[-]
جعبه پيام
» <لوک مک گرگور> متشکرم دوست گرامی. منهم همیشه از خواندن مطالب جذاب و دلنشین تان کمال لذت را برده ام.
» <رابرت> بررسی جالب تأثیر فیلم "پاندورا و هلندی سرگردان" بر انیمیشن "عمو اسکروچ و هلندی سرگردان" https://cafeclassic5.ir/showthread.php?t...6#pid45456
» <رابرت> سپاس از دون دیه‌گو دلاوگا و لوک مک گرگور عزیز به خاطر مطالب تحقیقی، تحلیلی و زیبای اخیرشان
» <دون دیه‌گو دلاوگا> "بچه‌های کوه تاراک" : https://cafeclassic5.ir/showthread.php?t...3#pid45453
» <مارک واتنی> ممنونم رابرت جوردن عزیز
» <رابرت جوردن> سپاس از مارک واتنی و بتمن
» <مارک واتنی> رابرت عزیز و گرامی ... این بزرگواری و حسن نیت شماست. دوستان بسیاری هم در کافه، قبلا کارتون و سریال های زیادی رو قرار داده اند که جا داره ازشون تشکر کنم.
» <مارک واتنی> دانلود کارتون جذاب " فردی مورچه سیاه " دوبله فارسی و کامل : https://cafeclassic5.ir/showthread.php?t...7#pid45437
» <Kathy Day> جناب اﻟﻜﺘﺮﻭﭘﻴﺎﻧﻴﺴﺖ از شما بسیار ممنونم...
» <مارک واتنی> خواهش می کنم بتمن عزیز
Refresh پيام :


ارسال پاسخ 
 
رتبه موضوع
  • 7 رای - 3.86 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
نجواها و فریادها... صداهایی ماندگار
نویسنده پیام
منصور آفلاین
آخرین تلالو شفق
*

ارسال ها: 501
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۸/۸/۱۷
اعتبار: 77


تشکرها : 395
( 8061 تشکر در 307 ارسال )
شماره ارسال: #15
RE: نجواها و فریادها... صداهایی ماندگار

برای کسانی که به وجود خدا ایمان دارند هیچ توضیحی لازم نیست و برای کسانی که به وجودش ایمان ندارند هر توضیحی بی فایده است (جمله ای از عنوان بندی و متن فیلم آهنگ برنادت)

دوست ارزنده جناب آقای ژیواگو که اکثریت دوستان کافه با نام کاربری ایشان آشنا هستند و در شهر کرمانشاه اقامت دارند و اگر نگوئیم بهترین اما یکی از چند صداگذار برتر فیلمهای دوبله در کشور هستند، اخیرا بر من منت گذارده نسخه فوق العاده ای از فیلم مشهور آهنگ برنادت را برای این حقیر ارسال کردند که ترکیب صدای دوبله و تصویر تماما کار ایشان است.

بر خود واجب دیدم در این مقام ضمن تشکر از ژیواگوی گرامی (که من ایشان را با نام اصیلشان بهنام صدا میزنم) توضیحی هرچند مختصر درخصوص زحمتی که روی این کار کشیده اند تا یکی از بزرگترین افتخارات تاریخ سینمای جهان و بقول اندروساریس بزرگترین و تاثیرگذارترین فیلم ساخته شده تاریخ بشریت درخصوص مذهب با چنین کیفیت سمعی و بصری بدست من رسد ادای دین کرده باشم. ابتدای امر توضیحی مختصر درخصوص خود فیلم و حکایت عجیبش میدهم تا دوستانی که اندکی ناآشناترند با این فیلم سترگ بیشتر آشنا شده و سپس با کار ارزنده ژیواگو خواهیم پرداخت.

  تصویر وافعی از برنادت سوبیرو

برنادت سوبیرو در سال 1844 در شهر کوچک لورد در جنوب فرانسه از پدری آسیابان و مادری تنگدست بدنیا آمد. او شش برادر و دو خواهد داشت که 5 برادرش قبل از رسیدن به ده سالگی بعلت فقر خانواده تلف شدند. پدرش انسانی نیک سیرت بود با شغل آسیابانی که اکثرا آرد خود را به فقرا می بخشید. وی پس از تولد برنادت بر اثر صانحه ای نابینا شد و فقر خانواده روی به شدت گذاشت. ابتدای کار همان آسیاب محل زندگی آنها بود اما با فقر عمومی فرانسه در اوایل دهه 50 آنها آواره شدند و دائما از مکانی به مکانی دیگر می رفتند. پدر و مادر مجبور به کار بودند و برنادت مجبور به پرستاری از خواهران. در چنین وضعیتی برنادت دچار مرض سل در دستگاه تنفسی و از سوی دیگر سل استخوان پا شد که چون جذام گوشت و پوست و استخوان را از بین می برد. آوارگی آنها زبانزد عام و خاص بود و در نهایت یکی از پسرعموهای آنهایک سلول زندان از ملک شخصیش را برای اسکان به آنها بخشید.این زندان 30 سال قبل از آن برای مقاصد مذهبی به کلیسا بخشیده شده بود... با چنین وضعیت اسف باری این خانواده هرگز ایمانشان را رها نکردند و در نهایت در سال 1858 (حدودا 152 سال قبل) وقتی  برنادت 14 ساله همراه خواهرش مشغول جمع آوری هیزم بود مریم مقدس را بشکلی آشکار رویت کرد که این رویت به مدت 6 ماه و کلا 18 بار تکرار شد... عواقب این رویت مشقاتی را برای خانواده و شهر لرد یا لوردس بوجود آورد که شهره عام و خاص است... در نهایت وی در 35 سالگی به علت ابتلا به بیماری سل فوت کرد . دو بار در سالهای 1909 و 1919 جسد او را از قبر بیرون آوردند و با کمال تعجب دیدند که پیکر او سالم است. در نهایت این تن که فقط پوستش تیره شده است اکنون در کلیسای سن برنادت درحالیکه لباسی روحانی بر آن پشانده اند در معرض دید همگان است با قدمتی حدود 150 سال...

شهر 17000 نفری لورد در جنوب فرانسه با 270 هتل از نظر توریستی و محل اقامت پس از پاریس قرار دارد. همه ساله بیش از 4 میلیون نفر از این شهر و کلیسائی که در منطقه رویت مریم مقدس توسط برنادت ،  ساخته شده است دیدن میکنند. که گاه تعدا زائران به 8 میلیون نفر هم میرسد.

در سال 1942 فرانس ورفل داستانی بر مبنای واقعیت و زندگی برنادت نوشت که از پرفروشترین کتابها بود. یک سال بعد هنری کینگ فیلمی از این داستان ساخت که در نوع خود یک شاهکار سینمائی است . این فیلم نامزد 12 جایزه اسکار شد و ازین حیث در تاریخ سینما همراه با بن هور رکورددار است هرچند بانیان اسکار ازین 12 نامزدی صرفا 4 اسکار به این فیلم عطا کردند و جنیفر جونز (بازیگر نقش برنادت سوبیرو) که در طول عمر 90 ساله اش 5 اسکار را درو کرده بود ، اولین اسکار خود را برای این فیلم گرفت.

این فیلم در اوایل انقلاب و بويژه اوایل دهه 1360 بارها و بارها و صرفا در شبهای تولد عیسی مسیح و کریسمس از شبکه اول سیمای ایران پخش شد و این حرکت ادای دین و احترام متقابلی بود به جامعه ارامنه و مسیحیان کشور که تا پیش از انقلاب بخش قابل توجهی از جامعه هنری و حتی ورزشی ایران را تشکیل میدادند ( که متاسفانه امروزه بعلت برخی ملاحظات امروزه کمتر نامی با عنوان ارمنی در بدنه سینمای ایران یا حتی جامعه ورزش دسده میود و عواقب چنین ملاحظاتی عدم پخش این فیلم بمدت 25 سال از سیمای ایران بود که البته آخرین پخش آن در یکی دو سال قبل با سانسوری فوق العاده صورت گرفت که در شان یک فیلم مذهبی عظیم نبود. عدم پخش این فیلم (گوئی) از نظر عده ای تبلیغ دین مسیح بشمار می آید که به هیچ عنوان صحت ندارد چنانکه قلب هر انسان مومنی را از هر قشر  و مذهبی میتواند به تلاطم وادارد و ویژه دین و آئینی خاص نیست).

این فیلم در اواخر دهه 1350 دوبله شد که البته دوبله اش همچون خود فیلم در تاریخ دوبلاژ ایران یک شاهکار است. شاهکار ازین حیث که جملات اضافی و پس گردنی در حد صفرند مضافا به اینکه گویشها فوق العاده است. هرچند تعدادی از گویندگان در چندین نقش ایفای هنر کرده اند اما به کلیت کار لطمه ای وارد نشده است.

گویندگان اصلی فیلم عبارتند از

مینو غزنوی بجای جنیفر جونز در نقش برنادت

پرویز بهرام بجای چارلز بیکفورد در نقش عالیجناب پدر پیرامال

ناصر طهماسب بجای وینست پرایس در نقش دادستان

رفعت هاشم پور بجای آن ریورز در نقش مادر (خوانده) برنادت

جلال مقامی بجای ویلیام آیت در نقش آنتوان نیکولا (نامزد برنادت)

مرحوم کنعان کیانی بجای چارلز دینگل در نقش سرکلانتر ژاکومه (+ 2 نقش دیگر)

جواد (مازیار) بازیاران بجای رومن بانن در نقش فرانچسکو سوبیرو (پدر برنادت)

مرحوم حسین رحمانی بجای آبری ماتر در نقش شهردار

مرحوم مهدی آژیر بجای سیگ رومن در نقش دکتر لوئی (+ 3 نقش دیگر)

ناهید شعشانی بجای لیندا دارنل در نقش مریم مقدس

ژاله علو  نقش مادر روحانی (+2 نقش دیگر)

حمید منوچهری بجای  لوئی همسایه (+1 نقش دیگر)

و ...

و اما نسخه دوست گرانقدر ژیواگو که حاصل تلاش خود اوست: ژیواگور چنانکه خود به من گفت صدای فیلم را با دستگاه ضبط صوت از تلویزیون و در اولین پخش (یا پخشهای) این فیلم در اوایل دهه 60 ضبط کرده است. طبیعی است که صدای ضبط شده توسط یک دستگاه از دستگاهی دیگر (با حجم هوای حد فاصل آنهم با شبهه واکی تاکیهای آنزمان) صدائی نچندان واضح را روی دست خواهد گذاشت. اما وی به مدد تجربه خود در کار با نرم افزارهای شفاف سازی و حذف اضافات، از چنان صدا ، صدایی خلق کرده است که به جرات ادعا میکنم از صدای ارژینال موجود در آرشیو تلویزیون بسیار فراتر است. برای اثبات این مدعا به صحنه بوسه لوئی به فرزندش اشاره می کنم که حتی صدای لبهای بازیگر در جذب و دفع پوست به وضوح به گوش میرسد. در یک لحظه خاص برای آزمون طنین صدای فیلم ، کانال ویدیوی تلویزیون را سریعا روی کانال اخبار(که پخش زنده است و طبیعی ترین صدای ممکن در دستگاه تلویزیون) عوض کردم ، صدای فیلم در حد استاندارد - نه بالا که مجبور به کاهش صدا و نه پائین که مجبور به افزایش وولوم صدا باشم - بود. کیفیت صدای گویندگان آنچنان واضح است که گوئی این فیلم با جدیدترین امکانات صوتی یک استودیو مجهز صدابرداری شده است.بعبارت دیگر گوئی گویندگان این فیلم همین دیروز (اما با صداهائی جوانتر) دوبله کرده اند.

من نسخه ژیواگو و نسخه موجود در بازار را به دقت دیدم، نسخه فعلی بازار که پس از پخش اخیر این فیلم از سیما کار شده است در صحنه هائی چون : مباحثات کشیش با برنادت ، اکثریت جلسات شورای شهر،مباحثات و بویژه همهمه اهالی شهر،گفتگوی دو کشیش شهر و همینطور مباحثه کشیش با اسقف اعظم و همچنین صحنه وداع آنتوان با برنادت بعلاوه صحنه های مربوط به مناظرات و گفتگوهای خواهران صومعه فاقد دوبله است درحالیکه نسخه ژیواگو در تمامی این صحنه ها بشکلی کامل فارسی است. چفت و بست کلام فارسی با لب و دهن بازیگران در نوع خود بی نظیر است. بعنوان مثال در لحظه ورود عالیجناب پیرامال به کلاس درس وی به زبان فارسی میگوید : سلام خواهر روحانی و جواب می آید مجددا می گوید سلام بچه ها(به زبان اصلی و این بخش دوبله نیست) جواب فارسی می آید سلام پدر. در نسخه موجود سلام بچه های پدر هرگز به فیلم اضافه نشده است درحالیکه در نسخه ژیواگو این کلام با دقتی در حد صدم ثانبه در فیلم وجود دارد. پرشهای تک مضرابی خالی از دوبله درحد یک یا دو کلمه در طول فیلم وجود دارد که به احتمال قوی ناشی از عدم کیفیت نوار صدای ژیواگوست و وی ترجیح داده است قید صدای بد را حتی برای یک کلمه بزند تا اینکه صدائی خش دار یا با افت صدا به فیلم اضافه کند. چنین تک مضرابهائی در فیلم بسیار اندک و قابل اغماضند. البته در سه  صحنه شاهد بالا رفتن ناگهانی صدای فیلم هستیم که اشاره میکنم به صحنه مواجهه ی برنادت و دادستان که صدای برنادت به شکل خاصی ریتم عوض میکند... و یا صحنه ی مربوط به توضیح واژه ی لقاح مطهر توسط برنادت به عالیجناب پیرامال درست موقع نشستن برنادت و ادامه کلام وی... و یا در صحنه گفتگوی پدر پیرامال با اسقف اعظم... در یک صحنه خاص صدای فیلم دوزبانه است که شاید بخاطر عجله در تهیه نسخه این حقیر مزید علت بوده باشد و نه نسخه اصلیی که در اختیار خود ایشان است: صحنه ای که  مرد همسایه (با صدای مرحوم مهدی آزیر) بهنگام شفای فرزند در مطب دکتر سخن میگوید. البته تشخیص ترکیب دو صدای اصلی و فارسی کار شاقی است که صرفا با افزایش وولوم تلویزیون تا حدی قابل توجه میسر است.

دوستانی که در کار صدا هستند بخوبی واقفند که صحنه هائی که صدای موسیقی و کلام همزمان است وقتی قصه ی ترکیب موسیقی اصلی فیلم (یا دست نزدن به آن) در کار باشد برش چنین صحنه هائی و تلفیق آن در متن موسیقی  اصلی موجبات عدم یکنواختی کار خواهد شد. کاری که در نسخ موجود در بازار وجود دارد. چنین قطع و وصلهائی گاه حوصله بیننده ای با گوشی شنواتر را سر خواهد برد و مهارت یک صداگذار حرفه ای در حذف صحنه های مربوطه و هم سطح کردن چنین بخشهائی مشخص خواهد شد و به یقین من در صحنه هائی متعدد این مهارت را در کار ژیواگو دیدم. فیلم آهنگ برنادت فیلمی است که در 95 درصد کل فیلم موسیقی بطور کامل در بستر فیلم جاری است و دیالوگهای فیلم همچون نگینی روی این رودخانه جاری در حرکتند. حفظ ریتم کلام با موسقی بطور همزمان (بطوری که هیچکدام در تناژ صدا از دیگری گوی سبقت را نرباید) کاری سهل و ممتنع نیست. در فیلمهائی که در سکوت فیلم گفتگوها صورت می گیرند و پس از دیالوگ موسیقی فیلم به گوش میرسد کار به مراتب آسانتر است. میتوان روی هرکدام و در افزایش کیفیت هریک بشکلی مجزا کار کرد اما در فیلمهائی چون برنادت ، کار به مراتب سخت تر خواهد بود...سینک صدای گویندگان فارسی زبان با لبهای بازیگران (بخصوص وقتی از دو منبع مجزا چون نوار ضبط صوت و یک دی وی دی استفاده میشود) بویژه وقتی بخش بسیار بسیار کوتاهی از صدا در دسترس نیست یا نیاز به جرح و تعدیل دارد و این بخشها در یک گفتگوی 10 دقیقه ای با ضرباهنگی خاص تکرار هم میشود کم از کارگردانی یک فیلم نیست و به شخصه اعتقاد دارم اگر ژیواگو ( با وسواس خارق العاده اش ) در صندلی کارگردانی فیلم هم می نشست درست به همین اندازه که در کار صدا بی نظیر است ، مثال زدنی می بود...

درهر صورت پس از سالها کیفیت صوتی این فیلم با یک دوبله نسبتا کامل (در حد99 درصد) مرا به دهه 60 برد . در چند صحنه از فیلم خشکی چشمانم تر شدند و بغض گلویم را فشرد. بویژه صحنه ی گفتگوی راهبه پیر با آن خشونت ذاتی با برنادت با صدای ژاله علو و مینو غزنوی در انتهای فیلم با چنین مضمونی:

راهبه : مدتهاست که میخوام باهات حرف بزنم ... چرا می لنگی؟

برنادت: مهم نیست خواهر روحانی

راهیه: با اینکار میخوای توجه دیگران رو جلب کنی ها؟ من مدتهاست تو رو زیر نظر دارم . در دنیای بیرون (از صومعه) آدم مشهوری بودی از همه جای فرانسه مردم به دیدنت می اومدن اما در اینجا با دیگران فرقی نداری، پذیرفتن این حقیقت برات دشواره نه؟

برنادت: اوه نه... باور کنید خواهر من هرگز برای جلب توجه دیگران کوششی نکرده ام من فقط آرزو دارم مثل بقیه خواهرا باشم نه بیشتر.

راهبه: ده سال پیش بتو شک داشتم... خیلی سعی کردم باورت کنم. خداخودش شاهده که راست میگم ... اما نمیتونم.

برنادت: چه چیزی رو باور نمی کنید؟

راهبه:همون چیزی رو که بقیه باور کردن. خیلیا باورت میکنن.حتی حضرت پاپ در رم. اما من نمیتونم.... تو از رنج چی میدونی؟

برنادت: هیچی

راهیه:در تاریخ مقدس ما، همه برگزیدگان کسانی بودند که رنج فراوانی بردند، چطور خدا تو رو انتخاب کرد؟! چرا منو انتخاب نکرد؟ من معنی رنجو میدونم. به چشمای من نگاه کن... مثل آتش جهنم می سوزن،چرا؟ چون محتاج خوابن. محتاج آرامشی که من ازشون دریغ میکنم. گلوی من از دعاهای مداوم خشکیده،دستای من در خدمت به خداوند پینه بسته،استخونام از خوابیدن روی سنگ سرد به درد اومده،بله من رنج می کشم چون میدونم از طریق رنج میشه به بهشت رفت. اگه منی که تمام عمرم رنج کشیدم نمیتونم مریم مقدس رو ببینم پس چطور تو که معنای رنجو نمیدونی ادعای دیدنشو می کنی؟

برنادت: من نمیدونم چرا خدا منو انتخاب کرد،شما صدبار از من مستحق ترید،

راهبه: اگه میتونستم دلیلی پیدا کنم، اگه تو میتونستی به من ثابت کنی شاید می تونسنم حرفتو باور کنم. شاید اونوقت این هیولای شک و تردید از روح من دست برمیداشت.برای خاطر خدا خواهر روحانی دلیلی به من نشون بده

برنادت: ای کاش میتونستم دلیلی پیدا کنم اما ... من هرگز رنج نبردم.هیچوقت.شاید بتونم کمکتون کنم،شاید همین برای شما کافی باشه : ( و برنادت خم میشود و شلوار خود را بالا می کشد، زخمی عجیب تمام استخوان پای او را چون خوره خورده و پوسانده است... دهان راهبه از حیرت باز می ماند... دکتر بعدها به راهیه میگوید هیچ انسانی یارای تحمل چنین دردی را ندارد و من متعجبم چگونه این دختر درطول این سالها هرگز از درد خود سخنی به میان نیاورده است... اشک در چشمان راهبه حلقه میزند... او بشدت می گرید ... )

و اشک همچنان که در چشمان راهبه پیر حلقه زده است، چشمان منصور را هم خیس میکند... و بغضی عجیب گلوی او را می فشارد... و و قتی جملات پایانی فیلم تمام میشود منصور سپاسگزار ژیواگوست که چنین اشکهائی را به او هدیه کرد:

هنوز درد کافی نبرده ام... همه ما درمورد دردهایمان مبالغه میکنیم ...دردهای ما زیاد هم شدید نیستند.

۱۳۸۹/۹/۱۱ صبح ۰۱:۱۱
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : سروان رنو, رابرت میچم, kayser soze, بانو, دشمن مردم, Classic, برنادت, دن ویتو کورلئونه, دلشدگان, مگی گربه, illisaexelm, کاپیتان هادوک, رزا, ژان والژان, دنی براسکو, جیسون بورن, حمید هامون, dered, لمون, خانم لمپرت, ریچارد, پرشیا, برو بیکر, اسکورپان شیردل, rahgozar_bineshan, BATMAN, فرانکنشتاین, سارا, ویگو مورتنسن, هایدی, ال سید, ژنرال, باربوسا, شارینگهام
ارسال پاسخ 


پیام در این موضوع
RE: نجواها و فریادها... صداهایی ماندگار - منصور - ۱۳۸۹/۹/۱۱ صبح ۰۱:۱۱