قبل از گسترش شبکههای تلویزیونی و آمدن اینترنت، آماده شدن ما برای استقبال از عید نوروز حکایتی دیگر داشت. ما با کمترینها شاد میشدیم و دلخوش...
یک برنامه تلویزیونی دلخواه، یک موسیقی شاد و اسکناسهای ۱۰ تومانی و ۲۰ تومانی. تازه در اواخر دهه شصت -اگر شخص عیدیدهنده خیلی تحویلت میگرفت- یک اسکناس ۱۰۰ تومانی تا نخورده که بوی نویی میداد، از لای قرآن بیرون میآورد و دستت میداد! معمولاً اقوام بابا اسکناس نو عیدی میدادند و اقوام مامان چند جلد کتاب.
با اینکه میدانستیم روز اول فروردین، حتماً رابین هود پخش میشود و قصهاش را هم از بهر بودیم، باز هم با ولع جلوی تلویزیون مینشستیم تا ببینیم رابین و جان کوچولو چگونه از خجالت داروغه ناتینگهام درمیآیند! گوریل انگوری، پلنگ صورتی، معاون کلانتر و یوگی و دوستانش مهمان همه ساله و ویژه خانههای ما از شبکه ۱ بودند. نقاشیهای مداد رنگی، نقش میانبرنامه را بازی میکرد و برای ما ارج و قربی خاص داشت! چند سالی هم یک ملخ، یک سوسک و یک پینهدوز با حرکات پانتومیم خود در روز اول فروردین ما را سر ذوق میآوردند.
Traja chrobáci
شبکه ۲ حکایتی متفاوت داشت. جانی جونز پَپِه و اعصاب خرد کن، پای ثابت برنامه کودک این شبکه بود و هادسن پلوز یکی دیگر از مهمانان ثابت خانه ما بود که از ته دل به باد گلو زدنها و کارهای بیادبانهاش میخندیدیم!
Johny Jonz
Hadson Ploz
تماشای برنامه سینمای کمدی، فیلمهای سینمایی شبکههای ۱ و ۲ که بیشترشان هم اصلاً مناسب سن و سال ما نبودند* و سریالهای شبانه از دیگر دلخوشیهای ما بود. حتی برنامه جهان در سالی که گذشت را نیز از اول تا آخر و حریصانه نگاه میکردیم!
اما تمام اینها که گفتم، بعد از ورود به سال جدید اتفاق میافتاد. ورود به سال جدید آدابی داشت که من باید حتماً آنها را رعایت میکردم...
***
اول؛ از یک ماه مانده به عید، شمارش معکوس شروع میشد:
آخرین ماه سال، آخرین هفته، آخرین شنبه، آخرین یکشنبه...، آخرین روز مدرسه، آخرین روز، آخرین شب، آخرین صبحانه، آخرین نهار، آخرین شام، -بیادبی نباشد- آخرین دستشویی و آخرین حمام، آخرین ساعت و آخرین دقیقه از سالی که داشت تمام میشد...
خلاصه کاملاً به شکل حماسی-تراژیک به آخرینها توجه کرده و با غم و اندوه با سال کهنه و اجزایش که دیگر هیچ وقت در زندگیام تکرار نمیشدند، وداع میکردم! (حالا اما داستان متفاوت است. خیلی وقتها فقط دوست داریم بگذرد!)
دوم؛ به عنوان بزرگتر و سرپرست تیم جستجو به اتفاق خواهر و برادرم، شروع به زیر و رو کردن خانه و سرکشی به تمام مخفیگاههایی میکردیم که حدس میزدیم، مامان عیدیهای خریداری شده را در آنجا پنهان کرده است. راستش اصلاً نمیتوانستیم صبر کنیم تا در لحظه تحویل سال بفهمیم چه هدیهای خواهیم گرفت! از طرفی مامان و بابا همیشه به ما کادو -و نه پول- میدادند و برای همین جستجوی کابینت به کابینت، قفسه به قفسه و کمد به کمد از واجبات آخرین روزهای سال کهنه بود؛ اما مامان هم که خودش ما را بزرگ کرده بود، خوب دست ما را خوانده و شگردهای مخصوص خودش را برای مخفی کردن کادوها داشت! نتیجه رقابتِ تنگاتنگ ما سه نفر و مامان هیچگاه قابل پیشبینی نبود و هر سال اتفاقات عجیب و غریب پیش میآمد.**
سوم؛ اما بزرگترین دلخوشی شخص من، خرید ویژهنامههای انواع مجلات و روزنامهها بود. این موضوع آن قدر برایم حیاتی بود که در حد توان مالی، دست ردّ به خرید هیچ مجلهای نمیزدم! از کیهان بچهها و نهال انقلاب گرفته تا سوره نوجوانان و سروش نوجوان، از اطلاعات هفتگی گرفته تا فیلم و سروش بزرگسال...
حال پس از گذشت، چند دهه، عکس روی جلد این ویژهنامهها را که در بحران حوادث و اسبابکشیهای متعدد گم و گور و پاره نشدهاند، به همکافهایهای عزیز تقدیم میکنم:***
ویژهنامه "همشهری" ماه (اسفند ۱۳۷۱)؛ از معدود مجلاتی که با چاپ تمام رنگی و کاغذ مرغوب منتشر میشد و البته از هر دری، سخن میگفت!
ماهنامه "گل آقا" (اسفند ۱۳۷۰)؛ با کاریکاتوری از مرحوم حسن حبیبی، معاون اول وقت رییسجمهور؛ جالب است که مشکلات امروز، دغدغههای ۳۱ سال پیش نیز بوده است!
کتاب سال "فیلم" (اسفند ۱۳۹۰)؛ بررسی سی سال سریالسازی در ایران
آرای برترین سریالهای ایرانی تا سال ۱۳۹۰ از نظر منتقدان و نویسندگان سینما و تلویزیون. برنده بیچون و چرا: "هزار دستان"
کتاب سال "فیلم" (اسفند ۱۳۸۴)؛ ویژهنامه دوبله. ۱۸ سال بعد، فقط یکی از این چهار استاد برجسته دوبله در قید حیات است.
از صفحات کتاب سال اسفند ۱۳۸۴، گفتگو با استاد عباس نباتی (ایشان در اوایل دهه ۷۰ معلم زبان انگلیسی دبیرستان ما {شهید محمد منتظری قلهک} بودند)
مجله "فیلم" در ویژهنامههای سالانه خود، فهرست مفصل درگذشتگان سینما و تلویزیون آن سال را میآورد. صفحه بالا، یکی از صفحات مربوط به درگذشتگان در ویژهنامه اسفند ۱۳۸۴ است. حسین سبزیان یکی از هزاران دلباخته سینهچاک سینما و آن عشق بیفرجامش به پرده نقرهای...****
ویژهنامه "فیلم" (اسفند ۱۳۷۶)؛ بهترین بخش این شماره، بررسی سریال "قصههای جزیره" بود
ویژهنامه "سروش نوجوان" (فروردین ۱۳۷۴)؛ ویژهنامه عکس. نمیدانم "سروش نوجوان" هنوز هم منتشر میشود یا نه؟ اما آن روزگار، مجله خوبی بود و ارتباط فراوانی با مخاطبانش برقرار میکرد. سردبیرانش در آن سالها مرحوم قیصر امین پور، فریدون عموزاده خلیلی و بیوک ملکی بودند.
ویژهنامه "سروش نوجوان" (فروردین ۱۳۷۳)؛ راستی مهرداد غفارزاده هم مدیر داخلی مجله بود و نقش مهمی در کیفیت آن داشت.
ویژهنامه "سروش نوجوان" (فروردین ۱۳۷۲)؛ این شماره ویژهنامه شعر بود
ویژهنامه "سروش نوجوان" (فروردین ۱۳۷۱)؛ این شماره ویژهنامه شعر و قصه بود. در مجموع "سروش نوجوان" ماهنامهای با رویکرد ادبی و هنری بود.
ویژهنامه "سوره نوجوانان" (فروردین ۱۳۷۳)؛ ماهنامه "سوره نوجوانان" نیز به صورت تخصصی و توسط حوزه هنری منتشر میشد. در واقع دو مجله دو ارگان دولتی (صدا و سیما و حوزه هنری) رقابت شدیدی داشتند و از شوراهای سردبیری و نویسندگان مطرحی بهره میبردند. در رادیو و تلویزیون نیز روال همین بود؛ بر خلاف امروز که دیگر حتی یک برنامه تخصصی و جذاب برای نوجوانان تولید نمیشود و یا قادر به جذب مخاطب نیست!
ماهنامه "رشد جوان" (فروردین ۱۳۷۱)؛ تکلیف این مجموعه نشریه (اعم از نوآموز، دانشآموز، نوجوان و جوان) با خودش و اهدافش مشخص نبود! نیمی از مجله، شعر و داستان بود و نیم دیگر (مخصوصاً در رشد جوان) مطالب درسی. حتی شماره فروردین هیچ تفاوتی با شمارههای دیگر ماهها نداشت؛ مگر مقاله سردبیر که نوروز و بهار را تبریک میگفت! (حتی طرح روی جلد شماره بالا هیچ ویژگی و یا نشان خاصی ندارد. قفط عکس یک گل!) بر خلاف سایر نشریات، سردبیر و عوامل اجرایی مجلات "رشد" مدام تغییر کرده و میکنند و به نظر میرسد امکان برنامهریزی بلند مدت وجود ندارد. مجلهای با تیراژ زیاد؛ اما نه چندان کارآمد!
هفتهنامه "کیهان بچهها" (۲۴ اسفند ۱۳۷۲)؛ سالهای سال نشریه محبوب برای نوجوانان، کودکان و خردسالان (ضمیمه شاپرک) بود. مرحوم امیر حسین فردی از سال ۱۳۶۱ تا ۱۳۹۲ سردبیر آن بود و نقش مهمی در حضور شاعران، نویسندگان و نقاشان کودک و نوجوان در این هفتهنامه داشت تا آنجا که افرادی چون خانم شکوه قاسمنیا در راهاندازی بخش شاپرک ایفای نقش کردند و هنرمندانی چون جعفر ابراهیمی (شاهد)، مصطفی رحماندوست، اسدالله شعبانی، زندهیاد سوسن طاقدیس، افسانه شعباننژاد، ناصر کشاورز، حسین فتاحی، نقی سلیمانی، محمد علی بنیاسدی، محمد رضا کاتب، فریبا کلهر، مژگان کلهر، مجید راستی، محمد کاظم مزینانی، احمد غلامی، مژگان شیخی، محمد رضا یوسفی و صدها هنرمند دیگر طی سالیان متمادی با این نشریه همکاری داشتند.
هفتهنامه "کیهان بچهها" (۲۵ اسفند ۱۳۷۱)؛ رقبای جدی این هفتهنامه از اواخر دهه ۶۰ پا به عرصه رقابت گذاشتند؛ اما "کیهان بچهها" به شیوه سابق هر سهشنبه منتشر میشد.
هفتهنامه "کیهان بچهها" (۲۳ اسفند ۱۳۶۷)؛ از این شماره، "ویژهنامه داستان" این نشریه به همت نقی سلیمانی در دل مجله منتشر شد. اولین نویسنده: لئو تولستوی
مشخصات شماره ۴۸۰ "کیهان بچهها" (۲۳ اسفند ۱۳۶۷)؛ زمانی که کد پستیها به جای ۱۰ رقم فعلی، ۵ رقم و شماره تلفنها به جای ۸ رقم، ۶ رقم بودند!
و اما "سروش"... این مجله از یک جهت برایم بسیار مهم بود. انتشار جدول پخش برنامههای نوروز و گزارش از پشت صحنه تولید برنامهها. همینطور مصاحبههای خیلی خوبی با عوامل مختلف هنری تلویزیون ترتیب داده میشد که بعضی را بارها میخواندم! معمولاً ویژهنامه نوروز به سرعت تمام میشد. برای همین آخرین هفته هر سال کشیک میدادم تا به محض توزیع مجله، آن را بخرم! این را هم بگویم که در طول سال، فقط شماره ویژه نوروز را میخریدم؛ مگر اینکه مطلب خاصی در شمارههای معمولی چاپ میشد.
ویژهنامه "سروش" (فروردین ۱۳۹۰)؛ راستش را بخواهید این آخرین شماره "سروش" بود که خریدم. بعضی از این عزیزان که عکسشان در بالا آمده، دیگر در قید حیات نیستند. بعضی در ایران نیستند. بعضی کم کار شدهاند و کار و بار برخی دیگر سکه شده است!
ویژهنامه "سروش" (فروردین ۱۳۸۷)؛ طی سالهای بعد بعضی از این چهرهها منفور شدند و بعضی محبوب...
ویژهنامه "سروش" (فروردین ۱۳۸۶)؛ این ویژهنامه چند مصاحبه خوب و خواندنی داشت؛ اما طرح روی جلد آن افتضاح بود! چرا این چهرهها در تُنگ ماهی بودند؟!
ویژهنامه "سروش" (فروردین ۱۳۸۵)؛ آن سال متفاوتترین فیلمهای سینمایی ایرانی و خارجی از منظر گوناگونی ژانر و تنوع ساختار پخش شد. اتفاقی که به نظرم در سالهای بعد محقق نشد.
ویژهنامه "سروش" (۲۲ اسفند ۱۳۸۳)؛ پس از شش سال که ویژهنامههای "سروش" را نخریده بودم، دوباره عادت قدیمی به سراغم آمد. اما این شماره یکی از ضعیفترینها در میان ویژهنامههای نوروزی "سروش" بود؛ زیرا بیشتر شامل درج مصاحبه و یادداشت بوده و تقریباً هیچ خبری از معرفی و پشت صحنه سریالها و برنامههای نوروزی نبود. فقط گزارشهایی کوتاه درمورد "جایزه بزرگ" (مهران مدیری) و "نود" (عادل فردوسیپور) به چشم میخورد. حتی از جدول پخش برنامهها هم خبری نبود!
ویژهنامه "سروش" (۲۵ اسفند ۱۳۷۶)؛ بر خلاف طرح جلد که کاملاً سر همبندی اجرا شده است، محتویات خوب و پر باری داشت. نقطه قوت این شماره، معرفی برنامههای نوروزی و گزارش از پشت صحنهها بود.
ویژهنامه "سروش" (۲۵ اسفند ۱۳۷۵)؛ یک ویژهنامه استاندارد معرفی برنامهها به علاوه جدول کامل پخش برنامههای شبکههای ۱ تا ۵ سیما و رادیو سراسری
ویژهنامه "سروش" (۲۶ اسفند ۱۳۷۴)؛ یک ویژهنامه استاندارد معرفی برنامهها به علاوه جدول کامل پخش برنامههای شبکههای ۱ تا ۵ سیما (به غیر از شبکه ۴ که هنوز رسماً افتتاح نشده بود!) و رادیو سراسری. جالب آنکه در این شماره، ۲۲ صفحه به ستون "دو کلمه حرف حساب" گل آقا اختصاص یافته بود.
ویژهنامه "سروش" (۲۳ اسفند ۱۳۷۳)؛ معرفی برنامهها به علاوه جدول کامل پخش برنامههای شبکههای ۱ تا ۳ سیما و رادیو سراسری. این شماره از "سروش" برای اولین بار با جلد و کاغذ مرغوب منتشر شد و البته به عنوان روال معمول در سالهای بعد، متداول گشت. (پیش از این جلد و کاغذ ویژهنامههای "سروش" نامرغوب بود و بعد از مدتی رنگ کاغذ به زردی میگرایید. (مثل کاغذ کاهی)
ویژهنامه "سروش" (۲۴ اسفند ۱۳۷۲)؛ معرفی برنامهها به علاوه جدول کامل پخش برنامههای شبکههای ۱ تا ۳ سیما و رادیو سراسری. چند آیتم "کلاه قرمزی و پسر خاله" به تهیهکنندگی خانم پروین شمشکی برای پخش از برنامه کودک شبکه یک ساخته شد. شبکه دو سیما در طول تمام تعطیلات (از ۲۸ اسفند تا ۱۳ فروردین) فقط ۷ فیلم سینمایی برای پخش در نظر گرفته بود!
ویژهنامه "سروش" (۲۵ اسفند ۱۳۷۱)؛ معرفی برنامهها به علاوه جدول پخش برنامههای شبکههای ۱ و ۲ سیما
آگهی تبلیغاتی ویژهنامه "سروش" (۲۵ اسفند ۱۳۷۱)؛ تعجب نکنید چک پول ۵۰۰۰ تومانی!!!!!
گزارش کوتاه از "نوروز ۷۲" در ویژهنامه "سروش" (۲۵ اسفند ۱۳۷۱)؛ جالب است که اصلاً اسم بازیگران قید نشده و احتمالاً مسئولان تلویزیون روی این برنامه حساب نمیکردند؛ اما "نوروز ۷۲" تابو شکن و الگوی تولید بسیاری از نمایشهای طنز آیتمی شد...
ویژهنامه "سروش" (۲۴ اسفند ۱۳۷۰)؛ بر خلاف عکسهای روی جلد این شماره، کمترین اطلاعرسانی درمورد برنامههای نوروزی صورت گرفته تا آنجا که فقط جدول پخش برنامههای شبکه دو درج شده است ولاغیر!
ویژهنامه "سروش" (۲۵ اسفند ۱۳۶۹)؛ باز هم اطلاعرسانی اندک درمورد برنامههای نوروزی و انبوه تبلیغات در صفحات میانی مجله، آن هم رنگی! فقط جدول پخش برنامههای شبکه دو به علاوه معرفی ویژه برنامههای ماه رمضان اعلام شده است. نکته مهم این که نوروز سال ۷۰ هم از جهت تقارن با ماه رمضان بسیار شبیه نوروز ۱۴۰۲ بوده است. آن سال چهارمین روز رمضان مصادف با اولین روز فروردین بوده است و خاطرم هست بیشتر عید دیدنیها بعد از افطار و یا به صرف افطار انجام میشد.
ویژهنامه "سروش" (۲۶ اسفند ۱۳۶۸)؛ این شماره برای من بسیار مهم است. زیرا اولین ویژهنامه "سروش" بود که به خاطر اعلام برنامهها و علاقه وافر به تلویزیون خریدم. یادم هست دوم راهنمایی بودم و موعد امتحان تاریخ ثلث دوم بود. (آن سالها ما تا ۲۸ اسفند به مدرسه میرفتیم و معمولاً آخرین امتحان ثلث دوم را ۲۸ اسفند میگرفتند!) به هر حال آنقدر به فکر خرید مجله بودم که اصلاً حواسم به امتحان نبود؛ اما شیرینی آن روز و لحظاتی که حین امتحان و پشت نیمکتهای چوبی سه نفره به تعطیلات پیش رو، سفره هفت سین، نوروز، برنامههای تلویزیون، اسکناسهای نو و خوشبو، عید دیدنی و ... فکر میکردم با هیچ چیزی قابل مقایسه نیست.
نمونههایی از جدول پخش جمع و جور شبکههای ۱ و ۲ در ویژهنامه "سروش" (۲۶ اسفند ۱۳۶۸)؛ آن سالها شبکهها ۲۴ ساعته نبودند. (ساعت شروع و پایان برنامهها خیلی محدود و برای نسلهای بعد غیرقابل باور است!)
-------------------------------------------
* اولین بار در سنین کودکی فیلم "جلادها هم میمیرند" را از شبکه دو دیدم. جالب آنکه مجری یک بار عنوان فیلم را "جلادها هرگز نمیمیرند" اعلام کرد!
** یک سال عملیات جستجوی ما خسارتبار بود و با وجود فهمیدن محل و نوع کادو که بازی فکری مورد علاقهمان بود، یکی از فنجانهای جهیزیه مامان شکست. مامان طی عملیات کارآگاهی شرح ماوقع را از زیر زبان برادرم کشید. سپس درس عبرت جانانهای به ما داد و آن بازی را به داییمان که تقریباً هم سن ما بود، عیدی داد!
*** عکسها با کیفیت بالا تقدیم میشوند تا جزییات از دست نرود. (حجم تقریبی تمام عکسها: ۳۳۸ مگابایت)
**** مردی که آنجا نبود https://vista.ir/m/a/xxl71/%D9%85%D8%B1%...https://vista.ir/m/a/xxl71/%D9%85%D8%B1%D8%AF%DB%8C-%DA%A9%D9%87-%D8%A2%D9%86%D8%AC%D8%A7-%D9%86%D8%A8%D