱, عصر ۰۹:۵۸
کرد - پیرمرد - ۱۳۹۳/۱۱/۹, عصر ۰۷:۵۸
RE: ایران در گذر تاریخ - سروان رنو - ۱۳۹۳/۱۱/۱۲, عصر ۱۱:۳۹
RE: ایران در گذر تاریخ - پیرمرد - ۱۳۹۳/۱۱/۱۳, عصر ۰۳:۱۱
RE: ایران در گذر تاریخ - ژیگا ورتوف - ۱۳۹۴/۳/۲۵, عصر ۱۲:۴۳
RE: ایران در گذر تاریخ - منصور - ۱۳۹۴/۳/۲۶, صبح ۰۸:۰۹
RE: ایران در گذر تاریخ - rahgozar_bineshan - ۱۳۹۴/۳/۲۶, عصر ۰۱:۳۰
RE: ایران در گذر تاریخ - ژیگا ورتوف - ۱۳۹۴/۳/۲۶, عصر ۱۱:۰۵
RE: ایران در گذر تاریخ - ژیگا ورتوف - ۱۳۹۴/۳/۲۷, صبح ۰۹:۴۶
RE: ایران در گذر تاریخ - سروان رنو - ۱۳۹۴/۶/۱۳, صبح ۱۱:۰۹
RE: ایران در گذر تاریخ - سروان رنو - ۱۳۹۴/۳/۲۸, صبح ۰۸:۵۷
RE: ایران در گذر تاریخ - ژیگا ورتوف - ۱۳۹۴/۳/۲۸, عصر ۱۲:۱۲
RE: ایران در گذر تاریخ - زبل خان - ۱۳۹۴/۳/۳۰, صبح ۱۱:۳۶
RE: ایران در گذر تاریخ - سروان رنو - ۱۳۹۴/۴/۱, عصر ۰۵:۲۲
RE: ایران در گذر تاریخ - واتسون - ۱۳۹۴/۵/۴, عصر ۱۲:۳۰
RE: ایران در گذر تاریخ - واتسون - ۱۳۹۴/۵/۱۲, صبح ۱۱:۱۹
RE: ایران در گذر تاریخ - واتسون - ۱۳۹۴/۵/۳۱, عصر ۱۲:۴۳
RE: ایران در گذر تاریخ - Classic - ۱۳۹۴/۶/۲, عصر ۱۲:۱۳
RE: ایران در گذر تاریخ - واتسون - ۱۳۹۴/۶/۱۴, عصر ۰۱:۴۳
RE: ایران در گذر تاریخ - آمادئوس - ۱۳۹۴/۱۱/۱۸, صبح ۰۳:۴۹
RE: ایران در گذر تاریخ - سروان رنو - ۱۳۹۴/۱۱/۱۸, عصر ۱۱:۳۸
RE: ایران در گذر تاریخ - جیمز باند - ۱۳۹۴/۱۱/۲۲, صبح ۱۰:۵۹
RE: ایران در گذر تاریخ - سروان رنو - ۱۳۹۴/۱۱/۲۳, عصر ۰۶:۴۷
RE: ایران در گذر تاریخ - ناصر - ۱۳۹۶/۶/۳, عصر ۰۶:۵۲
RE: ایران در گذر تاریخ - سروان رنو - ۱۳۹۶/۶/۵, عصر ۰۹:۱۰
RE: تاریخ جنگ های کلاسیک - بانو - ۱۳۸۹/۹/۲, عصر ۰۷:۲۲
RE: تاریخ جنگ های کلاسیک - هری لایم - ۱۳۸۹/۹/۲, عصر ۱۱:۳۷
RE: تاریخ جنگ های کلاسیک - بانو - ۱۳۹۰/۶/۱۱, عصر ۰۲:۳۴
RE: ایران در گذر اساطیر - بانو - ۱۳۹۰/۶/۱۱, عصر ۰۹:۳۱
RE: ایران در گذر تاریخ - اسکورپان شیردل - ۱۳۸۹/۹/۳ عصر ۰۲:۳۳
[split] ایران در گذر تاریخ - سروان رنو - ۱۳۹۴/۱۰/۲۰, عصر ۱۱:۲۷
RE: ایران در گذر تاریخ - آقاحسینی - ۱۳۹۴/۱۰/۲۱, صبح ۰۸:۳۰
RE: ایران در گذر تاریخ - سروان رنو - ۱۳۹۴/۱۰/۲۵, عصر ۰۸:۴۵
RE: ایران در گذر تاریخ - جیمز باند - ۱۳۹۴/۱۱/۲۱, عصر ۰۵:۴۱
RE: ایران در گذر تاریخ - قلی خان - ۱۳۹۴/۱۱/۲۲, صبح ۱۲:۲۱
RE: ایران در گذر تاریخ - سروان رنو - ۱۳۹۴/۱۱/۲۳, صبح ۰۱:۰۶
RE: ایران در گذر تاریخ - قلی خان - ۱۳۹۴/۱۱/۲۳, صبح ۱۰:۰۵
RE: ایران در گذر تاریخ - قلی خان - ۱۳۹۴/۱۱/۲۵, عصر ۰۷:۱۷