منصور
آخرین تلالو شفق 
ارسال ها: 501
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۸/۸/۱۷
اعتبار: 77
تشکرها : 395
( 8091 تشکر در 310 ارسال )
|
RE: سریال مختارنامه (۱۳۸۹/۱۲/۱۴ صبح ۱۲:۴۴)IranClassic نوشته شده:
(۱۳۸۹/۱۲/۹ عصر ۱۲:۲۵)منصور نوشته شده:
... کدام فیلم را در تاریخ سینما سراغ دارید که یک روایت صادقانه و کاملا عادلانه از یک واقعه تاریخی را به تصویر کشیده باشد؟ مثال بزنید... حتی یک فیلم مستند هم منطبق بر واقعیت نیست چون در ساخت آن صرفا یکی از کشورهای دخیل در دعوا فیلم را ساخته است و طبیعی است ساختار فیلم طوری است که قصه مستند طوری روایت میشود که حق را به یک طرف دعوا (که عمدتا خود کشور سازنده است) میدهد.
نمونه های بیطرفانه در تاریخ سینما می توان یافت . فیلم والکری که روایت گر ترور نافرجام آدولف هیتلر است . فیلم طرف هیچیک از طرف های درگیر را نمی گیرد و صرفا وقایع را طبق مستندات تاریخی برای ما نقل می کند. در اینجا نه هیتلر یک هیولا است و نه سرهنگ اشتافنبرگ که بمب را کار می گذارد. 
مثل اینکه شما نمیدانید کارگردان فیلم والکری (جناب آقای برایان سینگر) یک یهودی است!
من اگر بخواهم در مورد تاریخچه سوء قصدها به هیتلر را در اینجا بنویسم (42 مورد) که کار به مثنوی هفتاد من خواهد کشید. طبیعی است که یک یهودی باهوش مانند سینگر که پیش از این فیلم تحسین شده ای مثل مظنونین همیشگی را ساخت بتواند یکی از آن 42 مورد را چنان استادانه بیان کند که شما تحت تاثیر قرار بگیرید و فرض کنید فیلم ، فیلم بی طرفی است. اما در حقیقت چنین نیست. ترور والکوره (که در فیلم به اشتباه از آن والکری نام برده میشود) توسط کسانی حمایت شد که در برابر هیتلر قسم خورده بودند بدو و فرمانیش پایبند باشند اما در نهایت به پیمان خود وفادار نماندند. نقض یک عهد کار بدیست هر انسانی میداند که پیمان شکستن کاری رذیلانه است حتی اگر این عهد با کسی چون هیتلر بسته شده باشد. اما در فیلم، شما تاکید را روی پیمان نمی بینید بلکه تمرکز روی عملکرد منفی هیتلر است که پیمان شکنی را بشکلی کامل توجیه کند. درست مثل اینکه ما در سریال مختار دیدیم که حاکم کوفه بهنگام آزادی مختار از زندان از او پیمان گرفت که هرگز قیام نکند و مختار قسم خورد که هرگز چنین نکند. اما کارگردان هرگز به آن صحنه رجعت نکرد تا مباد عهدشکنی مختار خدشه ای بر هیبت او وارد کند و این یعنی روایت شخص از واقعه و نه عین واقعه. حتی گفته میشود مختار 300 ( وبقولی 1000 ) شتری که پیمان بسته بود اگر قسم خود را بشکند کفاره بدهد داد و قسمش را شکست اما کارگردان هرگز به چنین موردی هم اشاره نکرد چون خوب میدانست که قسم شکستن اصولا ماهیتی منفی دارد و صلاح نیست مشمول الذمه کسی(حتی ابن زیاد یا بن کامل) باشد. اینکه نام طرح (والکوره) را به والکری عوض میکنند هم جالب توجه است چون کاملا تعمدی و هوشمندانه است. براساس اسطوره های مردم شبه جزیزه اسکاندیناوی در شمال اروپا ، والکری یا والکیری فرشته است نامرئی که در یک جنگها حضور می یابد و کسانی را که باید در جنگ کشته شوند را انتخاب میکند. منظور کارگردان از آنکه باید کشته شود ، سروان اشتفانبرگ سوء قصد کننده نیست. او همان فرشته است و آنکه باید بمیرد و بدذات است هیتلر است. اگر میخواستید به یک فیلم بی طرفتر در اینخصوص اشاره کنید شاهکار گئورگه (جورج) ویلهلم پابست (درخصوص ترور هیتلر که سالها قبل از تلویزیون وطنی هم پخش شد )بهترین بود که من بازهم معتقدم آن فیلم هم در برخی مضامین یک طرفه به قاضی میرود . بنابراین بازهم میگویم که در تاریخ سینما هرگز فیلمی کاملا بی طرف (حتی مستند) ساخته نشده است و هرکس روایت و فهم خورد را از یک واقعه بیان میکند و طبیعی است که هیچ انسانی عادلترین فرد نیست چون به همه جوانب رخدادها آگاه نیست ( و گاهی هم نمیخواهد باشد). سینما مملو از کلوزاپها ، فیدبدکها،و بازگشت به گذشته هاست. یک نمای درشت از یک چیز ، یک بازگشت به گذشته در یک صحنه ، یک اخم از طرف یک کاراکتر ، ریتم تند در یک صحنه و کند در صحنه ای دیگر ، گاهی نحوه ادای حتی یک کلمه و و و ... هریک به تنهائی میتواند(تاکید میکنم : میتواند) کفه ترازوی عدالت را به سمت خاصی سنگین کند.
یک عکس بزرگ از یک نفر را وسط دیواری دراز نصب کنید. از این سمت دیوار(با فاصله) حرکت کنید و چشمتان به چشمان نفری که در عکس دیده میشود باشد. در هرجا که باشید چشم او شما را نگاه میکند. وقتی با ماشین از جلو عکس بزرگ یک نامزد انتخاباتی رد میشود به چشمان او خیره شوید. هرجا باشید شما را نگاه میکند چه اینجا چه 20 متر آنطرفتر. اما بجای آن عکس یک انسان واقعی را بگذارید. چشمان آن فرد با حرکت شما حرکت خواهد کرد گاهی چشمش این گوشه از حدقه و بمحض رد شدن شما آنسوی حدقه خواهد بود. بنظر شما کدام درست میگویند : عکس یا انسان؟ چشم انسان از 180 درجه مقابل صرفا (تاکید میکنم فقط) میتواند روی یک درجه متمرکز شود و به دقت آنجا را ببیند (چه افقی و چه عمق) باید آن یک درجه عوض شود و تمرکز جایی دیگر برود. فضای اطراف آن یک درجه (که گاهی تا 130 درجه هم میرسد) را انسان می بیند خوب هم می بیند اما تمرکز همیشه باید یکجا باشد و این تمرکز است که در زندگی انسان، عدالت را نابود میکند. این تمرکز فقط با چشم نیست. در گوش هم چنین است و انسان قادر است در یک هیاهوی دست جمعی فقط به صدای یک نفر گوش کند. در بویائی هم چنین است و در لامسه هم به همین شکل. احساسات انسان ناقصند چون جهان شمول نیستند و عمدتا بسمت آنچه که می پسندد میروند نه هرچه که هست و عدالت یعنی هرچه که هست | |
۱۳۹۰/۳/۱ صبح ۱۰:۵۵ | |
تشکر شده توسط : |
دن ویتو کورلئونه, بانو, اسکورپان شیردل, دزیره, زبل خان, الیشا, فورست, خانم لمپرت, هایدی |