[-]
جعبه پيام
» <سروان رنو> نگاهی به فیلم نشانی از شر ( اورسن ولز ) ... https://cafeclassic5.ir/showthread.php?t...https://cafeclassic5.ir/showthread.php?tid=46&pid=4539
» <رابرت> متأسفانه "علی‌اصغر رضایی‌نیک" صداپیشه مکمل‌گو بر اثر سکته قلبی درگذشت. نمونه مصاحبه و خاطراتش: https://www.aparat.com/v/tTSqn
» <سروان رنو> مانند بهار و نوروز , سالی نو را به امید بهتر شدن و شکوفا شدن آغاز می کنیم [تصویر: do.php?imgf=org-685bcf6ba2581.png]
» <mr.anderson> سال نو همه هم کافه ای های عزیز مبارک! سال خوب و خرمی داشته باشید!
» <rahgozar_bineshan> سالی پر از شادکامی و تن درستی و شادی را برای همه دوستان آرزومندم!
» <BATMAN> به نظرم شرورترین شخصیت انیمیشنی دیزنی اسکاره/ چه پوستر جذابی! https://s8.uupload.ir/files/scar_vrvb.jpg
» <جیمز باند> من هم از طرف خودم و سایر همکاران در MI6 نوروز و سال نو را به همه دوستان خوش ذوق کافه شاد باش میگم.
» <ریچارد> سلا دوستان.گوینده بازیگراورسولاکوربیرودرسریال سرقت پول کیست
» <ترنچ موزر> درود بر دوستان گرامی کافه کلاسیک ، فرا رسیدن بهار و سال جدید را به همه شما سروران شادباش میگم و آرزوی موفقیت را در کار و زندگی برایتان دارم
» <دون دیه‌گو دلاوگا> در سال گذشته بنده کم‌کار بودم در کافه، ولی از پُست‌های دوستان خصوصاً جناب رابرت و کوئیک و "Dude" بسیار بهره بردم. تشکر و بیش باد!
Refresh پيام :


ارسال پاسخ 
 
رتبه موضوع
  • 19 رای - 4.37 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
کـارتون های ماندگار و خاطره انگیز کودکی
نویسنده پیام
بولیت آفلاین
آنها از تاریکی آمده اند
***

ارسال ها: 131
تاریخ ثبت نام: ۱۳۹۲/۶/۶
اعتبار: 15


تشکرها : 620
( 1338 تشکر در 44 ارسال )
شماره ارسال: #510
RE: کـارتون های ماندگار و خاطره انگیز کودکی

یادی از نمایش عروسكی خاطره‌انگیز «حسن و خانم‌حنا»


حسن و خانم‌حنا
در واقع یكی از دلایل برجسته نشدن كاراكترهای عروسكی در طول این سال‌ها نسبت به شخصیت‌های عروسكی دهه 60، در درجه اول همین نكته است كه....

                                                         

 خانم‌حنا كجایی؟
در میان خیل آثار كودك تلویزیونی دهه 60 و تنوعی كه در ساختار برنامه‌های كودكانه بود، نمایش‌ها و سریال‌های عروسكی جایگاه ویژه‌ای داشت.
این جایگاه ویژه، هم به نگاه حرفه‌ای حاكم بر فیلمنامه و اجرا بازمی‌گشت، هم به طراحی هنرمندانه عروسك‌ها. عروسك‌هایی جذاب و سمپاتیك كه ورای شخصیت‌پردازی فیلمنامه‌ای می‌توانستند به شكل بالقوه كودكان را جذب كنند و بامزه و كنجكاو برانگیز باشند و این ویژگی مهم نمایش‌ها و مجموعه‌های عروسكی دهه 60 بود كه امروزه كمتر مورد توجه قرار گرفته است.

در واقع یكی از دلایل برجسته نشدن كاراكترهای عروسكی در طول این سال‌ها نسبت به شخصیت‌های عروسكی دهه 60، در درجه اول همین نكته است كه به ظاهر بامزه عروسك‌های امروزی توجه نمی‌شود و بیشتر آنها دافعه‌برانگیز هستند تا جذاب.
البته در مرحله بعد باید به شخصیت‌پردازی فیلمنامه‌ای این عروسك‌ها نیز اشاره كرد كه اغلب بدون كمترین ویژگی متمایزكننده، شبیه هم و تكراری است و هیچ وجه برانگیزاننده‌ای برای مخاطب كودك جز یك صدای زیر و تغییر شكل داده شده، ندارد.

یكی از نمایش‌های عروسكی كه در دهه 60 از تلویزیون پخش شد و خاطره خوب تماشای آن همچنان با مخاطب كودك و بزرگسال آن روزگار همراه است، نمایش موزیكال «حسن و خانم‌حنا» بود كه چند ویژگی مهم را با خود به همراه داشت.
به عنوان نخستین ویژگی باید به متن این نمایش اشاره كرد كه اقتباسی بود از افسانه كهن «جك و لوبیای سحرآمیز» كه فاطمه ابطحی به شكلی هوشمندانه آن را ایرانیزه كرده بود. در این اقتباس، مولفه‌های تعیین‌كننده داستان بر یك بستر باورپذیر ایرانی و اینجایی آنچنان به درستی تعریف شد كه در عین بازنمایی خاطرات كتابی كه مخاطب آن را بارها خوانده بود، این حس را منتقل می‌كرد كه در حال تماشای یك قصه و نمایش ایرانی با مایه‌های سنتی البته با حفظ تم اصلی اثر و منبع اقتباس است.

همین متكی بودن بر یك اثر ادبی كهن، چارچوب داستان را به گونه‌ای استوار و محكم كرد كه لزوما به مفهوم نفی خوانش جدید از چنین قصه‌ای نبود؛ بلكه حضور چنین منبع اقتباسی، خیال نویسنده و كارگردان را راحت كرد كه بر مسیری حساب شده، مشخص و امتحان پس داده حركت می‌كنند و با درك درست از قصه، موقعیت داستانی و تم اصلی می‌توانند به شكلی هوشمندانه دست به تغییر و تحول بزنند.
جك و لوبیای سحرآمیز از آن قصه‌هایی است كه به واسطه چارچوب درست و تم هوشمندانه، قابلیت بازخوانی‌های مختلف در هر مدیومی را دارد و بارها در انیمیشن‌ها و فیلم‌های سینمایی مختلف به آن استناد شده است. بخصوص جنس فانتزی آن اجازه می‌دهد مرز میان واقعیت و خیال، رئال و فانتزی به گونه‌ای در هم ادغام شود كه حتی قهرمان قصه از یك پسربچه بازیگوش تبدیل شود به مردی سرگشته در دنیای مدرن امروز كه علاج مشكلات زندگی رئال روی زمین را در پل ارتباطی‌ای مثل ساقه لوبیا می‌یابد كه او را به جهان فانتزی و خیال مرتبط می‌كند.

با این اشاره به دستمایه مستعدی كه در بطن قصه اصلی وجود دارد، نویسنده نمایشنامه را با انتخاب جایگزین‌های مناسب برای كاراكترهای داستان ایرانیزه كرده و با تبدیل كردن جك به حسن كه پسركی روستایی است كه با مادرش به تنهایی در فقر زندگی می‌كند، خانم‌حنا را به عنوان دوست و سنگ صبور حسن معرفی می‌كند.
رابطه حسن و خانم‌حنا در نمایش به گونه‌ای تنگاتنگ تعریف شده كه می‌توان گفت این وجه به شكلی خودخواسته به خط اصلی تبدیل شده و به همین دلیل هم نام نمایش حسن و خانم‌حنا است نه حسن و ساقه لوبیا یا لوبیای سحرآمیز.

با وامداری از این مولفه‌ها، زندگی فقیرانه حسن و مادرش و خانم‌حنا و تصمیمی كه مادر برای فروش گاو می‌گیرد تا پولی دستشان را بگیرد و حسن با وجود میل باطنی مجبور به این كار می‌شود، در نمایش پرداختی دراماتیك‌تر پیدا كرده است.
بخصوص دلتنگی حسن پس از معاوضه خانم‌حنا با چند دانه لوبیا كه در نمایش موزیكال با شعر و آهنگی تاثیرگذار این مقطع از نمایش و حس و حال بین حسن و خانم‌حنا برجسته شده است.
همان طور كه دزدیدن مرغ تخم طلا و چنگ سحرآمیز از خانه غول كه بالای ابرها قرار دارد، با تكیه بر ترانه‌هایی كه چنگ می‌خواند به عنوان بخش‌هایی تاثیرگذار از نمایش در ذهن مخاطب می‌مانند.

در خصوص انگیزه دراماتیك قهرمان قصه نیز اتفاق مهمی در روند اقتباس افتاده و یك وجه جدید به كار اضافه شده است. در واقع حسن وقتی متوجه می‌شود این غول پدرش را كشته و میراث خانوادگیشان یعنی مرغ تخم طلا و چنگ سحرآمیز را دزدیده، تصمیم به انتقام می‌گیرد.
به گفته بهتر، حسن برای انتقام مرگ پدر و فقری كه خانواده دچارش شده، به دفعات از ساقه لوبیا بالا می‌رود و آنچه برمی‌دارد متعلق به خودش است. این نكته، هم قصه را واجد یك پیام اخلاقی كرده هم این‌كه وجه بازیگوشانه جك در قصه اصلی را تا حدی تعدیل یا به گفته بهتر قانونمند و اخلاقی می‌كند.

چراكه در قصه اصلی جك بار اول كیسه طلا را از خانه غول برمی‌دارد و وقتی سكه‌ها تمام می‌شود دوباره از ساقه لوبیا بالا می‌رود و این بار مرغ تخم طلا را برمی‌دارد. اما بار سوم جك نه به خاطر مال، بلكه بیشتر برای كنجكاوی به خانه غول برمی‌گردد و چنگ را برمی‌دارد.
اما در نمایشنامه ایرانی قهرمان قصه یك انگیزه دراماتیك كلاسیك و منطقی با رنگ‌آمیزی شرقی پیدا كرده كه به انتقام خون پدر این كارها را انجام می‌دهد نه از سر شیطنت، كنجكاوی یا جاه‌طلبی.

ادامه دارد....................

گردآوری: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
http://www.seemorgh.com/culture

منبع: jamejamonline.ir

یادی از نمایش عروسكی خاطره‌انگیز «حسن و خانم‌حنا»


حسن و خانم‌حنا
در واقع یكی از دلایل برجسته نشدن كاراكترهای عروسكی در طول این سال‌ها نسبت به شخصیت‌های عروسكی دهه 60، در درجه اول همین نكته است كه....

                                                         

 در ادامه........

دومین ویژگی مهم این نمایش را باید كارگردانی و اجرای آن دانست كه مرحوم اردشیر كشاورز آن را به عهده داشت. این نمایش همان اوایل دهه 60 ابتدا به شكل نوار صوتی همراه با كتاب قصه از سوی شركت قصه‌گو كه متعلق به انتشارات بیتا بود به بازار آمد.

اجرای صحنه‌ای این نمایش كه از تلویزیون پخش شد به شیوه عروسك‌گردانی با لباس سیاه بر پس‌زمینه سیاه بود كه تمركز نور صحنه روی عروسك‌ها باعث می‌شد عروسك‌گردان‌ها دیده نشوند و حركات عروسك‌ها واقعی و ملموس به نظر بیاید.
همچنین استفاده از صداپیشگانی برجسته و حرفه‌ای باعث شد این كاراكترها جذابیت و ماندگاری در ذهن مخاطب پیدا كنند، بخصوص با توجه به موزیكال بودن نمایش و ترانه‌هایی كه متناسب با موقعیت‌های دراماتیك خوانده می‌شد و آن مقاطع را در ذهن مخاطب نشانه‌گذاری می‌كرد.

صداپیشگانی مثل گیتا خاكپور در نقش حسن، سودابه گوهری در نقش مادر حسن و عزیز حاتمی در نقش خانم‌حنا و ترانه‌هایی كه در دو مقطع اشاره شده، خوانده می‌شد با تكیه بر مهارت این صداپیشگان برجسته‌تر شد. جایی كه حسن در دلتنگی دوری از خانم‌حنا آواز می‌خواند با صدای گیتا خاكپور و ترانه‌هایی كه چنگ سحرآمیز با صدای نسرین ارمگان می‌خواند با تكیه بر شعر، ترانه و آوازهای حرفه‌ای خاطره‌انگیز شدند.
با تكیه بر ویژگی‌های موزیكال این نمایش، قطعا آهنگساز كار نقش ویژه‌ای در این تاثیرگذاری داشته است. آهنگسازی این نمایش را مرحوم استاد جلال ذوالفنون به عهده داشت كه با گروه نوازندگان حرفه‌ای خود این ترانه‌های زیبا را به بهترین شكل در ذهن ما ماندگار كرد.

در نمایش حسن و خانم‌حنا همچون بسیاری از آثار ماندگار دهه 60 كه بعد از 30 سال در ذهن مخاطب زنده و روشن است، یك نكته مهم قابل ردیابی است. این نكته كه تاثیرگذاری و ماندگاری این آثار بخصوص در دهه 60 كه محدودیت‌های مضمونی شرایط را بسته‌تر می‌كرد، ارتباط مستقیم با كیفیت این آثار و وجه حرفه‌ای و تخصصی هنرمندان آنها داشت.
چه بسا یك نمایش عروسكی به خاطر كودكانه بودن و جنس فانتزی و موزیكال به نوعی سهل‌الوصول و ساده به نظر بیاید و این پیشداوری وجود داشته باشد كه حضور موزیك و چند عروسك با تكیه بر یك متن نیم‌بند می‌تواند مخاطب را همراه كند و به خنده وادارد.

اما وسواس و دقت نظر برنامه‌سازان دهه 60 نشان می‌دهد تا چه حد برای كیفیت كار ارزش قائل بودند و جدیت كار برایشان آنچنان مهم بوده كه مثلا آهنگسازی این نمایش موزیكال كودكانه را استاد ذوالفنون به عهده داشته یا صداپیشگان و نقش‌آفرینان حرفه‌ای كار، طراح و كارگردان این نمایش خاطره‌انگیز و البته متن حساب‌شده‌ای كه به بهای اقتباس از یك افسانه كهن، همه كار را بر دوش این قصه قدیمی نگذاشته و نویسنده توانسته ابتكار عمل را به دست بگیرد و با یك اقتباس هوشمندانه به نوعی، وجوهی جدید را وارد كار كند و در عین وامداری، استقلال نگاه داشته باشد.
هرچند این نگاه می‌تواند منجر به هدفمند شدن بازیگوشی و شیطنت‌های قهرمان قصه با یك نیاز دراماتیك جدی و اخلاقی باشد، اما واقعیت این است كه توانسته قصه را برای مخاطب كودك در عین جذابیت‌های موجود، واجد زیرمتن كند تا بعدها اگر رسوبی از نمایش در ذهنش ماند با تكیه بر همین وجوه باشد كه به نوعی كار را هدفدار و ایرانی كرده است.
این نكته‌ای است كه در اقتباس از آثار كلاسیك و قدیمی بخصوص در حیطه كودكان كمتر مورد توجه قرار می‌گیرد و معمولا به یك اقتباس وفادارانه بسنده می‌شود. حال آن‌كه درك درست نویسنده نه تنها می‌تواند قصه اولیه را بسط دهد، بلكه می‌تواند زمان و مكان و شرایط را به نوعی در درام دخیل كند تا در نهایت به خوانشی جدید از یك قصه آشنا برسد.

عروسك‌های با شناسنامه


طراحی عروسك‌های حسن و خانم حنا یكی از عوامل جذابیت و ماندگاری آن بود؛ عروسك‌هایی كه سمپاتیك و زیبا و در عین حال ایرانی و شناسنامه‌دار بودند. مثل حسن با آن كلاه روستایی و پیژامه‌اش یا خانم‌حنا با آن چشمان فروافتاده كه همراهی برانگیز بود و همچنین عروسك مادر، زن غول و... كه هم بامزه بودند هم واقعی و وجه فانتزی قصه باعث نشده بود دور از ذهن و غیرواقعی باشند.
شاید علت اصلی این نكته كه در سه دهه اخیر تعداد عروسك‌هایی كه توانسته‌اند از برنامه‌ها و مجموعه‌های نمایشی كودك گذر كنند و وارد خاطره مخاطبانشان شوند، اندك بوده همین وجه باشد كه در طراحی عروسك‌ها به وجه واقعی و نخ ارتباطی كه می‌تواند سویه فانتزی و رئال كاراكتر عروسكی را به هم مرتبط كند كمتر دقت شده است. بیشتر عروسك‌ها یا مثل زی‌زی‌گولو صرفا فانتزی و جذاب هستند یا مثل كلاه‌قرمزی رئال و سمپاتیك كه تعدادشان كم است. اما بخش اعظم عروسك‌ها به شكلی غریب حالت بینابینی پیدا می‌كنند كه نه می‌توان آنها را دوست داشت و نه با دنیا و مسائلشان ارتباط برقرار كرد.

گردآوری: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
http://www.seemorgh.com/culture

منبع: jamejamonline.ir

و در انتها اینکه

من این نمایش رو از دقیقه ۳۰  به بعد دارم (از ماهواره ضبط کردم)

هر کس خواست pm بده :cheshmak:

در ضمن اینجا هم می تونید بجوریدش :D

http://www.y o u t u b e . c o m/watch?v=c2pPsKQM2YY

vimeo.com/23430769


نامت را زمزمه می کنم ...تو پشت بهار خوابیدی. بیدار که شدی...........چه زمستانیم من!!!!!!!!
۱۳۹۲/۷/۱۰ صبح ۱۱:۵۶
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : پرشیا, اسپونز, حمید هامون, BATMAN, آقای همساده, بانو, ژان والژان, بیگلی بیگلی, خانم لمپرت, مکس دی وینتر, هایدی, Kurt Steiner, واتسون, شارینگهام, کاپیتان باگواش, رابرت
ارسال پاسخ 


پیام در این موضوع
برنامه بچه های دیروز - هری لایم - ۱۳۹۰/۴/۱۷, عصر ۰۶:۴۶
RE: کـارتون های ماندگار و خاطره انگیز کودکی - بولیت - ۱۳۹۲/۷/۱۰ صبح ۱۱:۵۶
داگ فادر - دون دیه‌گو دلاوگا - ۱۳۹۹/۷/۲, صبح ۰۱:۰۴
شجاع وشیرین - مموله - ۱۳۹۹/۱/۲۱, عصر ۰۹:۱۸
RE:پرسی پارکبان - مموله - ۱۳۹۹/۱/۲۳, عصر ۰۸:۰۸
کارتون قدیمی میکروبی - مموله - ۱۳۹۹/۱/۲۴, عصر ۰۸:۱۲
RE:مسافرکوچولو - مموله - ۱۳۹۹/۵/۲۱, عصر ۰۲:۴۰
RE: موش کوهستان - مموله - ۱۳۹۹/۹/۲۵, عصر ۰۹:۱۶
ای کی یو - مموله - ۱۴۰۰/۳/۱۱, عصر ۱۱:۱۲
سه بچه خرس عروسکی - رابرت - ۱۴۰۰/۶/۲۲, عصر ۰۹:۱۵
RE: [split] اینترنت گردی ... - بهزاد ستوده - ۱۳۹۰/۳/۲۷, عصر ۰۶:۱۷
RE: [split] اینترنت گردی ... - سناتور - ۱۳۹۰/۳/۲۷, عصر ۰۹:۵۹