[-]
جعبه پيام
» <مارک واتنی> رابرت عزیز و گرامی ... این بزرگواری و حسن نیت شماست. دوستان بسیاری هم در کافه، قبلا کارتون و سریال های زیادی رو قرار داده اند که جا داره ازشون تشکر کنم.
» <مارک واتنی> دانلود کارتون جذاب " فردی مورچه سیاه " دوبله فارسی و کامل : https://cafeclassic5.ir/showthread.php?t...7#pid45437
» <Kathy Day> جناب اﻟﻜﺘﺮﻭﭘﻴﺎﻧﻴﺴﺖ از شما بسیار ممنونم...
» <مارک واتنی> خواهش می کنم بتمن عزیز
» <BATMANhttps://www.aparat.com/v/XI0kt
» <BATMANhttps://www.doostihaa.com/post/tag/%D8%A...kanon-2021
» <BATMANhttps://www.aparat.com/v/pFib3
» <BATMAN> با تشکر از مارک واتنی عزیز/ نسخه های سینمایی بامزی هم منتشر شدن/ بامزی تو سوئد خیلی محبوبه، از گذشته تا به امروز ازین شخصیت انیمیشن تولید میشه
» <مارک واتنی> ارادت شارینگهام عزیز
» <شارینگهام> درود بر همه ی دوستان ، سپاس از مارک واتنی عزیز
Refresh پيام :


ارسال پاسخ 
 
رتبه موضوع
  • 2 رای - 3 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
زوجهای ماندگار در سینمای کلاسیک
نویسنده پیام
برو بیکر آفلاین
مشتری کافه
*

ارسال ها: 355
تاریخ ثبت نام: ۱۳۹۲/۸/۲۲
اعتبار: 37


تشکرها : 3248
( 6973 تشکر در 203 ارسال )
شماره ارسال: #3
RE: زوجهای ماندگار در سینمای کلاسیک

زوج بریک و مگی در فیلم گربه روی شیروانی داغ

بازیگران اصلی: پل نیومن و الیزابت تایلور

مقدمه: بیش از سه روز می باشد که مشغول تهیه این پست هستم. شب گذشته برای تکمیل نوشته هایم از کاربر دوست داشتنی کافه ، مگی گربه عزیز خواهش نمودم تا در تکمیل این پست بنده را کمک نمایند و خلاصه ای از برداشتهای خود را از شخصیت مگی برایم بنویسند. ایشان نیز قبول زحمت نمودند و برداشت خود را مفصلا توضیح دادند. بدور از ادب بود اگر می خواستم زحمات ایشان را در لابلای پست خود از زبان خود بنویسم. بنابر این امیدوارم ایشان قبول زحمت نمایند تا مراتب را از دیدگاه خود در همین جستار و بنام خود ادامه دهند.

زوجی زیبا و ماندگار اما ناسازگار. گربه روی شیروانی داغ قبل از اینکه در بین جوانان بخاطر پیام و هدفش معروف شود تحت تاثیر بازی زیبای پل نیومن و الیزابت تایلور قرار می گیرد و این دو همه چشمها را بخود جذب می نمایند. گربه روی شیروانی داغ هم یک فیلم دیالوگ محور بود. درست مانند چه کسی از ویرجینیا ولف می ترسد. البته این موضوع طبیعی می باشد زیرا هردو فیلم اقتباسی بودند از دو نمایشنامه. هر دو فیلم را بیننده می تواند در سالن تاتر و با بازی زنده بازیگرانش ببیند. زیرا هیچیک دارای صحنه های اکشن و تعقیب و گریز و انفجار نیستند.

بریک و مارگارت (مگی) نیز تا حدودی پیچیده بنظر می آیند اما درصد پیچیدگی آنها هرگز به پای جورج و مارتا در چه کسی از ویرجینیا ولف می ترسد نمی رسد. در اقتباس از نمایشنامه هایشان نیز این زوج برعکسِ جورج و مارتا به نوشته اصلی وفادار نبودند و کارگردان تغییراتی را در نمایشنامه اصلی اعمال می نماید. جنس اختلاف بین بریک و مگی یک اپیدمی عمومی است. بین هر زوجی چنین اختلافهایی طبیعی است. اما متاسفانه از دیدگاه خود در بروز اختلافها و ایجاد فاصله بین بریک و مگی بیشتر حق را به بریک می دهم تا مگی. اما ابتدا می پردازم به خصوصیات فردی این زوج:

مگی زنی است جاه طلب و خودخواه. به این دو ویژگی حسادت بیش از اندازه را نیز اضافه نمائید. اما بسیار زیبا و جذاب. او سیاستمدار تر از بریک می باشد. برای رسیدن به خواسته هایش دروغ زیاد می گوید. بیشتر به فکر خود می باشد تا اطرافیانش و به تمام این خصوصیاتش مادی بودن را نیز اضافه نمائید. به ظاهر مودب می باشد و شیک می پوشد. او بسیاری از خصلتهای یک زن ایده آل را ندارد.

بریک مردیست احساسی و کمی هم متعصب . با معرفت و رفیق باز . اهل ورزش است . او نیز خوشتیپ است و برای هر زنی جذاب می باشد.  عصبانی مزاج و تند خو می باشد. بخاطر عدم توجه پدرش به او از کودکی کمی دچار عقده های درونی شده است. راه مقابله با مشکلات را درست نمی داند. او الکلی است و با توجه به اینکه در اغلب سکانسهای حضورش مست می باشد این مستی عصبانیتش را در طول فیلم تشدید نموده است. در تحقیقاتم از او متوجه شدم خالق این زوج یعنی جناب تنسی ویلیامز بزرگ او را با تمایلات همجنس گرایانه خلق نموده است اما فیلمنامه نویس در این زمینه کوتاهی می نماید و ترجیح می دهد بریک را از این موضوع مبرا نماید تا مقبول تر جلوه کند.

با این توضیح اکنون می پردازیم به روابط بین این زوج و راز ماندگاری آنها نزد مخاطبین. خیلی سعی کردم که خودم را قانع کنم که مگی واقعا دلباخته بریک می باشد و او را قلبا دوست دارد اما رفتارها و برخی از دیالوگهایش ناقض این موضوع است. من خصلتهای مگی را با ذکر دلایل خود به شرح زیر دسته بندی نموده ام :

چرا مگی حسود می باشد ؟ درجه حسادت مگی نسبت به سایر همجنسان خود خیلی بیشتر می باشد. او به روابط کوپر برادر بریک با همسرش حسادت می ورزد. به فرزندان مِی (جاری خود) بواسطه اینکه خودش فرزندی ندارد حسادت می ورزد. او حتی به روابط صمیمی بریک با دوستش اسپیکر (هم تیمی قدیمی) بریک حسادت می ورزد و اعتقاد دارد همصحبتی و صمیمیت بریک با او باعث گردیده بین بریک و خودش فاصله ایجاد شود.

چرا مگی خودخواه است ؟ مگی بریک را فقط برای خودش می خواهد. او چشم دیدن اسکیپر را ندارد زیرا اعتقاد دارد اگر اسکیپر نبود بریک وقت بیشتری را برای او صرف می کرد. او همه بریک را برای خودش می خواهد.

چرا مگی یک زن مادی می باشد؟ او بد جوری به ثروت پدر بریک چشم دوخته است. مگی تمام تلاش خود را برای تصاحب آن می کند و بشدت نگرن است تا مبادا این ثروت توسط کوپر بدلیل داشتن فرزندان زیاد تصاحب گردد. چیزی که برای بریک اصلا اهمیت ندارد

چرا مگی دروغگوست؟ مگی برای رسیدن به اهدافش از هیچ دروغی مضایقه نمی کند. فراموش نکنید که او برای اینکه مبادا بریک از ثروت پدرش بی نصیب گردد به دروع وانمود می کند باردار است.

چرا مگی سیاستمدار است ؟ او برای دور کردن بریک از دوستش اسکیپر از حربه بدی استفاده می کند. کمتر زنی بفکرش می رسد تا برای ایجاد اختلاف بین شوهر و صمیمی ترین دوستش اثبات نماید که دوستش به او نیت سوء دارد. چیزی که مردان بسیار روی آن حساس هستند. سکانسی را بیاد آورید که مگی هنگامیکه اسکیپر مضطرب و مست می باشد وارد اتاقش می شود و او را تحریک می کند. مگی خوب می داند که اگر بریک بفهمد اسکیپر چشم به همسرش دارد حلقه دوستی شان هرچقدر هم که مستحکم باشد پاره می گردد.

   

ماجرای اختلافهای بین زوجها فقط مختص خانواده های بی بضاعت و فقیر نیست. در گربه روی شیروانی داغ می بینیم که در خانواده های ثروتمند هم بین زنها و شوهرها اختلاف پیش می آید. زوج بریک و مگی یکی از واقعی ترین زوجهای سینمایی می باشند. هیچوقت دوست نداشتم جای بریک باشم . بریک از همه چیز بریده و اکنون به انتهای خط رسیده است. شما مردی را تصور کنید که صمیمی ترین دوست خودش را در ماجرای خودکشی که به نحوی در آن مقصر بوده است را از دست داده است. بر پیشانی همسرش مهر خیانت خورده است. مهر و علاقه پدرش را از دست داده است. پایش در یک حادثه ورزشی شکسته و اکنون نیز به الکل اعتیاد دارد. و از همه مهمتر ثروت پدرش نیز در خطر است.

مگی در این وانفسا تمام تلاشش را می کند تا عشق از دست رفته خود را در نهاد بریک مجددا زنده کند اما نمی دانم چرا من باور نمی کنم. اما سخت کوشی او را تحسین می کنم. شاید همین سخت کوشی باشد که نهایتا باید او را پیروز میدان بنامیم. شخصیتهای فیلم بجز مگی همگی دارای یک ثبات نسبی هستند اما شخصیت مگی مرتب در نوسان است زیرا او به هر دری می زند تا زندگی خود را علیرغم اینکه از هم پاشیده شده است را حفظ کند و از نو بنا نماید. و در این مسیر از هیچ حیله ای دریغ نمی کند.

   

پدر در آستانه مرگ است اغلب سکانسهای فیلم من را بیاد کلیسا و پدر روحانی می اندازد. بهانه مرگ پدر فرصتی را نصیب اغلب شخصیتهای فیلم نموده است که گویی در محضر پدر روحانی می باشند و باید اعتراف کنند. همه صادقانه اعتراف می کنند اما بدبینی بروبیکر از مگی همچنان به قوت خود باقیست . کمتر مخاطبی را می یابید که مانند من وقتی فیلم به انتهای خود نزدیک می شود همچنان به مگی شک داشته باشد. من شک خود را در دیالوگهای فیلم پرورش دادم. تصور کنید همسری دارید که مدعی است بسیار شما را دوست دارد. او چه چیز شما را دوست دارد.؟ آیا او عاشق فلسفه وجودی شماست و شما را بخاطر خودتان دوست دارد یا عاشق ظاهر و موقعیت شغلی اجتماعی و پولهای شماست؟ اگر موقعیت شغلی شما در حد یک کارگر ساده افت پیدا کند هنوز عاشق شماست؟ اگر همه ثروت خود را در اثر یک حادثه از دست بدهید هنوز عاشق شما می ماند؟ اگر زبانم لال عامیانه بگویم کور و کچل شوید هنوز شما را دوست می دارد؟ اگر پاسخ دهید آری بنابر این همسرتان واقعا عاشق شماست.

اما مگی اینگونه نیست. به این دیالوگ بدون هرگونه شرحی توجه فرمائید:

نمی تونم کسی جر تو رو ببینم . حتی با چشمهای بسته هم می بینمت . چرا نمی تونی زشت باشی بریک ؟ چرا نمی تونی چاق و زشت باشی تا دیگه نتونم تحملت کنم؟؟؟

بعبارتی اگر بریک زشت بود برای مگی غیر قابل تحمل می گردید . زوج بریک و مگی واقعا برازنده هم هستند اما بعقیده من فقط در ظاهر. بنظر من در پایان این فیلم هریک از شخصیتها چیزی بدست می آورند. حتی کوپر که بغض حبس شده چندین ساله را بیرون می ریزد و به همسرش که عمری زیر لوای او بوده می گوید خفه شو. اما چیزی که مگی بدست می آورد فراتر از تمام شخصیتهای فیلم است. او سرانجام بریک را تسلیم خود می کند. زوج بریک و مگی با دیالوگهای غنی  یکی از ماندگارترین زوجهای سینمایی هستند.

باز جای دارد در اینجا نیز به شاهکار دوبله این فیلم اشاره ای داشته باشم. چنگیز جلیلوند و ژاله کاظمی فقید بار دیگر مانند چه کسی از ویرجینا ولف می ترسد از بریک و مگی نزد فارسی زبانان یک زوج جاودان را می سازند. با توجه با اینکه بیش از 90 درصد از نماهای فیلمبرداری شده داخلی هستند و اغلب اتفاقات در اتاقهای خانه متمدنانه پدری بریک که یک مزرعه دار بزرگ می باشد به وقوع می پیوندد بنظر من  چنگیز جلیلوند و ژاله کاظمی به همراه سایر گویندگان حسین رحمانی و آذر دانشی پشت صحنه صدابراری این فیلم را بی شباهت به یک صحنه تاتر نکرده بودند. یکی از آرزوهایم این بود که ایکاش می توانستم هنگام صدابرداری چه کسی از ویرجینیا ولف می ترسد در آنجا حضور داشته باشم. قطعا لذت دیدن چنگیز جلیلوند و ژاله کاظمی هنگام گویندگی بجای جورج و مارتا کمتر از دیدن فیلم نیست.

در پایان جای دارد خدمت دوستان عرض کنم من فیلم را نقد نمی کنم بلکه بیشتر با زوم نمودن به روی زوجها سعی در معرفی ، شخصیت پردازی و نهایتا نقد روابط بین آنها می نمایم. در اینخصوص طبعا بروبیکر برداشتهای شخصی خود را از روابط بین زوجها می نویسد. پس طبیعی است که ممکن است برداشت بنده با برداشتهای دیگران متفاوت باشد. متاسفانه بدلیل جو حاکم بر کافه و ایجاد شائبه و گریز از اتهام زن ستیزی بنده مجبور هستم گاها از ابراز برخی از نظراتم چشم پوشی نمایم. متاسفانه در انتخاب سه زوج اخیر باید عرض کنم اینکه زنان در هر سه فیلم اخیر نسبت به مردان مقبولیت کمتری داشته اند کاملا تصادفی بوده است. درست است که کرایمر به دلیل بی توجهی به همسرش موجب گردید تا او کرایمر را ترک کند اما انصافا روا نبود که او در زمانی که بیلی کوچولو به مراقبت بیشتری نیاز داشت او را ترک و زمانی که او از آب و گل بیرون آمده و بر حسب قضا بسیار به پدر خود وابسته شده است بیاید و بخواهد او را از پدرش جدا کند.

در خصوص زوج دوم هم مقصر بروبیکر نیست که مارتا حداقل استانداردهای یک زن متشخص را رعایت نمی کند تا باعث گردد بروبیکر اینجا اعتراف کند که وقتی جورج او را مارتا خِرسه خطاب می کند دلش خنک شود. در خصوص زوج سوم هم که در بالا به حد کافی توضیح داده شد. سعی می کنم در انتخاب زوج بعدی وقت بیشتری بگذارم و به سراع زوجی بروم که مقبولیت زنان در آن به مردان بچربد. شاید کمیاب باشد اما نایاب نیست.

ارادتمند

بروبیکر

۱۳۹۳/۱۰/۹ عصر ۰۷:۴۹
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : BATMAN, Classic, پرشیا, شرلوك, terme, زینال بندری, هانا اشمیت, اسپونز, اسکورپان شیردل, rahgozar_bineshan, برت گوردون, کنتس پابرهنه, خانم لمپرت, Joe Bradley, مگی گربه, فیلیپ ژربیه, شیخ حسن جوری, Kurt Steiner, سارا, سروان رنو, اکتورز, نایب تیمور خان, سرهنگ آلن فاکنر, آلبر فواره, سید رسول, کارآگاه علوی, حمید هامون, گروهبان گارسیا, هایدی, مکس دی وینتر, پطرکبیر, باربوسا
ارسال پاسخ 


پیام در این موضوع
RE: زوجهای ماندگار در سینمای کلاسیک - برو بیکر - ۱۳۹۳/۱۰/۹ عصر ۰۷:۴۹