به بهانه پرسشی دیگر ، خدمت همه دوستان گرانقدر عرض ادب و احترام دارم
کارتون سه برادر را به یاد دارید ، موسیقی اصلی تیتراژ آغازین این کارتون نیز همانند بسیار از کارتونها با موسیقی دیگری جایگزین شد و حقا که موسیقی جایگزین بی نهایت زیباتر و برازنده تر بود.
شاید اشتباه کنم ولی فکر می کنم که این موسیقی از برنامه فراتر از 2000 گرفته شده بود
از دوستان کسی نام و مشخصاتی از این موسیقی جایگزین به خاطر دارد ؟
البته بدون شک سروران گرامی چون واترلو ، سم اسپید و ... این مورد را نیز به سهولت روشن می نمایند
همواره شادکام باشید
رستگاری شما در گرو خرد شماست به هیچ امر دیگری وابسته نیست
کارتون سه برادر را به یاد دارید ، موسیقی اصلی تیتراژ آغازین این کارتون نیز همانند بسیار از کارتونها با موسیقی دیگری جایگزین شد و حقا که موسیقی جایگزین بی نهایت زیباتر و برازنده تر بود.
شاید اشتباه کنم ولی فکر می کنم که این موسیقی از برنامه فراتر از 2000 گرفته شده بود
کاملاً درست است این موسیقی مربوط به برنامه فراتر از 2000 است.
1. سالها پیش در دهه 60 عصر جمعه تلویزیون فیلمی را پخش نمود با نام دردسر کامپیوتر . فیلمی کمدی و خاطره انگیز با گویندگی دلنشین و به یاد ماندنی زنده یاد استاد منوچهر نوذری . این فیلم در زمانی ساخته شده بود که در ایران هنوز چیزی به نام کامپیوتر وجود نداشت. در پایان بازیگر فیلم ، به خاطر دردسرهای که سیستم کامپیوتری برایش ایجاد می کند، کلافه شده و تمام کاغذ های سیستم کامپیوتر اداره ای را از ساختمانی چند طبقه به پایین می ریزد . از دوستان عزیز کسی این فیلم را به خاطر دارد؟
2. سالها پیش سریال یا فیلمی به نام عروسک ساز پخش شد . داستان خانواده ای که در کنار خط آهن زندگی می کردند و دختر بچه خانواده در حادثه ای تلخ با قطار تصادف می کند . بیش از همه سکانس پایانی فیلم را به یاد دارم که پیتر اوتول سعی می کند عروسش به همراه چند بچه از ملیتهای مختلف را از دست سربازان آلمانی نجات بدهد . در انتهای فیلم به بچه ها که در ساحل مشغول بازی هستند تاکید می کند که به هیچ وجه با هم صحبت نکنن . اما بچه ها هنگام بازی کردن با هم حرفشان می شود و به زبانهای مختلف با هم صحبت می کنن و مامورهای آلمانی متوجه این موضوع می شوند .
در پایان فیلم پیتر اوتول با زحمات بسیار عروسش را به همراه بچه ها سوار بر کشتی می کند اما خودش مجبور می شود در ساحل بماند . سکانس وداع پدر شوهر با عروس و بچه ها جزء ماندگارترین سکانسهای تمام عمر من است . نگاه پیتر اوتول و عروس به هم ، در آن سکانس بسیار زیبا و تماشایی است . به حق این سکانس از نظر من شاهکاری فراموش نشدنیست.
گویا در یکی از پستها بانوی عزیز اشاره داشتن به گویندگی بی نظیر خانم رفعت هاشمپور در این فیلم .
آیا دوبله این دو فیلم موجود است ؟ اصلا عروسک ساز فیلم بود یا سریال ؟ بازیگر نقش اول عروسک ساز کی بود؟ و در پایان اطلاعاتی از این دو فیلم و احیانا گویندگان آن .
امیدوارم مثل همیشه دوستان عزیز و استاد واترلوی گرامی مرا یاری نمایند .
2. سالها پیش سریال یا فیلمی به نام عروسک ساز پخش شد . داستان خانواده ای که در کنار خط آهن زندگی می کردند و دختر بچه خانواده در حادثه ای تلخ با قطار تصادف می کند . بیش از همه سکانس پایانی فیلم را به یاد دارم که پیتر اوتول سعی می کند عروسش به همراه چند بچه از ملیتهای مختلف را از دست سربازان آلمانی نجات بدهد . در انتهای فیلم به بچه ها که در ساحل مشغول بازی هستند تاکید می کند که به هیچ وجه با هم صحبت نکنن . اما بچه ها هنگام بازی کردن با هم حرفشان می شود و به زبانهای مختلف با هم صحبت می کنن و مامورهای آلمانی متوجه این موضوع می شوند .
در پایان فیلم پیتر اوتول با زحمات بسیار عروسش را به همراه بچه ها سوار بر کشتی می کند اما خودش مجبور می شود در ساحل بماند . سکانس وداع پدر شوهر با عروس و بچه ها جزء ماندگارترین سکانسهای تمام عمر من است . نگاه پیتر اوتول و عروس به هم ، در آن سکانس بسیار زیبا و تماشایی است . به حق این سکانس از نظر من شاهکاری فراموش نشدنیست.
گویا در یکی از پستها بانوی عزیز اشاره داشتن به گویندگی بی نظیر خانم رفعت هاشمپور در این فیلم .
آیا دوبله این دو فیلم موجود است ؟ اصلا عروسک ساز فیلم بود یا سریال ؟ بازیگر نقش اول عروسک ساز کی بود؟ و در پایان اطلاعاتی از این دو فیلم و احیانا گویندگان آن .
(۱۳۸۸/۱۲/۹ عصر ۱۲:۳۷)maryam نوشته شده:
صدای خانم هاشمپور استثنایی هست. همیشه فکر میکنم ایشون باید مادر مهربانی باشن. به قول یکی از دوستان پیگیر دوبله "واقعا صداشون باشکوه ترین صدایی هست که یک مادر مهربان ایرانی می تونه داشته باشه" منم کاملا با این حرف موافقم. زیباتر از این صدا برای یک مادر قابل تصور نیست!
اگه اشتباه نکنم توی سریال عروسک ساز صدای ایشون رو روی نقش اصلی میشنیدیم. کوچیک که بودم این سریال از تلویزیون پخش میشد. چقدر نگران بچه هاش بود که بهشون سخت نگذره. خیلی زیبا حرف میزدن. عروسک ساز بدون صدای خانم هاشمپور قابل تصور نیست برام.
عروسک ساز سریال نیست یه فیلم تلویزیونی 150 دقیقه ای هستش:
1. سالها پیش در دهه 60 عصر جمعه تلویزیون فیلمی را پخش نمود با نام دردسر کامپیوتر . فیلمی کمدی و خاطره انگیز با گویندگی دلنشین و به یاد ماندنی زنده یاد استاد منوچهر نوذری . این فیلم در زمانی ساخته شده بود که در ایران هنوز چیزی به نام کامپیوتر وجود نداشت. در پایان بازیگر فیلم ، به خاطر دردسرهای که سیستم کامپیوتری برایش ایجاد می کند، کلافه شده و تمام کاغذ های سیستم کامپیوتر اداره ای را از ساختمانی چند طبقه به پایین می ریزد . از دوستان عزیز کسی این فیلم را به خاطر دارد؟
2. سالها پیش سریال یا فیلمی به نام عروسک ساز پخش شد . داستان خانواده ای که در کنار خط آهن زندگی می کردند و دختر بچه خانواده در حادثه ای تلخ با قطار تصادف می کند . بیش از همه سکانس پایانی فیلم را به یاد دارم که پیتر اوتول سعی می کند عروسش به همراه چند بچه از ملیتهای مختلف را از دست سربازان آلمانی نجات بدهد . در انتهای فیلم به بچه ها که در ساحل مشغول بازی هستند تاکید می کند که به هیچ وجه با هم صحبت نکنن . اما بچه ها هنگام بازی کردن با هم حرفشان می شود و به زبانهای مختلف با هم صحبت می کنن و مامورهای آلمانی متوجه این موضوع می شوند .
در پایان فیلم پیتر اوتول با زحمات بسیار عروسش را به همراه بچه ها سوار بر کشتی می کند اما خودش مجبور می شود در ساحل بماند . سکانس وداع پدر شوهر با عروس و بچه ها جزء ماندگارترین سکانسهای تمام عمر من است . نگاه پیتر اوتول و عروس به هم ، در آن سکانس بسیار زیبا و تماشایی است . به حق این سکانس از نظر من شاهکاری فراموش نشدنیست.
گویا در یکی از پستها بانوی عزیز اشاره داشتن به گویندگی بی نظیر خانم رفعت هاشمپور در این فیلم .
آیا دوبله این دو فیلم موجود است ؟ اصلا عروسک ساز فیلم بود یا سریال ؟ بازیگر نقش اول عروسک ساز کی بود؟ و در پایان اطلاعاتی از این دو فیلم و احیانا گویندگان آن .
امیدوارم مثل همیشه دوستان عزیز و استاد واترلوی گرامی مرا یاری نمایند .
همینی است که سم اسپید گفته اما به علت تایم بالا تلویزیون بصورت سریال پخش کرد اما مورد پیتر اوتول ربطی به این فیلم نداره اون فیلمی بود که با نام نی زن سحرآمیز پخش شد
از این سریال مشخصات زیادی در خاطر ندارم نام کارگردان آن اگر اشتباه نکنم " حسین چوکیس " بود از داستان سریال هم طرح کم رنگی در ذهن دارم ، ماجرای گروهی از جویندگان طلا بود که به سرزمین گویا " آلاسکا " مهاجرت کرده و .... ، نام این سریال را در خاطر دارید ؟
سلامت و شادابی ، این است آرزوی من برای تک تک دوستان نیک اندیشم
رستگاری شما در گرو خرد شماست به هیچ امر دیگری وابسته نیست
از این سریال مشخصات زیادی در خاطر ندارم نام کارگردان آن اگر اشتباه نکنم " حسین چوکیس " بود از داستان سریال هم طرح کم رنگی در ذهن دارم ، ماجرای گروهی از جویندگان طلا بود که به سرزمین گویا " آلاسکا " مهاجرت کرده و .... ، نام این سریال را در خاطر دارید ؟
شبکه 3 همان اوایل افتتاحش یه سریال نشان داد که در مورد جویندگان طلا در آلاسکا بود که ریموند هارمشتروف هنرپیشه میشل استروگف بازی می کرد و بجاش ایرج دوستدار حرف می زد ( اگر منظورتون همین سریال باشه)
این مشخصات سریال است در آی ام دی بی که البته ناقص است
Аляска Кид – Russian title Aeynea Eea – Russian title Gold Rush in Alaska – English title The Alaska Kid – English title
A 1991 East German, Polish, Russian Television co-production [CCC Filmkunst GnbH (E.Berlin), Zodiak (Warsaw), ZDF (Moscow)] Producer: Artur Brauner Director: James Hill Story: “Smoke Bellew” Jack London (John Chaney) Teleplay: Paul Nicholas, Lutz Schaarwachter Photography: Jerzy Goscik [color] Music: John Cameron Running time: 13 episodes x 50 minutes
Cast: Alaska Kid/Kid Bellew - Mark Pillow Shorty - Donovan Scott Joy Hanson - Dawn Merrick Olaf - Craig Allan John Bellew - Raimund Harmstorf Charley Hanson - Vladimir Soshalsky Sprague - Edward Zentara Stine - Alexander Kuznetsov Chuck - Ryszard Kotys Marty - Artur Barcis O’Hara - Igor Dimitriev Mrs. Orisini - E. Schumilowa Mr. Orsisni - A. Aleksejew banker - Wolf Brauner Bruce - Jonathan Nelms with: Ingeborga Dapkunaite, Boris Klyuyev, Marina Livanova, Natalya Yegorova, Natje Jamaan, Anja Kruse, Igor Wolkow, Eric Douglas, Robert Fuller, Ivan Desny, John Philip Law, Galina Polskikh
شبکه 3 همان اوایل افتتاحش یه سریال نشان داد که در مورد جویندگان طلا در آلاسکا بود که ریموند هارمشتروف هنرپیشه میشل استروگف بازی می کرد و بجاش ایرج دوستدار حرف می زد (اگر منظورتون همین سریال باشه).
این سریال همزمان با شبکه 3 از شبکه 1 تلویزیونی دولتی روسیه از طریق آنتن زمینی پخش می شد. من تمام قسمت های این سریال رو علاوه بر شبکه 3 از این شبکه هم می دیدم. اگه اشتباه نکرده باشم باید حول و حوش سال 73 بوده باشه. از نکات جالب این شبکه اینکه اکثرا بعد از ظهرهای یکشنبه فیلم های کلاسیک پخش می کرد، البته فیلم های کلاسیک اروپایی و خصوصا آلن دلون، سوفیا لورن، مارچلوماسترویانی، کاترین دونو و از اون جالبتر اینکه خیلی از فیلم های کلاسیکی که از این شبکه پخش می شد درست هفته بعد سه شنبه شبها که اگه یادتون باشه زمان پخش فیلم سینمایی از شبکه 2 بود از این شبکه پخش می شد. کلا خاطرات خیلی خوبی از این شبکه که بعدها با عدم تقویت قطع شد دارم. اون زمان چون تنها منبع ما نوارهای VHS و بتامکس بود این شبکه واقعا غنیمتی محسوب می شد. بسیاری از فیلم های کلاسیک تاریخ سینما نظیر: هشت و نیم (فدریکو فلینی)، لورنسعربستان (دیوید لین)، معجزه سیب (فرانک کاپرا)، شیرهای جوان (ادوارد دیمیتریک)، طلای مککنا (جی. لی تامپسون)، فدورا (بیلی وایلدر)، حماسه یک سرباز (گریگوری چوخرای)، شالاکو (ادوارد دمیتریک)، دونده ماراتون (جان شله زینگر)، روز شغال (فرد زینه مان)، دشمنی در اعماق (دیک پاول) و ... را برای اولین بار از این شبکه دیدم.
از این سریال مشخصات زیادی در خاطر ندارم نام کارگردان آن اگر اشتباه نکنم " حسین چوکیس " بود از داستان سریال هم طرح کم رنگی در ذهن دارم ، ماجرای گروهی از جویندگان طلا بود که به سرزمین گویا " آلاسکا " مهاجرت کرده و .... ، نام این سریال را در خاطر دارید ؟
این سریال با بازی جیم گودمن و جک لندن براساس داستان مشهور سفید دندان نوشته جک لندن ساخته شد (بازیگر جک لندن با نویسنده جک لندن دو شخصیت جداگانه هستند). کارگردانی این سریال بر عهده حسین چوکیس (کارگردان ایرانی الاصل) بود. این سریال ربطی به مردان آلاسکا ندارد و سریال بسیار خوش ساخت تری بود... ابتدای سریال خرید سفید دندان توسط یک جوینده و مسابقه آن در سورتمه کشی بود و سپس حواشی بسیاری از زندگی جویندگان طلا بدان اضافه میشد...در انتهای سریال بیاد دارم که یکی از شخصیتهای اصلی سریال که پیرمردی بود خودخواسته در بالای درخت یخ زد.
(۱۳۸۹/۹/۱ صبح ۰۲:۱۸)دزیره نوشته شده:
در دهه شصت فیلمی از تلویزیون پخش شد که نامش اگر اشتباه نکنم اتاقک تلفن بود.
درباره کیوسک های قرمز رنگ تلفن که وقتی افراد داخلش می شدند خشک شده و به شکل وحشتناکی می مردند.
اخر سر همه کیوسک ها را با مرده های داخلش در فضای بزرگی جمع کردند.
من فقط یادم است که از این فیلم می ترسیدم! وعلت این اتفاقات یا نتیجه این فیلم به صورت سوال در ذهنم باقی مانده.
حالا که فکر میکنم می بینم که این دنیا چقدر شبیه آن کیوسک تلفن است و ما انسانها شبیه انسانی که در آن به دام می افتاد. سرگرمیهای دنیا گاهی از یادمان می برد که ما در این کیوسک دنیا به دام افتاده ایم و در آخر هم در همین کیوسک جان می سپاریم بدون آنکه هراسی داشته باشیم...و توان گریختن از این حفاظ . اگر بیشتر بیندیشیم از این دنیا و عاقبتش بیشتر خواهیم ترسید
از این سریال مشخصات زیادی در خاطر ندارم نام کارگردان آن اگر اشتباه نکنم " حسین چوکیس " بود از داستان سریال هم طرح کم رنگی در ذهن دارم ، ماجرای گروهی از جویندگان طلا بود که به سرزمین گویا " آلاسکا " مهاجرت کرده و .... ، نام این سریال را در خاطر دارید ؟
این سریال با بازی جیم گودمن و جک لندن براساس داستان مشهور سفید دندان نوشته جک لندن ساخته شد (بازیگر جک لندن با نویسنده جک لندن دو شخصیت جداگانه هستند). کارگردانی این سریال بر عهده حسین چوکیس (کارگردان ایرانی الاصل) بود. این سریال ربطی به مردان آلاسکا ندارد و سریال بسیار خوش ساخت تری بود... ابتدای سریال خرید سفید دندان توسط یک جوینده و مسابقه آن در سورتمه کشی بود و سپس حواشی بسیاری از زندگی جویندگان طلا بدان اضافه میشد...در انتهای سریال بیاد دارم که یکی از شخصیتهای اصلی سریال که پیرمردی بود خودخواسته در بالای درخت یخ زد.
و اگر دقت کنید می بینید که گودمن و جک لندن اسم شخصیت ها هستن و حسین چوکیس بازیگر این سریال است نه کارگردان و طبق اطلاعات آی ام دی بی متولد بوسنی هرزگوین است
این فیلم سیاه و سفید داستانش در مورد دو اسیر جنگی بود که برای خنثی کردن یک بمب به منزل یک افسر آلمانی آورده شده بودند ، در این منزل آنها چند ساعتی زندگی خوشایندی را تجربه نمودند ...
در انتهای فیلم پس از درگیری میان چند سرباز آلمانی و این دو اسیر ، یکی از آنها کشته شده و دیگری نیز بمب را منفجر نمود...البته در صحنه پایانی آنگونه که به خاطر دارم هم اسیر و هم سرباز آلمانی مجروح شده بودند ، اسیر فتیله دینامیت متصل شده به بمب را روشن می کند و خاموش کردن آن را منوط به تکرار کد خود از طرف سرباز آلمانی می کند و ...
نام این فیلم بدون شک در گنجینه حافظه شما خوبان محفوظ است
کامروا باشید
رستگاری شما در گرو خرد شماست به هیچ امر دیگری وابسته نیست
حدود 32 يا33 سال پيش ك فيلم ديدم بنام "گرگ تنها" كه داستانش شبيه سپيد دندان بود
يك فيلم انيميشن هم ديدم بنام "ميمون جنگجو " يك تراشه چوب داشت كه وقتي مي انداخت روي زمين باندازه يك تنه درخت مي شد و با دشمنهايش مي جنگيد زير آب هم ميرفت
سوال اين است كه شناسنامه اين دوفيلم را مي خواهم و احياناىنسخه اي از اين فيلم ها دوبله موجود است ؟
هردو فيلم را سينما رفتم ديدم البته ان سينم(سينما ماياك)االان فقط يك سر در ازش باقي مانده وساختمانش خراب شد وافتاد توي پارك شهرداري
سلام بر جناب ستوده عزیز !
شرمنده که به دلیل تازه وارد بودن به این تالار ارزشمند موجب بازگشت به گذشته میشوم ! در حدودای اواسط دهه شصت فیلمی در سینما بر اساس روایت (( میمون جنگجو)) با همین نام پخش میشد و من رو که علاقمند به این ژانر بودم بارها به سینما کشاند که سنو سال زیادی هم نداشتیم و در ان زمان ورود به سینما با هر سن و سالی چندان راحت نبود ! این فیلم بر اساس همان حکایت همیشگی نبرد خیر و شر متمرکز بود و قهرمان فیلم میمونی مسلط به هنرهای رزمی بود که با اهریمنان می جنگید ... البته نکته قابل توجه در این فیلم ساختار درون استودیویی ان بود که اگر درست یادم مونده باشه دکورها بودند که فضای فیلم رو شکل میدادند ... این فیلم تقریبا حس و حال نمایش هایی رو داشت که گاهی می بینیم امروزه در فیلمهای چینی رمدم چین رو نشون میده که به تماشای اونها مینشینند و خیلی هم به اونها علاقمندند : در اون نمایش ها کاراکترها گریم های سنگین و رنگینی دارند و با انجام جرکاتی نمایشگونه جدال ها و درگیری ها نمایش داده میشه ( چیزی مثل تعزیه های خودمون !)
دیدن این فیلم فانتزی در اون زمون ها که خودتون یادتون هست برخی فیلمهای عصر جمعه با زمان 44 دقیقه * ! پخش میشد برای ما ها یه تنوع اساسی محسوب میشد !
* اگه حافظم یاری کنه اسم اون فیلم 44 دقیقه پخش شده : (( لوییز و ویرجینیا )) بود !
من با این حرفی که می زنید کاملا مخالفم . ولی حاضرم جانم را بدهم تا شما حق داشته باشید این حرف را بزنید ... ولتر
این فیلم سیاه و سفید داستانش در مورد دو اسیر جنگی بود که برای خنثی کردن یک بمب به منزل یک افسر آلمانی آورده شده بودند ، در این منزل آنها چند ساعتی زندگی خوشایندی را تجربه نمودند ...
در انتهای فیلم پس از درگیری میان چند سرباز آلمانی و این دو اسیر ، یکی از آنها کشته شده و دیگری نیز بمب را منفجر نمود...البته در صحنه پایانی آنگونه که به خاطر دارم هم اسیر و هم سرباز آلمانی مجروح شده بودند ، اسیر فتیله دینامیت متصل شده به بمب را روشن می کند و خاموش کردن آن را منوط به تکرار کد خود از طرف سرباز آلمانی می کند و ...
این فیلم رو یادمه. یک بمب که از هواپیمای متفقین پرتاب شده بود ، بر روی سقف یک خانه میفتد ولی عمل نمیکند. در حالیکه نصف بمب از سقف خانه آویزان بود دو تا اسیر جنگی برای خنثی کردن بمب می آیند. فکر می کنم اسم افسر آلمانی "میتیکه" بود.
طریقت سامورایی استوار بر مرگ است. آنگاه که باید بین مرگ و زندگی یکی را انتخاب کنی، بیدرنگ مرگ را برگزین. دشوار نیست؛ مصمم باش و پیش رو. آن هنگام که تحت فشار انتخاب زندگی یا مرگ قرار گرفتهای، لزومی هم ندارد به هدف خود برسی {گوست داگ؛سلوک سامورایی}
این فیلم سیاه و سفید داستانش در مورد دو اسیر جنگی بود که برای خنثی کردن یک بمب به منزل یک افسر آلمانی آورده شده بودند ، در این منزل آنها چند ساعتی زندگی خوشایندی را تجربه نمودند ...
در انتهای فیلم پس از درگیری میان چند سرباز آلمانی و این دو اسیر ، یکی از آنها کشته شده و دیگری نیز بمب را منفجر نمود...البته در صحنه پایانی آنگونه که به خاطر دارم هم اسیر و هم سرباز آلمانی مجروح شده بودند ، اسیر فتیله دینامیت متصل شده به بمب را روشن می کند و خاموش کردن آن را منوط به تکرار کد خود از طرف سرباز آلمانی می کند و ...
این فیلم رو یادمه. یک بمب که از هواپیمای متفقین پرتاب شده بود ، بر روی سقف یک خانه میفتد ولی عمل نمیکند. در حالیکه نصف بمب از سقف خانه آویزان بود دو تا اسیر جنگی برای خنثی کردن بمب می آیند. فکر می کنم اسم افسر آلمانی "میتیکه" بود.
اون صحنه ای که این 2 زندانی دوش گرفته و غرق خوشی و سواستفاده از وسایل ژنرال ، داشتن نشان ها و مدال های ژنرال رو به مناسبت های مختلف به هم تقدیم می کردن از یاد رفتنی نیست ...
و اگر دقت کنید می بینید که گودمن و جک لندن اسم شخصیت ها هستن و حسین چوکیس بازیگر این سریال است نه کارگردان و طبق اطلاعات آی ام دی بی متولد بوسنی هرزگوین است