ناخدا خورشيد
دوست قدیمی
ارسال ها: 76
تاریخ ثبت نام: ۱۳۹۰/۵/۱۳
اعتبار: 19
تشکرها : 645
( 712 تشکر در 47 ارسال )
|
RE: و اما عشق... علی حاتمی چند هفته ی پیش در نشریه همشهری جوان در صفحه ی(اگر اشتباه نکنم)روزها مطلبی کوتاه چاپ شده بود در باره ی زنده یاد حاتمی و چنین بیان شده بود که حسن کارهای او در قبولاندن این دروغ است که گذشته روزگار بهتری بوده است و حاتمی استاد این بوده که چلو خورش خوردن با دست را نشان دهد و... این تهمت اهانت آلود که گاه به گونه ای تمجید امیز نیز نصیب حاتمی می شود گاه وبی گاه از زبان عده ای به گوش می رسد.احمد رضا احمدی شاعر هم گفته بود((حاتمی عشق این بود که ادم روببره زمان قاجار انگار اون زمان یه چیز بهتری بوده زمانی که مردم را می گذاشتند جلوی توپ)) اما آیا به راستی حاتمی مادح روزگار پیشین است ؟وبه صرف دوتا گل وبلبل منقوش بر دیوار یا زبانی آرکائیک(زبانی که اصلش از همان دوران قاجار نیز فراتر می رود )می توان هنرمندی را به ارتجاع محکوم کرد؟هرچند نمی توان منکر حس نوستالژی در اثار حاتمی وهمچنین بین مردم ایران شد(دکتر شفیعی کدکنی سابقه ی این حس را در تاریخ در کتاب قلندریه در تاریخ به ما نشان می دهند)ولی آیا هرچه از گذشته در فیلم های حاتمی است در راستای جلوه دادن به این دروغ است که گذشته روزگار ی به از امروز بوده است؟در این چند سال تنی چند از جمله امیر پوریا به زعم من به درستی این مطلب رابیان کرده اند که مرحوم حاتمی نه ستایش گر گذشته که نقاد آن بوده است وگرنه این چه ستایشی است از قاجار که هنرمندش ذلیل است تفریح شاهش سربریدن بیگناهان نخبه گانش محکوم مرگ اند ومردم اش یا به روز خواب اند یا پای بساط.اولین سفیرش در محمترین ماموریت دوران کاریش حمال شراب ها ی شاه است تا وطن و ایران کشوری است چنان گمنام که پستچیآمریکایی گمان می برد ایران بخشی از عثمانی است (ودر نظیره ای تلخ هنوز بسیاری از مردم جهان فرق ایران وعراق را به دلیل املای لاتین این دو نمی دانند)گفته اند حاتمی خوب بلد است قیمه پلو خوردن با دست را نشان بدهد بگذریم از این که منتقد ما تمام معانی بلند و پرداخته شده ی آثار حاتمی را ندیده وفقط پلو قیمه خوردن را دیده ولی فراموش نکنیم همان پلو قیمه با دست خوردن نیز بخشی از مراسم سر بران وخون ریزان قبله ی عالم بود در فیلم کمال الملک.حال اگر مطلوب منتقد این است من دیگر چه بگویم
وفراموش نکنیم سکانسی که غلامرضای فیلم مادر(با بازی اکبر عبدی)با شمایل آویخته ی پدر قهرمانش وشمشیر او از کمد بیرون می اید تا بگوید((من آقامم))وهمین دیالوگ کوچک ما را با سر پرت می کند درون حقیقتی که نکند به راستی تبلور آن گذشته ی شکوهمند وقهرمانانه(که باباز ی امین تارخ خوش سیما در نقش پدر در جهان انتزاعی خاطره صورت یافته است)همین مرد ناقصی باشد که شمشیرش را به جای سینه ی دد منشان به روی لشکر مگس وپشه و شپ پره گرفته؟
در آن زمان که خرد را سودی نیست ،خردمندی دردمندی ست.سوفوکل
| |
۱۳۹۱/۹/۲۵ عصر ۱۲:۲۹ | |
تشکر شده توسط : |
جو گیلیس, پرشیا, رزا, پایک بیشاپ, حمید هامون, سی.سی. باکستر, Papillon, مگی گربه, بانو, فورست, مریم, Classic, ژان والژان, آقای همساده, خانم لمپرت, اکتورز, terme, برو بیکر, BATMAN, هایدی, ریچارد |