فکر نمی کنم قهارتر از بوگی (همفری دی فارست بوگارت ) در این زمینه داشته باشیم. وقتی دود رو می داد توی ریه ، طوری با ولع پُک می زد و میمیک چهره اش رو طوری می کرد که آدم هوس می کرد یه سیگار بکشه. جایی خوندم که سالها بعد از فوت بوگارت ، یه نفر که در اثر سیگار ، سرطان ریه گرفته بود از خانواده بوگارت تقاضای غرامت کرده بود و به دادگاه گفته بود که عامل سیگاری شدنش ، همفری بوگارت مرحوم بوده است !
می گفتند سرجئو لئونه می کوشید تا با کلوزآپهای عظیم از چهره ایست وود به کمک دیالوگهایش شتافته و بر قدرت و جذابیت شخصیت اول فیلمش بیفزاید، اما ظاهرا ایست وود خود، بیشتر دیالوگهایش را حذف می کرد و باقیمانده جملاتش را هم از نو می نوشت. ایست وود به خوبی فهمیده بود جابجایی سیگار برگ در دهانش از یک سمت به سمت دیگر بیش از هر دیالوگ دیگری کارگر است و واقعا هم چنین بود...اما...نکته اینجاست که او خود از این حالت در رنج بود! مردی که همه ما چهره اش را با سیگار برگ در دهان و شنل و کلاه کابویی به خاطر داریم، که با دو انگشت سیگارش را خونسردانه جابجا می کرد، انتهایش را می جوید و دور می انداخت، از سیگار متنفر بود و می گفت سخت ترین قسمت بازی ام تحمل این سیگار برگ در تمامی فیلم در دهانم است...!!
یول براینر...یکی از مردانه ترین چهره های سینمایی که به خاطر داریم، که منفی را دلپذیر می کرد که سیگارش جزئی از شمایلش شده بود و ... زمانیکه در 1985 در 70 سالگی بر اثر سرطان ریه از دنیا رفت، انجمن ریه آمریکا مجموعه ای از فیلمهای تبلیغی را پخش کرد که در آن براینر دردمند، از تمام کسانی که سیگار می کشند تمنا می کرد تا از این عادتی که به قیمت جان او تمام شده است دست بردارند و چه دیر...چه دیر...
جیمز دین کودک چهره و کودک سال! سیگار را یاغیانه بر گوشه لب داشت شاید برای بزرگتر جلوه کردن و شاید همین یک قلم بر جذابیت عجیب و غریب او در میان همسالان مذکر و شیفتگان مونثش می افزود...در شرق بهشت، شورش بی دلیل و غول؛ سیگار و جیمز دین به هم آلوده اند!!
مریلین مونرو ... انزوایش خود به اندازه کافی جذاب بود و دلدادگانش مجذوب همین خصوصیات بودند و خلوتهایش را با مشروب، سیگار و قرص مسکن پر می کرد...! براندو با افتخار می گفت من تنها کسی بودم که مونرو به وی اعتماد داشت و مرا به خلوتهای خویش راه می داد و برایم درد دل می کرد! ... آیا سیگار می توانست پرکننده خلا عاطفی یک شخصیت تنها و سست باشد ؟!
ادری هپبرن... براستی چرا صبحانه در تیفانی را فیلم متفاوت او می دانیم؟ چون بد لباس می پوشد؟ چون مشروب می خورد؟ چون سیگار در دست دارد؟! چرا همه این مفاهیم یادآور ناهنجاری شخصیتی اند...؟ پری کوچولوی دریایی با آن چوب سیگار عجیب و غریب، بیش از هرچیز ما را به فکر وا می دارد که اینجا ادری یک جور، ناجور است!
باکال در داشتن و نداشتن...برای نزدیک شدن به خاص بودنهای بوگارت، با دیالوگ بی نظیر ((کبریت داری...؟!)) ؛ این زن باید هم سیگار بر لب می داشت... مگر نه؟!
و افسوس و صد افسوس بر هالیوودی که جذابیت ستارگانش را وابسته به فرعیات می کرد و می کند...تبلیغات و ستارگان همیشه همراه بوده اند... از مدل لباس و آرایش مو و چهره گرفته تا سیگار و آدامس و نوشابه و ماشین و و و ... زمانی شنیدم در خلال اکرانهای دهه های گذشته به نوعی هوشمندانه چند فریم از تبلیغات سیگار فلان یا نوشیدنی و حتی لاستیک مارک فلان، میان فیلم گنجانده می شد و مصرف آن بصورت ناخودآگاه به بیننده تلقین می گشت. فرد صحنه ها را نمی دید اما بعد فیلم احساس می کرد که مثلا شدیدا تشنه است و همان نوشیدنی را نیز میل داشت.... تبلیغات بلایای بسیار به دنبال دارند چه برای مصرف کنندگان و چه ستارگان... ریه براینر محبوبمان را هیچگاه فراموش نمی کنیم....!
اما...نکته اینجاست که او خود از این حالت در رنج بود! مردی که همه ما چهره اش را با سیگار برگ در دهان و شنل و کلاه کابویی به خاطر داریم، که با دو انگشت سیگارش را خونسردانه جابجا می کرد، انتهایش را می جوید و دور می انداخت، از سیگار متنفر بود و می گفت سخت ترین قسمت بازی ام تحمل این سیگار برگ در تمامی فیلم در دهانم است...!!
نقل است که پس از اینکه ایستوود فیلم اول را برای لئونه تمام کرده بود و برای فیلم دوم دعوت شده بود رو به لئونه گفت:
سرجو برایت همه کار می کنم.همه کار ...اما دیگر سیگار نمی کشم.
من فکر می کنم همون نقشی رو که سیگار در فیلم های کلاسیک خارجی داشت ( با کلاس نشون دادن بازیگر ) ، قلیون در فیلم های قدیمی ایرانی داره. معمولا شخصیت های بزرگ و اشخاص بلند مرتبه ( حاجی ها ، خان ها ،شاه ، سردسته ها و ... ) در صحنه هایی از فیلم ها در حال کشیدن قلیان هستند.
من برام خیلی عجیبه که لورن باکال سیگاری چطور هنوز زنده اس ؟! فکر کنم 90 سالگی رو الان رد کرده باشه ! اما بوگی بیچاره زود غزل خداحافظی رو خوند. مثل اینکه سیگار هم اومد نیومد داره. خود من یه پدربزرگ دارم که حدود 105 سالشه و خودش میگه 80 ساله که قلیون می کشه.
کری گرانت - کارول لامبارد - نوئل کوارد . در ملاء عام ! دقت کنید در دست هر سه شون سیگار می باشد. سیگار در آن زمان برای بازیگرها ، حکم تسبیح برای حاجی های ما را داشته است. فراموش نکنیم که در آن زمان ، هنوز مضرات سیگار چندان کشف نشده بود.
کلارگ گیبل چون سیگار براش افت داشته ترجیح داده پیپ بکشه !
این بچه مثبت هم رفته پشت بوته مثلا قایم شده و مواظبه تا کسی نگاش نکنه !
الیزابت تیلور - ریچارد برتون و آوا گاردنر در حال استراحت در پشت دوربین . امان از رفیق بد و سیگار خوب !
وای وای ! اینگرید ! تو هم ؟! ( از نتایج همنشینی با بوگی ! )
اینهمه کافه توی دنیا هست , اونوقت شما درست اومدین به کافه ی ما
کلاس چهارم دبستان بودم که " دیوانه از قفس پرید " رو برای اولین بار از تلویزیون دیدم . از شخصیت مک مورفی خیلی خوشم اومد . از حرف زدنش ، از خندیدنش و از سیگار کشیدنش !. بعد از چند روز اولین سیگار رو تو عمرم به تقلید از "آر پی مک مورفی" کشیدم ( البته دودش رو پایین نبردم و فقط تو دهنم نگه داشتم ) . هنوز به پایان نرسیده بود که یک دفعه از پشت یه سیلی محکم تو گوشم خورد ( که تا چند دقیقه صدای زنگش تو گوشم بود ) و بعد دومی و سومی و ... خواهر بزرگم بود . بعد از یک کتک خوردن درست و حسابی و ریختن کلی اشک راضیش کردم که به بابا و مامان چیزی نگه . این شد یک خاطره بد از یک فیلم خوب !
بنگر ز صبا دامن گل چاک شده / بلبل ز جمال گل طربناک شده / در سایه گل نشین که بسیار این گل / در خاک فرو ریزد و ما خاک شده
ظاهرا ویوین لی (اسکارلت بربادرفته) هم از اون سیگار کش های قهار بوده و سر صحنه بربادرفته روزی پنج بسته سیگار می کشیده به همین خاطر هم خیلی زود بر اثر بیماری سل درگذشت. ولی هم بازیش در این فیلم یعنی اولویا دوهاویلند هنوز زنده است. بازیگرای برباد رفته خیلی زود بر باد رفتند جز همین یکی که جور همه شون رو کشید.
دوستان بدم نیومد در راستای موضوع شمارو دعوت کنم قسمتی ازداستان کوتاه " خواب " نوشتهء خودم رو که به پیج های این صفحه ربط داره رو براتون بزارم که بخونیدش .
................
گفت:بچه شنیدم که سیگار میکشی! گفتم نه بخدا اقابزرگ، تازشم مگه اشکالی داره ، شماکه خودتون وقتی زنده بودید سیگاری بودید. گفت: هم م م م بچه من خلوص نیت داشتم. من فرق داشتم باتو من تو عرفان فرورفته بودم. پیش خودم گفتم این ازون جواباست،چه دخلی داره سیگار به عارف بودن. خلاصه این اصطلاح خلوص نیت و ما امروزیش کردیم و بعداون خواب هروقت یکی میپرسید:شما چراسیگارمیکشید؟ میگفتم که من برای سیگارکشیدنم فلسفه خاص خودم رودارم. اینجوری طرف میترسید ازاینکه با یه فیلسوف سرسیگارکشیدن بحث کنه و کم بیاره، منم سلاحم و غلاف میکردم و واسه سیگارکشیدن ازکسی اجازه نمیخواستم.
دراصل مثل یه چیز دیگه بود. ماکه عشق سینما بودیم میخواستیم اینجوری باسیگار شبیه (جیمز دین) بشیم و باسیگار ژست بگیریم و خودمون حالشوببریم، اما جیمز دین که نشدیم هیچی این وسط بی دینم شدیم سرهمین سیگارواین حرفای فیلسوف مابانه. اقام که شماباشید سرتون و دردنیارم یه چند سالی به همین شکل گذشت وما یه خورده بزرگترشدیم تا اینکه یه شب این روح سینمایی بابابزرگمون دوباره پرید وسط خواب ما.
اولش یه صدایی اومد، گفت: یوهاهاهاها. ..................... ( 1388 ن . ر . یا همین توشیشان ).
البته من که خودم کُردم و بیشتر مینی مال مینویسم ( به زبان کُردی ) اما به احترام ادبیات شیرن و زیبای فارسی و عشقی که به "هدایت و معروفی " دارم در کل چندتا اثر فارسی هم دارم.
امیدوارم که از این پست خوشتون اومده باشه.
در این درگە کە گە گە کــُــە کــَــە و کــَــە کــُــە شود ناگە
ز امروزت مشو غرە کە از فردا نەای آگە