[-]
جعبه پيام
» <BATMAN> انار قرمز کهنه یا همون مونده رو آبشو بگیرید بعد بهش نصف قاشق چایخوری شکر و نمک اضافه کنید بزارید خنک شه بعد لذتشو ببرید ، طعم خیلی خاصی داره
» <شارینگهام> قابل نداشت ،قدیم ها، آب برگه فروشی یکی از کاسبی های بچگانه ی ما بود!
» <آرلینگتون> این چی بود من دیدم دوست خوب شارینگهام مهربان . بتمن جان ببینید عکسشو دوباره .مجنون شدم . یه لیوان از اینا با نمک زیاد بخورم باید تا آروم شم .
» <BATMAN> تشکر شارینگهام عزیز، واقعا دلم خواست، من عاشق این چیزام [تصویر: wdq_753q.png]
» <شارینگهام> بتمن جان، نوش جان کن تا بدانی: https://imgurl.ir/uploads/q91300__.jpg
» <کنتس پابرهنه> از دوستان کافه کسی ساکن اصفهان هست آیا؟
» <BATMAN> اکتورز عزیز خوب یادمه
» <اکتورز> اینجا یە توضیحاتی دادم https://cafeclassic5.ir/showthread.php?t...https://cafeclassic5.ir/showthread.php?tid=445&pid=4614
» <اکتورز> BATMAN جان ، یادمە سالها پیش هم این ماهی رو پیشنهاد دادە بودی ولی هیچ وقت گنجاندە نشد
» <BATMAN> منظورت آبه برکه (آبگیر) ست یا آب برگه (میوه) ؟
Refresh پيام :


ارسال پاسخ 
 
رتبه موضوع
  • 1 رای - 5 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
داستان هایی که جایشان در سینما خالی است
نویسنده پیام
لوک مک گرگور آفلاین
جوینده َطلا
***

ارسال ها: 220
تاریخ ثبت نام: ۱۳۹۶/۶/۳۱
اعتبار: 24


تشکرها : 1033
( 1830 تشکر در 217 ارسال )
شماره ارسال: #2
Star RE: داستان هایی که جایشان در سینما خالی است

ضمن تشکر فراوان از سروان رنوی گرامی که این تاپیک ارزشمند رو راه انداختند، من استارت رو می زنم و امیدوارم سایر دوستان نیز در آینده این مبحث رو ادامه بدند.

در ذهنم سری می زنم به سالیان دور. آنزمان که تفریحات آنچنانی نداشتیم و یکی از معدود تفریحات ما خواندن رمان بود. خود من رمان که زیاد می خواندم اما یکی از زیباترین و هیجان انگیز ترین آنها اثری از ژول ورن بود که ناخدای پانزده ساله نام داشت. داستان پسر پانزده ساله ای که ملوان یک کشتی بود و پس از مرگ ناخدا و خدمه هایش بدون داشتن کمک و تنها به یاری چند سیاهپوست که چیز زیادی از دریانوردی نمی دانستند به ناچار کاپیتانی کشتی را برعهده گرفت تا بتواند به سلامت خانم ویلدون که به نوعی جای مادرش بود را به آمریکا برساند. البته با توجه به کارهایی که دیک در داستان می کرد هیچگاه نمی توانستم او را پانزده ساله تصویر کنم و همیشه او را حدوداً بیست ساله تصور می کردم.

داستان ماجرایی و پیچ در پیچ رمان با حضور نگرو آشپز اهل پرتقال کشتی حالتی رمز گونه و تریلر مانند نیز به خود می گرفت. همان مردی که با حیله و نیرنگ مسیر کشتی رو کاملا عوض کرد تا قهرمانان داستان ندانسته پا به آفریقایی بگذارند که در آن برهه تاریخ بازار برده فروشان به حساب می آمد.

رمان های بسیاری مدام اقتباس تصویری می شوند . تا آن اندازه که دیگر مردم تمایلی به تماشایشان ندارند و در نتیجه تبدیل به شکست تجاری می شوند. بسیاری از رمان های ژول ورن همانند جزیره اسرارآمیز و سفر به مرکز زمین بارها به تصویر کشیده شده اند و بعضی از آثارش حتی خواب تصویر شدن ولو به عنوان سریال تلویزیونی یا انیمیشن را هم نمی بینند !

شاید خیلی ها گمان کنند که ناخدای پانزده ساله هیچگاه اقتباس نشده است اما حقیقت این است که این رمان سه بار در دهه های چهل, هفتاد و هشتاد میلادی توسط شوروی و فرانسه اقتباس شده است. اما اقتباس های ارزان قیمت و بسیار گمنام و پیش و پا افتاده که کمتر کسی از وجود آنها مطلع است. گویا یکی از آنها که نمی دانم کدامشان است سالها پیش از تلویزیون ایران نیز چند بار پخش شده که من نتوانستم ببینم.

زمانی خیلی ها آنرا رمانی کودکانه می دانستند اما حقیقت اینست که اگر یک اقتباس وفادار به اصل کتاب ساخته شود و سختی های طاقت فرسای کاراکتر ها و خشونت‌های آن و شرایط برده فروشی به درستی تصویر شوند احتمالا فیلم رده R خواهد گرفت!

سالها پیش رمان را بارها خوانده بودم و هنوز نیز آنرا دارم.

در سینمایی که پر شده است از هیولاها و خون‌آشام ها جای خالی فیلمی ماجرایی با چاشنی معما و تریلر که اشاره ای بر تاریخ شرم آور بازار برده فروشی نیز داشته باشد به شدت احساس می شود.

من دلم دیک ساند می خواهد، خانم ویلدون و جک کوچولویش را می خواهد، آن نگروی شیطان صفت و یار دغل بازش هاریس را، هرکول سیاه پوست قدرتمند و با وفا و حتی پسر عمو بندیک حشره شناس که در بدترین شرایط نیز تنها به حشرات می اندیشد!

جای همگی تان در سینما خالیست. {#smilies.heart}

شما دلتان از سینما چه می خواهد؟


من به شانس اعتقاد ندارم. به خودم اعتقاد دارم!
۱۳۹۶/۹/۲۸ صبح ۱۱:۰۸
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : بانو الیزا, آدری لاووا, سروان رنو, لو هارپر, BATMAN, زرد ابری, دون دیه‌گو دلاوگا, پرنسس آنا, آمادئوس, rahgozar_bineshan, Classic, سناتور, شارینگهام, ماهی گیر, پروفسور, کنتس پابرهنه
ارسال پاسخ 


پیام در این موضوع
RE: داستان هایی که جایشان در سینما خالی است - لوک مک گرگور - ۱۳۹۶/۹/۲۸ صبح ۱۱:۰۸