(۱۴۰۳/۳/۲۸ صبح ۰۹:۵۱)Emiliano نوشته شده:  

ب) در سالهای دهۀ 1370 خورشیدی فیلمی از تلویزیون ایران پخش شد که نامش «درخت زندگی» بود و داستان اون مربوط میشد به مسافرت و اسکان گروهی از نوجوانان در زمان جنگ با قطار و در یک کشور بیگانه (احتمالاً اسپانیا) و روابط بین میهمانها و میزبانان و چنانچه حافظه یاری کنه ملیت همه یا برخی از اون نوجوانان بلژیکی بود (این رو مطمئن نیستم).

 سؤال دومتون («درخت زندگی») احتمالاً این فیلم باشه:

https://m.imdb.com/title/tt0050882/

[/quote]

با عرض سلام و احترام به امیلیانو

به نظر نمی آید درخت زندگی این باشد.

The Other Tree of Guernica 1969 El otro árbol de Guernica باید باشد، درباره کودکانی از شهر کرنیکا در مرکز منطقه باسک اسپانیا که در بلژیک منتظر پایان جنگ داخلی هستند.

و اینکه به یاد Qu'est-ce qu'on a encore fait au bon Dieu? 2014   و 2019 که طبق معمول ضیف تر از قبلی بود افتادم، با توجه به ارساله اخیر جناب سروان و نظرات مشابهشان درباره مهاجران!

سلام Dude عزیز.

ممنونم از بذل توجّه شما.

بعذ از خوندن پیامتون، از توضیحاتتون در گروه کوچیکی از دوستان فیلم‌باز در «تلگرام» رونوشت گرفتم و از این دوستان نظرخواهی کردم تا به نتیجهٔ نهایی برسیم؛ عاخه راستش، عنوان ین فیلم خیلی مدّت تحت جستجو بود و اون نامی که خدمتتون عرض کردم بعد از مدّتی طولانی ازسوی یکی از دوستان همون گروه پیدا شد. چند سالی هست که در جستجوی پیدا کردن نام فیلم‌های مهجور هستیم.

خلاصه، روشنگری‌ای رو که یکی دیگه از اعضای اون گروه فرمودن، برای جنابعالی و دوستان رونوشت می‌گیرم و خوشحال می‌شم اگه باز هم جای بحث هست، در خدمت باشم. این روشنگری و توضیحات شب گذشته ازسوی «فرزاد» عزیز (FM), مدیر محترم صفحهٔ «فیس‌بوک»ی «سینما در روزهای خوش گذشته» گفته شده‌ن و بنده برای استفادهٔ این مطالب در این انجمن، از ایشون کسب اجازه کردم:

فیلم درخت زندگی (با شرکت لیز تیلور و مونتگمری کلیفت) در اکران نخست در سینما رادیوسیتی با همین عنوان اکران شد. اکرانهای مجدد و دوبله هم چند سال بعد داشت . اگهی مطبوعاتی اکران ها را میفرستم. از فیلم El otro árbol de Guernica - 1969 خبر ندارم .

https://imgurl.ir/viewer.php?file=m864820__1.jpg

و یه چیز دیگه که همین الان از ذهنم گذشت، این که به نظر می‌رسه هم دوستی که این سؤالو مطرح کرده و هم جنابعالی عنوان فارسی این فیلم رو اشتباه فرمودید. به نظر منظورتون، فیلم «درخت آزادی» بوده! وقتی توضیحات شما و پیرنگ این فیلم رو خوندم، بیشتر مطمئنّ شدم.

اگه این‌طور باشه، «درخت آزادی» این عنوان می‌سه:

L'arbre de Guernica 1975

https://m.imdb.com/title/tt0072656/

(۱۴۰۳/۴/۳۰ عصر ۱۲:۴۸)Emiliano نوشته شده:  

ب) در سالهای دهۀ 1370 خورشیدی فیلمی از تلویزیون ایران پخش شد که نامش «درخت زندگی» بود و داستان اون مربوط میشد به مسافرت و اسکان گروهی از نوجوانان در زمان جنگ با قطار و در یک کشور بیگانه (احتمالاً اسپانیا) و روابط بین میهمانها و میزبانان و چنانچه حافظه یاری کنه ملیت همه یا برخی از اون نوجوانان بلژیکی بود (این رو مطمئن نیستم).

 سؤال دومتون («درخت زندگی») احتمالاً این فیلم باشه:

با درود به امیلیانوی بسیار محترم.

من هم مثل شما مطمئنم که اسم فیلم، درخت زندگی نیست. منظور فقط فیلم مورد نظر تئو بود، ودرباره اینکه با چه عنوانی پخش شده هم نه نظری دادم و نه نظری دارم، چون اصلا چنین فیلمی را ندیده بودم!

ولی با عرض معذرت، فیلمی که در باره مسافرت و اسکان گروهی از نوجوانان در زمان جنگ، در یک کشور بیگانه (احتمالاً اسپانیا)  که بلژیک هم داشته باشد مطمئنا هیچ یک از فیلمهای مورد اشاره شما نیست. این هم -Raintree County 1957  - LArbre.de.Guernica.1975 -  El.otro.arbol.de.Guernica. 1969  هر سه فیلم.

سلام بر همه دوستان

دنبال سه فیلم می گشتم ؛

1.فیلم اول، یک فیلم آمریکایی رنگی بود متعلق به دهه 1990 که توی فیلم های سینما عصر جمعه شبک یک پخش شد ،سالهای 76 تا 78 ؛ ماجراش شرح حال یک تکنسین آزمایشگاهی بود که به ویروس خطرناکی الوده شده بود و برای اینکه دیگران آلوده نشن داشت فرار می کرد ؛ سکانسی از فیلم یادمه که برای پنچرگیری ماشینش فردی به اون کمک می کنه و در حین پنجرگیری دست کاراکتر اول فیلم می بره و قطره ای خون می افته روی انگشت پای شخصیت دیگر؛ و برای اینکه آنهم آلوده شده بود سریعا اونو میکشه

2.فیلم دوم ، این هم احتمالا یک tv movie  آمریکایی بوده مال همون دهه 1990 ؛ ماجرای تلاش های شهردار شهر کوچکی در غرب میانه آمریکاست برای نجات مردم وقتی که منبع آب شهر به انگلی آلوده شده بود که باعث تشنگی شدید مردم می شد؛ توی سکانسی از فیلم کامیونهای تصفیه آب به روش اوزون(o2) رو دیدم ، همون سالهای میانی دهه هفتاد پخش شد به عنوان فیلم سینمایی آخر شب پنج شنبه های شبکه یک

3.فیلم سوم،از شبکه دو پخش شد در همان سالهای 75تا 78 ، یک شهر زلزله شدید میاد(احتمالا سان فرانسیسکو) ماجرای مربوط به اون ؛ چیزی که یادمه یک خانمی میخواست شهردار بشه یا همسر شهردار بود، توی انتخابات و عکاسی هم عکسهای نامناسبی از اون داشت ، توی بیمارستان عکاس که در حال مرگ بود عکسها و نگاتیوش رو به اون خانم میده و از خطر بی آبرویی فرار می کنه

4.فیلم بسیار زیبای (Das Boot)  به کارگردانی ولفگانگ پترسون محصول 1981 آلمان را که قطعا اساتید کافه دیده اند ؛ چیزی که یادم میاد ، اولین بار این فیلم رو شبکه دو سالهای 75یا 76 به خاطر طولانی بودن فیلم به صورت یک سریال 5یا6 قسمتی پخش کرد، اساتید کافیه از تاریخ دقیق پخشش اطلاعی دارند؟؟

(۱۴۰۳/۴/۳۰ عصر ۰۱:۴۷)Dude نوشته شده:  

(۱۴۰۳/۴/۳۰ عصر ۱۲:۴۸)Emiliano نوشته شده:  

ب) در سالهای دهۀ 1370 خورشیدی فیلمی از تلویزیون ایران پخش شد که نامش «درخت زندگی» بود و داستان اون مربوط میشد به مسافرت و اسکان گروهی از نوجوانان در زمان جنگ با قطار و در یک کشور بیگانه (احتمالاً اسپانیا) و روابط بین میهمانها و میزبانان و چنانچه حافظه یاری کنه ملیت همه یا برخی از اون نوجوانان بلژیکی بود (این رو مطمئن نیستم).

 سؤال دومتون («درخت زندگی») احتمالاً این فیلم باشه:

https://m.imdb.com/title/tt0050882/

اگه این‌طور باشه، «درخت آزادی» این عنوان می‌سه:

 L'arbre de Guernica 1975

https://m.imdb.com/title/tt0072656/

با درود به امیلیانوی بسیار محترم.

من هم مثل شما مطمئنم که اسم فیلم، درخت زندگی نیست. منظور فقط فیلم مورد نظر تئو بود، ودرباره اینکه با چه عنوانی پخش شده هم نه نظری دادم و نه نظری دارم، چون اصلا چنین فیلمی را ندیده بودم!

ولی با عرض معذرت، فیلمی که در باره مسافرت و اسکان گروهی از نوجوانان در زمان جنگ، در یک کشور بیگانه (احتمالاً اسپانیا)  که بلژیک هم داشته باشد مطمئنا هیچ یک از فیلمهای مورد اشاره شما نیست. به نظرم. جوابگوی درخت زندگی هم این تئوست که یک چیزی گفت ورفت. این هم -Raintree County 1957  - LArbre.de.Guernica.1975 -  El.otro.arbol.de.Guernica. 1969  هر سه فیلم.

درود بر همۀ دوستان. چقدر خوشحال شدم که این همه فرهیختۀ هنردوست، در پی پاسخ سوال من هستند. بسیار متشکرم. البته من جایی نرفته ام همواره فاروم رو چک میکنم و البته اگر نکتۀ به درد بخوری هم به تور من بخوره حتماً در فاروم منعکس خواهم کرد. در مورد اسم اون فیلمها تا حد 95 درصد مطمئن هستم اما به خاطر داشته باشین اون اسامی برای پخش درون ایرانه و ممکنه اسم اصلی متفاوت باشه.

سپاس.

فقط همین: 6 قسمت سریال لهستانی PRZYGRYWKA 1982 که تا چندی پیش پیدا نمی شد، اینجا پیدا می شود. شاید ...

این یکی، بعید می دانم به درد کسی بخورد! Cheolgil Ueseo 1966

سلام و احترام خدمت دوستان گرامی

سوالات یکی از دوستان گرانقدر که مدتی است در کافه حضور ندارند، را به نیابت از ایشان مطرح می‌کنم

1

    این فیلم به گمانم آلمانی در یک شب اوایل دهه هشتاد از شبکه 3 پخش شد درباره یک راننده کامیون ترانزیت بود که بدون اینکه متوجه باشه محموله ای از مواد و تجهیزات رادیو اکتیو متعلق به قاچاقچیان بین المللی رو حمل میکنه و در طول مسیر ها توسط اونها و رابطین و افراد تحت نفوذشون محموله از گذرگاه های مرزی عبور داده میشه.درحالیکه خود راننده مطلع از آنچه که حمل میکنه نیست. بعد چند روز بعلت ناخوشی زیاد به دکتر مراجعه میکنه و پزشک بعد از معاینه دقیق به او میگه بصورت کوتاه اما شدید و یا بصورت مزمن و به آهستگی در معرض تشعشع پرتوهای رادیواکتیو قرار گرفته است. مرد که متوجه تمام اتفاقات و جریانات میشه و از طرفی زندگی اش رو نابود شده میبینه محموله رو مخفی و در صدد انتقام بر میاد و میخواد حداقل از طریق گرفتن پول هنگفت از قاچاقچیان که درصدد کشتنش هستند بعد از مرگش خانواده اش بدون سختی زندگی کنن .قرار محموله رو در حین حرکت قطار و پرتاب کیسه های محموله روی پلها میزاره و..

 2

این فیلم یک عصر جمعه اواخر دهه شصت یا اوایل هفتاد پخش شد درباره یک نویسنده / شاعر یا معلم آفریقایی که خاطرات بچگی اش رو که همراه مادر یا مادربزرگش در یک روستای دورافتاده آفریقا در میان تاریکی دشتهای ساوانا بیان میکنه که چطور همواره توسط مادر بزرگش به تحصیل و درس خواندن تشویق میشه اما وقتی در مدرسه معلم موضوع انشایی به بچه ها میگه و موقعی که پسرک انشای خود رو سر کلاس میخونه بهش اتهام زده میشه که این نوشته خودت نیست و در حین گریه و ناامیدی مادربزرگ اون رو دلداری میده و تشویق به بازگشت به مدرسه و ادامه تلاش و درس و تحصیل میکنه

3

فیلمی که با توجه به داستان و لباسهای سفید محلی احتمالا هندی؟ یا پاکستانی بود و عصر جمعه دهه شصت پخش شد درباره یک جوان خلافکار که گرفتار در باندهای تبهکار است و با مادرش زندگی میکنه ولی یک روز به واسطه اتفاقی به مادر قول میده دست از شرارت و دزدی و کارهای خلاف برداره . آدم خوب و مسلمون و پابند به شعائر دینی میشه و به بقیه کمک میکنه اما نه رقبا و نه گروه های تبهکار دست از سرش برنمیدارن و با تهدید یا تطمیع خواهان پیوستن دوباره او برای انجام کاری هستن. اما اون به قولی که داده پابنده صحنه آخر فیلم زمانی بود که مرد جوان با لباس محلی یک دست سفید در یک جشن عید مذهبی در سالنی مملو از جمعیت وسط ازدحام چاقو میخوره و در شلوغی جمعیت میمیره

4

فیلمی احتمالا استرالیایی که عصر جمعه اواخر دهه شصت یا اوایل هفتاد پخش شد. درباره یک پیرمرد تنها و منزوی و بدخلق که همراه زنش در خونه ای بالای تپه کنار شهر زندگی میکنه و به خاطر موضوعاتی از ساکنین شهر دلخوشی نداره . در طول فیلم افرادی از سکنه شهر برای صحبت با پیرمرد بر سر مسئله ای و جلب رضایتش به بالای تپه میرن اما در اینجا بصورت ناخواسته و غیر منتظره نفر اول بعد بحث و جدل لفظی به شکل تصادفی کشته میشه و درحالیکه اوضاع از کنترل زوج پیر خارج شده، زنجیره ای ازقتل نفرات بعد که به بالای تپه میان تا خبری از سایرین بگیرند شکل میگیره و در پایان فیلم پیرمرد توسط گلوله هلیکوپتر پلیس از پا درمیاد

5

فیلمی آلمانی که عصر جمعه دهه شصت پخش شد و برای مدتی رفاه این کشور خلوتی متروها خیابانها اتوبوسهای شیک و تمیزی شهر نقل مهمانی ها و جمع های فامیلی بود درباره یک زوج سالمند که میخواهند شب سال نو نزد فرزندانشان باشند و از اقامتگاه سالمندان فرار و در طول شب در شهر و مسیرهای مختلف مترو و اتوبوس ها پرسه می زنند و وقتی به خانه می رسند می بینند کسی آنجا نیست و درحالیکه خسته و کاملا ناامید شده اند ناگهان چراغ های منزل روشن و فرزندان شان که گویا از قبل مطلع و منتظر آمدنشان بودند اونها رو غافلگیر می کنند یادمه اسم یکیشون احتمالا آقای مورگان یا مزگان که تو ذهن بچگی ام مژگان میشنیدم

6

تصاویر پراکنده از یک فیلم سینمایی پخش شده در عصر جمعه دهه شصت احتمالا از برنامه کودکان شبکه یک درباره دو بچه دورگه در کشور های مستعمره آفریقایی بود که از دست یک شکارچی سفید پوست و قاچاقچی پوست حیوانات که با ماشین شبیه لندرور همواره اونها رو در شهرهای مختلف تعقیب میکرد فرار میکردند

7

یک سریال کوتاه احتمالا چند قسمتی انگلیسی یا استرالیایی پخش شده از برنامه کودک شبکه دو در دهه شصت پخش شد تقریبا در سبکی شبیه سریال جانی جونز که فقط قسمت اولش رو دیدم و همیشه ذهنم مشغول بود که ادامه سرنوشت پسرک چی میشه

فیلمی درباره زندگی پسر بچه ای که همراه پدرش که سوارکار مسابقات اسب دوانی بود . پدرو پسر هر دو عاشق اسب و مسابقات هستن و گاهی به اتفاق هم به تماشای مسابقات اسب دوانی میرن و روی اسبهای خوب و اینکه کدوم اسب و سوار خوب هستند صحبت میکنند . همراه نمایش خشونتها زد و بندها شرط بندی های پشت صحنه مسابقات جاهایی که سوارکاران حین مسابقه به همدیگه ضربه یا شلاق میزنن . در حین مسابقه پدرش در دور نهایی و نزدیک خط پایان درحالیکه پسرک مدام در حال تشویقش هست حین رقابت از اسب به زمین میخوره و جابجا میمیره و پسرک گویی تمام دنیا رو از دست داده میبینه که ناباورانه روشو با پارچه می پوشانند و درحالیکه که بهش میگه پدر پاشو بلند شو پدر دوستان پدرش تک تک بهش تسلیت میگن

(۱۴۰۳/۵/۲۰ عصر ۰۳:۳۱)پیرمرد نوشته شده:  

سلام و احترام خدمت دوستان گرامی

سوالات یکی از دوستان گرانقدر که مدتی است در کافه حضور ندارند، را به نیابت از ایشان مطرح می‌کنم

7

یک سریال کوتاه احتمالا چند قسمتی انگلیسی یا استرالیایی پخش شده از برنامه کودک شبکه دو در دهه شصت پخش شد تقریبا در سبکی شبیه سریال جانی جونز که فقط قسمت اولش رو دیدم و همیشه ذهنم مشغول بود که ادامه سرنوشت پسرک چی میشه

فیلمی درباره زندگی پسر بچه ای که همراه پدرش که سوارکار مسابقات اسب دوانی بود . پدرو پسر هر دو عاشق اسب و مسابقات هستن و گاهی به اتفاق هم به تماشای مسابقات اسب دوانی میرن و روی اسبهای خوب و اینکه کدوم اسب و سوار خوب هستند صحبت میکنند . همراه نمایش خشونتها زد و بندها شرط بندی های پشت صحنه مسابقات جاهایی که سوارکاران حین مسابقه به همدیگه ضربه یا شلاق میزنن . در حین مسابقه پدرش در دور نهایی و نزدیک خط پایان درحالیکه پسرک مدام در حال تشویقش هست حین رقابت از اسب به زمین میخوره و جابجا میمیره و پسرک گویی تمام دنیا رو از دست داده میبینه که ناباورانه روشو با پارچه می پوشانند و درحالیکه که بهش میگه پدر پاشو بلند شو پدر دوستان پدرش تک تک بهش تسلیت میگن

سلام استاد «پیرمرد» عزیز.

اگه اشتباه نکنم سؤال آخرتون باید این فیلم باشه:

باز هم از روی گودال‌ها خواهم پرید

Uz zase skácu pres kaluze 1971

https://m.imdb.com/title/tt0066515/

[quote='پیرمرد' pid='45685' dateline='1723291313']

سلام و احترام خدمت دوستان گرامی

سوالات یکی از دوستان گرانقدر که مدتی است در کافه حضور ندارند، را به نیابت از ایشان مطرح می‌کنم

خوشحالی خودم را از حضور دوباره پیرمرد گرامی با لیستی از فیلمهای دهه شصت که ارساله های شارینگهام گرامی را تداعی کرد، ابراز می کنم. چند تلاش ناموفق برای تماشای فیلم "تس" داشتم، ارساله ایشان، انگیزه برای دیدن این فیلم تا پایان را داد.

2. Rue cases nègres 1983  چندی پیش این فیلم را -درباره پسر بچه آفریقایی- که آشنا بنظر آمد، دیده بودم. 

3. این هندی هم بعید نیست Salim Langde Pe Mat Ro 1989 باشد. سلیم هم خلافکار بود و مسلمان مرد، عاقبتش- به زعم دست اندر کاران فیلم- خیر بود. به فیلم هندی دیگری با این داستان و مشخصات و جمیع این اضداد- بر خلاف انتظارم- بر نخوردم!

4. این هم باید نیوزیلندی Bad Blood 1981 باشد. هرچند هلیکوپتری ندارد! با عنوان خون پلید بیادش دارم و سالها پیش بدنبالش بودم.

5. Der Pfingstausflug 1978 درباره پیرزن و پیر مرد آلمانی

7. نام این سریال استرالیایی I Can Jump Puddles 1981 را هم که امیلیانوی بزرگوار نوشتند. فقط، برای استرالیایی و سریال شدنش 1971 باید 1981 می شد.

(۱۴۰۳/۴/۳۱ صبح ۱۲:۱۰)master of puppet نوشته شده:  

سلام بر همه دوستان

دنبال سه فیلم می گشتم ؛

1.فیلم اول، یک فیلم آمریکایی رنگی بود متعلق به دهه 1990 که توی فیلم های سینما عصر جمعه شبک یک پخش شد ،سالهای 76 تا 78 ؛ ماجراش شرح حال یک تکنسین آزمایشگاهی بود که به ویروس خطرناکی الوده شده بود و برای اینکه دیگران آلوده نشن داشت فرار می کرد ؛ سکانسی از فیلم یادمه که برای پنچرگیری ماشینش فردی به اون کمک می کنه و در حین پنجرگیری دست کاراکتر اول فیلم می بره و قطره ای خون می افته روی انگشت پای شخصیت دیگر؛ و برای اینکه آنهم آلوده شده بود سریعا اونو میکشه

این فیلم رو خودم پیدا کردم یک tv movie  آمریکایی بود به نام Thirst محصول 1998

https://www.imdb.com/title/tt0163337/

(۱۴۰۳/۵/۲۰ عصر ۰۳:۳۱)پیرمرد نوشته شده:  

سلام و احترام خدمت دوستان گرامی

سوالات یکی از دوستان گرانقدر که مدتی است در کافه حضور ندارند، را به نیابت از ایشان مطرح می‌کنم

1

    این فیلم به گمانم آلمانی در یک شب اوایل دهه هشتاد از شبکه 3 پخش شد درباره یک راننده کامیون ترانزیت بود که بدون اینکه متوجه باشه محموله ای از مواد و تجهیزات رادیو اکتیو متعلق به قاچاقچیان بین المللی رو حمل میکنه و در طول مسیر ها توسط اونها و رابطین و افراد تحت نفوذشون محموله از گذرگاه های مرزی عبور داده میشه.درحالیکه خود راننده مطلع از آنچه که حمل میکنه نیست. بعد چند روز بعلت ناخوشی زیاد به دکتر مراجعه میکنه و پزشک بعد از معاینه دقیق به او میگه بصورت کوتاه اما شدید و یا بصورت مزمن و به آهستگی در معرض تشعشع پرتوهای رادیواکتیو قرار گرفته است. مرد که متوجه تمام اتفاقات و جریانات میشه و از طرفی زندگی اش رو نابود شده میبینه محموله رو مخفی و در صدد انتقام بر میاد و میخواد حداقل از طریق گرفتن پول هنگفت از قاچاقچیان که درصدد کشتنش هستند بعد از مرگش خانواده اش بدون سختی زندگی کنن .قرار محموله رو در حین حرکت قطار و پرتاب کیسه های محموله روی پلها میزاره و..

این فیلم رو دقیقا به خاطر دارم ، آلمانی زبان بود اما احتمالا محصول اتریش یا سوئیس بود ،چون راننده کامیون که مواد رادیواکتیو رو از ایتالیا  وارد کشور می کرد . چیزی که توی ذهنم مونده اسم قهوه خانه ای بود که راننده و قاچاقجیان در آن قرار می گذاشتند ، یک قهوه خانه ایتالیایی با نام la strada  احتمالا ارجاعی به فیلم فلینی بوده

با عرض سلام.

جالب بود که فیلمی از دسانتیس  Non c'è pace tra gli ulivi 1950 هم با عنوان "جدال در کوهستان" پخش شده.با استناد به این.

فیلم Поединок в горах 1967  محصول شوروی هم با عنوان جدال در کوهستان پخش شده بود که این یکی, نام اصلیش هم تقربا همین است،

صحبت از آفریقا که شد، یاد مستندی افتادم، با روایتی طنز آلود، که نیمه ای از آن را دیده بودم. بی خبر، بهترین مستندی که شبیه به آن را هیچ وقت ندیده بودم و حس می کردم که بعد از آن هم ندیدم، پخش کرده بودند! انتظار پخش دوباره اش بی ثمر مانده بود.، وجستجویش در عصر اینتر نت هم. المنة لله، دست روسها افتاده بود و پیدا هم شد.

این ماموری که لب مرز با تور، دنبال مگس تسه تسه می گشت، و صحنه شکار شیر، در یادم مانده بود.

احیانا اگر کسی خواست دانلود کند. فایل تورنت با کیفیت بهتر 1.5 GB که زبان انگلیسی هم دارد: https://imgurl.ir/viewer.php?file=f61108...https://imgurl.ir/viewer.php?file=f611085___African_Safari_Rivers_of_Fire_and_Ic

African Safari/Rivers of Fire and Ice 1968

در این پست به اشتباه نام فارسی فیلم روسی Brave People 1950 را که "همیشه قهرمان" بود، "همیشه سربلند" نوشته بودم. و امیلیانوی گرامی سبب رفع این اشتباه شدند. همیشه سربلند Speedtrap1977 با بازی جو دان بیکر باید باشد. اسمش هم که نباشد، خودش در عکس قابل تشخیص است. مبارزه در ونیز هم مطمئنا Il terrorista 1963  دبوسیوست. "قهرمان وطن" جنگی کره شمالی، اثری از خود بجای نگذاشته، که ضایعه بزرگی نیست. فرار ژنرالها مطمئنا روسی, و استقلال طلبان مال اروپای شرقی است. بقیه که اشاره نشد هم، معروفند جز.یکی-دو مورد مجهول!

Our Wonderful Years 1966 かあちゃんと11人の子ども     آن سالهای خوش

Девочка ищет отца 1959   دختر گمشده

The Last Word 1979   دانی تراویس

البته این ایراد وارد است که فیلمهای بسیار با کیفیتی نیستند. ولی اگر این ژاپنی پیدا می شد با کمال میل تماشایش می کردم.

درباره پست پیرمرد گرامی و دوست غایبمان

فیلم شماره 2  Valley of Eagles 1951

فیلم شمار 3 احتمالا  A Little Silver Trumpet 1980

فیلم شماره 1 فیلمی به یادم می آید که, در جریان تلاطمات سیاسی و شاید هم کودتا، مردی را از هلیکوپتر به دریا انداخته بودند. به گمانم درباره دوران مارکوس درفیلیپین بود. و احتمال ضعیفتر اینکه کودتای کمونیستها در اندونزی باشد. نتیجه جستجوی بی نتیجه ام در گذشته، چند گزینه بود که ویدیویی از آنها پیدانشد. راجع به تشکرشان علی رغم غایب بودنشان هم، بزرگوارند، فقط می توانم ادای احترام کنم.

ضمن عرض سلام و احترام و تشکر مجدد از دوستان گرامی

پیام دوست غائبمان و سوالات دیگر ایشان را خدمت دوستان عیناً می‌فرستم

سلام و عرض ادب

خواستم تشکر کنم از شما جناب " پیرمرد " عزیز و همچنین اهالی کافه کلاسیک بخصوص جناب" Dude" که با تبحر مثال زدنی در یافتن فیلم های گمشده همت گماشتن و موارد رو به درستی شناسایی کردند ( امید که فیلم اکشن راننده ترانزیت هم توسط سایر دوستان شناسایی بشه )

در مورد فیلم شماره 7 توضیحی که باید عرض کنم این است که یک تک قسمتی از اون در برنامه کودک شبکه دوم ( مانند زمانی که سریالها یا فیلمهایی مانند جانی جونز در همین شبکه پخش میشد ) با تکرار دفعات همان تک قسمت، پخش گردید . موضوع آن هم مربوط میشه به پسری ده دوازده ساله ( با صدایی تقریبا گرفته که به نظرم از صدای خانم های گوینده تازه به کار اون ایام شاید مانند ابتدای کار خانم حجت استفاده شده بود ) که تنها با پدری که سوارکار مسابقات اسب دوانی است زندگی میکرد و در اون خیلی صحنه های واقعی مسابقات، خشونتها شرط بندی ها با تصویر برداری های ساده نشون داده میشد..اصولا موضوع و داستانش با سریال چون باد دویدن که مربوط به سریال داستانی و هفتگی و پخش شبانه شبکه اول بود فرق میکرد.آخر فیلم هم پدرش در حین مسابقه از اسب زمین میخوره و میمیره. بنظر خودم یا یک فیلم داستانی بوده که برنامه کودک شبکه دو اون رو قسمت بندی کرده و یا یک سریال دو سه قسمتی بود که فقط قسمت اولش نمایش داده شد ( البته احتمال هم داره که بخاطر قطعی های برق در اون ایام ادامه اون رو افرادی ندیده باشند)

بقیه عنوان ها درست بودند که البته بعلت پخش در سالهای دور و عدم تکرار چه بسا شرح داستان فیلم دارای اشکالاتی بود مثل مورد شماره 3 جستجوی با هواپیما که هلیکوپتر پلیس ذکر شد یا مورد شماره 4 خانم مارگارت که آقای مورگان یاد شد

این چند عنوان هم از فیلم های از قلم افتاده در همینجا ذکر میشه

1

فیلمی نسبتا طولانی که در برنامه هنر هفتم انتهای شب بعد مسابقه هفته به گمانم بعد از صحبت و معرفی ابتدایی پخش شد و بعلت طولانی بودن و پخش انتهای شب وسطش خوابم برد ( واقعا اون ایام که معمولا بعد اخبار آخر شب دیگه عملا تلویزیون تعطیل و خاموش می شد و بینندگان می خوابیدند عادت به بیدار ماندن برای دیدن فیلمهای با ارزش هنر هفتم سخت بود ) فیلمی که مربوط به حوادث بعد اشغال به گمانم ژاپن و احتمالا توکیو توسط امریکایی ها بود یک صحنه که یادمه این بود که در رمپ هواپیمای نظامی در حال پرواز باز شد و از ارتفاع زیاد یه مرد ژاپنی رو از هواپیما بیرون انداختن

2

این فیلم هم که خیلی قدیمی و سیاه سفید بود و فکر میکنم در شب جمعه در برنامه هنر هفتم نمایش داده شد مربوط به اختلافات اهالی یک شهر کوچک کنار کوهستان بود که در یک مورد بشدت مراقبت میکردن و اون هم عدم ایجاد صدای بلند برای ممانعت از ریزش بهمن در زمستانها بود اما در انتهای فیلم بهمن سقوط میکنه و درست قبل رسیدن به شهر کاملا متوقف میشه و اهالی متوجه میشن این همه سال بی جهت در جدال با هم بودن

3

یک فیلم سینمایی انگلیسی که عصر جمعه دهه شصت پخش شد و مثل سریال الیورتویست بیشتر داستان،. در محیط های دکورهای سینمایی بود درباره یک خانواده لندنی که فقیر میشن و مادر و بچه ها در یک محله فقیر نشین شهری بندری ساکن و اونجا درگیر مسائلی از طرف افراد مختلف و گاها شریر میشن

دوتا فیلم هم از دهه هشتاد .سینما 4

4

فیلمی با دو خط داستانی مجزا از یک پدر الاف دائم الخمر. با دختری که در انتهای فیلم در حالی که نامزدش تو ماشین منتظر آماده فرار هست . دختر میره توی یک کافه و به آهستگی کیف پول رو از دزدهای درون کافه کش میره و با عجله بیرون میاد و بلافاصله ماشین حرکت پسرو دختر باهم فرار میکنند

5

داستان پسری که از خانواده اش اجازه میگیره همراه همکلاسهایش با ماشین برای تفریح بیرون شهر برن اما ناخواسته به واسطه یکی از اونها که کنترلی رو رفتار و اعصابش ندارد دچار مرگ یک آدم و اتفاقات مرگباری میشن و در انتها پلیس برای دستگیری شون به جستجو در تپه ها بر میاد

(۱۴۰۳/۵/۳۰ عصر ۰۹:۵۴)پیرمرد نوشته شده:  

ضمن عرض سلام و احترام و تشکر مجدد از دوستان گرامی

پیام دوست غائبمان و سوالات دیگر ایشان را خدمت دوستان عیناً می‌فرستم

سلام و عرض ادب

خواستم تشکر کنم از شما جناب " پیرمرد " عزیز و همچنین اهالی کافه کلاسیک بخصوص جناب" Dude" که با تبحر مثال زدنی در یافتن فیلم های گمشده همت گماشتن و موارد رو به درستی شناسایی کردند ( امید که فیلم اکشن راننده ترانزیت هم توسط سایر دوستان شناسایی بشه )

در مورد فیلم شماره 7 توضیحی که باید عرض کنم این است که یک تک قسمتی از اون در برنامه کودک شبکه دوم ( مانند زمانی که سریالها یا فیلمهایی مانند جانی جونز در همین شبکه پخش میشد ) با تکرار دفعات همان تک قسمت، پخش گردید . موضوع آن هم مربوط میشه به پسری ده دوازده ساله ( با صدایی تقریبا گرفته که به نظرم از صدای خانم های گوینده تازه به کار اون ایام شاید مانند ابتدای کار خانم حجت استفاده شده بود ) که تنها با پدری که سوارکار مسابقات اسب دوانی است زندگی میکرد و در اون خیلی صحنه های واقعی مسابقات، خشونتها شرط بندی ها با تصویر برداری های ساده نشون داده میشد..اصولا موضوع و داستانش با سریال چون باد دویدن که مربوط به سریال داستانی و هفتگی و پخش شبانه شبکه اول بود فرق میکرد.آخر فیلم هم پدرش در حین مسابقه از اسب زمین میخوره و میمیره. بنظر خودم یا یک فیلم داستانی بوده که برنامه کودک شبکه دو اون رو قسمت بندی کرده و یا یک سریال دو سه قسمتی بود که فقط قسمت اولش نمایش داده شد ( البته احتمال هم داره که بخاطر قطعی های برق در اون ایام ادامه اون رو افرادی ندیده باشند)

بقیه عنوان ها درست بودند که البته بعلت پخش در سالهای دور و عدم تکرار چه بسا شرح داستان فیلم دارای اشکالاتی بود مثل مورد شماره 3 جستجوی با هواپیما که هلیکوپتر پلیس ذکر شد یا مورد شماره 4 خانم مارگارت که آقای مورگان یاد شد

این چند عنوان هم از فیلم های از قلم افتاده در همینجا ذکر میشه

1

فیلمی نسبتا طولانی که در برنامه هنر هفتم انتهای شب بعد مسابقه هفته به گمانم بعد از صحبت و معرفی ابتدایی پخش شد و بعلت طولانی بودن و پخش انتهای شب وسطش خوابم برد ( واقعا اون ایام که معمولا بعد اخبار آخر شب دیگه عملا تلویزیون تعطیل و خاموش می شد و بینندگان می خوابیدند عادت به بیدار ماندن برای دیدن فیلمهای با ارزش هنر هفتم سخت بود ) فیلمی که مربوط به حوادث بعد اشغال به گمانم ژاپن و احتمالا توکیو توسط امریکایی ها بود یک صحنه که یادمه این بود که در رمپ هواپیمای نظامی در حال پرواز باز شد و از ارتفاع زیاد یه مرد ژاپنی رو از هواپیما بیرون انداختن

2

این فیلم هم که خیلی قدیمی و سیاه سفید بود و فکر میکنم در شب جمعه در برنامه هنر هفتم نمایش داده شد مربوط به اختلافات اهالی یک شهر کوچک کنار کوهستان بود که در یک مورد بشدت مراقبت میکردن و اون هم عدم ایجاد صدای بلند برای ممانعت از ریزش بهمن در زمستانها بود اما در انتهای فیلم بهمن سقوط میکنه و درست قبل رسیدن به شهر کاملا متوقف میشه و اهالی متوجه میشن این همه سال بی جهت در جدال با هم بودن

مورد شماره 2 را یادم هست که دیده ام، ولی تو این دو سه روزه اصلا اسم فیلم یادم نیامد.

موضوعش البته جاسوسی و اگه اشتباه نکنم در زمان جنگ دوم جهانی اتفاق می افتاد.

در مورد تلاش برای ربودن یک دانشمند و رمز گشایی از دفترچه اطلاعاتش بود.

توی تحلیل فیلم هم یادمه کارشناس برنامه ایراد می گرفت که چرا یکی از همکاران دانشمند ربوده شده که با پلیس همکاری می کرد (نقش اول فیلم) برای خوندن یک یادداشت رمز که با حروف معکوس نوشته بود، یادداشت رو توی آینه می گرفت و از روی آینه می خوند. (منظورش این بود که با اون استعداد بدون آینه هم می توانست این کار رو انجام بده)

آخر کار هم که تعقیب و گریز به اون روستا و کنار کوه می رسه با شلیک گلوله بهمن سقوط می کنه ولی به روستا نمی رسه و اهالی متوجه می شوند که این باور که بهمن می تونه روستا رو در معرض خطر قرار بدهد بی پایه است و ماجرا ختم به خیر می شود.

(۱۴۰۳/۶/۳ صبح ۰۹:۲۷)mr.anderson نوشته شده:  

(۱۴۰۳/۵/۳۰ عصر ۰۹:۵۴)پیرمرد نوشته شده:  

ضمن عرض سلام و احترام و تشکر مجدد از دوستان گرامی

پیام دوست غائبمان و سوالات دیگر ایشان را خدمت دوستان عیناً می‌فرستم

2

این فیلم هم که خیلی قدیمی و سیاه سفید بود و فکر میکنم در شب جمعه در برنامه هنر هفتم نمایش داده شد مربوط به اختلافات اهالی یک شهر کوچک کنار کوهستان بود که در یک مورد بشدت مراقبت میکردن و اون هم عدم ایجاد صدای بلند برای ممانعت از ریزش بهمن در زمستانها بود اما در انتهای فیلم بهمن سقوط میکنه و درست قبل رسیدن به شهر کاملا متوقف میشه و اهالی متوجه میشن این همه سال بی جهت در جدال با هم بودن

مورد شماره 2 را یادم هست که دیده ام، ولی تو این دو سه روزه اصلا اسم فیلم یادم نیامد.

موضوعش البته جاسوسی و اگه اشتباه نکنم در زمان جنگ دوم جهانی اتفاق می افتاد.

در مورد تلاش برای ربودن یک دانشمند و رمز گشایی از دفترچه اطلاعاتش بود.

توی تحلیل فیلم هم یادمه کارشناس برنامه ایراد می گرفت که چرا یکی از همکاران دانشمند ربوده شده که با پلیس همکاری می کرد (نقش اول فیلم) برای خوندن یک یادداشت رمز که با حروف معکوس نوشته بود، یادداشت رو توی آینه می گرفت و از روی آینه می خوند. (منظورش این بود که با اون استعداد بدون آینه هم می توانست این کار رو انجام بده)

آخر کار هم که تعقیب و گریز به اون روستا و کنار کوه می رسه با شلیک گلوله بهمن سقوط می کنه ولی به روستا نمی رسه و اهالی متوجه می شوند که این باور که بهمن می تونه روستا رو در معرض خطر قرار بدهد بی پایه است و ماجرا ختم به خیر می شود.

(۱۴۰۳/۴/۳۱ صبح ۱۲:۱۰)master of puppet نوشته شده:  

سلام بر همه دوستان

دنبال سه فیلم می گشتم ؛

4.فیلم بسیار زیبای (Das Boot)  به کارگردانی ولفگانگ پترسون محصول 1981 آلمان را که قطعا اساتید کافه دیده اند ؛ چیزی که یادم میاد ، اولین بار این فیلم رو شبکه دو سالهای 75یا 76 به خاطر طولانی بودن فیلم به صورت یک سریال 5یا6 قسمتی پخش کرد، اساتید کافیه از تاریخ دقیق پخشش اطلاعی دارند؟؟

سلام و درود

به فیلم زیبای Das Boot اشاره کردید که یکی از نوستالوژی های دهه هفتادی ماست.

بله، دقیقا" یادم هست که تابستان 1373 از  شبکه 2 پخش شد، البته به صورت سریالی در قسمت های سی-چهل دقیقه ای. دقیق تر بخواهم بگویم:حد فاصل مرداد تا شهریورماه بود که می دیدیم.

من که عاشق موسیقی پایانی آن بودم که تلفیقی بود از موسیقی حماسی با صدای رادارهای زیر دریایی.

این خاطره بازی شما بانی خیر شد تا بگردم و همین موزیک متن فیلم را بیابم.

https://discogs.vmusic.ir/single-albums/...https://discogs.vmusic.ir/single-albums/klaus-doldinger-das-

تراک 2: Titel

در پایان یادی کنیم از مرحوم بهرام زند که با حنجره ی طلایی خود این فیلم را برای ما ماندگار کرد.

روحش شاد

(۱۴۰۳/۶/۴ عصر ۰۳:۲۶)شارینگهام نوشته شده:  

(۱۴۰۳/۴/۳۱ صبح ۱۲:۱۰)master of puppet نوشته شده:  

سلام بر همه دوستان

دنبال سه فیلم می گشتم ؛

4.فیلم بسیار زیبای (Das Boot)  به کارگردانی ولفگانگ پترسون محصول 1981 آلمان را که قطعا اساتید کافه دیده اند ؛ چیزی که یادم میاد ، اولین بار این فیلم رو شبکه دو سالهای 75یا 76 به خاطر طولانی بودن فیلم به صورت یک سریال 5یا6 قسمتی پخش کرد، اساتید کافیه از تاریخ دقیق پخشش اطلاعی دارند؟؟

سلام و درود

به فیلم زیبای Das Boot اشاره کردید که یکی از نوستالوژی های دهه هفتادی ماست.

بله، دقیقا" یادم هست که تابستان 1373 از  شبکه 2 پخش شد، البته به صورت سریالی در قسمت های سی-چهل دقیقه ای. دقیق تر بخواهم بگویم:حد فاصل مرداد تا شهریورماه بود که می دیدیم.

من که عاشق موسیقی پایانی آن بودم که تلفیقی بود از موسیقی حماسی با صدای رادارهای زیر دریایی.

این خاطره بازی شما بانی خیر شد تا بگردم و همین موزیک متن فیلم را بیابم.

https://discogs.vmusic.ir/single-albums/...https://discogs.vmusic.ir/single-albums/klaus-doldinger-das-

تراک 2: Titel

در پایان یادی کنیم از مرحوم بهرام زند که با حنجره ی طلایی خود این فیلم را برای ما ماندگار کرد.

روحش شاد

 هزاران درود و احسنت بر کاپیتان شرینگهام

خاطرات کودکیم را یادم آوردی

چقدر این سریال را دوست داشتم و چقدر در سکانس انتهایی که بندرگاه توسط بمب افکن های متفقین بمباران می شد و بعد از این همه جان به در بردن از مخاطرات دریا ،تازه سالم به پایگاه خود برگشته بودند ، حرص خوردم و بغض کردم یکی از اولین اشک هایم در کودکی را بخاطر پایان همین فیلم ریختم . البته بعدا فهمیدم که زیردریایی U96 که ماجرای فیلم از ماموریتهای آن برداشته شد در عالم واقع نه تنها در جنگ غرق نشد بلکه تا اواخر دهه1950 نیز در نیروی دریایی آلمان خدمت می کرد و کمی از تالماتم کاسته شد.

اگر بزرگان کافه یاد داشته باشند در همان  زمانها یک سریال آلمانی دیگر نیز شبکه دو پخش می کرد با نام «گل های شب بو» شخصیت اصلیش یک زن آلمانی بود با نام مردانه «ماکسیمیلیان» آن سریال هم سکانسی داشت که سپاه روسیه در اخرین روزهای جنگ به خانه ماکسیمیلیان که پدرش اشراف نظامی قدیمی پروسی (یونکر) بود می رسند و ماکسیمیلیان فرار می کند اما پدر و مادرش می مانند و خودکشی می کنند صدای راوی سریال هم اشتباه نکنم «رامین کاملی» فرزند مرحوم «عطالله کاملی» بود.

این دو سکانس از اولین خاطرات سریال دیدن من بودند

یادی کنیم از بازیگر نقش اصلی فیلم زیردریایی «یورگن پرشنو» با اینکه بازیگری با استعداد نشان داد ،بعدها هیچ فیلم مهمی از وی ندیدم ، در سریال «twin peaks» نقش کوچکی داشت و همان دهه 1990 یک فیلم تلویزیونی ضعیف نیز البته با بازیگری «الیزابت هارلی»  و «پتسی کنسیت» خواننده با عنوان «kill cruise» که نقش قایق داری را داشت که با این دو زیبارو همسفر می شد اما در کل فیلم ضعیفی بود. شاید بخاطر ضعف در زبان انگلیسی هیچ گاه در هالییود جای پایی پیدا نکرد همچون «برونو گانتز» کبیر

تا جاییکه می دانم فیلم در آلمان هم خیلی محبوب بود به تاسی از آن یک گروه موسیقی به اسم U96 شکل گرفت که اسم آلبوم اولشان هم Das Boot بود.

https://en.wikipedia.org/wiki/Das_Boot_(album)

روح مرحوم بهرام زند نیز شاد باشد ، تا ابد صدای بم و مردانه ایشان را از حنجره ناوارو و شرلوک هولمز خواهیم شنید

شاید دارم روده دراری می کنم ،اما نام کاپیتان شرینگهام نیز برای من یادآور خاطره قدیمی است . زمانی که سریال جک هالبورن پخش می شد ، در ایام کودکی فکر می کردم حتماً سریال انگلیسی است و نمی دانم چرا فکر می کردم بازیگر نقش کاپیتان شرینگهام نیز «جرمی آیرونز» است، در ایام جوانی خیلی در اینترنت کارنامه جرمی ایرونز را زیرورو کردم تا نام سریال را پیدا کنم و طبیعتاً  هیچ حاصلی نداشت . ناگهان به طور اتفاقی که داشتم فیلم آلمانی «سقوط» درباره آخرین روزهای زندگی هیتلر را می دیدم ، بازیگر نقش کاپیتان شرینگهام در نقش پزشک جراح ظاهر شد و من آنجا فهمیدم که اصلا جک هالبورن محصول آلمان بود و کاپیتان شرینگهام نیز بازیگری آلمان بوده با نام ماتیاس هابیش

صحبت از خاطره بازی با فیلم Das Boot شد ، دیدن کلیپ ساخته شده توسط گروه هوی متال سوئدی «Sabaton» با عنوان «Wolfpack»که در باب حملات یوبوت‌های آلمانی به کاروانهای دریایی متفقین در بحبوحه جنگ جهانی دوم را روایت می کند ،خالی از لطف نیست . ضمن اینکه  صحنه های از خود فیلم Das Boot  نیز استفاده کرده است

https://www.y o u t u b e . c o m/watch?v=zOSp2g3PZ2Y

این کلیپ نیز همان آهنگ Wolfpack منتها با فیلم geryhound میکس شده

https://www.y o u t u b e . c o m/watch?v=grZh61KgZiw

بنده از قوانین فرستادن پستی که الزاما به محتوای تاپیک ربط ندارد، بی اطلاع هستم . اگر مدیران کافه فکر می کنند این پست بی ربط باشد ،در پاک کردن آن مختاراند.

با احترام