[-]
جعبه پيام
» <Emiliano> ممنونم جناب «رابرت» عزیز.
» <رابرت> با تشکر از محبت Emiliano عزیز، مرگ «میتسو» در قسمت ۲۱ سریال «داستان زندگی» اتفاق می‌افتد. https://telewebion.com/episode/0x1b6ed80
» <Emiliano> کسی خاطرش هست در کدوم قسمت از «داستان زندگی» («هانیکو») «میتسو»، خواهر «هانیکو»، فوت می‌کرد؟ قسمت بسیار زیبا و تأثیرگذاری بود.
» <Emiliano> با تشکّر از دوستان عزیز؛ به ویژه، «رابرت» گرامی، من هم یه سؤال داشتم:
» <رابرت> توضیحی کوتاه درمورد سریال سال های دور از خانه و سؤال جناب آدمیرال گلوبال عزیز https://cafeclassic5.ir/showthread.php?t...https://cafeclassic5.ir/showthread.php?tid=436&pid=4577
» <سروان رنو> بار اول که هفته ای پخش می کردن حدود 45 دقیقه بود , هر 3 یا 4 قسمت رو یکجا پخش می کردن. فکر کنم شبها حدود 9 یا 10 شب بود و دو سالی طول کشید
» <آدمیرال گلوبال> یه سوال ذهن منو درگیر کرده سریال اوشین سالهای دور از خانه حدود 300 قست 15 دقیقه ای هستش.. هفته ای یکبار پخش میشده...از کدوم شبکه و چه ساعتی و چند سال پخشش طول کشیده؟
» <آرام> کشف دوتا اهنگ ناشناس برنامه نما https://cafeclassic5.ir/showthread.php?t...https://cafeclassic5.ir/showthread.php?tid=493&pid=4574
» <BATMAN> نقد و امتیازات فیلم https://www.filimo.com/shot/188109/%D9%8...https://www.filimo.com/shot/188109/%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85-%D9%84%D9%86%DA%AF-%D8%AF%D8%B1%D8
» <BATMANhttps://s8.uupload.ir/files/trtrt_6wy.jpg
Refresh پيام :


ارسال پاسخ 
 
رتبه موضوع
  • 8 رای - 4 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
شخصیت های دوست داشتنی
نویسنده پیام
Classic آفلاین
صاحب کافه
*********

ارسال ها: 793
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۸/۱/۲۷
اعتبار: 47


تشکرها : 6920
( 6076 تشکر در 445 ارسال )
شماره ارسال: #1
Heart شخصیت های دوست داشتنی

این تاپیک را به بررسی شخصیت های سینمایی ماندگار اختصاص می دهیم. آدم هایی که روی پرده سینما ساخته می شوند و وجود بیرونی ندارند. لطفا در اینجا فقط در مورد خود کاراکتر سینمایی ، مجزا از بازیگر آن بحث کنید. می توان در مورد یک شخصیت بارها نوشت و یا هر یک از دوستان با قلم خود در مورد همان شخصیت مطلب خود را بنویسیند و یا نظر دهند. بهتر است از شخصیت های مورد علاقه خود به ترتیب اولویت شروع کنید و از دل بنویسید. هر چه از دل بر آید لاجرم بر دل نشیند. سنگ بنای اول را من با اجازه همه دوستان دوست داشتنی کافه بنا می نهم  .


ریچارد بلین  در کازابلانکا

" من برای هیچ هدفی نمی جنگم. خودم تنها هدف جالب برای خودم هستم . "

اولین باری که ریک را می بینیم مشغول شطرنج بازی با خودش است ! نمی دانم تا حالا این کار را کرده اید ؟ شطرنج بازی با خودتان ! کار بسیار مشکلی است . او کافه ای پر رونق دارد که محل ملاقات و قرار همه جور آدمیزاد است. حتی رئیس کافه رقیب اش هم شبها برای تفریح  به کافه او می آید   اما با وجود شلوغی کافه ، خود ریک معمولا در اتاق پشتی کافه مشغول شطرنج بازی تک نفره است .  او تنهاست و در زندگی اش بر طبل بی خیالی می زند. " من خودمو به خاطر هیچکس به خطر نمی اندازم" . او حتی زن هایی را که به دنبالش هستند پس می زند. انگار دل از دنیا کنده و به نوعی زاهد و تارک دنیا شده. او در زمان حال زندگی می کند و کاری به دیروز و فردا ندارد : 

- ریک دیشب کجا بودی ؟

از دیشب خیلی گذشته . یادم نیست

- امشب چیکار می کنی ؟

من برای آینده دور تصمیمی نمیگیرم.

  همه چیز طبق روال همیشگی پیش می رود تا اینکه زنی زیبا به نام الزا در مسیر فرار از فرانسه به اتفاق همسرش پا به کافه او می گذارد . حقیقتا درست گفته اند که عشق بزرگ ترین بیماری و در عین حال بزرگترین درمان است.

كسي كز عشق خالي شد فسرده است    گرش صد جان بود بي عشق مرده است

وقتی  نگاه ریک به الزا گره می خورد انگار که حال و احوال او دگرگون می شود. آتش عشق ناکام قدیمی در وجودش زبانه می کشد. تغییر رفتار او حتی از چشم سروان رنو (دوست پلیس اش )   و ویکتور لازلو ( همسر تازه الزا ) پنهان نمی ماند و هر دو متوجه می شوند که بین او و الزا خبری بوده و هست . موقعیت عجیبی است. انشااله که در زندگی واقعی هیچوقت دچار این دوراهی های سخت انتخاب نشوید. اینکه زنی را بسیار دوست داشته باشید اما به دلایلی از او دور بیفتید و سالها بعد او را در کنار مردی دیگر ببینید. شرایط به نفع ریک پیش می رود . با به دردسر افتادن همسر الزا ، او فرصت این را  می یابد که الزا را دوباره به چنگ آورد. اما او پس از فکر بسیار راه رستگاری را انتخاب می کند و کاری می کند که تماشاگران تا ابد الدهر حسرت به دل باقی بمانند ! شاید خیلی ها کار او را یک ژست قهرمانانه و فداکاری  بدانند  اما به راستی او با این کار زرنگی کرد و خود را جاودانه کرد . چه بسا اگر با الزا سوار هواپیما شده بود امروز این مطلب و هزاران مطلب دیگر در موردش نوشته نمی شد. ریک با این کار از پرده سینما بیرون آمد و شخصی حقیقی و جاودانه شد .

پانویس :  ریچارد بلین در کازابلانکا خودِ خودِ  همفری بوگارت بود. انسانی از بیرون سرد و از درون گرم.


اینهمه کافه توی دنیا هست , اونوقت شما درست اومدین به کافه ی ما
۱۳۸۹/۵/۱ صبح ۰۱:۴۶
مشاهده وب سایت کاربر یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : دشمن مردم, john doe, بانو, Scarlett, موسيو وردو, رائول والش, اسکورپان شیردل, سروان رنو, Savezva, دلشدگان, norman.bates, هیچکس, Kassandra, میثم, 1991, سم اسپید, دن ویتو کورلئونه, رزا, Papillon, الیشا, حمید هامون, ژان والژان, بهمن مفید, لیزاکلبرت, ریچارد, ولگرد کوچک, فورست, آماندا, سارا, اکتورز, BATMAN, خانم لمپرت, جولیانو جما, جیمز باند, پطرکبیر, ژنرال, باربوسا, کلانتر چانس
Scarlett آفلاین
دوست قدیمی
***

ارسال ها: 24
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۹/۳/۳۱
اعتبار: 2


تشکرها : 126
( 264 تشکر در 13 ارسال )
شماره ارسال: #2
RE: شخصیت های دوست داشتنی

با تشکر از ایران کلاسیک ِ عزیز ، که تاپیکی با چنین ایده ی جالبی ایجاد کرده اند . mmmm:


رت باتلر در بربادرفته :

" راستشو بخوای عزیزم ، اصلا برام مهم نیست ! "

نقش «رت باتلر» را بی‌شک به خاطر دارید ، شخصیتی لاقید و جسور که تا مدت‌ها در روح و جان رسوب می‌کرد. شاید اگر کسی جز گیبل در نقش رت باتلر ظاهر می‌شد، این نقش چنین شکوهی را نمی‌یافت.

به نظر من ، رت باتلر بر خلاف ظاهر بی اعتنا و بی قید و بندش ، اعتقادات ِ خاص خودش را داشت . بر خلاف اینکه نشان میداد مردی پر شور و شر است ، به شخصیتی مثل ملانی هامیلتون از صمیم قلب احترام می گذاشت . به نظرش اینکه جنوبی ها میخواستند با مزارع پنبه و برده هایشان به جنگ شمالی ها برود یک حماقت ِ محض و سبک مغزی بود ، اما خودش هم به وقتش به میدان جنگ رفت تا حداقل از جایی که برایش به عنوان " وطن " تلقی می شد دفاع کند . در ظاهر افراد برایش اهمیت نداشتند و تنهایشان می گذاشت ، اما همیشه یک تکیه گاه محکم محسوب میشد . شاید بتوان تنها مشکل ِ شخصیتی او را ، عدم توانایی اش در بیان ِ احساساتش بیان کرد . این درست است که او بار ها به اسکارلت نشان داد که دوستش دارد ، اما برای یک زن ، این مهم است که بداند چه جایگاهی در قلب ِ مرد ِ مورد علاقه اش دارد . شاید اگر این دو شخصیت یک بار درست و حسابی با هم بحث و مذاکره می کردند ( مثل همان کاری که در انتهای داستان کردند ) ، متوجه می شدند که تا چه حد به هم علاقه دارند و اینقدر سوء تفاهم ها بینشان فاصله نمی انداخت ! البته ، از نظر من ، حتی این ظاهر ِ خوددار ِ رت باتلر هم جذاب بود ، با اینکه حالتش خیلی زود تغییر می کرد و می توانست در عین حال که عاشق ِ سینه چاک ِ کسی باشد ، آن فرد را هم با حرف هایش آزار دهد ! حرف هایی که بیشترشان از سر حقیقت بود ، و مطمئنا همین رک و راست بودن برای خیلی ها آزار دهنده است . اینکه کسی مستقیما عیب هایشان را به آن ها گوشزد کند !

رت باتلر شخصیتی مرموز و غیر قابل کنترل داشت و به سختی میشد افکار و احساستش را حدس زد ، اما با این حال ، از نظر من یک شخصیت ِ ایده آل و جذاب است ، که تا دنیا دنیاست ، در دل کسانی که با شخصیتش آشنا شده اند و خو گرفته اند ، باقی می ماند :heart: !!

( من از این عکس خیلی خوشم می آید ، یک جورایی مرز بین واقعیت و داستان در هم شکسته است ! : رت باتلر دارد داستان ِ خودش را می خواند !!! )


" من به آمار زمین مشکوکم ، اگر این سطح پر از آدمهاست ، پس چرا این همه دل ها تنهاست !؟ "
سهراب سپهری
۱۳۸۹/۵/۱ صبح ۱۱:۱۸
مشاهده وب سایت کاربر یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : بهزاد ستوده, اسکورپان شیردل, دشمن مردم, سروان رنو, Classic, دلشدگان, norman.bates, هیچکس, سامورایی, Kassandra, میثم, سم اسپید, رزا, Papillon, الیشا, بهمن مفید, ژان والژان, لیزاکلبرت, ریچارد, ولگرد کوچک, فورست, آماندا, اکتورز, خانم لمپرت, الیزا دولیتل, مارنی, علی بابا, جولیانو جما, جیمز باند, پطرکبیر, جناب سرگرد, ژنرال, باربوسا, کلانتر چانس
norman.bates آفلاین
دوست قدیمی
***

ارسال ها: 10
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۹/۴/۱۶
اعتبار: 0


تشکرها : 27
( 72 تشکر در 5 ارسال )
شماره ارسال: #3
RE: شخصیت های دوست داشتنی

بدون مرور عنوان فیلم هایی که تا حالا دیدم، ED WOOD رو انتخاب میکنم

شوق و علاقه اش به فیلمسازی، جسارت و خوش بینیش واقعا فراتر از چیزی بود که بشه وصفش کرد، صداقتش...

وای!!!!! هیچوقت یادم نمیره از دیدن شعفش واسه ساختن اون فیلم آشغال چقدر خوشحال شدم

راستی! دیدینش؟ شاید خارق العاده ترین فیلم تیم برتون باشه. خیلی ها بهش توجه نمیکنن

http://www.imdb.com/title/tt0109707/

۱۳۸۹/۵/۸ عصر ۱۱:۴۱
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : اسکورپان شیردل, دشمن مردم, Savezva, مرتضی, هیچکس, سروان رنو, Kassandra, Classic, میثم, رزا, Papillon, الیشا, دالی, ولگرد کوچک, خانم لمپرت, جولیانو جما, پطرکبیر, ژنرال, باربوسا
هیچکس آفلاین
دوست قدیمی
***

ارسال ها: 9
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۹/۴/۲۲
اعتبار: 0


تشکرها : 5
( 67 تشکر در 2 ارسال )
شماره ارسال: #4
RE: شخصیت های دوست داشتنی

اسکارلت اهارا

" فردا به این موضوع فکر می کنم ، فردا یه روز دیگس "

از اسکارلت عزیز بخاطر پست زیباش ممنونم و کاملا با هاش موافقم رت باتلر یکی شخصیت های بسیار محبوب منه

ولی حیفم اومد از اسکارلت نامی برده نشه

اسکارلت اوهارا دختر جسور و با اراده ای که از هیچی نمی ترسه بجز جهنم که اونم به قول رت فقط بخاطر خود جهنم نه بخاطر گناهش ،کسی که بخاطر خودش حاضره با همه چیز بجنگه

البته اینها گفته های و قضاوت دیگران در مورد اوست.

به نظر من اسکارلت زنیه که هرگز بخت باهاش یار نیست چون در هر باری که واقعا عاشق می شه معشوقش دوستش نداره البته با اینکه همیشه در اشعار و ترانه ها زیباروها رو آدمهای بی رحم و سنگدلی توصیف کردن ولی در واقع اینجور آدمها از دست روزگار به این روز می افتند چرا باید اسکارلتی که اگه جلوی کور بزاریش چشم واز میکنه و هیچ مردی توان مقاومت در برابرش رو نداره اینجور باید از طرف اشلی رد بشه و در آخر هم از سوی رت...

در ادامه داستان برباد رفته (اسکارلت) در جایی از داستان که بعد از چند سال دوری رت رو می بینه و بهش می گه دوستش داره رت در جواب ابراز عشق او می گه : " نمی دونم تو چرا همیشه عاشق شوهر زنهای دیگه می شی"

اسکارلت زن بسیار مغروریه و همیشه می خواد یه جوری قدرت نمایی کنه در واقع این جزو ذاتشه . به نظر من او برخلاف نظر بقیه زن وفاداریه . زمانیکه در بحبوحه جنگ از همه چیز خسته و پریشان شده به خاطر قولی که به اشلی داده ملانی رو ترک نمی کنه و برای نجاتش از جون مایه می ذاره در حالی که این رفتار از یه دختر لوس و خودخواه کاملا بعیده

اگر بخت باهاش یار می شد و به مرادش می رسید مطمئنا همسر و مادری عالی می شد.

او اراده ای آهنین داشت هرگز نه و نمی شه تو کارش نبود به هر چی که فکر می کرد بهش می رسید جز " عشق".


" هنر دروغی است که حقیقت را نشان می دهد" (پابلو پیکاسو)
۱۳۸۹/۵/۱۰ صبح ۱۱:۲۶
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : norman.bates, موسيو وردو, دشمن مردم, دلشدگان, Savezva, سروان رنو, Kassandra, Classic, میثم, sepid12ir, رزا, الیشا, ریچارد, Papillon, خانم لمپرت, جولیانو جما, پطرکبیر, ژنرال, باربوسا, کلانتر چانس
بانو آفلاین
مدیر داخلی
*****

ارسال ها: 197
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۸/۵/۳۱
اعتبار: 63


تشکرها : 7909
( 3541 تشکر در 126 ارسال )
شماره ارسال: #5
RE: شخصیت های دوست داشتنی

عنوان این تالار بسیار وسوسه کننده است و بسیار هم دغدغه ساز! خدا می داند چقدر فکر کردم تا تصمیم نهایی ام را بگیرم... که اگر شخصیتی در فیلمی دلنشین می شود، چگونه باید با شخصیتی دیگر در یک فیلم دیگر قیاس شود چه، این جذابیت می تواند بسته به فیلمنامه ی خاص یک اثر، قدرت کارگردان، فضای کلی  فیلم و و و باشد نه فقط خود شخص! پس انتخابم دامنه ای وسیع یافت...از کشیش فیلم زیبای "چه سبز بود دره من" ساخته جان فورد گرفته تا  والتر برنان فیلم "داشتن و نداشتن" !! تا حتی رقیه چهره آزاد  در فیلم "مادر" حاتمی و یا اصلا شان پن در فیلم " من سام هستم"! سینماست...حد و مرز نمی شناسد ، سلیقه ایست و... همینش هم جذاب است!

اما...، برای هر انتخابی، هر شخص یک بهترین دارد...بهترین من... شد مرد آرام و دوست داشتنی و مهجور سینمای خودمان... شادروان پرویز فنی زاده.... آقای حکمتی فیلم "رگبار"! یا نه.... مش قاسم سریال " دایی جان ناپلئون"!

آقای حکمتی مهربان، نجیب، خجول، مودب، متفکر، عاشق، دست و پا چلفتی، جاهایی حتی خل و چل! نازنین است....نازنین! شیفتگی ها، تنهایی ها و انسانیت یک معلم پاکنهاد ایرانی را به زیباترین شکل ممکنه در رفتارش دیدیم... حضوری به تندی یک رگبار، آمدن و محو شدن از خاطر...به همین سادگی...شاید وجود بخت نگارش نقش برای بازیگرش بود اما نه...صرفا این نبود،که اگر حکمتی را فردین یا وثوقی بازی می کردند، این می شد...؟! پس خود فنی زاده این وسط چه می شود؟... او حکمتی را حکمتی کرد.

 پرویز فنی زاده...متولد هفتم بهمن ماه 1316. حروفچین روزنامه اطلاعات بود...وقتی دوره هنرهای دراماتیک را به اتمام رساند تئاتری به راه انداختند با دوستان به نام  گل سرخ و از سال 40 بود که به عضویت تئاتر پاسارگاد درآمد.... از 45 به استخدام اداره هنرهای دراماتیک در آمد و در چندین تئاتر مطرح آنزمان از جمله (آی با کلاه-آی بی کلاه ، خسیس و باغ وحش شیشه ای) ایفای نقش نمود. و اما ورودش به سینما...از سال 1344 و با فیلم "خشت و آینه" ساخته ابراهیم گلستان وارد سینما شد، سال 48 فیلم "گاو" مهرجویی و نقشی کوتاه و البته کم مجال برای وی که هرچه به انتظامی و یا مثلا نصیریان مجال عرض اندام داده شد؛ برای مطرح شدن فنی زاده تاثیر چندانی نداشت...فیلمی در سال 51 به نام "تجاوز" که به نظر می رسد اکیپ هنرپیشگانش همان هنرمندان مطرح تئاتر بوده اند (اکبر مشکین،داوود رشیدی، بهزاد فراهانی؛ منوچهر فرید،جمشید لایق، حسین کسبیان،فردوس کاویانی، رضاکرم رضایی و ...) و ...ناگهان سال 51 و " رگبار" ! تولد فنی زاده به عنوان یک بازیگر متفاوت در فضای آن دوره سینمای ایران...دوران به قول دکتر هوشنگ کاووسی"فیلم فارسی" ... بازی روان، به قول امروزی ها زیر پوستی، بی اغراق و خودمانی وی به نوعی یادآور همین مکتب دیده های غربی و نمی دانم هنرمندان پر هارت و پورت فارغ التحصیل از (اکتورز استودیو) است! مگر تماشاچی از بازیگر چه انتظاری دارد جز بازی ای که به چشم نیاید؟!! خب بنده ی خدا فنی زاده هم که همین کار را می کند پس چرا خودمان را اذیت کنیم؟! خوب است خوب! فنی زاده در این سال جایزه بازیگر نقش اول مرد را از جشنواره فیلم سپاس دریافت نمود...

 مرداد 51 فیلم "غریبه- شاپور قریب" / سال 52 "تنگسیر-امیر نادری" / بازهم سال 52 " قربون هرچی خوشگله-نظام فاطمی" /  سال 54 یک اثر اقتباسی " بوف کور" ساخته کیومرث درم بخش / سال  54و.... یک آه عمیق و از سر غصه... فیلم " گوزنها" ساخته مسعود کیمیایی...و به جرات می گویم کسی نیست که بتواند حضور موثر او را در یک سکانس کوتاه ورود فراری به اتاق قدرت نادیده بگیرد...کاش بیشتر مجالش می دادند...افسوس! / سال 55 فیلم "شام آخر" ساخته شهیار قنبری...فیلم را ندیده ام اما بسیار دوست دارم بدانم وقتی شاعری روشنفکر و معترض در مقام کارگردان قرار بگیرد ماحصل چه می شود؟! /   1356 فیلم "جمعه-کامران قدکچیان" / "سرخپوستها-غلامحسین لطفی" ساخته شده به سال 58 / مجددا در سال 58 فیلم "باغ بلور-ناصر محمدی"  ستاره زن این فیلم لیلا فروهر است. / و در انتها...فیلم ناتمام خودش " اعدامی-محمد باقر خسروی" که در سال 59 و با مرگ فنی زاده با حضور رضا کرم رضایی به نوعی بسته شد....

دو مجموعه تلویزیونی دایی جان ناپلئون ناصر تقوایی و سلطان صاحبقران مرحوم علی حاتمی را نیز باید گلهای سرسبد آثار وی به حساب آورد...زمانی که اورا از تئاتر بیرون کردند به خاطر حرفهایی که گفته بود و کسی را خوش نیامده بود و سینمای فارسی، فیلمهای مبتذل و غم نان که حضور سینمایی اش را چندان شکیل نساخت...

برای مرگ او هم دلایلی می تراشند، از اعتیاد گرفته تا بیماری کزاز از زخمی در سر صحنه فیلم اعدامی...هرچه که بود بد بود، زودهنگام بود... 5 اسفند سال 58 او تازه 42 سال داشت...

هنوز تکیه کلام مش قاسم را با لذت و شیرین تکرار می کنیم که "دروغ چرا؟! تا قبر آ-آ-آ-آ...!"

روحش شاد...

با مهر... بانو


مریم هروی
۱۳۸۹/۵/۱۸ عصر ۰۷:۳۶
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : اسکورپان شیردل, دشمن مردم, سم اسپید, بچه رزماری, ایرج, موسيو وردو, Surrealist, Savezva, سروان رنو, مریم, محمد, دلشدگان, soheil, رینگو کید, بهزاد ستوده, واترلو, Classic, میثم, Kassandra, رزا, الیشا, حمید هامون, ژان والژان, بهمن مفید, KESSLER, ریچارد, سارا, اکتورز, خانم لمپرت, برو بیکر, جولیانو جما, جیمز باند, پطرکبیر, ژنرال, باربوسا, کلانتر چانس
چارلز فاستر کین آفلاین
دوست قدیمی
***

ارسال ها: 1
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۹/۵/۲۶
اعتبار: 0


تشکرها : 1
( 15 تشکر در 1 ارسال )
شماره ارسال: #6
RE: شخصیت های دوست داشتنی

وقتی آدم بیش از هزار فیلم کلاسیک با شخصیت های دوست داشتنی و جذاب دیده باشه انتخاب کار سختیه اما خدا پدر مارلون براندو رو بیامرزه که نقش پدرخوانده رو بازی کرد که من الان راحت بگم که به یاد ماندنی ترین نقش سینما برای من همون نقش پدرخوانده ست که با وجودی که رئیس یک دسته تبهکاریه انقدر دوست داشتنیه که بیننده مثل پدرش دوستش داره و باهاش ارتباط برقرار میکنه و وقتی بهش شلیک میکنن دعا میکنه که نمیره و دست آخر هم در حالیکه با نوه اش بازی میکنه و مثل پدر یک خانواده میمیره {#smilies.heart} ضمن اینکه گریم خاصش و صدای دوبلورش (زنده یاد ایرج ناظریان) همیشه تو ذهن هواداران سینما هست.


سینما هنری بود که با تبدیل شدنش به صنعت ، ظرافت و زیبایی هنری رو با تکنولوژی معاوضه کرد
۱۳۸۹/۵/۲۶ عصر ۰۹:۲۶
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : موسيو وردو, دلشدگان, دشمن مردم, سروان رنو, میثم, سم اسپید, Kassandra, رزا, ژان والژان, اهو, الیشا, Papillon, ریچارد, جولیانو جما, باربوسا
Savezva آفلاین
جک لمون
***

ارسال ها: 210
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۸/۵/۱۰
اعتبار: 38


تشکرها : 989
( 2186 تشکر در 179 ارسال )
شماره ارسال: #7
RE: شخصیت های دوست داشتنی

شخصیت متواضع، مودب، خجالتی و کمروی سی سی باکستر با بازی زیبای جک لمون در فیلم آپارتمان یکی از بیاد ماندنی ترین و دوست داشتنی ترین شخصیتهای تاریخ سینماست. کارمند ساده ای که به شوق دریافت رتبه اداری و پیشرفت کاری بازیچه رفتار ناپسند روسا و همکارانش می گردد. به طوری که از رفتار او سوء استفاده کرده و در آپارتمان محل سکونتش به خوش گذرانی می پردازند. این در حالیست که در برخی از موارد مجبور می شود تا صبح در خیابان ها پرسه بزند.زندگی این کارمند ساده با ورود آسانسورچی زیبای اداره به نام فرن کیوبلک (شرلی مک لین) دگرگون می شود و در نهایت باکستر ساده برای اولین بار عاشقی را تجربه می کند. باکستر با رفتار متواضعانه اش در تقابل با رفتار سایر مردان جامعه ای است که در آن زندگی می کند. در حالی که همه کارمندان و روسا به دنبال فرصتی مناسب برای خوش گذرانی با فرن هستند، باکستر که به طور اتفاقی با پیکر نیمه جان فرن در اپارتمانش روبرو شده او را تر و خشک کرده و پس از بهبودی فرن با او رفتاری متین و موقرانه دارد. با این همه در اواخر فیلم همه چیز بر علیه باکستر جبهه گرفته و حتی منجر به کتک خوردن او هم می شود. باکستر در اوج نا امیدی در حالیکه از کارش اخراج شده و قصد ترک آپارتمانش را دارد با صدای زنگ در و پیامد آن حضور فرن روبرو می شود. اوج متانت باکستر در سکانس پایانی فیلم رقم می خورد زمانی مانند یک کودک ساده در یک جمله به فرن می گوید که عاشقش شده است...


سفید پوشیده بودم با موی سیاه/ اکنون سیاه جامه ام با موی سفید
۱۳۸۹/۶/۷ صبح ۱۰:۵۰
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : بهزاد ستوده, john doe, رائول والش, سروان رنو, موسيو وردو, بانو, اسکورپان شیردل, Classic, دشمن مردم, دلشدگان, میثم, سم اسپید, sepid12ir, Kassandra, رزا, ژان والژان, چارلز کین, الیشا, دالی, سی.سی. باکستر, ریچارد, جولیانو جما, پطرکبیر, ژنرال, باربوسا
میثم آفلاین
مشتری سابق
*

ارسال ها: 294
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۸/۸/۴


تشکرها : 2524
( 2650 تشکر در 184 ارسال )
شماره ارسال: #8
RE: شخصیت های دوست داشتنی

http://img.listal.com/image/1198227/500full.jpg

مارج گاندرسون با بازی حیرت انگیز فرنسس مک دورماند در فیلم فارگو.

شیرین و مهربان و دوستداشتنی ، بی اعتنا و بیگانه با دنیای پلید و سردی که او را احاطه کرده است. بگذار دیگران هر طوری که می خواهند باشند! به راستی اگر شخصیت گرم و دلپذیر مارج نبود ، چطور باید آن همه طمع و قساوت و جنایت و نومیدی را در فیلم تحمل میکردیم؟

لوندی نمی کند اما دلنشین است ، آنقدر مهربان است که هنگام بررسی جسد وقتی چشمش به چند کرم خاکی می افتد به این فکر می کند که چه خوب است آنها را برای شوهر ماهیگیرش برود و با خود می گوید : حتما خیلی خوشحال میشه!

از تمام پلیسهای دیگر باهوشتر است که معمای قتلی بسیار پیچیده را حل می کند و بسیار شجاع تر که بی هیچ ترسی با خلافکارهایی که دو برابر هیکل او هستند رو در رو میشود و دستگیرشان می کند.

هنگامی که قاتل خطرناک فیلم را دستگیر می کند در آینه نگاهی ترحم آمیز به او می اندازد و می گوید : همه این جنایتا ... همه این کارا ... همش به خاطر پول بود؟! ...

برای پی بردن به عظمت این دیالوگ فقط باید فیلم را دید.


سعادتمندانه ترین زندگی، زندگی بدون تفکر است. (سوفوکلس)
۱۳۸۹/۶/۲۲ عصر ۰۵:۵۷
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : سم اسپید, موسيو وردو, Classic, دلشدگان, دشمن مردم, Savezva, john doe, بانو, سروان رنو, Kassandra, رزا, الیشا, بهمن مفید, اکتورز, جولیانو جما, ژنرال, باربوسا
سروان رنو آفلاین
پلیس انجمن
******

ارسال ها: 2,177
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۸/۱/۲۶
اعتبار: 85


تشکرها : 11641
( 19311 تشکر در 1617 ارسال )
شماره ارسال: #9
RE: شخصیت های دوست داشتنی

"آقای ریک ، این زن براتون بدشانسی می آره ! "

سام در کازابلانکا

چند شب پیش شبکه کم نظیر Arte ، کازابلانکا رو گذاشته بود که کیفیت تصویری بسیار عالی داشت. خب با اینکه صد بار این فیلم رو دیدم اما دفعاتی که فیلم رو به زبان اصلی دیدم شاید 2 یا 3 بار بیشتر نباشه برای همین باز یه خورده نشستم و تماشا کردم و اینبار برای اینکه تنوعی ایجاد کرده باشم ، تمرکز خودم رو گذاشتم روی شخصیت های فرعی فیلم تا رسیدم به سام ! شخصی جالب که ظاهرا نوکر ریک است اما در اصل یک دوست واقعی برای اوست. ارزش او در کافه فقط به خاطر پیانو زدن و جذب مشتری نیست بلکه او از قدیم همراه ریک بوده. معلوم نیست از کجا آمده و اصل و نسب اش چیست و مهم هم نیست . اصلا این یکی از جذابیت های شاهکارهای کلاسیک است که شخصیت ها اینقدر پررنگ هستند که سوالی  در مورد اینکه از کجا آمده اند نمی کنیم. او یکی از عوامل رونق کافه ریک است  و همچنین بسیار به او وفادار است. وقتی فراری ( رقیب ریک ) به او پیشنهاد می دهد که برود و با دو برابر حقوق در کافه او کار کند سام پاسخ می دهد: راستش من اینقدر سرم شلوغه که پولی هم که از همینجا  در می آرم وقت نمی کنم خرج کنم !

او اولین کسی است که با دیدن دوباره الیزا ، سرش را به علامت نگرانی تکان می دهد و پیش بینی می کند که دردسر ریک شروع شده است. بعدا هم به اون میگه " رئیس ، این زن برات بدشانسی می آره ! " اگر هم غیر عاشقانه نگاه کنیم ، سام درست گفته بود. ریک مجبور شد کافه پر رونق اش را همراه با خود سام به فراری زیر قیمت بفروشد و از کازابلانکا فرار کند. سام شخصیت مظلوم کازابلانکاست چرا که با وجود تمام خدمت هایی که کرد ، آخر کار رها شد . کسی هم برای او گریه نکرد و معلوم هم نشد که بعد از رفتن ریک ، کارش به کجاها کشید. حتی دیگر او را در هیچ فیلمی ندیدیم و خبری از او نشنیدیم. پیانویی که سام با آن ، آهنگِ خاطره انگیز را می نواخت الان در گوشه موزه استودیوی وارنر خاک می خورد چون همانطور که الزا  گفت :

" هیچکس در این دنیا نیست که بتونه آهنگ همچنان که می گذرد  رو مثل سام اجرا کنه . "ashk


رویاهای ما زندگی واقعی ما هستند .
۱۳۸۹/۶/۲۶ عصر ۰۸:۳۲
مشاهده وب سایت کاربر یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : موسيو وردو, اسکورپان شیردل, دشمن مردم, بانو, Classic, دلشدگان, Savezva, sepid12ir, Kassandra, رزا, حمید هامون, الیشا, بهمن مفید, Papillon, KESSLER, ژان والژان, فورست, اکتورز, کنتس پابرهنه, BATMAN, خانم لمپرت, جولیانو جما, جیمز باند, ژنرال, باربوسا, کلانتر چانس, فارست
Stephen Dedalus آفلاین
دوست قدیمی
***

ارسال ها: 1
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۹/۶/۱۵
اعتبار: 0


تشکرها : 0
( 15 تشکر در 1 ارسال )
شماره ارسال: #10
RE: شخصیت های دوست داشتنی

منم در اولين پست چند تا از شخصيت‌هاي محبوب كلاسيكم را ميگم:

1) اورسون ولز در فيلم همشهري كين: همشهري كين كه بي‌شك يكي از مهم‌ترين و تاثيرگذارترين آثار تاريخ سينماست. ولي شخصيت اورسون ولز، اون اقتدارش، هوشش و كمبود محبتش توي داستان فوق‌العاده است. خاطره‌انگيزترين بخشش اين جمله است: من چارلز فاستر كين هستم.

2) مارلون براندو در پدرخوانده: همون اول فيلم و ديالوگ‌هاي براندوي كبير معلوم مي‌كنه اين شخصيت چيه. اين فيلمو همه ديدن. آخه من كيم در موردش توضيح بخوام بدم.

3) مارلون براندو در تراموايي به نام هوس: هي استلا. اين شخصيت دوست‌داشتني نيست ولي نميشه يه ليست از شخصيت‌هاي كلاسيك درست كرد و اين توش نباشه. هي استلا!

4) ادوارد جي رابينسون در غرامت مضاعف: اين شخصيت براي من دنيايي داره. هميشه شخصيت‌هاي زيرك و باهوشو عاشقشون بودم ولي اين يكي ديگه برام همه چيزه. مدل به كار گيري ذهنش همون چيزيه كه باعث ميشه اينقدر برام محبوب باشه. فرد مك موري هم توي اين فيلم شخصيتش جالبه ولي ادوارد عالم ديگه‌ايه.

5) همفري بوگارت در كازابلانكا: همه چيزش به كنار... من هميشه براي دوستان در بحث‌هاي سينمايي/ادبي اينو ميگم كه سينما در زمينه‌ي نمايش جريان سيال ذهن ضعيف‌تر از كتابه با اينكه ما فكر مي‌كنيم بايد قوي‌تر باشه. هميشه ميگم احساسات دروني را فقط كلوزآپ يه بازيگر نميتونه نشون بده. ولي اين نقش ميتونه. بوگي عزيز با اون نگاهي كه به هواپيما مي‌كنه انگار آدم ميخواد فقط يه رمان در مورد همين احساسي كه اين نگاه داره بنويسه. اين هنريه كه يه هنرمند داره.

6) پيتر اوتول در لارنس عربستان: عجب بازي كرد اين مرد. چطور اسكار نبرد؟ مهمترين دليلش نمونه‌ي شماره‌ي 7 هست. ولي اين هم يكي ديگه از همون نمونه‌هاست كه چهره همه چيزو ميگه. اون قسمت پاياني فيلم چهره‌ي اوتول منو ميبره به دنياي ديگه.

7) گريگوري پك در كشتن مرغ مقلد: خداي من. چه كسي ميتونه اينقدر براي من محبوب باشه توي يه فيلم؟ دليل اسكار نبردن اوتول در نمونه‌ي بالاست كه من به نظرم بهترين سال بازيگري در تاريخ بوده ولي با اين حال اگه انتخاب كنم ميگم اوتول.

8) هنري فوندا و لي جي كاب در 12 مرد خشمگين: فوندا: فقط اون لحظه‌اي كه چاقو را روي ميز مي‌زنه را يادتون بياد كافيه. فكرش، استدلالاش و صداقتش. اما كاب: تكه‌ي پاياني معناي سينماست براي من.

9) مارچلو ماستروياني در هشت و نيم: اين شخصيت پست مدرنه. يه كم از كلاسيك فاصله داره ولي زمان فيلم مال همون دوران كلاسيكه پس بايد بذارمش. ذهنش اينقدر برام استثناييه كه بايد توي اين ليست بذارمش.

10) جك لمون در بعضي‌ها داغشو دوست دارند: فقط به ياد آوردن اون شب توي قطار برام معناي كمديه. يا اون لحظه‌اي كه داره با اون مرده مي‌رقصه. جك لمون جزو بهتريناي منه.

اين داستان ادامه دارد ...

۱۳۸۹/۶/۳۱ صبح ۰۲:۱۳
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : بچه رزماری, اسکورپان شیردل, سم اسپید, Classic, موسيو وردو, بانو, سروان رنو, Kassandra, دشمن مردم, رزا, ژان والژان, الیشا, جولیانو جما, پطرکبیر, باربوسا
اسکورپان شیردل آفلاین
ناظر انجمن
*****

ارسال ها: 512
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۹/۳/۱۱
اعتبار: 50


تشکرها : 5286
( 6636 تشکر در 289 ارسال )
شماره ارسال: #11
RE: شخصیت های دوست داشتنی

(۱۳۸۹/۶/۳۱ صبح ۰۲:۱۳)Stephen Dedalus نوشته شده:  

5) همفري بوگارت در كازابلانكا: همه چيزش به كنار... من هميشه براي دوستان در بحث‌هاي سينمايي/ادبي اينو ميگم كه سينما در زمينه‌ي نمايش جريان سيال ذهن ضعيف‌تر از كتابه با اينكه ما فكر مي‌كنيم بايد قوي‌تر باشه. هميشه ميگم احساسات دروني را فقط كلوزآپ يه بازيگر نميتونه نشون بده. ولي اين نقش ميتونه. بوگي عزيز با اون نگاهي كه به هواپيما مي‌كنه انگار آدم ميخواد فقط يه رمان در مورد همين احساسي كه اين نگاه داره بنويسه. اين هنريه كه يه هنرمند داره.

حس همذات پنداری با شخصیتهای فیلم  من خیلی قویه. گاهی موقع تماشای یک فیلم اونقدر خودمو جای اون شخصیت میذارم که با اون یکی میشم. یکی از این نقشها نقش ریکه. وای از اون لحظه اولین دیدار ریک با الزا.     تو یک کلوزآپ از صورت ریک وقتی که متوجه حضور الزا تو کافه شد،هم خشم بود هم شادی. برای یک لحظه کوتاه به اندازه یک هزارم ثانیه لبخندی تو چهره ریک دیده شد که بلافاصله از بین رفت.فقط اونایی که عاشق یه نفر شدن و بعد اونو از دست دادن متوجه احساس ریک تو اون لحظه میشن. احساس نفرت توام با دوست داشتن. از اون لحظه تا آخر فیلم بغضی گلوی منو گرفت که نمیگذاشت متوجه بقیه فیلم بشم. انگار الزا به جای ریک به من خیانت کرده بود و منو قال گذاشت.    هرچند که من مثل ریک اونقدر بزرگوار نیستم که بتونم اونو ببخشم و تازه برای فرارش آدم هم بکشم!

[تصویر: 1291261774_200_06ad2c81bd.jpg]

[تصویر: 1291261798_200_f2b8eda47f.jpg]

استفان جان با تو موافقم در مورد این نقش .  

 و اما در مورد بازی پیتر اوتول در لارنس عربستان: به نظرم باید یکی از دوستان بیاد و یه تاپیک در مورد کاراکتر لارنس در این فیلم باز کنه.بازی اوتول در  این نقش(که انگار دقیقا برای روحیات دائی جان ناپلئونی ما خلق شده!) آنقدر نکات زیادی داره که میشه یه کتاب درباره اش نوشت. من که تا آخر فیلم نفهمیدم لارنس به خاطر چی اونهمه مشقت رو تحمل میکنه. به خاطر کشورش؟ به خاطر عربها؟ به خاطر جاه طلبی و زیاده خواهیش؟ به خاطر غرورش؟ به خاطر کله شقیش؟ به خاطر تب صحرا که دچارش شده؟ به خاطر خصوصیات انگلیسیش؟ به خاطر غلبه بر سرنوشت مکتوبش؟ به خاطر نفرت از ترکها؟ به خاطر نوع دوستی ؟ به دلایل مذهبی؟     شاید هم همه مواردی که گفتم تو این امر دخیله. بهرحال کاراکتر لارنس در این فیلم طوری ساخته و پرداخته شده که نه میتونیم دوستش داشته باشیم نه اینکه ازش نفرت داشته باشیم.



فایل های ضمیمه بند انگشتی
   

طریقت سامورایی استوار بر مرگ است. آن‌گاه که باید بین مرگ و زندگی یکی را انتخاب کنی، بی‌درنگ مرگ را برگزین. دشوار نیست؛ مصمم باش و پیش رو. آن هنگام که تحت فشار انتخاب زندگی یا مرگ قرار گرفته‌ای، لزومی هم ندارد به هدف خود برسی {گوست داگ؛سلوک سامورایی}
۱۳۸۹/۶/۳۱ صبح ۰۴:۱۲
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : سم اسپید, رائول والش, Classic, موسيو وردو, بانو, سروان رنو, Kassandra, رزا, الیشا, ژان والژان, فورست, اکتورز, خانم لمپرت, جولیانو جما, جیمز باند, باربوسا
سروان رنو آفلاین
پلیس انجمن
******

ارسال ها: 2,177
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۸/۱/۲۶
اعتبار: 85


تشکرها : 11641
( 19311 تشکر در 1617 ارسال )
شماره ارسال: #12
RE: شخصیت های دوست داشتنی

(۱۳۸۹/۶/۳۱ صبح ۰۲:۱۳)Stephen Dedalus نوشته شده:  

1) اورسون ولز در فيلم همشهري كين:2) مارلون براندو در پدرخوانده: -ادوارد جي رابينسون در غرامت مضاعف:- همفري بوگارت در كازابلانكا: - پيتر اوتول در لارنس عربستان: -گريگوري پك در كشتن مرغ مقلد: 8) هنري فوندا و لي جي كاب در 12 مرد خشمگين: - مارچلو ماستروياني در هشت و نيم: و:...

آقا شما که یه دفعه ، همه شیرینی ها رو خوردید ! [تصویر: 298.gif] همگی عالی ::ok:. ایشااله تک تک ، مشروح روی هر یک بحث کنیم ، مفصل . خوردن بستنی ، یواش یواش ، با لیس زدن ، کِــیف اش بیشتره.

(۱۳۸۹/۶/۳۱ صبح ۰۴:۱۲)اسکورپان نوشته شده:  

 وای از اون لحظه اولین دیدار ریک با الزا.

[تصویر: flat.gif]

و دو صد وای از لحظه ای که ،  بذاری کسی که عاشقشی ، با یه نفر دیگه بره .

  ..

 من که تا آخر فیلم نفهمیدم لارنس به خاطر چی اونهمه مشقت رو تحمل میکنه. به خاطر کشورش؟ به خاطر عربها؟ به خاطر جاه طلبی و زیاده خواهیش؟ به خاطر غرورش؟ به خاطر کله شقیش؟ به خاطر تب صحرا که دچارش شده؟ به خاطر خصوصیات انگلیسیش؟ به خاطر غلبه بر سرنوشت مکتوبش؟ به خاطر نفرت از ترکها؟ به خاطر نوع دوستی ؟ به دلایل مذهبی؟    

احتمالا همان دلیلی که ریک را به کازابلانکا کشیده بود ، لارنس را هم به عربستان کشانده بود :  آب ! .   شاید به اون هم اطلاعات عوضی داده بودن :cheshmak:


رویاهای ما زندگی واقعی ما هستند .
۱۳۸۹/۶/۳۱ عصر ۱۱:۴۸
مشاهده وب سایت کاربر یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : اسکورپان شیردل, موسيو وردو, دشمن مردم, بانو, Classic, 1991, Savezva, Kassandra, رزا, الیشا, ژان والژان, KESSLER, اکتورز, جولیانو جما, جیمز باند, باربوسا
Classic آفلاین
صاحب کافه
*********

ارسال ها: 793
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۸/۱/۲۷
اعتبار: 47


تشکرها : 6920
( 6076 تشکر در 445 ارسال )
شماره ارسال: #13
RE: شخصیت های دوست داشتنی

(۱۳۸۹/۶/۷ صبح ۱۰:۵۰)Savezva نوشته شده:  

شخصیت متواضع، مودب، خجالتی و کمروی سی سی باکستر با بازی زیبای جک لمون در فیلم آپارتمان یکی از بیاد ماندنی ترین و دوست داشتنی ترین شخصیتهای تاریخ سینماست.

و دقیقا به همین دلیل است که گــَرد زمان هیچگاه بر این فیلم و این شخصیت نمی نشیند. همه ما زمانی در موقعیت دشوار باکستر قرار داشته ایم و چه بسیار زمان هایی که به دلیل رودربایستی یا از روی خجالت مجبور شده ایم که رفتاری شبیه به او داشته باشیم. هم ذات پنداری با این شخصیت به دلیل واقعی بودن آن بسیار آسان و دلنشین است ، به خصوص اینکه ما به عنوان تماشاگر ، کنجکاو هستیم که بدانیم باکستر در فلان موقعیت چه کار می کند چون ممکن است خودمان زمانی در موقعیتی شبیه به او قرار بگیریم. صورت معصوم و دوست داشتنی جک لمون بسیار با نقش باکستر می خواند و یکی از دلنشین ترین نقش های سینمایی تاریخ سینما را رقم می زند.

(۱۳۸۹/۶/۳۱ صبح ۰۲:۱۳)Stephen Dedalus نوشته شده:  

... بوگي عزيز با اون نگاهي كه به هواپيما مي‌كنه... انگار آدم ميخواد فقط يه رمان در مورد همين احساسي كه اين نگاه داره بنويسه. ...

لحظه ای که هواپیما همراه با الزا از زمین کنده می شود انگار که تکه ای از دل ریک را هم می کـَـنَـد و با خود به آسمان می برد.  رفتن معشوق به آسمان در نگاه حسرت آمیز ریک ، انسان را متقاعد می کند که این عشقی آسمانی ست. این فداکاری آنقدر تاثیرگذار است که حتی سروان رنوی فرصت طلب را هم دگرگون می کند و باعث چرخش او به نفع ریک می شود.

 ... 


اینهمه کافه توی دنیا هست , اونوقت شما درست اومدین به کافه ی ما
۱۳۸۹/۷/۴ عصر ۱۰:۵۸
مشاهده وب سایت کاربر یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : بچه رزماری, اسکورپان شیردل, موسيو وردو, بانو, سروان رنو, Savezva, Kassandra, رزا, الیشا, بهمن مفید, لیزاکلبرت, آماندا, اکتورز, خانم لمپرت, BATMAN, جولیانو جما, جیمز باند, پطرکبیر, بوچ کسیدی, باربوسا
Classic آفلاین
صاحب کافه
*********

ارسال ها: 793
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۸/۱/۲۷
اعتبار: 47


تشکرها : 6920
( 6076 تشکر در 445 ارسال )
شماره ارسال: #14
RE: شخصیت های دوست داشتنی

« زير اين پوشش نازك تمدن همه ي ما آدم هاي وحشي يي هستيم » :

 شرمن در خارش هفت ساله

 

ریچارد شرمن یک مرد عادی از اهالی منتهن نیویورک است که کارش نشر کتاب است. یک مرد خانواده دوست که تخیل قوی ای دارد و اینقدر عاشق کار و خانواده اش است که زن و بچه اش را برای دوری از گرمای تابستان به ییلاق می فرستد و خودش می ماند تا کتاب بنویسد و پول در بیاورد. شرمن که سرش فقط به کارش گرم است  از آن مردهایی نیست که در نبود زنشان دنبال خوشگذرانی بروند. او حتی به خودش قول می دهد که در نبود زنش سیگار هم نکشد. اوضاع مرتب است تا اینکه یک زن جوان و تنها در همسایگی شرمن اتاقی می گیرد. شرمن در برابر وسوسه های شیطانی مقاومت می کند اما وقتی همسایه ات مرلین مونرو باشد ، مقاومت آسان نیست ! حافظ در چنین مواقعی می فرماید:

شراب لعل و جای امن و یار مهربان  ساقی   ...... دلا ، کی به شود کارت اگر اکنون نخواهد شد ؟!

 از اینجاست که کشمکش درونی شرمن همراه با تخیلات بی پایان و عجیب و غریب او جالب ترین اتفاقات را رقم می زند. شرمن بیچاره که نمی تواند وجدانش را راضی کند که به همسر وفادارش خیانت کند ناچار تخیل خود را به کمک می طلبد و در فکر و خیال زنش را خیانتکار می کند تا برای خیانت خود توجیهی پیدا کند. خارش هفت ساله را باید دید و ضمن خنده و لذت بردن از داستان زیبای آن ، پیام فیلم را هم درک کرد. همانطور که در اول فیلم هم گفته می شود ، داستان زن ها و مردها همان داستان هزاران سال پیش است که تغییر چندانی نکرده است !

به مناسبت شروع بحث در مورد فیلم های بیلی وایلدر


اینهمه کافه توی دنیا هست , اونوقت شما درست اومدین به کافه ی ما
۱۳۸۹/۷/۱۲ صبح ۱۲:۰۰
مشاهده وب سایت کاربر یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : 1991, بانو, موسيو وردو, سروان رنو, دلشدگان, رائول والش, Savezva, Kassandra, رزا, ترومن بروینک, الیشا, بهمن مفید, ژان والژان, اکتورز, خانم لمپرت, هانا اشمیت, جولیانو جما, پطرکبیر, ژنرال, تئودور بگول
ساب زیرو آفلاین
دوست قدیمی
***

ارسال ها: 34
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۹/۷/۲۶
اعتبار: 3


تشکرها : 24
( 238 تشکر در 29 ارسال )
شماره ارسال: #15
RE: شخصیت های دوست داشتنی

کسلر

با درود

شخصیتهایی به یاد ماندنی و بزرگ از سوی دوستان در پستهای قبلی معرفی شده اند اما حس کردم که جای خالی سرهنگ لودویگ کسلر ( با بازی درخشان کلیفورد رز Clifford Rose ) در این بخش احساس می شود .

جالب است بدانید علاوه بر ارتش سری که سرهنگ کسلر یکی از شخصیتهای اصلی بود ، مجموعه تلویزیونی دیگری در سال 1981 توسط BBC با عنوان کسلر (Kessler) به تولید رسید . سریال کسلر در شش قسمت پخش شد و به نوعی ادامه دهنده روایت ارتش سری بود.

کسلر شخصیتی دولبه است ، که در آن واحد می توان از او متنفر بود و هم او را دوست داشت.

آرامش در چهره ، گفتار و رفتار کسلر لحظه ای رنگ نمی بازد ، چه در میهمانی و چه در اسارت ، او مردی آرام است ، مردی که آرامش خود را حفظ می کند مردی تمام عیار و کامل است .

کسلر به هدفش ایمان دارد و همین اعتقاد آهنین به آرمانهای فکری است که به او توانایی هر کاری را می دهد حتی اعمالی که قلبا از آنها متنفر است و همین ایمان بیمارگونه است که تاریخ را به کام جنگ و خونریزی کشانده است.

کسلر باهوش و زیرک است که این هوش در کنار آرامش و ایمان به هدف او را دشمنی بی نهایت خطرناک  و زهر آگین می کند او از آن مردانی است که  نه می بخشد و نه فراموش می کند ( حتی در بازداشتگاه و پس از پایان دومین جنگ جهانی ، دیتریخ راینهارت را به دلیل بی توجهی به فرامین نظامی محاکمه و تیرباران می کند )

و در نهایت کسلر منعطف است ، او از آن دسته مردانی است که می داند دنیای جدید آدمهای جدید می خواهد .

از کسلر می توان یاد گرفت که چه باید بود و چه نباید بود. از کسلر می توان آموخت که هیچ انسانی در کره زمین ارزش سرسپردگی ندارد که هرچه اسارت و بدبختی و تیره روزی است از سرسپردگی انسانها به انسانی از جنس خودشان است ، انسانی که اشتباه می کند ، مغرور می شود ، بلند پروازی می کند ، خود را خدا می انگارد و شکست ناپذیر تصور می کند .

از کسلر می توان مفهوم مصمم بودن و تلاش تا رسیدن به هدف را آموخت و ...

و همین است که به نظر من کسلر را شخصیتی جالب توجه و به یاد ماندنی می کند.


رستگاری شما در گرو خرد شماست به هیچ امر دیگری وابسته نیست
۱۳۸۹/۸/۱۶ عصر ۰۸:۵۱
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : سروان رنو, Kassandra, john doe, رزا, اسکورپان شیردل, Savezva, دشمن مردم, ژان والژان, الیشا, KESSLER, Papillon, جولیانو جما, ژنرال, باربوسا
سروان رنو آفلاین
پلیس انجمن
******

ارسال ها: 2,177
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۸/۱/۲۶
اعتبار: 85


تشکرها : 11641
( 19311 تشکر در 1617 ارسال )
شماره ارسال: #16
RE: شخصیت های دوست داشتنی

یک چیز جالب در مورد کسلر بعد عاطفی او است. وقتی که اولین بار با مادلین در کافه کاندید آشنا می شود می فهمد که او یک پیشینه یهودی دارد و همه ما می دانیم که نازی ها چقدر از یهودی ها متنفرند. اما کسلر اینقدر باهوش است که می داند این داستان پست بودن یهودی ها الکی است و شخصا قوی ترین رابطه عاشقانه در ارتش سری را رقم می زند. فکر نمی کنم رابطه ای قوی تر و زیباتر از رابطه مادلین-کسلر در این سریال وجود داشته باشد.


رویاهای ما زندگی واقعی ما هستند .
۱۳۸۹/۸/۱۶ عصر ۱۰:۲۳
مشاهده وب سایت کاربر یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : ساب زیرو, john doe, رزا, Savezva, دشمن مردم, Classic, اهو, KESSLER, خانم لمپرت, جولیانو جما, ژنرال, باربوسا, کلانتر چانس
ادی تندست آفلاین
بهترین بلیاردباز اوکلند
***

ارسال ها: 10
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۹/۷/۱۷
اعتبار: 0


تشکرها : 1
( 59 تشکر در 4 ارسال )
شماره ارسال: #17
RE: شخصیت های دوست داشتنی

(۱۳۸۹/۷/۱۲ صبح ۱۲:۰۰)IranClassic نوشته شده:  

« زير اين پوشش نازك تمدن همه ي ما آدم هاي وحشي يي هستيم » :

 شرمن در خارش هفت ساله

 

ریچارد شرمن یک مرد عادی از اهالی منتهن نیویورک است که کارش نشر کتاب است. یک مرد خانواده دوست که تخیل قوی ای دارد و اینقدر عاشق کار و خانواده اش است که زن و بچه اش را برای دوری از گرمای تابستان به ییلاق می فرستد و خودش می ماند تا کتاب بنویسد و پول در بیاورد. شرمن که سرش فقط به کارش گرم است  از آن مردهایی نیست که در نبود زنشان دنبال خوشگذرانی بروند. او حتی به خودش قول می دهد که در نبود زنش سیگار هم نکشد. اوضاع مرتب است تا اینکه یک زن جوان و تنها در همسایگی شرمن اتاقی می گیرد. شرمن در برابر وسوسه های شیطانی مقاومت می کند اما وقتی همسایه ات مرلین مونرو باشد ، مقاومت آسان نیست ! حافظ در چنین مواقعی می فرماید:

شراب لعل و جای امن و یار مهربان  ساقی   ...... دلا ، کی به شود کارت اگر اکنون نخواهد شد ؟!

 از اینجاست که کشمکش درونی شرمن همراه با تخیلات بی پایان و عجیب و غریب او جالب ترین اتفاقات را رقم می زند. شرمن بیچاره که نمی تواند وجدانش را راضی کند که به همسر وفادارش خیانت کند ناچار تخیل خود را به کمک می طلبد و در فکر و خیال زنش را خیانتکار می کند تا برای خیانت خود توجیهی پیدا کند. خارش هفت ساله را باید دید و ضمن خنده و لذت بردن از داستان زیبای آن ، پیام فیلم را هم درک کرد. همانطور که در اول فیلم هم گفته می شود ، داستان زن ها و مردها همان داستان هزاران سال پیش است که تغییر چندانی نکرده است !

به مناسبت شروع بحث در مورد فیلم های بیلی وایلدر

من عاشق اون شخصیتم، یکی از جالب ترین فیلم های طنز و جدیه که دیدم. اونجایی که به بیل میگه هلن منو دوست داره چونکه نجیبم آقام، متواضعم نه مثل تو که با اون پیراهن راه راهت فکر میکنی می تونی همه رو مال خودت بکنی و حالا دلم می خواد بزنم توی گوشت بیشعور.

یا اونجایی که مرد همسایه میاد و میخواد قالی رو بید زدایی کنه وقتی مرلین مورو رو اونجا میبینه میگه کی به به بید قالی ها اهمیت میده برو مرد برو.

فیلم باحالی بود و شخصیت بوگارت کاملا یه شخصیت عادی و عامیه هم شهوت داره هم وفا. حرفای این و اون روش تاثیر میگذاره.


شخصیتی که من دوست دارم، شخصیت کرنال فرنک توی فیلم بوی خوش زن هستش که آل پاچینو بازی می کنه. یه انسان با تجربه که توی فیلم مقابل یه جوونی قرار میگیره که از زندگی چیز زیادی نمی دونه. سکانس پایانی وقتی اون به دادگاه مدرسه میاد تماشاچی رو از جا میکنه از خوشحالی نمیدونی چیکار کنی چون دلت براش تنگ شده و وان پسر هم توی بد دردسری بوده. شخصیت پر از سورپرایزه.

رقص تانگویی که آل پاچینو بعنوان یه کور انجام میده، فکر میکنم یکی از خاطره انگیزترین رقص های تاریخ سینما باشه.

شخصیت دیگه ای که دوست دارم نقش دن خوان دی مارکو توی فیلم دن خوانه که جانی دپ بازی می کنه.

شخصیت بعدی شخصیت ویتو کرلئونه در پدرخوانده 2 هستش که به عقیده من رابرت دنیرو بهترین بازی خودش رو توی این فیلم ارائه داد و این نظریه که کوپولا بهترین نقش رو از بازیگر میگیره رو اثبات کرد ( البته اندی گارسیا در پدرخوانده 3 اصلا خوب نبود)

نقش یه آدم وفادار به خانواده و جسور که محکوم به زندگی مافیایی بوده.


زندگی سوزن وار میگذرد و مرا همچون نخی بدور زمین میپیچد، تارکوفسکی
۱۳۸۹/۹/۱۳ عصر ۱۲:۲۳
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : رزا, دشمن مردم, راتسو ریــزو, بانو, Classic, دن ویتو کورلئونه, الیشا, اهو, ژان والژان, Papillon, BATMAN, خانم لمپرت, جولیانو جما, ژنرال, باربوسا
دزیره آفلاین
دوست قدیمی
***

ارسال ها: 196
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۹/۸/۴
اعتبار: 33


تشکرها : 3112
( 2467 تشکر در 103 ارسال )
شماره ارسال: #18
RE: شخصیت های دوست داشتنی

از لوک خوش دست سرتق تر دیده اید؟کله شق ،لجبازبا سکوتها ، نگاهها وپوزخندهای با معنا.حاضر است با همه چیز سرشاخ شود الا با سرنوشت، سرنوشتی که مدتهاست روی خوشی به او نشان نداده است....

دختری که دوست می داشته ترکش کرده،مادری که دوستش میدارد سهمی از ارث برایش در نظر نگرفته و خیلی چیزهای دیگر.لوک همه را می پذیرد بی هیچ اعتراضی.

او در اعماق وجودش به خدا ایمان دارد.اما نه مانند هم بندی اش که هر شب زانو می زند،انگشتها را در هم قفل میکند و با التماس خود را به خدا میسپارد.این را از حرفها و حرکاتش است که میفهمیم.در گفتار با مادر:مادر تو هیچ وقت از خدا عمر دراز نخواستی... یا در پایان شرطبندی تخم مرغ که چون  مسیح صلیب وار روی میز دراز کشیده است.

اما او با خدا هم چپ افتاده،به این سادگی ها سراغش نمی رود.خیلی دیر ،خیلی خیلی دیر، وقتی که توانی برایش نمانده باشد.در کلیسای متروک تنها با خدا درد دل میکند وباز هم کله شقی:مثل این که خودم باید کاری کنم.

او یک جورهایی افسرده است،شاید از جنگی که در ان ادم کشته است. او خسته است و از مرگ ترسی ندارد.

اندیشمندی(حسود)در جایی گفته:باید به شانس اعتقاد داشت وگرنه چگونه پیروزی کسانی را که دو ستشان نداریم تحمل کنیم.

شاید بتوان این جمله را چنین هم تعبیر کرد:باید به بد شانسی هم اعتقاد داشت وگرنه چگونه شکست کسانی را که دوستشان داریم تحمل کنیم.

       :عجب پسری بود با اون لبخند مخصوص لوک، لوک خوش دست


] استعداد بزرگ بدون اراده بزرگ وجود ندارد . بالزاک
۱۳۸۹/۱۱/۶ صبح ۰۹:۰۹
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : بانو, اسکورپان شیردل, سروان رنو, دن ویتو کورلئونه, Classic, الیشا, رزا, Papillon, ژان والژان, اکتورز, خانم لمپرت, جولیانو جما, ژنرال, باربوسا
حمید هامون آفلاین
مرد آرام!
***

ارسال ها: 122
تاریخ ثبت نام: ۱۳۹۰/۴/۳
اعتبار: 51


تشکرها : 9428
( 2163 تشکر در 56 ارسال )
شماره ارسال: #19
RE: شخصیت های دوست داشتنی

سلام عضو جدید کافه را از همین راه دور پذیرا باشید.

دوست دارم شما رو هم در لذت همذات پنداریی که با این شخصیتها داشته ام سهیم کنم.امیدوارم حداقل کنجکاوی دیدن فیلمهایی رو که دوستان ندیده اند براشون ایجاد کنم :

حامد (شب یلدا) : مردی با تنهایی و انزوای خودخواسته.بهترین بازی فروتن در بهترین فیلم پوراحمد شکل گرفته است.گریه ابتدای فیلم روی ترانه دل دیوانه را از ته قلب دوست دارم.

مادر(مادر)-طوبا(زیرپوست شهر)-سپیده(میم مثل مادر):مادران دوست داشتنی همه ما.کامل ترین مادران تمام تاریخ سینمای ایران.یادی هم از مرحوم حمیده خیر آبادی میکنم که در تمام کارهایش دوست داشتنی بود.

سلطان (سلطان):تنها ترین عاشق به زعم من تاریخ سینمای ایران  با عشقی که میداند متعلق به او نیست.که هنوز هم کسی او را درک نکرده است.بهترین بازی فریبرز عرب نیا که این شخصیت را با تمام وجود لمس کرده است.وای از سکانس گریه روی موتور در آن اتوبان بی انتها که دیوانه ام میکند.این شخصیت به همراه هامون محبوب ترین شخصیتهای سینمای ایران برایم هستند.

حاج کاظم و عباس حیدری (آژانس شیشه ای):شما رو به خدا این شخصیتها رو میشه دوست نداشت؟!!!

آقای حکمتی (رگبار):بانو قبلا توضیح مفصل را داده اند.دستشان درد نکند.

بابک (در امتداد شب):نوجوانی همه ما.غیر از این هست؟!

امانی (خط قرمز):عجیب ترین و قابل درک ترین ساواکی تاریخ سینمای ایران و مثال نقض کاملی برای کسانی که ادعا میکنند کیمیایی شخصیت پرداز نیست.حیف که این شخصیت را کسی ندیده است چون فیلم گرفتار سوءتفاهمات همیشگی مسئولان شد و برای همیشه بایگانی گردید.

خانواده آسیابان (مرگ یزدگرد):نمایش در نمایش شاهکار بیضایی.باید نمایشنامه را بخوانید تا منظورم را متوجه بشوید.به قول بعضی منتقدین این کار بیضایی با شاهکارهای شکسپیر قابل مقایسه است.

حمید هامون و علی عابدینی (هامون) : مرید و مراد دوست داشتنی نسلهای مختلف سینماروی ایران.خیلی از ما خود هامونیم با تمام دغدغه هایش...

حمید خوشمرام (عروس): این بد من را خیلی دوست دارم!

آقا مجید ظروفچی(سوته دلان):اگه فیلمو دیده اید که هیچ. وگرنه حتما این شاه فیلم علی حاتمی مرحوم را ببینید که نصف عمرتان بر باد رفته است!!

اگه عمری بود مابقی شخصیتها را در فرصتهای بعدی معرفی میکنم.

با تجدید احترام! حمید هامون.


من غرقِ غرق زاده شدم
دریا به قدر خاطره هایم عمیق بود
۱۳۹۰/۴/۱۱ عصر ۰۷:۳۷
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : ژان والژان, بانو, رزا, اسکورپان شیردل, الیور, Classic, دزیره, لیزاکلبرت, دلشدگان, آماندا, خانم لمپرت, جولیانو جما, Memento, جناب سرگرد, ژنرال, باربوسا, کلانتر چانس
Blanche آفلاین
دوست قدیمی
***

ارسال ها: 55
تاریخ ثبت نام: ۱۳۹۰/۴/۲۷
اعتبار: 15


تشکرها : 311
( 684 تشکر در 19 ارسال )
شماره ارسال: #20
RE: شخصیت های دوست داشتنی

الوييز كلي

موگامبو

فيلم دوست داشتني موگامبو را خيلي وقت پيش ديدم  شخصيتي كه  از همه بيشتر دوست داشتم الوييز با بازي اوا گاردنر بود دخترشاد وتا حدودي عشوه گر كه با ورود گريس كلي   وعلاقه اي كه بين گيبل وكلي شكل مي گيره سعي مي كنه  خودشو بي اعتنا جلوه بده وحس حسادت گيبل راو بر انگزيه ولي تو اون صحنه اي كه گريس كلي به گيبل شليك ميكنه ودست كلارك گيبل زخم ميشه والوييز سعي ميكنه زخم را ببنده  حالت نگراني وآشفتگيي گاردنر كه ديگه نميتونه بي اعتنايي كنه ونگراني وعشقش را به نوعي تواون صحنه به نمايش ميزاره به نظرم خيلي جالبه

۱۳۹۰/۵/۳ صبح ۱۰:۵۵
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : دزیره, اسکورپان شیردل, Classic, سروان رنو, الیشا, بهمن مفید, ژان والژان, بانو, رزا, آماندا, اکتورز, کنتس پابرهنه, خانم لمپرت, BATMAN, الیزا دولیتل, جولیانو جما, ژنرال, باربوسا, کلانتر چانس
ارسال پاسخ