سلام بزرگواران

سالها پيش فيلمي كمدي پخش مي شد درباره دو مرد ، يكي وكيل قانونمدار و دست و پا چلفتي و ديگري يك خلافكار قد بلند و خشن اما مهربان كه با هم همسفر ميشن. داستان در زمان شورشهاي سال 68 پاريس رخ ميده و اين دو نفر ميخوان برن به پاريس و از شارل دوگل دستوري امضايي چيزي بگيرن و جالبه كه در همون موقعي كه دوگل از قدرت داره كناره ميگيره بهش ميرسن!!

تضاد وكيل و خلافكار واقعا جالب بود در جايي از فيلم اونها به اتوموبيلي نياز پيدا مي كنن وكيله ميگه بايد اين ماشينو ازشون بخريم و خلافكار جواب ميده : بخريم؟! راحت ميتونيم بدزديم! و وكيل ميگه: خاك بر سرت تنها كاريه كه بلدي!

يك زن و شوهر ميانسال و بدشانس فرانسوي هم بودن كه همش به پست اين دو نفر ميخوردن و خلافكار ماشين و پولهاشون رو سرقت ميكرد. يكي از خنده دار ترين لحظات فيلم جايي بود كه خلافكار براي سرقت پول وارد بانكي ميشد و فقط همون چندرغاز پولي كه ته حساب بانكي اين دو بود رو ازشون ميگرفت!!

صحنه آخر فيلم هم اينطور بود كه وكيل داخل رودخانه افتاد و خلافكار براش يه تيوب نجات انداخت.

فيلم دوبله بسيار جذاب و مفرحي هم داشت. كسي اسم فيلم رو يادشه؟

(۱۳۹۰/۵/۳۱ عصر ۰۵:۲۲)میثم نوشته شده:  

سلام بزرگواران

سالها پيش فيلمي كمدي پخش مي شد درباره دو مرد ، يكي وكيل قانونمدار و دست و پا چلفتي و ديگري يك خلافكار قد بلند و خشن اما مهربان كه با هم همسفر ميشن. داستان در زمان شورشهاي سال 68 پاريس رخ ميده و اين دو نفر ميخوان برن به پاريس و از شارل دوگل دستوري امضايي چيزي بگيرن و جالبه كه در همون موقعي كه دوگل از قدرت داره كناره ميگيره بهش ميرسن!!

تضاد وكيل و خلافكار واقعا جالب بود در جايي از فيلم اونها به اتوموبيلي نياز پيدا مي كنن وكيله ميگه بايد اين ماشينو ازشون بخريم و خلافكار جواب ميده : بخريم؟! راحت ميتونيم بدزديم! و وكيل ميگه: خاك بر سرت تنها كاريه كه بلدي!

يك زن و شوهر ميانسال و بدشانس فرانسوي هم بودن كه همش به پست اين دو نفر ميخوردن و خلافكار ماشين و پولهاشون رو سرقت ميكرد. يكي از خنده دار ترين لحظات فيلم جايي بود كه خلافكار براي سرقت پول وارد بانكي ميشد و فقط همون چندرغاز پولي كه ته حساب بانكي اين دو بود رو ازشون ميگرفت!!

صحنه آخر فيلم هم اينطور بود كه وكيل داخل رودخانه افتاد و خلافكار براش يه تيوب نجات انداخت.

فيلم دوبله بسيار جذاب و مفرحي هم داشت. كسي اسم فيلم رو يادشه؟

این فیلم رو من تو سینما با نام دو نخاله فراری دیدم .دوبلور اون زن پولدارفکر کنم خانم سیمین سرکوب و شوهرش هم مرحوم مقبلی بود یک دوبلور دیگه هم داشت فکر کنم صادق ماهرو بود.

(۱۳۹۰/۵/۳۱ عصر ۰۵:۲۲)میثم نوشته شده:  

سلام بزرگواران

سالها پيش فيلمي كمدي پخش مي شد درباره دو مرد ، يكي وكيل قانونمدار و دست و پا چلفتي و ديگري يك خلافكار قد بلند و خشن اما مهربان كه با هم همسفر ميشن. داستان در زمان شورشهاي سال 68 پاريس رخ ميده و اين دو نفر ميخوان برن به پاريس و از شارل دوگل دستوري امضايي چيزي بگيرن و جالبه كه در همون موقعي كه دوگل از قدرت داره كناره ميگيره بهش ميرسن!!

تضاد وكيل و خلافكار واقعا جالب بود در جايي از فيلم اونها به اتوموبيلي نياز پيدا مي كنن وكيله ميگه بايد اين ماشينو ازشون بخريم و خلافكار جواب ميده : بخريم؟! راحت ميتونيم بدزديم! و وكيل ميگه: خاك بر سرت تنها كاريه كه بلدي!

يك زن و شوهر ميانسال و بدشانس فرانسوي هم بودن كه همش به پست اين دو نفر ميخوردن و خلافكار ماشين و پولهاشون رو سرقت ميكرد. يكي از خنده دار ترين لحظات فيلم جايي بود كه خلافكار براي سرقت پول وارد بانكي ميشد و فقط همون چندرغاز پولي كه ته حساب بانكي اين دو بود رو ازشون ميگرفت!!

صحنه آخر فيلم هم اينطور بود كه وكيل داخل رودخانه افتاد و خلافكار براش يه تيوب نجات انداخت.

فيلم دوبله بسيار جذاب و مفرحي هم داشت. كسي اسم فيلم رو يادشه؟

نام فیلم دو نخاله فراری هست و دوبله این فیلم هم موجوده

http://www.imdb.com/title/tt0077295/

---

(۱۳۹۰/۵/۳۰ عصر ۰۸:۴۸)سيد نوشته شده:  

سلام دوستان

بدنبال اسم فیلمی میگشتم که اگر بزرگواران کافه راهنمائی بفرمایند منت گذاشتند.

فیلمی از آلن دلون، که در نقش وکیل ظاهر شده و فیلم گانگستری بود. همین رو یادمه. کسی از دوستان مشخصات فیلم رو داره؟؟؟؟ اسم؟؟؟

ممنون

احتمالا این فیلم باشه

The Burned Barns

http://www.imdb.com/title/tt0070133/

دوستان

این فیلم سیاه و سفید داستانش در مورد دو اسیر جنگی  بود که برای خنثی کردن یک بمب به منزل یک افسر آلمانی آورده شده بودند ، در این منزل آنها چند ساعتی زندگی خوشایندی را تجربه نمودند ...

در انتهای فیلم پس از درگیری میان چند سرباز آلمانی و این دو اسیر ، یکی از آنها کشته شده و دیگری نیز بمب را منفجر نمود...البته در صحنه پایانی آنگونه که به خاطر دارم هم اسیر و هم سرباز آلمانی مجروح شده بودند ، اسیر فتیله دینامیت متصل شده به بمب را روشن می کند و خاموش کردن آن را منوط به تکرار کد خود از طرف سرباز آلمانی می کند و ...

ممنون میشم درپیداکردن این فیلم به بنده کمک کنید

(۱۳۹۰/۶/۱ عصر ۰۳:۴۸)kiakiany نوشته شده:  

دوستان

این فیلم سیاه و سفید داستانش در مورد دو اسیر جنگی  بود که برای خنثی کردن یک بمب به منزل یک افسر آلمانی آورده شده بودند ، در این منزل آنها چند ساعتی زندگی خوشایندی را تجربه نمودند ...

در انتهای فیلم پس از درگیری میان چند سرباز آلمانی و این دو اسیر ، یکی از آنها کشته شده و دیگری نیز بمب را منفجر نمود...البته در صحنه پایانی آنگونه که به خاطر دارم هم اسیر و هم سرباز آلمانی مجروح شده بودند ، اسیر فتیله دینامیت متصل شده به بمب را روشن می کند و خاموش کردن آن را منوط به تکرار کد خود از طرف سرباز آلمانی می کند و ...

ممنون میشم درپیداکردن این فیلم به بنده کمک کنید

این فیلم رو من هم یادم میاد فکر کنم ایتالیایی بود.

یک بعد از ظهر کسل کننده جمعه این فیلم رو دیدم . حدودا 64 یا 65 . دوتا سرباز عضو گردان های فولکشتروم یا در واقع نیروهای مردمی نازی بودند که کلاه نظامی کوچک پارچه ای کج به سر داشتند . و یونیفرمشان سیاه بود . البته تلوزیون ما هم سیاه و سفید بود !

یکی از آن دو سرباز کوتاه تر و خپل تر و مسن تر بود و گوینده اش مرحوم مقبلی بود .

آفرین درسته چطوری میشه اسمش روپیداکرد اگه اشتباه نکنم اسم یکیشون میتیکه بود

جلوی در ورودی آپارتمان یک پلکان عظیم هم وجو داشت که قسمت زیادی از فیلم در همون جا اتفاق می افتاد . در واقع فضای فیلم بیشتر تئاتری بود و براساس دیالوگ پیش می رفت .

میتیکه اسم یکی از شخصیت های یکی از فیلم های لویی دو فونس بود . که این کلمه رو با لحن خاصی تکرار می کرد و کله اش رو همنوا با آهنگ سیلاب ها تکان می داد و لذت می برد  : می تی که ,  می تی که ... !

با سلام به همه دوستان کافه کلاسیکی.

چند روز پیش پدر بنده مشخصات فیلمی که به گفته خودش خیلی بهش علاقه داشت رو به من گفت و خواست که اسم و مشخصات این فیلم رو براش پیدا کنم... . میگفت این فیلم رو سال ها پیش روی VHS دیده. فکر کردم که به جای سرچ کردن در اینترنت از شما دوستان خبره بپرسم. به احتمال زیاد زود تر به جواب میرسم. فیلمش ظاهرا فیلم چندان معروفی نیست.

داستان فیلم از این قراره که مردی ، زنش دچار یک بیماری لاعلاج میشه و دکترا از درمانش عاجزن و تصمیم میگیرن تا زن رو منجمد کنند تا در آینده شاید درمان بیماری اش پیدا شود. زن سال ها بعد از این خواب طولانی بیدار میشه و درمان میشه. اما مرد دیگه پیر شده و چیزی به مرگش نمانده...

خواشمندم اگر از دوستان کسی نام و نشانی از فیلم داره بهم اطلاع بده. ممنون.

باسلام

فکرکنم که اسم این فیلم "بازگشت طولانی" هستش.

من هم سالها پیش دیدمش.

(۱۳۹۰/۶/۳ عصر ۱۱:۵۶)پوریا نوشته شده:  

باسلام

فکرکنم که اسم این فیلم "بازگشت طولانی" هستش.

من هم سالها پیش دیدمش.

ممنون. خودشه.

همونطور که گفتم فیلم خیلی نایابیه. خوشبختانه یک صفحه تو ویکیپدیا تونستم ازش پیدا کنم. A largo Retorn

متاسفانه جز چند ویدئو در یوتوب نمیشه اثری از این فیلم پیدا کرد. مگر اینکه در آرشیو یکی از سینما دوستان یافت بشه ....

(۱۳۹۰/۵/۳۱ عصر ۰۹:۳۱)senatore نوشته شده:  

(۱۳۹۰/۵/۳۱ عصر ۰۵:۲۲)میثم نوشته شده:  

سلام بزرگواران

سالها پيش فيلمي كمدي پخش مي شد درباره دو مرد ، يكي وكيل قانونمدار و دست و پا چلفتي و ديگري يك خلافكار قد بلند و خشن اما مهربان كه با هم همسفر ميشن. داستان در زمان شورشهاي سال 68 پاريس رخ ميده و اين دو نفر ميخوان برن به پاريس و از شارل دوگل دستوري امضايي چيزي بگيرن و جالبه كه در همون موقعي كه دوگل از قدرت داره كناره ميگيره بهش ميرسن!!

تضاد وكيل و خلافكار واقعا جالب بود در جايي از فيلم اونها به اتوموبيلي نياز پيدا مي كنن وكيله ميگه بايد اين ماشينو ازشون بخريم و خلافكار جواب ميده : بخريم؟! راحت ميتونيم بدزديم! و وكيل ميگه: خاك بر سرت تنها كاريه كه بلدي!

يك زن و شوهر ميانسال و بدشانس فرانسوي هم بودن كه همش به پست اين دو نفر ميخوردن و خلافكار ماشين و پولهاشون رو سرقت ميكرد. يكي از خنده دار ترين لحظات فيلم جايي بود كه خلافكار براي سرقت پول وارد بانكي ميشد و فقط همون چندرغاز پولي كه ته حساب بانكي اين دو بود رو ازشون ميگرفت!!

صحنه آخر فيلم هم اينطور بود كه وكيل داخل رودخانه افتاد و خلافكار براش يه تيوب نجات انداخت.

فيلم دوبله بسيار جذاب و مفرحي هم داشت. كسي اسم فيلم رو يادشه؟

این فیلم رو من تو سینما با نام دو نخاله فراری دیدم .دوبلور اون زن پولدارفکر کنم خانم سیمین سرکوب و شوهرش هم مرحوم مقبلی بود یک دوبلور دیگه هم داشت فکر کنم صادق ماهرو بود.

با سلام
فیلم دو نخاله فراری قراره جمعه یازدهم شهریور ماه ساعت یازده و نیم ظهر از شبکه سه پخش بشه

(۱۳۹۰/۶/۴ صبح ۱۲:۰۹)FONDA نوشته شده:  

(۱۳۹۰/۶/۳ عصر ۱۱:۵۶)پوریا نوشته شده:  

باسلام

فکرکنم که اسم این فیلم "بازگشت طولانی" هستش.

من هم سالها پیش دیدمش.

ممنون. خودشه.

همونطور که گفتم فیلم خیلی نایابیه. خوشبختانه یک صفحه تو ویکیپدیا تونستم ازش پیدا کنم. A largo Retorn

متاسفانه جز چند ویدئو در یوتوب نمیشه اثری از این فیلم پیدا کرد. مگر اینکه در آرشیو یکی از سینما دوستان یافت بشه ....

دوست عزیز این فیلم اسپانیاییه و من نسخه اصلی ودوبله اش رودارم خواستیددرخدمتم

(۱۳۹۰/۵/۳۱ عصر ۱۰:۵۷)siyavash1357 نوشته شده:  

(۱۳۹۰/۵/۳۰ عصر ۰۸:۴۸)سيد نوشته شده:  

سلام دوستان

بدنبال اسم فیلمی میگشتم که اگر بزرگواران کافه راهنمائی بفرمایند منت گذاشتند.

فیلمی از آلن دلون، که در نقش وکیل ظاهر شده و فیلم گانگستری بود. همین رو یادمه. کسی از دوستان مشخصات فیلم رو داره؟؟؟؟ اسم؟؟؟

ممنون

احتمالا این فیلم باشه

The Burned Barns

http://www.imdb.com/title/tt0070133/

نوع سوال غلط است ، آلن دلون فقط در سه فیلم نقش وکیل داره که دوتاش درام و سومی پلیسی است

که اون هم فیلم دایره خونین ( پخش ویدیو ) ، دعوت به شکار ( پخش تلویزیون ) و مرگ یک فاسد (نام اصلی)

http://www.imdb.com/title/tt0076410/

فیلمی که سیاوش  عزیز معرفی کرده فیلم علفهای سوخته است که آلن دلون نقش قاضی و دادرس دارد و فیلم در ژانر تریلر ،  درام  است

1-فیلم بسیار قدیمی بود با موضوع کودکی توماس ادیسون ودر این فیلم ادیسون هنگام بیماری مادرش شیشه مغازه ای را مسی شکند تا آینه های مغازه را برده تا جهت جراحی مادرش بتواند نور را بر روی او بتاباند ؟

2- فیلم دیگری بود که یک نفر فکر کنم فرانسوی بود که با یک گاو بزرک از کل جبهه جنگ عبور می کرد وسالم به مقصد می رسید ؟

3-فیلم دیگری بود که ماجرای یک خانواده در امریکا بود که گله داری می کنند وگله بزرک گاوها را حرکت می دهند فکر کنم یکی از کودکان این خانواده بیمارمی شود ومادر خانواده خوردن گوشت را برای کل خانواده ممنوع می کند ؟

(۱۳۹۰/۶/۲۶ عصر ۰۶:۴۸)mahdimahdi1355 نوشته شده:  

فیلم بسیار قدیمی بود با موضوع کودکی توماس ادیسون ودر این فیلم ادیسون هنگام بیماری مادرش شیشه مغازه ای را مسی شکند تا آینه های مغازه را برده تا جهت جراحی مادرش بتواند نور را بر روی او بتاباند ؟

این فیلم نامش "تام ادیسون جوان" بود

در IMDB

1940 به کارگردانی "نورمن تاروگ" که در کمال ناباوری در گیشه شکست خورد.

سه ماه بعد ادامه ی فیلم به نام "تام ادیسون بزرگسال" بر روی پرده آمد.

تام که نقش او را "میکی رونی" بازی می کند به خاطر رفتار عجیب و غریبش انگشت نما شده و از مدرسه خارج می شود و در یک ترن به کار روزنامه می پردازد. با انفجار یک واگن از یک آزمایش او، اخراج می شود و با ابتکاری که در نورپردازی اتاق عمل برای مادر خود انجام می دهد، مشهور می شود.

و صحنه ی خاطره انگیزی که از یادم نرفته نجات یک قطار با مورس سوت قطار است.

تا جایی که یادم هست به گمانم خواهر اوست، شاید در دوبله، که سوت قطار را تفسیر می کند.

به هر حال صحنه ی اتاق عمل و نجات قطار بسیار پرهیجان و به یاد ماندنی بودند.

این فیلم با آن که شاید به زندگی ادیسون گوشه زده باشد اما خیالی است و در هر حال رونی، خواهرش و مادر تام در آن به خوبی می درخشند.

این فیلم از آن خاطره های شیرین دوران کودکی و نوجوانی من است. نقش ها خوش آب و رنگ و بازی ها به نظر من در آن زمان شیرین و دل نشین بودند. یک دیالوگ که به یادم مانده زمانی است که خواهر  او سوت قطار را تفسیر می کند و بعضی می گویند این دختر،  خواهر  همان تام و مثل او، دیوانه است.

(۱۳۹۰/۶/۲۶ عصر ۰۶:۴۸)mahdimahdi1355 نوشته شده:  

2- فیلم دیگری بود که یک نفر فکر کنم فرانسوی بود که با یک گاو بزرک از کل جبهه جنگ عبور می کرد وسالم به مقصد می رسید ؟

این فیلم به زبان فرانسه "گاو و زندانی" و به زبان انگلیسی "گاو و من" نام دارد.

در IMDB

فرناندل (Fernandel) نقش اول آن است (اگر گاو را به حساب نباوریم) که در بازی در نقش های کمدی با ته مایه ی تلخ مهارت داشت و از بازیگران دوست داشتنی بود و بسیار نزدیک به زندگی روزانه و روان بازی می کرد.

چارلز (فرناندل)که یک زندانی فرانسوی در دست آلمان هاست در خانه ای آلمانی به کار اجباری مشغول می شود. او با کمک خانواده ی آلمانی با یک گاو به مقصد فرانسه می گریزد و در این راه دردسرها و گرفتاری های عجیب و غریبی به سراغش می آید... .

یک فیلم از لوئی دوفونس که کارخانه دار می باشد و آخر فیلم پشم گوسفند با رنگ های مختلف تولید می کند!???

(۱۳۹۰/۶/۲۸ عصر ۱۲:۳۱)رامین_جلیلوند نوشته شده:  

یک فیلم از لوئی دوفونس که کارخانه دار می باشد و آخر فیلم پشم گوسفند با رنگ های مختلف تولید می کند!???

فيلم The Mad Adventures of 'Rabbi' Jacob (1973)

http://www.imdb.com/title/tt0069747/

(۱۳۹۰/۶/۲۸ عصر ۱۲:۵۳)fredy004 نوشته شده:  

(۱۳۹۰/۶/۲۸ عصر ۱۲:۳۱)رامین_جلیلوند نوشته شده:  

یک فیلم از لوئی دوفونس که کارخانه دار می باشد و آخر فیلم پشم گوسفند با رنگ های مختلف تولید می کند!???

فيلم The Mad Adventures of 'Rabbi' Jacob (1973)

http://www.imdb.com/title/tt0069747/

نه رابی جاکوب نبود. همان زوجی که در دردسر پدر بزرگ هستند در این فیلم هم بودند. آخر کار به ده و کوهستان فرار می کنند و آنجا شروع به تولید پشم های رنگی می کنند.