[-]
جعبه پيام
» <اکتورز> مجیدی ، کیا رستمی ، پوراحمد و ... نقش بچەها در فیلمهایشان بسیار پررنگ بودە و این بیشتر بە دلیل دور زدن سانسور بودە
» <اکتورز> همەی وجودم درد گرفت
» <اکتورز> ویدیوای از صحبتهای جیم جارموش در مورد کیارستمی دیدم و نظر ایشان این بود کە کیارستمی برای دور زدن سانسور از کودکان در فیلمهایش بهرە میگرفتە
» <سروان رنو> تلگرام یا فروم ؟ مساله این است ! ... https://cafeclassic5.ir/showthread.php?t...4#pid45464
» <Dude> سلامت باشید. شده که ازعزیزانی با هم، کمی قدیمی تر از اینها را دیده بودیم، جز خودم همه دردیار باقی اند. خوشحالم هنوز هستند که از آن فیلمها خاطره دارند، با آرزوی سلامتی
» <دون دیه‌گو دلاوگا> سلام و سپاس فراوان "Dude" گرامی. آقا ممنون برای "Orions belte". با معرفی شما، خودم هم خاطره محوی از آن سراغ گرفتم
» <دون دیه‌گو دلاوگا> پاینده باشید "رابرت" گرامی. سپاس از لطف و پُست‌های ارزشمندتان
» <لوک مک گرگور> متشکرم دوست گرامی. منهم همیشه از خواندن مطالب جذاب و دلنشین تان کمال لذت را برده ام.
» <رابرت> بررسی جالب تأثیر فیلم "پاندورا و هلندی سرگردان" بر انیمیشن "عمو اسکروچ و هلندی سرگردان" https://cafeclassic5.ir/showthread.php?t...6#pid45456
» <رابرت> سپاس از دون دیه‌گو دلاوگا و لوک مک گرگور عزیز به خاطر مطالب تحقیقی، تحلیلی و زیبای اخیرشان
Refresh پيام :


ارسال پاسخ 
 
رتبه موضوع
  • 1 رای - 5 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
داستان هایی که جایشان در سینما خالی است
نویسنده پیام
لوک مک گرگور آفلاین
جوینده َطلا
***

ارسال ها: 211
تاریخ ثبت نام: ۱۳۹۶/۶/۳۱
اعتبار: 24


تشکرها : 1005
( 1641 تشکر در 208 ارسال )
شماره ارسال: #3
RE: داستان هایی که جایشان در سینما خالی است

این روزها کمتر کسی است که آگاتاکریستی و سر آرتور کنان دویل را نشناسد. بالاخره کارآگاهانی مانند خانم مارپل، هرکول پوارو و شرلوک هولمز را خلق کردند که مردم پسند بودند . تلویزیون و سینما نیز روی خوش به آنها نشان داد و امروز شاید بتوان گفت که آن نویسنده ها نیستند که این کاراکترها را به شهرت رساندند، بلکه خود این شخصیت ها هستند که نام نویسندگان را بر سر زبانها انداختند. از همان دوران سینمای کلاسیک و حتی بعضی از آنها از دوران صامت تا به امروز مردم به صورت مداوم تصویر این کارآگاهان را در شکل و شمایل مختلف می بینند. (همانطور که جدیدترین نسخه رمان قتل در قطار سریع السیر شرق به کارگردانی و بازیگری کنث برانا  این روزها فروش خوبی در سینماهای انگلستان و آمریکا داشته است.)

کالین دکستر را شاید هنوز همه انسانها نشناسند. اما در دهه هفتاد میلادی او هم کاراکتری خلق کرد به نام بازرس مورس. در دهه هشتاد تصمیم گرفته شد سریالی پر پایه این کاراکتر ساخته شود و در نتیجه سریالی ساخته شد به همین نام که یک بازرس پا به سن گذاشته به همراه همکار جوانترش لوئیس پرونده ها را حل می کنند. سریالی که پخشش سالها طول کشید و بسیاری از قسمت هایش از تلویزیون ایران نیز پخش شد. راستش داستان هایش به ندرت پلیسی بودند و آن پرونده های جنایی نیز بهانه ای می شد برای سرک کشیدن به داخل زندگی مردم تا چالش های مجتمع رو مطرح کنند . خود من که حتی یک قسمتش را نتوانستم کامل تماشا کنم. خلاصه سریال بازرس مورس که تمام شد چند سال بعدش بازرس لوئیس  ساخته شد که در اینجا همکار مورس نقش اصلی را برعهده داشت و حالا هم سریالی در مورد دوران جوانی بازرس مورس در حال ساخته شدن است. بعید نیست این کاراکتر روزی پرده سینما را هم تسخیر کند! و اینگونه نام کالین دکستر را جاودانه خواهد کرد.

اما کسی امروز نام مارجری آلینگهم رو به خاطر می آورد؟ کسی یادش می آید که او نیز کارآگاهی ساخت و نامش را آلبرت کمپیون گذاشت ؟ أو هم کم زحمت نکشید. هر زمان خواستند آثاری از کارهایش بسازند چند قسمتی عرضه می کردند و سپس درش را تخته می نمودند. آنهم در انگلستان که بیشتر سریال هایی پلیسی با قسمتهای بسیار سالها مهمان خانواده های انگلیسی می شدند. اگر چند ایرانی خاطره باز کمپیون رو  به خاطر آن سریال کوتاه دهه هشتادی به یاد می آورند, آیا در خود انگلستان نیز همینطور است؟

من خودم به شخصه آلبرت کمپیون رو از کاراگاهان فوق بیشتر دوست داشتم. داستان های آنها جنایی است. به طور مثال قتلی رخ می دهد و حالا آن کاراگاهان باید تحقیق کنند . سکانس های پر دیالوگ ارائه دهند تا در نهایت قاتل یا قاتلین را بیابند اما داستان های اسرارآمیز کمپیون متفاوت بودند. اگر جنایتی رخ می دهد این تازه شروع  اتفاقات و حوادث  پیچیده و تو در توی بعدی است. اتفاقاتی که حتی با جان کمپیون نیز بازی می کنند.

مارجری آلینگهم هم زحمت کشید . زحمت بسیار هم کشید. حقش نیست اینگونه شود. داستان هایش را تصویر کنید تا مردم آنها را روی پرده سینماها هم ببنند. نامش را زنده نگاه دارید. تا به امروز نویسندگان بسیاری آمدند و کاراگاهان زیادی ساختند و فیلم سازان از آنها استقبال می کنند و از این به بعد نیز قطعا کاراگاهان دیگری خلق می شوند اما آز آنهایی که آمدند و رفتند نیز غافل نشوید.

البته اگر آلبرت کمپیون من در آوردی ساخته شود, همان بهتر که نشود. اما اگر آلبرت کمپیون مارجری آلینگهم تصویر شود آن وقت است که یکی دیگر از خلا های سینما پر خواهد شد.


من به شانس اعتقاد ندارم. به خودم اعتقاد دارم!
۱۳۹۶/۱۰/۲ عصر ۰۹:۵۲
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : لو هارپر, بانو الیزا, پرنسس آنا, سروان رنو, آمادئوس, rahgozar_bineshan, Classic, کنتس پابرهنه
ارسال پاسخ 


پیام در این موضوع
RE: داستان هایی که جایشان در سینما خالی است - لوک مک گرگور - ۱۳۹۶/۱۰/۲ عصر ۰۹:۵۲