[-]
جعبه پيام
» <سروان رنو> نگاهی به فیلم نشانی از شر ( اورسن ولز ) ... https://cafeclassic5.ir/showthread.php?t...https://cafeclassic5.ir/showthread.php?tid=46&pid=4539
» <رابرت> متأسفانه "علی‌اصغر رضایی‌نیک" صداپیشه مکمل‌گو بر اثر سکته قلبی درگذشت. نمونه مصاحبه و خاطراتش: https://www.aparat.com/v/tTSqn
» <سروان رنو> مانند بهار و نوروز , سالی نو را به امید بهتر شدن و شکوفا شدن آغاز می کنیم [تصویر: do.php?imgf=org-685bcf6ba2581.png]
» <mr.anderson> سال نو همه هم کافه ای های عزیز مبارک! سال خوب و خرمی داشته باشید!
» <rahgozar_bineshan> سالی پر از شادکامی و تن درستی و شادی را برای همه دوستان آرزومندم!
» <BATMAN> به نظرم شرورترین شخصیت انیمیشنی دیزنی اسکاره/ چه پوستر جذابی! https://s8.uupload.ir/files/scar_vrvb.jpg
» <جیمز باند> من هم از طرف خودم و سایر همکاران در MI6 نوروز و سال نو را به همه دوستان خوش ذوق کافه شاد باش میگم.
» <ریچارد> سلا دوستان.گوینده بازیگراورسولاکوربیرودرسریال سرقت پول کیست
» <ترنچ موزر> درود بر دوستان گرامی کافه کلاسیک ، فرا رسیدن بهار و سال جدید را به همه شما سروران شادباش میگم و آرزوی موفقیت را در کار و زندگی برایتان دارم
» <دون دیه‌گو دلاوگا> در سال گذشته بنده کم‌کار بودم در کافه، ولی از پُست‌های دوستان خصوصاً جناب رابرت و کوئیک و "Dude" بسیار بهره بردم. تشکر و بیش باد!
Refresh پيام :


ارسال پاسخ 
 
رتبه موضوع
  • 2 رای - 5 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
سینمای علمی، تخیلی و فانتزی
نویسنده پیام
منصور آفلاین
آخرین تلالو شفق
*

ارسال ها: 501
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۸/۸/۱۷
اعتبار: 77


تشکرها : 395
( 8061 تشکر در 307 ارسال )
شماره ارسال: #14
RE: زبان جهانی

(۱۳۹۴/۵/۳۱ عصر ۰۵:۳۲)هانیبال نوشته شده:  

نظریه "صدقه رفع بلاست" علمی نیست چون ابطال پذیر نیست. شاید درست باشد ولی با تعریف جهانی علم، علمی نیست...

دقت کنید که همین جهان ما هم سرتاسر نظم نیست و همچنان پر از بی نظمی است. از فوران آتشفشان گرفته تا سقوط شهاب سنگ و ...

تعداد خیلی کمی اسپرم به تخمک می رسند که شما هم جز آنها بوده اید... در واقع شما الان می تونید این سوال رو بپرسید چون شما به تخمک رسیده اید و الان اینجا هستید. آن اسپرم هایی که به تخمک نرسیده اند به انسان تبدیل نشده اند و الان نیستند که این سوال را بپرسند! اگر می رسیدند آنها نیز این سوال می پرسیدند...

از هانیبال عزیز بخاطر پست فوق العاده علمی با موضوعیت جهان های موازی تشکر میکنم. یک تشکر خشک و خالی ادای مطلب نمیکند و لازم بود بشکل زبانی هم تشکر خاص شود.

هانیبال با ذکر پیچیده ترین مفاهیم علمی در نهایت و البته با شیطنت خاصی نتیجه میگیرد چون مفاهیم دینی مذهبی در زیر چتر علم قرار نمیگیرد و تابع قوانین علمی نیست بنابراین میتوان به وجود یا عدم وجود یا صحت و سقم آنها شک کرد. خدا را خالق نظم دانست اما میتوان حتی به وجود یا عدم وجودش شک داشت.نظم را تایید میکند اما مواردی را برمی شمارد که میتواند خارج از قاعده نظم باشد و الی ماشاالله.

هانیبال میگوید :

ریاضیات اکتشاف است نه اختراع ، ابدی و ازلی است نه مقطعی و ادواری ، جهان شمول است و نه زمینی ... ریاضیات به تنهائی هرگز علم نیست.هیچکدام از علومی که ما فکر میکنیم به تنهائی علم هستند ( از فیزیک بگیرید تا شیمی ) نمیتوانند مستقل باشند. و در این میان ریاضیات حتی وجود عینی خاصی هم ندارد. ریاضیات از قواعد به شما میگوید. از اینکه چگونه است که جسمی روی پا ایستاده است. از تعدادها از رابطه ها از تساویها از معادلات میگوید که میتواند پایه ساخت ظاهری یک جسم و حتی یک دنیا باشد.

خداوند وقتی جهان را خلق کرد از همان ابتدا قوانینی بر آن جاری و ساری کرد تا همه موجوداتش بر اساس آن قوانین از عدم به هست بیایند. باشند . و بعد ، از صحنه روزگار محو شوند. عرض کردم قوانین . انسان با عقل بسیار ناقص خود گاهی بخش بسیار ناچیزی از این قوانین را کشف میکند. بعد می نشیند و فرمول میسازد که اگر این باشد و آن باشد و ایندو را با آن قاعده باهم ممزوج کنیم به چیز سوم میرسیم. آزمایشهای بسیار ساده در سطح انسانی این موارد را تایید میکند. اما او غافل است که همه قوانین آنی نیست که او کشف کرده. مثالی میزنیم: دریائی هست ، خورشیدی هست. خورشید به دریا می تابد، آب دریا بخار میشود، باد بخار یا ابر را جابجا میکند ، ابر در رسیدن به مناطقی سرد باران میشود و می بارد. این یک قاعده ساده علمی که انسان کشف کرده است. قاعده ای که کشف کرده چیز جالبی است اما همین انسان نمیتواند توضیح دهد چرا در جائی که هم دریا هست هم خورشید هست هم کوه، چرا سالی یک قطره باران نمی آید و سالی از آسمان سیل جاری میشود. بعد می نشیند و برای قاعده خود تبصره میگذارد که چون هوای امسال گرمتر از سال قبل بود و چون هوای گرم روی تشکیل ابر و بارش آن اثر دارد پس علتش این بود. سال بعد غبار هوا را بهانه یا در واقع کشف میکند. سال بعد جریانهای دیگری به ذهنش میرسد که همه آنها را یک به یک با یک سنجاق ، ضمیمه آن قاعده کلی که از اول کشف کرده بود میکند. تبصره پشت تبصره. تبصره ها هیچوقت به تنهائی قانون نبوده اند. مثل ملات اضافه ای بوده اند که روی یک سطح ناصاف بمالیم تا بعد ادعا کنیم سطحی که کار کرده ایم این چقدر صاف است... در واقع علم ما از بارش شاید به اندازه یک میلیونیوم آن چیزی که خداوند تعریف کرده تا انجام شود نیست و ما بخش بسیار ناچیزی از آنرا کشف کرده ایم و نشسته ایم برای خود قاعده قانون ساخته ایم و با قطعیت تمام کتاب نوشته ایم که اگر چنان شود چنین میشود و اسمش را هم گذاشته ایم علم . همه چیز را طبق علم باور میکنیم ، قبول میکنیم و اگر گاهی خلاف آن انجام شد میگوئیم این پدیده یک پدیده مسخره! است که علم نمیتواند آنرا توجیه کند. فردی را تصور کنید که سرطان خون دارد . همه پزشکان او را جواب کرده و گفته اند منتظر مرگ خود باش که هیچ علمی نمیتواند تو را درمان کند. و او به اماکن متبرکه متوسل میشود. و به یکباره اتفاقی می افتد که هیچ علمی قادر به توجیه آن نیست . در واقع انسان به اندازه وسع شعورش از دنیا می فهمد و نه بیشتر و جالب همینجاست که به اندازه همین شعورش فکر میکند تمام حقیقت دنیا را هم میداند.

با خود می اندیشد طبق قوانینی که من کشف کرده ام اگر از این نقطه با این امکانات  و با این شرایط حرکت کنم به آن نقطه میرسم. وقتی نمیرسد یا طور دیگری میرسد از قانونی که کشف کرده خرده نمیگیرد بلکه علت و علل را در چیزهای دیگری جستجو میکند و وقتی به چیزی نمیرسد آنرا انکار میکند. بعنوان مثال به او گفته شده اگر دعاکنی حاجتت براورده میشود. این یک راهست. بدون هیچ توضیح اضافه ای. وقتی دعا میکند اما حاجتش براورده نمیشود از آنجا که عادت کرده طبق قوانین خودش از نقطه ایکس به ایگرگ برسد و در اینجا نمیرسد ، زبان به اعتراض می گشاید و کلیت آنرا به سخره میگیرد که چیزی که آمد نیامد دارد پس نمیتواند قانون باشد...  قوانین انسانی یک نقطه را به نقطه دیگر میرساند. در قوانین او بغیر از چند شرط که تعداد آنها از تعداد انگشتان دست فراتر نمیرود شرایط دیگری وجود ندارد. شرایطی که میتواند این مسیر را منحرف کند. آن شرایط را هم با علم ناقص خود با آزمون و خطا کشف کرده است. در فاصله این دو نقطه هزاران شرط ، نهفته و مستطر است که برخی از آنها دیدنی ، لمس کردنی و قابل رویتند و که از کل همه این عوامل انسان صرفا تعداد انگشت شماری را میداند و از علل دیگر که اصولا ناپیدا و پنهانند بطور کامل غافل است. در قوانین شیمی او دو جسم خالص که خودش اسم آنها را ماده خالص مینامد باید با هم ترکیب شوند تا جسم خالص سوم حاصل شود. سوال اینجاست اگر فقط یکی از این مواد ناخالصی داشته باشد نتیجه چه خواهد شد. و بعد اینکه این ناخالصی اگرچه باشد و چه باشد آنوقت بازهم نتایج چه فرقی خواهند داشت. انسان هرگز بسمت کشف گستره این اگرها و مگرها نمیرود چون عاجز است. و جالب اینجاست که در اینجا از ترس شکسته شدن قانونش به سمت شرایط مختلف نمیرود اما مثلا در بحث دعا انتظار دارد ماده خالص دعا و حاجت ، ماده سومی بنام رفع حاجت تولید کند! درست مشابه دو ماده خالصی که سومی را بدست میدهند. او هرگز از خود نمیپرسد اگر در دعا یا حاجت یا هردو ناخالصی وجود داشت و به رفع حاجت منجر نشد علت از قانون ساده من بود یا علل دیگری داشت (ز فکر آنان که که در تدبیر درمانند درمانند)

در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند          که با این درد اگر در بند درمانند در مانند

درخصوص ریاضیات ، حرف برای گفتن زیاد دارم. رشته تحصیلی من به نوعی با ریاضیات سرشته شده بود . از دبیرستان بگیرید تا دانشگاه. عشق من ریاضیات و دنیایش بود و هست. دایره المعارف ریاضی (اثر ویگودوسکی) را زمانی خریدم که 12 سال بیشتر نداشتم. در کنکور سراسری ترکیب جبر و هندسه تحلیلی و مثلثات را 98 درصد زدم و بعدها در مسابقات علمی ریاضی هم بوده ام. اما از رشته هایی مانند ریاضیات محض متنفرم چون اعتقاد دارم ریاضیات به تنهائی هرگز دردی از کسی دوا نمیکند و به تنهائی فاقد کاربرد است. ریاضیات در سرشت هرچیز و همه چیز فی نفسه پنهان است. صرفا باید یک میکروسکوپ برداشت و جزئیات همه چیز را دید تا قواعد ریاضی را در همه چیز به عینه مشاهده کرد. گاهی میکروسکوپ لازم نیست و گاهی باید با تلسکوپ قواعد را دید و لذت برد. ریاضیات را اگر نفهمیم هیچ علمی را نمی فهمیم. کشف فرمول اعداد اول هنوز که هنوز است بعنوان یک مسابقه جهانی پیش روی بشریت است اما تاکنون کسی بدان دست نیافته است. ریاضیات صرفا در عالم خودش با توجه به همان نقص علم بشری به داشته ها و نداشته ها پاسخگوست. گفتم که در قوانین و علوم انسانی صرفا باید خالص را با هم جمع کرد تا به سومی که آن هم خالص است رسید. اینجا هم همانگونه است. ریاضی اعداد را میتواند جمع بزند اما اگر به او بگوئیم جمع یک بچه با یک برگ درخت چه میشود نمیتواند پاسخی دهد. وقتی سهراب سپهری میگوید : زندگی ضرب زمین در ضربان دل ماست جنین توصیفی در علم ریاضیات جایگاهی ندارد هرچند ضربش که اساس این صحبت است مال ریاضیات باشد و براستی چه کسی زمین را در دل ما ضرب کرده تا بفهمد حاصلش چه چیزی است؟ ریاضی روی کاغذ قایل درک است و گاهی در واقعیت درک نمیشود. درست مانند یک با یک برابر بود خسرو گل سرخی که یک انسان فقیر را مساوی یک انسان غیر فقیر نمیداند و بواقع نیز چنین است. تساویها را باید روی کاغذ دید. درست به همان سادگی علوم بشری.

انسان نظم را خیلی سطحی می بیند. اگر روی صفحه یا به گستره دیدش عناصری را در شکلهای منظم ببیند آنرا نظم میداند اما اگر گستره آن فراتر از دید انسان باشد آنرا نامنظم میداند! درست مثل اینکه هانیبال بگوید آتشفشان و حوادث غیر مترقبه جزو بی نظمی های جهان است. چرا بی نظمی است، چون خارج از پیش بینی های علوم ساده ماست. و وقتی خارج از پیش بینی است پس بی نظمی است!  قوانین جهان آنقدر گسترده و پیچیده میتواند باشد که چیزهائی که ما آنها را استثنا میدانیم گاهی بخشی از علوم و قواعد جهان است که چون مطابق قوانین ساده ما نیست یا در مسیر فرمولهای ما نمیتواند باشد آنرا لاجرم بی نظمی می نامیم. باید از بالا جهان را دید (با تمام قواعدش) تا بتوان نظم شگفت انگیزش را دید . نه از درون یک کوزه. انسان اسیر کوچکی خویش است و جالب اینجاست که میخواهد همه نظم جهان را با علم و دید ناقص خود نیز توجیه کند و حقیقت را آنی بداند که میفهمد.

۱۳۹۴/۶/۱ صبح ۰۸:۱۷
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : پیرمرد, واتسون, هایدی, Memento, زینال بندری, آدمیرال گلوبال, Princess Anne, دکــس, شیخ حسن جوری, حمید هامون, برو بیکر, سارا, فرانکنشتاین, BATMAN, مگی گربه, گروهبان گارسیا, خانم لمپرت, rahgozar_bineshan, پیر چنگی, ژیگا ورتوف, SuperMan, تارا, باربوسا
ارسال پاسخ 


پیام در این موضوع
سینمای علمی، تخیلی و فانتزی - Memento - ۱۳۹۴/۵/۱۱, عصر ۱۰:۰۰
RE: سینمای علمی، تخیلی و فانتزی - تارا - ۱۳۹۴/۱۱/۱۰, صبح ۱۲:۵۱
RE: سینمای علمی، تخیلی و فانتزی - Memento - ۱۳۹۴/۱۱/۲۵, عصر ۰۶:۵۴
RE: سینمای علمی، تخیلی و فانتزی - تارا - ۱۳۹۴/۱۱/۳۰, عصر ۰۳:۱۴