[-]
جعبه پيام
» <دون دیه‌گو دلاوگا> "بچه‌های کوه تاراک" : https://cafeclassic5.ir/showthread.php?t...3#pid45453
» <مارک واتنی> ممنونم رابرت جوردن عزیز
» <رابرت جوردن> سپاس از مارک واتنی و بتمن
» <مارک واتنی> رابرت عزیز و گرامی ... این بزرگواری و حسن نیت شماست. دوستان بسیاری هم در کافه، قبلا کارتون و سریال های زیادی رو قرار داده اند که جا داره ازشون تشکر کنم.
» <مارک واتنی> دانلود کارتون جذاب " فردی مورچه سیاه " دوبله فارسی و کامل : https://cafeclassic5.ir/showthread.php?t...7#pid45437
» <Kathy Day> جناب اﻟﻜﺘﺮﻭﭘﻴﺎﻧﻴﺴﺖ از شما بسیار ممنونم...
» <مارک واتنی> خواهش می کنم بتمن عزیز
» <BATMANhttps://www.aparat.com/v/XI0kt
» <BATMANhttps://www.doostihaa.com/post/tag/%D8%A...kanon-2021
» <BATMANhttps://www.aparat.com/v/pFib3
Refresh پيام :


ارسال پاسخ 
 
رتبه موضوع
  • 9 رای - 4.22 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
و اما عشق... علی حاتمی
نویسنده پیام
رائول والش آفلاین
دوست قدیمی
***

ارسال ها: 68
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۸/۱۰/۲۱
اعتبار: 13


تشکرها : 270
( 509 تشکر در 33 ارسال )
شماره ارسال: #11
RE: و اما عشق... علی حاتمی

هيچ صحبتي در باره علي حاتمي نمي تواند بدون ذكر ديالوگ نويسي هاي ماندني او كامل باشد. در اينجا نمونه هايي را با هم مرور مي كنيم:

1. سوته دلان (1356):heart:

مجيد ظروفچي (بهروز وثوقي) در اتاق با خرت و پرت هايش ور مي رود و با خود حرف مي زند:

مجيد پنزر خنزره، توپ داغونم نمي كنه، چش شيطون كر، توپ توپم، اين مال و منال مفتي، همچي هلو بر تو گلو گير نيومد، حاصل يه عمر جوب گرديه، آقامون ظروفچي بود، خودمون شديم جوب چي، جوب چي، آقا مجيد ظروفچي جوبچي، هه هه هه ميخ زنگ زده، زنجير زنگ زده، تارزان زنگ زده، ساعت زنگ زده، حواستو ضرب كن ، جمع كن، ساعت زنگ زده ديگه زنگ نمي زنه، چون زنگاشو زده، داداش حبيب، ما داداشيم، از يه خميريم، اما تنورمون عليحده ست، تنور شما عقدي بود مال ما تيغه اي صيغه اي، كله شما ها شد عين نون تافتون گرد و تلمبه قلمبه، كله ما شد عين نون سنگك. خوب شد كه بربري نشديم... آقا مجيد. تافتونيا، اون طرفيا، اون وريا، همونايي كه بعد چله آقات تو رو انداختن تو اين اتاق يه دري، همه ي اين ثروتو ضبط مي كنن.

مجيد به طرف در مي رود و با دست اتاق برادران را نشان مي دهد:

داداش حبيبم يه نفره تو اونا، غربتيا يه لشگرن. جخ سر داداش حبيبم مثل سر اونا تافتونيه، نه سنگكيع با اونا تنيه، با من ناتنيه، با اونا تنيه با من ناتنيه، تن تن تنيه نا تن تنيه، تن تن تني ، نا تن تني، ناتن تني ...دنگ،... ؟آقا مجيد، اگر غربتيا بر گشتن گفتن جوبچي لجن جمع كنه، بگو دامادتون كه دواتچيه، ليقه دوات جمع مي كنه. به هر چي نه بدتر آدم دروغگو دشمن خداست، اي واي كه چقدر دشمن داري خدا دوستاتم كه مائيم، يه مشت عاجز عليل ناقص عقل، كه در حقشون دشمني كردي.

با گفتن اين حرف مجيد به علامت توبه دست راستش را به دهان برده و گاز مي گيرد.

2. حاجي واشنگتن (1361):heart:

حاجي صدر السلطنه اولين سفير ايران در ايالت متحده، در حضور رئيس جمهور امريكا استوار نامه خود را تقديم مي كند.(بازي عزت الله انتظامي و دوبله خودش و تغيير لحن هاي به موقع و عالي از پرده خواني تا نقالي و بحر طويل گويي):

حاجي السلام اي رئيس الروسا، راس رياست، نظري كن ز وفا سوي شه شرق، اعليحضرت سلطان قدر قدرت خاقان، خسرو اسلام پناه، قبله عالم شاه پدر شاه، شهنشاه، برون شاه، درون شاه، قطب اقطاب صفا، مرشد كامل، شيخ واصل، صفتش حضرت ظل اللهي، ناصر دين خدا، روحي ارواح فدا، شاه آلمان شكن و روس برا باد ده، و لندن و پاريس بر انگشت مبارك به جولان، تخت بر تخت به ايوان، مطبق فزون گشته ز كيوان، شاه ما كرده ميل شاهانه، كه سفيري به آمريكا برود چون صبا، فرح افزا، كه ببند به صفا عقد مودت، بگشايد زفا باب تجارت، رسم گردد سفر و سير سياحت، بده بستان عيان بين دو دولت،قرعه فال از قضا اوفتاد بر من كمترين، حسينقلي،

فرخنده باد، فرخنده باد عهد مود ميان ما، گسترده باد، گسترده باد كسب و تجارت ميان ما، پارسال رياستت چهل باشد، دشمن از روي تو خجل باشد،پطر و ناپلئون و خود بيسمارك، همه شرمنده اند بدين درگاه، اقبال قبله عالم و پلتيك مستر پرزيدنت همره شود بي حرف پيش اگر به هم، گيتي به زير بيرق خويش در آورند ايران و آمريك، چشم حسود بتركد، چو سپندي كه در افتد به تشت عرش، الحق رئيس بهشتي مستر پرزيدنت، كيليولند شهريار، دست به دست هم مي دهند دو شهنشاه به اذن الله، حق مبارك كند انشا الله، از خدا مي كنم طلب، الي الابد، موضع دولتين نگه دار، والسلام، اي رئيس خوش ديدار، شد تمام، گل سخن گفتن وزير مختار، والسلام.

حاجي با اتمام سخن خويش حالش خراب مي شود و بي اختيار مي نشيند.

3. هزاردستان (1367) قسمت هفتم:heart:

شعبان استخواني(محمد علي كشاورز) (قبل از پيوستن به كميته مجازات)درسگداني خود مشغول است. مرد نمك فروش با خر خود وارد مي شود پاي خر شكسته و نمك فروش از شعبان مي خواهد تا خلاصش كند:

قبوله، آسوده كسي كه خر نداره، از كاه و جويش خبر نداره. خوب جفتتون داريد از دست هم خلاص مي شيد. آخم نگفن زبون بسته، بسلامتي خرت سقط شد، مصيبت آدميزاد و نداره، روز جزا، حساب و كتاب پس نمي ده. آ بارك الله حالا شدي خر خودتو خرك خودت، توبره و سفره ت شد يكي. جونشو خودت مي كني، نونشم خودت مي خوري. حالا ديگه بسته به خواست خودته كه تو طويله جاگير شي يا زير طاقي، دو خرجه نيستي با اين خرج سنگين. ديگه دست خودته كه خر باشي يا خرك چي.

4. مادر (1369):heart:


مادر(رقيه چهره آزاد) مرگ را به خود نزديك ديده. فرزندان را در خانه پدري گرد هم آورده و مرگ آگاه تدارك روز عزا مي بيند:

سر شام گريه نكنين، غذا رو به مردم زهر نكنين. سماور بزرگ و استكان نعلبكي هم به قدر كفايت داريم، راه نيفتين دوره در و همسايه پي ظرف و ظروف. آبرو داري كنين بچه ها، نه با اسراف. سفره از صفاي ميزبان خرم مي شه نه از مرصع پلو. حرمت زنيت مادرتون رو حفظ كنين. محمد ابراهيم، [گوشت قيمه را] خيلي ريز نكن مادر، انوقت ميگن خورشتشون فقط لپه داره و پياز داغ.

محمد ابراهيم (محمد علي كشاورز): لغز بخونن طعنه رو پهنه مي كنم مي كوبم تو ملاجشون. دكي اينو.

مادر: مي مونه يه حلوا، هديه صاحبان عزا به اهل قبور. اين تنها شيريني ضيافت مرگ، عطر و طعمش دعاست. روغن خوبم تو خونه داريم، زعفرونم هست، اما چربي و شيريني ملاك نيست، اين حرمتيه كه زنده ها به مرده هاشون مي ذارن.

ماه طلعت و ماه منير (فريماه فرجامي و اكرم محمدي)‌ از شنيدن حرفهاي مادر به گريه مي افتند.

مادر: اجرشم نزول صلوات و حمد و قل هوالله ست. فقط دلواپس آردم. خاطر جمع نيستم. مي ترسم مونده باشه.

محمد ابراهيم: آرد هشتر خان مي خرم برات، فرد اعلا، حلوا مي پزم، تر حلوا.

فيلم مادر لحظات كوبنده بسياري دارد كه با چند بار ديدن كهنه نمي شوند مثل:

1. حركت افقي دوربين روي چهره بيماران رواني و توقف روي چهره غلامرضا (اكبر عبدي). به همراه موسيقي ارسلان كامكار.

2. عكس يادگاري گرفتن فرزندان با مادر چندين عكس گرفته مي شود تا فقط دو برادر كه با هم قهر هستند مي مانند. آندو بر اثر علاقه دروني و اصرار عكاس (برادر ناتني) آشتي مي كنند.

3. محمد ابراهيم (محمد رضا كشاورز با دوبله استثنايي منوچهر اسماعيلي) غلامرضا را به بهانه قايم باشك راهي زير زمين مي كند تا او ذبح گوسفند را نبيند. اما او دزدانه به لاشه گوسفند نگاه مي كند و حالش به شدت دگرگون مي شود.

۱۳۸۹/۵/۳۰ عصر ۰۹:۲۲
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : رامین_جلیلوند, john doe, موسيو وردو, سروان رنو, اسکورپان شیردل, دلشدگان, بانو, Classic, Kassandra, دشمن مردم, رزا, سم اسپید, roolplack, ژان والژان, اهو, الیشا, NeaveNistose, دنی براسکو, رئیس, هنری گاندرف, برو بیکر, مگی گربه
ارسال پاسخ 


پیام در این موضوع
و اما عشق... علی حاتمی - بانو - ۱۳۸۹/۵/۲۳, عصر ۰۴:۰۰
RE: و اما عشق... علی حاتمی - سروان رنو - ۱۳۸۹/۵/۲۳, عصر ۱۰:۰۹
RE: و اما عشق... علی حاتمی - منصور - ۱۳۸۹/۵/۲۴, صبح ۱۲:۵۱
RE: و اما عشق... علی حاتمی - seyed - ۱۳۸۹/۵/۲۴, عصر ۱۲:۵۱
RE: و اما عشق... علی حاتمی - بچه رزماری - ۱۳۸۹/۵/۲۵, عصر ۱۰:۲۲
RE: و اما عشق... علی حاتمی - منصور - ۱۳۸۹/۵/۲۶, صبح ۰۱:۱۰
RE: و اما عشق... علی حاتمی - بانو - ۱۳۸۹/۷/۳۰, عصر ۰۲:۴۴
RE: و اما عشق... علی حاتمی - 1991 - ۱۳۸۹/۵/۲۷, عصر ۰۹:۴۵
RE: و اما عشق... علی حاتمی - رائول والش - ۱۳۸۹/۵/۳۰ عصر ۰۹:۲۲
RE: و اما عشق... علی حاتمی - jack regan - ۱۳۸۹/۸/۱, صبح ۰۷:۱۲
RE: و اما عشق... علی حاتمی - shahyar - ۱۳۸۹/۸/۱, صبح ۰۸:۳۵
RE: و اما عشق... علی حاتمی - jack regan - ۱۳۸۹/۸/۱, عصر ۰۲:۰۹
RE: و اما عشق... علی حاتمی - منصور - ۱۳۸۹/۸/۲, عصر ۰۱:۳۳
RE: و اما عشق... علی حاتمی - سم اسپید - ۱۳۸۹/۸/۴, عصر ۰۴:۵۳
RE: و اما عشق... علی حاتمی - پایک بیشاپ - ۱۳۸۹/۸/۱۷, صبح ۰۶:۵۵
RE: و اما عشق... علی حاتمی - Classic - ۱۳۸۹/۸/۲۱, صبح ۱۲:۱۸
RE: - سروان رنو - ۱۳۸۹/۸/۲۳, عصر ۱۱:۱۵
RE: و اما عشق... علی حاتمی - دلشدگان - ۱۳۸۹/۹/۱, صبح ۰۹:۴۹
و اما عشق... علی حاتمی - بانو - ۱۳۸۹/۹/۱۱, عصر ۰۸:۵۰
RE: و اما عشق... علی حاتمی - سم اسپید - ۱۳۸۹/۹/۱۴, عصر ۱۱:۵۷
RE: و اما عشق... علی حاتمی - رائول والش - ۱۳۸۹/۹/۱۶, عصر ۰۱:۱۸
RE: و اما عشق... علی حاتمی - MunChy - ۱۳۹۰/۴/۹, عصر ۱۱:۳۲
RE: و اما عشق... علی حاتمی - حمید هامون - ۱۳۹۰/۵/۲۴, عصر ۰۹:۰۱
RE: و اما عشق... علی حاتمی - ایرج - ۱۳۹۰/۷/۴, عصر ۰۴:۲۸
RE: و اما عشق... علی حاتمی - منصور - ۱۳۹۰/۷/۱۰, عصر ۱۰:۳۳
و اما عشق... علی حاتمی - بانو - ۱۳۹۰/۱۰/۹, صبح ۱۰:۳۴
و اما عشق... علی حاتمی - بانو - ۱۳۹۱/۵/۲۳, عصر ۰۳:۳۳
RE: و اما عشق... علی حاتمی - زاپاتا - ۱۳۹۱/۵/۲۴, عصر ۰۴:۴۳
و اما عشق... علی حاتمی - بانو - ۱۳۹۱/۵/۲۴, عصر ۰۷:۳۵
RE: و اما عشق... علی حاتمی - حمید هامون - ۱۳۹۱/۷/۲۹, عصر ۰۹:۳۸
RE: و اما عشق... علی حاتمی - واترلو - ۱۳۹۱/۸/۱۵, عصر ۰۴:۴۸
RE: و اما عشق... علی حاتمی - حمید هامون - ۱۳۹۱/۱۱/۳۰, عصر ۰۶:۰۳
RE: و اما عشق... علی حاتمی - زبل خان - ۱۳۹۲/۹/۱۴, عصر ۱۱:۵۵
RE: و اما عشق... علی حاتمی - زبل خان - ۱۳۹۲/۹/۱۵, عصر ۰۶:۰۹
RE: و اما عشق... علی حاتمی - برو بیکر - ۱۳۹۳/۲/۲۴, عصر ۰۵:۳۶
RE: و اما عشق... علی حاتمی - منصور - ۱۳۹۳/۲/۲۵, صبح ۱۰:۱۸
RE: و اما عشق... علی حاتمی - زبل خان - ۱۳۹۳/۲/۲۶, صبح ۰۹:۲۳
RE: و اما عشق... علی حاتمی - منصور - ۱۳۹۳/۳/۱, صبح ۱۰:۵۱
و اما عشق... علی حاتمی - بانو - ۱۳۹۳/۳/۵, عصر ۰۷:۰۶
گلچهره مپرس! - کاپیتان اسکای - ۱۳۹۳/۴/۶, عصر ۰۵:۳۸
RE: و اما عشق... علی حاتمی - Classic - ۱۳۹۳/۵/۲۳, عصر ۰۵:۳۸
RE: و اما عشق... علی حاتمی - زاپاتا - ۱۳۹۳/۱۰/۲, عصر ۰۷:۰۱
RE: و اما عشق... علی حاتمی - rahgozar_bineshan - ۱۳۹۳/۱۰/۴, عصر ۰۶:۲۱
RE: و اما عشق... علی حاتمی - دکــس - ۱۳۹۴/۱/۹, صبح ۰۸:۳۰
RE: و اما عشق... علی حاتمی - مگی گربه - ۱۳۹۴/۴/۱۸, عصر ۰۸:۵۸
RE: و اما عشق... علی حاتمی - rahgozar_bineshan - ۱۳۹۴/۵/۲۳, صبح ۱۲:۳۳
RE: و اما عشق... علی حاتمی - دکــس - ۱۳۹۴/۵/۲۸, صبح ۰۹:۳۹
RE: و اما عشق... علی حاتمی - زبل خان - ۱۳۹۴/۶/۲۴, صبح ۰۵:۱۸
RE: و اما عشق... علی حاتمی - زبل خان - ۱۳۹۴/۹/۱۲, عصر ۰۶:۲۵
RE: و اما عشق... علی حاتمی - پیر چنگی - ۱۳۹۴/۹/۱۵, عصر ۰۶:۳۰
RE: و اما عشق... علی حاتمی - زبل خان - ۱۳۹۴/۹/۱۷, عصر ۰۷:۲۳
RE: و اما عشق... علی حاتمی - زبل خان - ۱۳۹۴/۹/۲۴, عصر ۱۲:۵۹
RE: و اما عشق... علی حاتمی - زبل خان - ۱۳۹۴/۱۰/۶, عصر ۰۸:۵۸
RE: و اما عشق... علی حاتمی - زبل خان - ۱۳۹۵/۲/۳۰, عصر ۰۱:۴۷
با حاتمی بیگانه ایم - کاپیتان اسکای - ۱۳۹۷/۴/۲۸, عصر ۰۵:۵۱
تشییع جنازه مرحوم علی حاتمی - رابرت - ۱۴۰۲/۹/۱۴, عصر ۰۴:۱۲