Papillon
دوست قدیمی   
ارسال ها: 143
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۹/۳/۳۱
اعتبار: 27
تشکرها : 5671
( 1353 تشکر در 95 ارسال )
|
RE: تاریخ جنگ های جهانی ... دوست گرامی اشپیلمن به نکات خوبی اشاره کردند از جمله تبلیغات سیاسی و رقابت تسلیحاتی همیشه موجب احساس حراس ناشی از آن میشود که همیشه کشور های بزرگ رو بسوی جنگ سوق می داده است اما نباید از یاد برد که در دوره ای که ما زندگی می کنیم ، تسلیحات و ابزار آلات جنگی چنان پیشرفته و مرگبار شده اند که اگر جنگی به وسعت قاره ای و جهانی شکل بگیره دیگه نه فاتحی وجود خواهد داشت و نه فتحی . آنچه که باقی خواهد ماند استخوان های سوخته انسان ها در یک سیاره نامسکون خواهد بود .
اما اگر بپردازیم به این که چه شد که اروپایی که کانون تمدن بود درگیر جنگی شد که جان میلیون ها انسان رو گرفت ؟
رقابت تسلیحاتی که در اواخر قرن 19 شکل گرفت و همه قدرت های بزرگ اروپایی در آن شرکت داشتند فضایی انفجاری پدید آورد . سِر ادوارد گِرِی (وزیر امور خارجه انگلستان در خلال جنگ جهانی اول ) در 1925 این مسئله رو این چنین بیان کرده : تسلیحات فراوان بناگزیر به جنگ می انجامد . اگر در یک طرف تسلیحات وجود داشته باشد ، در طرف دیگر نیز باید تسلیحات باشد . افزایش تسلیحات باعث آگاهی از قدرت کشور های دیگر و احساس ترس می شود . ترس سبب بدگمانی و بی اعتمادی و هرنوع پندار پلیدی می شود ، تا آنجا که هر حکومتی هر اقدام احتیاطی حکومت دیگری را نشانه نیت خصمانه تلقی می کند ...
از طرفی دیگر همه آلمان رو مقصر در شروع جنگ می دانند . بیاد دارم که در جایی نوشته بود : کشور ها از سر ترس جنگ به راه نمی اندازند ، بلکه بدین سبب چنین می کنند که مطمئنند با توسل به زور نفع بیشتری بدست می آورند تا با پرهیز از آن . با پیدایش رنسانس و در زمانی که انگلستان و فرانسه به شکل کشور هایی یکپارچه رشد کردند و فکر دموکراسی و حکومت پارلمانی در آنها بوجود آمد ، آلمان بصورت تکه پاره هایی از 300 حکومت جداگانه از جریان تکامل تاریخی بقیه ملت های بزرگ اروپا بر جا ماند. در این بین بلای اختلاف مذهبی بر فقدان وحدت سیاسی و موروثی هم اضافه شد.
" مارتین لوتر " دهقان اهل ساکسون که کشیشی نابغه و تند خو و ضد سامی و متنفر از کلیسای رم بود نشانی پاک نشدنی از خود در ذهن آلمانی ها به جا گذاشت و با تر جمه پر ارزش خود از انجیل زبان جدید آلمانی را بوجود آورد و در عالم مسیحیت نه فقط بینش پروتستانی را در مردم برانگیخت بلکه ناسیونالیسم آتشین آلمانی را هم بیدار کرد . جنگ 30 ساله و صلح " وستفالی " بر عقب ماندگی سیاسی آلمان که به دولت های کوچک بسیاری تقسیم شده و از جریانات اصلی اندیشه و تحول در اروپا به دور مانده بود تاثیر بیشتری گذاشت و این کشور را از کشور های دیگر غرب جدا کرد و عقب نگهداشت .
در نهایت " پروس " که یکی از ایالت های شرقی آلمان بود و توسط " هوهنتزولرن " ها که بیشتر نظامی بودند تا زمین دار ! ، با زور و تعرض ملت آلمان را بوجود آورد و آنرا یکپارچه ساخت . این یکپارچگی مرهون " اتو فن بیسمارک Otto Von Bismark " نابغه سیاسی بود . تفرقه ای که هزار سال قدمت داشت و پروس کبیر یا آلمان پروسی را جانشین آن ساخت ، آلمانی را که امروز وجود دارد . بیسمارک در سال 1862 هنگامی که صدراعظم شد چنین اعلام کرد : مسائل بزرگ روز را نه با تصمیم و رای اکثریت بلکه با خون و آهن میتوان حل کرد . و این همان راهی بود که او برای حل آن مسائل پیش گرفت . جنگ و افکار برتری طلبی که بیسمارک درپیش گرفت و با ظرافت دیپلماتیک و مکارانه لیبرالیسم را از بین برد.
ادامه دارد ...
بنگر ز صبا دامن گل چاک شده / بلبل ز جمال گل طربناک شده / در سایه گل نشین که بسیار این گل / در خاک فرو ریزد و ما خاک شده
| |
۱۳۹۴/۱۲/۴ صبح ۱۲:۴۷ | |
تشکر شده توسط : |
آلبرت کمپیون, سروان رنو, Memento, واتسون, خانم لمپرت, هانا اشمیت, حمید هامون, BATMAN, زینال بندری, ایـده آلـیـسـت, زرد ابری, Classic, بیلی لو, Jacques Clouseau, پیرمرد, باربوسا |