[-]
جعبه پيام
» <لوک مک گرگور> متشکرم دوست گرامی. منهم همیشه از خواندن مطالب جذاب و دلنشین تان کمال لذت را برده ام.
» <رابرت> بررسی جالب تأثیر فیلم "پاندورا و هلندی سرگردان" بر انیمیشن "عمو اسکروچ و هلندی سرگردان" https://cafeclassic5.ir/showthread.php?t...6#pid45456
» <رابرت> سپاس از دون دیه‌گو دلاوگا و لوک مک گرگور عزیز به خاطر مطالب تحقیقی، تحلیلی و زیبای اخیرشان
» <دون دیه‌گو دلاوگا> "بچه‌های کوه تاراک" : https://cafeclassic5.ir/showthread.php?t...3#pid45453
» <مارک واتنی> ممنونم رابرت جوردن عزیز
» <رابرت جوردن> سپاس از مارک واتنی و بتمن
» <مارک واتنی> رابرت عزیز و گرامی ... این بزرگواری و حسن نیت شماست. دوستان بسیاری هم در کافه، قبلا کارتون و سریال های زیادی رو قرار داده اند که جا داره ازشون تشکر کنم.
» <مارک واتنی> دانلود کارتون جذاب " فردی مورچه سیاه " دوبله فارسی و کامل : https://cafeclassic5.ir/showthread.php?t...7#pid45437
» <Kathy Day> جناب اﻟﻜﺘﺮﻭﭘﻴﺎﻧﻴﺴﺖ از شما بسیار ممنونم...
» <مارک واتنی> خواهش می کنم بتمن عزیز
Refresh پيام :


ارسال پاسخ 
 
رتبه موضوع
  • 7 رای - 4.43 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
ایران در گذر تاریخ
نویسنده پیام
اسکورپان شیردل آفلاین
ناظر انجمن
*****

ارسال ها: 512
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۹/۳/۱۱
اعتبار: 50


تشکرها : 5286
( 6629 تشکر در 287 ارسال )
شماره ارسال: #5
ایران در گذر تاریخ

دوستان!

با توجه به پیشنهادات خوبی که دوستانمان منصور و بانو ، در مورد پرداختن به تاریخ کشور خودمان داشتند ، این تاپیک در اینجا ایجاد شد تا از نگاه دیگری به تاریخ ایران بپردازیم.

علاوه بر پیشنهاد دوستان ، انگیزه ای شخصی نیز در من وجود داشت که به تاریخ کشورمان بپردازم و آن ، کمبود منابع فارسی  در اینترنت راجع به تاریخ ایران است. هر کشوری برای تاریخ خود (حتی اگر بر خلاف ما ، پیشینه تاریخی کوتاهی داشته باشد) ارزش و اهمیت زیادی قائل است و سعی کرده است از زوایای گوناگون آن را بررسی کند. برای مثال ، مدتی پیش که مشغول جمع آوری مطالبی در مورد جنگهای انفصال در آمریکا بودم به مطالب فراوانی در وب دست یافتم که شاید حجم این مطالب ، به تنهایی از کل مطالبی که در مورد تاریخ ایران باستان در فضای مجازی وجود دارد بیشتر باشد. بنابراین وظیفه ای خطیر بر دوش ماست ؛ حال که رسانه های دیداری و شنیداری کشورمان کمتر به تاریخ کشورمان - حداقل در مقطع زمانی پیش از اسلام- می پردازند ، خود ما این وظیفه را بر عهده بگیریم و دین خود را به سرزمین مادریمان ادا کنیم.با توجه به افراد باذوق و فرهیخته ای که در کافه هستند ،  امید زیادی دارم که این تاپیک ، مرجع خوبی باشد برای جوانان کشورمان - با توجه به بحران هویتی که متاسفانه در بینشان وجود دارد- تا بدانند ، که بودند و که هستند.

دوستان سعی کنند مطالبی را که مینویسند جدید و غیر تکراری باشد و حتی المقدور از سایتهای دیگر کپی-پیست نکنند .


تاریخ اساطیری ایران

اساطیر

اساطیر که مفرد آن اسطوره است،متضمن داستانهای خرافی یا نیمه خرافی در مورد خدایان و قوای فوق طبیعی است. داستانهای پهلوانان ملل قدیم(Mythology) نیز نوعی اساطیر است. این داستانها به صورت روایتهای شفاهی از نسلی به نسلی انتقال یافته،مسلماً شاخ و برگی بر آن افزوده شده تا به جایی که به صورت مکتوب درآمده و دیگر بجز تغییرات ناسخین چیزی وارد آن نشده است. برخی از اساطیر ، مربوط به باروری طبیعت است که گاهی باروایات دینی ارتباط نزدیکی دارد.یکی از هدفهای اساطیر، بیان و توضیح پیدایش و مفهوم جهان است که در ملل مختلف به شیوه های متفاوت گفته شده است. هر ملتی برای خود اساطیری دارد و ایران نیز از این جنبه قوی است و پاره ای از قسمتهای آن با حوادث ماقبل تاریخی و تاریخی آمیخته است.

در زمینه تاریخ ایران ، وقتی به منابع یونانی و اروپایی دست یافتند عده ای فکر کردند همۀ روایات اساطیری ایران پوچ است. بعداً گروهی از مستشرقین سعی کردند تمام داستانهای کهن را با تاریخ ماد و هخامنشیان تطبیق دهند، اینان نیز دچار افراط شدند تا دانشمندانی مانند کریستن سن در این باره تحقیقات ارزنده ای انجام دادند.(دائره المعارف فارسی117؛فرهنگ معین225؛مزداپرستی در ایران قدیم،مقدمه9)

در داستانهای حماسی ایران دو سلسله پیشدادیان و کیانیان ذکر شده که جلوه گاه آن در شاهنامه فردوسی است.

پیشدادیان

پیشداد از لغت اَوِستاییِ "پاراداتا" یعنی نخستین قانونگزار ریشه گرفته است. بنابر مندرجات یشتها ، هوشنگ(هئوشینگه) عنوان خانوادگی پَرَذاتَ(پیشداد) دارد، در بند21 آبان یشت گوید:

" از برای او هوشنگ پیشدادی در بالای {کوه} هرا ، صد اسب، هزار گاو، ده هزار گوسفند قربانی کرد" درضمن این موضوع اهمیت فراوان اسب نسبت به گاو و گوسفند را میرساند که یادآور اوایل عهد اهلی کردن اسب است. در تاریخ غررالسیر(کتابی به عربی با نام غرر سیرالملوک یا برگزیده روشهای شاهان) در پادشاهی هوشنگ ذکر شده:" وضع قوانین و رسوم و برقراری عدل بدو منسوب است و به همین مناسبت به پیشداد ملقب شده که به فارسی نخستین واضع مبانی عدالت است".

نظامی گوید:

ز کاووس و کیخسرو و کیقباد                  تویی پیشداد ای به از پیشداد

در روایت ملی ایران هوشنگ، موسس نخستین سلسلۀ پیشدادی است. بنابر مندرجات شاهنامه، کیومرث سلسله را تاسیس کرد. پس از ان پسرش سیامک، بعد هوشنگ، تهمورث، جمشید، ضحاک(بیگانهفریدون، منوچهر، نوذر، تهماسب(زو) و سرانجام گرشاسب سلطنت کردند. در صورتیکه در اَوستا موسس سلسله، هوشنگ است. فردوسی ، گرشاسب پسر زوتهماسب را در عین حال کیانی می داند. حمدالله مستوفی در "تاریخ گزیده"، مدت پادشاهی پیشدادیان را 2450 سال ذکر می کند.

از شاهان پیشدادی به عنوان نخستین بشر، نخستین شهریار، کُشنده اژدها و غیره یاد شده و داستانش تا حدّی بین هندیان و ایرانیان مشترک است و اسامی برخی از نامداران در اَوستا و شاهنامه، ریگ ودا و مهاباراتا ذکر شده که نمایانگر ریشۀ هند و ایرانی این داستانها است.

( دائره المعارف فارسی581؛ اعلام معین364؛ شاهنامه76-24؛ لغت نامه دهخدا حرف پ718؛ یشت ها ج1 ص343؛ کیانیان46و67؛ تاریخ گزیده75)

کـیـا نـیـان

کِی  بُوَد در  زمانه  وفا جامِ  می  بیار                  تا  من  حکایت جم  و کاوس کی کنم

                                                                                  (حافظ)                

کیانیان یعنی پادشاهان کی که از "کوی" اَوستایی سرچشمه گرفته است. از گاتها چنین برمی آید که "کوی" یا "کاوی" به معنای پادشاه، امیر و فرمانده است. البته این کلمه در گاتها  دربارۀ امیران دیویسنای مخالف زرتشت نیز یاد شده و در ضمن عنوان گشتاسب، پادشاه حامی زرتشت است. در ریگ ودا  این کلمه در مورد ستایشگران دیوان(خدایان هندی) به کار رفته است. از مندرجات اَوستا چنین برمی آید که این عنوان به خاندان مخصوص کیانی اختصاص دارد. در بندهای 72-71 زامیاد یشت، از کیقباد، کی اپیوه، کیکاوس، کی ارش، کی پشین و کی سیاوش یاد شده و کیانیان را همه چالاک و پهلوان و پرهیزکار می داند . اصولاً در سنت ایرانی ، برخی از اینان جلوۀ پیامبری داشته و موید به فرّه ایزدی بوده اند.

در فارسی کنونی ، کیا مترادف کی است و پادشاه بزرگ و کوچک، مرزبان و دهقان، و طبایع چهارگانه را نیز کیا گویند. مولوی گوید:

همچـنین  هـسـتی  عـالـم  را  بـبـیـن                   چون  لباسی دان  بَرو  چار  این  کیا

حمدالله مستوفی دوران سلطنت کیانیان را 734 سال ذکر کرده است. کیانیان برخلاف پیشدادیان که جنبۀ هند و ایرانی دارند، به طور خالص ایرانی اند.

به عقیدۀ هرتل Hertle و کریستن سن Christensen ، کیانیان علی الظاهر روسای قبایل ایران شرقی اند. اینان سلسلۀ منظمی را تشکیل می دهند. تاریخ آنها تنها اساطیری نیست و اعمال آنان حماسه هایی است که کاملا جنبۀ بشری دارد. باید گفت عناصر اساطیری نیز تاحدی در لشکرکشی های آنها مخصوصاً در شاهنامه وجود دارد.

هرتسفلد Hertzfeld سعی کرده است کیانیان را با پادشاهان ماد، و کیخسرو را با کورش مطابقت دهد. وی اعتقاد دارد آنچه از کیانیان با حذف اساطیر باقی می ماند با دیوک{دیااکو} موسس سلسله ماد و کورش مطابقت دارد. نکتۀ مهمی را که هرتسفلد و هرتل ذکر کرده اند تشابه کوی ویشتاسب(کی گشتاسپ) با ویشتاسپ هخامنشی ، پدر داریوش ، شهربان پَرثَو یعنی خراسان است که سیستان نیز ناحیه ای از آن بوده است. هرتسفلد گوید زرتشت که متولد ری بود برای تبلیغ دین خود به ایران شرقی رفت و ویشتاسب و پسرش سپنتودات ، این آیین را پذیرفتند. سپنتودات وقتی پادشاه شد عنوانِ دارایَ وَهوش (داریوش) پیدا کرد. البته کریستن سن این عقیده را رد میکند و شباهت اسمی را کافی نمی داند. اصولا بنابر عقیدۀ بنونیست در دینهای ایرانی، مذهب رسمی هخامنشیان آیین زرتشتی نبوده و هنوز این مذهب به عنوان دین رسمی مملکتی درنیامده بود. البته کوی ویشتاسپ یکی از شخصیتهای مهم گاتها است و او را باید به عنوان یک فرد کاملاً تاریخی به حساب آورد.

از مطالبی که از اَوستا ، دینکرد ، و تا حدی شاهنامه برمی آید پادشاهان کیانی که از نسل پیشدادیان هستند به قرار ذیلند:

کیقباد که از نوادگان منوچهر است و او را اوزَو (زو پسر تهماسب) به فرزندی پذیرفت، کی اَپیوه، کیکاوس، سیاوش و سرانجام کیخسرو. در ضمن کی اَپیوه پسرانی بنامهای کی ارش، کی بیرش و کی پیسین داشت.کی لهراسب نوادۀ کی پیسین است . پسر لهراسب ، کی ویشتاسپ حامی زرتشت است که پسر او سپندیاذ (اسفندیار) را با داریوش تطابق داده اند.  (یشت ها ج2ص346 و تعلیقات پورداود233-207 ؛  شارستان چهارچمن ص115-112 ؛ برهان قاطع ص1750-1749 ؛ کیانیان ص9-2،47-45،107-106 ، تاریخ گزیده ص86 )

رستم قهرمان اصلی شاهنامه، از اواخر دورۀ پیشدادیان تا اواخر کیانیان قهرمان یکه تاز میدان است. پیوستگی رستم با رخش ، پیوستگی انسان با یار دیرین خود، اسب است . نکتۀ دیگر، عمر دراز و غیرطبیعی رستم و زال و تعدادی از شاهان کیانی است که در اینجا قاعدتاً نام چند نفر از اجداد هریک از آنها حذف شده و اغراق شاعرانه و افسانه ای نیز وجود دارد.

کیومرث

کیومرث شد بر جهان کدخدای                 نخستین به کوه اندر آن ساخت جای

سر تخت و بختش برآمد ز کوه                     پـــلنگینه  پـــوشید  خود  با  گروه

از او اندر آمـد هـــمی  پرورش                   که پوشـــیدنی نـه بُدُ  نه خــــورش

دَد و دام و هر جانور کــش بدید                     ز گــیتی  به  نـــــزدیک او آرمــید

                                                                                      (شاهنامه 25- 24 )

کیومرث در زبان پهلوی ، گیومرث نامیده میشود. جزء اول گیو و گیه به مفهوم جان و زندگی و جزء دوم "مرتن" به معنی مردنی است و حاصل ترکیب "زندۀ گویای مرده" یا به عبارت امروزی زنده درگذشتنی است. لقب کیومرث ، گِل شاه بود (معین، گَلشاه Gal-shah را صحیح می داند درصورتیکه در برهان قاطع ، گِلشاه Gel-shah آمده است) زیرا از گِل آفریده شده است و پادشاه گِل بود. در افسانه های پارسی قدیم او را نخستین بشر میدانند که مطابق با حضرت آدم است.بنابر همین افسانه ها ، خداوند از جانوران اول، گاوی آفرید که گاو "ایوداد" ( اِیو به معنی نخستین، دات به معنی خلق) یعنی "مرده و ناگویا" نامیده میشود. کیومرث به روایتی هزار سال و به روایتی سی سال بزیست ، سپس هم او و هم گاو ، به واسطه بیماری مردند. از نطفۀ کیومرث که به زمین ریخته بود و به روایتی از ناحیۀ سر او که به خاک افتاده بود ، گیاهی رویید مانند ریباس که خداوند در این گیاه ، روح دمید و از آن مردی به نام میشه (مشیه) و زنی به نام میشانه (مشیانه) خلق شدند، این دو باهم ازدواج کردند و نسل آدمیان از آنان برآمد.

ابوریحان در "آثار الباقیه" میگوید اینان پنجاه سال احتیاج به طعام نداشتند و ابلیس آنها را فریفت و گفت میوه های درخت را بخورند و سپس به رنج افتادند. بلعمی در "ترجمۀ تاریخ طبری" می گوید کیومرث خروس و ماکیان را اهلی کرد. ابن اثیر اهلی کردن اسب را مربوط به او میداند. فردوسی او را اولین پادشاه و اولین فردی می داند که حیوانات را اهلی کرد و از آنها برای خوراک و پوشاک استفاده کرد.

(مُجمل التواریخ و القصص"تالیف520مولف ناشناخته 24-22 ؛ فارسنامه ابن بلخی14؛ تاریخ بلعمی ج1 ص118-112 ؛ آثارالباقیه 143 ؛ کامل ابن اثیز ج1  قبل از اسلام ص216 و اخبار ایران از ابن اثیر ص12؛ سنی الملوک الارض و الانبیاء62-61 ؛ الملل و النحل شهرستانی ج1ص234 و توضیح المللج1ص369؛ تبصره العوام15 ؛ برهان قاطع ؛ حاشیۀمعین1872)

"... و اول چیزی از جانور که موجود شد، مردی بود و گاوی، نه از میان نر و ماده آمده، آن مرد را کهومرث نام بود و گاو را ایوداد ، و مردم کهومرث زندۀ گویا، و مردم گاو مرده و ناگویا، و این مرد اصلی گشت تناسل را، چون سی سال برآمد بمرد، و نطفۀ از صُلب{وی} اندر زمین افتاد و در بطن زمین چهل سال بماند، پس دو نبات بر مثال ریواس از آن برآمد و بعد مدتی با جنس مردم بودند... و نامشان مشیه و مشیانه بود. پس باهم جفت گشتند و از بعد پنجاه سال فرزند زادند...". (مجمل التواریخ 22)

"گل شاه اول کسی کی پادشاهی جهان کرد و آئین پادشاهی و فرمان دهی به جهان آورد او بود و گبران او را آدم علیه السلام می گویند". (فارسنامه ابن بلخی 14)

"... و از جای سر آن گاو ، چهارپایان دیگر{همۀ} حیوانات پدید آمد." (توضیح الملل ج1 ص369) ."و نبت من مسقط الثور: الانعام و سائر الحیوانات". (ملل و نحل ج1ص234)

"... و گروهی از عجم گفتند گیومرث و جفتش مشی و مشایه بودند ، گیاه بودند ، از زمین برآمدند بر صورت مردم ، پس خدایتعالی دریشان روح عطا کرد... و نخستین پادشاه اندر جهان او بود... خروس و ماکیان را ببرد به میان فرزندان خویش و گفت ایشان را نیکو دارید که طبع او با طبع آدمی نزدیک است و بفال نیک است ". (تاریخ بلعمی ج1 ص 113 و 118)

در این مجموع ، خلقت انسان و حیوانات ، تبدیل زندگی جمادی به زندگی نباتی، حیوانی و انسانی موردنظر است. منتها با توسل به دانش زمان و اسطوره وارگفته شده است. منبع اصلی همه نویسندگان این داستان، "بندهش" است.

داستان خلقت انسان و حیوانات (در بندهش و زادسپرم)

در اَوستا مکرراً به نام کیومرث برمی خوریم ولی شرح حالی از او بدست نمی آید. از فقرۀ 10 یسنای 26 چنین برمی آید که او نخستین بشر است.در فقرۀ 87 فروردین یشت، کیومرث نخستین کسی است که به گفتار و آموزش اهورامزدا گوش داد و نژاد آریائیان از او آغاز می شود. در ویسپرد ، کردۀ21 بند2 صریحاً از کیومرث و گاو یاد شده ولی از آن شرح حال کافی برنمی آید:

"از برای گاو (نخستین جانور)، از برای گیو (کیومرث) از برای مانثر(گفتار) پاک ، بی آلایش ، ستایش...".

در فقرۀ22 یسنای68 به طور همگام به روان گاو آفرینش یعنی گوش یا گئوس و به گیه(کیومرث) درود می فرستد: "نماز به اهورامزدا ، نماز به امشاسپندان ، نماز به مهر ، نماز به گوش ، نماز به گیه" (یسنا ج1 ص228 ، ج2 ص104 ؛ یشت ها ج 2 ص78 ؛ ویسپرد ص70)

از مجموع متون اَوستایی ، از چگونگی داستان خلقت مطلبی به دست نمی آید ولی  در بندهش* و زادسپرم** موضوع به طور گسترده مورد بحث قرار گرفته است. خلاصۀ گفتار بندهش و زادسپرم در مورد آفرینش انسان و حیوان به قرار ذیل است:

خلقت انسان و حیوانات همزمان است ، هرمزد ابتدا ، انسانی به نام کیومرث و گاوی "گاو یکتاآفرید" را در ساحل رود دائیتی خلق کرد. اهریمن یا "گنامینو" و اتباعش از خلقت کیومرث (که پارسا مرد بود)و گاو به شگفتی و رخوت افتادند و سه هزار سال در گیجی فرو رفتند.در این مدت، دیوان اهریمن را تحریک می کردند که با مرد پارسا و گاو یکتاآفرید ، به مبارزه برخیزد. تا اینکه جَهی دروند (اهریمن ماده) به گنامینو گفت: ای پدر برخیز که من بر مرد پارسا و گاو ورزا (گاو کار) آنقدر رنج و درد آورم که نابود شوند. این مرتبه گفته های جَهی بر اهریمن موثر افتاد ، با تمام دیوان به جنگ روشناییان رفت، حیوانات موذی را در زمین منتشر کرد، این موذیان (خرفستران) چنان زیاد شدند که جایی در زمین باقی نماند. اهریمن ، زمین را سوراخ کرد ، به گیاه و آتش حمله کرد ، آنگاه به گاو و سپس به کیومرث حمله برد و این دو را بیمار کرد.

بر گیاه چندان زهر فرو برد که گیاه بخشکید. مینوی گیاه (روح گیاهی) در وقت مردن گفت که به سبب آن بزرگوار (مقصود زرتشت) هرمزد دوباره گیاه را میرویاند. اهریمن ، آفت گرسنگی و تشنگی، غم و نیاز وحرص و بیماری، و همچنین بوشاسپ (نوعی رخوت- یعنی آنچه پیش آمدنی است. هنگامی که خروس در سحرگاه می خواند، بوشاسپ میکوشد همۀ جهان را در خواب  نگه دارد. شاید در اینجا نوعی انسفالیت مطرح است.) را بر کیومرث و گاو فرود آورد. کیومرث و گاو هردو سخت به رنج افتادند و بیـمار شدند. هرمزد برای اینکه گاو کمتر رنج بکشد، منگ درمان بخش (آرام بخش) را بر به گاو داد تا از آن بخورد و به چشم خود بمالد تا درد و تیرکشیدن چشم و اضطراب او کم شود.{مَنگ یا بَنگ در وندیداد جنبۀ اهریمنی به خود گرفته برای سقط جنین بکار می رفت و دارویی مخدر بوده است.} سرانجام ، گاو شدیداً بیمار شد ، شیر او قطع شد ، با حالت نزار همانطور که از طرف راست هرمزد آفریده شده بود، در سمت راست او افتاد و درگذشت. وقتی گاو جان داد، گوشورون(روان گاو) از تن گاو بیرون آمد، پیش گاو بایستاد و با صدایی برابر با صدای هزار مرد به اورمزد شکایت کرد و گفت ای آفریننده ، چه شد که زمین را لرزه اوفتاد، گیاه خشک و آب آزرده شد و بیماری در گلّه اشاعه یافت؟ کجاست آن مرد که گفتی پاسدار جهان خواهد بود؟ با همۀ اینها تقدیر الهی است که آفرینش گوسفندان (مقصود حیوانات) و مواظبت و مراقبت از آنها انجام گیرد و نسل حیوانات باقی بماند. گوشوروَن{گوشوروَن Gaush-urvaun روانِ گاو یکتاآفریده، همان ایزدگوش یا درواسپا است که حامی چهارپایان است.} به همان آیین به ستاره پایه رفت و گله کرد، به ماه پایه رفت و گله کرد، به خورشید پایه رفت و گله کرد. چون بیتابی می کرد، هرمزد فروهر زرتشت را به او نمود، گوشورون آرام و خوشحال شد و گفت: دام را بپرورم. آری، مطمئن شد که جهان دوباره نیکو خواهد شد و نسل حیوانات باقی می ماند. سرانجام فرشتگان، روشنی گاو نر یعنی تخمۀ گاو را به روشنی ماه آمیختند و از آنجا دو گاو، یکی نر و یکی ماده پیدا شدند. سپس از هرکدام ، 272 نوع حیوان و طیور و ماهی به وجود آمدند و بدین ترتیب رده های حیوانی پدیدار شدند.

چون گاو بمرد ، بدان سبب که سرشت گیاهی داشت از اندامهای او 57-55 گونه غله و 12 نوع گیاه دارویی پدیدار شدند. هر گیاه از اندامی خاص رویید و برای آن اندام منفعت دارد. از محل پخش شدن مغز گاو، دانۀ گِرگِر(نوعی باقلا) و کنجد رویید که برای مغز مفید است. از محل افتادن شاخ، عدس و از بینی، ماش یا "بنو" رویید که برای تنگی نفس مفید است.از شُش، سپندان(خردل) رویید که بیماری شُش را درمان می کند.از میان شاخ، آویشن رویید که نوعی مادۀ ضدعفونی دارد.

اهریمن، هزار دیو مرگبار یعنی هزار بیماری مختلف(مقصود امراض زیاد) را بر کیومرث مسلط کرد ولی مقدر بود که کیومرث نمیرد و پس از تازش اهریمن ، سی سال بزیست تا عاقبت از طرف چپ هرمزد که از آن سوی آفریده شده بود، جان به جان آفرین تسلیم کرد. کیومرث در وقت مرگ گفت: اگرچه فساد و تباهی جهان را فراگرفت، ولی باز، نیکی پیروز خواهدشد و از نسل من، آدمیان بوجود خواهند آمد و چه خوب است که آدمیزاد نیکوخصال باشد. به مدت 90 روز ارباب انواع آسمان با دیوان در نبرد بودند تا سرانجام دیوان مغلوب شده و به جهنم و تاریکی بازگشتند. آسمان، سنگری در برابر انان شد که دیگر بدانجا نیایند و هرمزد و یارانش پیروز شدند. اما آفات اهریمنی در جهان بازماندند، درد و بیماری، نیاز و خشم و دروغ و جانوران زیانکار، دامنگیر جهان خاکی شدند.

تخمۀ کیومرث ، بعد از آنکه به واسطۀ روشنایی  پاک شد، دو ثلثش به نیریوسنگ (در فارسی نرسی یا نرسیه نامیده میشود.نیریوسنگ که جلوۀ مردمان است، از مهمترین سروشان هرمزد و یارِ امشاسپند اردیبهشت است.) و یک ثلث آن به ربه النوع زمین(اسفندارمذ) رسید و پس از چهل سال، مَشیَ و مَشیانَ (مرد و زن اولیه) از آن بذر از خاک سربرآوردند، و در ابتدا به هم چسبیده بودند. گفته شد چه چیز را خدا اول آفرید ، روح را یا تن را؟ هرمزد گفت اول روح آفریده شد و بعد تن برای روح به وجود آمد. سرانجام آن دو تغییرشکل دادند، و به صورت آدمی از هم جدا شدند، باهم آمیزش کردند و نسل کنونی بشر به وجود آمد. (بندهش بخشهای 5و9 ص54-51 ؛ بندهش هندی بخشهای 8-3 ص86-79 و یادداشتها ص223؛ گزیده های زادسپرم بخش3ص13-11 ؛ نخستین انسان و نخستین شهریار ص14-13 ؛ داستانهای ایران قدیم ص10-6 ؛ داستانهای ایران باستان ص33-30)

اکنون قسمتهایی از بندهش و زادسپرم را مرور می کنیم:

"هجوم اهریمن به آفرینش: در دین گوید که گنامینو هنگامی که بی نیرویی خویش و همۀ دیوان را از مرد پارسا دید گیج شد ، سه هزار سال در آن گیجی فرو افتاد تا که جهی دروند در پایان هزار سال آمد گفت برخیز پدر ما، در آن کارزار این چند رنج بر مرد پارسا و گاو ورزاهلم که به سبب کنش من ایشان را زندگی نباید...". (بندهش هندی بخش 3 بندهای 2-1)

"اهریمن... او بر گیاه ، زهر چنان فراز برد که در زمان بخشکید... او آز و نیاز و درد و بیماری و بوشاسپ را بر تن گاو و گیومرث فراز هشت. پیش از آمدن برِ گاو، هرمزد منگ درمان بخش را که بَنگ نیز خوانند برای خوردن به گاو داد و پیش چشم وی بمالید تا او را از نابودی ، گزند و ناآرامی کم باشد. در زمان، نزار و بیمار شد و شیر او برفت و درگذشت. گاو گفت که برای آفرینش گوسفندان انجام کار، برترین دستور است.... گوشورون که روانِ گاوِ یکتاآفریده است از تن گاو بیرون آمد پیش گاو بایستاد، چونان یکهزار مرد که به یکبار بانگ کنند به هرمزد گله کرد که تو سالاری ، آفریدگان را به که بِهِشتی که زمین را لرزه افتاد، گیاه خشک و آب آزرده شد. گوشورون به همان آیین به ستاره پایه فرو رفت و گله کرد تا ماه پایه گله کرد، تا خورشید پایه به همان آیین گله کرد، سپش هرمزد، فروهر زرتشت را بدو بنمود... گوشورون خرسند شد و پذیرفت که "دام را بپرورم" یعنی که درباره آفرینش دوباره چهارپا به جهان همداستان شدند".(بندهش بخش پنجم بندهای 47-43)

"ایشان، روشنی و زور را که در تخمۀ گاو بود به ماه پایه سپردند و آن تخمه را به روشنی ماه بپالودند. از آنجا دو گاو ، یکی نر و یکی ماده و سپس از هر سرده ای دویست و هفتاد و دو سرده به زمین پیدا شدند. مرغان را مسکن در فضا و ماهی را زندگی در آب است". (بندهش هندی بخش 8 بند 20)

"همین که گاو یکتاآفریده بگذشت از آن روی که سرشت گیاهی داشت پنجاه و هفت گونه دانه (غله) و دوازده گونه گیاه درمان بخش از اندام اندام او روییدند. هر گیاه از همان اندامی که رویید آن اندام را بیفزاید. از آنجا که مغز گاو به زمین پخش شد دانۀ گرگر ( غله باشد گرد و سیاهرنگ از نخود کوچکتر) و کنجد رویید از شاخ مُشو (مرجمک را نیز گویند که عدس باشد)، چون کنجد به سبب سرشت مغزی داشتن خود (دانۀ مغزدار) افزاینده مغز است... و آن که گفته شد، از بینی ماش برویید که بنو خوانده شود و بنو برای تنگی نفس مشهور است. آن نیز گفته شده که از شُش ، سپندان (خردل) رویید که بیماری شُش گوسپندان را درمان می کند. از میان شاخ ، آویشن رویید که بهمن آن را برای بازبستن (بی اثر کردن) گندِ اکومن ( اکومن Aka-manah دیوی بزرگ است که دیوها از او پیروی میکنند و دشمن بهمن – یعنی اندیشه نیک –  است در واپسین روز ، بهمن بر اکومن پیروز می شود. اکومن همان اهریمن است که مقابل امشاسپند بهمن قرار گرفته نه مقابل اهورامزدا که خالق هردو است.)  و آن تباهی که از جادوان است آفرید". (گزیده های زادسپرم بخش 3 بندهای 49-43)

 

* بُندَهِش Bon-dahesh از دو جزء "بُن" به معنای بن و آغاز ، و "دَهِش" به معنای آفرینش است و مفهوم کلی آن ، آفرینش آغازین است که مسایل مربوط به پایان جهان نیز در آن ذکر شده است. این کتاب که به زبان پارسی میانه(پهلوی)نگاشته شده، تفسیرگونه ای از متون اوستایی است و کتاب دائره المعارف کوچکی است که در آن ، مسایل تاریخی، نجومی، علوم طبیعی، حیوان شناسی و غیره وجود دارد. متن کتاب کهنه است و آخرین تحریر آن به وسیلۀ فرنیغ دادگی با پدرش دادویه در قرن سوم هجری قمری انجام گرفته است. از بندهش، دو متن یکی بزرگ یا ایرانی و دیگری کوتاه یا هندی وجود دارد. بندهش هندی توسط یکی از زردشتیان ایرانی در سال 1351 میلادی در نزدیک بمبئی تحریر شد. (بندهش ص6-5 مقدمه؛ بندهش هندی ص5مقدمه)

**گزیده های زادِسپَرَم نامه پهلوی است نوشتۀ زادسپرم هیربد نیمروز، متولد اواسط سدۀ سوم هجری قمری که موبدی نوآور با افکار تند بود. این کتاب که دربارۀ نبرد اورمزد و اهریمن در آغاز آفرینش و زندگی زرتشت بحث می کند، درعین حال حاوی بسیاری از نکات علمی است.(گزیده های زادسپرم ، صفحات پنج و هفتِ مقدمه)

ادامه دارد 



طریقت سامورایی استوار بر مرگ است. آن‌گاه که باید بین مرگ و زندگی یکی را انتخاب کنی، بی‌درنگ مرگ را برگزین. دشوار نیست؛ مصمم باش و پیش رو. آن هنگام که تحت فشار انتخاب زندگی یا مرگ قرار گرفته‌ای، لزومی هم ندارد به هدف خود برسی {گوست داگ؛سلوک سامورایی}
۱۳۸۹/۹/۳ عصر ۱۲:۴۸
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : سم اسپید, بهزاد ستوده, بانو, پایک بیشاپ, Kassandra, دشمن مردم, میثم, کاپیتان هادوک, حمید هامون, الیشا, مگی گربه, dered, ژان والژان, هایدی, واتسون
ارسال پاسخ 


پیام در این موضوع
ایران در گذر تاریخ - منصور - ۱۳۸۹/۹/۲, صبح ۱۱:۵۹
RE: ایران در گذر تاریخ - دزیره - ۱۳۸۹/۹/۱۰, صبح ۰۱:۰۹
RE: ایران در گذر تاریخ - هری لایم - ۱۳۸۹/۹/۱۰, صبح ۰۱:۳۸
RE: ایران در گذر تاریخ - Classic - ۱۳۸۹/۱۰/۱۵, عصر ۱۱:۵۱
RE: ایران در گذر تاریخ - رامین_جلیلوند - ۱۳۸۹/۱۱/۲۰, صبح ۱۲:۵۳
RE: ایران در گذر تاریخ - بانو - ۱۳۹۰/۳/۳, عصر ۰۶:۴۹
RE: ایران در گذر تاریخ - منصور - ۱۳۹۰/۳/۲۹, صبح ۰۸:۲۷
RE: ایران در گذر تاریخ - حمید هامون - ۱۳۹۰/۶/۱۳, صبح ۰۶:۳۳
RE: ایران در گذر تاریخ - منصور - ۱۳۹۲/۹/۱۹, عصر ۰۲:۰۵
RE: ایران در گذر تاریخ - اتان ادواردز - ۱۳۹۲/۹/۲۰, صبح ۱۰:۴۶
RE: ایران در گذر تاریخ - منصور - ۱۳۹۲/۹/۲۰, صبح ۱۱:۵۲
RE: ایران در گذر تاریخ - اتان ادواردز - ۱۳۹۲/۹/۲۰, عصر ۱۲:۵۱
RE: ایران در گذر تاریخ - منصور - ۱۳۹۲/۹/۲۰, عصر ۰۱:۰۸
RE: ایران در گذر تاریخ - اتان ادواردز - ۱۳۹۲/۹/۲۰, عصر ۰۱:۱۶
RE: ایران در گذر تاریخ - منصور - ۱۳۹۲/۹/۲۰, عصر ۰۲:۱۱
RE: ایران در گذر تاریخ - اتان ادواردز - ۱۳۹۲/۹/۲۰, عصر ۰۳:۳۵
RE: ایران در گذر تاریخ - منصور - ۱۳۹۲/۹/۲۵, صبح ۱۱:۰۳
RE: ایران در گذر تاریخ - اتان ادواردز - ۱۳۹۲/۹/۲۵, عصر ۰۲:۴۷
RE: ایران در گذر تاریخ - سروان رنو - ۱۳۹۲/۱۱/۱۱, صبح ۰۱:۲۸
RE: ایران در گذر تاریخ - Papillon - ۱۳۹۲/۱۱/۱۲, عصر ۰۱:۰۸
RE: ایران در گذر تاریخ - سروان رنو - ۱۳۹۲/۱۱/۱۲, عصر ۱۰:۵۹
RE: ایران در گذر تاریخ - سروان رنو - ۱۳۹۳/۳/۹, صبح ۱۲:۲۱
RE: ایران در گذر تاریخ - BATMAN - ۱۳۹۳/۳/۱۰, عصر ۰۸:۵۳
RE: ایران در گذر تاریخ - پیرمرد - ۱۳۹۳/۶/۶, عصر ۰۳:۳۹
RE: ایران در گذر تاریخ - پیرمرد - ۱۳۹۳/۶/۸, عصر ۰۲:۵۵
RE: ایران در گذر تاریخ - soheil - ۱۳۹۳/۶/۱۴, عصر ۰۴:۳۳
اسکندر - پیرمرد - ۱۳۹۳/۷/۲۰, عصر ۰۲:۱۱
RE: ایران در گذر تاریخ - پیرمرد - ۱۳۹۳/۶/۱۲, عصر ۰۴:۰۲
سکا - پیرمرد - ۱۳۹۳/۶/۳۱, عصر ۰۳:۳۸
الانان - پیرمرد - ۱۳۹۳/۷/۱۲, عصر ۱۰:۱۹
RE: الانان - منصور - ۱۳۹۳/۷/۲۳, عصر ۰۱:۴۰
RE: الانان - پیرمرد - ۱۳۹۳/۷/۲۳, عصر ۰۲:۵۵
RE: ایران در گذر تاریخ - rahgozar_bineshan - ۱۳۹۳/۸/۱۰, عصر ۰۲:۵۷
خلج - پیرمرد - ۱۳۹۳/۸/۱۴, عصر ۰۷:۲۵
لک - پیرمرد - ۱۳۹۳/۹/۳۰, عصر ۰۸:۵۲
RE: ایران در گذر تاریخ - سروان رنو - ۱۳۹۳/۱۰/۵, عصر ۰۳:۲۷
RE: ایران در گذر تاریخ - زرد ابری - ۱۳۹۳/۱۰/۱۱, عصر ۰۹:۵۸
کرد - پیرمرد - ۱۳۹۳/۱۱/۹, عصر ۰۷:۵۸
RE: ایران در گذر تاریخ - سروان رنو - ۱۳۹۳/۱۱/۱۲, عصر ۱۱:۳۹
RE: ایران در گذر تاریخ - پیرمرد - ۱۳۹۳/۱۱/۱۳, عصر ۰۳:۱۱
RE: ایران در گذر تاریخ - ژیگا ورتوف - ۱۳۹۴/۳/۲۵, عصر ۱۲:۴۳
RE: ایران در گذر تاریخ - منصور - ۱۳۹۴/۳/۲۶, صبح ۰۸:۰۹
RE: ایران در گذر تاریخ - rahgozar_bineshan - ۱۳۹۴/۳/۲۶, عصر ۰۱:۳۰
RE: ایران در گذر تاریخ - ژیگا ورتوف - ۱۳۹۴/۳/۲۶, عصر ۱۱:۰۵
RE: ایران در گذر تاریخ - ژیگا ورتوف - ۱۳۹۴/۳/۲۷, صبح ۰۹:۴۶
RE: ایران در گذر تاریخ - سروان رنو - ۱۳۹۴/۶/۱۳, صبح ۱۱:۰۹
RE: ایران در گذر تاریخ - سروان رنو - ۱۳۹۴/۳/۲۸, صبح ۰۸:۵۷
RE: ایران در گذر تاریخ - ژیگا ورتوف - ۱۳۹۴/۳/۲۸, عصر ۱۲:۱۲
RE: ایران در گذر تاریخ - زبل خان - ۱۳۹۴/۳/۳۰, صبح ۱۱:۳۶
RE: ایران در گذر تاریخ - سروان رنو - ۱۳۹۴/۴/۱, عصر ۰۵:۲۲
RE: ایران در گذر تاریخ - واتسون - ۱۳۹۴/۵/۴, عصر ۱۲:۳۰
RE: ایران در گذر تاریخ - واتسون - ۱۳۹۴/۵/۱۲, صبح ۱۱:۱۹
RE: ایران در گذر تاریخ - واتسون - ۱۳۹۴/۵/۳۱, عصر ۱۲:۴۳
RE: ایران در گذر تاریخ - Classic - ۱۳۹۴/۶/۲, عصر ۱۲:۱۳
RE: ایران در گذر تاریخ - واتسون - ۱۳۹۴/۶/۱۴, عصر ۰۱:۴۳
RE: ایران در گذر تاریخ - آمادئوس - ۱۳۹۴/۱۱/۱۸, صبح ۰۳:۴۹
RE: ایران در گذر تاریخ - سروان رنو - ۱۳۹۴/۱۱/۱۸, عصر ۱۱:۳۸
RE: ایران در گذر تاریخ - جیمز باند - ۱۳۹۴/۱۱/۲۲, صبح ۱۰:۵۹
RE: ایران در گذر تاریخ - سروان رنو - ۱۳۹۴/۱۱/۲۳, عصر ۰۶:۴۷
RE: ایران در گذر تاریخ - ناصر - ۱۳۹۶/۶/۳, عصر ۰۶:۵۲
RE: ایران در گذر تاریخ - سروان رنو - ۱۳۹۶/۶/۵, عصر ۰۹:۱۰
RE: تاریخ جنگ های کلاسیک - بانو - ۱۳۸۹/۹/۲, عصر ۰۷:۲۲
RE: تاریخ جنگ های کلاسیک - هری لایم - ۱۳۸۹/۹/۲, عصر ۱۱:۳۷
RE: تاریخ جنگ های کلاسیک - بانو - ۱۳۹۰/۶/۱۱, عصر ۰۲:۳۴
RE: ایران در گذر اساطیر - بانو - ۱۳۹۰/۶/۱۱, عصر ۰۹:۳۱
ایران در گذر تاریخ - اسکورپان شیردل - ۱۳۸۹/۹/۳ عصر ۱۲:۴۸
[split] ایران در گذر تاریخ - سروان رنو - ۱۳۹۴/۱۰/۲۰, عصر ۱۱:۲۷
RE: ایران در گذر تاریخ - آقاحسینی - ۱۳۹۴/۱۰/۲۱, صبح ۰۸:۳۰
RE: ایران در گذر تاریخ - سروان رنو - ۱۳۹۴/۱۰/۲۵, عصر ۰۸:۴۵
RE: ایران در گذر تاریخ - جیمز باند - ۱۳۹۴/۱۱/۲۱, عصر ۰۵:۴۱
RE: ایران در گذر تاریخ - قلی خان - ۱۳۹۴/۱۱/۲۲, صبح ۱۲:۲۱
RE: ایران در گذر تاریخ - سروان رنو - ۱۳۹۴/۱۱/۲۳, صبح ۰۱:۰۶
RE: ایران در گذر تاریخ - قلی خان - ۱۳۹۴/۱۱/۲۳, صبح ۱۰:۰۵
RE: ایران در گذر تاریخ - قلی خان - ۱۳۹۴/۱۱/۲۵, عصر ۰۷:۱۷