[-]
جعبه پيام
» <BATMAN> سریال Slasher فصل اولو دیدم و خوشم اومد ، خونریزی الکی نداره ، ببشتر جنایی و معماییه https://s8.uupload.ir/files/slasher_d89c.jpg
» <BATMANhttps://rooziato.com/1402490975/10-best-...-tv-shows/
» <BATMAN> سلام شارینگهام عزیز، با اجازه شما بله!
» <شارینگهام> سلام بتمن جان، گشت شبانه ات آغاز شده؟
» <BATMAN> شب بخیر https://s8.uupload.ir/files/the_batman_hpv2.jpg
» <اکتورز> مجیدی ، کیا رستمی ، پوراحمد و ... نقش بچەها در فیلمهایشان بسیار پررنگ بودە و این بیشتر بە دلیل دور زدن سانسور بودە
» <اکتورز> همەی وجودم درد گرفت
» <اکتورز> ویدیوای از صحبتهای جیم جارموش در مورد کیارستمی دیدم و نظر ایشان این بود کە کیارستمی برای دور زدن سانسور از کودکان در فیلمهایش بهرە میگرفتە
» <سروان رنو> تلگرام یا فروم ؟ مساله این است ! ... https://cafeclassic5.ir/showthread.php?t...4#pid45464
» <Dude> سلامت باشید. شده که ازعزیزانی با هم، کمی قدیمی تر از اینها را دیده بودیم، جز خودم همه دردیار باقی اند. خوشحالم هنوز هستند که از آن فیلمها خاطره دارند، با آرزوی سلامتی
Refresh پيام :


ارسال پاسخ 
 
رتبه موضوع
  • 13 رای - 4.08 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
ارتش سری ( کافه کاندید و ماجراهایش )
نویسنده پیام
سروان رنو آفلاین
پلیس انجمن
******

ارسال ها: 2,257
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۸/۱/۲۶
اعتبار: 84


تشکرها : 11469
( 19006 تشکر در 1593 ارسال )
شماره ارسال: #54
RE: ارتش سری ( کافه کاندید و ماجراهایش )

بین خانم های سریال ، ناتالی از همه شیک پوش تر بود. ایوت قشنگ بود اما زیاد به خودش نمی رسید و البته به رشیدی و بلندی ناتالی نبود. مونیک هم که بیچاره صبح تا شب داشت به رستوران می رسید و وقت اینکه به خودش برسه رو نداشت. درعوض  ناتالی وقتش آزاد بود ( اینقدر که می نشست و تخم مرغ  رنگ می کرد ! ) توی هر قسمت یه لباس می پوشید و مخصوصا وقتی اون لباس گل گلی اندام نما رو می پوشید دیگه هیچ ایست بازرسی آلمانی قادر به متوقف کردن اون نبود ! مادلین هم خوب بود ولی چون کسلر غیرتی بود ، مادلین نمی تونست خیلی آزاد بچرخه و بنابراین اکثرا یا در آپارتمانش بود یا در کافه کاندید. راستی یکبار هم در یکی از قسمت ها چشممان به زن سرگرد برانت روشن شد. ایشان هم بدک نبود ولی بدبختانه  در بمباران به فنا رفت . خیلی دوست داشتیم همسر راینهارت را هم ببینیم اما ظاهرا ایشان زن نداشت ( یا اینکه فوت کرده بود ؟ idont)


رویاهای ما زندگی واقعی ما هستند .
۱۳۸۹/۹/۷ صبح ۱۲:۳۵
مشاهده وب سایت کاربر یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : Kassandra, دشمن مردم, ژان والژان, زرد ابری, dered, مگی گربه, واتسون, کاپیتان اسکای
ارسال پاسخ 


پیام در این موضوع
RE: ارتش سری ( کافه کاندید و ماجراهایش ) - سروان رنو - ۱۳۸۹/۹/۷ صبح ۱۲:۳۵
پیانوی مکس - برت گوردون - ۱۳۹۳/۱۰/۳۰, عصر ۰۱:۲۷