[-]
جعبه پيام
» <مارک واتنی> ممنونم رابرت جوردن عزیز
» <رابرت جوردن> سپاس از مارک واتنی و بتمن
» <مارک واتنی> رابرت عزیز و گرامی ... این بزرگواری و حسن نیت شماست. دوستان بسیاری هم در کافه، قبلا کارتون و سریال های زیادی رو قرار داده اند که جا داره ازشون تشکر کنم.
» <مارک واتنی> دانلود کارتون جذاب " فردی مورچه سیاه " دوبله فارسی و کامل : https://cafeclassic5.ir/showthread.php?t...7#pid45437
» <Kathy Day> جناب اﻟﻜﺘﺮﻭﭘﻴﺎﻧﻴﺴﺖ از شما بسیار ممنونم...
» <مارک واتنی> خواهش می کنم بتمن عزیز
» <BATMANhttps://www.aparat.com/v/XI0kt
» <BATMANhttps://www.doostihaa.com/post/tag/%D8%A...kanon-2021
» <BATMANhttps://www.aparat.com/v/pFib3
» <BATMAN> با تشکر از مارک واتنی عزیز/ نسخه های سینمایی بامزی هم منتشر شدن/ بامزی تو سوئد خیلی محبوبه، از گذشته تا به امروز ازین شخصیت انیمیشن تولید میشه
Refresh پيام :


ارسال پاسخ 
 
رتبه موضوع
  • 1 رای - 5 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
سینمای امروز "مدرن و پست مدرن"
نویسنده پیام
لوک مک گرگور آفلاین
جوینده َطلا
***

ارسال ها: 210
تاریخ ثبت نام: ۱۳۹۶/۶/۳۱
اعتبار: 24


تشکرها : 1000
( 1623 تشکر در 207 ارسال )
شماره ارسال: #16
RE: سینمای امروز "مدرن و پست مدرن"

از دوران کودکی فیلم ها و سریال هایی می دیدم که در آنها از جایگاه زنان صحبت می شد. از سریال های ژاپنی سالهای دور از خانه و داستان زندگی گرفته تا آثاری به مانند رودخانه برفی، پزشک دهکده و مزرعه پامفید که در تمامی اینها ما با داستان های زنان و دخترانی آشنا می شدیم که به دنبال جایگاه اجتماعی ای بالاتر از آنچه که دارند می گردند. بعدها اما با فیلم های پلیسی، جاسوسی و معمایی با محوریت زنان آشنا شدم. اما با این وجود نمی توان منکر شد که همچنان فضای سینما و تلویزیون تا حدی مردانه است. به عبارتی تعداد مردان مخصوصاً در آثار جنایی، حادثه ای بیشتر از زنان می باشد و یا در بسیاری از آثار زنان همچنان زیر سایه مردان ظاهر می شوند.

خوب به خاطر دارم که در دوران نوجوانی فیلم جاسوسی بریتانیک را با محوریت یک خانم دیدم که جالب به نظر می رسید. زنی که در جایگاه یک پرستار بچه وارد کشتی بریتانیک می شود اما این شغل در حقیقت پوششی بود برای کارهایی که قرار بود مخفیانه انجام دهد. همان سالها یک تریلر معمایی با محوریت یک خانم نیز دیده بودم که اثر به غایت جذابی بود. اما تا سالها نشانی از آن نداشتم و به نوعی یکی از گمشده هایم به حساب می آمد. تا اینکه چند سال پیش با جست و جوهای فراوان بالاخره موفق به یافتنش شدم و دوباره از تماشایش لذت بردم و البته در فیلم به چهره های آشنایی برخوردم که بار اولی که فیلم را دیده بودم نمی شناختمشان. تا به امروز فرصت نشده بود چیزی درباره اش بنویسم اما حالا فکر می کنم که این اثر ارزش معرفی را قطعاً دارد. شاید هم عده ای سالها پیش آنرا مانند من از تی وی ملی دیده و با یادآوری دوباره اش خوشحال شوند.

ادراک برف اسمیلا محصول ۱۹۹۷ دانمارک، آلمان و سوئد و به کارگردانی بیله آگوست فیلمی سرتاسر تعلیق آمیز براساس رمانی با نامی نسبتا مشابه از نویسنده دانمارکی پیتر هوگ است که البته به لطف بازیگران انگلیسی زبانش به زبان انگلیسی ساخته شده است. اسمیلا یاسپرسن یک زن متخصص قطب شمال در دانمارک است. او در آزمایشگاه یک دانشگاه بر روی کریستال های یخ تحقیق و تفحص می کند. روزی هنگامی که به آپارتمانش باز می گردد، با جسد آیزایا کرسیتنسن شش ساله روبه رو می شود که بر روی برف دراز کشیده است. این پسر بچه اسکیمو همراه با مادر فقیرش در همان ساختمانی زندگی می کردند که اسمیلا آپارتمان داشت. پلیس ادعا می کند که او در بالای پشت بام مشغول بازی بوده و در اثر بی احتیاطی سقوط کرده است. اما اسمیلا که از روی دلسوزی با آن کودک دوستی برقرار کرده بود، به خوبی می دانست که آیزایا از بلندی می ترسید و این در حالی است که رد پاهای او نشان می دهند که داشته به سمت لبه پشت بام می‌دویده و این بدین معناست که در پشت سرش تهدیدی را احساس می کرده است.

در مراسم تشییع جنازه اسمیلا متوجه می شود که دکتر آندریاس تورک، مدیر اجرایی معدن گرینلند به شکل مشکوکی به مادر آیزایا مبلغی می دهد اما مادر با عصبانیت آنرا رد می کند. گویا پدر آیزایا که در معدن کار می کرده به طور تصادفی کشته شده و حالا مدیر معدن به همسرش حقوق بازنشستگی پیشنهاد می کند. اسمیلا احساس می کند داستان مشکل دارد. کارآگاه راون از دفتر دادستانی می پذیرد که تحقیقات لازمه را انجام دهد اما اسمیلا احساس می کند او خود با قضیه به نحوی درگیر است و اعتماد به او کار درستی نیست. بنابراین اسمیلا خود را یکه و تنها می بیند با یک مشت سوالات بی جواب که تنها راه رسیدن به پاسخشان درگیر شدن در دنیایی به غایت مردانه آنهم از نوع جنایتکارانه اش است همراه با تهدیدهایی مستمر و مسیری که او را در نهایت مجبور به مسافرت با کشتی به سمت گرینلند، آنهم با مردانی که هرگز نمی شناسد، می کند. در این بین مردی میکانیک گاهی او را در تحقیقاتش همراهی می کند اما از نظر اسمیلا او نیز جزو آن سایرینی است که نمی توان به شکل مطلق به آنها اطمینان کرد.

جولیا اورموند هنرمند انگلیسی، بازیگر نقش اسمیلا یاسپرسن است. ظاهر جدی و مصمم وی او را گزینه ای منحصر به فرد برای این نقش جلوه داده است. او جزو هزاران بازیگری است که بازیگری در هالیوود را تجربه کرد، اما هیچگاه نتوانست پایش را به عنوان یک ستاره در هالیوود مستحکم کند. وی قبل از این فیلم در فیلم افسانه های خزان با برد پیت و آنتونی هاپکینز همبازی شده بود. گابریل بایرن بازیگر سرشناس ایرلندی نیز در این فیلم حضور دارد. او نیز نقش های خوبی در هالیوود بازی کرد اما در جایگاه یک بازیگر درجه دو باقی ماند. ریچارد هریس کهنه کار نیز از بازیگران مطرح این فیلم به شمار می رفت.

فیلم رویهم رفته جذاب است. اما آن سکانس هایی که داخل کشتی می گذرند آنقدر فضاسازی منحصر به فردی دارند که نفس بیننده را در سینه حبس می کنند. حضور اسمیلا در یک کشتی غیر مسافربری که در آن هیچ زن، کودک و حتی یک مسافر معمولی حضور ندارد، بسیار نفس گیر است. او به همه به دیده شک می نگرد و اینکه آنها چه فکری می کنند و کدام یک به سرنوشتی مشابه آیزایا و پدرش برای او می اندیشند جزو ابهاماتی است که کارگردانی حساب شده از آن تریلری تاریک، مهیج و استثنایی عرضه کرده است.


من به شانس اعتقاد ندارم. به خودم اعتقاد دارم!
۱۴۰۲/۱/۳۱ عصر ۰۳:۲۸
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : رابرت, آرلینگتون, کنتس پابرهنه, Emiliano, سروان رنو, مارک واتنی, مراد بیگ, اکتورز, باربوسا, کوئیک, پیرمرد, BATMAN
ارسال پاسخ 


پیام در این موضوع
فیلم oppenheimer اوپنهایمر - سروان رنو - ۱۴۰۲/۵/۱۸, صبح ۱۱:۰۱
RE: سینمای امروز "مدرن و پست مدرن" - Dude - ۱۴۰۲/۱۰/۱۵, صبح ۰۲:۲۲