[-]
جعبه پيام
» <سنباد> باسلام وسپاس فراوان از آقای مراد بیگ بینهایت ممنونم
» <مراد بیگ> آهنگ بی کلام و بسیار دلنواز "Veri Sad" از https://cafeclassic5.ir/showthread.php?t...https://cafeclassic5.ir/showthread.php?tid=1175&pid=4578 enchan
» <مراد بیگ> صوت دوبله ی فیلم سینماییِ کمدی " آشپزِ هنگ " با بازی جری لوئیس : https://s32.picofile.com/file/8479609342...https://s32.picofile.com/file/8479609342/At_War_with_the_Army_1950_Farsi_Dubbe
» <سنباد> با سلام واحترام-ببخشید کسی صوت دوبله فیلم کمدی اثر جری لوییس با نام At.War.with.the.Army.1950رو داره؟ باتشکر
» <سروان رنو> بچه ها کانال تلگرامی کافه سینما (ستاره آبی) رو پیداش نمی کنم. اگه کسی لینک جدید داره برام بفرسته.
» <Emiliano> ممنونم جناب «رابرت» عزیز.
» <رابرت> با تشکر از محبت Emiliano عزیز، مرگ «میتسو» در قسمت ۲۱ سریال «داستان زندگی» اتفاق می‌افتد. https://telewebion.com/episode/0x1b6ed80
» <Emiliano> کسی خاطرش هست در کدوم قسمت از «داستان زندگی» («هانیکو») «میتسو»، خواهر «هانیکو»، فوت می‌کرد؟ قسمت بسیار زیبا و تأثیرگذاری بود.
» <Emiliano> با تشکّر از دوستان عزیز؛ به ویژه، «رابرت» گرامی، من هم یه سؤال داشتم:
» <رابرت> توضیحی کوتاه درمورد سریال سال های دور از خانه و سؤال جناب آدمیرال گلوبال عزیز https://cafeclassic5.ir/showthread.php?t...https://cafeclassic5.ir/showthread.php?tid=436&pid=4577
Refresh پيام :


ارسال پاسخ 
 
رتبه موضوع
  • 5 رای - 3.8 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
سریال مختارنامه
نویسنده پیام
بهزاد ستوده آفلاین
متولد اصفهان
***

ارسال ها: 901
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۸/۶/۶
اعتبار: 39


تشکرها : 2215
( 5893 تشکر در 536 ارسال )
شماره ارسال: #41
RE: سریال مختارنامه

(۱۳۹۰/۲/۳۱ صبح ۰۹:۴۷)منصور نوشته شده:  

سوتیهای سریال مختارنامه یکی پس از دیگری تکرار میشوند و جای سوال بسیار است...

1- پرچم ایران (به رنگهای سبز و سفید و قرمز) روی کلاه یک ایرانی دیده میشود و بدتر از آن روی قبر اهل و عیال کیان کشیده شده اند و فقط از علامت شیرخورشید یا آرم الله آن وسط آن خبری نیست!! (پرچم مستطیل شکل به رنگهای قرمز و سفید و سبز فعلی، طرح وزیر نامدار ایران امیرکبیر در دوره ناصرالدین شاه قاجار است و قبل از وی پرچم ایران اصولا تک رنگ و بشکل مثلث - مطابق با الگوی پرچمهای عربی که نشانه اسلام بود - ساخته میشد)

 

پرچم ایران روی پیکرهای خانواده کیان  "آرم" داشت ولی چون سبد خرما روی هر دو تابوت گذاشته بودند پیدا نبود

متاسفانه قسمت کشته شدن حرمله حتی از فیلم های هندی هم ضعیف تر شده بود و صحنه دوئل  هردو چاقو بطرف هم پرتاب کردند وچاقو  مثل تیر یا نیزه افقی و مستقیم حرکت کرد در هالیکه چاقو هنگام پرتاب بصورت چرخشی به هدف می خورد


هر جا سخن از دوبله است نام "بهزاد ستوده "میدرخشد
۱۳۹۰/۲/۳۱ عصر ۰۷:۲۳
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : میثم, اهو, زبل خان, گرتا, الیشا, پیرمرد
میثم آفلاین
مشتری سابق
*

ارسال ها: 294
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۸/۸/۴


تشکرها : 2524
( 2650 تشکر در 184 ارسال )
شماره ارسال: #42
RE: سریال مختارنامه

با تشكر از تمام دوستان و به خصوص منصور گرامي كه اشاره به جايي به قلب روايات و شخصيت پردازي هاي اين سريال كردند.

مختار بنا به روايات روشن تاريخي شخصي به شدت تندرو بوده. جايي خواندم كه پس از انعقاد معاهده صلح بين امام حسن و معاويه ، مختار از شدت خشم بر ايشان خنجر زده است. به اين خاطر كه از نظر او امام شرافت مسلمانان را لكه دار كرده بوده!! يعني به اين فكر نكرده كه شايد ايشان هم براي آن صلح ناخوشآيند ، دلايلي داشته باشد. مختار هم مانند اغلب اعراب زودجوش و بي فكر و متعصب و بي رحم بوده. نوع مجازات هايي كه براي قربانيان خود تعيين كرده نمودي از بي رحمي و سبعيت است. (جوشاندن در ديگ روغن ، تكه تكه كردن و مثله كردن و .... كه رفتار امثال وحشي و هند را تداعي مي كند)

انگيزه اغلب جنگهاي عرب در آن زمان نژادپرستي و كينه هاي قبيله اي بوده با سرپوشي از ادعاهاي دين خواهي. با اينكه هنوز 50 سال از حج آخر پيامبر نگذشته بوده - در آن روز آن بزرگوار به صراحت گفتند كه "تمام خون ها و افتخارات عرب امروز زير پاي من است" (هيچ ارزشي ندارد) - دوباره آن ارزشها احيا مي شود. حتي فاجعه كربلا بر خلاف تصور عامه ما - كه فكر مي كنيم حاصل رويارويي دو برداشت متفاوت از اسلام است - بيشتر حاصل كينه هاي قبيله اي بوده.

دكتر سيد جعفر شهيدي روايت مي كند :

«چنانکه گفتم من نمی‏دانم شعرهائی را که به یزید نسبت داده‏اند از آن اوست یا نه ، اما این سه بیت را همان ابن ابی‏طاهر به نام او نوشته است. می‏گوید یزید با عصا به دندانهای حسین می‏زد و می‏گفت:
کاش بزرگان من که در بدر حاضر شدند و گزند تیرهای قبیله خزرج را دیدند امروز در چنین مجلس حاضر بودند و شادمانی می‏کردند و می‏گفتند یزید دستت شل مباد! بآل علی پاداش روز بدر را دادیم و کین خود را از آنان گرفتیم.
در این بیتها هیچ سخنی از پیغمبر و دین و قرآن در میان نیست . آنچه می‏بینیم تجدید خاطره‏ی خونهای جاهلی است. خون را بخون شستیم.
اگر مجلس به همین جا خاتمه می‏یافت یزید برنده بود. و یا آنچه به فرمان او انجام یافت چندان زشت نمی‏نمود. اما زینب نگذاشت کار به این صورت پایان بیابد. آنچه را یزید شادی می‏پنداشت در کام او تلخ تر از زهر كرد. ..... »
  (قيام امام حسين - صفحه 187)

چه خوب كه منصور بزرگوار اشاره به جايي به اين محقق آزاده كردند. خوب است از كتاب ارزشمند ايشان فصل مربوط به عاقبت جنايتكاران كربلا را مطالعه كنيم كه با قلم زيبايش چنين روايت كرده :

...........

« امروز وقتی ما داستان کشتار مختار پسر ابی‏عبیده‏ی ثقفی را می‏خوانیم اگر سری به کتابهای حقوقی کشیده باشیم، ممکن است چنان انتقام را تا حدی خشن بدانیم و بگوئیم چرا چنان کردند؟ یکی را چون گوسفند سر بریدند یکی را شکم پاره کردند . دیگری را که تیری به فرزندی از فرزندان حسین افکنده و آن جوان دست را سپر ساخته و تیر دست و پیشانی او را شکافته بود همان کیفر دادند . دیگری را در دیگ روغن جوشان افکندند . دست و پای آن یکی را بزمین دوختند و اسبان را از روی او گذراندند. چنانکه نوشته‏اند تنها در یک جا 248 تن را که در قتل حسین و یاران او شریک بودند طعمه این گونه کیفرها چشاندند.

ما این داستانها را می‏خوانیم و در آن نوعی قساوت می‏بینیم . اما باید دانست که قضاوت مردم سیزده قرن بعد درباره‏ی کردار پیشینیان درست نیست. دیگر آنکه چون خشم انقلاب زبانه زد معیارها دگرگون می‏شوند. انقلاب معمولا با خشم و قساوت همراه است، بلکه اگر خشم با انقلاب همراه نباشد، انقلاب نیست .

شمر ، عبیدالله زیاد ، عمر ابن سعد ، حفض پسر جوان او، خولی، سنان و دهها تن از سران لشکر کوفه چنین کیفرها دیدند. اما تاریخ به همین جا بسنده نکرد، این آخرین انقلاب و آخرین انتقام نبود، انقلابی از پس انقلاب دیگر پدید شد. مختار بدست مصعب ابن زبیر و مصعب به امر عبدالملک ابن مروان بقتل رسید و با هر یک از این فرماندهان گروهی و بلکه گروه‏هائی کشته گردیدند. سر حسین ابن علی (ع) را نزد عبیدالله آوردند، سر عبیدالله را نزد مختار، سر مختار را نزد مصعب و سر مصعب پیش روی عبدالمک نهاده شد، همه این حوادث در کمتر از ده سال رخ داد.

......

سرانجام آخرین وعده‏ی حسین عملی گردید وقت آن رسید که آخرین صحنه هم نمایش داده شود و آن در سال هفتاد و پنجم هجرت بود.

روزی که گروهی از بزرگان کوفه در مسجد نشسته بودند مردی سر و روی پوشیده داخل شد، شمشیری به کمر بسته کمانی بدوش افکنده بی‏اعتنا به مردم صفها را شکافت و خود را به منبر رساند. بر منبر بالا رفت و در پله‏ی فرازین نشست و خاموش ماند. سکوت، باز هم سکوت! نوشته‏اند یک ساعت سخنی بر لب نیاورد شاید مثل همیشه در زمان مبالغه کرده باشند. هر مقدار که بود سکوت او مردمان را به سخنهای در گوشی واداشت.

.........

وقتی سکوت همه جا را گرفت، وقتی همه‏ی نفسها در سینه‏ها بریده شد چهره‏ی خود را گشود و چنین گفت:

مرا همه خوب می‏شناسند من از هیچ دشواری نمی‏هراسم‏ چون وقت کار شد می‏دانید من که هستم

مردم کوفه! به خدا من می‏دانم چگونه با شری روبرو شوم و چگونه از پس آن برایم و چگونه آن را کیفر دهم. چشمهائی را دوخته و گردنهائی را کشیده می‏بینم. سرهائی را می‏بینم که چون میوه رسیده‏ی بر شاخه سنگینی می‏کند و باید فوری آن را چید. خونهائی را می‏بینم که از عمامه تا ریشها را رنگین کرده و سرخی آن در پرتو خورشید می‏درخشد! ای مردم عراق! ای کان تفرقه و نفاق! ای گروه فاسد اخلاق! من بیدی نیستم که از ین بادها بلرزم. من دستنبویی نیستم که مرا بازیچه کنید و میان انگشتان خود بفشارید ! من امتحان هوش و ذکاوت و زیرکی و درایت خود را داده‏ام. و تا نهایت بخوبی از عهده برآمده‏ام.

امیرالمؤمنین تیردان خود را پیش روی خود ریخت و یک یک آنها را زیر دندان آزمایش کرد. من از همه سخت‏تر و دیرشکن‏تر بودم! مرا برای شما برگزید زیرا سالیان درازی است شما با آشوب و فتنه هم‏آواز شده و گمراهی را پیشه ساخته و راه نافرمانی را پیش گرفته‏اید! به خدا چون شاخ درخت پوست از تنتان بیرون می‏کشم و چون سنگ آتش‏زنه بر سرتان می‏کوبم و چون خاربن تیغهای شما را می‏شکنم‏ و چون شتر غریبه که آن را از هر سو می‏رانند، می‏زنم. شما مانند مردم آن شهرید که با آرامش و اطمینان بسر می‏بردند، روزی آنها به فراخی می‏رسید ولی کفران ورزیدند و خدا لباس گرسنگی و ترس را بر تن آنان پوشانید .

.............

حجاج ابن یوسف حاکم کوفه شد. بار دیگر دستگاه تفتیش عقاید، جاسوسی ، اتهام، دستگیری، زندانی کردن، شکنجه و قتل و سرانجام حکومت اختناق براه افتاد.

آری این است سزای نامردمانی که به نعمت خدا کفران ورزند، مصلحت‏جویان و خیراندیشان خود را به دست خویش بکشند. از خدا رو برگردانند و شیطان را قبله‏ی خود سازند. » (همان ،صفحه 192-196)


سعادتمندانه ترین زندگی، زندگی بدون تفکر است. (سوفوکلس)
۱۳۹۰/۲/۳۱ عصر ۰۷:۴۶
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : اسکورپان شیردل, بانو, دن ویتو کورلئونه, زبل خان, ژان والژان, گرتا, ناخدا خورشيد, الیشا, پیرمرد
منصور آفلاین
آخرین تلالو شفق
*

ارسال ها: 501
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۸/۸/۱۷
اعتبار: 77


تشکرها : 395
( 8064 تشکر در 307 ارسال )
شماره ارسال: #43
RE: سریال مختارنامه

(۱۳۸۹/۱۲/۱۴ صبح ۱۲:۴۴)IranClassic نوشته شده:  

(۱۳۸۹/۱۲/۹ عصر ۱۲:۲۵)منصور نوشته شده:  

... کدام فیلم را در تاریخ سینما سراغ دارید که یک روایت صادقانه و کاملا عادلانه از یک واقعه تاریخی را به تصویر کشیده باشد؟ مثال بزنید... حتی یک فیلم مستند هم منطبق بر واقعیت نیست چون در ساخت آن صرفا یکی از کشورهای دخیل در دعوا فیلم را ساخته است و طبیعی است ساختار فیلم طوری است که قصه مستند طوری روایت میشود که حق را به یک طرف دعوا (که عمدتا خود کشور سازنده است) میدهد.

نمونه های بیطرفانه در تاریخ سینما می توان یافت . فیلم والکری که روایت گر ترور نافرجام آدولف هیتلر است . فیلم طرف هیچیک از طرف های درگیر را نمی گیرد و صرفا وقایع را طبق مستندات تاریخی برای ما نقل می کند. در اینجا نه هیتلر یک هیولا است و نه سرهنگ اشتافنبرگ که بمب را کار می گذارد.

مثل اینکه شما نمیدانید کارگردان فیلم والکری (جناب آقای برایان سینگر) یک یهودی است!

من اگر بخواهم در مورد تاریخچه سوء قصدها به هیتلر را در اینجا بنویسم (42 مورد) که کار به مثنوی هفتاد من خواهد کشید. طبیعی است که یک یهودی باهوش مانند سینگر که پیش از این فیلم تحسین شده ای مثل مظنونین همیشگی را ساخت بتواند یکی از آن 42 مورد را چنان استادانه بیان کند که شما تحت تاثیر قرار بگیرید و فرض کنید فیلم ، فیلم بی طرفی است. اما در حقیقت چنین نیست. ترور والکوره (که در فیلم به اشتباه از آن والکری نام برده میشود) توسط کسانی حمایت شد که در برابر هیتلر قسم خورده بودند بدو و فرمانیش پایبند باشند اما در نهایت به پیمان خود وفادار نماندند. نقض یک عهد کار بدیست هر انسانی میداند که پیمان شکستن کاری رذیلانه است حتی اگر این عهد با کسی چون هیتلر بسته شده باشد. اما در فیلم، شما تاکید را روی پیمان نمی بینید بلکه تمرکز روی عملکرد منفی هیتلر است که پیمان شکنی را بشکلی کامل توجیه کند. درست مثل اینکه ما در سریال مختار دیدیم که حاکم کوفه بهنگام آزادی مختار از زندان از او پیمان گرفت که هرگز قیام نکند و مختار قسم خورد که هرگز چنین نکند. اما کارگردان هرگز به آن صحنه رجعت نکرد تا مباد عهدشکنی مختار خدشه ای بر هیبت او وارد کند و این یعنی روایت شخص از واقعه و نه عین واقعه. حتی گفته میشود مختار 300 ( وبقولی 1000 ) شتری که پیمان بسته بود اگر قسم خود را بشکند کفاره بدهد داد و قسمش را شکست اما کارگردان هرگز به چنین موردی هم اشاره نکرد چون خوب میدانست که قسم شکستن اصولا ماهیتی منفی دارد و صلاح نیست مشمول الذمه کسی(حتی ابن زیاد یا بن کامل) باشد. اینکه نام طرح (والکوره) را به والکری عوض میکنند هم جالب توجه است چون کاملا تعمدی و هوشمندانه است. براساس اسطوره های مردم شبه جزیزه اسکاندیناوی در شمال اروپا ، والکری یا والکیری فرشته است  نامرئی که در یک جنگها حضور می یابد و کسانی را که باید در جنگ کشته شوند را انتخاب میکند. منظور کارگردان از آنکه باید کشته شود ، سروان اشتفانبرگ سوء قصد کننده نیست. او همان فرشته است و آنکه باید بمیرد و بدذات است هیتلر است. اگر میخواستید به یک فیلم بی طرفتر در اینخصوص اشاره کنید شاهکار گئورگه (جورج) ویلهلم پابست (درخصوص ترور هیتلر که سالها قبل از تلویزیون وطنی هم پخش شد )بهترین بود  که من بازهم معتقدم آن فیلم هم در برخی مضامین یک طرفه به قاضی میرود . بنابراین بازهم میگویم که در تاریخ سینما هرگز فیلمی کاملا بی طرف (حتی مستند) ساخته نشده است و هرکس روایت و فهم خورد را از یک واقعه بیان میکند و طبیعی است که هیچ انسانی عادلترین فرد نیست چون به همه جوانب رخدادها آگاه نیست ( و گاهی هم نمیخواهد باشد). سینما مملو از کلوزاپها ، فیدبدکها،و بازگشت به گذشته هاست. یک نمای درشت از یک چیز ، یک بازگشت به گذشته در یک صحنه ، یک اخم از طرف یک کاراکتر ، ریتم تند در یک صحنه و کند در صحنه ای دیگر ، گاهی نحوه ادای حتی یک کلمه و و و ... هریک به تنهائی میتواند(تاکید میکنم : میتواند) کفه ترازوی عدالت را به سمت خاصی سنگین کند.

یک عکس بزرگ از یک نفر را وسط دیواری دراز نصب کنید. از این سمت دیوار(با فاصله) حرکت کنید و چشمتان به چشمان نفری که در عکس دیده میشود باشد. در هرجا که باشید چشم او شما را نگاه میکند. وقتی با ماشین از جلو عکس بزرگ یک نامزد انتخاباتی رد میشود به چشمان او خیره شوید. هرجا باشید شما را نگاه میکند چه اینجا چه 20 متر آنطرفتر. اما بجای آن عکس یک انسان واقعی را بگذارید. چشمان آن فرد با حرکت شما حرکت خواهد کرد گاهی چشمش این گوشه از حدقه و بمحض رد شدن شما آنسوی حدقه خواهد بود. بنظر شما کدام درست میگویند : عکس یا انسان؟ چشم انسان از 180 درجه مقابل صرفا (تاکید میکنم فقط) میتواند روی یک درجه متمرکز شود و به دقت آنجا را ببیند (چه افقی و چه عمق) باید آن یک درجه عوض شود و تمرکز جایی دیگر برود. فضای اطراف آن یک درجه (که گاهی تا 130 درجه هم میرسد) را انسان می بیند خوب هم می بیند اما تمرکز همیشه باید یکجا باشد و این تمرکز است که در زندگی انسان، عدالت را نابود میکند. این تمرکز فقط با چشم نیست. در گوش هم چنین است و انسان قادر است در یک هیاهوی دست جمعی فقط به صدای یک نفر گوش کند. در بویائی هم چنین است و در لامسه هم به همین شکل. احساسات انسان ناقصند چون جهان شمول نیستند و عمدتا بسمت آنچه که می پسندد میروند نه هرچه که هست و عدالت یعنی هرچه که هست

۱۳۹۰/۳/۱ صبح ۱۰:۵۵
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : دن ویتو کورلئونه, بانو, اسکورپان شیردل, دزیره, زبل خان, الیشا, فورست, خانم لمپرت, هایدی
اسکورپان شیردل آفلاین
ناظر انجمن
*****

ارسال ها: 512
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۹/۳/۱۱
اعتبار: 50


تشکرها : 5286
( 6636 تشکر در 289 ارسال )
شماره ارسال: #44
RE: سریال مختارنامه

(۱۳۹۰/۳/۱ صبح ۱۰:۵۵)منصور نوشته شده:  

حتی گفته میشود مختار 300 ( وبقولی 1000 ) شتری که پیمان بسته بود اگر قسم خود را بشکند کفاره بدهد داد و قسمش را شکست اما کارگردان هرگز به چنین موردی هم اشاره نکرد چون خوب میدانست که قسم شکستن اصولا ماهیتی منفی دارد و صلاح نیست مشمول الذمه کسی(حتی ابن زیاد یا بن کامل) باشد.

جایی خوانده بودم (دقیقا یادم نیست کجا-احتمالا تاریخ طبری) که مختار در مورد عمر سعد هم به او امان نامه داده بود و سوگند خورده بود که با او کاری نداشته باشد ، اما ...


طریقت سامورایی استوار بر مرگ است. آن‌گاه که باید بین مرگ و زندگی یکی را انتخاب کنی، بی‌درنگ مرگ را برگزین. دشوار نیست؛ مصمم باش و پیش رو. آن هنگام که تحت فشار انتخاب زندگی یا مرگ قرار گرفته‌ای، لزومی هم ندارد به هدف خود برسی {گوست داگ؛سلوک سامورایی}
۱۳۹۰/۳/۱ عصر ۰۴:۴۵
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : سروان رنو, زبل خان, الیشا
و يجي آفلاین
مشتری کافه
*

ارسال ها: 6
تاریخ ثبت نام: ۱۳۹۰/۱/۲۰
اعتبار: 1


تشکرها : 7
( 23 تشکر در 3 ارسال )
شماره ارسال: #45
RE: سریال مختارنامه

(۱۳۹۰/۳/۱ عصر ۰۴:۴۵)اسکورپان شیردل نوشته شده:  

(۱۳۹۰/۳/۱ صبح ۱۰:۵۵)منصور نوشته شده:  

حتی گفته میشود مختار 300 ( وبقولی 1000 ) شتری که پیمان بسته بود اگر قسم خود را بشکند کفاره بدهد داد و قسمش را شکست اما کارگردان هرگز به چنین موردی هم اشاره نکرد چون خوب میدانست که قسم شکستن اصولا ماهیتی منفی دارد و صلاح نیست مشمول الذمه کسی(حتی ابن زیاد یا بن کامل) باشد.

جایی خوانده بودم (دقیقا یادم نیست کجا-احتمالا تاریخ طبری) که مختار در مورد عمر سعد هم به او امان نامه داده بود و سوگند خورده بود که با او کاری نداشته باشد ، اما ...

دوست  عزيز بله امان نامه داده بود و لي به شرطي كه عمر سعد از خانه خارج نشود و شمشير بد ست نگيرد كه اين قرار شكست از خانه  خارج شدو شمشير هم بد ست گرفت

در ضمن نفرين امام حسين در مورد عمر سعد و پيش گو ييش به واقعيت تبد يل شد

و لي اين ادمها به اصطلاح مسلمان كاري كردند كه در تاريخ چنين جنايتي تكرار نشده و فقط براي عقده اي كه از مو لي داشتند و خواستند انتقام اقوام خود را از بدر گر فتند و براي انتقام از مو لي مو حدين و فرز ندانش ......همون طور كه گفتند انتقام بدر در كر بلاگر فته شد و انتقام تحقير خيبر در سقيفه ..انها نه مسلمان واقعي بودند نه انسان ......عرب ز مان جاهليت ....حتي وقتي امام حسين از خانواده اش ميگه . همشون اذعان ميكنند كه امام چه جايگاهي داره و لي ميگند تو را ميكشيم چون فرزند علي هستي

۱۳۹۰/۳/۲ عصر ۰۷:۰۶
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : زبل خان, گرتا, الیشا
سروان رنو آفلاین
پلیس انجمن
******

ارسال ها: 2,177
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۸/۱/۲۶
اعتبار: 85


تشکرها : 11641
( 19313 تشکر در 1617 ارسال )
شماره ارسال: #46
RE: سریال مختارنامه

رُک بگم ، من مختارنامه رو صرفا برای زیبایی های بصری و داستانی اش نگاه می کنم وگرنه اصلا به پیام ها و درست بودن آنچه که بیان می کنه توجه ندارم و اعتماد هم ندارم. سریال های مذهبی در صدا و سیما معمولا با دروغ و خرافه پردازی مخلوط می شوند به خصوص که تعصب شیعه گری هم در مورد این سریال وجود دارد. تاریخ می گوید که مختار یک جنگجوی فرصت طلب و زیرک بود که سودای خلیفه مسلمین شدن در سر می پروراند و به بهانه انتقام از مسببین واقعه عاشورا ، افراد گناهکار و بیگناه زیادی را کشت. البته سرانجام حکومت های اینجوری که با قتل و ارعاب روی کار می آیند هم همیشه معلومه و مختار هم دمی حکومت کرد تا اینکه خودش هم طعمه یک نفر جلادتر از خودش شد ( زبیریان ) . زبیریان هم به دست امویان مغلوب شدند و ... خلاصه این بکش بکش ها در تاریخ عرب زیاد است.


رویاهای ما زندگی واقعی ما هستند .
۱۳۹۰/۳/۲ عصر ۰۹:۴۸
مشاهده وب سایت کاربر یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : اسکورپان شیردل, دن ویتو کورلئونه, زبل خان, الیشا
منصور آفلاین
آخرین تلالو شفق
*

ارسال ها: 501
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۸/۸/۱۷
اعتبار: 77


تشکرها : 395
( 8064 تشکر در 307 ارسال )
شماره ارسال: #47
RE: سریال مختارنامه

(۱۳۹۰/۳/۲ عصر ۰۷:۰۶)و يجي نوشته شده:  

(۱۳۹۰/۳/۱ عصر ۰۴:۴۵)اسکورپان شیردل نوشته شده:  

جایی خوانده بودم (دقیقا یادم نیست کجا-احتمالا تاریخ طبری) که مختار در مورد عمر سعد هم به او امان نامه داده بود و سوگند خورده بود که با او کاری نداشته باشد ، اما ...

 دوست  عزيز بله امان نامه داده بود و لي به شرطي كه عمر سعد از خانه خارج نشود و شمشير بد ست نگيرد كه اين قرار شكست از خانه  خارج شدو شمشير هم بد ست گرفت

مختار وقتی دید عمرسعد از خانه خارج نمیشود، کسی را فرستاد که او را از مختار بترساند. آن شخص در کار خود موفق بود و باعث شد عمر سعد از حاشیه نشینی بطرزی ناشیانه و عصبی خارج و زمینه کشته شدن خود را فراهم کند. این نکته در سریال هم تصویر شده است و این نهایت دغلکاری شخصیت مختار را نشان میدهد ( هرچند به صلاح بوده باشد مثل دروغ مصلحت آمیز)... اگر آن صحنه را دقیق ندیده اید دوباره نگاه کنید...(آن شخص پیش ابن سعد رفت و گفت مختار قابل اعتماد نیست و تو باید مواظب خودت باشی و باید کاری کنی... در یک صحنه همان شخص را در حضور مختار نشان داد که میگفت موفق شدم ابن سعد را تحریک کنم)

۱۳۹۰/۳/۳ صبح ۱۱:۳۱
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : اسکورپان شیردل, و يجي, بانو, سروان رنو, اهو, الیشا, هایدی
jack regan آفلاین
دوست قدیمی
***

ارسال ها: 54
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۹/۲/۴
اعتبار: 6


تشکرها : 158
( 351 تشکر در 30 ارسال )
شماره ارسال: #48
RE: سریال مختارنامه

سلام بي پايان خدمت دوستان عزيز

اجازه بدهيد بي پرده سخن بگوييم  جدا از ارزشهاي تكنيكي و فني  اين سريال كه قابل انكار نميباشد.متاسفانه جناب ميرباقري بعد از كارهاي بي بديل قبلي خود گند مفصلي به همه سابقه خود زده اند و با ساخت اين مجموعه كه يك كار كاملا سفارشي و با خط مشي فكري از پيش تعيين شده و تكليف شده ميباشد تمام سوابق خود را زير سئوال برده اند. چيزي كه بنده به ان ايمان دارم اين است كه خود ايشان نيز نيز به انچه ساخته اند اعتقاد چنداني ندارند و سر هم كردن صحنه هاي وسترني نظير دوئل مختار و حرمله يا تعقيب و گريز هاي كماندويي ودلتا فورسي كيان و حرمله نشان ميدهد خود اقاي مير باقري هم  فقط سعي در ايجاد  تب و تاب اكشن وفرو نشاندن عقده انتقام عوام داشته.zzzz:

در هر حال هيچ تشابه و رد پايي از اثار انديشمندانه اي  چون امام علي (ع) و معصوميت از دست رفته در اين سريال نميبينم.


play it again, Sam
http://www.tcm.com
۱۳۹۰/۳/۵ صبح ۰۹:۰۳
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : اسکورپان شیردل, سروان رنو, همشهری_میثاق, دزیره, زبل خان, ژان والژان, الیشا, BATMAN, Memento
منصور آفلاین
آخرین تلالو شفق
*

ارسال ها: 501
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۸/۸/۱۷
اعتبار: 77


تشکرها : 395
( 8064 تشکر در 307 ارسال )
شماره ارسال: #49
RE: سریال مختارنامه

وقتی ما خود عار داریم از نمایش چهره قمر بنی هاشم ، وقتی عیب می پنداریم نمایش چهره ی کسی که حتی امام معصوم هم نبود (آنهم در جائیکه در سطح جهانی چهره پیامبران که در سطحی بالاتر از امامان هستند در فیلمها و سریالها نمایش داده میشود و آب از آب تکان نمیخورد) و از اینسو چهره ی امثال عبداله بن زبیر و هم کیشانش و معاویه را در سریالهای مختلف تا حد امکان تخریب میکنیم باید انتظار مقابله به مثل جماعت اهل تسنن را داشته باشیم...

خبرها حکایت از آن دارد که با سرمایه گذاری شبکه MBC که عمده سرمایه اصلی آن توسط دولت عربستان تامین میشود سریالی با عنوان "معاویه ، حسن و حسین" طی چند روز آینده با لوکیشن کویت جلو دوربین خواهد رفت تا چهره بزرگان ما را که خود از نمایش آنها اکراه داشتیم از دید دوربینهای وهابی ببینیم!  آنهم با روایتی که آنها از آن خواهند کرد...

جالب اینجاست که سایت نظرخواهی برای توقف ساخت این سریال هم راه می افتد که چه نشسته ایم که اسلام برباد فنا رفت! ببینید:

http://poll.pollcode.com/UGP

زمانهای دور ( از ده سال به قبل) من در سایتهای مذهبی بعضا مناظره هائی با اهل تسنن داشتم. آنها جماعتی به شدت مذهبی و بعضا با ایمان هستند ... نتیجه سالها جر و بحث آنکه همه ما پیروان یک دینیم، همه ما مسلمانیم و اسلام از نظر من کاملترین ادیان الهی است اگر به درستی و به روز بدان عمل شود. اسلام فصل مشترک تمام ادیان الهای است... مسیحیت شامل 28 فرقه است (منظورم پروتستان و ارتدوکس و کاتولیک نیست. فرقه های بسیار جزئی تری از این دین هست که با مراجعه به کتب تاریخ ادیان میتوان آنها را استخراج کرد) اما شما هرگز نمی شنوید که فلان کشور مثلا کاتولیک و فرقه جزئی تری مثل صابئیان بر کشوری دیگر که مثلا ارتدوکس است بر سر عقادیشان بتازند (منظورم زمان فعلی و در قرن اتم و رایانه و فضاست) اما ما مسلمین پس از قرنها (عمدتا از زمان صفویه به بعد) همچنان کوس من آنم که رستم بود پهلوان سرمیدهیم درست مثل آنکه در دویست سال قبل ملاصدرا را مقابل فلان شیخ اهل تسنن گذاشته ایم تا ببینیم کدامیک کم می آورد چون کم آوردن از نظر ما نشانه حماقت است! ... فرق 200 سال قبل ما با زمان حاضر اینکه آنجا دو شیخ داد و هوار میکردند و اکنون:  فیلم در برابر فیلم (یکی تو بساز یکی من تا اصل حالت را جا بیاورم!)... و این مقارن با عصری است که بیگانگان نجس و جهنمی فضا را ، اتم را و جهان را تحت سیطره خود درآورده و خواهند آورد و ما منتظریم تا سواری غیبی سررسد و داد ما بازستاند... یاد صحنه ای از فیلم تنگسیر (ساخته امیر نادری براساس داستانی از صادق چوبک و الهام از داستان اینجه ممد نوشته یاشار کمال ترک) می افتم که به زار ممد گفتند حالا که پولتو ارباب و دارو دسته اش پس نمیدن واگذارشون کن به حضرت عباس... زار ممد مدتی این کار را کرد اما وقتی دید کاری از پیش نمی رود دست به اسلحه برد و در پاسخ پیرمردی که دوباره گفت : واگذارشون کن به حضرت عباس گفت: مگه من خودوم چمه؟ ... و زار ممد شد:  شیرممد 

۱۳۹۰/۴/۸ صبح ۱۱:۵۲
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : دن ویتو کورلئونه, بانو, زبل خان, roolplack, الیشا, خانم لمپرت, هایدی
زبل خان آفلاین
دوست قدیمی
***

ارسال ها: 330
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۹/۱/۱۳
اعتبار: 23


تشکرها : 2395
( 4046 تشکر در 195 ارسال )
شماره ارسال: #50
RE: سریال مختارنامه

الان قسمت 35 این مجموعه را بعد از مدتها دیدم واین طور که در سایتها ومطبوعات از جلوه های ویژه این سریال با اب وتاب تعریف می کنن ،تصورم بر این بود که واقعا با یک شاهکار روبرو هستیم ..اما امشب با دیدن این سریال ومخصوصا صحنه نبرد طرفین وجنگ هائی که رخ میده این تصور را نقش بر اب کرد..

مثلا صحنه ای که ابن حر با بازی شهرام حقیقت دوست چند تا سرباز مختار را می کشد،خوب به شمشیر توجه بشه اصلا یک قطره خون هم روی شمشیر دیده نمیشه..

و نبرد بین دو لشگر واقعا خیلی ضعیف از کار در امده ویه مقایسه ساده با نبرد فیلمهای بزرگی همچون تروا" وشجاع دل"و.......بشه تفاوت را به خوبی میشه حس کرد که چقدر عقب هستیم..

متاسفانه خبری هم خواندم که داود میر باقری باز هم می خواد بره دوباره یک سریال عربی بسازه وان هم درباره خاندان پیامبر هست..

به نظرم ساختن این سریال اصلا هم کار شاقی نیست،امروزه با پول واین همه امکانات نسبت به گذشته خیلی راحت میشه این نوع سریالها را به وفور ساخت..

۱۳۹۰/۴/۱۰ عصر ۱۰:۰۸
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : اسکورپان شیردل, ژان والژان, الیشا, فورست, BATMAN
منصور آفلاین
آخرین تلالو شفق
*

ارسال ها: 501
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۸/۸/۱۷
اعتبار: 77


تشکرها : 395
( 8064 تشکر در 307 ارسال )
شماره ارسال: #51
RE: سریال مختارنامه

درخبرها آمده بود که بودجه ای نزدیک به 50 میلیارد تومان از طرف دولت و وزارت ارشاد و سیما در اختیار مجید مجیدی قرار گرفته است تا سه گانه ای زندگی حضرت محمد(ص) بسازد. ظاهرا برخی عوامل دست چندم هالیوود را هم استخدام کرده اند...

اگر می بینید سریالهائی مثل امام علی یا مختار در ایران جذابند صرفا به دلیل مهارت شخصی بنام میرباقری در شکل روایت داستان ، دیالوگهای بسیار موجز(نه دهان پرکن و باسمه ای و نه بسیار عوامانه اما در عین حال ترکیبی از ایندو) و شخصیت پردازیهای منحصر بفرد اوست. تجربه ثابت کرده است حتی کارگردانهایی که رگ عوام در دستشان است (امثال فخیم زاده) در بخش سریالهای سنگین و جذب مخاطب چندان موفق نبوده اند (ولایت عشق و امام حسن). کارگردان نماهای دیگری امثال سلحشور که هنوز الفبای سینما را نمیدانند(و فکر میکنند سینما یعنی تئاتر) هم در این عرصه فعالیت کرده اند که دیدن آثار آنها چیزی شبیه به این مدعاست که کودکی با ادعای کشیدن یک تابلوی نقاشی فوق العاده قلم بدست بگیرد و ته کار آنچه باقی بماند یک تابلوی رنگارنگ باشد که چیزی درونش هویدا نیست اما به مدد همان رنگها قشنگ به نظر میرسد و عده ای به به و چه چه کنند!

اینکه یک کارگردان بنام مجید مجیدی که در این سالها با آثاری خاص (هرچند انسانی) خفت کشوری بنام ایران را در جشنواره های جهانی و آنهم بخاطر چند مجسمه طلائی و نقره ای و برنزی رقم زد و بر قدر خود با کاستن از قدر ایران افزود و کسی هم نگفت بالای چشمت ابروست بخواهد تاریخچه سنگ بنای اسلام را بسازد از آن حرفهاست!

تاریخ سینما نشان میدهد جذابیت یک فیلم حماسی هرگز به تکنیکهای سینمائی یا هزینه هائی که صرف آن شده است نبوده و نیست. قیمت 250 دست لباس الیزابت تیلور در کلئوپاترا قیمت ساخت کل سریال مختار در ایران است اما بازنگری تاریخ سینما نشان میدهد کلئوپاترا شکست خورد. بعدها عده دیگری دست بکار شدند تا با ساخت نسخ دیگری ازین داستان نشان دهند  جوزف منکیه ویچ کاربلد نبود وگرنه میشد فیلمی متفاوت ساخت. آنها هم ساختند و همگی بازهم به گل نشست. اخیرا هم که می شنوید کارگردان سترگی چون دیوید فینچر برای روایتی جدید از این حکایت دست بکار شده است... تجربه میگوید تکرار مکررات جذاب نیست مگر اینکه شکل داستان یا کل داستان را عوض کنید (چیزی که در رابین هود اسکات دیدیم و دیدیم که اصولا داستان این رابین هود مربوط به زمانی است که او حتی رابین هود هم نشده بود )... اینکه بیاییم و داستانی را روایت کنیم که هر بچه مسلمانی جزئیات آنرا میداند و پیش از آن فیلم نسبتا قابل قبولی بنام محمدرسول الله هم ساخته شده است یک ریسک به تمام معناست که از همان ابتدا کفه شکستش از کفه موفقیت سنگینتر است. و هرچه بر رنگ و لعابش اضافه کنیم هم بدون شک افاقه نخواهد کرد.

چنین فیلمهایی با چنین هزینه هائی باید توسط چند کارگردان (مانند تقوائی + بیضائی + میرباقری ) ساخته شوند که شکر خدا کارگردانهای ما هم (مثل گویندگان ما) چشم دیدن هم را ندارند چه رسد به همکاری که آنرا گوئی عین ننگ میدانند برای سبقه ی خود! (شاید به همین علت هم هست که ما ایرانیها در حوزه ورزش در ورزشهای دست جمعی مفلوک اما در ورزشهای انفرادی قهرمان جهانیم... چون تاب نداریم که پاس گل جانانه مرا که خیلی بخاطرش زحمت کشیدم بنام حسن آقا بنویسند که فقط نوک پایش به توپ خورد و رفت توی دروازه! مخصوصا اینکه این روزها در قراردادهای بازیکنان مثلا می نویسند : زدن هرگل 000/100 تومان ، پاس گل 000/10 تومان و ... در چنین شرایطی یا باید "فقط من" بزنم یا اصلا نمیخواهم سر به تن کسی باشد!...)

 

۱۳۹۰/۴/۲۵ صبح ۰۹:۰۷
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : MunChy, مریم, میثم, ترومن بروینک, زبل خان, بانو, ژان والژان, همشهری_میثاق, سروان رنو, الیشا, حمید هامون, هایدی
سروان رنو آفلاین
پلیس انجمن
******

ارسال ها: 2,177
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۸/۱/۲۶
اعتبار: 85


تشکرها : 11641
( 19313 تشکر در 1617 ارسال )
شماره ارسال: #52
RE: سریال مختارنامه

(۱۳۹۰/۴/۲۵ صبح ۰۹:۰۷)منصور نوشته شده:  

... حتی کارگردانهایی که رگ عوام در دستشان است (امثال فخیم زاده) در بخش سریالهای سنگین و جذب مخاطب چندان موفق نبوده اند (ولایت عشق و امام حسن)...

با امام حسن موافقم اما در مورد ولایت عشق فکر می کنم که در بین کل سریال های ساخته شده ( از امام علی تا مختار و ... ) هیچکدام به زیبایی و جذابی آن نبودند. شخصیت پردازی آن خیلی عالی بود. داستان آن به خاطر زمینه های ایرانی بودن برای مخاطب ایرانی جذاب بود و هنگام پخش هم محبوبیت بسیار زیادی داشت. شخصیت مامون و فضل ابن سهل عالی پرداخته شده بود. مخصوصا این اواخر که شبکه جام جم هر دو سریال امام علی و ولایت عشق رو دوباره بازپخش کرد دقیق تر می شد هر دو را مقایسه کرد. ضعف های سریال امام علی اینبار خیلی به چشم می اومد در حالیکه "ولایت عشق" کاملا سرپا و دیدنی مانده بود. من که به خصوص مسحور آخرین سکانس سریال شدم .( بر خلاف سکانس پایان امام علی که یک افتضاح کامل بود) ایده آن محشر بود . منظورم آنجاست که مراسم سوگواری بعد از مرگ امام رضا برپاست اما ناگهان در حرم باز میشه و نگاه مامون و بقیه به بارگاه امام رضا می افته و یک ترانه بسیار زیبا خوانده میشه.  :heart:


رویاهای ما زندگی واقعی ما هستند .
۱۳۹۰/۴/۲۶ عصر ۱۱:۴۰
مشاهده وب سایت کاربر یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : ژان والژان, بهزاد ستوده, الیشا, گرتا, مراد بیگ
منصور آفلاین
آخرین تلالو شفق
*

ارسال ها: 501
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۸/۸/۱۷
اعتبار: 77


تشکرها : 395
( 8064 تشکر در 307 ارسال )
شماره ارسال: #53
RE: سریال مختارنامه

پخش سریال مختارنامه با تمام کش و قوسها و فراز و فرودهایش به سرانجام رسید. من در نوشته های قبلی این تاپیک نکاتی را بشکل جزئیات خدمت دوستان عرض کردم و در اینجا ماحصل کار را بشکل مجمل مرور میکنیم

1) سریال مختارنامه بدون شک در حافظه تاریخی سریال سازی تلویزیون ملی ایران ثبت شد و در کنار سریالهای سترگی چون هزاردستان ، دائی جان ناپلئون،  سربداران، امام علی ، کوچک جنگلی و روزی روزگاری (با تمام حسادتها و کدورتها و بدبینیها) قرار گرفت.

2) ساخت سریال مختار نشان داد میتوان با پشتوانه مالی و هدایت افرادی نخبه میتوان به موازات سینمای جهان پیش رفت و از قافله امکانات سمعی بصری، با فاصله زیاد ، عقب نماند.

3) داوود میرباقری نشان داد در سینمای حماسی ایران حرف برای گفتن زیاد دارد. زمانی پدرش با دیدم سریال گرگها به او گفته بود "اینها چیه میسازی؟! برو از امامان و پیغمبران فیلم بساز اگه میخوای اسمت تو کارت بمونه"(به نقل از خودش)... اما حسرت ما این نیست که او دو سریال خوب بامضمون سینمای دینی ساخت ، خون دل ما اینست که چرا نباید به سراغ تاریخ خود ما ایران برود؟ ساخت سریالی با عنوان دلاوران ایران ( بشکلی که در هر قسمت یا چند قسمت یک داستان از رشادتهای مردان مرد ایران چون آریو برزن ، سورنا و ...) آیا در شان مردم این دیار نیست؟ تا کی مرز فیلمهای ما دوره های قاجار و صفویه و پهلو ی خواهد بود؟ تاکی سریالهای حماسی ما قصه گوی قصه ی اعراب بادیه نشین است و حماسه های کوچک دیگران را روایت خواهد کرد؟

4) سریال مختارنامه نشان داد میتوان به قیمت بالا بردن دیگران، به خود توهین کرد. دیگرانی که به گواهی تاریخ از میان آنان نه کسی جایزه نوبل برده است نه اسکار نه اختراعی کرده اند نه اکتشافی . قومی که در بربریت پس از مغولها بهترین بوده و هستند و آنچه آنها را عزت بخشید دین اسلام بود و بس. چنین قومی در سریال قهرمان و نامی معرفی و مردمی به قدمت تاریخ با عنوان فارس (ملتی با پشتوانه دین زردشت و تمدن) ملتی بزدل و عقب افتاده تصویر میشوند. فراموش نمیکنیم ما روایتگر قصه مختاریم نه اعراب. ما بخوبی میدانیم که عرب چشم دیدن عجم ندارد (چون سگان بازاری که سگ صید را مشغله درارند) میدانیم که در تاریخ خاور میانه آنها بیش از 5/2 میلیون کیلیومتر مربع از خاک فارس را به بهانه تجزیه و با یاری انگلستان از ایران جدا کردند و اگر قدرت داشته باشند مابقی را هم به تاراج می بردند میدانیم که اگر هزاران سال با دست عسل بر دهان ایشان نهیم هر زمان دندانهایشان بخارد دست ما را گاز خواهند گرفت و ما هرگز عبرت نخواهیم گرفت. عبرت نخواهیم گرفت که دولتی چون عراق بیش از 1000 میلیون دلار بابت غرامت جنگ به ما بدهکار است و هنوز به ریش ما میخندد که کسی طالب این بدهی نیست درحالیکه همین دولت، غرامت حمله به کویت را دودستی تقدیم آن دولت کرد چون همزبانش بود و هم کیشش... و الی ماشاالله دیگران و همسایه های پرتزویر ما. در چنین شرایطی ما در سریال خود با دیده حقارت شمار آنها به خود می نگریم و با شجاعت آنرا بیان و اذعان هم میکنیم که " خب تاریخ گواهی میدهد عربها هرگز از ما خوششان نمی آمده  و ما صادقانه تاریخ را تصویر و به حقایق آن وفادار مانده ایم!". و این عین کوته فکری است. عجیب اینکه کارگردان و فیلمنامه نویسی که ادعای تصویرسازی دقیق از تاریخ دارند و حتما باید حقیرکردن ایرانی جماعت توسط عرب را در سریال در چند جا بگنجانند ، براحتی در تاریخ دست می برند (که در بندهای بعد اشاره میکنیم)

5) در بخشهای اولیه این تاپیک جائی گفتم که در اوایل دهه 60 نمایشنامه ای با عنوان مختار بعنون قصه شب و در طول یک ماهه محرم از رادیو پخش میشد که با تقاضای شنوندگان بارها و در سالهای متمادی بازپخش و تکرار شد. مختار آن نمایش را بیاد ندارم چه کسی بود اما وقتی لب به سخن می گشود موی را بر تن هر شنونده ای راست میکرد (هم به لحاظ تنالیته صدا و  هم  فرامینی که صادر میکرد ). تاریخ گواهی میدهد مختار مردی بسیار رعب آور ، خشن و تنومند بود... مختار سریال مختارنامه به صراحت میگویم فاقد تمامی این ویژگیهاست. با تمام احترامی که به شخص عرب نیا و بازی خوبش قائلم با جرات و جسارت میگویم که عرب نیا را هرگز در هیبت مختار نتوانستم به خود بباورانم. شاید اگر بازیگری چون سعید راد با صدای منوچهر اسماعیلی (با صدائی که بجای لینو ونتورا در بینوایان - بم ترین صدای یک مرد) بجای این بازیگر در این سریال ظاهر میشد بخشی از انتظارات من برآورده میشد.

6) من در صفحه نخست این تاپیک و بهنگام پخش قسمتهای نخستین نوشتم که اگر این سریال ادعای روایت دقیق از تاریخ را دارد شک نکنید که با سریالی خونین و بسیار خشن مواجه خواهیم بود. به ریز نوشتم که مختار و دوستانش چه بر سر قاتلین امام حسین و یارانش آوردند. چه دست و پاها که نبریدند! و چه تنها که در دیگهای آبجوش و روغن داغ نینداختند! چه تنها که زیر سمهای اسب و ستور نبستند و چه چشمها و زبانها که از حدقه و دهان بیرون نکشیدند!... اما روایت صادقانه تاریخی که میرباقری و گروهش مدعی آنند هرگز در سریال به تصویر در نیامد. هرگز دیگی جوشان در سریال دیده نشد(جز یکجا آنهم در رویای مختار). حرمله ای که دوستان مختار دست و پایش را قطع کردند و در آتش انداختند در سریال در یک دوئل به سبک وسترنهای سرجیولئونه فقط کشته شد! تمام انگشتان دست و پای سنان بن انس (کسی که سر امام را از تن جدا کرده بود) را دانه به دانه از تن جدا کردند و در حالیکه هنوز زنده بود او را داخل روغن زیتون داغ انداختند، فکر نمیکنم حتی بیننده جدی سریال هم نحوه مرگ ساده ی او را در سریال بیاد داشته باشد. و موارد مشابه دیگر... این گریز از بیان حقایق تاریخ به چه معناست؟ آیا جز این است که میرباقری در این سریال قصد تطهیر مختار را از تمام زوائدی که بتواند او را در مظان اتهام قرار دهد داشته است؟در تمام سریال این هدف بشکل باسمه ای بر سریال سنگینی میکند. اینکه مختار دستور داد تخت دارالاماره کوفه را برداشتند و صندلی جایش گذاشتند در هیچ مسند تاریخی قید نشده است. مختار پس از به قدرت نشستن فردی جبار بود اما هرگز در سریال به این نکته اشاره نمیشود. او با سودای گسترش حکومتش و تصرف مکه و مدینه به متصرفات آل زبیر حمله کرد (توجه کنید که او متخاصم بود و نه آل زبیر) و در نهایت شکست خورد اما در سریال از این تجاوزها ، نوعی حالت تدافعی تصویر میشود

7) به گواهی تاریخ و تمام روایات تاریخی از داستان مختار ، ابراهیم بن مالک اشتر نخعی تشخیص داد  که پس از مجازات عاملین قتل امام حسین و یارانش ، ادامه کار مختار نوعی حکومت مداری و گسترش قدرت است. بنابراین وی را در وخیم ترین شرایط جنگ تنها گذاشت و پس از جدا شدن از لشکر خود در موصل،به مصر (محلی که پدرش در آنجا شهید شده بود) رفت تا باقی عمر را به استغفار بگذراند. اما در سریال و در ادامه پروژه تطهیر مختار، ابراهیم و لشکریانش را می بینیم که زمانی به داد مختار می رسند که کار از کار گذشته است!

8) سیاهی لشکرهای سریال هرگز در حد و اندازه های واقعی و حتی نزدیک به آن نبود.در جنگ مختار با  بن زیاد شمار لشکریان عبیداله را بیش از 70 هزار نفر نوشته اند و لشکر مختار 20 هزار. و سایر جنگها هم به همین منوال. کل سیاهی لشکرهای سریال مختارنامه به نظر شخص من حتی 1500 نفر هم نبود و این یعنی فاجعه. فیلمبردار ناشی سریال که اتفاقا کارش در صحنه های کم عمق سریال خوب است بجای آنکه در چنین صحنه هائی بشکل فیلمبرداری از نزدیک بر تعداد لشکر بیفزاید، دوربین را از سطح زمین بالا میشکد تا همگان ببینند که 250 نفر آنطرف ایستاده اند(بجای 70 هزار نفر) و 200 نفر اینطرف (بجای 20 هزار نفر)! هرگز کسی ادعا نمیکند میرباقری باید سربازهای 50 پادگان نظامی را باید بعنوان سیاهی لشکر لباس می پوشاند و سرصحنه خالی میکرد. امروزه از 20 قایق موجود برای فیلم تروی با تکثیر رایانه ای بیش از 10 هزار قایق در دریا به تصویر کشیده میشود و از یکی دو هزار سیاهی لشکر ، میلیونها سپاهی در فیلمهائی چون ارباب حلقه ها و تروی خلق میشود. بدون شک چنین صحنه هایی حتی اگر یک پنجم کل هزینه سریال را به خود اختصاص دهد باید روی آن سرمایه گذاری کرد.

9) معمولا وقتی در یک فیلم شخص تاریخی بشکل مظلومانه ای کشته میشود یک راوی در صحنه پایانی فیلم مثلا میگوید :" و سالها بعد فلانی که دستور داد این شخص را کشتند توسط فلان کس کشته شد" با این شکل از روایت ، جگر بیننده مستاصل کمی حال می آید از انتقام تاریخ. بهتر بود وقتی سریال به آخرین صحنه سریال کارت شد (قبل از درج عنوان بندی) متنی می آمد و گوینده میخواند " چند سال بعد،  عبدالمالک مروان به مکه حمله کرد و کنار کعبه سر از تن عبداله بن زبیر و برادرش مصعب جدا شد"...

10) عنوان بندی یا تیتراژ آغازین و پایانی سریال هم به لحاظ تصویری و هم موسیقی یک نوآوری محسوب میشود.

11) صحنه های بریده شدن دست و پا و گردن و برشهای شمشیر و تبر بر بدن بعضا فجیع و اغراق آمیز بود. خون از هرجای بدن فواره نمیزند و در صورت قطع شریان اصلی گردن یا قلب یا ران امکان آن برای چند ثانیه خواهد بود. صحنه له شدن سر زربی توسط غلام شمر با آن نمای درشت و تا له شدن کامل هنوز مقابل چشمان منست. همانطور که پیش از این هم اشاره شد گویا میرباقری از یاد برده است که بینندگان این سریال بچه ها و زنها هم هستند. در سریالی که چند سال قبل از سیما پخش شد لیلا حاتمی را به یک زندان منتقل کردند. در یک صحنه مردی چاق به قصد تجاوز به سلول نزدیک شد و بعد فریادها و ناله های خانم... صحنه به خیابان کات شد که حاتمی با پیکری نیمه جان و تلو تلو خوران به سمت خانه می رفت ... این صحنه بنظرم یک شاهکار سینمائی بود که نشان داد میتوان بدون آنکه چون سام پکین پا ( در سگهای پوشالی) تجاوز  را تمام و کمال نشان داد ، میتوان کاری کرد که بیننده براحتی عمق فاجعه را حس کند بدون آنکه خود فاجعه را در مواردی که دست ما بسته است دیده باشد.

12) ممیزی سریال در عدم پخش صحنه های مربوط به عباس بن علی نشان داد جامعه ما هنوز در فقر فرهنگی خود شناور است و هرگز کوتاه نخواهد آمد. سوال اینجا ست جائی که فیلمساز ما چهره حضرت يوسف و ایوب و صالح و ابراهیم پیامبر را تمام و کمال در سریالش به تصویر می کشد چرا نباید به تصویر عباس بن علی که حتی در جایگاه امام هم نبود نزدیک شد! از مقام ابراهیم در قران با عنوان شیخ الانبیا و یکی از پیامبران اولوالعزم یاد میشود. او را عده ای بزرگترین پیام آور خدا میدانند که تمام پیامبران اوالوالعزم جا پای او گذاشته اند. ما او را در سخیف ترین فیلم خود با بازی داریوش ارجمند به تصویر می کشیم و صدا از هیچ تنابنده ای در نمی آید اما وقتی می شنویم قرار است قمر بنی هاشم را تلویزیون به تصویر کشد کالبد تهی میکنیم! وزارت فرهنگ مصر نمایش چهره پیامبران در تمامی سریالها و فیلمها تحریم کرده است. حتی وقتی یوسف شاهین سریال یوسف را 20 سال قبل ساخت ، این سریال نه تنها در مصر توقیف شد بلکه از پخش آن در سایر کشورها ممانعت بعمل آمد. و اینجاست که ما هنوز در قرن اتم و فضا و رایانه نمیدانیم که مست مستیم یا زنگی زنگ یا زنگی مست که تیغ دادن بدستمان حرام باشد! (تیغ دادن بر کف زنگی مست / به که آید علم،ناکس را بدست)

۱۳۹۰/۵/۸ صبح ۰۹:۴۸
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : پدرام, FONDA, john doe, همشهری_میثاق, دن ویتو کورلئونه, بانو, اسکورپان شیردل, گرتا, سروان رنو, الیشا, دزیره, میثم, roolplack, حمید هامون, kramer, jack regan, ژان والژان, فورست, Classic, BATMAN, هایدی
jack regan آفلاین
دوست قدیمی
***

ارسال ها: 54
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۹/۲/۴
اعتبار: 6


تشکرها : 158
( 351 تشکر در 30 ارسال )
شماره ارسال: #54
RE: سریال مختارنامه

سلام

مثل همیشه از بیانات بسیار زیبا و شیوای منصور عزیز بهره بردیم فقط در یک قسمت کوچک با ایشان اختلاف نظر دارم و ان اینکه قرار است مختار نامه در حافظه تاریخی و در کنار سریالهای پر و پیمانی نظیر دایی جان ناپلئون یا هزار دستان و .... ماندگار شود.

در مورد واقعه مختار حرف و حدیث بسیار است که در این مقال نمیگنجد دوستان میتوانند به منابع تاریخی مراجعه نمایند و فرق میان ماه میرباقری و ماه گردون را بیشتر دریابند منصور عزیز به نکاتی هرچند اندک اشاره فرمودند.

انچه مشخص است:

در تواناییهای جناب میرباقری شکی نیست و خداوند ایشان را برای سینما و تلویزیون این دیارحفظ نماید.ولی معصومیت از دست رفته ایشان را چگونه میتوان باز یافت؟


play it again, Sam
http://www.tcm.com
۱۳۹۰/۵/۱۵ صبح ۰۸:۱۷
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : Memento
بهزاد ستوده آفلاین
متولد اصفهان
***

ارسال ها: 901
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۸/۶/۶
اعتبار: 39


تشکرها : 2215
( 5893 تشکر در 536 ارسال )
شماره ارسال: #55
RE: سریال مختارنامه

خبر رسید که سریال معاویه و حسن و حسین همزمان از 13 شبکه عربی روی آنتن رفته و علمای شیعی اسلام  فقط تماشای سریال را تحریم کرده اند و حالا ... این خبر را از بانی فیلم گرفتم که خیلی ریزنوشته بود


هر جا سخن از دوبله است نام "بهزاد ستوده "میدرخشد
۱۳۹۰/۵/۱۶ عصر ۰۸:۳۷
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
ناخدا خورشيد آفلاین
دوست قدیمی
***

ارسال ها: 76
تاریخ ثبت نام: ۱۳۹۰/۵/۱۳
اعتبار: 19


تشکرها : 645
( 713 تشکر در 48 ارسال )
شماره ارسال: #56
RE: سریال مختارنامه

با سلام

هرچند كمي دير به نظر مي رسه ولي از اونجايي كه قراره بعد از ماه رمضان چند قسمت از پشت صحنه ي سريال پخش بشه  مي شه هنوز پرونده ي مختار نامه ر. يك جور هايي مفتوح دونست از اين رو خواستم چند جمله اي در تكميل فرمايش دوستان بزنم:

اعراب قومي وحشي و دور از تمدن بودند كه مردار مي خوردند . در ميان آنها آدمهای باسواد به اندازه ي انگشتان دو دست نبوده و البته شعر مي گفتند ولي بيشتر در مورد قتل و غارت و زن و شراب . ديشب كه داشتم كتاب سيره ي رسول الله رو مي خوندم بيش از پيش با وحشي گري اين قوم آشنا شدم .نوشته بود پس از جنگ احد و شكست لشكر اسلام , زنان مشرك قريش بين اجساد شهدا مي گشتند اونها رو مثله مي كردند و از گوش وها ودماغ شهدا براي خودشون خلخال و النگو درست مي كردن .حالا شما فكر كنيد چنين قومي بر ملتي چون ايران پيروز بشه معلومه كه خيال ورشون مي داره كه كسي شدند و به قول خاله ليلاي روزي روزگاري "خيليشون خيلي مي شه" . اما به نظر من اين دليل نمي شه كه ما اين مسئله رو در سريال نشون نديم هرچند سريال روايت چندان صادقانه اي از تاريخ نيست (شبث ربعي كشته نشد بلكه ساها پس از مرگ مختار زندگي كرد، ابراهيم اشتر نه تنها به كمك مختار نيومد كه بعد  به آل زبير پيوست، ابن حر  واقعي دست كم سي سال از آنچه در سريال نشون داده مي شه پيرتر بوده و...) اما ايا اين دليل مي شه كه همه ي تاريخ رو تحريف كرد به خصوص اين بخش مهم رو كه دليل شكست مختار رو نشون مي داد ؟ پس آقاي ميرباقري بايد چگونه اختلافاتي كه موجب شكست مختار  مي شد رو نشون مي داد اتفاقا ايشون به خوبي نشون داد كه مختار تا زماني كه ايراني ها با او بودند  حرفي براي گفتن داشت .

نكته بعدي درمورد ديالوگ نويسي مختار نامه است .معصوميت از دست رفته با تمام خوبي هاش سر آغازي بر انحطاط ديلوگ نويسي مير باقري بود واين امر نه به دليل ضعف ادبي مير باقري بلكه به دليل ديد تازه ي او نسبت به درام و ديالوگ نويسي است كه سعي مي كنه همه فهم باشه اما اين امر ملزومات زبان تاريخي رو تا حودي زيرپا میگذاره . امري كه با حفظ اعتدال مي تونست به نقطه قوت سريال تبديل بشه اما با افراط در اين كار و به خصوص با به كار بردن عباراتي چون فك وفاميل، فرجه دادن، چريك پير يا جمله ي خنده داري چون مختار خودتي ؟ بيا طرف ما ! ( انگار ابن نمير دارد در بازي گل كوچيك يار كشي مي كند) به سريال لطمه زده ديالوگ نويسي امام علي كجا و ديالوگ نويسي مختار نامه كجا به اين چند جمله از سريال امام علي دقت كنيد:

"اگر خون را خون بها خون است مادر باردار كوفه كودكي بزايد كه از كله كوه بسازد و از كشته پشته"

"مردي را ديدم كه شمشير نيمي از او را برده بود و باز به سويي مي رفت.... بايد به سويي رفت طلحه"

پايان بندي سريال بر خلاف ديگر آثار ميرباقري كه نقطه ي ضعف به حساب مي يومد اين بار اما در نوع خودش خيلي خوب تموم شد وبه خصوص دستي كه براي بيعت دراز شده بود وبه من اين اين حس رو داد كه سريال هيچ وقت تمام نخواهد شد.

در مورد سريال كويتي هم اين نكته رو اضافه كنم كه تنها علماي شيعه حكم به تحريم اين سريال ندادن بلكه علماي الازهر نيز تماشاي اين سريال را جايز ندوستند.


در آن زمان که خرد را سودی نیست ،خردمندی دردمندی ست.سوفوکل
۱۳۹۰/۵/۱۷ صبح ۱۱:۵۳
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : بانو, اسکورپان شیردل, jack regan, الیشا, پیرمرد, ژان والژان
پیرمرد آفلاین
دوست قدیمی
***

ارسال ها: 259
تاریخ ثبت نام: ۱۳۹۳/۶/۶
اعتبار: 55


تشکرها : 6455
( 4735 تشکر در 182 ارسال )
شماره ارسال: #57
RE: سریال مختارنامه

البته از آخرین ارسال در این بخش حدودا سه سال می گذرد اما حیفم آمد یک اشتباه فاحش میرباقری را ذکر نکنم و آن تیر سه شعبه ای است که حرمله به سمت فرزند امام حسین علیه السلام پرتاب می کند، دست اندرکاران این مجموعه به خود زحمت نداده اند حتی به معنی تیر سه شعبه فکر کنند و اصولا آیا تیری با این شمایلی که در مجموعه نشان داده شد می توان بردی بیش از چند متر داشته باشد؟

تیرها اگر از روبرو(نما) به آنها نگاه شود بر چند شکل کلی هستند(البته تیرهایی که سر آنها آهنین است و نه چوبی که سرش تیز شده و بعنوان تیر استفاده می شود): لوزی، مستطیل و یا سه مثلث که با زاویه 120 درجه از قاعده به هم متصل هستند. تیر سوم که همان تیر سه شعبه است به لحاظ عمق نفوذ و کشندگی(چرا که نمی توان آن را به سادگی خارج کرد)مقام نخست را دارد.

نکته جالب دیگر این است که از آغاز تا پایان قیام مختار حدود 6 سال به طول می انجامد اما در مجموعه، مختار در طی این 6 سال از جوانی حدود 30-40 ساله به پیری فرتوت با موهای کاملا سپید تبدیل می شود.
۱۳۹۳/۶/۲۷ عصر ۰۳:۱۱
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : BATMAN, برو بیکر, سروان رنو, اسپونز, پرشیا
سروان رنو آفلاین
پلیس انجمن
******

ارسال ها: 2,177
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۸/۱/۲۶
اعتبار: 85


تشکرها : 11641
( 19313 تشکر در 1617 ارسال )
شماره ارسال: #58
RE: سریال مختارنامه

(۱۳۹۳/۶/۲۷ عصر ۰۳:۱۱)پیرمرد نوشته شده:  

... از آغاز تا پایان قیام مختار حدود 6 سال به طول می انجامد اما در مجموعه، مختار در طی این 6 سال از جوانی حدود 30-40 ساله به پیری فرتوت با موهای کاملا سپید تبدیل می شود.

همه که موهایشان را مثل تو در آسیاب سفید نکرده اند  پیرمرد:cheshmak:

البته این سریال نکات نادرست کم نداشت اما این مورد را می توان به علت فشار شدید روانی که منصب جدید بر مختار وارد می کرد توجیه نمود. کم ندیده ایم کسانی که مثلا رئیس جمهور می شوند و در عرض 5 سال از لحاظ چهره و رنگ مو بسیار تغییر می کنند. خودم دوران بیل کلینتون را یادم هست روزی که رئیس جمهور شد مثل جوان 30 ساله بود با موهای مشکی اما در پایان دوره دوم ریاست جمهوری بسیار پیرتر و با موهای کاملا سفید , مسند خود را تحویل داد. rrrr:



رویاهای ما زندگی واقعی ما هستند .
۱۳۹۳/۶/۳۰ عصر ۰۲:۵۲
مشاهده وب سایت کاربر یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : پیرمرد, زینال بندری, ژان والژان, BATMAN, Papillon
پیرمرد آفلاین
دوست قدیمی
***

ارسال ها: 259
تاریخ ثبت نام: ۱۳۹۳/۶/۶
اعتبار: 55


تشکرها : 6455
( 4735 تشکر در 182 ارسال )
شماره ارسال: #59
RE: سریال مختارنامه

(۱۳۹۳/۶/۳۰ عصر ۰۲:۵۲)سروان رنو نوشته شده:  

همه که موهایشان را مثل تو در آسیاب سفید نکرده اند  پیرمرد:cheshmak:

ای بلاخورده!چه کنم که پسرم هستی و هرچه بگویم تف سربالاستnnnn:

تو هم راست می گی باباجون

۱۳۹۳/۶/۳۰ عصر ۰۳:۰۷
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : زینال بندری, BATMAN
ارسال پاسخ