[-]
جعبه پيام
» <سروان رنو> نگاهی به فیلم نشانی از شر ( اورسن ولز ) ... https://cafeclassic5.ir/showthread.php?t...https://cafeclassic5.ir/showthread.php?tid=46&pid=4539
» <رابرت> متأسفانه "علی‌اصغر رضایی‌نیک" صداپیشه مکمل‌گو بر اثر سکته قلبی درگذشت. نمونه مصاحبه و خاطراتش: https://www.aparat.com/v/tTSqn
» <سروان رنو> مانند بهار و نوروز , سالی نو را به امید بهتر شدن و شکوفا شدن آغاز می کنیم [تصویر: do.php?imgf=org-685bcf6ba2581.png]
» <mr.anderson> سال نو همه هم کافه ای های عزیز مبارک! سال خوب و خرمی داشته باشید!
» <rahgozar_bineshan> سالی پر از شادکامی و تن درستی و شادی را برای همه دوستان آرزومندم!
» <BATMAN> به نظرم شرورترین شخصیت انیمیشنی دیزنی اسکاره/ چه پوستر جذابی! https://s8.uupload.ir/files/scar_vrvb.jpg
» <جیمز باند> من هم از طرف خودم و سایر همکاران در MI6 نوروز و سال نو را به همه دوستان خوش ذوق کافه شاد باش میگم.
» <ریچارد> سلا دوستان.گوینده بازیگراورسولاکوربیرودرسریال سرقت پول کیست
» <ترنچ موزر> درود بر دوستان گرامی کافه کلاسیک ، فرا رسیدن بهار و سال جدید را به همه شما سروران شادباش میگم و آرزوی موفقیت را در کار و زندگی برایتان دارم
» <دون دیه‌گو دلاوگا> در سال گذشته بنده کم‌کار بودم در کافه، ولی از پُست‌های دوستان خصوصاً جناب رابرت و کوئیک و "Dude" بسیار بهره بردم. تشکر و بیش باد!
Refresh پيام :


ارسال پاسخ 
 
رتبه موضوع
  • 9 رای - 4.22 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
و اما عشق... علی حاتمی
نویسنده پیام
منصور آفلاین
آخرین تلالو شفق
*

ارسال ها: 501
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۸/۸/۱۷
اعتبار: 77


تشکرها : 395
( 8061 تشکر در 307 ارسال )
شماره ارسال: #8
RE: و اما عشق... علی حاتمی

(۱۳۸۹/۵/۲۳ عصر ۰۴:۰۰)بانو نوشته شده:  

امروز سالروز تولد شماست ...ایرانی ترین کارگردان ایران.

امروز حتی در تقویم سینمایی مجله فیلم هم ثبت نشده است.... نمی دانم گریه کنم یا بخندم.

علی حاتمی در 23 مرداد 1323 بدنیا آمد و در 14 آذر 1375 رخت از جهان بربست. تقویم سینمائی ماهنامه فیلم همه ساله در دو قطع حجیم تر و کوچکتر چاپ میشود. معمولا یا تولد یا مرگ هر شخصیت در هر یک از این دو جلد به چاپ میرسد و سال بعد این روند جابجا میگردد. در تقویم کوچکتر سال 1389 وفات و در مجلد بزرگتر تولد وی درج شده است . تولد حاتمی مقارن با تولد ویم وندرس(کارگردان،فیلمنامه نویس و تهیه کننده مشهور آلمانی) و همینطور تولد جیمز هورنر آهنگساز برجسته آمریکائی و تولد آلفرد هیچکاک (کارگردان ،فیلمنامه نویس و تهیه کننده انگلیسی/آمریکائی) است که البته  بعلت عدم تطبیق کامل سال میلادی با شمسی تولد ایندو یک روز عقب یا جلوتر از حاتمی است. مرگ حاتمی نیز مقارن با تولد فریتس لانگ (کارگردان،فیلمنامه نویس و تهیه کننده اتریشی) و تولد اتوپره مینجر(کارگردان و بازیگر اتریشی) و تولد والت دیزنی( انیمیشن ساز و موسس شرکت دیزنی) و تولد الکس نورس(اهنگساز آمریکائی) است... تولد یا مرگ کمتر ستاره ای از آسمان سینمای ایران با تولد و مرگ چنین ستارگانی از سینمای جهان مطابقت داشته است.

------------------------------------------------------------------------------------

آخرین صحنه ها از فیلمنامه جهان پهلوان (نوشته مرحوم حاتمی) که از 27 مهر سال 1375 این فیلم کلید خورد اما هرگز به پایان نرسید. فیلمی که به اقرار مرتضی شایسته تهیه کننده فیلم هزینه 20 فیلم سینمائی را با خود به یدک می کشید و اگر ساخته می شد شاهکاری بود که سینمای ایران هرگز به خواب هم چنین حماسه ای را نمی دید. بخوانید و در مرتبت اول بر رحلت حاتمی اندوه خورید و در مرتبه دوم بر پهلوان زمان ما که (درست برخلاف تختی) مانکن تبلیغات (آنهم از نوع سخیف عربی) میشود اندوه خورید. براستی که قرابت حاتمی با تختی کجا و  قرابت فیلمسازان ما با پهلوانان نان به نرخ روز خور فعلی ما کجا

... جهان پهلوان نمره تلفن را به تلفنچی میدهد و ارتباط برقرار میشود.

جهان پهلوان: من تختی هستم یه آقائی به خونه ما تلفن کرذه...

صدای تلفن: من بودم آقا، دست شما رو می بوسم، من عنصری هستم کار هنری میکنم

جهان پهلوان: موفق باشید ، امری داشتید؟

صدای تلفن: یه عرض مختصر. ما یک فیلم تبلیغاتی داریم برای تبلیغ تیغ ریش تراشی. خواستم شما نقش اول اونو بازی کنید. پلان درشتی از صورت شما که یک دست زیبای زنانه به اون دست میکشه و شما این شعر ریتمیک رو میخونید ... اجازه بدید شعر رو پخش کنم ... (صدای زدن دکمه ضبط صوت. ضرب نواخته میشود. بعد یک صدای نتراشیده ی نخراشیده می گوید: رو صورتم مورچه بیاد لیز میخوره. ریشام هر روز دو دست تیغ تیز می خوره. ضبط صوت خاموش میشود صدا ادامه میدهد:  )

صدای تلفن : جالبه نه؟ واقعا بامزه س قبول می کنید؟

جهان پهلوان: نخیر آقا. بنده اهل این کارا نیستم

صدا : اجازه بدید بگم تا صد هزار تومن اسپانسر حاضره به شما برای این چند ثانیه بده

جهان پهلوان: خیر آقا. انگار شما عقل و بار درست و حسابی ندارین

صدا : 100 هزار تومن براحتی میتونه همه ی مشکلات شما رو حل کنه

جهان پهلوان : مشکلات منو پول حل نمی کنه ....

تلفن قطع میشود. جهان پهلوان با تعجب گوشی را میگذارد. کاغذی از زیر در به داخل فرستاده میشود. جهان پهلوان کاغذ را باز میکند. این متن روی آن نوشته شده است:  این نامه را به خط خود خودتان بنویسید: حضور مبارک آقای دادستان. این ورقه وصیت نامه ی من است. تمنائی از جنابعالی دارم و آن اینکه اولا مهریه زنم هرچه هست بدهید. بیشتر راضی نیستم. ثانیا از هیچ کس شکایتی و گله و ناراحتیی ندارم. خودم این تصمیم را گرفته ام و احدی در کار من دخالت ندارد. غلامرضا تختی 16/11/46. برای خود کشی شیشه ی قرص داخل کشوی میز است و آب از دستشوئی بردارید. لیوان کنار شیر آب است

جهان پهلوان بطرف میز میرود. لوله قرص را برمیدارد و کف دستش می ریزد. دوباره در قوطی خالی میکند. بطرف توالت میرود که لوله را بیندازد آب باز است.لیوان را پر میکند و آب میخورد. می آید طرف پنجره. شیشه را پرت کند. متوجه میشود ممکن است ماموران را به اشتباه بندازد. پنجره را به سرعت می بندد. تلفن زنگ میزند .گوشی را برمیدارد . صدای قبلی است

صدا: آیا تغییر عقیده داده اید ؟ هان پهلوان یا ما دست به آن عمل بزنیم که آبروی هرچه پهلوان است بر باد برود؟

جهان پهلوان: در دهنی گوشی تف می اندازد. می نشیند. روبروی آینه. به خودش قرص ها و شیر آب نگاه میکند

صحنه دوم : جهان پهلوان روی تشک خودش را مشاهده میکند. باخودش درحال کشتی گرفتن است. خودش را به پل برده و در لحظات جانفرسای مقاومت مرگبار است. در این لحظه برق اتاق قطع میشود. تاریکی و سکوت حاکم است. پس از مدتی صدای باز شدن شدید پنجره شنیده میشود و صدای گذاشتن چند نردبان و بالا آمدن چندین نفر...

صحنه سوم: به تماشای ورزش زورخانه ای مشغول است و تنه اش تا نیمه از سوراخ نورگیر بیرون آمده و به طرف پائین آویزان است. برای آخرین بار میل منقش به پرچم ایران به طرفش می آید. میل را می گیرد و میخواهد نگه دارد اما موفق نمیشود. پدرش پشت سرش در عبای سفیدی ظاهر شده و پایش را نگه داشته تا مانع سقوط او شود. ولی جهان پهلوان با میل منقش به پرچم ایران به گود سقوط میکند و در هم می شکند و غرقه بخون میشود

صحنه چهارم: روز بعد: چند مامور کلانتری درب اتاق شماره 23 را به زور باز میکنند و داخل می شوند. جسد تختی روی تخت افتاده و شیشه قرص طرف دیگر. شیر آب باز است. پاسبانی آنرا می بندد. وصیت نامه به خط جهان پهلوان روی میز قرار دارد

صحنه پنجم: شب: عارفی دف زنان وارد میشود و در کنار گود کنار بدن خونین و پاره و شکسته جهان پهلوان می چرخد و اشعار عارفانه میخواند:

عارف ، گر مرد رهی میان خون باید رفت...

 

۱۳۸۹/۵/۲۶ صبح ۰۱:۱۰
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : اسکورپان شیردل, seyed, دلشدگان, Surrealist, بهزاد ستوده, دشمن مردم, سروان رنو, بانو, موسيو وردو, Kassandra, سامورایی, رائول والش, Savezva, Classic, jack regan, رزا, سم اسپید, roolplack, اهو, الیشا, ژان والژان, NeaveNistose, دنی براسکو, Oliver, برو بیکر, مگی گربه, هایدی, ریچارد
ارسال پاسخ 


پیام در این موضوع
و اما عشق... علی حاتمی - بانو - ۱۳۸۹/۵/۲۳, عصر ۰۴:۰۰
RE: و اما عشق... علی حاتمی - سروان رنو - ۱۳۸۹/۵/۲۳, عصر ۱۰:۰۹
RE: و اما عشق... علی حاتمی - منصور - ۱۳۸۹/۵/۲۴, صبح ۱۲:۵۱
RE: و اما عشق... علی حاتمی - seyed - ۱۳۸۹/۵/۲۴, عصر ۱۲:۵۱
RE: و اما عشق... علی حاتمی - بچه رزماری - ۱۳۸۹/۵/۲۵, عصر ۱۰:۲۲
RE: و اما عشق... علی حاتمی - منصور - ۱۳۸۹/۵/۲۶ صبح ۰۱:۱۰
RE: و اما عشق... علی حاتمی - بانو - ۱۳۸۹/۷/۳۰, عصر ۰۲:۴۴
RE: و اما عشق... علی حاتمی - 1991 - ۱۳۸۹/۵/۲۷, عصر ۰۹:۴۵
RE: و اما عشق... علی حاتمی - رائول والش - ۱۳۸۹/۵/۳۰, عصر ۰۹:۲۲
RE: و اما عشق... علی حاتمی - jack regan - ۱۳۸۹/۸/۱, صبح ۰۷:۱۲
RE: و اما عشق... علی حاتمی - shahyar - ۱۳۸۹/۸/۱, صبح ۰۸:۳۵
RE: و اما عشق... علی حاتمی - jack regan - ۱۳۸۹/۸/۱, عصر ۰۲:۰۹
RE: و اما عشق... علی حاتمی - منصور - ۱۳۸۹/۸/۲, عصر ۰۱:۳۳
RE: و اما عشق... علی حاتمی - سم اسپید - ۱۳۸۹/۸/۴, عصر ۰۴:۵۳
RE: و اما عشق... علی حاتمی - پایک بیشاپ - ۱۳۸۹/۸/۱۷, صبح ۰۶:۵۵
RE: و اما عشق... علی حاتمی - Classic - ۱۳۸۹/۸/۲۱, صبح ۱۲:۱۸
RE: - سروان رنو - ۱۳۸۹/۸/۲۳, عصر ۱۱:۱۵
RE: و اما عشق... علی حاتمی - دلشدگان - ۱۳۸۹/۹/۱, صبح ۰۹:۴۹
و اما عشق... علی حاتمی - بانو - ۱۳۸۹/۹/۱۱, عصر ۰۸:۵۰
RE: و اما عشق... علی حاتمی - سم اسپید - ۱۳۸۹/۹/۱۴, عصر ۱۱:۵۷
RE: و اما عشق... علی حاتمی - رائول والش - ۱۳۸۹/۹/۱۶, عصر ۰۱:۱۸
RE: و اما عشق... علی حاتمی - MunChy - ۱۳۹۰/۴/۹, عصر ۱۱:۳۲
RE: و اما عشق... علی حاتمی - حمید هامون - ۱۳۹۰/۵/۲۴, عصر ۰۹:۰۱
RE: و اما عشق... علی حاتمی - ایرج - ۱۳۹۰/۷/۴, عصر ۰۴:۲۸
RE: و اما عشق... علی حاتمی - منصور - ۱۳۹۰/۷/۱۰, عصر ۱۰:۳۳
و اما عشق... علی حاتمی - بانو - ۱۳۹۰/۱۰/۹, صبح ۱۰:۳۴
و اما عشق... علی حاتمی - بانو - ۱۳۹۱/۵/۲۳, عصر ۰۳:۳۳
RE: و اما عشق... علی حاتمی - زاپاتا - ۱۳۹۱/۵/۲۴, عصر ۰۴:۴۳
و اما عشق... علی حاتمی - بانو - ۱۳۹۱/۵/۲۴, عصر ۰۷:۳۵
RE: و اما عشق... علی حاتمی - حمید هامون - ۱۳۹۱/۷/۲۹, عصر ۰۹:۳۸
RE: و اما عشق... علی حاتمی - واترلو - ۱۳۹۱/۸/۱۵, عصر ۰۴:۴۸
RE: و اما عشق... علی حاتمی - حمید هامون - ۱۳۹۱/۱۱/۳۰, عصر ۰۶:۰۳
RE: و اما عشق... علی حاتمی - زبل خان - ۱۳۹۲/۹/۱۴, عصر ۱۱:۵۵
RE: و اما عشق... علی حاتمی - زبل خان - ۱۳۹۲/۹/۱۵, عصر ۰۶:۰۹
RE: و اما عشق... علی حاتمی - برو بیکر - ۱۳۹۳/۲/۲۴, عصر ۰۵:۳۶
RE: و اما عشق... علی حاتمی - منصور - ۱۳۹۳/۲/۲۵, صبح ۱۰:۱۸
RE: و اما عشق... علی حاتمی - زبل خان - ۱۳۹۳/۲/۲۶, صبح ۰۹:۲۳
RE: و اما عشق... علی حاتمی - منصور - ۱۳۹۳/۳/۱, صبح ۱۰:۵۱
و اما عشق... علی حاتمی - بانو - ۱۳۹۳/۳/۵, عصر ۰۷:۰۶
گلچهره مپرس! - کاپیتان اسکای - ۱۳۹۳/۴/۶, عصر ۰۵:۳۸
RE: و اما عشق... علی حاتمی - Classic - ۱۳۹۳/۵/۲۳, عصر ۰۵:۳۸
RE: و اما عشق... علی حاتمی - زاپاتا - ۱۳۹۳/۱۰/۲, عصر ۰۷:۰۱
RE: و اما عشق... علی حاتمی - rahgozar_bineshan - ۱۳۹۳/۱۰/۴, عصر ۰۶:۲۱
RE: و اما عشق... علی حاتمی - دکــس - ۱۳۹۴/۱/۹, صبح ۰۸:۳۰
RE: و اما عشق... علی حاتمی - مگی گربه - ۱۳۹۴/۴/۱۸, عصر ۰۸:۵۸
RE: و اما عشق... علی حاتمی - rahgozar_bineshan - ۱۳۹۴/۵/۲۳, صبح ۱۲:۳۳
RE: و اما عشق... علی حاتمی - دکــس - ۱۳۹۴/۵/۲۸, صبح ۰۹:۳۹
RE: و اما عشق... علی حاتمی - زبل خان - ۱۳۹۴/۶/۲۴, صبح ۰۵:۱۸
RE: و اما عشق... علی حاتمی - زبل خان - ۱۳۹۴/۹/۱۲, عصر ۰۶:۲۵
RE: و اما عشق... علی حاتمی - پیر چنگی - ۱۳۹۴/۹/۱۵, عصر ۰۶:۳۰
RE: و اما عشق... علی حاتمی - زبل خان - ۱۳۹۴/۹/۱۷, عصر ۰۷:۲۳
RE: و اما عشق... علی حاتمی - زبل خان - ۱۳۹۴/۹/۲۴, عصر ۱۲:۵۹
RE: و اما عشق... علی حاتمی - زبل خان - ۱۳۹۴/۱۰/۶, عصر ۰۸:۵۸
RE: و اما عشق... علی حاتمی - زبل خان - ۱۳۹۵/۲/۳۰, عصر ۰۱:۴۷
با حاتمی بیگانه ایم - کاپیتان اسکای - ۱۳۹۷/۴/۲۸, عصر ۰۵:۵۱
تشییع جنازه مرحوم علی حاتمی - رابرت - ۱۴۰۲/۹/۱۴, عصر ۰۴:۱۲